eitaa logo
اندیشکده برهان
156 دنبال‌کننده
74 عکس
1 ویدیو
3 فایل
Borhan_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 ایران و خباثت انگلیس؛ بخش 7️⃣ 🔺 بازخوانی تاریخیِ برخی خباثت‌های تکبرآمیزِ دولت انگلستان در قبال ایران 🔹 سياست تا سالیان سال بر ضعیف نگه داشتن كشور ایران بود. قدرت‌طلبی انگلستان ـ با تمام خصوصيات ویژه‌ی اهل آن ـ اقتضا می‌كرد كه كشور هدف را در ضعف نگه داشته، به عنوان كشوری متوحش و به دور از تمدن به دیگران معرفی نمايد. این سیاست، تا پیش از 1299، جزء سیاست‌های ثابت بود. در همین رابطه ، وزیرمختار انگلیس، در سال 1294 به وزیر خارجه‌ی دولت وقت انگلیس می‌نویسد: «عقیده صریح و صادقانه‌ی من این است كه چون مقصود نهایی ما فقط صیانت از حدود می‌باشد، در این صورت بهترین سیاست ما این خواهد بود كه كشور ایران را در این حال ضعف و توحش و بربریت بگذاریم و سیاست دیگري را مخالف آن تعقیب نكنیم‌.»[1] 🔹 اما به تدریج علل بسياري موجب شد كه انگليس اين سياست را تغيير داده، دست به دگرگوني‌هايي در وضع ایران زند. از جمله این علل عبارت بود از: به رهبري ميرزا كوچك‌خان‌، نهضت در ، نهضت و مواجهه‌ی شديد آنان با قواي انگلستان‌، شكست قرارداد ننگين 1919م، تجديد قرارداد نفتی دارسی، پيروزي انقلاب كمونيستي روسيه‌، ضعف و بي‌لياقتي پادشاهان قاجار در اداره امور كشور، نفرت روزافزون مردم از انگليسي‌ها در ملل شرقي و بالأخص ايران و.... مجموعه این علل و عوامل سبب شد تا سیاستمداران انگلیس روش خود را تغییر داده، خط‌مشی دیگری را در قبال ایران دنبال نمایند. آنان دیگر مداخله‌ی مستقیم در امور داخلی ایران را صلاح ندانسته، دستور دنبال کردن «سیاست نامرئی» را دادند.[2] بدین نحو که مقارن با ، مستر ـ که در آن هنگام انگلیس بود ـ پیشنهاد کرد که دولت انگلستان در امور ملل مشرق‌زمین و مخصوصاً ایران، مستقیماً دخالت نکند ولی به‌وسیله‌ی عمّال بومی و با نقاب وطن‌پرستی و حکومت ملی، مقاصد خود را به انجام رساند؛ سیاستی که به نام سیاست «نفوذ نامرئی» (penetration invisible) معروف است. در ایران مظهر این سیاست نامرئی، بود که در زیر عنوان و ترقی‌خواهی، آلت اجرای آن سیاست گردید.[3] 🔹 بدین‌سان زمینه‌های کودتا در ایران آماده شده، مُهره‌ی مورد نظر انگلستان انتخاب گردید. در این میان، نصب ژنرال به سمت فرماندهی قواي نظامي انگليس در شمال ايران از سوی دولت بریتانیا، در انتخاب این مهره نقشی حیاتی ایفا کرد؛ زیرا که وی پس از ساماندهی نیروهای ، مناسبات را طوری رقم زد که در نهایت ، فرماندهی قوای قزاق را برعهده گیرد؛ فردی که توجه ژنرال انگلیسی را به‌شدت به خود جلب کرده بود، به حدی که از نظرگاه وی، حتی می‌توانست رهبری کشور ایران را نیز برعهده گیرد: 💬 «آنچه ایران به آن احتیاج داشت یک رهبر بود. شاه جوان [احمدشاه قاجار]، تنبل و بزدل بود و همیشه ترس جان خود را داشت. برخورد کوتاه من با او، مرا واداشت که فکر کنم او همیشه در آستانه‌ی اتخاذ این تصمیم است که به اروپا بگریزد و ملتش را به حال خود رها کند. در آن سرزمین، من تنها یک مرد را دیدم که توانایی رهبری آن ملت را داشت. او بود. مردی که عنان اختیار تنها نیروی مؤثر نظامی کشور را در دست داشت. آیا شاه آنقدر عاقل بود که به این مرد اعتماد کند؟...»[4] 📚 پی‌نوشت‌ها: 1. محمود کتیرایی، فراماسونری در ایران، بی‌جا: اقبال، 1355، ص150. 2. نویسنده نامعلوم، تغيير لباس و كشف حجاب به روايت اسناد، تهران: مركز بررسي اسناد تاريخي، 1378، صص چهل‌ودو الی چهل‌وپنج. 3. پیشین، ص چهل‌وشش. 4. ادموند آیرونساید، خاطرات و سفرنامه ژنرال آیرونساید، ترجمه بهروز قزوینی، تهران: آینه، 1363، ص79. ✍🏻 💠اندیشکده برهان💠 🆔 @BORHAN_IR
