#روششناسی
#روشمدلسازی
خانه > دانشنامه > روش شناسی > روش مدل سازی
دانشنامه, روش شناسی
روش مدل سازی
19 دقیقه خواندن
162
روش مدل سازی
روش مدل سازی دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست مطالب
موضوع بحث
مسأله بحث
پیش فرض ها
فرضیه بحث
تبیین بحث
مدلسازی
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
« طراحی سیستم و مدلسازی » چیست؟ و چگونه؟
مسأله بحث
چگونه میتوان با استفاده از آثار و ظرفیتهای چند موضوع و پدیده و برقراری ارتباط میان آنها، محصول و پدیدهای جدید تولید کرد؟ و چگونه میتوان فرآیندهایی را که در پیدایش یک پدیده و محصول دخالت دارند تشخیص داد و تحت کنترل درآورد؟
پیش فرض ها
۱. سیستم = مجموعه اجزاء مرتبط با یکدیگر و مرتبط با عناصر محیطی که منجر به تولید اثری میشوند.
۲. نگرش سیستمی = بررسی یک پدیده در ضمن کل و در ضمن فرآیندهای بیرونی و درونی که با او مرتبط هستند.
فرضیه بحث
۱. طراحی سیستم = تعریف اجزاء درونی و عناصر بیرونی، + هدف و اثر مورد انتظار، + روابط میان اجزاء و میان عناصر و اجزاء
۲. مدلسازی = تعریف یک سیستم با تعیین کمیت و کیفیت ورودی، خروجی و پردازش سیستم (تعریف فرآیند بهینه در سیستم، تعریف تابع تبدیل سیستم)
۲. تمام اطلاعات در مورد یک موضوع، تا تبدیل به مدل نشوند، به واقعیت نزدیک نخواهند شد و اثر و محصولی از آن به دست نخواهد آمد.
۳. مهندسی اجتماعی يعنی طراحی مستمرّ سیستمها و مدلهای زندگی فردی و جمعی برای بهينهسازی حركت به سوی هدف تعيين شده.
در مهندسی اجتماعی برای كليّه لايهها و جوانب زندگی (كه عنصری در سيستم كلان زندگی هستند) الگوسازی میشود و خط مشیهای كلّی و دستورالعملهای كلان تدوين میگردد و با اخذ نتيجههايی كه در اجراء به دست میآيند به اصلاح و يا تكميلِ طرح اوليّه پرداخته ميشود. [1] مثلاً: نامه اميرالمؤمنين عليهالسلام به مالك اشتر(هنگام گماردن او به فرمانداری مصر) نمونه بسيار روشن از مهندسی اجتماعی است. [2]
۴. دستیابی به «علم دینی» منوط به سیستمسازی و مدلسازی براساس گزارههای دین است. تجمیع گزارهها، مشکلی را حل نخواهد کرد، نظاممند کردن آنها به طوری که هر کدام در موقعیت خاص خود قرار گیرند سبب دستیابی به بستهای علمی برای تولید محصولی دینی خواهد شد.
تبیین بحث
سيستم، مجموعهای از عناصر است كه با يكديگرارتباط برقرار میكنند و برای تحقّق يك هدف در تلاشاند. در هر سیستم، تغيير هر جزء بر ديگر اجزاء و بر كلّ، تأثير دارد و هيچ يك از عناصر، اثری مستقل و جدا ازمجموعه نمیگذارند و نميپذيرند.
مؤلّفههای اصلی سيستم يا شبكه سیستمها عبارتند از:
اجزاء و عناصر(متغيّرها)، روابط بين اجزاء، هدف، مرز سيستم و محيط سيستم (تفكيك بين عوامل خارج از سيستم و عوامل داخلی آن)، جريان سيستم (نحوه فعاليّت متغيّرهای داخلی و خارجی برای رسيدن به هدف سيستم)، بازخورد (بررسی نتايج به دست آمده از جريان سيستم و اصلاح نقاط نامناسب و بهينهسازی جريان، و اعمال دوباره آن به سيستم)، پايداری سيستم (ميزان قابليت مقابله يا انعطاف سيستم در برابر تغييرات احتمالی)
هر سیستمی، رفتاری را از خود بروز میدهد، رفتارسيستم یعنی چگونگی فعاليت متغيّرهای آن برای رسيدن به هدف سيستم.
