eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
459 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین @a_r_moayedi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠«بررسی فقهی فلسفه‌ورزی و فلسفه‌آموزی» 🔴 ⬅️آیت ‌الله علیرضا اعرافی از چند سال پیش مجموعه کتبی را تحت دو مجموعه «فقه تربیتی» و «تفسیر تربیتی» منتشر کرده است. در این میان، دو کتاب با عناوین «بررسی فقهی فلسفه‌ورزی و فلسفه‌آموزی» و «بررسی فقهی تعلیم و تعلّم فلسفه» حاوی تحقیق و تفحص و تفقه او درباره‌ مسئله‌ جنجالی فلسفه و کاربست آن در حیطه علوم دینی است. ⬅️ در فصل اول کتاب خود به بیان کلیات پژوهش پرداخته و تاریخچه‌ای از دو جریان مخالفت و موافقت با فلسفه را بیان کرده است. او پرسش‌های اصلی پیرامون «کاربست روش فلسفی در فهم متون دینی» (ص ۷۲) را ۴ مورد می‌داند: ⬅️تاملات عقلانی و نظری و روش قیاسی، خارج از محدوده فلسفه‌های رایج و آموزش و یادگیری آن، چه حکمی دارد؟ ⬅️فلسفه ورزی و تعلیم و تعلم در حوزه فلسفه یونان راجح است یا مرجوح؟ ⬅️حکم فلسفه‌ورزی و تعلیم و تعلم آن در حوزه فلسفه اسلامی چیست؟ ⬅️آیا فلسفه‌ورزی و کاربرد روش فلسفی در فهم دین و تعلیم و تعلم آن جایز است؟ (ص ۷۱) ⬅️در فصل دوم به ادله‌ ممنوعیت تاملات عقلانی، فلسفه ‌ورزی و فلسفه ‌آموزی پرداخته شده است. ⬅️دلیل اول، قواعد چهارگانه «حرمت انجام کار لهو و لغو»، «حرمت اشتغال و تحصیل علم غیر نافع»، «حرمت یادگیری علوم ضلال»، و «حرمت اخذ علوم از غیر اهل بیت» است (ص ۱۵۸). ⬅️نویسنده‌ کتاب ضمن رد تمام این قواعد، می‌گوید هیچ‌کدام از آنها نمی‌تواند مدعای حرمت یا کراهت شرعی برای تاملات عقلانی، فلسفه‌ورزی، و فلسفه آموزی در حوزه فلسفه یونانی، فلسفه اسلامی و نیز کاربرد روش فلسفی در فهم دین را ثابت کند (ص ۱۵۸). ⬅️همچنین، ادله‌ روایی مخالفت با فلسفه در دو دسته‌ «روایات نهی عام» و «راویات نهی خاص» مطرح شده است. ⬅️آیت الله اعرافی می‌نویسد: «روایات نهی عام نه از جهت سند و نه از جهت دلالت، ادعا را ثابت نمی‌کردند و روایات نهی خاص نیز که از «اندیشه در ذات خدا» نهی می‌کردند، مخصّص و مقید اطلاقات رجحان تعقل و تفکر فلسفی شمرده شدند» (ص ۱۵۸-۱۵۹). ⬅️وی همچنین مخالفت اصحاب ائمه هدی (ع) و برخی از فقها با فلسفه را «تا وقتی که کاشف از نظر معصوم نباشد» دارای هیچگونه حجیت شرعی نمی‌داند (ص ۱۵۹). ⬅️در فصل سوم کتاب، ادله رجحان تاملات عقلانی، فلسفه‌ورزی و فلسفه‌ آموزی بررسی شده است. مولف ضمن تشریح و جمع‌بندی قواعد عامه و ادله خاصه برگرفته از قرآن و سنت، نتیجه می‌گیرد که فلسفه‌ورزی و فلسفه ‌آموزی واجب شرعی است و فراتر از آن حکم استحباب را دارد. (به نقل از شفقنا) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠درد بی‌معنایی طلبه و دانشجو ندارد. 🖊استاد مهراب صادق‌نیا ◀️سال نخست دانش‌جویی پسرم، هفت مورد اقدام به خودکشی در دانش‌گاه آن‌ها اعلام شد که برخی از آن‌ها متأسفانه به مرگ انجامید. مثل هر پدری نگران شدم، شال و کلاه کردم و به دانشگاه‌شان رفتم. نماینده‌ی رهبری در آن دانش‌گاه از دانش‌جویان قدیمی من بود؛ مردی نیک‌نفس و پر تکاپو. من را به دفترش دعوت کرد و دلیل حضورم در دانشگاه را پرسید. وقتی ماجرا را گفتم، سری به تأسف تکان داد و گفت: “بله! شوربختانه مواردی گزارش شده است و ما برای چاره‌جویی بنا داریم از برخی طلبه‌ها بخواهیم که به دانش‌گاه ما بیایند و با دانش‌جویان ارتباط بیش‌تری بگیرند. خیلی متوجّه نشدم چه رابطه‌ای بین طلبه‌ها و بازدارندگی از خودکشی هست؛ احتمالاً ایشان فکر می‌کردند خودکشی یک پدیده‌ی دانش‌جویی است. ◀️دیروز شنیدم که ” احسان افشارکاظمی”، طلبه‌ی مشهدی خوش‌فکر، پر مطالعه، و اهل فلسفه و ادبیات و البته کمی منتقد، جان خودش را گرفته است. احسان در یکی از یادداشت‌های آخرش نوشته است: ” از دنیا چه توقّعی داریم؟ در پس آن چه معنایی می‌بینیم؟” حالا که او نماندن را برگزیده است، این یادداشت را جوری دیگر می‌توان فهمید. یادداشت احسان من را یاد ده‌ها و صدها طلبه و دانش‌جویی می‌اندازد که همواره از من و خودشان می‌پرسند: ” زندگی چه معنایی دارد؟” ◀️از شمار کسانی که پس از طرح این سؤال، کاری را انجام می‌دهند که احسان انجام داد بی‌خبرم شاید هم آماری محرمانه و سرّی مگو است؛ ولی این سؤال و فراوانی پرسش‌کنندگانش نگران‌کننده است. طلبه، دانش‌جو و غیر آن‌ها هم نمی‌شناسد، نرخ آدم‌هایی که فکر می‌کنند زندگی‌شان از معنا تهی است، زیاد شده است. آدم‌هایی که فکر می‌کنند هیچ رشته‌ای، هرچند باریک، آنان را به زندگی پیوند نمی‌دهد. ◀️معنای زندگی، یعنی همان رشته‌های باریکی که ما را به بودن پیوند می‌دهند، امور ثابت و همه‌گانی‌ای نیستند. هر کس در هر لحظه به چیزی دل‌خوش است و زندگی‌اش معنا می‌گیرد. دقیقاً مثل بازی شطرنج. پرسش از بهترین حرکت در این بازی منطقی نیست، چون بهترین حرکت در هر لحظه متفاوت از لحظه‌ی دیگر است. تلاش برای معرفی یک چیز به مثابه معنای زندگی برای همه‌ی افراد در همه‌ی حالت‌ها تلاش ناموفّقی است. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠دغدغه های مرجعیت؛ از ظرفیت حوزه های علمیه خواهران تا استقلال حوزه ها 🔴حضرت آیت الله مکارم شیرازی (در چهاردهمین اجلاسیه مدیران حوزه علمیه خواهران): ◀️یکی از برکات انقلاب اسلامی تشکیل حوزه های علمیه خواهران است یعنی خواهران وارد مسؤولیت های سنگین علمی و تربیتی شده اند و به دلیل آمادگی جامعه، به سرعت گسترش پیدا کرد و در بسیاری از موارد از حوزه علمیه برادران پیشی گرفته است. البته برخی از متحجران، خواهران را از این گونه فعالیت ها نفی می کردند یعنی می خواستند آنها را از فعالیت های اجتماعی و تعلیم و تربیت حذف کنند اما به شکر خدا نظام جمهوری اسلامی آن متحجران را عقب زد و آنچه را که امروزه می بیند به وجود آمد. ◀️اگر بخواهیم در سایه قرآن حرکت کنیم، باید بدانیم که بانوان نیز می ‌توانند در همان مسیری که مردان گام برمی‌دارند، حرکت کنند و وظیفه مادری هرگز مانع فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی بانوان نیست. ◀️مدیریت، مهم‌ترین مسأله در انجام فعالیت‌ها و برنامه‌های مختلف است و چنانچه رهبر معظم انقلاب نیز بیان کردند مشکلات جامعه اعم از سیاسی، اعتقادی و اجتماعی به مدیریت بر می گردد؛ در مسأله تربیت و تعلیم و آموزش خواهران نیز مدیریت حرف اول را می زند. مدیریت باید جامع باشد و مدیر نیز باید آموزش های لازم مدیریتی را بگذراند زیرا همان گونه که مدیران مدارس گروه‌های زیر دست خود را آموزش می‌دهند، خودشان نیز باید مدیریت را آموزش ببینند تا بتوانند مشکلات را برطرف کنند، به عنوان مثال کشور‌های آلمان و ژاپن در جنگ جهانی دوم نابود شدند اما به دلیل این که مدیر داشتند، جامعه را از نو ساختند و در حال حاضر در زمینه‌های اقتصادی پیش رو هستند و این از مسائلی است که باید به آن توجه داشته باشیم. ◀️امروزه برای تبلیغ دین اسلام آزادی وجود دارد و دنیا نیز تشنه معنویت است و از مادی گری خسته شده و به دنبال مکتب است که بسیاری به اسلام و در میان مذاهب اسلامی به مکتب اهل بیت رو آورده اند؛ مکتب اهل بیت با سایر مکاتب اسلامی تفاوت هایی دارد از که از آن جمله می توان به حجیت عقل اشاره کرد زیرا اهل سنت حجیت عقل را منکر می شوند. ما باید از این فرصت برای تبلیغ مکتب اهل بیت استفاده کنیم زیرا آمادگی لازم برای پذیرش آن در جامعه وجود دارد که اگر از این فرصت استفاده لازم را نبریم مسؤولیت خواهیم داشت. ◀️خواهران در زمینه تربیت فرزندان امتیازی نسبت به برادران دارند و بدون تردید اگر شیر صالحه به فرزند داده شود، فرزند نیز صالح می‌شود و همین مسأله نشان دهنده نقش بانوان در تربیت فرزندان است؛ همچنین در دوران کودکی، ‌فرزندان به مادران وابسته هستند و مادران می‌‌توانند در این زمان و دوران تاثیرگذاری زیادی در فرزندان داشته باشند. ◀️فعالیت‌های حوزه‌های علمیه خواهران و برادران باید هماهنگ باشد زیرا دوگانگی میان حوزه های علمیه موجب تحقیر می شود بنابراین باید یک اصول در حوزه‌های علمیه خواهران و برادران حاکم باشد گرچه مدیران این دو مرکز مدیریت باید جدا گانه باشند. ◀️حوزه علمیه نباید وابستگی مالی به دولت ها داشته باشد و باید در این زمینه منابع مالی ایجاد شود به گونه ای که نیازی به دولت نباشد به ویژه در شرایط امروزی‌ که دولت فعلی نسبت به مسائل حوزوی و تربیت‌های دینی دلسوز نیست و حتی در برخی موارد بی‌تفاوت است و باوجود این مشکل، وابستگی اثرات منفی زیادی خواهد داشت و امیدوارم روزی فرا برسد که حوزه‌های علمیه کاملا مستقل باشند. همین استقلال تفاوت اصلی حوزه‌های علمیه شیعه با اهل سنت است زیرا مدیر الازهر مصر که بزرگ ترین حوزه علمیه اهل سنت است را دولت انتخاب می کند و حقوقش را نیز دولت می پردازد؛ آیا چنین حوزه ای می تواند حکومت اسلامی ایجاد کند؟ ◀️در حوزه‌های علمیه باید به آموزش‌های اجتماعی و سیاسی توجه ویژه داشته باشیم زیرا در غیر این صورت افرادی دیگر در حوزه علمیه نفوذ خواهند کرد؛ مبادا از امور سیاسی و اجتماعی غافل شویم و افرادی بر سر کار آیند که ارتباطی با انقلاب ندارند. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ریاستِ نسلِ سوّم 👈مهدی خاموشی از سازمان تبلیغات رفت ⬅️مهدی خاموشی، ۵۶ ساله پس از ۱۸ سال ریاستِ سازمان تبلیغات اسلامی، برای همیشه از این سازمان رفت. جایگزین او فردی شد به نام "محمد قمی"، ۳۸ ساله که صبحِ امروز حضور آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر انقلاب رسید و پس از آن از بخش‌های مختلف سازمان تبلیغات بازدید کرد. او همچون خاموشی در ۳۸ سالگی به ریاست رسید. ⬅️«سازمان تبليغات اسلامي»، كشتي بزرگ تبلیغات اعتقادی جمهوری اسلامی ایران است که رئیس‌اش منصوب رهبری است. این سازمان از مجموعه‌هاي متنوع و گسترده تشكیل شده؛ خبرگزاري، دانشگاه، انتشارات، سالن‌های سینما و تئاتر، تشکل‌های مداحان و واعظان: خبرگزاری مهر، حوزه هنری، دانشگاه سوره، سایت تبیان، بنیاد دعبل و... از يك سو كارگردانان و بازيگران را در نظر دارد و از ديگر سو واعظان و مداحان و مبلغان مذهبی. مي‌توان اغلب کارویژه های وزارتخانه‌ فرهنگ و ارشاد دولت و برخی موسسات حوزوی را توامان در اين سازمان ديد. البته به دليل تلازم دين و سياست در ايران، مي‌توان نگرش‌هاي سياسي را هم لابه‌لاي آجرهاي فرهنگي آن يافت. ⬅️محمد قمی، چهارمین رئیس سازمان تبلیغات رفیق "غلامرضا قاسمیان" [منبریِ خوش صدا که آواز می خواند و رئیس مدرسه علمیه است و از هواداران "محمدباقر قالیباف"] است. محمد قمی برخلاف نام‌خانوادگی‌اش هیچ نسبتی با "محسن قمی" معاون بین‌الملل دفتر رهبری ندارد. پیش از او؛ از سال ۶۸ تا امروز، مهدی خاموشی، محمد محمدی‌عراقی و احمد جنتی بر این کرسی نشسته‌اند. ⬅️محمد قمی، رئیس جدید سازمان تبلیغات اسلامی در رزومه خودش گفته پای درس اغلب اساتید حوزه: آقایان شب زنده‌دار، شبیری‌زنجانی، میرزا جواد تبریزی، جعفر