📚 کتاب «نوسازی با » 📝تهیه و تنظیم : اندیشکده ✅ پژوهه تاریخی (2) 🔸نگاهی به پروژه‌ی در دوره‌ی 🔻این کتاب در 71 صفحه و در 6 گفتار، از سوی به زیور طبع آراسته گردیده است. عناوین گفتار‌های این کتاب : 🔹«مذهب در حصار نوسازی» 🔹«تقلید از آنکارا» 🔹«اصلاحات آموزشی پهلوی اول» 🔹«نوسازی ژرمنی» 🔹«توحش نوسازی» 🔹«سازمان پرورش افکار یا دستگاه توجیه اذهان؟» hmp.me/cfd6 📖 در بخشی از مقدمه این کتاب می خوانیم: 🔻پایان کار سلسله‌‌ی قاجار تقریباً بدون دردسر و با یک نظامی برنامه‌‌ریزی‌‌شده انجام گرفت. مرد شماره‌‌ی یک این کودتا معروف به میرپنچ بود که تقریباً 5 سال پس از کودتا، یعنی در سال 1304، توانست با نفوذ و فشار بر مجلس، حکومت قاجار را منقرض و حکومت پهلوی را تأسیس و قانونی اعلام کند. با این حال، می‌‌توان رضاشاه را اولین پادشاه ایران دانست که به طور جدی و البته سازمان‌‌یافته سعی در و مدرن کردن ایران با تقلید از فرهنگ و ارزش‌‌های غربی داشت. ✅ رضاشاه از همان آغاز روی کار آمدن خود به فکر انسجام، نظم و نوسازی کشور بود و در این راه به شدت تحت تأثیر روشن‌‌فکران تندرو دوران مشروطه قرار داشت. تصور این افراد از نوسازی به طور کلی در یک کلمه خلاصه می‌‌شد: «» یا به عبارت دیگر، جدایی دین از سیاست و پشت کردن به سنت‌‌های گذشته. 🔷 به طور کلی، پس از نهضت مشروطه تا زمان روی کار آمدن رضاشاه، 3 نوع جریان در ایران وجود داشت که در نهایت منجر به پیروزی جریان منورالفکر گردید. این گروه معتقد به سکولاریسم از بالا به پایین و آن هم به وسیله‌‌ی بودند. رضاشاه به شدت تحت تأثیر بود. او چند دوره‌‌ای هم به عنوان نخست‌‌وزیر رضاشاه فعالیت‌‌های زیادی در راستای مبارزه با اسلام و سکولار کردن ایران داشت. نیز، که زمانی در دوره‌‌ی رضاشاه منصب قضایی را بر عهده داشت، با شعار پاک‌‌دینی و پاک‌‌زبانی و ستیز با سنت‌‌ها و جایگزینی دینی هماهنگ با اندیشه‌‌ی سکولار، توانست به شدت رضاشاه را تحت تأثیر خود قرار دهد. ✳️ و در عرصه‌‌ی ایجاد نظام قضایی جدید و نیز تلاش برای کشف حجاب و مبارزه با نهادهای مذهبی تلاش کردند. در این میان، شاید نقش بیش از دیگران باشد، زیرا وی هم متفکر و هم سیاست‌‌مدار بود و می‌‌توانست شعار معروف خود را ـ‌‌که معتقد بود برای پیشرفت و نوسازی در ایران باید از فرق سر تا نوک پا غربی شویم‌‌ـ به اجرا بگذارد. 🔶 رضاشاه بیشتر یک بود تا یک سیاست‌‌مدار و کاملاً بدیهی است که با وجود چنین مشاوران و وزیرانی، نوسازی را در مبارزه با اسلام و روحانیت و تنها راه‌‌حل پیشرفت را غربی شدن و از آن‌‌ها در تمام امور می‌‌دانست. 🛒 جهت تهیه کتاب روی لینک زیر کلیک کنید👇 🌐 yon.ir/ZTU2D 🆔 @dideman