در بررسی سیستمها عملیات «تحلیل سیستم» انجام میشود و تحليل سيستم یعنی بررسی يك سيستم به هدف حلّ نارسايی و مشكل، يا به هدف ارتقاء وضعيت و رساندن به موقعيت بهتر. در تحليل سيستمی به دنبال تجزيه سيستم به عوامل تشكيلدهنده آن و روابط بين آنها و بررسی ميزان فعل وانفعال بين اجزاء و دستيابی به ميزان موفقيّت اين تعاملات در تأمين هدف سيستم هستيم. تحلیل سیستم نیازمند تفكّر سيستمی است و تفكّر شبكهای (سيستمی)، روشی است كه میتوان آن را در دستور العملهای زير خلاصه كرد:
مشكل و نياز را پيدا كنيد؛ هدف خود را مشخص كرده و اهميّت آن را تعيين نماييد؛ هرچيزی كه احتمال دارد با اين هدف ارتباط داشته باشد شناسايی كنيد؛ كميّت و كيفيّت ارتباطات فوق را دقيقاً مشخص نماييد؛ مجموعه ارتباطات را با هم ارزيابی كرده و بهترين راه را برای ارتباط بين امكانات و نيازها انتخاب نماييد؛ راه حل را به مرحله اجراء بگذاريد؛ نتايج را ارزيابی كنيد؛ نقاط ضعف را برطرف نموده و دوباره آن را اجرا نمایید. [3]
#روششناسی
#روشمطالعاتتطبیقی
خانه > دانشنامه > روش شناسی > روش مطالعات تطبیقی
دانشنامه, روش شناسی
روش مطالعات تطبیقی
5 دقیقه خواندن
216
روش مطالعات تطبیقی
روش مطالعات تطبیقی دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست مطالب
موضوع بحث
مسأله بحث
پیش فرض ها
فرضیه بحث
تبیین بحث
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
« مطالعات تطبیقی» چیست؟ چرا؟ و چگونه؟
مسأله بحث
چگونه میتوانیم از میان ایدهها و نظریهها و پیشنهادات مختلف علمی و عملی، مناسب ترین و بهترین را انتخاب کنیم؟ یا مورد بهینه را بسازیم؟
پیش فرض ها
فرضیه بحث
۱. مطالعه تطبیقی = مقایسه دو یا چند پدیده (موضوع یا مسأله) در دامنه مشخص (تعیین محورهای بررسی در میان ابعاد مختلف آن پدیده) برای کشف نقاط اشتراک و اختلاف آنها، برای رسیدن به هدف تحقیق (دستیابی به شواهد بیشتر، یا دستیابی به نقطه مرکزی یا نقطه شروع حرکت، یا تعیین جهت حرکت و تصمیمسازی برای عکسالعمل در برابر آن پدیده یا…)
۲. در مطالعات تطبیقی، باید هدف تطبیق، مسأله تحقیق و دامنه تطبیق مشخص گردد.
تبیین بحث
مطالب زیر از کتاب «روششناسی مطالعات دینی» و از کارگاه آموزشی مؤلف کتاب جناب آقای دکتر قراملکی اتخاذ و اقتباس شده است:
مطالعات تطبیقی، شناخت یک پدیده در پرتو مقایسه است که با توصیف و تبیین نقاط اشتراک و نقاط اختلاف انجام میپذیرد. مطالعه تطبیقی، شش فرآیند دارد:
تعریف مسأله
مشخص نمودن دامنه تطبیق
فهرست کردن تمام تشابهها و تمایزهایی که به نظر میرسند (بین مبانی، مسائل، فرضیهها، لوازم، زمینهها، تعریفها، توصیفها، روشها، مراحل، فرآيندها، ابزارها، مثالها، نتایج، توصیهها و …)
جدا کردن تشابهها و تمایزهای واقعی از موارد تشابهنما یا تمایزنما
بررسی علت وجود مشابهت یا علت اختلاف
تلاش برای حل مسأله تحقیق با دستیابی به این علت
برای کشف تشابهها و تمایزهای واقعی، باید موارد زیر مورد بررسی قرار گیرند:
سؤال و مسأله مورد بحث چیست؟ (با چه خلل یا رخنهای مواجه بودهاند که برای رفع آن اقدام به تولید فکر شده است؟)
پیشینه معرفتی این مسأله و این بحث چیست؟
پارادایم حاکم بر بحث چیست؟
مبادی تصوری و تصدیقی آن کدام است؟
رویکردهای به کار رفته کدامند؟
از چه ادلهای استفاده شده است؟
چه روشی به کار رفته است؟
از چه ابزاری برای کشف حقیقت استفاده شده است؟
لوازم و آثار و نتایج نظریه ارائه شده چیست؟
نظریات مشابه و نظریات رقیب چه مواردی هستند؟
از چه ادبیاتی استفاده شده است؟
در مطالعات تطبیقی، صِرف مقایسه کردن هدف نیست بلکه از کشف موارد تشابه و اختلاف باید به ملاک تشابه یا اختلاف رسیده شود و بر اساس آن مسألهای حل شود.
در مطالعات تطبیقی، باید ابتدا مقایسهپذیری مواردی که قصد بررسی آنها را داریم اثبات شود. (الف و ب در چه شرایطی منطقاً قابل مقایسه هستند؟ و به عبارت دیگر: مقایسه در چه شرایطی اثربخش است؟ یافتن یک ضلع مشترک میان مواردی که قصد تطبیق آنها را داریم، قدم اول در فرآیند عملیاتی تطبیق است. این ضلع مشترک میتواند یکی از موارد یازدهگانه فوق باشد.
