eitaa logo
اندیشکده برهان
153 دنبال‌کننده
74 عکس
1 ویدیو
3 فایل
Borhan_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 «دکترین مقاومت خمینی (ره)»، تصحیح‌کننده‌ی خطاهای محاسبتیِ 200ساله ✅ میزان موفقیت (ره) [1] آنگاه بهتر فهم خواهد شد که دانسته شود طی دویست سال اخیر (تا پیش از وقوع )، هرگاه جدی میان دولت ایران و قدرت‌های خارجی صورت گرفته، یا کشور دچار نظامی شده و یا بخشی از خاک ایران از قلمرواش جدا شده است: ❌ : جنگ‌های اول و دومِ ایران و روس با شکست ایران پایان یافت. اوّلی به امضای و دومی به امضای انجامید و سرخوردگیِ بزرگی را نصیب ملت ایران کرد. در نتیجه‌ی این دو جنگ، ایرانیان تازه دریافتند که کشورشان در طول این سالیان (از تا آن روز) تا چه حد به لحاظ نظامی و فناوری‌های مرتبط با آن، از اروپا عقب بوده است! ❌ ناکامی ایران در مسئله : در زمان ناصرالدین‌شاه، به دنبال تسخیر مجدد هرات به دست ایران ـ که از دیرباز، بخشی از خاک کشور به حساب می‌آمد ـ انگلستان رسماً به ایران اعلان جنگ داد. به دنبال آن، در اندک زمانی نیروهای انگلیسی را به اشغال خود درآورده، در نیرو پیاده کردند. دولت ایران که در شرایط وخیمی به سر می‌برد، ناچار تقاضای صلح کرد که به موجب آن، میان دولتین ایران و انگلیس منعقد شد و طی آن، هرات ـ به عنوان یکی از اصلی‌ترین مراکز تاریخی، ادبی و فرهنگی ایران ـ از خاک کشور جدا شد. ❌ انعقاد پیمان آخال‌تِکّه: پیرو شکست‌های ایران از روسیه و بریتانیا، اقتدار سیاسی ایران در به تدریج مخدوش شد. در پی آن، وزیرمختار روسیه در تهران اعلام کرد که این کشور، اقتدار ایران را در شمال به رسمیت نمی‌شناسد. صورت رسمی‌یافته‌ی چنین تحقیری، انعقاد «پیمان آخال‌تِکّه» میان ایران و روسیه بود که در پی آن، ایران از ادعای مالکیت خود در خصوص مناطقی چون ، و (که امروزی، تنها بخشی از آن محسوب می‌شود) چشم پوشید. ❌ ایران و : جنگ اول بین‌الملل و سرایت آتش آن به داخل خاک ایران، عوارض منفی بسیاری را برای کشور به ارمغان آورد که از جمله آن‌ها می‌توان به این موارد اشاره کرد: تجاوز بیگانگان به خاک ایران، نقض حاکمیت سیاسی کشور و تحقیر ایرانیان؛ آشفتگی و هرج‌ومرج سیاسیِ کم‌نظیر؛ شیوع قحطی، گرسنگی و بیماری در کشور؛ شیوع ناامنی گسترده در راه‌های کشور و.... ❌ ایران و : از اوائل دهه‌ی 1300 تا آستانه‌ی شهریور 1320، ایران عملاً با تهدید جدّی خارجی مواجه نبود. با این حال ارتش ـ که رکن رکینِ نظام سیاسی او را شکل می‌داد ـ بعد از حدود 16 سال از آغاز حکومت وی، در نخستین و البته تنها تهدید جدّیِ برون‌مرزی‌اش در مواجهه با نیروهای در شهریور 1320، ظرف تنها چند ساعت از هم فرو پاشید و فقط بعد از 3 روز، فرمان ترک مخاصمه رسماً از سوی نخست‌وزیر وقت به نیروهای مسلح اعلام شد. بدین ترتیب، رضاشاه، در تنها میدان نبردِ جدّی خود، فقط 3 روز تاب مقاومت آورد! ❌ : در اواخر دوران ، موضوع استقلال از ایران در ازای به رسمیت