eitaa logo
اندیشکده برهان
153 دنبال‌کننده
74 عکس
1 ویدیو
3 فایل
Borhan_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 بررسی کارآییِ ارتش رضاشاهی از منظر «هزینه و فایده» 🔺 بازخوانیِ ارتباط میان ارتش مدرنِ و شهریور 1320؛ بخش 1️⃣ 💡 هر پدیده‌ای به حکم عُقل، باید از منظر بررسی شود؛ اینکه برای پدیده‌ی مذکور، چقدر هزینه شده و قرار است متناسب با هزینه صرف‌شده، چقدر فایده و کارآیی داشته باشد. پدیده «ارتش مدرن» در دوران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و در بررسی میزان توسعه‌ی نظامیِ پهلوی اول، باید به این رویکرد توجه نمود. 🔹 ارتش رضاشاهی ـ که رکنِ رکینِ نظام شاهنشاهیِ وی را شکل می‌داد و حتی طبق برخی گزارشات تاریخی، حدود یک‌سوم بودجه‌ی کشور را در خود بلعیده بود ـ در نهایت و بعد از حدود 16 سال از آغاز سلطنت رضاشاه، در نخستین و البته تنها تهدیدِ جدّیِ برون‌مرزی‌اش در مواجهه با نیروهای در سوم ، ظرف تنها چندساعت از هم فرو پاشید و پس از آن، تنها 3 روز بعد، فرمان ترک مخاصمه، رسماً از سوی نخست‌وزیر وقت () به نیروهای مسلح اعلام شد و بدین ترتیب، ارتش مدرنِ رضاشاه، در تنها میدان نبردِ جدّی خود، فقط 3 روز تاب مقاومت آورد... 🔹 نهاد «ارتش»، ذاتاً نهادی نیست که به لحاظ اقتصادی، «مولّد» باشد؛ بلکه نهادی‌ست «مصرفی» و انتظار طبیعی از چنین نهادی این است که در قبالِ مصرفی بودنش، به وظیفه‌ی ذاتی و طبیعیِ خود که همانا دفاع از کشور در مقابل حملات خارجی و حفظ است، به نحو احسن عمل نماید؛ در حالی که مشاهده می‌شود رضاشاهی، نه تنها در انجام این وظیفه‌ی طبیعی خود مردود شد (در اشغال نظامیِ ایران در شهریور 20)، بلکه تمام توان و همّت خود را برای کارکردهای دیگری چون تأمین امنیت شخصِ شاه، اجرای سیاست کردن ، سرکوب اقشار مختلف مردم با اهرم فشار و... مصروف داشت. 👈🏻متن کامل مقاله در پایگاه اندیشکده برهان👉🏻 ✍🏻 💠اندیشکده برهان💠 🆔 @BORHAN_IR
🔶 واکاوی علل انفعال دولت و دربار در مواجهه با قوای متفقین 🔺 بازخوانی ارتباط میان ارتش مدرنِ و ؛ بخش 2️⃣ 💡 ارتشی که رکن اصلیِ نظام شاهنشاهیِ محسوب می‌شد، پس از حدود 16 سال، در نهایت در تنها نبردِ جدّیِ برون‌مرزی‌اش، ظرف تنها چندساعت از هم فرو پاشید. در این میان اما، برخورد منفعلانه‌ی دربار و دولت ایران در قبال حملات گسترده‌ی ، از نکات تأمل‌برانگیز است؛ اینکه چرا نظام پادشاهی ـ با داشتن آن ارتش زبانزد ـ فقط 3 روز در مقابل قوای بیگانه تاب آورد؟! 🔹 در پاسخ به این پرسش بنیادین، گمانه‌های مختلفی قابل طرح است: ❌ ارتش رضاشاهی، ارتشی برای مقابله‌ی درون‌مرزی؛ ❌ قانون نظام ؛ فرصت یا تهدید علیه قوای متفقین؟ ❌ سایه‌ی اِشغال بر سر ایران، فرصتی طلایی برای فرار ؛ ❌ فربگیِ اقتصادیِ سران ارتش، عاملی بازدارنده برای دفاع جانانه از کشور؛ ❌ از دست رفتن در طول 16 سال. 👇🏻 مقاله‌ی پیشِ رو، توضیحی اجمالی در خصوص هریک از این موارد ارائه خواهد داد... 👈🏻متن کامل مقاله در پایگاه اندیشکده برهان👉🏻 ✍🏻 💠اندیشکده برهان💠 🆔 @BORHAN_IR