سبحانی، محمود هاشمی شاهرودی، صادق آملی لاریجانی، رضا استادی، اشتهاردی، جوادی آملی، خسروپناه و... نشسته و اکنون در درس خارج مشغول تحصیل است. ⬅️محمد قمی مسؤول مرکز مطالعات و پژوهش‌های اسلامی شریف، مدیر گروه تبلیغی شریف در معاونت فرهنگی نهاد رهبری، مسؤولیت موسسه فرهنگی راهیان قدس کرج و عضو در برخی کمیسیون‌های شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده و درباره "نظام اندیشه حضرت امام و مقام معظم رهبری"، "الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت"، "بررسی تهدیدات راهبردی صهیونیزم برای تشیع و انقلاب اسلامی" و "ژرف‌کاوی پاره‌های حکمت بنیان حیاتِ احتماعی شیعی در مسیر بازمهندسی فرهنگ و فرهنگی جامعه دینی (مسجد، هیأت و روضه‌خوانی، زیارت، جهاد و شهادت، حج و ...)" مطالبی نوشته است. ⬅️«سازمان تبليغات اسلامي» در يكم تير ۱۳۶۰ –كه به همين مناسبت در تقويم، روز «تبليغ و اطلاع‌رساني دين» نامگذاري شده است– تاسيس شد؛ در دهه ۶۰ به آن «شوراي عالي تبليغات» مي‌گفتند كه از ۱۴ فروردين ۶۸ براساس نظر امام خميني نامش تغيير كرد و رياست اش برعهده «احمد جنتي» گذاشته شد که امروز محمد قمی بر آن تکیه زد. ⬅️امروز؛ محمد قمی، رئیس جدید سازمان تبلیغات از بخش های مختلف این سازمان بازدید کرد. بازدیدی که مهدی خاموشی، رئیس پیشین او را همراهی می کرد. (فرید مدرسی) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روزنه امید 🔸به‌مناسبت انتصاب رئیس جدید سازمان تبلیغات اسلامی 🖋 حجت الاسلام احمد مخبری ⬅️حقیقت آن است امتزاج فلز نسل اول و دوم در تنور دفاع مقدس، کار را برای انقلاب و نظام آسان کرد؛ اما اکنون وقت زیادی از زمان واگذاری مدیریتهای گوناگون کشور به نسل سوم انقلاب باقی نمانده است. این دوی امدادی حالا و در چهل سالگی انقلاب به مرحله ای رسیده است که باید دونده از نفس افتاده قبلی، چوب را به دونده تازه نفس بعدی بسپارد تا انقلاب اسلامی همچنان جریان داشته باشد و نظام اسلامی بتواند از مدیریت جهادی و انقلابی نخبگان نسل سوم بهره مند گردد و البته زمان زیادی هم برای این انتقال باقی نیست. ⬅️بهانه اصلی بسیاری از مدیران نسل پیشین، لزوم وجود پختگی برای مدیران جدید است، اما سن پختگی همراه با سن خود آنان افزایش یافته است؛ به‌گونه‌ای که فرماندهان و مدیران ۲۰ ساله و ۳۰ ساله اول انقلاب، حالا در ۶۰ سالگی ۷۰ سالگی هنوز نسل بعدی را دارای پختگی لازم نمی‌بینند. ⬅️جوانان انقلابی دهه هشتاد و نود که خاطرات فرماندهان جوان بیست و چند ساله دفاع مقدس را خوانده وخبرهای انتصاب جوانان سی و چند ساله از سوی رهبر گرامی را شنیده بودند، با مدیران تکراری و تاریخ مصرف گذشته ای مواجه میشدند که در عوض جایگزینی با نیروهای جوان و پر نشاط، تنها جابه جا میگشتند و این روندِ راهبند، ناامیدی و بیم از آینده را به همراه داشت. ⬅️اما دیروز با پیگیری و حکم رهبر انقلاب، مدیریت بزرگ‌ترین نهاد تبلیغی ـ فرهنگی نظام بر دوش جوانی سی و هفت ساله نهاده شد تا روزنه ای از امید برای حضور نخبگان جوان، انقلابی، پرکار و جهادی در مدیریت عرصه های گوناگون نظام اسلامی گشوده شود. ⬅️سال ۱۳۸۰ که محمد قمی بیست‌ساله برای ادامه تحصیلات دینی به قم آمد، یک طلبه ای ساده بود مانند طلاب دیگر؛ نه آقازاده (به معنای مصطلح) و نه سفارش‌شده از جایی خاص. ⬅️با این انتصاب، نظام و انقلاب در عمل نشان داد که فضای کار و مجاهدت در عالیترین سطوح به روی نخبگان انقلابی نسل سوم که مجاهدانه در میدان عمل به وظائف خود مشغولند، گشوده است؛ هرچند تنها بر توان و تلاش خود تکیه کرده باشند و نه بر شهرت و شناخت از قِبل این و آن!(به نقل از مباحثات) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠پدیده افراطی‌گری و مسئولیت‌ناپذیری در حوزه! 🖊استاد محمدتقی سبحانی ◀️در خصوص حادثه زیرزمین فیضیه و واکنش مراجع عظام، چند نکته قابل توجه است: ۱- دعوت از سخنران معلوم القال نشان می‌دهد که یا جریان افراطی حوزه چنان پایگاه خود را در بستر طبیعی حوزه از دست داده که دست به دامان ظرفیت‌های برون حوزوی خود شده و یا به دنبال یک سطح درگیری بالاتر است که تنها از عهده چنین گوینده‌ای بر می‌آید. در هر حال، رسیدگی و پیشگیری از حرکت‌هائی که از بیرون حوزه مدیریت می‌شود و هیچ نهاد حوزوی پاسخگوی آن نیست، یک ضرورت فوری است. ۲- مدیریت کلان حوزه از درون دچار واگرایی و آشفتگی جدی است و گسل‌های دیرین در جریان‌های حوزوی، اکنون در قالب دمل‌های چرکین سرباز کرده است. این بحران، کیان روحانیت را به یک مخاطره جدی تهدید می‌کند، به اندازه‌ای که نهاد مرجعیت قم که با رویکرد محافظه کارانه، سعی داشت بر این گسل‌ها مرهمی بگذارد، اینک با خروش بی‌سابقه، به رویاروئی مستقیم با این حوادث مجبور شده است. اما نیک پیداست که این حرکت تنها در سایه شناخت شبکه قدرتمند پشتیبان و خشکاندن ریشه‌های این تندرویِ سازمان یافته ممکن است. ۳- روزگاری رهبران نظام و حوزه با جلوگیری از بروز و ظهور خرده جریان‌های حوزوی و انحصار تشکل به جامعه مدرسین، تلاش می‌کردند که بر چهره متکثر حوزه پرده افکنند. اینک که این پروژه شکست خورده و پس از نشست اساتید، در کنار جامعه مدرسین هم چند شاخه تشکیلاتی سربرآورده است و پیشگیری از فرایند تکثرگرائی در حوزه هم ناممکن می‌نماید، پیشنهاد می‌شود که با این واقعیت، از سر دوراندیشی و درایت برخورد شود. فضای موجود سبب شده است که گروه‌های تندرو به صورت غیر مسئولانه، و در زیر پوشش نهادهای مسئول به فعالیت خود ادامه داده و صداهای اصلی و قدرتمند که بدنه فضلایی حوزه را تشکیل می‌دهند، عملا از صحنه فکری و سیاسی حوزه به حاشیه رانده شده اند. ◀️پیشنهاد می‌شود که زعمای حوزه با پذیرش واقعیت چندصدایی در روحانیت و قاعده‌مندسازی تشکل‌های حوزوی، هم مسئولیت‌پذیری را در حرکات و موضع‌گیری‌های حوزویان تقویت کنند و هم با نشان دادن وزن گروه‌های حوزوی، جریان افراطی را حاشیه نشین و چهره حوزه را از این زشتی‌ها و پلشتی‌ها پاک گردانند.(به نقل از اجتهاد) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠جایگاه، نقش و مسئولیت حوزه های علمیه (بخش اول) 🔴گفتگویی با آیت‌الله احمد بهشتی: 🔸مقدمه: آیت‌الله احمد بهشتی در بین علمای محترم حوزوی، یکی ساده زیست‌ترین و متواضع‌ترین روحانیِ پابه‌سن گذاشته‌ی دارای مسئولیتِ حکومتی است. او دکترای فلسفه‌اش را از دانشگاه تهران گرفته و سوابقی هم‌چون نمایندگی ادوار مختلفِ مجلس شورای اسلامی و ریاستِ دانشگاه قم را در کانامه‌اش دارد و در حال حاضر هم نماینده‌ی مردم استان فارس در مجلس خبرگان است. ◀️بنده وضعیت فعلی حوزه علمیه قم را از حیث علمی، فقهی، اجتماعی و سیاسی، خوب، پرتلاش و تکاپو ارزیابی می‌کنم و به‌خصوص به نسل جوان خوش‌بین هستم؛ الحمدلله نسل جوان حوزه، گوش به فرمان ولایت، عموم مراجع و بزرگان هستند؛ البته ممکن است افراد معدودی هم باشند که با جریانِ غالب، اصلاً همراه نباشند ولی موجِ غالب حوزه، رو به جلوست و رهنمودهای مدرسین و بزرگان حوزه، در این راه، بسیار مفید و مایه‌ی امید و دلگرمی بوده و هست و از همه مهم‌تر، فضل و مدد الهی، مایه‌ی شوق و پیشرفت است و موجبِ اطمینان و برآمدن از پسِ مشکلات و سختی‌ها. ◀️پیداست که حاکمیت سیاسیِ پس از انقلاب، از حوزه شروع شده که به سال‌های دهه‌ی ۳۰ و ۴۰ و حتی قبل‌تر از آن، بر می‌گردد. حتی اولین برخوردی که رژیم، با انقلاب داشت، در درونِ حوزه و با حوزویان بود. این انقلاب، با حوزه، مرجعیت و امام شروع شده و در چهل سال گذشته نیز، همین راه را آمده است. ◀️اگر حوزه فقط غرق در سیاست شود، این سبب می‌شود که به جنبه‌های دیگر حوزه لطمه بخورد؛ البته حوزه باید سیاسی باشد ولی، رسالت حوزه، فقط، سیاسی نیست؛ بلکه قبل از هر چیزی، رسالت علمی دارد و اگر کار سیاست طوری شود، که روحانیون از رسالت علمی، باز بمانند، دچار آسیب خواهند شد. حوزه، رسالت، ارشادی هم دارد و چشم مردم، به حوزه و همین طلبه‌هایی است که محرم و رمضان به روستاها و شهرها می‌روند و مردم را ارشاد می‌کنند. لذا این ابعاد باید با هم در حوزه نمود داشته باشد. از طرف دیگر اگرطلبه، فقط درس بخواند و به سیاست یا وظایف ارشادی، خود، کاری نداشته باشد، شاید در درس پیشرفت کند، ولی کارش کامل نیست. ◀️حوزه، سابقاً این‌طور نبود. این مدل امتحاناتی که الان برگزار می‌شود ـ مانند امتحاناتِ تستی ـ را بنده خوب نمی‌دانم. ◀️زیاد بودنِ طلبه، آن هم بدون توجه به تأمین زیرساخت‌های لازم، عیب و اشکال است که البته حتماً تصمیم‌گیران و مدیران حوزه، به آن عنایت دارند. ◀️کارآیی بعضی از رشته‌ها و دورس حوزوی، کاملاً مشهود است و به‌واسطه‌ی آن، حتی می‌توان با دنیا و سایر ادیان، تماس برقرار کرد و با سران و‌‌اندیشمندان آنها، به گفت‌وگو نشست. حوزه می‌تواند و باید به این علوم مباحث تقریبی، بیشتر تجربه داشته باشد که البته، گام‌های بسیار خوبی هم در این راستا برداشته است. آیت‌الله العظمی بروجردی هنگام تدریس، ابتدا به نظرات فقهای مذاهب دیگر اشاره می‌کرد و بعد، به نظرات علمای شیعه. این روشِ ایشان را مرحوم آیت‌الله منتظری خیلی توجه کرد و لذا در نوشته‌ها و آثارش به مذاهب، توجه وافری می‌نمود. اگر ما هم بتوانیم به فقه مذاهب، توجه کنیم چه بسا بتوانیم در بسیاری از مسائل، باآنها به تفاهم برسیم. ◀️آنچه مرارت‌ها و سختی‌های طلبه شدن و طلبه ماندن ـ از جمله دوری از شهر و وطن خود ـ را برای انسان شیرین می‌کند، علاقه‌ی به تحصیل در حوزه است. در گام بعد، شناختِ واقعی و غیر خیالیِ حوزه، بسیار مهم است؛ ممکن است برخی از مردم، فکر کنند که آخوندها همه کاره هستند و ما هم اگر آخوند شویم، سهمی از قدرت و ثروت را خواهیم برد؛ در حالی‌که واقعیت، چنین نیست. لذا فهمِ واقعیت، راهنمای مهمِ یک طلبه، در حوزه است. آنچه انگیزه‌ی طلبه را در حوزه می‌سازد، علاقه‌ی او ـ و چه بسا خانواده‌ی او ـ به شناخت چرایی و واقعیتِ تحصیل در حوزه است.