شناختن جزایر سه‌گانه برای ایران مطرح شد؛ بر این اساس، طی شبه‌رفراندومی که برگزار شد، شاه را به رسمیت شناخت و در عوض به «اشغال» جزایر سه‌گانه مبادرت ورزید! زیرا که در موافقت‌نامه‌ای که با دولت انگلیس منعقد شده بود، از عبارت «occupation» استفاده شده بود که به معنای اشغال [نظامی] بود. در واقع عرب‌های حوزه‌ی طبق این موافقت‌نامه می‌پذیرفتند که ایران جزایر سه‌گانه را «اشغال» نموده؛ نه اینکه بر اساس حق قانونی، مالک آن‌هاست. همین کلمه بعدها بهانه را به دست اماراتی‌ها داد که ادعا نمایند ایران این جزایر را اشغال نموده و لذا خواستار بازپس‌گیری آن شوند.[2] بدین ترتیب، ایران هم مروارید بحرین را از دست داد و هم به مالکیتی نیم‌بند بر جزایر سه‌گانه رضایت داد. 📚 پی‌نوشت‌ها: 1. برگرفته از بیانات در مراسم سی‌امین سالگرد رحلت (ره). 2. محمدرضا چیت‌سازیان، «حکومت پهلوی و بازی در زمین انگلیس»، وبگاه موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران. ✍🏻 💠اندیشکده برهان💠 @BORHAN_IR
🔶 ایران و خباثت انگلیس؛ بخش 5️⃣ 🔺 بازخوانی تاریخیِ برخی خباثت‌های تکبرآمیزِ دولت انگلستان در قبال ایران 💠 زمینه‌های بروز قیام در جنوب 🔹 با شروع ، دولت «مستوفی الممالک» برای در امان ماندن از گرفتاری‌های جنگ، بی‌درنگ بی‌طرفی ایران را اعلام کرد و از دولت‌های درگیر در جنگ خواستار رعایت بی‌طرفی ایران شد؛ اما دولت نوپای ناتوان‌تر از آن بود که بتواند از خواسته و حقوق خود دفاع کند و متجاوزان، گستاخ‌تر از آن بودند که به حقوق و ایران احترام بگذارند. در نتیجه، و ـ که از سال‌ها قبل حضور چشم‌گیری در صفحه‌های شمالی و جنوبی ایران داشتند ـ هنگام بروز جنگ با زیر پا گذاشتن حقوق ایران، شروع به پیش‌روی بیشتر در خاک کشور کردند. 🔹 از سویی، حضور گسترده‌ی نیروهای انگلیسی در جنوب و اقدامات خراب‌کارانه‌ی آن‌ها، موجب نارضایتی ساکنان جنوب ایران می‌شد و از سوی دیگر، نیز به صحنه‌ی جنگ کشانده شده، بسیار نابسامان و ناامن گردیده بود. حضور نیروهای انگلیسی در عراق، علمای این کشور را برآشفته و به رویارویی با انگلیس کشاند. بدین ترتیب، به پا خاستن علمای عراق و صدور فتاوایی از سوی آنان بر ضد انگلیس، تأثیر به‌سزایی در روحیه‌ی مبارزان جنوب داشت؛ چرا که علمای منطقه‌ی دشتی، دشتستان و دیگر مناطق جنوبی نیز ضد انگلیس فتوای جهاد صادر کردند. 🔹 انگلیس که از نقش در چنین قیامی آگاه بود، کوشید تا را از حمایت جنبش باز دارد و قیام را از محتوای مذهبی تهی کند. از این رو «سرپرسی کاکس» رئیس هیئت سیاسی و نظامی انگلیس شخصاً تلگرافی برای یکی از علمای تأثیرگذار جنوب به نام «شیخ محمدحسین مجاهد برازجانی» فرستاد و از وی خواست تا از نفوذ خود استفاده کرده، مردم را از شورش علیه انگلیس باز دارد. اما شیخ چنان پاسخ محکمی به نماینده‌ی انگلیس داد که برخی، این پاسخ را انگیزه‌ی قیام ضد انگلیس می‌دانند. 