eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 که در بین بعثیون عراقی به ( شکارچی ناوهای اوزای عراقی) معروف بود . در تاریخ ۱۳۶۴/۰۱/۰۱ و ستوان محمدزاده، شیفت آلرت پایگاه سوم شکاری همدان هستند، ناگهان صدای آژیر بلند و در پایگاه اعلام اسکرامبل (حالت آماده باش) داده می‌شود. به همراه کمک خود ستوان با یک فروند هواپیمای فانتوم دی با نام رمز آریو ۳۱ برای مقابله با هواپیما‌های دشمن به پرواز درمی‌آید، در کردستان در منطقه سقز با دو فروند میگ ۲۳ عراقی و یک فروند میگ ۲۵ عراقی درگیر می‌شود و سریع به سمت یکی از هواپیما گردش کرده و به پرواز ادامه می‌دهد و در ارتفاع ۳۵۰۰۰ پایی یکی از میگ‌های ۲۳ را آماج قرار می‌دهد که پس از برخورد موشک، میگ نابود می‌شود. در همین حین، از ایستگاه‌های رادار زمینی مرزی به آگاهی می‌رسانند که یک فروند میگ ۲۵ پی دی، در تعقیب آنهاست و در این نبرد که حتی تعقیب و گریز آن نابرابر است، میگ ۲۵ اقدام به شلیک یک تیر موشک r-۴۰ می‌کند و موشک با فانتوم برخورد می‌کند و ستوان محمدزاده موفق می‌شود، اجکت کند و به سختی از ناحیه دست راست آسیب می‌بیند و توسط نیرو‌های امداد و نجات نیروی هوایی نجات پیدا می‌کند، ولی سرلشکر خلبان فرصت اجکت پیدا نمی‌کند و پس از اصابت موشک، همچون مولایش اباعبدالله (علیه السلام) سر از بدنش جدا شده و بدین شکل، قهرمان جنگ‌های دریایی برای همیشه خاموش می‌شود و به معراج ابدی می‌رود. بدن قطعه قطعه شده‌اش را به عنوان سند افتخاری به این امت همیشه بیدار تقدیم می‌کند و پیکر مطهرش در میان اندوه انبوه بسیاری از مردم منطقه که می‌گفتند تاکنون در منطقه سابقه نداشته تشییع شد و او تنها است که دارای دو مزار است و پیکرش در قله میرزا کوچک خان (گلزار چهل شهیدان رامسر) به خاک سپرده شد و سر مطهّرش را در محل سقوط هواپیما در شهرستان سقز به خاک سپردند. تلویزیون عراق با اعلام این خبر با آب و تاب اعلام کرد که موفق شده، یکی از بهترین خلبانان ایرانی را از بین ببرد ( کند)، ولی آن‌ها نمی‌دانستند، با شدن و ، هزاران دیگر از بین مردم سلحشور ایران به پا می‌خیزند و سلاح به دست می‌گیرند و علیه آن‌ها دلاورانه می‌جنگند که این چنین هم بود. در هنگام حیات و حتی پس از در مجله‌هاى جنگى آمریکا، بار‌ها از او به عنوان یک نابغه جنگى و خلبان توانمند در هدایت هواپیماى اف ۴، در پرواز‌ها و مانورهاى حساس نظامى و عملیاتى نام برده شد. در سال ۲۰۰۶ یکى از مجلات جنگى آمریکا، ویژه نامه‌اى درباره مهارت‌هاى پروازى و ابتکار عمل‌ها و خلاقیت‌هاى منتشر کرد و او را بهترین خلبان اف ۴ جهان معرفی نمود. 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 خلبان معروف ارتش که بدنش توسط دشمن به دو نیم تقسیم شد امیر سرلشکر خلبان یکی از خلبانان دلیر و مومن نیروی هوایی ارتش است که در دوم مردادماه سال ۱۳۳۱ در یک خانواده مذهبی در تهران چشم به جهان گشود. او دوران ابتدایی و دبیرستان خود را با موفقیت در زادگاهش گذراند و موفق به اخذ دیپلم ریاضی فیزیک شد و به علت علاقه به نظامی‌گری پس از اخذ دیپلم به دانشکده افسری رفت. پس از فارغ التحصیل شدن از دانشکده افسری به علت علاقه خود به خلبانی در شهریور ماه سال ۱۳۴۹ وارد نیروی هوایی ارتش شد و پس از گذراندن دوره‌های مقدماتی در ایران برای طی دوره‌های پیشرفته به کشور آمریکا رفت. یکی از ویژگی‌های او در تمام دوران تحصیل در کشور آمریکا ترک نشدن عبادت‌های دینی بود. به همین دلیل هم چندین بار به علت رفتارهای متعصبانه مسئولان پایگاه محل تحصیل او در آمریکا تحریم شد. اما در نهایت و با تلاش‌های فراوان دوره‌های آموزشی را با موفقیت به پایان رساند و با درجه ستوان دومی و با تخصص خلبانی جنگنده اف ۴ به کشورمان بازگشت. ... 