توجه به مثال زیر برای تشخیص رابطه مسأله تحقیق با دامنه تحقیق ضروری است:
با مسأله «کیفیت علم الهی» روبرو هستیم، برای دستیابی به آن (نحوه جمع بین علم بینهایت در عالم وحدت، و علم در عالم کثرت)، به مطالعه تطبیقی میان نظرات سه متکلم اسلامی (خواجه نصیرالدین طوسی، امام فخر رازی و میرسیدشریف) میپردازیم؛ در چنین حالتی «علم الهی» مسأله تحقیق است و «سه متکلم» دامنه فعالیت تطبیقی در این تحقیق. همین مثال میتواند به این صورت مطرح گردد که میخواهیم روش تحلیل سه متکلم مذکور را در مسائل کلامی بررسی کنیم و این کار را در ضمن بحث «علم الهی» انجام میدهیم، در این حالت، مسأله تحقیق «روششناسی این سه متکلم» است و دامنه تحقیق «علم الهی» است.
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
براساس مطالب فوق میتوان نمونه جدول تحلیلی تطبیقی میان چند نظریهپرداز در موضوعی مانند «علم دینی» را به صورت زیر ارائه کرد:
در موضوع ……….. نظریات امکان و تولید علم دینی ………………………
با هدف ……….. کشف نقاط مشترک میان نظریهها ………………………
در دامن ……….. صاحب نظران ذکر شده درجدول ………………………
#روششناسی
#روشموضوعومسالهشناسی
خانه > دانشنامه > روش شناسی > روش موضوع و مساله شناسی
دانشنامه, روش شناسی
روش موضوع و مساله شناسی
29 دقیقه خواندن
166
روش موضوع و مساله شناسی
روش موضوع و مسئله شناسی دانشنامه عبدالحمید واسطی
موضوع بحث:
« روش موضوع شناسی و مساله شناسی » (نمونه شبکه مسائل)
مساله بحث:
چگونه میتوان بهصورت منظم و جامع، موضوعی را تحلیل و بررسی کرد و چگونه میتوان شبکه مسائل یک موضوع را استخراج کرد؟ (تبدیل تحقیق موضوعمحور به تحقیق مسالهمحور)
پیش فرض ها:
این بحث تابعی از مبانی هستیشناسانه، معرفتشناسانه و روششناسانه است. (انتقال به بحث پارادایم شبکهای)
فرضیه بحث:
۱. از آنجایی که پدیدهها، دارای ابعاد، زوایا، لایهها و مراتب مختلفی هستند، برای موضوعشناسی باید از ترکیب ابزارهای منطقی، فلسفی و روش تحقیقی استفاده کرد تا بیشترین دید و تحلیل نسبت به موضوع بهدست آید. (تولید شبکه مسائل برای یک موضوع)
الف. ابزارهای فلسفی که ماموریت تحلیل وجودی را بهعهده دارند.
ب. ابزارهای منطقی که ماموریت تحلیل مفهومی را بهعهده دارند.
ج. ابزارهای روش تحقیقی که ماموریت کشف انواع ترکیب پدیده را برای تولید مفهوم جدید یا مصداق جدید بهعهده دارند.
۲. ابزار اصلی تبدیل موضوع به مساله، برقرار کردن ارتباط موضوع با نیاز است.
۳. پس از تبدیل موضوع به مساله، برای «مسالهشناسی» نیز باید ابزارهای فلسفی، منطقی و روشتحقیقی فعال شوند.
تبیین بحث:
در مبانی هستیشناسانه، معرفتشناسانه و روششناسانه، بهدست آمد که موضوعات و پدیدهها، بسیط نیستند و از اجزاء و ابعاد و زوایا و لایههایی تشکیل شدهاند که برای ذهن آدمی قادر به پردازش همه آنها بهطور موازی و همزمان نیست، لذا باید ابزارهای تحلیل هر یک را به نوبت و بهتدریج بهکار ببرد تا بتواند بیشترین اطلاعات را از پدیده اکتشاف کند.
سه علمی که بهطور خاص به «اکتشاف حقایق» میپردازند عبارتند از: ۱. فلسفه عام و فلسفههای مضاف مانند فلسفه علم، ۲. منطق و معرفتشناسی، ۳. روش تحقیق؛ لذا استفاده از ابزارهای هر سه علم، برای دستیابی به بهترین تبیین در مورد پدیده، ضروری است.