💠 مختصری از کیفیت قیام 🔹 خان‌های بیگانه‌ستیز منطقه همچون رئیس‌علی دلواری، میرزا محمدخان برازجانی، زایرخضرخان اهرمی، شیخ حسین چاه‌کوتاهی، نورمحمد دالکی و... به همراه نیروهایشان، به منظور مقابله با انگلیسی‌ها، شبی‌خون‌های مداومی به قوای انگلیس و برخی از نمایندگی‌های در زده، ضرباتی به آن‌ها وارد آوردند. به بهانه این شبیخون‌ها، انگلیسی‌ها در 15 مرداد 1294 بندر بوشهر را تصرف کرده، آزادی‌خواهان بوشهری را دستگیر و به شهر «تانه» تبعید کردند. در ادامه حملات متعدد تنگستانی‌ها به بوشهر، انگلیس بر آن شد تا به دلوار حمله و رئیس‌علی را از بین ببرد. اما رئیس‌علی که پیش از آمدن انگلیسی‌ها و توسط نیروهای نفوذی، از این حمله آگاه شده بود، با تخلیه‌ی دلوار از زنان و کودکان، در ساحل دریا به سنگر نشست. 🔹 با شروع جنگ، رئیس‌علی و یارانش توانستند انگلیسی‌ها را که از نظر تجهیزات و نیروی نظامی با آنان قابل مقایسه نبودند، غافلگیر ساخته و لطمات زیادی بر آن‌ها وارد کنند. پس از 3 روز مبارزه، سرانجام انگلیس مجبور به عقب‌نشینی و ترک شد. این مسئله به اعتبار انگلیس ضربه‌ی سختی وارد ساخت. 🔹 پس از بیرون رفتن انگلیس از دلوار و عقب‌نشینی تا بوشهر، رئیس‌علی به همراهیِ هم‌رزمانش، حملات گاه‌وبی‌گاهی به بوشهر می‌کرد و حتی وی نقشه‌ی حمله‌ی مفصلی ضد آن‌ها کشیده بود؛ اما متأسفانه با کشته شدن مشکوک او در 12 شهریور 1294 در روستای توسط شخصی ناشناس، حمله متوقف و بعدها توسط دیگر همرزمانش صورت یافت. 💡 اگر چه رئیس‌علی در پی توطئه‌ای خائنانه کشته شد، اما نهضتی که او در جنوب ایران به راه انداخت تا سال‌ها مایه‌ی وحشت انگلیسی‌ها بود... 📚 برگرفته از کتاب: اندیشکده برهان، ردپای استعمار، تهران: دیدمان، 1396، چاپ اول، ص25 الی 31. ✍🏻 💠اندیشکده برهان💠 🆔 @BORHAN_IR
🔶 ایران و خباثت انگلیس؛ بخش 6️⃣ 🔺 بازخوانی تاریخیِ برخی خباثت‌های تکبرآمیزِ دولت انگلستان در قبال ایران 🔹 از جمله مقاطع تأثّربرانگیز ، وقوع دو قحطی بزرگ در خلال دو جنگ جهانی است که صدمات بسیاری نصیب کشور و ملت ایران کرده، جان شمار بسیاری از هموطنان‌مان را گرفت. 🔹 شواهد تاریخی، علی‌الظاهر حکایت از این داشت که ایران در آستانه‌ی هر دو جنگِ بین‌الملل، دچار بلایای طبیعی و خشکسالی شده بود. اما لایه‌های عمیق‌تر ماجرا حاکی از این واقعیت بود که بلایای طبیعیِ رخداده، با تمام شدت و خسارتش، نمی‌توانست به عنوان «علت‌العلل» بروز قحطی به حساب آید، بلکه آنچه که عامل اصلی و علت‌العللِ بروز قحطی بود، نه عوامل طبیعی و محیطی و نه حتی بی‌کفایتی‌های داخلی، بلکه «حضور دشمنِ متجاوز خارجی در داخل کشور» بود؛ به دیگر سخن، علت‌های دیگر همچون خشکسالی، ناکارآمدی‌های داخلی و... اگرچه هرکدام به نوبه‌ی خود سهمی در بروز داشتند، اما به نظر می‌رسد که نقش‌های آنان، بیشترْ زمینه‌چینی برای عامل مهم‌تر، یعنی حضور نیروهای خارجی بود: 1️⃣ در خلال ، نيروهای انگلیسی، اختیارِ اصلی‌ترین منبع درآمد ايران يعنی چاه‌های را در دست گرفته بودند و علاوه بر ضبط معوّقات نفتی ايران ـ که بايد طبق قرارداد دارسی به ایران پرداخته می‌شد ـ فروش نفت را نيز در انحصار خود داشتند؛ از این رو، در آن شرایط وخیم، تنها مبلغِ ناچيزی از این ثروت خدادادی، نصیب دولت ایران می‌شد و قطعاً این درآمدِ حداقلی، بر وخامت اوضاع می‌افزود.