📚 کتاب «نوسازی با » 📝تهیه و تنظیم : اندیشکده ✅ پژوهه تاریخی (2) 🔸نگاهی به پروژه‌ی در دوره‌ی 🔻این کتاب در 71 صفحه و در 6 گفتار، از سوی به زیور طبع آراسته گردیده است. عناوین گفتار‌های این کتاب : 🔹«مذهب در حصار نوسازی» 🔹«تقلید از آنکارا» 🔹«اصلاحات آموزشی پهلوی اول» 🔹«نوسازی ژرمنی» 🔹«توحش نوسازی» 🔹«سازمان پرورش افکار یا دستگاه توجیه اذهان؟» hmp.me/cfd6 📖 در بخشی از مقدمه این کتاب می خوانیم: 🔻پایان کار سلسله‌‌ی قاجار تقریباً بدون دردسر و با یک نظامی برنامه‌‌ریزی‌‌شده انجام گرفت. مرد شماره‌‌ی یک این کودتا معروف به میرپنچ بود که تقریباً 5 سال پس از کودتا، یعنی در سال 1304، توانست با نفوذ و فشار بر مجلس، حکومت قاجار را منقرض و حکومت پهلوی را تأسیس و قانونی اعلام کند. با این حال، می‌‌توان رضاشاه را اولین پادشاه ایران دانست که به طور جدی و البته سازمان‌‌یافته سعی در و مدرن کردن ایران با تقلید از فرهنگ و ارزش‌‌های غربی داشت. ✅ رضاشاه از همان آغاز روی کار آمدن خود به فکر انسجام، نظم و نوسازی کشور بود و در این راه به شدت تحت تأثیر روشن‌‌فکران تندرو دوران مشروطه قرار داشت. تصور این افراد از نوسازی به طور کلی در یک کلمه خلاصه می‌‌شد: «» یا به عبارت دیگر، جدایی دین از سیاست و پشت کردن به سنت‌‌های گذشته. 🔷 به طور کلی، پس از نهضت مشروطه تا زمان روی کار آمدن رضاشاه، 3 نوع جریان در ایران وجود داشت که در نهایت منجر به پیروزی جریان منورالفکر گردید. این گروه معتقد به سکولاریسم از بالا به پایین و آن هم به وسیله‌‌ی بودند. رضاشاه به شدت تحت تأثیر بود. او چند دوره‌‌ای هم به عنوان نخست‌‌وزیر رضاشاه فعالیت‌‌های زیادی در راستای مبارزه با اسلام و سکولار کردن ایران داشت. نیز، که زمانی در دوره‌‌ی رضاشاه منصب قضایی را بر عهده داشت، با شعار پاک‌‌دینی و پاک‌‌زبانی و ستیز با سنت‌‌ها و جایگزینی دینی هماهنگ با اندیشه‌‌ی سکولار، توانست به شدت رضاشاه را تحت تأثیر خود قرار دهد. ✳️ و در عرصه‌‌ی ایجاد نظام قضایی جدید و نیز تلاش برای کشف حجاب و مبارزه با نهادهای مذهبی تلاش کردند. در این میان، شاید نقش بیش از دیگران باشد، زیرا وی هم متفکر و هم سیاست‌‌مدار بود و می‌‌توانست شعار معروف خود را ـ‌‌که معتقد بود برای پیشرفت و نوسازی در ایران باید از فرق سر تا نوک پا غربی شویم‌‌ـ به اجرا بگذارد. 🔶 رضاشاه بیشتر یک بود تا یک سیاست‌‌مدار و کاملاً بدیهی است که با وجود چنین مشاوران و وزیرانی، نوسازی را در مبارزه با اسلام و روحانیت و تنها راه‌‌حل پیشرفت را غربی شدن و از آن‌‌ها در تمام امور می‌‌دانست. 🛒 جهت تهیه کتاب روی لینک زیر کلیک کنید👇 🌐 yon.ir/ZTU2D 🆔 @dideman
🔶 شیرینیِ سقوط ، ارجح بر تلخیِ ! 🔺 بازخوانیِ شادی عمومی مردم ایران در فقره‌ی سقوط رضاشاه 🔹 از منابع تاریخی اینطور بر می‌آید که خوشحالی مردم ایران از ، از مسلمّات تاریخ ایران است. اگرچه مقارنِ این واقعه‌ی مسرّت‌بخش، ایران دچار یک عارضه‌ی غم‌بار نیز شد و آن، اشغال کشور به دست قوای بود ـ که تبعات و خسارات فراوانی به بار آورد ـ اما نکته‌ی جالب‌توجه اینجاست که مردم ایران، گویا سقوط رضاشاهِ دیکتاتور برایشان به قدری مسرت‌بخش بوده که شیرینی آن، بر تلخیِ اشغال کشورشان به دست دشمن، غلبه داشته است؛ به دیگر سخن، ظلم و ستم بر مردم ایران و حتی بسیاری از ، آنقدر گران آمده بوده که سختیِ اشغال کشور، برایشان قابل‌تحمل‌تر بود! 