(به نقل از http://ijtihadnet.ir) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠جایگاه، نقش و مسئولیت حوزه های علمیه (بخش دوم) 🔴گفتگویی با آیت‌الله احمد بهشتی: ◀️یکی از آقایان گفت که من در قم داشتم درس می‌خواندم و دایی‌ام تهران بود. ایشان در منزلش رادیو داشت و یک روز، در سال ۱۳۴۳ بنده به منزل ایشان رفتم و شنیدم که رادیو دارد موسیقی پخش می‌کند و من هم بی‌اختیار شروع به رقصیدن کردم و اصلاً یادم رفت که آخوندم و بعد یک‌دفعه متوجه شدم که کار بدی کرده‌ام و باخودم گفتم من دیگر به درد این لباس نمی‌خورم و لباس روحانیت را کنار گذاشتم. اکثر اساتید دانشکده الهیات نیز تحصیلات حوزوی داشتند ولی لباس روحانیت نمی‌پوشیدند. یکی از هم‌کلاسی‌ها که لباس روحانیت را کنار گذاشته بود، تعریف می‌کرد زمانی که معمم بودم کسی آمد دعوتم کرد برای سخن‌رانی و منبر رفتن و ایشان گفته بود من منبر نمی‌روم چون دائماً ترانه گوش می‌کنم و به صدای گوگوش هم علاقه‌ی خاصی دارم. آن آقای دعوت کننده به این آقا گفته بود گوش کردنِ شما به ترانه، عیبی ندارد و بیا برای ما منبر برو و حرف بزن؛ ولی ایشان نپذیرفته بود و سر همین ماجرا هم لباس روحانیت را کنار گذاشته بود. ◀️حوزه، در ابعاد مختلفِ علمی، تولید کننده است و این تولیدات، باید درعرصه‌های مختلف حضورداشته باشند مثلاً حوزه نمی‌تواند و نباید از دانشگاه، مدارس و دستگاه قضا غافل باشد و به امور و نیازهای آنها، بی‌توجه باشد. مثال دیگر اینکه این فقهای حوزه هستند که مجلس خبرگان، را تشکیل می‌دهند و در شورای نگهبان، حضورشان ضروری است تا حافظ حکومت دینی و قوانینِ آن باشند. ◀️خلاصه‌ی مطلب آنکه جمهوری اسلامی بافتی دارد که بدون روحانیت نمی‌تواند جلو برود. شاید در کارهای اجرایی بتوان از روحانیون، کمتر استفاده کرد ولی درجنبه‌هایی مانند قانون‌گذاری نمی‌توان روحانیون را نادیده گرفت. ◀️یکی از آسیب‌هایی که حوزه را تهدید می‌کند، عدم رعایتِ زی‌طلبگی و ساده‌زیستی است. البته این اشکال، متوجه اکثریتِ حوزویان نیست ولی باید تمامِ حوزویان مراقب باشند که وقتی به موقعیتی می‌رسند، از ساده‌زیستیِ خود، فاصله نگیرند. لذا حتی اگر برایش امکانات عالی فراهم شده باشد، بدونِ افتادن در ورطه‌ی ریاکاری و ظاهرسازی، باید ساده زیست بماند. بنده به‌‌اندازه‌ی توانم، سعی کرده‌ام ساده‌زیستی را مراعات کنم. مثلاً هر وقت می‌خواهم به تهران بروم، مانند اکثریتِ مردم قم می‌روم در میدانِ ۷۲ تن می‌ایستم و با اتوبوس و یا تاکسی، سفرم را انجام می‌دهم و کلاً اتومبیل شخصی ندارم و کاملاً هم راحت هستم. روزی در یکی از ایستگاه‌های متروی تهران، ایستاده بودم که آقایی، بنده را شناخت و از روی لطفی که داشت، از بنده، احوال‌پرسی کرد و گفت شما چرا اینجا هستید؟ گفتم عیبش چیست، می‌خواهم مانند این همه مردم، سوار مترو شوم و بروم که به کارهایم برسم؛ ایشان گفت اگر مردم حاضر در اینجا شما را بشناسند، حتماً از شما تشکر خواهند کرد که مانند آنها زندگی می‌کنید. بنده هم به شوخی گفتم اتفاقاً این‌طور نیست و اگر من را بشناسند، می‌گویند این بیچاره، چیزی گیرش نیامده که اینجاست. ◀️واقعیت این است که مردم خیلی دوست دارند که ببینند مدیران و مسئولینِ جمهوری اسلامی و به‌خصوص مسئولینِ روحانی، مانند مردم هستند. بنده به جرأت می‌توانم بگویم همین ساده‌زیستی‌ام موجب شده که مردم لطف کنند و در دوره‌های سوم، چهارم و پنجمِ انتخاباتِ خبرگان استان فارس، با خیالِ راحت به بنده رأی دهند. تبلیغات خاصی هم برای کسبِ رأی نداشته‌ام. ما باید بدانیم که اگر مردم را مراعات کنیم، آنها هم به ما اعتماد خواهند داشت. به‌طور مثال، امام جمعه‌ی محترم تبریز، مانند اکثریت مردم زندگی می‌کند و خیلی راحت، به میان مردم می‌رود و حتی با اتوبوس، در داخل شهر تردد می‌کند و این، برای مردم، بسیار جالب است. ◀️برخی از مسائل، حل نشده‌اند و شاید مزاج جامعه هم متفاوت از برداشت برخی از علماست. این، همیشه بوده است. مثلاً زمانی که امام درباره شطرنج، فتوای به مباح بودن بازیِ شطرنج ـ به شرطِ توجه به جنبه ورزشیِ آن و نه به منظور برد و باخت ـ دادند، با نظر ایشان، مخالفت‌هایی شد و از جمله‌ی مخالفین هم، بنده بودم گرچه الان، نظرم تغییر کرده است. لذا لازم است که عالمانِ حوزوی همتِ بیشتری برای حل کردنِ مسائلِ جدید داشته باشند. یکی از این مسائل، بحث موسیقی است. مثلاً موسیقی زمانی حرام است که موجب برانگیختگی شهوت و زوال عقل شود؛ اما اگر موسیقی زبان علم و اخلاق باشد، آیا باز هم می‌توانیم بگوییم هم حرام است؟ البته باید مراقب این مسئله هم باشیم که ممکن است با نظرات جدید، برخی از افراد سودجو و نادان، ممکن است، آن حکم را به مسائل نامربوط هم تعمیم دهند و موجب گمراهی عده‌ای شوند.(به نقل از اجتهاد) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠جلسۀ فیضیه و چند یادآوری 🖊رضا بابایی ◀️در دل حوزۀ علمیۀ قم(مدرسۀ فیضیه)، به بهانۀ اعتراض به وضعیت اقتصادی کشور، مراسمی برگزار و خبرساز شده است. سخنران جلسه(رحیم‌پور ازغدی)، حوزه را به سکولار شدن و مراجع را به بیگانگی از فقه سیاسی و تمدنی متهم کرده و درس‌های حوزه را تکراری خوانده است. دیروز آیت الله مکارم شیرازی علیه این تجمع بیانیه داده‌ و ساحت حوزه را از سکولاریسم و نیز از تهدید دولت‌مردان به استخر فرح مبرا دانسته‌اند. آیت الله نوری همدانی و چند تن دیگر از بزرگان حوزوی هم اعتراض کرده‌اند. مایلم چند مسئله را یادآوری کنم: 🔸یک. از اوایل دهۀ هشتاد، سخنرانی‌های نامبرده(رحیم‌پور ازغدی) تقریبا هر هفته از پربیننده‌ترین شبکۀ تلویزیون و در بهترین روز و ساعت پخش می‌شود و او در این سخنرانی‌ها بسیاری از جریان‌های فکری و شخصیت‌های علمی کشور را نقد و مسخره می‌کند، بدون اینکه هیچ یک از آن جریان‌ها و شخصیت‌ها یک‌بار امکان دفاع از خود را در صداوسیما یافته باشد. اگر حوزه یک بار به این شیوۀ ظالمانه اعتراض کرده‌ بود، امروز افراط‌گرایی تا قلب حوزه پیشروی نمی‌کرد. 🔸دو. سخنران محترم، حوزه را به سکولار شدن متهم می‌کند؛ با این استدلال که دروس تخصصی حوزه نسبتی با تمدن‌سازی و علم اقتصاد و جهان سیاست و روابط بین الملل و... ندارد. سپس می‌گوید: ریشۀ سکولاریسم در حوزه است نه دانشگاه. ریشۀ سکولاریسم نه حوزه است و نه دانشگاه؛ بلکه عقلانیت و تجربۀ بشری و حتی متون دینی است. وقتی پیامبر اسلام(ص) می‌فرمایند بعثت من برای بهبود اخلاق و معنویت است، یعنی خدا امور عرفی را به عقل و دانش بشری سپرده است و اولیای دینی نیز اگر در سیاست و مدیریت اجتماعی دخالت کنند، از موضع شخصیت عرفی آنان است، نه به اقتضای بعثت و رسالت. به باور من، ریشۀ سکولاریسم، قرآن است که می‌فرماید: از خدا و رسول و اولی الامر اطاعت کنید. اولی الامر یعنی کارشناسان و متخصصان. یعنی در هر فنی، گوش به دهان متخصص آن فن بسپارید. در فقه از فقیه، در اقتصاد از اقتصاددان، در طب از طبیب و در سیاست از سیاست‌مداران حرفه‌ای استفاده کنید. «امر» در آیۀ «اولی الامر منکم»، بر هر چیزی دلالت می‌کند که به خدا و توحید ربط مستقیم ندارد؛ چون تکلیف آن دو را پیشتر روشن کرده است: اطیعوا الله و اطیعوا الرسول. 🔸سه. خلاصۀ نقد سخنرانان جلسه به مراجع و دروس حوزوی این است که باید بیش از این در سیاست و امور اجتماعی و داستان تمدن‌‌سازی و مسائل روز دخالت کنند. بسیار خوب! اما مسئلۀ برگزارکنندگان جلسۀ کذایی، اصل دخالت حوزه در مسائل روز نیست؛ چون آنان تنها مواضعی خاص را می‌پسندند و اگر مجتهدی در حوزه بخواهد سخنی بگوید که باب میل ایشان نباشد، او را خاموش می‌کنند. فرض کنید مجتهدی در حوزه به توصیۀ این گروه عمل کرد و خواست درس خارج «نسبت دین و تمدن» برگزار کند؛ اما نظر او این بود که تمدن امری عرفی است. آیا پایداری‌‌چی‌های حوزه او را تشویق و تحسین می‌کنند که در چنین مسئلۀ مهمی وارد شده و نظریه‌پردازی کرده است؟ هرگز! اگر خواستۀ آنان، سیاسی‌تر شدن دروس حوزوی با گرایشی خاص است، برای این منظور هم که چندین و چند مؤسسه با بودجۀ کافی وجود دارد. آن مؤسسات بسیار بزرگ و گسترده، چه محصولی به بار آورده‌اند که حالا می‌خواهند همۀ حوزه مشغول همین کار شود؟ به جای اینکه تقصیر را گردن این و آن بیندازند، بیایند بگویند خودشان تا امروز چه کرده‌اند، با بیشترین امکانات و فرصت‌ها و بودجه‌ها و حمایت‌ها. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سهم نهاد دین و نهاد حکومت در سکولار شدن جامعه! 🖋محمد وکیلی ⬅️هفته گذشته در مدرسۀ فیضیه، به بهانۀ اعتراض به وضعیت اقتصادی کشور، تجمعی برگزار گردید که علاوه بر حاشیه های پررنگ آن، مطالب مطرح شده توسط استاد رحیم پور ازغدی پیرامون سکولار شدن حوزه علمیه، خبرساز شد و واکنش های مختلفی از طرف مراجع، اساتید و فضلای حوزوی و حتی غیر حوزوی را برانگیخت. عده ای به دفاع از این سخنرانی پراختند و عده ای در مقابلش دست به قلم شدند تا از نسبت حوزه علمیه و سکولاریسم بگویند. ⬅️در تعریف سکولاریسم گفته می شود که به معنی جدایی دین از حکومت یا جدایی نهاد دین از نهاد حکومت و سیاست است. به عبارتی بین دو نهاد حکومت و نهاد دین جدایی صورت می گیرد به طوری که حکومت بدون لحاظ دستورات و قوانین دینی عمل می کند و در مقابل، نهاد دین بدون توجه به حکومت و سیاست به تولید و بسط مفاهیم و گزاره های دینی می پردازد. ⬅️حال که نگرش و عملکرد سکولاریستی نهادهای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به دغدغه ای عمومی برای جامعه علمی فرهنگی و حاکمیتی کشور تبدیل شده است، بحث از این می شود که حوزه علمیه در این مسئله چقدر نقش دارد؟ حوزه علمیه آیا سکولار شده یا در حال سکولار شدن است؟ یا با توجه به مشکلات و تبعات منفی نهاد حکومت و سیاست حوزه در حال جدا کردن خود از نهاد حکومت است و بدین ترتیب راه سکولاریسم را در پیش گرفته، یا با توجه به ضعف حوزه علمیه در پاسخ به مسائل و معضلات پیش روی حاکمیت، در سکولار شدن جامعه مقصر است، یا...، و محوریت همه این مباحث هم این است که حوزه علمیه همراه و گام به گام با مسائل و مشکلات و معضلات تولید علم و دانش نمی کند. ⬅️ یعنی توقع این است که حوزه گام به گام برای تمام مسائل پاسخ داشته باشد، و همراه تحولات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و...به تولید تئوری و نظریه و دانش نظری و عملی بپردازد تا متهم به سکولار شدن نشود. ⬅️اما سوال اینجاست که چرا فقط به یک طرف قضیه که حوزه است نگریسته می شود، اگر فضای کشور در حال سکولار شدن است، فقط حوزه را باید مقصر دانست؟ در حالی که یک طرف این معادله، نظام سیاسی و حکومتی است، چرا در ارزیابی عوامل سکولار شدن جامعه، به همان اندازه که حوزه های علمیه مورد مواخذه و بازخواست و ‌مطالبه قرار می گیرد، حکومت و نظام حاکمتی مورد مواخذه و‌ مطالبه قرار نمی گیرد که خود را از دین جدا نموده است؟ ⬅️اگر امروز شاهد این هستیم که بین دین و حکومت و بین دین و سیاست جدایی افتاده است، چرا نقش حکومت در این جدایی مورد کنکاش و پرسش قرار نمیگیرد؟ ⬅️جدایی نهادهای مختلف حکومتی از اصول، مبانی، آموزه ها و قوانین دینی، ادعایی است که مستندات مختلفی برای آن از نظام بانکی گرفته تا اوقاف و نظام قضائی و نظام رسانه ای، نظام آموزش و... می توان یافت و آنرا مورد سنجش و ارزیابی قرار داد. در حالی که برای تمام این مسئله ها محتواهای قابل توجهی توسط حوزویان تولید و ارائه شده و صد البته با بی توجهی نهادهای حاکمیتی مواجه شده است. ⬅️حال که چنین است، مناسب است که مراکز علمی حوزوی که این روزهای مشغول سنجش میزان سکولار شدن حوزه و حوزویان( به معنی جدا شدن، بی تفاوتی و عدم اعتنا با مسائل نظام حکومتی) هستند، بد نیست که به نقش و عملکرد نهادهای حکومتی در این سکولاریزه شدن ( به معنی عدم توجه به اصول و مبانی دینی و تذکرات و هشدارهای حوزه در برنامه ها و تصمیم گیری ها و...) نیز بپردازند. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سیر تاریخی مواجهه روحانیت با منتقدان؛ از سروش تا رحیم پور! ✍مهران صولتی ⬅️اپیزود اول: در آذرماه ۱۳۷۱ سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش با عنوان؛ " انتظارات دانشگاه از حوزه" در دانشگاه اصفهان برگزار شد. این سخنان که ناظر به نقد نزدیکی روحانیت به قدرت و قرائت سنتی از فقه اسلامی بود واکنش هایی را برانگیخت که فراتر از حد مورد انتظار بود. آیت ا... مکارم شیرازی از لزوم برخورد قانونی با سروش سخن به میان آورد و روزنامه کیهان کارزار تخریبی سنگینی علیه او به راه انداخت! ⬅️اپیزود دوم: از خرداد ۱۳۷۴ گروهی از منتقدان سروش که نگران تاثیر گذاری اندیشه های او بر فضای جامعه و دانشگاه ها بودند کوشیدند تا ماموریت جدیدی برای فعالیت گروه نوظهوری به نام " انصار حزب ا... " تعریف کنند؛ حمله به محل سخنرانی های سروش و جلوگیری از برگزاری آن ها! برخی از نزدیکان سروش از طلبه جوانی به نام حسن رحیم پور به عنوان طراح اصلی این ماموریت برای این گروه خبر دادند! ⬅️اپیزود سوم: به موازات ایجاد ممانعت فیزیکی از برگزاری سخنرانی های سروش، صدا و سیما می کوشد تا بدیلی را برای این روشنفکر دینی منتقد به جامعه معرفی کند. حسن رحیم پور که از نظر بیان و چهره شباهت هایی به عبدالکریم سروش دارد به صورت هفتگی در برنامه" طرحی برای فردا" حاضر و خطابه هایی درباره حوزه های متعدد دین، روشنفکری و مدرنیته ایراد می کند. ⬅️اپیزود چهارم: با محرومیت سروش از حضور در مجامع عمومی، مهاجرت تنها گزینه ممکن پیش روی اوست. رحیم پور اما می کوشد تا محتوای برخی سخنان شریعتی را در قالب کاراکتر سروش ریخته و پاسخگوی شبهات روشنفکران دینی و عرفی در تلویزیون رسمی کشور باشد. نتیجه اما اسف بار است. نابهنگام بودن سخنان شریعتی برای دوران بعد از انقلاب، در کنار تکراری و بی محتوا شدن سخنان رحیم پور به دلیل تعدد سخنرانی ها و فقدان مطالعه کافی او را تا حد یک خطیب ساده پایین می آورد! ⬅️اپیزود پنجم: به دعوت طلاب مدرسه فیضیه تجمعی برگزار شده و رحیم پور به عنوان سخنران اصلی درباره عدالت اقتصادی و مطالبات مردم صحبت می کند. به گفته این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی؛" علی رغم اینکه برخی افراد ریشه سکولاریسم را در دانشگاه دنبال می کنند، باید گفت که ریشه سکولاریسم در حوزه علمیه بوده و در آنجا به مسائل روز کشور و مسائل حل نشده توجه نمی شود و در زمینه فقه بانکی و اقتصادی بی سوادی در دانشگاه و حوزه موج می زند! ⬅️اپیزود ششم: واکنش ها به سخنرانی رحیم مور غیر قابل انتظار است. آیات عظام؛ مکارم شیرازی و نوری همدانی به عرصه وارد شده و خواستار توضیح درباره کیفیت و مجوز برگزاری مراسم شده اند. به گفته آیت ا... مکارم؛ " حادثه ای که در مدرسه فیضیه رخ داد به تمام معنا یک فاجعه بود" و " گوینده ای را به عنوان سخنران درباره مسائل اقتصادی دعوت می کنند که بدون اطلاع از حوزه بدترین اهانت ها را به روحانیت و مراجع شیعه می کند". 🔹 نکته پایانی: سیر تاریخی مواجهه روحانیت با منتقدان خود نشان می دهد که با کاهش انسجام در صفوف این قشر اکنون چالش های تازه ای سر برآورده اند. اینکه همان روحانیتی که ربع قرن پیش روشنفکران دینی را به سکولاریسم متهم می کرد اکنون خود از جانب برخی بنیادگرایان انقلابی نما به پرورش تفکر سکولار متهم شده اند نشان از تحولی عمیق در عرصه توازن قوای نیروهای وفادار به جمهوری اسلامی دارد. شواهد هم حاکی از آن است که در این منازعه به تدریج دایره خودی های دو طرف تنگ تر و آستانه تحمل منتقدان پایین تر می آید! http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠این، همه ماجرا نیست...! 🖋امیر آقاجانلو ⬅️وقتی صحبت از نقد حوزه های علمیه می‌شود، تیغ همگان برکشیده است. از کاسب محل و راننده خط تا استاد دانشگاه و روشنفکرها در یک خط آماده اند که صحیح و سقیم به هم دوزند و بر گرده حوزه و حوزویان اندازند. ⬅️کسانی چون من که نیمی از عمر را در حوزه و نیم دیگر را در آرزوی رسیدن به حوزه صرف کرده‌اند حرفهای زیادی این وسط دارند. از سویی دیده ایم استعدادها و انگیزه های سیل آسا که وارد حوزه شد و تبدیل به مرداب گشت. دیده ایم که اگر دست به دامن فلان استاد یا موسسه نباشی اصلا دیده نمیشوی و اجازه حرف زدن نداری، دیده ایم که اینجا چنان تقلید زده است که تا حرف میزنی دنبال اینند که قائلش کیست چون بنابر کیش خودشان کسی اهل فکر کردن نیست،تو هم باید فقط حرفی را بزنی که فلان یا فلان گفته، دیده ایم که در اینجا هم فرصت ها بر اساس آقازادگی و مرید بودگی تقسیم می‌شود و بسیار نادوست داشتنی های دیگر که دیده ایم. ⬅️اینها باعث می‌شوند که وقتی پای نقد حوزه به میان می‌آید ته دل بگوییم چه بهتر!، بگذار بگویند شاید گوش های سنگین تکانی بخورند. شاید آنانکه میدانیم مقصران اصلی خرابی ها هستند قدری رسوا شوند و... 🔴اما این همه ماجرا نیست ما چیزهای دیگر هم دیده ایم و میدانیم.... ⬅️دیده ایم طلابی که با کمترین امکانات مالی شبانه روز وقف درس بودند، دیده ایم طلابی که همه دغدغه شان جامعه و دین مردم بوده، میدانیم که این حوزه میراث علامه طباطبایی هاست، دیده ایم که همین حوزه به کرور کرور دانشگاه موجود شرف دارد، میدانیم که اگر قرار است اتفاقی بیوفتد از همین حوزه است. ⬅️اینها نمیگذارد ساکت بمانیم. اگرچه آن متنعمان در این شرایط هم هرگز خود را خراب نمیکنند تا در سنگر حوزه از حوزه دفاع کنند( با پز روشنفکری شان سازگار نیست) اما امان از آن رگ مصلحت نابین😊 ⬅️کسانی که فکر می‌کنند حوزه علمیه هنوز مارکس را از پنجره ارانی میخواند این را بدانند که برخی در حوزه کاپیتال می‌خوانند، اگر دانشگاهی ها هنوز هگل را با ترجمه مرحوم عنایت میخوانند اساتید ما منطق کبیر را از روی متن انگلیسی و آلمانی تدریس می‌کردند. ⬅️عزیزان! آنها که هنوز در بند راه طی شده بازرگانند پیام بازرگانی های حوزه اند. ⬅️در فلسفه اسلامی عمیق ترین تحقیقات در حوزه است. در علوم انسانی حوزه در ابتدای راه است اما مگر چه چیز از دانشگاهی که سال ۳۳ آغاز کرده کم دارد؟! کدام استاد علوم انسانی‌دان در دانشگاه هست که در حوزه نیست؟! کدام کتاب طراز اول علوم انسانی در دانشگاه نوشته شده که حوزه عقب افتاده باشد؟ بگذریم از اینکه بسیاری از حوزویان اصلا رسالت خود را پرداختن به علوم انسانی نمی‌دانند و دلایلی هم دارند. ⬅️تبلیغ و منبر یکی از کارکرد های سنتی حوزه است. اینهمه طلاب در مقاطع مختلف عازم تبلیغ میشوند مگر میشود روحانیتی که از خیابان فرشته تهران تا قلعه گنج کرمان به تبلیغ میرود از مسائل جامعه بی خبر باشد؟ اگر اینها بیخبرند پس با خبر کیست؟ چرا آنوقت در در زلزله پل ذهاب و در ساختن حمام توالت در فلان روستا طلبه ای بیل به دست میگیرد ، کسی نمیبیند اما آن پیرمرد که با بنز می‌آید می‌شود نماد طلبگی؟! چرا وقتی در خیابان و مترو به طلبه ای توهین می‌شود، فرزندش را با سنگ میزنند، کسی به یاد حرفهای روشنفکری نیست؟ ⬅️ازین موارد زیاد قابل شمردن است اما لب کلام اینست: در این موضوع هم مثل خیلی موارد دیگر راستش اینست که ما نمیدانیم دردمان چیست؟! درد ما بروز بودن و اجتماعی بودن حوزه نیست چرا که حوزه امروز خیلی هم اجتماعی است. درد اینست که پیامی که ۱۴۰۰ سال هر وقت به گوشمان میخورد دلمان را گرم میکرد و قلبمان را جلا می‌داد امروز دیگر دلنشین مان نیست. دلهارا گرم نمیکند. درد این است و شاید نقدی که به حوزه وارد است این باشد. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠همه ورود پیدا کردند غیر از مجمع نمایندگان؛ این است سرّ تحریم انتخابات مجمع! 🖋استاد محمدتقی اکبرنژاد ♦️بیانیه محمدتقی اکبرنژاد در پی رفتار منفعلانه "مجمع نمایندگان" در قبال حواشی تجمع فیضیه: ⬅️مجمع نمایندگان طلاب پس از بیانیه انقلابی امام راحل عزیزمان خطاب به حوزه های علمیه شکل گرفت. مجمع شکل گرفت تا نماینده طلاب انقلابی در سازوکار تصمیم و اجرا در حوزه باشد و در واقع عامل تحریک حرکت های انقلابی باشد. سال گذشته گفتیم که عمر مجمع به سر آمده و امیدی به آن نیست. مجمع از همان اول هم مرده به دنیا آمده بود. ⬅️آنچه که در پنجشنبه هفته گذشته در فیضیه اتفاق افتاد، قطعا یکی از حرکت های عالی و انقلابی بود. حرکتی خالص در راستای دفاع از حقوق محرومان و فریاد ضرورت انقلابی گری حوزه علمیه قم بود. که صد البته با برخی موضع گیری های ناروا جای متن و حاشیه عوض شد. ⬅️دقیقا همین اینجا بود که می شد حریت و آزادی عمل مجمع نمایندگان طلاب را محک زد. می شد دید که آیا آقایان نماینده طلاب انقلابی هستند و حاضرند به تعبیر مقام معظم رهبری عاری از محافظه کاری از انقلاب اسلامی دفاع کنند یا ترجیح دادند شتر کم سن و سالی باشند که نه پشتی برای سواری و نه شیری برای دوشیدن دارد!!! ⬅️بعد از فاجعه فیضیه (که صد البته به فاجعه تبدیل شد!)، همه موضع گیری کردند.؛ جریان های سیاسی اعم از انقلابی و غیر انقلابی، اصولگرا و اصلاح طلب. مراکز حوزوی، مخالف یا موافق همه گفتند و نوشتند و بیانیه دادند. حتی اشخاص در این زمینه ورود کردند و یادداشت نوشتند، نه تنها در داخل که خارج از کشور! اما دریغ از مجمع نمایندگان طلاب! گویی چنین مجمعی وجود خارجی ندارد! این است سرّ تحریم انتخابات مجمع و تاکید بر تشکیل مجمع مستقل و آزاد. ⬅️شنیده ها حاکی از آن است که مجمع نمایندگان می خواسته بیانیه بدهد اما از جانب سازوکار حاکم در جامعه مدرسین و ملاحظات آن، چنین اجازه ای را تاکنون دریافت نکرده است و طبعا از مجمعی که از قوانین اجرایی تا انتخاباتش توسط جامعه مدرسین انجام می گیرد، انتظاری بیش از این نیست. ⬅️نیاز به ذکر نیست که اگر مجمع بعد از این نیز بیانیه بدهد، ارزشی ندارد و نوش داروی بعد از مرگ سهراب است. ⬅️امید است آن روز برسد که طلاب و اساتید باور کنند که اگر به انتظار بزرگان و نهادهای موجود بنشینند، تحول و تغییر مثبتی در این حوزه رخ نخواهد داد تا وقتی که خود پا به میدان بگذارند. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠حوزه علمیه و راه و رسم انقلابی بودن! ▪️آیت‌الله اعرافی مدیر حوزه های علمیه؛ درجمع مسئولان و اساتید حوزه اردبیل: ◀️بنده سالها در عرصه مناسبات بین المللی حضور داشته ام، روحانیت در شرایط امروز با وضعی مواجه است که در طول تاریخ بی سابقه است. امروز در اندیشکده‌ها و پژوهشکده ها و مراکز مختلف بین المللی به خصوص از سوی غربیها، تحقیقات بسیار زیاد و دقیقی درباره ایران اسلامی و حتی شهر مقدس قم و حوزه علمیه آن صورت می‌گیرد که بخشی از اهداف آنها برای این است که ببینند چطور می توانند به کانون تشیع و انقلاب اسلامی ضربه بزنند. حتی در برخی سفرهایی که به کشورهای اروپایی و مراکز علمی و دانشگاهی رفتم، احساس کردم که این ها گاهی دقیق تر از ما از حوزه و تشیع و انقلاب اسلامی اطلاعاتی دارند. ◀️حوزه با توجه به سابقه عظیم و تاریخچه مهم دارای امتیازات و برکات بسیاری است اما با این حال حوزه باید بتواند ضمن تحول در درون خود به سؤالات و شبهات دنیای امروز پاسخ دهد. طلاب و فضلا و اساتید حوزه، سنگربانان دین هستند که باید در عرصه های نوین فکر و ایده تولید کنند. ◀️گره زدن میراث عظیم حوزه با شرایط و اقتضائات دنیای امروز حقیقتاً هنر بزرگی است که ما باید دارای آن باشیم تا در دنیای امروز بتوانیم معارف قرآن و اهل‌بیت(ع) را به دنیا ارایه کنیم. ◀️پایه انقلابی‌بودن‌ حوزه این است که در تراز بالایی بتواند در عرصه علمی قوی شده و همچون بزرگانی چون شهید مطهری‌ها به نیازهای‌ روز جامعه از منظر علم و پژوهش پاسخ دهد. برای تحقق این اهداف مهم، حوزه باید به‌روز و زمان‌شناس و دارای دغدغه باشد و ما باید در جهت تامین نیازهای کشور و نظام‌اسلامی حرکت کنیم. ◀️بنده با هر شیوه‌ای که باعث شود توجه طلاب ما به میراث عظیم خودمان کمرنگ شود، مخالفم. 