[1] 2️⃣ در ، دولت ایران تمام وسایل حمل‌ونقلِ زمینی و ریلیِ خود را در اختیار قرار داد تا آنان از کامیون‌ها و واگون‌های قطار، برای حمل‌ونقل مواد و مهمات استفاده کنند. علت این واگذاری، تعهدی بود که دولت ایران به موجب قرارداد اتحادِ سه‌گانه داشت، قراردادی که بین ایران، و به امضا رسیده بود و دولت ایران موظف بود وسایل حمل‌ونقل متفقین را فراهم کند! لذا این اقدام، مانع از نقل‌وانتقال درستِ محصول کشاورزی به مناطق دیگر کشور می‌شد. به عنوان نمونه، طبق تلگرافی از تبریز به سال ۱۳۲۳، مقدار چشم‌گیری غله‌ی موجود در شعبه‌های اداره غله ـ که باید کامیون‌های دولتی حمل می‌کردند ـ به واسطه کمبود کامیون و تعهد دولت به قوای متجاوز برای واگذاری آن، در انبارها باقی ماند و شپش زد.[2] 📚 پی‌نوشت‌ها: 1. محمدقلی مجد، قحطی بزرگ، ترجمه محمد کریمی، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1387، ص183 الی 187. 2. مرتضی دهقان‌نژاد و الهام لطفی، «بررسی و تبیین عوامل مؤثر در شیوع قحطی سال‌های 1320 تا 1324ش و اقدامات دولت در کاهش آثار مخرب آن»، دوفصلنامه تاریخ‌نامه ایران بعد از اسلام، بهار و تابستان 1392، ص53. ✍🏻 💠اندیشکده برهان💠 🆔 @BORHAN_IR
🔶 اشغال ایران در ، یکی از سریع‌ترین «اِشغال»های تاریخ! 🔺 به بهانه سالگرد تجاوز متفقین به خاک ایران در سوم شهریور 1320 💡 با نگاهی اجمالی به جنگ‌های کلاسیکِ تاریخ جهان، خصوصاً در دو قرن اخیر، می‌توان دریافت که اشغال نظامی ایران در شهریور 1320ش در خلال ، در شمار کوتاه‌ترین جنگ‌های تاریخ معاصرِ جهان (و نه فقط ایران) جای می‌گیرد؛ جنگی که تنها 3 روز به طول انجامید (از 3 شهریور تا 6 شهریور 1320) و آنقدر کوتاه و تحقیرآمیز بود که از سوی برخی رسانه‌های خارجیِ آن روز مورد تمسخر قرار گرفت: آمریکایی‌ها در مطبوعات خود، عنوان «جنگ 80ساعته» را برای آن انتخاب کردند![1] 🔹 این درحالی بود که در همان جنگ جهانی دوم، کشورهایی با جمعیت حدود یک‌دهمِ جمعیت آن روز ایران، اجازه ندادند خاک کشورشان توسط نیروهای اشغالگر مورد تجاوز قرار گیرد. مثلاً کشور فنلاند با جمعیت حدود دو تا سه میلیون نفریِ خود (در مقایسه با جمعیت بالغ بر 22 تا 26 میلیون نفریِ ایران) به مقاومت جانانه در مقابل پرداخت و اجازه نداد کشورش را اشغال کنند.