ماموریت علم «فلسفه» ، تشخیص واقعیت از توهمات و تعیین موقعیت پدیده در ساختار هستی و روابط وجودی میان موجودات است. (علت است یا معلول؟ واحد است یا کثیر؟ سابق است یا لاحق؟ قدیم است یا حادث؟ قوه است یا فعل؟ و …) ابزارهای فلسفی که ماموریت تحلیل وجودی را بهعهده دارند عبارتند از:
الف- «اُسّ المطالب = سوال از چیستی؟ سوال از واقعی بودن؟ سوال از چرایی؟ سوال از چگونگی؟»
ب – «علل اربع = سوال از عامل پدید آورنده(علت فاعلی)، سوال از جنس پدیده (علت مادی)، سوال از شکل و صورت و قالب پدیده (علت صوری)، سوال از هدف تحقق پدیده (علت غایی)»
ج – «مقولات عشر = کمّ ، کیف ، زمان ، مکان ، اجزاء درونی ، روابط بیرونی ، نحوه اثرگذاری، نحوه اثرپذیری ، موقعیت نسبت به دیگر پدیدهها»
د – «مقوّمات ستّه حرکت = چه چیزی تغییر میکند؟ چه چیزی تغییر میدهد؟ ، چه تغییری میکند و چه مقدار تغییر میکند؟ در چه زمانی در چه مکانی؟ نقطه شروع تغییر و نقطه پایانی تغییر؟»
ابزارهای منطقی که ماموریت تحلیل مفهومی را بهعهده دارند عبارتند از:
تعیین نوع مفهوم (جنس، فصل، نوع، معقول اول، معقول ثانی) ، توصیف و تعریف موضوع، تفسیر موضوع (کشف دلالتهای تضمنی و التزامی در تعریف) ، مصادیق و اقسام موضوع، موارد مشابه، موارد متضاد.
ابزارهای روش تحقیقی که ماموریت کشف انواع ترکیب پدیده را برای تولید مفهوم جدید یا مصداق جدید بهعهده دارند عبارتند از:
الف – زمینههای سهگانه «نگرشساز، راهبردساز، راهکارساز»
ب – مراحل ششگانه سیستم (ورودی، خروجی، نقطه شروع پردازش، مرکز ثقل، نقاط بحران، مراحل پردازش)
ج – ابعاد سهگانه برنامهریزی(تشخیص و توصیف وضعیت موجود، تشخیص و توصیف وضعیت مطلوب، تشخیص و توصیف چگونگی حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب)
د- تعیین موقعیت پدیده در فضای پارادایمی
ه – تعیین موقعیت پدیده در فضای آیندهپژوهی (نسبت پدیده با روندها و روندسازی، پیشرانها، اقدامات، سناریوها، علائم تغییر، شگفتیسازها)
و – مراحل ششگانه روش تحقیق (مسالهیابی، اطلاعاتیابی درونی از موضوع، اطلاعات یابی درباره موضوع، فرضیهسازی، مدلسازی، آزمون و بازخورد)
ترکیبی از ابزارهای فوق در جدول زیر ارائه شده است:
مراحل اصلی
فرآیند تحقیق
فرمول تغییر
علل اربع
فرآیند سیستم
نگرشسازی
طرح مسأله
برای
علت غایی
هدف
در
#روششناسی
#رویکردهایتحقیقاتی
خانه > دانشنامه > روش شناسی > رویکردهای تحقیقاتی
دانشنامه, روش شناسی
رویکردهای تحقیقاتی
26 دقیقه خواندن
120
رویکردهای تحقیقاتی
موضوع بحث:
« رویکرد » چیست؟ چرا لازم است ؟ چه انواعی دارد؟ و چگونه تعیین میشود ؟ «رویکرد سیستمی» چیست و چگونه ایجاد میشود؟
مساله بحث:
موضوعات، پدیدهها و امور جاری در هستی، دارای ابعاد، زوایا، سطوح، لایهها، مراتب، وجوه و ظهورات متعدد و مختلفی هستند که در عین اختلاف، همگی ظهور و بروز جوهره و اصل آن موضوع میباشند؛ حل هر مسالهای نیازمند کشف آثار، ظرفیتها، توانمندیها و قابلیتهای پدیدهها و موضوعات مرتبط است؛ برای اینکه بتوانیم بیشترین و مرتبطترین کشف از آثار و توانمندیهای موضوعات داشته باشیم چه زاویه دیدی را برای بررسی آنها اتخاذ کنیم؟
پیش فرض ها:
.
فرضیه بحث:
۱. رویکرد = تعیین زاویه دیدی که از آن زاویه به موضوع نگاه میکنیم. «رویکرد» نوعِ نگاه است و جنس معرفتی دارد؛ خودش ابزار نیست بلکه تعیینکننده ابزار مناسب برای اجرای تحقیق است. (Approch)
۲. علت نیاز به «رویکرد»، چندبُعدی و چندوجهی و چندلایهای بودن پدیدههاست که برای کشف هر کدام نیاز به زاویه دید خاصی میباشد.