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 خلبان معروف ارتش که بدنش توسط دشمن به دو نیم تقسیم شد پس از بازگشت به ایران به عنوان خلبان جنگنده اف ۴ به پایگاه ششم شکاری بوشهر اعزام شد و با آغاز جنگ تحمیلی به پایگاه سوم شکاری نوژه همدان آمد. در دوران رژیم ستمشاهی نیز با انقلابیون بوشهر همکاری می‌کرد و یکی از مقلدان حضرت امام خمینی (ره) بود. یک سال قبل از آغاز جنگ تحمیلی در یک سانحه در نزدیکی زنجان سقوط کرد که بر اثر آن از ناحیه دست و چشم مجروح شد. در سال‌های دفاع مقدس ۵۴ پرواز موفق برون مرزی انجام داد و ضربات مهلکی را بر پیکره دشمن بعثی وارد آورد. از او نیز یک فرزند دختر به یادگار مانده است. خلبانی که جنگنده آتش گرفته را از آبادان به تهران رساند . ... 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 خلبان معروف ارتش که بدنش توسط دشمن به دو نیم تقسیم شد او با آغاز جنگ تحمیلی به پایگاه سوم شکاری همدان منتقل شد تا از آسمان کشورمان دفاع کند. او به همراه سایر خلبانان پایگاه سوم شکاری رشادت‌های بسیاری را انجام می‌دهد و حماسه‌های بسیاری را خلق می‌کند. یکی از حماسه‌ها و رشادت‌های که از زبان امیر سرتیپ دوم خلبان محمد عتیقه چی روایت می‌شود، به این شرح است : سرتیپ عتیقه چی می‌گوید که روزی در یک پرواز دو فروندی به همراه شهید اکرادی در حال پرواز بودیم که او توانست در اطراف ایلام با شلیک یک فروند موشک ماوریک به یک فروند بالگرد میل عراقی ۱۴ ژنرال بلندپایه بعثی که در این بالگرد بودند را به هلاکت برساند . ... 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 خلبان معروف ارتش که بدنش توسط دشمن به دو نیم تقسیم شد ساعت ۱۰ صبح روز هشتم آبان ماه سال ۱۳۶۰ است که یک فروند جنگنده اف ۴ به خلبانی سروان کابین جلو و ستوان یکم نورالدین افضلی کابین عقب برای بمباران مواضع دشمن در کرکوک از پایگاه سوم شکاری پرواز می کند. آن ها موفق می شوند تا عملیات بمباران مواضع دشمن را با موفقیت انجام دهند و به سوی کشورمان پرواز کنند که در آسمان کرکوک توسط ۴ فروند جنگنده میگ عراقی محاصره می شوند. جنگنده آن ها توسط یک فروند موشک سام ۶ دشمن مورد اصابت قرار می گیرد، هر دو خلبان از جنگنده اجکت کردند و به سلامت با چتر نجات در روی زمین فرود می‌آیند. مردم محلی به طرف خلبانان هجوم می‌آورند و سروان به طرز فجیهی توسط آنان به می‌رسد، خلبان کابین عقب نیز با دخالت نیروهای نظامی جان سالم به در می‌برد و به اسارت در می‌آید. امیر خلبان محمد عتیقه چی درباره نحوه او می گوید که پس از اجکت موفق نیروهای بعثی عراق بدن را به دو جیپ بستند و از وسط به دو نیم تقسیم کردند و پیکر تکه تکه داود اکرادی در کرکوک به خاک سپرده می‌شود و پیکرش به ایران اسلامی بازنگشت. 