[2] 🔹 و نهایتاً ابلاغ رسمیِ فرمان ترک مخاصمه از سوی نخست‌وزیر وقت (محمدعلی فروغی) به نیروهای مسلح، کلاً 3 روز به طول انجامید. اگرچه عده‌ای، این 3 روز را «جنگ نظامی» نام نهادند، اما باید گفت که این 3 روز یا همان 80 ساعت، با نگاهی واقع‌بینانه‌تر، نه «جنگ» و نه حتی «مقاومت»، بلکه 3 روز «اشغال نظامی» بود؛ یعنی در این 3 روز تقریباً هیچگونه مقاومت منسجم و سازمان‌یافته‌ای علیه نیروهای اشغالگر صورت نگرفت و فقط به آن‌ها فرصت داده شد تا به راحتی از مرزها عبور کرده، درون خاک ایران پیشروی نمایند. این پیشرویِ بدون مزاحمت به حدی سریع انجام شد که درست چند روز پس از انتشار خبر عبور نیروهای شوروی از مرز، مردم شاهد حضور این نیروها در شهرشان بودند![3] ✅ اصولاً در خصوص عکس‌العمل حاکمیت سیاسی یک کشور در مقابل تجاوز نظامیِ خارجی، سه حالت متصور است: 1️⃣ کشورِ مورد نظر، اراده‌ی مقاومت در مقابل دشمن متجاوز از خود نشان داده، در مقابل هجمه‌ی آن‌ها به مرزهایش بایستد؛ 2️⃣ کشور مد نظر و دستگاه سیاسیِ آن، به این جمع‌بندی برسد که اراده‌ای برای در مقابل دشمن وجود ندارد و لذا به نیروهای نظامی خود، فرمان ترک مخاصمه بدهد؛ اما در عین حال، همواره نسبت به دشمن متجاوز و نیّات او، بدبین باشد؛ 3️⃣ کشور مورد نظر، نه تنها اراده‌ای برای مقاومتِ منسجم و جدی نداشته و در عین حال فرمان ترک مخاصمه را صادر کند، بلکه در کمال حُسن نیت و شاید بهتر بگوییم «ساده‌انگاری»، درست وسط میدان جنگی عالَم‌گیر و خانمان‌سوز، از دشمنِ تا دندان مسلحِ خود، آن هم با زبانی نرم و لطیف بخواهد که حُسن نیت دولت وقت مبنی بر ترک مخاصمه را پذیرفته، قدم به داخل خاک کشور نگذارد![4] ❌ عکس‌العمل دولت وقتِ در زمان اشغال ایران، متأسفانه از نوع سوم بود و البته بسیار طبیعی بود که دشمن متجاوز ـ که دست برتر میدان را داشت و منافعش اقتضا می‌کرد که وارد خاک ایران شود ـ در آن اوضاع و احوال بحرانی، هیچ وقعی به نیّاتِ باصطلاح صلح‌طلبانه و مسالمت‌جویانه‌ی دولت ایران ننهد و تغییری در عملکردش در خصوص بمباران شهرها و برخورد مسلحانه با غیرنظامیان به وجود نیاید! 📚 پی‌نوشت‌ها: 1. سخنرانی دکتر موسی فقیه‌حقانی در نشست «بررسی علل و پیامدهای اشغال ایران به روایت اسناد آمریکایی»، شهریور 1396، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران. 2. پیشین. 3. گفت‌وگوی روزنامه خراسان با دکتر یوسف متولی حقیقی، مشهدپژوه و عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، درباره وقایع مشهد در شهریور 1320، منتشرشده در 4 شهریور 1397. 4. برگرفته از یادداشت علی سهیلی، وزیر خارجه وقت، خطاب به سفرای انگلیس و شوروی: جعفر مهدی‌نیا، 7 بار اشغال ایران در 23 قرن، تهران: پانوس، 1377، چاپ اول، ج4، ص251. ✍🏻 💠اندیشکده برهان💠 🆔 @BORHAN_IR
🔶 بررسی کارآییِ ارتش رضاشاهی از منظر «هزینه و فایده» 🔺 بازخوانیِ ارتباط میان ارتش مدرنِ و شهریور 1320؛ بخش 1️⃣ 💡 هر پدیده‌ای به حکم عُقل، باید از منظر بررسی شود؛ اینکه برای پدیده‌ی مذکور، چقدر هزینه شده و قرار است متناسب با هزینه صرف‌شده، چقدر فایده و کارآیی داشته باشد. پدیده «ارتش مدرن» در دوران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و در بررسی میزان توسعه‌ی نظامیِ پهلوی اول، باید به این رویکرد توجه نمود. 