ادامه
همسایگان که ماجرا را نمی دانستند با #تعجب او را دوره کردند و پرسیدند :
تو چگونه به تنهایی توانستی سه دزد را گرفتار کنی ؟؟
باغبان تبسمی کرد و گفت ؛ مگر نشنیده اید که می گویند :
« تفرقه بیانداز و حکومت کن...»
☺️نمونه داستان دو منظوره ريشه #ضرب_المثل ها
🔰#مباهله
🔰#متابعت
🔰#متشابه
🔰#مثل
🔰#مجادله
🔰#مجازات
🔰#محارب
🔰محبت
https://eitaa.com/dastan_latifeh/292
🔰#محشر
🔰#محكم
🔰#مدارا
🔰#مدح
🔰#مديريت
🔰#مذهب
🔰#مراقبت
🔰#مرتد
🔰#مردانگى
🔰#مردم
🔰#مرزبندى
🔰#مريضی_بيماری
🌷علت مريضی ها
https://eitaa.com/dastan_latifeh/116
🔰#مرگ
🌷مرگ خوب و مرگ بد
https://eitaa.com/dastan_latifeh/130
🌷مکان و زمان رسيدن مرگ
https://eitaa.com/dastan_latifeh/167
🌷عوامل و علت های مرگ
https://eitaa.com/dastan_latifeh/364
🌷اتفاقات بعد از مرگ
https://eitaa.com/dastan_latifeh/114
🔰#مروت
🔰#مزاح
🔰#مسابقه
🔰#مسامحه
🔰#مساوات
🔰#مستضعف
🔰#مسجد
🔰#مسخ
🔰#مسخره كردن
🔰#مسكن
🔰#مسلمان
🔰#مسؤليت
🔰#مشاجره
🔰#مشاركت
🔰#مشايعت
🔰#مشورت
✅بايدها و نبايد های مشورت
مردی عصایی به زنش زد و زن به خاطر خوردن آن عصا درگذشت که قصدکشتن در آن بود، چون مرد از قبیله زن ترسید پیش کسی رفت و با او مشورت کرد
وی گفت:علاجش در این است که جوان خوشگل و زیبارویی را به منزل ببری و به قتل رسانی و پیش همسرت بیندازی و بگویی که زوجه ام با این جوان زنا می کرد و من دیدم ،لذا هردو را به قتل رسانیدم، پس مرد ساده لوح کلام آن مرد را تصدیق نمود و رفت درخانه اش نشست دید جوان زیبایی از راه می گذرد او را طلبید با زور به خانه اش برد طعامش داد و ناغافل او را به قتل رسانید و پیش همسرش خوابانید،
قبیله زن چون این ماجرا شنیدند گفتند کارخوبی کردی که آنها را در این حال به قتل رساندی ... آن مردی که مورد مشورت بود رفت درب منزل مرد ساده لوح گفت: نصیحت مرا گوش کردی گفت: آری گفت:جوان را بیاور ببینم چگونه است؟ تاسر جوان را دید به سرش کوبید وای این جوان که فرزند من است
آنچه بر ما می رسد آن هم ز ماست.
مولوی
از مکافـات عمل غافـل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
مولانا
برچسب : کردار گفتار کيفر
🔰#مشيت
🔰#مصافحه
🔰#مصالحه
🔰#مصحف
🔰#مصيبت
🔰#مطالعه
🔰#معاد
🌷زنده شدن پس از مردن
https://eitaa.com/dastan_latifeh/312
🔰#معاش
🌷رسيدن معاش
https://eitaa.com/dastan_latifeh/367
🔰#معاشرت
🔰#معانقه
🔰#معجزه
🔰#معراج
🔰#معرفت
🌷شناخت و معرفت الهی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/362
🔰#معصيت
🎂سرزنش معصيت
https://eitaa.com/dastan_latifeh/116
🎂سختی معصيت
https://eitaa.com/dastan_latifeh/130
🔰#معلم
🔰#معنويت
🔰#معيشت
🔰#مغفرت
🔰#مقام
🔰#مقاومت
🔰#مكارم
🔰#مكافات
🔰#مكر
🎂نمونه مکر و حيله و فريب کاری
https://eitaa.com/dastan_latifeh/124
🔰#ملائكه
🔰#ملايمت
🔰#ملك
🔰#مناجات
🌷برکات مناجات با خدا
https://eitaa.com/dastan_latifeh/116
🎂مناجات بی جا
https://eitaa.com/dastan_latifeh/367
🔰#مناظره
🔰#منكرات
🔰#منهيات
🔰#مودت
🔰#موعظه
🌷اهميت #پند و #نصيحت و #موعظه
🔰#نکته:
#احسن_القصص
❤️«مـوعظه شـیــ🔥ــطان»❤️
✨پس از آنکه حضرت #نوح علیه السلام قوم گنه کار خود را #نفرین کرد و طوفان همه آنها را از بین برد، #ابلیس نزد او آمد و گفت : تو بر گردن من #حقی داری که می خواهم آن را ادا کنم!نوح گفت : چه حقی؟!خیلی بر من سخت و ناگوار است که من بر تو حقی داشته باشم!