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 جوان‌ترین خلبان دوران دفاع مقدس امیر سرلشکر خلبان یکی از خلبانان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی است که در نهمین روز از فروردین ماه سال ۱۳۲۲ در یکی از محلات تهران متولد شد. پس از اخذ مدرک دیپلم متوسطه در سال ۱۳۵۳، در آزمون ورودی و معاینات دانشکده خلبانی نیروی هوایی پذیرفته شد. او آموزش‌های مقدماتی شامل دروس تئوری و پرواز‌های اولیه را در سال ۱۳۵۴ به اتمام رساند و سپس برای ادامه تحصیلات، به همراه سایر دانشجویان، به کشور آمریکا اعزام شد. سال ۱۳۵۶ بود که با اتمام آموزش‌های پیشرفته، موفق به دریافت گواهینامه پرواز و نشان خلبانی شد و به ایران بازگشت. با توجه نمرات و نظر فرماندهان، برای تکمیل فن پروازی در پایگاه چهارم شکاری وحدتی (دزفول)، به یادگیری تخصصی فنون پرواز با جنگنده شکاری ۵-F مشغول شد. در ادامه مسیر خدمت، مشغول گذراندن دوره‌های رهبری دسته پروازی (لیدری) شد که این زمان، مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر روند مسیر آموزش‌های این دوره بود . .... 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 جوان‌ترین خلبان دوران دفاع مقدس چندی بعد، با شروع نقض تمامیت ارضی میهن اسلامی مان از سوی دشمن بعثی، و سایر همرزمان که در آن زمان در حال آموزش بودند، در راستای دفاع از کشور، پرواز‌های رزمی و جنگی خود را آغاز کردند. شرکت در عملیات البرز (۱۴۰ فروندی) در نخستین روز از مهرماه سال ۱۳۵۹، افتخار دیگری بود که این نیز به نوبه خود، در آن سهیم شد و به عنوان یک مدال افتخار در کارنامه خدمتی خود ثبت کرد. چند روز بیشتر از این حضور موفق نگذشته بود که پدافند هوایی رژیم بعثی عراق جنگنده این خلبان غیور کشورمان را در روز ۶ مهرماه سال ۱۳۵۹ مورد اصابت قرار داد و او به درجه رفیع نائل شد. گفتنی است، تا سال‌ها پس از پرواز بی بازگشت او، هیچ اثری از پیکر پاک او بدست نیامد تا اینکه پس از عقب نشینی دشمن، قسمت‌هایی از هواپیمایش، در محل وی پیدا شد و همین تائیدی بود بر عروج ملکوتی وی! .... 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 جوان‌ترین خلبان دوران دفاع مقدس امیر سرتیپ خلبان عباس نژادی یکی از همرزمان خلبان است که این بزرگوار را اینگونه نقل می‌کند: با گذشت پنج روز از شروع جنگ، نیرو‌های زرهی عراق، به فاصله‌ای کمتر از بیست کیلومتری شهر‌های دزفول و اندیمشک رسیدند. روز ششم مهرماه ۱۳۵۹ بود که نام خود را در تابلوی عملیات پروازی پایگاه جهت انجام ماموریت جنگی دیدم؛ لذا راس ساعت مقرر در سالن اجرای توجیه پایگاه حاضر شدم. دسته اول، به رهبری ؛ دسته دوم به رهبری سرگرد مجید تقوی؛ و دسته سوم هم من به همراه بودیم. ماموریت ما منهدم کردن نیرو‌های پیاده وزرهی دشمن در محدوده غرب دزفول (دشت عباس) بود. به دلیل اهمیت بالای ماموریت، بایستی در سکوت مطلق رادیویی پرواز می‌کردیم و در صورت لزوم، با اشاره دست به یکدیگر علامت می‌دادیم. با رسیدن به منطقه هدف، هر کدام مجاز به شلیک به هر هدفی بودیم. قبل از طلوع خورشید، دسته اول پرواز کرد و به فاصله پنج دقیقه، دسته دوم و نهایتا دسته سوم به پرواز در آمدیم. با رسیدن به هدف، نیرو‌های پراکنده دشمن و کمی جلوتر، مقر تجمع آن‌ها را دیدم؛ به سرعت، مهمات جنگنده را مسلح کرده، به سمت هدف شیرجه رفتم. در حین شیرجه، متوجه گلوله‌های ضد هوایی شدم که به طرف ما می‌آمد؛ لذا را مطلع نموده، در یک لحظه، دکمه شلیک مهمات را فشردم و تمامی راکت‌ها را پرتاب کردم. 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