🔹 ارتش رضاشاهی ـ که رکنِ رکینِ نظام شاهنشاهیِ وی را شکل می‌داد و حتی طبق برخی گزارشات تاریخی، حدود یک‌سوم بودجه‌ی کشور را در خود بلعیده بود ـ در نهایت و بعد از حدود 16 سال از آغاز سلطنت رضاشاه، در نخستین و البته تنها تهدیدِ جدّیِ برون‌مرزی‌اش در مواجهه با نیروهای در سوم ، ظرف تنها چندساعت از هم فرو پاشید و پس از آن، تنها 3 روز بعد، فرمان ترک مخاصمه، رسماً از سوی نخست‌وزیر وقت () به نیروهای مسلح اعلام شد و بدین ترتیب، ارتش مدرنِ رضاشاه، در تنها میدان نبردِ جدّی خود، فقط 3 روز تاب مقاومت آورد... 🔹 نهاد «ارتش»، ذاتاً نهادی نیست که به لحاظ اقتصادی، «مولّد» باشد؛ بلکه نهادی‌ست «مصرفی» و انتظار طبیعی از چنین نهادی این است که در قبالِ مصرفی بودنش، به وظیفه‌ی ذاتی و طبیعیِ خود که همانا دفاع از کشور در مقابل حملات خارجی و حفظ است، به نحو احسن عمل نماید؛ در حالی که مشاهده می‌شود رضاشاهی، نه تنها در انجام این وظیفه‌ی طبیعی خود مردود شد (در اشغال نظامیِ ایران در شهریور 20)، بلکه تمام توان و همّت خود را برای کارکردهای دیگری چون تأمین امنیت شخصِ شاه، اجرای سیاست کردن ، سرکوب اقشار مختلف مردم با اهرم فشار و... مصروف داشت. 👈🏻متن کامل مقاله در پایگاه اندیشکده برهان👉🏻 ✍🏻 💠اندیشکده برهان💠 🆔 @BORHAN_IR
🔶 واکاوی علل انفعال دولت و دربار در مواجهه با قوای متفقین 🔺 بازخوانی ارتباط میان ارتش مدرنِ و ؛ بخش 2️⃣ 💡 ارتشی که رکن اصلیِ نظام شاهنشاهیِ محسوب می‌شد، پس از حدود 16 سال، در نهایت در تنها نبردِ جدّیِ برون‌مرزی‌اش، ظرف تنها چندساعت از هم فرو پاشید. در این میان اما، برخورد منفعلانه‌ی دربار و دولت ایران در قبال حملات گسترده‌ی ، از نکات تأمل‌برانگیز است؛ اینکه چرا نظام پادشاهی ـ با داشتن آن ارتش زبانزد ـ فقط 3 روز در مقابل قوای بیگانه تاب آورد؟! 🔹 در پاسخ به این پرسش بنیادین، گمانه‌های مختلفی قابل طرح است: ❌ ارتش رضاشاهی، ارتشی برای مقابله‌ی درون‌مرزی؛ ❌ قانون نظام ؛ فرصت یا تهدید علیه قوای متفقین؟ ❌ سایه‌ی اِشغال بر سر ایران، فرصتی طلایی برای فرار ؛ ❌ فربگیِ اقتصادیِ سران ارتش، عاملی بازدارنده برای دفاع جانانه از کشور؛ ❌ از دست رفتن در طول 16 سال. 👇🏻 مقاله‌ی پیشِ رو، توضیحی اجمالی در خصوص هریک از این موارد ارائه خواهد داد... 👈🏻متن کامل مقاله در پایگاه اندیشکده برهان👉🏻 ✍🏻 💠اندیشکده برهان💠 🆔 @BORHAN_IR
🔶 قیام در «دلوار» 🔺 بررسی نقش مذهب در قیام «رئیس‌علی دلواری» به مناسبت سالروز شهادت ایشان 🔹 با شروع ، دولت «مستوفی الممالک» برای در امان ماندن از گرفتاری‌های جنگ، بی‌درنگ بی‌طرفی ایران را اعلام کرد؛ اما دولت نوپای ناتوان‌تر از آن بود که بتواند از خواسته و حقوق خود دفاع کند و متجاوزان، گستاخ‌تر از آن بودند که به حقوق و ایران احترام بگذارند. در نتیجه، و با زیر پا گذاشتن حقوق ایران، شروع به پیش‌روی در خاک کشور کردند. 