🔴گزارشی از طرح های تحولی مرکز مدیریت حوزه های علمیه: 🔸در حال حاضر 20 سند و منشور جامع و چشم‌انداز در حوزه تدوین شده است. 🔸بیش از 500 برنامه و طرح مدون و زنجیره‌ای در حال آماده شدن است که با وجود کاهش بودجه‌ها و مشکلات مالی، یک آسیب شناسی صورت گرفته و وارد یک مرحله نوینی از برنامه ریزی کلان در حوزه شده ایم. ‌‌🔸یک طرح جامع در راستای 260 ماموریت و کارویژه های حوزه نسبت به خود ، نظام اسلامی و کشور و عرصه بین الملل تدوین شده است و از سویی ما نسبت به ماموریتهای مهم حوزه نسبت به مساجد برنامه های خوبی را آماده کرده ایم. 🔸با وجود همه مشکلات مالی، کارهایی را در مسیر تحول‌درحوزه شروع کرده‌ایم، از جمله تحول در متون درسی حوزه که با حفظ تراث عظیم حوزه صورت گرفته است.(به نقل از خبرگزاری حوزه) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠محاجه با حوزه (البته با اجازه بزرگترها) 🖊دکتر پرویز امینی ◀️نقادی رحیم‌پور درباره وضعیت نامطلوب و نامقبول حوزه علمیه و جامعه فقهی شیعی با مخالفت‌های گوناگونی روبرو شد که بخش کم اهمیت آن ناظر به یکی دو تراکت احمقانه در حاشیه برنامه بود اما از نظر محتوایی، برخی مراجع و روحانیون مخالفت‌های متفاوتی داشتند که شایسته تأمل و توجه بود. لب کلام رحیم‌پور این بود که حوزه‌های فقهی در قم و نجف و... ناظر به مسائل واقعی و مبتلابه اجتماعی و سیاسی مثل حکومت و تمدن و... ورودی ندارند. حالا یا اساسا اعتقادی برای ورود به این مسائل ندارند یا دانایی لازم را برای مواجهه مجتهدانه با این مسائل ندارند. در مقابل، آقایان در مخالفت ادعا کرده‌اند که هم اعتقاد دارند و هم دانایی لازم را دارند و رحیم‌پور چون از حوزه بی‌اطلاع بوده، متوجه نیست و نفهمیده یک حرفی زده است. 🔸این ادعا قابل آزمون است و با طرح چند مسئله واقعی و مصداقی می‌توان رحیم‌پور و امثال او را از جهالت خارج کرد: 1⃣شیعه معروف است به عدلیه و جایگاه عدالت در متون دینی منحصر به فرد و اساسا نظم سیاسی شیعی، نظمی عدالت بنیاد است. حوزه و فقه هم که سابقه هزار ساله دارد. سئوال از آقایان علما و فضلا این است آیا با این اوصاف، انتظار داشتن نظریه‌ای درباره عدالت خصوصا عدالت اجتماعی و توزیعی انتظار گزافی است؟ آیا در همه جامعه فقهی شیعی، یک کار تئوریک درباره عدالت به اندازه کار راولز در سنت لیبرالی وجود دارد؟ از لیبرال‌ترین لیبرال‌ها مثل هایک (لیبرتارین‌ها) تا کامنتارین‌هایی مثل والزر و سندل تا انواع و اقسام گرایش‌ها در چپ‌ها درباره عدالت، نظریه و نظریه‌هایی را برساخته‌اند. درحالیکه نه به اندازه شیعه عمق عدالتخواهانه داشته‌اند و نه متون درجه اولی مثل قرآن و نهج‌البلاغه و... را در اختیار داشته‌اند! انسان از خودش به عنوان شیعه علی که تجسم تئوریک و عملی عدالت است، شرمنده می‌شود که چرا ما حرف حسابی درباره عدالت نتوانسته‌ایم بزنیم؟ اگر غیر از این است بفرمایید. 2⃣تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله نائینی در ۱۳۲۷ قمری در پاسخ به پرسش زمانه یعنی مشروطه نوشته شده است. بعد از ۱۱۰ سال، کاری در حد و اندازه کار نائینی در فقه سیاسی ما با اینکه چهل سال از تأسیس نظم سیاسی نوبنیاد ج.ا.ا گذشته است، انجام شده است؟ 3⃣جناب آقای جوادی آملی که در فقه و فلسفه و عرفان و تفسیر، سرآمد حوزویان است، کتابی دارد به نام منزلت عقل در هندسه معرفت دینی که بعید است بتواند نظر یک دانش آموخته متوسط فلسفه علم را جلب کند! کافی است به خود کتاب و نقد کسانی که اتفاقا در همین سنت فکری هستند، مراجعه شود تا عیار این کتاب از نظر فکری و علمی روشن گردد. 4⃣اگر در ایران، سروش سروش شد، اگر ملکیان ملکیان شد، اگر جواد طباطبایی جواد طباطبایی شد و... بیش از آنکه از توانایی فکری و قدرت نظرورزی آنها ناشی باشد، از ناتوانی و بی‌سوادی و بی‌مایگی طرف مقابل بود وگرنه این آقایان به قول فوتبالی‌ها در دسته محلات علوم انسانی دنیا نیز نمی‌توانند توپ بزنند و نزده‌اند. 5⃣سطح درگیری‌ها با افکار مخالف از هگلی که تقی ارانی نمایندگی می‌کرد و راه طی شده بازرگان و راه انبیاء راه بشر حنیف‌نژاد و قبض و بسط شریعت و.. به خود هگل و کانت و هایدگر و ویتگنشتاین و هوسرل و کوهن و دورکیم و وبر و مارکس و دریدا و فوکو و لاک و هابز و... رسیده است اما صحنه از شما آقایان آنچنان خالی است که رائفی‌پورها جور کار را می‌کشند. 6⃣آیا حوزه و فقه می‌تواند در برابر این وضعیت اقتصادی کشور بعد از چهل سال از انقلاب، شانه از بار مسئولیت خالی کند؟ اگر مسئولین کشور بخواهند بر اساس مُر اسلام، اقتصاد کشور را اداره کنند، حوزه علمیه نظریه‌ای پرورده و نهادسازی‌های لازم را برای پیشنهاد دارد یا جز تکرار حرام بودن ربوی بودن اقتصاد و ربا جنگ با خداست، حرف دیگری ندارد؟ 7⃣دستگاه قضایی نزدیک‌ترین عرصه حکومتی و در عین حال حداقلی‌ترین بخش به حوزه فقه است. در این چهار دهه نیز کسانی سکاندار اداره آن شده‌اند که ویژگی مهم آنها اجتهاد فقهی مصطلح در حوزه‌ها بوده است. خوب به قوه قضائیه نگاه کنید. چقدر قابل دفاع است؟ 🔸بدانید و بدانیم که گفتن و نگفتن رحیم‌پور تأثیری در واقعیت ندارد و واقعیت‌ها و چالش‌ها در حوزه فکر و عمل، از آنچه رحیم‌پور گفت، رادیکال‌تر است. اگر با سخنانی در این حد طاقت از دست بدهید، در مواجهه با آن واقعیت رادیکال‌تر، چه خواهید کرد؟! http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠اندر حواشی یک تجمع 🖊حجت الاسلام محمدعلی رنجبر ◀️از همه عزیزانی که می خواهند به بنده برچسب بزنند و متاسفانه مثل همیشه زود قضاوت کنند ابتدا خواهش میکنم این آیه کریمه را با دقت بخوانند: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ بقره/ 104» ترجمه: اي كسانيكه ايمان آورده ايد نگوييد « راعنا» بلكه بگوييد « انظرنا» و آنچه به شما دستور داده شده بشنويد و براي كافران عذاب دردناكي ست 🔸شان نزول: ابن عباس نقل مي كند: مسلمانان صدر اسلام هنگاميكه پيامبر صلي الله عليه و آله مشغول سخن گفتن و بيان آيات و احكام الهي بود، از او مي خواستند ، كمي با تاني سخن بگويد و به آنان مهلت دهد، تا بتوانند مطالب را خوب درك كنند و همچنين خواسته هاي خود را به وي برسانند، براي اين درخواست كلمه « راعنا» كه از ماده «الرعي» گرفته شده و معني « مهلت دادن» را مي دهد ، به كار مي بردند.ولي يهود همين كلمه «راعنا» را از ماده ي ديگري يعني«الرعونه» به كار مي بردند كه به معني كودني و حماقت است. براي يهود در اينجا دستاويزي بود تا اين كلمه را كه مسلمانان به معني صحيحي بكار مي بردند ، هنگام سخن گفتن پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله بكار برند و معني دوم را قصد نمايند. در نتیجه میگفتند مسلمانان به پیامبرشان توهین می کنند! 🔸این آيه شریفه براي جلوگيري ازين سوء استفاده نازل شد و به مومنان دستور داد: كلمه«انظرنا» كه همان «مهلت» را معني ميدهند و مرادف كلمه « راعنا» است به كار برند. آیا اصحاب رسول الله ص قصد توهین به حضرت را داشتند!؟ قطعا خیر آیا اصحاب رسول الله ص قصد بهانه دادن به دشمنان را داشتند!؟ قطعا خیر بلکه برخی از اصحاب بدون عنایت به خباثت دشمن و از روی سادگی و بی توجهی اینگونه حرف میزدند، اما هزینه آن بسیار زیاد بود ◀️حقیر بسیاری از دوستان برگزار کننده تجمع را می شناسم، دوستانی مخلص و یار و یاور نظام و رهبری حتی اگر در روز تجمع میهمان مردم مهمان نواز یزد برای سخنرانی نبودم، به احتمال زیاد خود بنده هم در آن تجمع شرکت می کردم و کمکی هم از دستم برمی آمد میکردم، البته به احتمال زیاد با برخی از دوستان پلاکارد به دست درگیری لفظی پیدا میکردم، لذا آنچه می نویسم به معنای تبری از این دوستان نیست. 🔸متاسفانه این عزیزان رسانه را نمی شناسند، 🔸مدعیان پوچ اندیش را نمی شناسند! 🔸خیال می کنند همه مثل خودشان ساده و بی شیله پیله هستند! 🔸نمی دانند با اینها باید حساب شده برخورد کرد 🔸نمی دانند شعارهایی که مثل "راعنا"ی در آیه می توانند تفسیری علیه نظام ارائه کنند را نباید سر داد 🔸نمی دانند وقتی بگوییم ما کنار مردم هستیم لازمه اش این است که نظام اسلامی ما مقابل مردم است و ما برای اینکه اعلام کنیم کنار مردم قرار داریم تجمعی راه انداختیم 🔸نمی دانند حوزه دانشگاه نیست و طلبه ها چند دانشجوی شورانگیز و احساسی نیستند که اینگونه بدون تفکر و تامل شعارهای اینچنینی سر دهند! 🔸نمی دانند ما باید الگوی دانشگاه و دانشجو باشیم و شعارهای قرآنی در موضوع اصلی تجمع یعنی مسائل اقتصادی را سر دهیم، نه... 🔸نمی دانند این نهایت کج سلیقگی است که یک فرد مکلا و شخصی را برای این تجمع دعوت کرد و ایشان هم از موضع بالا کل حوزه و مرجعیت را زیر سوال ببرد و در نهایت هم بگوید ریشه سکولاریسم در حوزه است! البته بنده هم تا حدودی با این حرف موافقم، اما این حرف جایش این جا نبود و نهایت کج سلیقگی است. 🔸و نهایتا اینکه نمی دانند انتقاد در نظام اسلامی با انتقاد در نظام طاغوتی متفاوت است! ◀️حال تصور کنید جمعی از طلابی که ممکن است از حیث جناحی با ما هم جناح نباشند، تجمعی در فیضیه برگزار کنند و یک سخنران مکلا و شخصی دعوت کنند و آن سخنران نیز از موضع بالا با مراجع و حوزه سخن بگوید و با صراحت اعلام کند که ریشه سکولاریسم در حوزه هاست! ضمنا فلسفه این تجمع را در کنار مردم بودن عنوان کنند، گویی که نظام اسلامی ما در تقابل با مردم است. علاوه بر اینها پلاکاردهایی را در این تجمع بیاورند که شعارهای روی آن هزینه زا شود به نظر عزیزان، در این شرایط ما از مراجع چه توقعی داریم!؟ آنهم مراجع انقلابی و همراه نظام مثل آیت الله نوری همدانی و آیت الله مکارم حفظهما الله آیا توقع نداریم علیه آن تجمع کذایی که به تصویر کشیدم موضع بگیرند!؟ بهتر نیست کمی توقف کنیم و بیاندیشیم بهتر نیست به جای این همه توجیه و متاسفانه بعضا توهین به مراجع عالیقدر، اندکی تامل کنیم و بیشتر حواسمان را جمع کنیم که هزینه برای نظام درست نکنیم! شبیه همان اصحاب پیامبر که به جای "انظرنا" میگفتند "راعنا" سعی کنیم یار دیناری شویم نه درهمی! (به نقل از بینش راهبردی) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠جمع مستان؛ اندر روابط استاد و شاگردی در حوزه علمیه 🖋جواد شریفی ⬅️از سویه های زیبا و روشن تاریخ حوزه علمیه، نوع روابط میان استاد و شاگرد است؛ که اکنون نیز _گرچه کمرنگ تر از گذشته_ هنوز وجود دارد. ⬅️در فاهمه حوزویان، رابطه استاد و شاگردی، گونه ای از رابطه پدر و فرزندی دانسته می شود و همان طور که شاگرد تلاش می کند آموزگارش را مانند پدرش احترام نهد، استاد نیز در محبت و تفقد نسبت به شاگرد، مانند پدر با وی رفتار می کند.