🔹 در ادامه، به برخی شواهد تاریخی ـ که مؤیِّد این خوشحالی و شادمانی است ـ اشاره خواهد شد: 1️⃣ قهرمان‌میرزا سالور، در خاطرات روزانه‌ی خود در آن دوره، به دلایل شادمانی مردم از پایانِ دوران چنین اشاره می‌کند: 📜 «تمام مردم از این پیشامد شادند؛ حتی آن مردِ از کارافتاده، آن ضعیفه‌ی دهاتیِ پیرِ عاجز، چرا؟ او برای آنکه کلاه فرنگی سر گذاشته، [و آن یکی] برای آنکه رویش باز شده. آن‌ها که مال و حال و جان و کسانشان از دست رفته، جای خود دارند. زن و مرد این مملکت ـ سوای معدودی ـ هر یک… بغض و کینه در دل داشتند؛ [آن مرد،] پنجاه سال عمامه‌ی شیرشکری به سر داشت، عبا به دوش، با یک قبضه ریش، [امّا] او را به شکل دیگری درآوردند! [این اجبار،] مخالف عقیده و عادت دیرینه‌ی او بود. قهراً عداوت پیدا کرد. به‌ فلان پیرزن هیچ ستمی، ظلمی نشده بود اما برای آنکه گفتند تو باید سرِ باز بیرون بیایی، کینه در دل گرفت و نفرین کرد، به‌خدا می‌نالید….» 2️⃣ چندماه پیش از اشغال ایران، سفیر در خرداد ۱۳۲۰ش به وزارت خارجه‌ی ایران هشدار داده بود مبنی بر اینکه: 📜 «شاه تقریباً مورد تنفر عمومی است و نمی‌تواند بر حمایت کامل ارتش خود متکی باشد. لحظه مناسبی برای برکناری شاه و یا حتی پایان دادن به پادشاهیِ پهلوی فراهم آمده است. بیشتر مردم ایران از هرگونه انقلابی خشنود خواهند شد….» همچنین وابسته‌ی مطبوعاتی انگلیس در تهران نیز چنین گزارش داد: 📜 «اکثریت وسیع مردم از شاه متنفرند و از هرگونه تغییری استقبال خواهند کرد. به نظر می‌رسد که این مردم حتی گسترش در ایران را به بقای رژیمِ حاضر ترجیح خواهند داد. بیشتر مردم معتقدند که جدا از این واقعیت که ایران ضعیف‌تر از آن است که بتواند در مقابل آلمان یا روسیه ایستادگی کند، دلیلی برای جنگیدنِ [با] آنان وجود ندارد؛ آن‌ها [یعنی مردم] از شاه متنفرند و بنابراین می‌پرسند که چرا باید برای دوام حکومت وی بجنگند!» 3️⃣ میزان استبداد رضاشاه به قدری بود که برخی مخالفانش، با تعابیر عجیبی از وی یاد می‌کردند! نقل یک خاطره از خانم «چهرزاد بهار»، آخرین فرزند ، در این باب جالب‌توجه است: 💬 «رابطه‌ی [ملک‌الشعرای] با ، فرازونشیب‌های زیادی داشت، اما مهم این است که پدر هیچ‌وقت از او خوشش نیامد. در روزی که داشت از کشور خارج می‌شد، پدر با خوشحالی با مادر تماس گرفت و گفت: «هیولا رفت، هیولا رفت!» این را بارها مادرم نقل می‌کرد….» 4️⃣ (ره) در سخنرانی معروف خود در ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ (عصر عاشورا) در قم، ضمن نصیحت و اخطار به محمدرضاشاه، فرمودند: 💬 «…من یک قصه‌ای را برای شما نقل می‌کنم که پیرمردهایتان… یادشان است. سه دسته ـ سه مملکت اجنبی ـ به ما حمله کرد: شوروی، انگلستان، امریکا به مملکت ایران حمله کردند؛ مملکت ایران را قبضه کردند؛ اموال مردم در معرض تلف بود، نوامیس مردم در معرض هتک بود، لکن خدا می‌داند که مردم شاد بودند برای اینکه رفت….» 👈🏻متن کامل مقاله در پایگاه اندیشکده برهان👉🏻 ✍🏻 💠اندیشکده برهان💠 🆔 @BORHAN_IR