🔹 از سویی، حضور گسترده‌ی نیروهای انگلیسی در جنوب و اقدامات خراب‌کارانه‌ی آن‌ها، موجب نارضایتی ساکنان جنوب ایران می‌شد و از سوی دیگر، نیز به صحنه‌ی جنگ کشانده شده، بسیار نابسامان و ناامن گردیده بود. حضور نیروهای انگلیسی در عراق، علمای این کشور را برآشفته و به رویارویی با انگلیس کشاند. بدین ترتیب، به پا خاستن علمای عراق و صدور فتاوایی از سوی آنان بر ضد انگلیس، تأثیر به‌سزایی در روحیه‌ی مبارزان جنوب داشت؛ چرا که علمای منطقه‌ی دشتی، دشتستان و دیگر مناطق جنوبی نیز ضد انگلیس فتوای صادر کردند. 🔹 بدین ترتیب، خان‌های بیگانه‌ستیز منطقه همچون ، به همراه نیروهایشان و به منظور مقابله با انگلیسی‌ها، شبی‌خون‌های مداومی به قوای انگلیس و برخی از نمایندگی‌های در زده، ضرباتی به آن‌ها وارد آوردند. به بهانه این شبیخون‌ها، انگلیسی‌ها در 15 مرداد 1294 بندر بوشهر را تصرف کرده، آزادی‌خواهان بوشهری را دستگیر و به شهر «تانه» تبعید کردند. در ادامه حملات متعدد تنگستانی‌ها به بوشهر، انگلیس بر آن شد تا به دلوار حمله و رئیس‌علی را از بین ببرد. اما رئیس‌علی که پیش از آمدن انگلیسی‌ها و توسط نیروهای نفوذی، از این حمله آگاه شده بود، با تخلیه‌ی دلوار از زنان و کودکان، در ساحل دریا به سنگر نشست. 🔹 با شروع جنگ، رئیس‌علی و یارانش توانستند انگلیسی‌ها را که از نظر تجهیزات و نیروی نظامی با آنان قابل مقایسه نبودند، غافلگیر ساخته و لطمات زیادی بر آن‌ها وارد کنند. پس از 3 روز مبارزه، سرانجام انگلیس مجبور به عقب‌نشینی و ترک شد. این مسئله به اعتبار انگلیس ضربه‌ی سختی وارد ساخت. 🔹 پس از بیرون رفتن انگلیس از دلوار و عقب‌نشینی تا بوشهر، رئیس‌علی به همراهیِ هم‌رزمانش، حملات گاه‌وبی‌گاهی به بوشهر می‌کرد و حتی وی نقشه‌ی حمله‌ی مفصلی ضد آن‌ها کشیده بود؛ اما متأسفانه با کشته شدن مشکوک او در 12 شهریور 1294 در روستای توسط شخصی ناشناس، حمله متوقف و بعدها توسط دیگر همرزمانش صورت یافت. 💡 اگر چه رئیس‌علی در پی توطئه‌ای خائنانه کشته شد، اما نهضتی که او در جنوب ایران به راه انداخت تا سال‌ها مایه‌ی وحشت انگلیسی‌ها بود... 👈🏻متن کامل مقاله در پایگاه اندیشکده برهان👉🏻 ✍🏻 💠اندیشکده برهان💠 🆔 @BORHAN_IR
🔶 شیرینیِ سقوط ، ارجح بر تلخیِ ! 🔺 بازخوانیِ شادی عمومی مردم ایران در فقره‌ی سقوط رضاشاه 🔹 از منابع تاریخی اینطور بر می‌آید که خوشحالی مردم ایران از ، از مسلمّات تاریخ ایران است. اگرچه مقارنِ این واقعه‌ی مسرّت‌بخش، ایران دچار یک عارضه‌ی غم‌بار نیز شد و آن، اشغال کشور به دست قوای بود ـ که تبعات و خسارات فراوانی به بار آورد ـ اما نکته‌ی جالب‌توجه اینجاست که مردم ایران، گویا سقوط رضاشاهِ دیکتاتور برایشان به قدری مسرت‌بخش بوده که شیرینی آن، بر تلخیِ اشغال کشورشان به دست دشمن، غلبه داشته است؛ به دیگر سخن، ظلم و ستم بر مردم ایران و حتی بسیاری از ، آنقدر گران آمده بوده که سختیِ اشغال کشور، برایشان قابل‌تحمل‌تر بود! 