۳. هر کدام از علوم، یک زاویه دید خاص به پدیدهها دارند و از بُعدی از ابعاد یک پدیده، پردهبرداری میکنند لذا به تعداد علوم دارای رویکرد هستیم و همچنین کلیه مواردی که به تعیین نوع دید مرتبط میشوند مانند دید کلان و دید خُرد، دید فردی و دید اجتماعی و …
۴. رویکرد سیستمی = نگاه به موضوعات با دید شبکهای (شبکه هستی) و بررسی پدیدهها در ضمن روابطشان با عناصر و متغیرهای درونی (تا ذرات بنیادین) و عناصر و متغیرهای بیرونی (تا بالاترین عوالم ماورایی)
۵. برای دستیابی به رویکرد سیستمی باید تفکر هستیشناسانه را فعال کرد چرا که هیچ پدیدهای مستقل از دیگر موجودات وجود ندارد و برای بهرهبرداری بهینه از هر پدیدهای باید معادلات ارتباطی حاکم بر آن پدیده را در کل هستی شناسایی کرد.
تبیین بحث:
در هر تحقیق و بررسی, باید تکلیف موارد زیر را روشن کرد: (فارغ از اصطلاحی که درفضای روششناسی برای آن بهکار میرود)
چه موضوع یا مسالهای؟ برای رسیدن به چه هدف و نتیجه و اثری؟
براساس چه مبانی فکری؟
چه زاویه دید و چه بُعدی از ابعاد موضوع، بیشترین تناسب را با رسیدن به هدف تحقیق دارند؟
برای ورود به موضوع تحقیق با این زاویه دید، چه فرآیندی بیشترین تناسب را با رسیدن به هدف دارد؟
برای ورود به موضوع تحقیق با این زاویه دید، و این فرآیندی، چه ابزاری برای تحلیل، بیشترین تناسب را با رسیدن به هدف دارد؟
پس از بررسی کاربردهای مختلف و بعضاً متشتّتِ اصطلاحاتی که در فضای روش تحقیق بهکار میرود پیشنهاد میشود بهصورت زیر استانداردسازی شود:
برای تعیین مبانی فکری، اصول موضوعه (آکسیومها)، مبادی تصوری و تصدیقی، دستگاه معرفتی حاکم بر موضوع و روش تحقیق، از اصطلاح « پارادایم » یا «چهارچوب نظری» استفاده شود. (انتقال به بحث تفصیلی از هویت پارادایم)
برای تعیین زاویه دیدی که از آن زاویه باید به موضوع نگاه شود تا بیشترین اطلاعات لازم برای رسیدن به هدف بهدست آید، از اصطلاح « رویکرد » یا « رهیافت » (معادل با اصطلاح Approach) استفاده شود.
برای تعیین فرآیندی که سبب دستیابی به حالت بهینه در تحقق هدف میشود، از اصطلاح « راهبرد یا استراتژی » استفاده شود.
برای تعیین ابزاری که این فرآیند را فعال میکند و به نتیجه میرساند، از اصطلاح « روش » (معادل با اصطلاح Method) استفاده شود.
بنابراین در هر تحقیقی باید شناسنامهای بهصورت زیر تدوین و تکمیل شود: (مهمّ)
این تحقیق، در پارادایم ……………………….شکل میگیرد، و با رویکرد ……………………………………….انجام میشود و در انجام آن، استراتژی…………………………………..اتخاذ میشود و در عملیاتی کردن این استراتژی، از روش …………………………. استفاده میشود و در این روش از ابزار……………………………استفاده میشود.
مثال:
تحقیق «الف» در پارادایم اثباتگرایی، با رویکرد تجربی، با استراتژی توصیف و با روش مشاهده انجام میپذیرد. (تحقیق تجربیِ توصیفیِ مشاهدهای، که مثلا برای تهیه گزارش از آثار یک دارو بر بیماران انجام میشود، تا پیشبینیهای لازم برای جلوگیری از عوارض احتمالی دارو صورت پذیرد.)
#روششناسی
#روشنیازسنجی
خانه > دانشنامه > روش شناسی > روش نیازسنجی
دانشنامه, روش شناسی
روش نیازسنجی
18 دقیقه خواندن
180
روش نیازسنجی
موضوع بحث:
« نیازسنجی » چیست؟ چرا؟ و چگونه؟
مساله بحث:
چگونه میتوان نیازهای یک فرد یا مجموعه یا کشور را تشخیص داد؟ (اصل نیاز، ابعاد نیاز، عمق نیاز، صادق یا کاذب بودن، پایدار یا موقت بودن، ضریب اهمیت نسبت به موارد دیگر و…)
پیش فرض ها:
۱. نياز، كشش روح به سوي يافتن چيزي در خودش است. (اتحاد وجودی)
۲. هر احساسِ نيازي منشاء پیدایشی دارد که باید کشف شود تا قابل مدیریت شود.