▪️ابلیس گفت : همان که تو بر قومت نفرین کردی و همه آنها به هلاکت رسیدند و دیگر کسی نمانده که من او را گمراه سازم! بنابراین تا مدتی راحت هستم تا نسل دیگری بیاید!
نوح فرمود : حالا می خواهی چه جبرانی کنی؟!
ابلیس گفت :
✅در سه جا #مراقب #حيله من باش!
➊👈هنگامی که #خشمگین شدی!
➋👈هنگامی که بین دو نفر #قضاوت می کنی!
➌👈هنگامی که با #زن #نامحرم خلوت می کنی و هیچ کس نزد شما دو نفر نیست!
در چنین مواقعی به یاد من باش که کار خود را خواهم کرد.
📚بحارالانوار ج۱۱ ص۳۱۸
https://eitaa.com/dastan_latifeh/132
🔰#موفقيت
🔰#مؤمن
🔰#مهربانی
🌷مهربانی در حق والدين
https://eitaa.com/dastan_latifeh/26
🔰#مهرورزى
🔰#مهريه
🔰#مهلت_دهى
🔰#مهمانى
🔰#ميانه_روى
🌷ميانه روى در هزينه
https://eitaa.com/dastan_latifeh/71
🔰#ميل
https://eitaa.com/dastan_latifeh
📚🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈📚
🌷داستان ها و ... موضوعی الفبايي.
8️⃣2️⃣ حرف ن :
نابودى
ناتوانى
ناچارى
نادانى
ناسپاسى
ناسزاگويى
ناشكيبايى
نافرمانى
نافرمانى
ناله
نام
نامه
نبرد
نبوت
🔰نجات
🌷امداد و نجات الهی
🎂امتحان خدا
https://eitaa.com/dastan_latifeh/234
نجوا
ندامت
🔰نذر
نمونه نذرها
https://eitaa.com/dastan_latifeh/367
نرمخويى
نرم دلى
نزاع
نزديكى
نسخ
نسيان
نشاط
نصرت
نصيب
🔰نصيحت
🌷اهميت پند و نصيحت و موعظه
https://eitaa.com/dastan_latifeh/132
🔰نظارت
نظافت
نظر
نظم
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰نعمت
🌷نمونه های نعمت و موهبت الهی
1️⃣عقل
👈قدردانی از نعمت موجود
🌷راهکار اخلاقی #آرامش
#داستان_کوتاه
روزی کفاشی در حال تعمیر کفشی
بود ناگهان سوزن کفاشی در انگشتش
فرو رفت از شدت درد فریادی زد
سوزن را چند متر دور تر پرت کرد .
مردی حکیم که از آن مسیر عبور می کرد
ماجرا را دید سوزن را اورد به کفاش
تحویل داد و شعری را زمزمه کرد
درختی که پیوسته بارش خوری
تحمل کن انگه که خارش خوری .
این سوزن منبع درآمد توست این
همه فایده حاصل کردی یک روز که
از آن دردی برایت امد ان را دور می اندازی!
درس اخلاقی اینکه: اگر از کسی یا
وسیله ای رنجشی آمد بیاد اوریم
#خوبی های که از جانب آن شخص
یا فوایدی که از آن حیوان وسیله
یا درخت در طول ایام به ما رسیده ,
آن وقت #تحمل ان #رنجش اسان تر می شود ...