🔹 در ادامه، به برخی شواهد تاریخی ـ که مؤیِّد این خوشحالی و شادمانی است ـ اشاره خواهد شد: 1️⃣ قهرمان‌میرزا سالور، در خاطرات روزانه‌ی خود در آن دوره، به دلایل شادمانی مردم از پایانِ دوران چنین اشاره می‌کند: 📜 «تمام مردم از این پیشامد شادند؛ حتی آن مردِ از کارافتاده، آن ضعیفه‌ی دهاتیِ پیرِ عاجز، چرا؟ او برای آنکه کلاه فرنگی سر گذاشته، [و آن یکی] برای آنکه رویش باز شده. آن‌ها که مال و حال و جان و کسانشان از دست رفته، جای خود دارند. زن و مرد این مملکت ـ سوای معدودی ـ هر یک… بغض و کینه در دل داشتند؛ [آن مرد،] پنجاه سال عمامه‌ی شیرشکری به سر داشت، عبا به دوش، با یک قبضه ریش، [امّا] او را به شکل دیگری درآوردند! [این اجبار،] مخالف عقیده و عادت دیرینه‌ی او بود. قهراً عداوت پیدا کرد. به‌ فلان پیرزن هیچ ستمی، ظلمی نشده بود اما برای آنکه گفتند تو باید سرِ باز بیرون بیایی، کینه در دل گرفت و نفرین کرد، به‌خدا می‌نالید….» 2️⃣ چندماه پیش از اشغال ایران، سفیر در خرداد ۱۳۲۰ش به وزارت خارجه‌ی ایران هشدار داده بود مبنی بر اینکه: 📜 «شاه تقریباً مورد تنفر عمومی است و نمی‌تواند بر حمایت کامل ارتش خود متکی باشد. لحظه مناسبی برای برکناری شاه و یا حتی پایان دادن به پادشاهیِ پهلوی فراهم آمده است. بیشتر مردم ایران از هرگونه انقلابی خشنود خواهند شد….» همچنین وابسته‌ی مطبوعاتی انگلیس در تهران نیز چنین گزارش داد: 📜 «اکثریت وسیع مردم از شاه متنفرند و از هرگونه تغییری استقبال خواهند کرد. به نظر می‌رسد که این مردم حتی گسترش در ایران را به بقای رژیمِ حاضر ترجیح خواهند داد. بیشتر مردم معتقدند که جدا از این واقعیت که ایران ضعیف‌تر از آن است که بتواند در مقابل آلمان یا روسیه ایستادگی کند، دلیلی برای جنگیدنِ [با] آنان وجود ندارد؛ آن‌ها [یعنی مردم] از شاه متنفرند و بنابراین می‌پرسند که چرا باید برای دوام حکومت وی بجنگند!» 3️⃣ میزان استبداد رضاشاه به قدری بود که برخی مخالفانش، با تعابیر عجیبی از وی یاد می‌کردند! نقل یک خاطره از خانم «چهرزاد بهار»، آخرین فرزند ، در این باب جالب‌توجه است: 💬 «رابطه‌ی [ملک‌الشعرای] با ، فرازونشیب‌های زیادی داشت، اما مهم این است که پدر هیچ‌وقت از او خوشش نیامد. در روزی که داشت از کشور خارج می‌شد، پدر با خوشحالی با مادر تماس گرفت و گفت: «هیولا رفت، هیولا رفت!» این را بارها مادرم نقل می‌کرد….» 4️⃣ (ره) در سخنرانی معروف خود در ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ (عصر عاشورا) در قم، ضمن نصیحت و اخطار به محمدرضاشاه، فرمودند: 💬 «…من یک قصه‌ای را برای شما نقل می‌کنم که پیرمردهایتان… یادشان است. سه دسته ـ سه مملکت اجنبی ـ به ما حمله کرد: شوروی، انگلستان، امریکا به مملکت ایران حمله کردند؛ مملکت ایران را قبضه کردند؛ اموال مردم در معرض تلف بود، نوامیس مردم در معرض هتک بود، لکن خدا می‌داند که مردم شاد بودند برای اینکه رفت….» 👈🏻متن کامل مقاله در پایگاه اندیشکده برهان👉🏻 ✍🏻 💠اندیشکده برهان💠 🆔 @BORHAN_IR