۳. نیازها دارای انواع صادق و کاذب، ضعیف و قوی، خودآگاه و ناخودآگاه، موقت و دائم، ساده و ترکیبی، جسمی و روحی، اولیه و متعالی هستند.
۴. نیازها دارای نقشه و مدل هستند.
۵. توسعه و پیشرفت و تمدنسازی = تلاش برای پوشش بهینة کلیه نیازهای انسان در تمام سطوح و حیطهها
۶. اسلام مدلی را برای شبکه نیازهای انسان تعریف کرده است.
(انتقال به بحث تفصیلی در مورد نیاز و مدل نیازها)
فرضیه بحث:
۱. نیازسنجی = تعیین خلاءهایی که درنگرش، احساس، رفتار و مهارت یک فرد یا سازمان وجود دارند و مانع میشوند تا هدف با بیشترین کیفیت یا کمیت حاصل شود. (لازمه نیازسنجی، هدفگذاری در برنامه عملیاتی است یعنی تعیین تغییرات مطلوبی که باید ایجاد شود تا هدف اصلی بهصورت بهینه محقق گردد.)
تبیین بحث:
با تبیین رسالت، ماموریت، اهداف ، راهبرد ها وبرنامه ها، الگوریتم و مسیر قدم به قدم حرکت به سمت تحقق اهداف و رسالت وایجاد تعالی و پیشرفت و در نهایت ایجاد یک سازمان یا کشور یا تمدن را میتوان طراحی کرد؛ گام اول برای طراحی این نحوه مدیریت و برنامهریزی ، شناسایی و تحلیل شرایط موجود است و در شناسایی و تحلیل شرایط موجود ، گام اول ، کشف نظام و شبکه نواقص ، عیوب ،کاستیها و نیازهای آن سازمان ، کشور یا تمدن در شرایط حال و آیندهاست. گام دوم در این برنامهریزی، تدوین اهداف با ارائه شاخصهای قابل اندازهگیری است.
تعیین فاصله میان وضعیت موجود (نیاز) و وضعیت مطلوب (هدف)، زیرساخت تدوین راهبردها و راهکارها برای فعال شدن برنامه است؛ عملیات نیازسنجی در این فضا متولد میشود.
نیازسنجی = تعیین شفاف و روشمند آنچه نداریم و باید داشته باشیم تا به هدف برسیم؛ نیازسنجی منجر به تعیین تغییرات مطلوبی میشود که باید درنگرش، احساس، رفتار و مهارت یک فرد یا سازمان بهوجود بیاید تا هدف با بیشترین کیفیت یا کمیت حاصل شود.
هدف از شناسایی شبکه آسیبها و نیازها در عملیات نیازسنجی در مقیاس سازمانها :
۱ – برنامه ریزی راهبردی و عملیاتی برای حل مشکلات و تحقق اهداف و رسالت های آن سازمان (و در مقیاس کلان تولید یک تمدن)
۲ – ارتقاء مدیریت کیفیت و بهره وری سیستم از طریق استانداردسازی و بهسازی روشها و فرآیندها در یک سیستم
۳ – آموزش و بهسازی نیروی انسانی از طریق طراحی و برنامه ریزی محتوایی و دوره های آموزشی و مهارتی برای نیروی انسانی
۴ – بهبود عملکرد در آینده از طریق کشف شبکه آسیبها و نیازهای آینده یک سازمان از طریق اعمال عنصر آینده پژوهی درفرآیند برنامهریزی راهیردی
۵ – توسعه و پیشرفت فردی و سازمانی از طریق ارتقاء کیفی فرآیندها ، کشف فرآیندهای برتر و تولید محصول و خروجی با کیفیت بالاتر
۶ – ارتقاء در ارزیابی منابع از طریق میزان کارآمدی فرآیند ها در رفع نواقص و نیازهای یک سازمان
۷ – جلوگیری از اتلاف منابع انسانی ، زمانی و مالی از طریق کشف فرآیند های استاندارد و تطبیق و هماهنگی فرآیندهای موجود با فرآیندهای استانداردبه گونه ای که مجموعه فرآیندها با کمترین هزینه بیشترین اثربخشی سازمانی را تولیدکنند .
نیاز سنجی از یک سو ابزاری عملی برای گرد آوری اطلاعاتی است که پایه و اساس برنامه ریزی هاست و از سوی دیگر با کشف نیازهای صریح ، ضمنی و صادق ، سازمانها را از یک موضع انفعالی وابهام برانگیز (غیر شفاف) در فرآیندهای سازمانی خارج میکند و در یک موضع فعال، شفاف در برابر آسیبها و تهدیدها قرار میدهد .