(طبیعتاً این یک حالت کلی و فراگیر نیست.) ⬅️در نخستین سال های تحصیل در حوزه علمیه در کتابی با عنوان "منیة المرید" مجموعه مفصلی از آدابی که استاد و شاگرد باید نسبت به یکدیگر رعایت کنند، آموزش داده می شود. از آدابی درباره قدم زدن در کنار استاد تا چگونه نشستن در جلسه درس و جز این ها. ناگفته پیداست این چنین آدابی را سخت و کم می شود رعایت کرد و بیشتر جنبه مانیفستی دارد؛ اما آن چه در واقعیت می گذرد کمابیش مانند این مانیفست، سرشار از روح احترام و محبت و تواضع میان استاد و شاگرد است. در این نوشته کوتاه، حتی از رابطه هایی مانند رابطه شیخ هاشم قزوینی و شاگردانش که برای بسیاری ممکن است اسطوره بنماید کاری ندارم و فقط بخشی از دیده ها و شنیده های مستقیم خودم را باز می‌گویم. ⬅️در موارد متعدد و پرشماری، اساتید در فعالیت های روزمره ای همچون غذا خوردن، ورزش، استراحت نیم روزی یا حتی تماشای خبر از تلویزیون با طلبه ها همراه هستند. این حالت بیشتر در مدارس شبانه روزی وجود دارد. مراوده با طلاب در این گستره، موجب می شود اساتید در بسیاری موضوعات محل مراجعه شاگردان باشند. ⬅️رابطه بعضی طلاب با اساتیدشان به حدی از صمیمت می رسد که رفت و آمد خانوادگی پیدا می کنند و گفتگوهای دوستانه یا علمی شان (به اصطلاح گعده) را در خانه اساتید برگزار می کنند و حتی تا پاسی از شب به گفتگو می نشینند. طلاب کم سال تر، مشکلات خاص دوره نوجوانی مانند مشکلات جنسی و عاطفی و طلاب سنین بالاتر، چالش های فکری و عقیدتی خود را به راحتی با اساتید در میان گذاشته و مشاوره می گیرند. دست کم سه مورد در یاد دارم که استاد، کلید خانه اش را به شاگردش داده بود تا در مواقعی که همراه خانواده اش به سفر تبلیغی می رود، شاگردش از کتابخانه شخصی استاد استفاده کند. ⬅️استاد دیگری می شناختم که وقتی نیاز بود دختر جوانش از جایی به جای دیگری برود که نیاز به همراهی یک مرد داشت و خودش نمی توانست دخترش را همراهی کند، کسی را مطمئن تر از شاگردش نیافت که دخترش را به او بسپارد. ⬅️استاد دیگری می شناسم که وقتی شاگردانش به مهمانی اش می روند، هنگام خروج، خودش کفش های شاگردان را جلوی پای شان جفت می کند. موارد متعددی می شناسم که استاد به درخواست شاگردان، اختلافات زناشویی شان را حل و فصل می کند. در موردی دیگر، استاد برای کمک به یکی از شاگردانش در تهیه پول رهن مسکن، وام کوچکی گرفت و پولش را به شاگردش هدیه کرد. ⬅️مواردی از این دست، در گذشته و اکنون حوزه علمیه کم نبوده و نیستند ولی در حال حاضر چنان کمرنگ شده اند که حتی برای بسیاری از طلاب بیشتر به افسانه مانند هستند تا واقعیت. ⬅️این گونه روابط، طلاب را به ادامه مسیر طلبگی شان دلگرم می کرده؛ به زهدورزی و تحمل سختی ها تشویق می کرده و به اساتید نیز در چاره کردن بحران های روحی طلاب یاری می داده. بحران های روحی در طلبه ها _بنا به گزارش های تاریخی و زندگی نامه های خودنوشت برخی شخصیت ها_ همواره وجود داشته و دارد که از بین رفتن این گونه از روابط و تنها ماندن طلاب در این بحران های روحی، خطراتی جدی را متوجه موجودیت حوزه علمیه می کند. ناگفته نماند عوامل سیاسی، گرته برداری های ناشیانه و ناسنجیده از مدل های آموزشی دانشگاهی و نیز سیاست جذب بیشینه متقاضیان طلبگی، در کمرنگ شدن این سنت ارزشمند و درخشان حوزه علمیه چندان بی تاثیر نبوده است. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠رحیم پور ازغدی و سکولاریسم در حوزه 🖊مهدی کاظمی زمهریر ◀️در سخنرانی اخیر آقای حسن رحیم پور ازغدی، حوزه‌های علمیه به خاطر گرفتار شدن در سکولاریسم مورد انتقاد قرار گرفته‌اند. از نظر وی، حوزه‌ها از پرداختن به مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که نظام سیاسی و جامعه با آن درگیر هستند، اجتناب کرده و به جای آن به مسائل سنتی مرتبط با دینداری فردی متمرکز هستند که به معنای سکولاریسم حوزه‌های علمیه است. راهکار وی، تمرکز حوزه‌های علمیه بر مسائل جدید و اخذ دستور کار خود از اجتماع است، نه پرداختن به مسائل ذهنی و غیرمرتبط با نیازهای اجتماعی. اما، آیا این راهکار به معنای خروج حوزه‌های علمیه از دایره سکولاریسم است؟ ◀️سکولاریسم (Secularism) را می‌توان به معنای «جدایی سیستم اجتماعی و آموزشی از دین»، «جدایی دولت از مؤسسات دینی»، «نفی تبعیض علیه افراد به نام دین یا تعریف هویت شهروندی براساس هویت دینی» و «عدم مشارکت دین در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی روزمره» دانست. همچنین، دیکشنری بریتانیکا آن را به معنای «جنبشی در جامعه در نظر می‌گیرد که معطوف به زندگی دنیوی در مقابل تمایل شدید در قرون وسطی به نادیده گرفتن امور انسانی و تفکر درباره خدا و زندگی پس از مرگ است». ◀️گفتار حسن رحیم‌پور ازغدی بیش از هر چیز ناظر به معنای نخست از سکولاریسم یعنی جدایی دین از سیستم اجتماعی است. لذا، پیشنهاد می‌دهد که حوزه‌های علمیه با درگیر شدن با مسائل جدید خود را از سلطه رویکرد سکولار نجات دهند، اما در تعبیر دوم که به معنای دنیوی شدن و گسست میان زندگی اخروی و زندگی دنیوی است، می‌توان ایده رحیم‌پور را نه خروج از سکولاریسم بلکه تشدید دنیوی شدن فقه دانست. ◀️در واقع، روش پیشنهادی رحیم‌پور ازغدی برای غلبه بر سکولاریسم یعنی اخذ پرسش‌ها و مسائل از جامعه و تلاش برای ارائه حکم بر آنها، روش مسلط بر فقه سنتی از گذشته تاکنون بوده است. آنچه، فقه سنتی را دچار عقب افتادگی کرده، تحول در زمینه‌های جامعه‌شناختی و ایجاد جامعه نو است که به‌طور اساسی از جامعه سنتی متفاوت است. در این میان، حیات حوزه‌های علمیه و فقه سنتی، در پیوند با جامعه سنتی ادامه یافته است. این وضعیت باعث عدم ورود نیازهای جامعه نو به درون برنامه‌های آموزشی و پژوهشی حوزه‌های علمیه گردیده است. تأکید بر ضرورت پیوند حوزه‌های علمیه با نیازهای جامعه نو، باعث تحول در سرشت فقه و دانش فقهی که به تعبیر سخنران سکولار است نمی‌شود، بلکه تنها افق فقه را از عالم سنتی به عالم مدرن تغییر جهت می‌دهد. ◀️اما تبعات این تغییر افق برای فقه سنتی چیست؟ پاسخ دنیوی شدن بیشتر فقه. اگر عالم جدید در گسست از عالم قدسی سازمان یافته است، تمرکز بر مسائل و نیازهای آن به معنای دنیوی شدن بیشتر نظام فقهی است. این مسئله با فهرستی که سخنران از دستورکارهای جدید فقه به زعم خود عرضه می‌کند، عیان می‌گردد؛ فقه نوین بیش از هر چیز درگیر اقتصاد و نظام بانکداری، نظام قضایی، سیاست خارجی و ... است و مسئله رستگاری فردی که بخش عمده‌ای از فقه سنتی را تشکیل می‌دهد و فقه از این زاویه به کردارهای روزمره نظر می‌کند، چندان دیگر در این نظام دانش جایگاهی نخواهد داشت. ◀️نظرگاه سخنران از جنبه دیگری نیز به سکولار شدن فقه می‌انجامد. فقه در تعریف سنتی یعنی صدور حکم شرعی از ادله تفصیلی. اما، سخنران بیشتر انتظار دارد که دانش فقه جانشین علوم اجتماعی گردد و به تحلیل نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جدید بپردازد و برای رفع مشکلات این نظامات راهکارهایی عرضه نماید. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠آیا حوزه علمیه واقعا سکولار است؟ 🖊محمد وکیلی ◀️انتقاد از ناکارآمدی حوزه های علمیه طی چند سال گذشته،(علاوه بر محیطهای غیرحوزوی) در داخل حوزه علمیه با سخنرانی‌های اساتیدی چون حجت الاسلام اکبرنژاد به جریان افتاده بود، با تجمع هفته گذشته فیضیه و ورود دکتر رحیم‌پور ازغدی به این بحث و انتقاد از عدم توجه حوزه های علمیه به مسائل روز جامعه و نظام با واکنش ها و حواشی جدیدی که ایجاد کرد، وارد فاز جدیدی شد. حواشی‌ای که علاوه بر محیطهای حوزوی، به محافل غیرحوزوی نیز راه یافت و در ادامه فضای سیاسی را نیز در بر گرفت. هرچند که کشیده شدن اینچنین مباحثی به فضای عمومی سیاسی، امکان تحلیل و ارزیابی صحیح در مورد آن از بین می برد؛ با این حال به نظر می رسد در پرداخت این مسئله و ارزیابی عملکرد حوزه، چند نکته را باید مورد توجه قرار داد: 🔴وقتی می گوییم حوزه منظورمان چیست؟ حوزه علمیه نهاد یا مرکزی واحد، مشخص و قابل اشاره نیست و در واقع حوزه علمیه، مجموعه ای از مراکز، نهادها، موسسات و افرادی هستند که در عرصه تولید علم دین، تربیت کارشناس دین و تبلیغ دین فعالیت می کنند. بخشی از این مراکز، نهادها و سازمانها توسط شخصیت های حوزوی همچون مراجع تقلید و فضلای حوزوی تأسیس شده اند که معمولا فعالیت های علمی پژوهشی حوزه های علمیه در این مراکز صورت می گیرد. و بخشی دیگر توسط نظام سیاسی راه اندازی شده اند. لذا نمی توان حوزه علمیه را به عنوان مرکز یا نهادی یکپارچه مورد ارزیابی قرار داد. 🔴حوزه علمیه در این مدت چه کرده و چه چیزی تولید کرده است؟نگاهی به حجم و تنوع فعالیت های مراکز و نهادهای حوزوی نشان می دهد چندان هم که منتقدان میگویند بی توجه به مسائل نظام و جامعه نبوده است. حوزه، علاوه بر ایجاد نهادها و مراکز پشتیبان نظام، و علاوه بر تربیت افراد و شخصیتهایی که در حساس ترین مراکز و نهادهای حکومتی مسئولیت دارند و علاوه بر تولید مجموعه ای از محتواها در عرصه های مختلف علوم انسانی، اساتید و شخصیتهای علمی مهمی را نیز تربیت و عرضه نموده است. شخصیتهایی که در طیف های مختلف فکری از شخصیتهایی چون آیت الله جوادی آملی، مصباح یزدی، رشاد، اعرافی، پارسانیا، محقق داماد تا ابوالحسن نواب و... را شامل می شود. امروزه کمتر اندیشمند و متفکری در عرصه علوم انسانی را می‌توان یافت که از نظرات این بزرگان، استفاده نکرده باشند. 🔴دروس خارج مراجع تقلید را نماد فعالیت حوزه گرفتن اشتباه است. اگرچه کرسی های درس خارج مباحث تخصصی با تلاشهای آیت الله اعرافی در رأس مدیریت حوزه‌های علمیه در حال گسترش است و به زودی شاهد رواج و بسط کرسی های درس خارج در مسائل مستحدثه خواهیم بود، اما خطا آنجاست که اولا کرسی های درس خارج را نماد فعالیت های علمی حوزه بدانیم و در ثانی حجم تولیدات علمی و شخصیت های تربیت شده در لایه های ناآشکار حوزه های علمیه را نادیده بگیریم، چرا که بخش قابل توجهی از تولیدات حوزویان در زمینه های مختلف علوم انسانی از فلسفه، حقوق و اقتصاد گرفته تا علوم اجتماعی و علوم تربیتی و هنر و... را در بر می گیرد اما هیچ وقت فرصت عرضه و ارائه در کرسی های رسمی حوزوی را نمی یابد و در عین حال توسط نهادهای حاکمیتی نیز مورد استفاده قرار نمی گیرد. لذا در ارزیابی عملکرد حوزه های علمیه، به محتواهای تولید شده در مراکز و موسسات حوزوی نیز باید توجه شود. 