دشت جنون 🇵🇸
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 #امیر_سرلشگر #خلبان_شهید #حسین_مقیمی جوان‌ترین خلبان #شهید دوران دفاع مقدس #قسمت_سوم ام
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 جوان‌ترین خلبان دوران دفاع مقدس امیر عباس نژادی می‌گوید: در جریان خروج از شیرجه، در حالی که به هدف نگاه می‌کردم، دیدم به سمت هدف شیرجه رفت و در همین حین، هواپیمایش مورد اصابت قرار گرفت و در کنار هدف به زمین اصابت کرد! دود قارچ سفید رنگ ناشی از سقوط جنگنده، در کنار دود سیاه راکت‌ها به چشم می‌خورد و متاسفانه هیچ نشانی از خروج اضطراری وی دریافت نکردم، چندین بار هم در رادیو صدایش زدم، اما جوابی نداد! لیدر دسته قبلی، جناب تقوی هم متوجه اوضاع شد و در رادیو گفت: شاید سقوط کرده! اما من نگران بودم؛ چون به نظر می‌آمد که عمل ایجکت انجام نداده است ؟ همسر با ذکر خاطره‌ای درباره می‌گوید: هواپیمای ، در پروازی که به منطقه عین خوش داشتند، توسط پدافند دشمن، مورد هدف قرار گرفت و به رسید. منطقه عین خوش در آن زمان در اشغال دشمن بود. البته پس از حادثه‌ای که برای ایشان رخ داد، ما تا مدت‌ها فکر می‌کردیم که وی اسیر نیرو‌های بعثی شده است. سال ۷۰ که اسرا به کشور بازگشتند، نام در میان اسرا نبود؛ پس از آن بود که اسم همسرم، در لیست مفقودین قرار گرفت. سال ۷۲ بود که به طور قطعی به ما اعلام کردند که خلبان ، به رسیده است. در عملیات فتح المبین که منطقه عین خوش به دست رزمندگان اسلام آزاد شد، لاشه هواپیمایی که مربوط به بود، در منطقه‌ای از عین خوش پیدا شد. 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 امیر سرلشکر خلبان یکی از خلبانان نیروی هوایی ارتش است که دهم تیرماه سال ۱۳۳۰ در شهر ساوه در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان گشود. دوران کودکی را نزد پدر و مادری مهربان سپری کرد و دوران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را با اخذ دیپلم در زادگاهش به پایان رساند. او بسیار به پرواز و آسمان علاقه داشت و به همین دلیل هم پس از اتمام تحصیلات متوسطه در سال ۱۳۴۹ وارد نیروی هوایی ارتش شد. به علت علاقه و تیزهوشی خود پس از طی دوره مقدماتی خلبانی در ایران، برای گذراندن دوره تکمیلی خلبانی در سال ۱۳۵۰ به کشور آمریکا اعزام شد. ابتدا آموزش پیشرفته زبان انگلیسی را در پایگاه هوایی «لک لند» واقع در شهر «سان آن تینیو ایالت تگزاس» گذارند و سپس برای فراگیری علوم هوانوردی به دانشگاه پرواز «کلمبوس» واقع در ایالت آریزونا رفت. او با موفقیت تمام این دوره‌ها را طی کرد و اولین پرواز سولو را با هواپیمای جت آموزشی «تی ۳۸» انجام داد. پس از طی دوره پیشرفته پرواز در سال ۵۲ به ایران باز می‌گردد و به عنوان خلبان اف ۵ انتخاب می‌شود با توجه به توانایی بالای پروازی در کمتر از دو سال به عنوان معلم خلبان اف ۵ انتخاب می‌شود و در پایگاه شکاری دزفول مشغول خدمت شد. ... 