راه تشخیص نیازها و میزان اهمیت آنها، استفاده از «تفکرمعکوس» است یعنی تلاش برای یافتن پاسخ این سوال که: اگر به سمت وضعیت مطلوب حرکت نکنیم و وضعیت موجود همچنان ادامه پیدا کند، با چه آسیبها یا بحرانهایی مواجه می شویم؟ و این بحرانها چه مقدار قابل تحمل هستند (عمق و گستردگی تخریب ایجاد شده؟)
وجود آسیب در یک فرآیند، باعث عدم تحقق اهداف و خروجی (یا تحقق ناقص خروجی) در آن فرآیند میشود پس برای کشف آسیبهای یک فرآیند،ابتداء توجه به اهداف و خروجیهای سیستم لازم است.
#روششناسی
#منطقوروشتحقیق
خانه > دانشنامه > روش شناسی > منطق و روش تحقیق
دانشنامه, روش شناسی
منطق و روش تحقیق
18 دقیقه خواندن
130
منطق و روش تحقیق
موضوع بحث:
« منطق و روش تحقیق »
مساله بحث:
مراحل قدمبهقدم کشف واقعیتها و حل مسالهها چگونه است؟
پیش فرض ها:
۱. منطق = تبیین روش تفکر برای کشف واقعیتها (روش موجّة تعریف، توصیف، تبیین و تفسیر واقعیتها) + روش تشخیص و تصفیه توهمات و مغالطات
۲. روش تحقیق = تبیین مراحلقدمبهقدم علمی و عملی برای کشف واقعیتها (معتبرسازی روش + کارآمدسازی روش)
۳. فلسفه = تبیین ساختارهای عالم هستی و معادلات و روابط بین موجودات + لایهها و ابعاد و زوایای پدیدهها در هستی
۴. هستی، شبکهای و برآیندی است. (انتقال به بحث تفصیلی)
فرضیه بحث:
۱. روش تحقیق = روش تفکر، طراحی و مدلسازی برای رسیدن به یک نتیجه
۲.فلسفه و منطق = تعیین زیرساخت و ابزار برای روش تحقیق (تئوری تحقیق، بهتعبیر دیویی)
۳. مراحل تحقیق = تبدیل موضوع به مساله/ تولید شبکه مسائل مساله تحقیق(مسالهشناسی)/ متغیرشناسی(استخراج اطلاعات درون موضوع)/ جستجوی اطلاعات درباره مسائل/ فرضیهسازی/ تبیین استدلالی یا شواهدی/ مدلسازی/ اجرا/ کنترل و بازخورد
تبیین بحث:
در تعریف علم منطق چنین آمده است: ابزاری روشمند که سبب پیشگیری از خطا در تفکر میشود. (آلة قانونیة تعصم مراعاتها الذهن عن الخطا فی الفکر؛ ر.ک. منطق مظفر) لکن با بررسی سرفصلها و محتوایی که در علم منطق آمده است باید تعریف جدیدی از منطق ارائه شود؛ قسمتی از منطق، شرح مفاهیم و نحوه تولید آنهاست، قسمتی از آن شرح قضایای بدیهی و شاخص آنهاست، که این دو قسمت، مربوط به «معرفتشناسی و ذهنشناسی» است و پیشنیاز مباحث منطقی است.
اصل مباحث منطق، که «مُعرِّف و حجّت» است، از نحوه تولید تعاریف موجّه و استدلالهای موجّه بحث میکند. براین اساس میتوان گفت: علم منطق، علم تجزیه و ترکیب مفاهیم برای تولید تعاریف و استدلالهاست.
تولید فکر و حل مساله، روش موجّه لازم دارد و تولید تعریف و استدلال بخشی از فرآیند «حل مساله» است؛ روش تحلیل و شناسایی مساله واقعی (و تفکیک از مسالهنماها)، روش تحلیل پدیدهها (تحلیل تجربی، پدیدارشناسانه، تحلیل مفهومی، تحلیل تطبیقی،تحلیل میانرشتهای و…)، روش ترکیب اطلاعات برای تولید مدل (چه فرآيندی سبب ارتباط موثر میان دادهها میشود تا مساله حل شود؟)، همه این موارد برای حل مساله لازم هستند در حالیکه در علم منطق از آنها مستقیما بحث نشده است و «روش تحقیق» عهدهدار بررسی و ارائه این موارد بوده است.
تحقيق در لغت بررسي كردن و درست كردن و رسيدگي كردن است و در اصطلاح، فعاليتهاي قدم به قدم فكري است كه براي كشف واقعيتها و منطبق كردن انديشه با واقعيت به هدف حل مسأله و پاسخ به سؤال انجام ميشود.
تحقيق به دنبال تفكيك واقعيتها ازتوهمات و خيالات است. زندگي ظاهري و باطني انسان در صورتي بقاء و رشد دارد كه براساس واقعيتها استوار گردد و هماهنگ با قوانين و معادلات خلقت باشد؛ در غير اينصورت زندگي خيالي و رويايي خواهد بود كه دواميندارد و قدرتي براي حركت دادن فرد در زندگي نخواهد داشت. تحقيق انسان را قادر ميسازد كه حركت به سوي اهدافِ خود راكنترل كرده و با پيشبيني و هوشياري گام بردارد.
