eitaa logo
برش‌ ها
383 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
350 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
از آن جمعه تا این جمعه از نیمه شب تا نیمه روز از ساعت یک و نیم تا ساعت دو و نیم از بغداد تا تهر ان مسئولان ! در این یازده ماه چه می کردید که دشمن این همه جلو آمده. من ترسم از جمعه بعدی است. ✍میگما ؛ نیش نوشت های پراکنده .
فرازی از : حمد و سپاس به محضر حق سبحانه و تعالی که با انزال کتب و ارسال رسل نعمت خود را بر بندگانش تکمیل فرموده و طریق حق و صراط مستقیم و جاده کمال را هویدا ساخت و شکر بی پایان به درگاه با عظمتش که از لطف و کرم و رحمت بی انتهایش بر ما تفضل فرموده و زادگاه مان را در مرکز قلمرو و مهد ولایت و امامت قرار داد و راه رسیدن به حق را بر ما آسان فرمود . هزاران شکر که دوران حیات دنیوی مارا با ظهور اسلام در عرصه ی زندگی و تبلور آن در راه ادامه ی اجتماع توأم ساخته و توفیق درک دوران حیات رهبرکبیر انقلاب اسلامی، حضرت (قدس الله نفسه زکیه) را برما ارزانی داشت. خداوندا از تو می خواهیم که توفیق شکر نعمت های بی شمارت را بر ما ارزانی داری. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
از ویژگی های بارز شهید شهریاری التزام به بود. فرقی نمی کرد خانه باشد یا دانشگاه شهر باشد یا بیابان و کوه. برش اول: سه شنبه ها همراه دکتر و برخی دوستان می رفتیم . یک بار موقع رفتن دکتر هندوانه ای را خرید تا بعد از فوتبال بخوریم. وقتی فوتبال تمام شد ما دویدیم سمت هندوانه. اما دکتر با همان لباس ورزشی در زمین چمن شروع کرد به نماز خواندن. برش دوم: بارها اتفاق افتاد بود که می رفتیم کوه. همین که وقت نماز می شد شروع می کرد به نماز خواندن. آن هم چه نمازی. تا ایشان نمازشان را شروع کنند ما نمازمان را تمام کرده بودیم. یادم هست اردوی خانوادگی بود. رفته بودیم منطقه سرسبز الموت قزوین. ما همه سرگرم زیبایی های طبیعت بودیم و دکتر منتظر وقت اذان تا نمازش را بخواند. ؛ دانشمند شهید دکتر مجید شهریاری در آینه خاطرات؛ تهیه و تنظیم: دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی. ناشر: دفتر نشر معارف. نوبت چاپ: نهم؛ صفحه ۳۴-۳۳٫ ؛ خرده روایت های زندگی شهید مجید شهریاری. نویسنده: فاطمه شایان پویا. ناشر: نشر شهید کاظمی. نوبت چاپ: اول-بهار ۱۳۹۸؛ صفحه ۱۰۱. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
شرایط به گونه ای شده که صغیر و کبیر، مرد و زن ، ساده و خط خطی همه دارند از شرایط موجود کشور آه و ناله می کنند. روزگار غریبی شده است. زدن سنگ همه مصائب امروز بر سر بخت برگشته ای چون خطای فاحشی است. قطعا او مقصر است و خیلی های دیگر. هر کس باید سهم خود از این آش را ببرد. البته این آش، از جنس خوراک های جهنمی است که علی رغم میل جرعه جرعه نوشیده می شود. در مصائب امروز، آن 15 میلیون نفری که رأی ندادند و آن 23 میلیون نفری که به روحانی رأی دادند قطعا سهم دارند الا المستضعفین. اینها حق گله و ناله از شرایط موجود را ندارند. اینان خود خالق این نقاشی حال به هم زن هستند. عجبا! کسانی که آن روز مبلغ روحانی بودند، امروز ندای دزد دزد سر داده اند. کوتاه سخن آنکه در زیارت عاشورا لعن مختص قاتلین امام حسین (ع) نیست؛ هر کسی به هر اندازه همراهی با قاتلان کرده ، سهمی از قتل و لعن خواهد داشت. ناله های امروز تف سربالاست. اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِی جَاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شَایَعَتْ وَ بَایَعَتْ وَ تَابَعَتْ عَلَى قَتْلِهِ. ✍️میگما ؛ نیش نوشت های پراکنده