🔴طی دو سه دهه اخیر جامعه و نظام با مباحث و مسائل جدیدی رو برو شده است که بخش مهمی از آن، به بحران نسبت بین انسان و دین در دنیای مدرن برمی گردد، که این بحران، مسئله و مشکل فقط حوزه علمیه قم به عنوان یک نهاد دینی شیعی، نیست؛ بلکه مسئله و مشکل مشترک حوزه های علمیه جهان اسلام (شیعه و اهل سنت) و حتی نهادهای دینی جهان مسیحیت و... است و نمی توان توقع داشت حوزه علمیه قم به تنهایی بار مسئولیت حل این مسئله را بر دوش بکشد. ◀️توجه به نکات ذکر شده نشان می دهد که دلیل ناتوانی یا ناکارآمدی حوزه های علمیه در حل مسائل و معضلات جامعه و نظام را در "سکولار بودن حوزه های علمیه" جستن، قضاوتی عادلانه نیست و بخش قابل توجهی از مشکل ارتباط نداشتن حوزه های علمیه با مشکلات و مسائل جامعه و نظام را باید در جای دیگری از جمله عدم توجه نهادهای سیاسی و حاکمیتی به تربیت و تقویت مدیران علمی فرهنگی جست که این نکته را در یادداشت بعدی بسط خواهم داد. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠شکاف‌های متراکم در روابط مراجع تقلید و طلبه‌های جوان 🖋رضا تاران ⬅️محمدتقی اکبرنژاد با شعار تحول‌ کتب درسی، تبریزیان با ترویج طب اسلامی، صمصام‌الدین قوامی با طرح امامت و امارت، حسن میلانی در ضدیت با فلسفه و عرفان و… با رویکردهای انتقادی، هرکدام طیفی از طلبه‌های جوان حوزه علمیه قم را تحت تأثیر قرار داده‌ و اتوریته و اقتدار نهاد مرجعیت را با چالش‌هایی مواجه کرده‌اند. هرچند اختلاف نظر بین طلاب و مراجع تقلید در تاریخ حوزه علمیه کم و بیش دیده می‌شود، اما هیچ‌گاه این‌گونه آشکار، گسترده و بعضا ساختارشکنانه نبوده. این تنش‌ها می‌تواند نشان‌دهنده وجود شکاف‌هایی در رابطه طلبه‌های جوان و علمای رده بالا در حوزه علمیه باشد که بستر چنین فعالیتهایی را آماده می‌کند. ⬅️در مباحث اجتماعی از دو نوع شکاف سخن می‌گویند: شکاف‌های متراکم و شکاف‌های متقاطع. شکاف‌های اجتماعی ممکن است یکدیگر را تقویت یا تضعیف کنند یا تحت تأثیر عواملی دیگر به وضعیت فعال درآیند. شکاف‌ها اگر در ارتباط با یکدیگر شکل موازی یا متراکم به خود بگیرند، باعث تقویت یکدیگر می‌شوند و این امکان وجود دارد که فعال شوند. شکاف‌های متقاطع یکدیگر را تضعیف می‌کنند. چهار شکاف آموزشی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی میان مراجع تقلید و اساتید رده بالای حوزه علمیه با طلاب در یک راستا قرار گرفته و فعال شده‌ است. ⬅️شکاف آموزشی: بخش‌های سنتی حوزه علمیه و مراجع تقلید معتقد هستند برای تسلط بر فقه و اندیشه‌های اسلامی، طلبه‌ها باید کتاب‌های کلاسیک حوزه علمیه را بخوانند. طلبه‌ها تصور می‌کنند خواندن این کتاب‌ها نیاز به مدت زمان مثلاً پانزده تا بیست سال دارد؛ ضمن آن‌ که پاسخگوی نیازهای جامعه نیست. همین مسأله باعث شده است کلاس‌های دروس سنتی حوزه علمیه خلوت شود و مدیریت حوزه را مجبور کند در برگزاری کلاس‌ها، حضور و غیاب اجباری را در پیش گیرد. تغییر و تحول کتاب‌های درسی موافقان و مخالفان جدی دارد. طرفداران تغییر کتاب‌ها، ذهن طلاب جوان را نسبت به کتاب‌های درسی مورد تأیید مراجع تقلید مخدوش کرده‌اند و احیاناً راه و روش مورد تأیید مراجع تقلید را غیرمؤثر جلوه می‌دهند. ⬅️شکاف اقتصادی:‌ طلبه‌های جوان در درس‌های اخلاق و جلسات علما از زهد علی(ع) و زندگی سخت علمای گذشته شنیده‌اند؛ اما در رفت و آمدها و زندگی در فضای قم احساس می‌کنند زندگی برخی از علما، فرزندان علما و اطرافیان بیوت و وابستگان سنخیتی با زهد علی(ع) ندارد و شاید دردناک‌تر این بوده است که این بخش از حوزه، خود را پشت ویترین زندگی طلاب تهیدست قرار داده‌اند. حال ممکن است برداشت طلبه‌ها درست نباشد یا برخی از علما توجیهایی درباره زندگی خود داشته باشند؛ اما مهم ذهنیتی است که طلبه‌ها دارند. ⬅️شکاف سیاسی: سلیقه‌های سیاسی علما و مراجع تقلید با طلاب جوان در یک راستا قرار ندارد. اگر کسی مواضع مراجع تقلید و طلبه‌های جوان را از سال ۷۶ تا همین امروز مرور کند می‌تواند این تفاوت‌ها را مشاهده کند. ممکن است کسی بگوید طلاب جوان تحت تأثیر مراکز غیر حوزوی چنین نگاه‌هایی پیدا کرده‌اند و این اتفاق را انحراف از سیره تربیتی حوزه بداند؛ اما مسأله نگارنده‌ی این یادداشت بررسی منشأ و علت این نگرش‌ها نیست. ⬅️شکاف اجتماعی: طلبه‌ها ارتباط بیشتری در بین مردم دارند؛ با خویشاوندان خود در ارتباط هستند؛ نقدها، کنایه‌ها و تحقیرها را می‌شنوند و لمس می‌کنند؛ نگاه‌های سنگین مردم ناراضی از اوضاع جامعه بر روی آنها متمرکز است. علمای رده بالا ارتباط کمتری با مردم کوچه و بازار دارند و بیشتر با عده‌ای از مریدان که برای تقدیم وجوهات آمده‌اند دیدار دارند و احتمالاً شکایت‌ها و ناراحتی‌های جامعه را از زبان آنان بشنوند. این دو نوع سبک زندگی اجتماعی شکافی را در منزلت اجتماعی آنان ایجاد کرده است. 🔴چهار شکاف آموزشی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در موازات هم قرار گرفته‌ و همدیگر را تقویت می‌کنند. طیف وسیعی از طلبه‌ها تربیت شده‌اند که نه دل خوشی از سیستم آموزشی حوزه دارند، نه وضعیت زندگیشان با علمای رده بالا قابل قیاس است و نه از نظر سیاسی هم‌سلیقه هستند؛ ضمن آن که بیشتر فشارهای اجتماعی بر آنان وارد می‌شود. در چنین وضعیتی است که هر جریانی می‌تواند طلبه‌های حوزه را به سمت و سوی خود جذب کند. این یک واقعیت است که بدنه طلاب حوزه علمیه همراهی چندانی با مراجع تقلید و اساتید عالی‌مقام ندارند. این که نگاه آن‌ها درست است یا نه، مسأله اصلی نیست؛ بلکه مهم ذهنیتی است که وجود دارد و تحولات فضای عمومی حوزه علمیه را سامان می‌دهد؛ تجمع اخیر مدرسه فیضیه و حواشی آن در چنین بستری شکل می‌گیرد. تا این زمینه‌ها وجود دارد چنین وقایعی دور از ذهن نخواهد بود و با خطابه نیز این زمینه‌ها از بین نخواهد رفت.(مباحثات) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠انتظارات حداکثری از فقه در عصر پایان اجتماعی فقه! 🖋دکتر حسن محدثی گیلوایی ⬅️فقه دانشی قدیمی است. هم‌ به لحاظ بنیان‌های معرفتی دچار بحران است و هم به‌لحاظ کارآمدی. تحقیقات جامعه‌شناختی محدود انجام گرفته در باب حضور اجتماعی فقه نیز نشان می‌دهد که این دانش با مدرن شدن روزافزون جامعه‌ی ایران به‌لحاظ اجتماعی نیز دچار بحران است و حضور اجتماعی آن به‌نحو روزافزون رو به افول است. ⬅️جمعیت کسانی که به داشتن مرجع تقلید باور دارند و جمعیت کسانی که به رساله‌ی عملیه مراجعه می‌کنند، به‌نحو روزافزون در حال کاسته شدن است. ⬅️زمانی در این کشور فقه مهم‌ترین دانش و فقیه مهم‌ترین نخبه‌ی فرهنگی و واجد بیش‌ترین قدرت نمادین بود. زمانی در این کشور کسی بدون ارتباط با فقیه و پرسش از قواعد شرعی برای فعالیت اقتصادی فعالیت اقتصادی نمی‌کرد. همیشه پیوند وثیقی بین بازار و روحانیت وجود داشت. ⬅️در تمامی این موارد فقه در حال از دست دادن یکایک موقعیت‌های اجتماعی خود است. فقه اسلامی از اساس دچار تأخّر است و با انبوهی از چالش‌ها مواجه است. ⬅️حالا در این شرایط کسانی خواهان حضور حداکثری فقه هستند و انتظار دارند فقه مسایل تمدنی و اجتماعی-سیاسی جامعه‌ی به‌نحو روزافزون در حال مدرن شدن را حل کند! ⬅️این انتظار حداکثری از فقه بحران‌زده بیش از پیش مایه‌ی شگفتی آدمی می‌شود. پیش‌نهاد می‌کنم نخست از بحران‌های فقه اسلامی پرسش شود و سپاس انتظارات حداکثری از فقه مطرح گردد. ⬅️دانشی که اساس‌اش متزلزل است چه‌گونه می‌تواند انتظارات حداکثری را برآورده کند. به‌‌علاوه، کدام دانش بر اساس فرامین حکومتی بالیده و رشد کرده است که فقه دومین‌اش باشد؟! 🔴 ضمن استقبال از ها، ها و تحلیلها، اعلام می دارد انعکاس نظرات به معنی تایید آنها نمی باشد. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠"پیکره فوکلی" کانون منازعه سنت و تجدد! 🔸به بهانه هشدار حجت الاسلام رشاد مدیر حوزه علمیه تهران نسبت به ظهور روحانیون فوکولی و کت و شلواری!!!! 🖋مهدی کاظمی زمهریر ⬅️1. مدت ها ، به صرافت افتاده بودم که گزارشی از یک فیلم قبل از انقلاب و ایده های آن برای فهم تاریخ معاصر بنویسم؛ محافظه کاری مانع بود، تا اینکه حجت الاسلام رشاد با دادن عنوان " فوکلی ها " به بخشی از نسل جوان تر حوزه بهانه آن را برای من فراهم ساخت. ⬅️2. تعبیر "فوکلی ها " برای نسلی که در حال پدیدار شدن هستند، و الگوی زیست و خواسته های متفاوتی را نمایندگی می کنند، چندان جدید نیست. یکی از شیوه های مواجه قدیم و جدید، برچسب زنی و طرد یکدیگر است. یکی از "فوکلی ها " ( حجت الاسلام رشاد ) صحبت می کند و دیگری ( رحیم پور ازغدی) از " بی سوادها ". ⬅️3. از منظر دیدگاهی که من در حوزه جامعه شناسی تاریخی دارم، تاریخ مجموعه ای از امکان هاست، که خود را در آینده شکوفا می کند. کنش گران فکری و اجتماعی تنها در چارچوب این امکان هاست که فرصتی برای عمل دارند. به تعبیر مارکس، « آزادی درک (شناخت) ضرورت است». تنها با شناخت ضرورت های تاریخی است که حدود آزادی ما پدیدار می شود. در نتیجه، مواجه با تاریخ و ستیز با امکان های نهفته در آن امری از پیش شکست خورده است. ⬅️4. فیلم «جوجه فکلی (1353 )»، نمایش فرسایش امکان های فعلیت یافته و ظهور امکان های جدیدی است که در تقلا برای فعلیت یابی می باشند. فیلم جوجه فکلی، داستان زوال اخلاق "مردی، مردانگی، لوطی گری " است؛ مردانگی که « قیصر بازاچه نواب» نماد آن است و با حضورش « رعشه به تن همه می افتد»؛ فریدون بازیگر اصلی داستان که فرزند یک لوطیست، تبدیل به " مطرب و آوازه خوانی" شده است که از اخلاقیات مردانه در او خبری نیست. لحظه واپسین فیلم، با پیروزی اخلاق مردانه (صلابت،هیبت، قدرت) بر اخلاقیات زنانه (نرم خویی،ظرافت و عاطفه) به پایان می رسد، اگرچه فریدون جدید دیگر دقیقا لوطی قدیم نیست و در لحظه انتهایی فیلم نه از « گربه را دم حجله کشتن» بلکه از «حقوق زن» سخن می گوید، که این خود خبر از پیروز واقعی می دهد. اما، در روند تاریخ پیروزی با کدام بود؟ ⬅️5. بعد از 5 دهه از ساخت این فیلم می توان نشان داد، کدام پایان غالب شده است: مردسالاری یا زنانگی. صحنه پایانی جوجه فکلی که نمایش دوام فرهنگ مردسالار و تسلیم جوجه فکلی در مقابل آن بود نه تنها با گذشته زمان تحقق نیافت، بلکه شاهد نشر جوجه فکلی ها در جامعه پس از انقلاب هستیم. حال، جوجه فکلی ها نه تنها ناپدید نشدند، بلکه در حال تسخیر مهم ترین نهاد سنتی در ایران هستند. استعاره جوجه فکلی که در گذشته نه چندان دور برای برچسب زدن و تحقیر مردان شهری شده بکار می رفت، حال به برچسبی برای تمایز میان نسل گذشته و جدید حوزه تبدیل شده است. اما، تاریخ یکبار نشان داده است که آینده هیچگاه مغلوب برچسب زنی نمی شود و آنچه باید زاده شود و فعلیت یابد، زائیده خواهد شد و فعلیت خواهد یافت. ⬅️6. بعد از تحریر؛ به گمانم این دو نسل به جای طرد یکدیگر می بایست راهی برای زیستن در کنار هم بیابند. امری که نیاز ما هم در سطح جامعه و هم نهاد حوزه است. اولین گام، توقف برچسب زنی و به رسمیت شناختن یکدیگر می باشد، تا زمینه برای گفتگو و مفاهمه فراهم گردد. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روحانیت و این همه انتقاد؛ مسئله چیست؟ 🖋مجید جعفریان ⬅️دقت در کانال‌هایی که در حوزه دین فعال اند نشان میدهد فراوانی انتقادها نسبت به نظام روحانیت به طور روزافزونی رشد داشته. برخی از انفصال طلاب از مراجع و سازمان، برخی از نگاه متفاوت مراجع از نظام روحانیت و برخی به هر سه(طلبه، مرجع، نظام) تاخته، از ضلع چهارمی یعنی اجتماع که این سه با آن ارتباط دارد سخن گفته و با ناکارآمد نشان‌دادن سازمان روحانیت در عرصه‌های مختلف، بحث را به ناکارآمدی فقه کشانده، آن را سنتی خوانده و کسانی که به دنبال استفاده از این فقه برای توسعه نظام سیاسی‌اجتماعی در ایران هستند را به سخره می‌گیرند. ⬅️بدون داوری ارزشی صحت یا نادرستی ایده اخیر، رشد چنین انتقاداتی سه دلیل عمده دارد: 🔸نخست رشد نگاه تحول‌گرای برخی از حوزویان به دلیل همسان‌نگری و مشایعت آنها با نگاه‌های روشنفکرانه در نقد نظام دینی و روحانیت که برخی از آن به «تیغ به خودی‌زدن» یا «روی شاخه‌نشستن و زیر پای خود را اره‌کردن» یاد می‌کنند. 🔸دلیل دیگر پیش‌دستی برخی از حوزیان به لزوم ایجاد «انقلاب نرم» درون نظام اداری، آموزشی، معیشتی و نقشی حوزویان در جامعه و همچنین حفظ باورهای سنتی البته با اتخاذ رویکرد انتقادی به نظام فعلی در حوزه‌هاست. 🔸دلیل سوم که دربرگیرنده اعتقاد برخی از منتقدین جدی است و بیشتر انتقادها را به این جهت سوق داده است، تأکید بر تقویت «کارکرد»های نظام روحانیت به جای «عملکرد» آن در شرایط فعلی است: ⬅️‌نظام دینی شبیه دیگر نظامات اجتماعی است که با توجه به ارتباطی که با جامعه دارد مفهوم‌سازی می‌شود. نظام دینی بر معنای مشترکی مبتنی است و این معنای مشترک همیشه نتیجه ارتباط آن با بدنه اجتماع و دیگر نظامات است. به هر میزان این روابط افزایش یابد، معناهای مشترک نیز فزون‌تر شده و مسیر برای توسعه در زمینه‌های مختلف فراهم می‌شود. این معنای مشترک در صورتی با دیگر نظامات در جامعه همراه می‌شود که تبدیل به یک گفتمان مشترک بین‌الاذهانی شود. با این وصف، به نظر می‌رسد در سال‌های اخیر به دلیل مشکلات اقتصادی، شکاف طبقاتی و تغییرات فرهنگی و نگرش‌های معرفتی بین طلاب، تضادها در بدنه روحانیت با خود و دیگری در سطوح اجتماعی و حکومتی افزایش یافته و منتقدین را رشد داده است. ⬅️نکته دیگر اینکه هيچ نهاد كليدي در جامعه وجود ندارد كه شكل‌دهنده همه‌ي نهادهاي ديگر و مسلط بر همه آنها باشد. تصوری که هنوز به عنوان یک اصل تأییدشده در ایران وجود دارد این است که نظام روحانیت جلودار دیگر نظام‌ها نظیر علم و هنر است. اینکه هیچ نهاد کلیدی وجود ندارد البته بدين معنا است كه يك نظام، رفتاري را در نظر مي‌گيرد كه در نظام ديگر رخ مي‌دهد، امّا مي‌تواند فقط تفسير کند يا بفهمد كه این رفتار مطابق تعاريف خودش هست يا خير. به‌طور مثال نظام ديني رفتار نظام‌هاي ديگر را بر مبنای تمايز بين مقدس و نامقدس، تفسير خواهد كرد. هر نظامي به ديگر نظام‌ها بر مبناي مقوله‌ها و تفسيرهاي مخصوص خودش از جهان توجه مي‌كند و واكنش نشان مي‌دهد و هيچ انتقال مستقيمي از يك نظام به نظام ديگر وجود ندارد. کاربست این نکته در اینجاست که وقتی منتقدی بحث از ناکارآمدی فقه در عرصه اجتماع ایران می‌کند، به این معناست که اولاّ نظام دینی نتوانسته به تفسير ديگر نظام‌ها دسترسي پيدا کند. ثانیاّ نسبت به شيوه‌هايي كه مي‌توانسته بر آنها تأثير بگذارد، بي‌خبر است. ⬅️نکته دیگر توجه به مسئله اعتماد، مخاطره و قدرتی است که نظام‌ها در تضعیف یا قدرتمندکردن آنها نقش تعیین‌کننده‌ای دارند. احتمالا از نظر منتقدین زندگي در جامعه‌‌ای که قرار بوده سازمان روحانیت تمامیت‌خواهانه اداره کند این دو اتفاق یعنی اعتماد و رفع مخاطره‌ها به شکل جدی یا رخ نداده. ⬅️در هر صورت، این انتقادها نشان می‌دهد که نه تنها اعتماد به سازمان روحانیت بسیار تضعیف شده، بلکه شاید این سازمان خود دلیل اصلی برای مخاطره‌آمیزشدن برخی از رفتارها و کنش‌های دینی و غیردینی است. با این حال، به منظور تشریح نگاه منتقدین باید بین اینکه چگونه نظام روحانیت با جامعه به‌منزله‌ كل پيوند مي‌يابد و چگونه با ديگر نظام‌ها پيوند مي‌خورد، تمايز قائل شد. چرا که اولي بر مبنای كاركرد و دومي براساس عملكرد تحليل می‌شود. ⬅️این همان نقطه اختلافی منتقدین با دیگرانی است از جنبه‌های عملکردی نظام روحانیت دفاع می‌کنند. منتقدین در این عرصه معتقدند روحانیت تلاش داشته که به‌واسطه عملكرد، اهميتش را به ديگر بخش‌ها در جامعه نشان دهد که نتیجه آن تحت تأثیرقراردادن علائق غيرديني و دينداري در ایران است و موفق هم نبوده است. در حالی که برگشت روحانیت به جنبه‌های کارکردی نه تنها عزت و احترام را به حوزویان بر می‌گرداند بلکه پایه‌های این نظام را بیش از پیش در آینده ایران مستحکم‌تر خواهد کرد. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠خدمت رئیس جدیدالانتصاب سازمان تبلیغات اسلامی! 🖋محمد وکیلی ⬅️چند روزی از انتصاب مدیر جدید و جوان سازمان تبلیغات می گذرد. سازمانی عریض و طویل که خود شبکه ای از دهها نهاد و سازمان علمی، فرهنگی و تبلیغی از خبرگزاری، دانشگاه و انتشارات گرفته تا سالنهای سینما و دهها تشکل فرهنگی مذهبی را در اختیار دارد؛ شبکه ای در حد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. سازمانی که با این همه ظرفیت، طی سالهای گذشته تبدیل به سازمانی سست، ناتوان، ناکارآمد و فاقد خلاقیت و نوآوری های فرهنگی تبلیغی شده بود. امید است که با این انتصاب، سازمانی با این همه ظرفیت و امکانات از خمودگی و رکود خارج شده و نقش موثر خود در اثرگذاری فرهنگی تبلیغی را احیا نماید. در همین راستا چند پیشنهاد خدمت رئیس جوان، ارائه می گردد: 🔹۱. برای انتصاب مدیران ستادی و مخصوصا استانی برنامه بخوهید. برنامه ای عملیاتی و به دور از شعارهای آرمان گرایانه ای که امکان تحقق ندارد. تصور انتصابات طویل المدت را از ذهن مدیران جدید بیرون کنید. عهدتان با مدیران بر اساس برنامه ارائه شده باشد و بس! 🔹۲. اگر بخاطر محدودیتهای مالی یا سازمانی مجبور به ابقای نیروهای فعلی سازمان هستید، شرط بقای مدیران را حضور در برنامه های دانش افزایی جدی، علمی و کاربردی قرار دهید. ضعف دانش و تخصص مدیران سازمان مخصوصا در لایه های میانی، بیداد می کند. یقیین بدانید با توجه به تخصص، توان و کارایی نیروهای موجود، قادر به انجام بسیاری از اهداف و برنامه هایتان نخواهید بود. 🔹۳. برای مدیران ستادی و صفی ملاک تخصص در عرصه های مختلف علوم انسانی را جدی بگیرید، بدون پشتوانه دانش علوم انسانی و اجتماعی، امکان مدیریت فرهنگی جامعه وجود ندارد. 🔹۴. هر سخنور یا مبلغ خوبی، لزوما مدیر فرهنگی مناسبی نیست، هوش و دانش مدیریتی را اصلی ترین شاخص گزینش مدیران(مخصوصا در شهرها و شهرستانها) قرار دهید. 🔹۵. ستادهای نماز جمعه قلبهای فرهنگی شهرها هستند، اما مشاهدات عینی از ناتوانی و ضعف مفرط این سنگرها در انجام مسئولیتهایشان دارد، در چنین وضعیتی امید است سازمان تبلیغات استانها و شهرستانها بتواند این ضعف را جبران کند، در این زمینه برنامه ای ویژه داشته باشید. 🔹۶. تعامل با حوزه های علمیه را جدی بگیرید. ساختار حوزه های علمیه، امکان به کارگیری مدیران فرهنگی تبلیغی در سطح جامعه را ندارد و در عین حال سازمان تبلیغات یکی از خطوط مقدم فعالیتهای فرهنگی تبلیغی طلاب است، بی تعارف مسیر را طوری بچینید که قویترین و تواناترین افراد به این خط مقدم برسند. به سهم خود از ظرفیتهای متخصصان نسل سوم حوزه های علمیه استفاده نمایید. در عین حال نیازتان به تربیت نیروهای متخصص جوان را به مدیران حوزه منتقل نمایید. امید که به کارگیری نیروهای متخصص حوزوی، بتواند بخشی از شکاف دینی و فرهنگی ایجاد شده در جامعه را جبران نماید. 🔹۷. مراقب جریانهای سیاسی باشید، یکی از دلائل کاهش نفوذ فرهنگی ستادهای نماز جمعه و سایر نهادهای دینی تبلیغی در شهرها این است که بعضی از آنها نتوانستند خود را از قید و بند جریانهای سیاسی برهانند. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠تصحیح یک برداشت از سکولاریسم حوزوی 🖊محمدعلی میرزایی ◀️تقلیل چهارگانه فرد، اجتماع، حکومت، امت به فردیت و حکومتی باعث بسیاری از بدفهمی‌ها شده است. اگر فقهی حکومتی نبود به معنای این نیست که سکولار است. اندیشه و فقه و نظریه سکولار در واقع معرفت و یا فقه غیر سیستماتیک و غیر اجتماعی است. اهداف اجتماعی و حوزه‌های سرنوشت جوامع در این اندیشه سکولاریستی مبنا و مناط نیست. دین به رابطه‌ای شخصی بین متدین و مبادی متعالی و قدسی او تنزل می‌یابد. ◀️از آن طرف، فقه غیر سکولار می‌تواند غیر حکومتی باشد. در عین اجتماعی بودن و عام بودن و واجد دغدغه‌های جامعه و سطوح بالاتر آن یعنی امت و تمدن بودن اما ممکن است حکومتی هم نباشد. در حقیقت فقه حکومتی سطح نازل‌تری دارد در قیاس با فقه امتی یا اجتماعی. فقه غیرسکولار غیرحکومتی ناظر به تحقق اهداف و غایات کلان اجتماعی حرکت می‌کند و حکومت یا دولت بخشی از این جریان است که ممکن است در شرایطی اصولا تحقق آن ملاک و مبنا نباشد و در عین حال فقه ما در عرصه اجتماعی فعالیت خود را داشته باشد. برای نمونه به سیر جریان فقه اجتماعی و تمدنی امام باقر علیه‌السلام و فرزند بزرگوار بنگرید. آنان فقه حکومتی تولید نکردند اما فقه آنان ذاتاً و از ریشه اجتماعی و کلی و تمدن ساز است. در واقع فقه امام صادق علیه‌السلام در عین این که حکومتی نبود اما اجتماعی و تمدنی و غیرسکولار بوده است. ◀️وقتی بزرگانی از تحلیل‌گران و متفکران میانی حوزه یا دولت ما این مقوله‌ها و مفاهیم دقیق و چند ساحتی و متعددالابعاد را در دوگانه‌های بسته‌ای حبس کنند باعث سوء تفاهم‌های بسیار زیادی می‌شوند. به عنوان مثال اگر ما تصور کنیم که فقه و حوزه یا سکولار‌اند یا حکومتی دیگر حاشیه و فضایی برای تسامح و بردباری نخواهد ماند. اگر فقیهی در دایره حکومت حرکت کرد فقه غیر سکولار و اسلامی و انقلابی است اما اگر این کار را نکرد حتی اگر فقه و فقاهت او کاملا اجتماعی و حتی تمدنی هم باشد او برجسب سکولار می‌خورد. این مشکل از سر غرض و مرض نیست بلکه به خاطر فروکاهش دادن مفاهیم چند لایه و بسیار پیچیده به دو گانه‌های بسته و جزم اندیشانه است. ◀️البته با بودن حکومتی رشید و ارجمند با بنیه‌ها و ریشه‌های انقلابی و کاملا اسلامی هر فقیهی باید برای برون رفت از معضلات نظری این حکومت در مسیر حق و حقیقت اسلامی تلاش کند و با فتوا و نظریه و نظام معرفتی به حمایت و کمک این تجربه بیاید. این یک تکلیف شرعی و اخلاقی و عقلی است. اما اگر به هر دلیلی فقه و فقیهی به میدان حل معضلات حکومت نیامد دلیل سکولار بودن او نیست و او ممکن است اعتقادی به الگوی حکومتی‌ای متفاوت داشته باشد. فکر کنید آیت‌الله سیستانی در عراق آیا به دنبال تولید فقه حکومتی برای دولت عراق است؟ و آیا چون نیست می‌شود گفت او سکولار است؟ ( به نقل از http://ijtihadnet.ir/ ) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0