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 ظهر ۳۱ شهریورماه ۵۹ بود که جنگنده‌های ارتش بعث به داخل خاک ایران تجاوز کردند و در پاسخ به این گستاخی ها، عقاب‌های نیروی هوایی ارتش به پرواز درآمدند. خلبانان هواپیمای شکاری، چون همرزمان دلاورشان مردانه به رزم رفتند و محمد جزو اولین خلبانان نیروی هوایی ارتش بود که در خط اول پاسداری از حریم آسمان کشور به مقابله با دشمن متجاوز پرداخت. صبح روز بیست و هفتم شهریور ماه سال ۱۳۵۹ خبر می‌رسد نیروهای متجاوز بعثی به مهران حمله کرده اند. بلافاصله دو فروند جنگنده اف ۵ به لیدری و شماره دو ستوان یکم بیژن هارونی جهت بمباران آن‌ها به پرواز در آمده و با رسیدن روی شهر مهران بمباران نیروهای بعثی انجام می‌شود، ولی هواپیمای هدف قرار می‌گیرد و شماره دو تایید می‌کند که هواپیما با سر به زمین برخورد کرده و خلبان موفق به خروج نشده است ولی مجروح شده بوده و هواپیما با سینه به زمین برخورد می‌کند و خلبان به صورت impact eject به بیرون پرتاب می‌شود در این حالت اگر چه پیکر خلبان در ظاهر سالم است، اما از درون کاملا متلاشی می‌شود. تا پس از آزادی از اسارت رژیم بعث جزو خلبانان مفقودالأثر جنگ بود که پس از گواهی مبنی بر سرلشکر خلبان و تقاضای رسیدگی ایران از دولت عراق، آن‌ها اعلام می‌کنند پیکر پاک و مطهر این گرامی در قبرستان العماره دفن شده است که مدتی بعد با حضور نماینده ایران پیکر پاک وی تحویل خانواده‌اش می‌شود. ... 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
دشت جنون 🇵🇸
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 #امیر_سرلشگر #خلبان_شهید #محمد_زارع_نعمتی #قسمت_دوم ظهر ۳۱ شهریورماه ۵۹ بود که جنگنده‌های
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 روایت از امیر سرلشکر خلبان خلبان آزاده جنگ تحمیلی و دفاع مقدس در خاطرات خود به اشاره می‌کند و می‌گوید: در اوایل جنگ بود که در مأموریتی، قسمت انتهایی هواپیمایم، مورد اصابت موشک قرار گرفت و کنترل هواپیما از دستم خارج و موتور هواپیما خاموش شد! من احساس کردم که دارم می‌شوم و خود را گفتم و دستگیره پرش را کشیدم و بیرون پریدم و دیگر متوجه چیزی نشدم. چند ثانیه بعد، با سرعت وحشتناکی به زمین خوردم و از شدت ضربه، جلوی چشم‌هایم را خون گرفت، به طوری که بیشتر از پنج متر را نمی‌توانستم ببینم! کم‌کم حالم بهتر شد و حس کردم در ده‌متری من، عده‌ای مرا در محاصره گرفته‌اند! دست‌هایم را به علامت تسلیم بالا بردم و اسیر شدم. در میان نیروهای محاصره‌کننده، یک افسر هم بود که جلو آمد و چتر و لباس فشاری را از تنم باز کرد، بعد دست‌ها و چشم‌هایم را بستند و مرا سوار ماشین کردند و به جایی بردند که احتمالا مقرشان بود. لب پایینم پاره شده و پوست گردنم سوخته بود! بدنم داشت کم‌کم سِر می‌شد و بیش از پیش احساس درد می‌کردم و تعادلم را از دست می‌دادم. در آنجا یکی از افسران ارشدشان آمد و به روی من آب دهان انداخت! در همان لحظه، دردم بسیار شدید شد و بی‌هوش شدم! بعد که به هوش آمدم، دیدم در بیمارستان هستم. بعدا فهمیدم که بیمارستان «الرشید بغداد» است. وقتی به هوش آمدم، دکتر سرهنگی که پزشک معالج من بود، بالای سرم آمد. بعد یک افسر امنیتی عراق آمد و کارتِ خلبان را که اسیر شده بود به من نشان داد تا او را شناسایی کنم. من ایشان را قبلا در پایگاه دیده بودم و گفتم: این کارت خلبان است. آن افسر اطلاعاتی هم دیگر حرفی نزد و رفت. 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