فرازی از : خدمت همسر عزيزم : از اينكه مدت آشنايي ما كم بود و بيشتر آن را در منطقه بودم؛ از شما معذرت مي‌خواهم ولي از اين خوشحال هستم كه مهم اداي تكليف و رضايت خداوند بود كه بايد انجام مي‌دادم. از شما مي‌خواهم كه بعد از من همچو زينب محكم و استوار باشيد. اگر خداوند به من فرزندي داد در بزرگ كردن آن سعي و تلاش كن و در تربيت آن جدي باش. اگر خداوند به من دختر داد آن را يك مسلمان واقعي و خوب بزرگ كن و اگر پسر داد آن را طوري بزرگ كن كه نان را از راه حلال به دست بياورد و به مستضعفان كمك كند و از بچه گي آن را عاشق ابا‌عبدالله (ع) كن و تربت آن [حضرت] را در دهانش بگذار و آن را مانند مولايمان حسين(ع) آزاد مرد بزرگ كن و به آن بگو كه هيچ وقت جلوي زورگويان سر خم نكن و خداوند را براي رضاي آن عبادت كن. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
آن چنان با خو گرفته بود که حتی هم نتوانست ذره ای در اخلاق و منش ایشان تدثیر بگذارد. برش اول: روزی آقا دیر به خانه آمدند. به خواهرشان “زهرا بیگم” گفتند: «همشیره! مقداری نان آب بزن و بیاور». ایشان وقتی ها را آورد و مقابل آقا نهاد، گفت: «آقا! شما با این نان خشک خوردن از پا می افتید. نان خشک هم که غذا نشد». آقا فرمودند: «همشیره! از این حرف ها نزن. من مهمان جدمان علی بن ابی طالب (ع) هستم. مگر غذای ایشان غیر از این بود». برش دوم: لباس آقا در سال تنها دو دست لباس کرباس بود و از یک پیراهن، قبا و شلوار استفاده می کرد. اکثر اوقات هم عبای کهنه ای روی دوشش بود. یکی از رجال سیاسی به مدرس گفت: شما الان جزو سران درجه اول مملکت هستید. نمی خواهید لباس تان را عوض کنید؟ ایشان فرمودند: «شخصیت انسان به اخلاق و رفتار اوست نه لباسش». راویان: سید علی اکبر مدرسی و فاطمه بیگم مدرس ؛ برگ هایی از زندگی شهید آیت الله سید حسن مدرس ؛ پدید آورنده: مؤسسه فرهنگی خاکریز ایمان و اندیشه؛ ناشر: خیزش نو ؛ نوبت چاپ: اول-۱۳۹۵؛ صفحه ۴۹ و ۶۹. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از : هر روز ستاره ای را از این آسمان به پایین می کشند امّا باز این آسمان پر از ستاره است. این بار نیز در پی امر امام، دریایی خروشان از داوطلبین به طرف جبهه های حق علیه باطل روان شد و من قطره ای از این دریایم و نیز می دانید که این اقیانوس بی پایان است و هر بار بر او افزوده می شود. راه شهیدان را ادامه دهید. که آنها نظاره گر شمایند. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
آرزوی قلبی احمد تجلی آیات قرآن در زندگی و حکومت بود. برش اول: روز ۲۲ بهمن بود. وقتی خبر سقوط نظام ستم شاهی به گوش مان رسید، در پادگان مرزی تبعید بودیم. با شنیدن خبر بچه ها به مجشمه شاه حمله کردند و با بستن طناب آن را زیر پا انداخته تکه تکه اش کردند. احمد قطعه ای از گوش مجسمه را برداشت و خطاب به من گفت: این تکه از گوش شاه را برداشتم تا یادم باشد مردم می توانند توی گوش استبداد سرود آزادی بخوانند. من هم تکه ای از بینی را به نشان بینی بر خاک مالیدن پهلوی برداشتم. وقتی مراسم صبحگاه شروع شد، احمد قرآن کوچکش را باز کرده و شروع به تلاوت کرد. به یاد صبحگاه های پایگاه کرمانشاه افتادم که پر از هلهله مارش نظامی و های ناهنجار بود. احمد همانجا گفت: دلم می خواهد روزی به جای این موسیقی های بی محتوا، آیات قرآن را در مراسم صبحگاه بخوانم. آرزوی قلبی احمد محقق شده بود. برش دوم: احمد همیشه دلش با قرآن بود. بعد از انقلاب هم در برخی پروازها، احمد با صوت دل نشین شروع به تلاوت قرآن می کرد. با آن که منطقه نظامی بود و احتمال خطر وجود داشت، همه بالگردها بی سیم ها را روشن کرده بودند و به صدای تلاوت احمد گوش می دادند و لذت می بردند. راوی: غلام رضا شه پرست و علی محمد آزاد ؛ خاطرات شهید احمد کشوری؛ نوشته ایرج فلاح و مسعود آب آذری، ناشرز: نشر یا زهرا، چاپ اول-۱۳۹۰؛ صفحه ۶۰-۵۹ و ۸۱. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
میرزا کوچک، مرد تنهایی بود که به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا - یعنی روسها و انگلیسیها - یک «نه» ی بزرگ گفت. نه با روسها ساخت، نه با انگلیسیها؛ او، هم با انگلیسیها جنگید، هم با قزّاقهای روس جنگید، هم با لشکر رضاخانی - و قبل از رضاخان، آن کسانی که بودند - مبارزه کرد؛ با احسان‌الله‌خان و دیگران هم کنار نیامد. وقتی جوان گیلانی سرِ قبر میرزاکوچکخان میرود و میبیند این مرد تنها، این مرد باایمان و باصفا، اگرچه در وسط جنگلهای گیلان در مظلومیت مُرد، اما شخصیت خودش را در تاریخ ایران تثبیت کرد؛ مُرد، اما یک مشعل شد. ما در دوران مبارزه خودمان، هر وقت نام میرزاکوچکخان را به یاد می‌آوردیم و شرح حال او را میخواندیم، نیرو میگرفتیم. او از همت و اراده و شخصیت و هویّت خود خرج کرد، برای این‌که به یک نسل هویّت و شخصیت و نیرو و اراده ببخشد. این بسیار ارزش دارد. امثال او تعدادی بودند که در غربت مبارزه کردند، در غربت هم مُردند؛ اما میبینید که امروز غریب نیستند. جریان تاریخ، جریان عجیبی است. نگذاشت و نخواهد گذاشت شیخ فضل‌الله‌ها و میرزاکوچک خان‌ها و خیابانی ها و امثال اینها، همچنان که غریب مُردند، غریب بمانند. دشمنان میخواهند این مفاخر را از دست جوان ایرانی بگیرند. 🗓 ۱۱ آذر سالروز شهادت میرزا کوچک خان جنگلی مقام معظم رهبری 1380/12/02 .
همه مصیبت های ما از غرب شروع می شود. غربی که یک روز دانشمندان ما را می کشد روزی دیگر دانشجویان ما را با بورسیه و غیر آن جذب می کند تا پس از چند سال فارغ التحصیلانی تحویل ما بدهد که از سر تا پا غربی که هستند هیچ؛ بلکه خود تربیت کننده دانشجویانی غرب زده و غرب پرور می شوند. روز بعد از همین پرورش یافتگان غرب، عده ای می شوند مسئولان مملکتی و هر چه تفاله های غرب هست را به عنوان سوغاتی دیده مالی می کنند. عده ای دیگر صاحب رسانه زرد و بلندگو می شوند و تنهاترین کارشان ماله کشی سوتی های غرب و تحقیر نیروهای انقلابی داخل می شود و همین چرخه ادامه دارد الی یوم القیامة. ما باید تکلیف خود را با غرب روشن کنیم. اگر دینداریم غرب کافر حربی است و غیر قابل اعتماد و اگر دیندار نیستیم لا اقل آزاد مرد باشیم و مصالح ملت خود را به ثمن بخس نفروشیم. آن روزی که وزیر امور خارجه آمریکا در خاطراتش نوشت ما ایرانی را می خواهیم فقط وارد کننده باشد، نمی دانستیم دارد به سربازان آمریکا در داخل بخشنامه عملی صادر می کند. در حالی که واکسن کرونای داخلی در مرحله تست انسانی قرار دارد، اخیرا معاون محترم وزیر راه افاضه فرموده: پنج فروند هواپیمای مورد نیاز واردات واکسن را آماده کرده‌ایم. دولتی که مسئولانش نه عقل معاش دارند و عقل معاد، "بر او نمرده به فتوی من نماز کنید". این طبیب کور نکند شفا نخواهد داد. آیا روزی خواهد رسید که ملت ما تحصیل کرده های غرب را ناقلان ویروس کرونای زشتی و پلشتی و حقارت و جهالت بداند؟ ✍️میگما ؛ نیش نوشت های پراکنده .