🔰حکايتی در مورد «اهميت دادن به نماز» را با استفاده از لينگ مطالعه بفرمائيد.
https://eitaa.com/dastan_latifeh/300
🔰نفاق
🌷منافق رسوا می شود
📚 #داستان_کوتاه
👈ﺍﻻﻏﯽ ﭘﻮﺳﺖ ﺷﯿﺮﯼ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩ!
ﻫﻤﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺑﺖ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩ...
ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﻌﺮﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽﮐﺮﺩ.
ﺭﻭﺑﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ،
ﻣﺪﺗﯽ ﻣﮑﺚ ﮐﺮﺩ!!
ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩ،
ﺩﯾﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻭ ﻓﺮﻕ ﻣﯽﮐﻨﺪ...
ﺑﻪ ﺍﻻﻍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ:
«ﺍﮔﺮ ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ ﺷﺎﯾﺪ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺗﺮﺳﺎﻧﺪﯼ ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻟﻮ ﺩﺍﺩﯼ ﺍﺣﻤﻖ!»
ﯾﮏ ﺍﺣﻤﻖ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﻇﺎﻫﺮ ﺧﻮﺏ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ #ﻓﺮﯾﺐ ﺩﻫﺪ،
اما ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺕ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ...
ﭼﻮﻥ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥِ ﺍﻭ،
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻟﻮ ﻣﯽﺩﻫﺪ...
🌷نعمت های فراموش شده
https://eitaa.com/dastan_latifeh/25
🔰نعمت
☺️اقسام نعمت
☺️برتريت نعمت «امنيت»
https://eitaa.com/dastan_latifeh/358
🌷نمک شناسی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/124
🔰نفرين
نفس
نفقه
نكاح
نكوهش
نگارش
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰#نفس
نفس
👹به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان!» لبخند زد.
🗣پرسیدم: «چرا می خندی؟»
✅پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد»
🗣پرسیدم: «مگر چه کرده ام؟»
👹گفت: «مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام»
🗣با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!»
👹جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.»
🗣پرسیدم: «پس تو چه کاره ای؟»
👹پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز !!!»
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
نفقه
نكاح
نكوهش
نگارش https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰 نگاه چشم
🌷مواظبت از نگاه
#داستان_کوتاه
✍️جوانی به حکیمی گفت: «وقتی #همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی #ازدواج کردیم، خیلیها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زنها از همسرم بهتراند.»
حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه اینها تلختر و ناگوارتر چیست؟» جوان گفت: «آری.» حکیم گفت: «اگر با تمام زنهای دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگهای ولگرد محله شما از آنها زیباترند.» جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی میگویی؟»
حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی #طمعکار و #چشمانی هیز داشته باشد و از #شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟»
جوان گفت: «آری.»
حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰تغيير نگاه و نگرش
🌷راهکار حال خوب
📚#داستان_کوتاه
در ژاپن مردمیلیونری برای #درد چشمش #درماني پیدا نمیکرد
بعداز ناامید شدن ازاطباء پیش راهبی رفت
راهب به او پیشنهاد کرد به غیر از رنگ سبز به رنگ دیگری نگاه نکند
وی پس ازبازگشت دستور خرید چندين بشکه رنگ سبز را داد و همه خانه را رنگ سبز زدند همه لباسهایشان را و وسایل خانه و حتی ماشینشان رابه رنگ سبز تغییر دادند
و چشمان او خوب شد.
تا اینکه روزی مرد میلیونر راهب را برای تشکر به منزلش دعوت کرد
زمانی که راهب به محضر ميليونر می رسد جویای حال وی می شود
مرد میلیونر می گوید:
خوب شدم
ولی این گرانترین مداوایی بود که تا به حال داشته ام...
راهب با #تعجب گفت اتفاقا این ارزانترین نسخه ای بوده که تجویز کرده ام
برای مداوا،تنها کافی بود عینکی با شیشه سبز تهیه مي كرديد !!
👈برای درمان دردهايت، نمی توانی #دنیا را تغییردهی...
بلکه با تغییر نگرشت می توانی دنیا را به کام خود دربیاوری..
تغییر دنیا کار احمقانه ایست
ولي، تغییر#نگرش ارزانترین و موثرترین راه است.
https://eitaa.com/dastan_latifeh