🔶 شیرینیِ سقوط ، ارجح بر تلخیِ ! 🔺 بازخوانیِ شادی عمومی مردم ایران در فقره‌ی سقوط رضاشاه 🔹 از منابع تاریخی اینطور بر می‌آید که خوشحالی مردم ایران از ، از مسلمّات تاریخ ایران است. اگرچه مقارنِ این واقعه‌ی مسرّت‌بخش، ایران دچار یک عارضه‌ی غم‌بار نیز شد و آن، اشغال کشور به دست قوای بود ـ که تبعات و خسارات فراوانی به بار آورد ـ اما نکته‌ی جالب‌توجه اینجاست که مردم ایران، گویا سقوط رضاشاهِ دیکتاتور برایشان به قدری مسرت‌بخش بوده که شیرینی آن، بر تلخیِ اشغال کشورشان به دست دشمن، غلبه داشته است؛ به دیگر سخن، ظلم و ستم بر مردم ایران و حتی بسیاری از ، آنقدر گران آمده بوده که سختیِ اشغال کشور، برایشان قابل‌تحمل‌تر بود! 🔹 در ادامه، به برخی شواهد تاریخی ـ که مؤیِّد این خوشحالی و شادمانی است ـ اشاره خواهد شد: 1️⃣ قهرمان‌میرزا سالور، در خاطرات روزانه‌ی خود در آن دوره، به دلایل شادمانی مردم از پایانِ دوران چنین اشاره می‌کند: 📜 «تمام مردم از این پیشامد شادند؛ حتی آن مردِ از کارافتاده، آن ضعیفه‌ی دهاتیِ پیرِ عاجز، چرا؟ او برای آنکه کلاه فرنگی سر گذاشته، [و آن یکی] برای آنکه رویش باز شده. آن‌ها که مال و حال و جان و کسانشان از دست رفته، جای خود دارند. زن و مرد این مملکت ـ سوای معدودی ـ هر یک… بغض و کینه در دل داشتند؛ [آن مرد،] پنجاه سال عمامه‌ی شیرشکری به سر داشت، عبا به دوش، با یک قبضه ریش، [امّا] او را به شکل دیگری درآوردند! [این اجبار،] مخالف عقیده و عادت دیرینه‌ی او بود. قهراً عداوت پیدا کرد. به‌ فلان پیرزن هیچ ستمی، ظلمی نشده بود اما برای آنکه گفتند تو باید سرِ باز بیرون بیایی، کینه در دل گرفت و نفرین کرد، به‌خدا می‌نالید….» 2️⃣ چندماه پیش از اشغال ایران، سفیر در خرداد ۱۳۲۰ش به وزارت خارجه‌ی ایران هشدار داده بود مبنی بر اینکه: 📜 «شاه تقریباً مورد تنفر عمومی است و نمی‌تواند بر حمایت کامل ارتش خود متکی باشد. لحظه مناسبی برای برکناری شاه و یا حتی پایان دادن به پادشاهیِ پهلوی فراهم آمده است. بیشتر مردم ایران از هرگونه انقلابی خشنود خواهند شد….» همچنین وابسته‌ی مطبوعاتی انگلیس در تهران نیز چنین گزارش داد: 📜 «اکثریت وسیع مردم از شاه متنفرند و از هرگونه تغییری استقبال خواهند کرد. به نظر می‌رسد که این مردم حتی گسترش در ایران را به بقای رژیمِ حاضر ترجیح خواهند داد. بیشتر مردم معتقدند که جدا از این واقعیت که ایران ضعیف‌تر از آن است که بتواند در مقابل آلمان یا روسیه ایستادگی کند، دلیلی برای جنگیدنِ [با] آنان وجود ندارد؛ آن‌ها [یعنی مردم] از شاه متنفرند و بنابراین می‌پرسند که چرا باید برای دوام حکومت وی بجنگند!» 3️⃣ میزان استبداد رضاشاه به قدری بود که برخی مخالفانش، با تعابیر عجیبی از وی یاد می‌کردند! نقل یک خاطره از خانم «چهرزاد بهار»، آخرین فرزند ، در این باب جالب‌توجه است: 💬 «رابطه‌ی [ملک‌الشعرای] با ، فرازونشیب‌های زیادی داشت، اما مهم این است که پدر هیچ‌وقت از او خوشش نیامد. در روزی که داشت از کشور خارج می‌شد، پدر با خوشحالی با مادر تماس گرفت و گفت: «هیولا رفت، هیولا رفت!» این را بارها مادرم نقل می‌کرد….» 4️⃣ (ره) در سخنرانی معروف خود در ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ (عصر عاشورا) در قم، ضمن نصیحت و اخطار به محمدرضاشاه، فرمودند: 💬 «…من یک قصه‌ای را برای شما نقل می‌کنم که پیرمردهایتان… یادشان است. سه دسته ـ سه مملکت اجنبی ـ به ما حمله کرد: شوروی، انگلستان، امریکا به مملکت ایران حمله کردند؛ مملکت ایران را قبضه کردند؛ اموال مردم در معرض تلف بود، نوامیس مردم در معرض هتک بود، لکن خدا می‌داند که مردم شاد بودند برای اینکه رفت….» 👈🏻متن کامل مقاله در پایگاه اندیشکده برهان👉🏻 ✍🏻 💠اندیشکده برهان💠 🆔 @BORHAN_IR