محتويات ذهني ما تابع اراده ما هستند؛ به محض كوچكترين تصميم و اراده ميتوان تصوير ذهني را تغيير داده يا محو كرد؛ اما موجودات و اشيائي وجود دارند كه تابع اراده و تصميم ما نيستند وبه صرف اراده نميتوان در آنها تصرف كرد. آنچه تابع اراده ما نيست و داراي وجودي مستقل و تحت قوانيني مستقلِ از ما قرار دارد، عالم خارج از ذهن ناميده ميشود. انسان به تجربه دريافته است كه اگر خود را با اين عالم هماهنگ نكند حيات او به خطر خواهدافتاد و جز با مراعات قوانين حاكم بر هستي نميتواند به اهداف خود برسد. بنابراين بايد بتواند خيالات و توهمات ذهني را از انديشههاي خود خارج ساخته و روشي را به كار گيرد كه واقعيت خارجي همانطور كه هست در ذهن او منعكس شود. روش تفكري كه بتواند انطباق با واقعيت را حاصل كند، روش تحقيق است.
براین اساس اهداف و محتوای علم منطق به صورت زیر باید بازسازی شوند: قسمت اول: مباحث معرفتشناسانه + قسمت دوم: مباحث روششناسانه + قسمت سوم: مباحث روش تحقیق و تولید علم و نظریهپردازی.
اهداف کاربردی منطق:
#روششناسی
#منطقفرآیندی
خانه > دانشنامه > روش شناسی > منطق فرآیندی
دانشنامه, روش شناسی
منطق فرآیندی
9 دقیقه خواندن
114
منطق فرآیندی
منطق فرایندی دانشنامه عبدالحمید واسطی
موضوع بحث:
« منطق فرآیندی و روح معنا » چیست؟ چرا؟ و چگونه؟ (مقاله انتقادی)
مساله بحث:
الفاظ برای مصادیق وضع شدهاند یا برای معنی و مفهوم عامی که آن مصادیق، ظهور و بروزش هستند؟ لایههای معنایی طولی (عمق معنی) چگونه تشکیل میشوند و چگونه قابل دسترسی و فهم هستند؟ گزارههای ثابت راهبردی، چگونه میتوانند موقعیتهای متغیر را مدیریت کنند؟
پیش فرض ها:
اصل واقعگرائی
امکان معرفت و شناخت پدیدهها (تولید معنای مطابق با واقع)
حجیت ظهورات و امکان فهم گزاره های دین
توانایی ذهن در تجزیه و تحلیل مدرکات(انتزاع و القاء خصوصیات)
شبکه ای بودن عالم و تحقق عوالم طولی، و در نتیجه امکان تحقق لایههای معنایی
فرضیه بحث:
۱. منطق فرآيندی = تلاش روشمند برای عبور از ظاهر مصادیق و معانی، و کشف ملاک و قاعده و روح معنا
۲. روح معنا = مفهوم دال بر یک فعلوانفعال و ظهور و بروز که با الغاء خصوصیت از مصادیق مرتبط با آن، انتزاع میشود. مانند مفهوم «سنجش» که با الغاء خصوصیت از انواع «ترازوها» انتزاع میشود.
۳. خصلت راهبردی گزارههای دین، با «منطق فرآیندی و کشف روح معنا» فعال میشود.
۴. برای تمدنسازی براساس نگرش اسلام، نیاز به استنباط فرآیندها در مقیاس کلان، از آیات و روایات است.
تبیین بحث:
تعبیر رهبر کبیر انقلاب قدسسره درباره این بحث، گویای میزان اهمیت و عمق آن است:
«قسم به آنکه جانم در دست اوست، درک این مطلب (وضع الفاظ برای معانی عام) راه وصول به تمام کلیدهای معرفت و ریشه و اساس تمام قواعد فهم اسرارکتاب الهی است و تفکر درآن ازشصت سال عبادت بهتراست.» (ر.ک. کتاب مصباح الهدایه الی الخلافه والولایه)
علامه طباطبایی رحمهالله علیه در تفسیر المیزان چنین آوردهاند:
«انس و عادت باعث ميشود كه ذهن آدمى در هنگام شنيدن يك كلمه، و يا يك جمله، به معناى مادى آنسبقت جويد، و پیش از هر معناى ديگر، آن معناى مادى و يا لواحق آن به ذهن در آيد، واز آنجايى كه بدن، و قواى بدني انسان، سر و كارش همه با ماده است، لذا اگر لفظ حيات،علم، قدرت، سمع،بصر، كلام، اراده، رضا، غضب، خلق، امر و امثال آن را مىشنود،فورا معناى مادى آنبه ذهن در مىآيد، همان معنايى كه از اين كلمات در خود سراغ دارد.» اما کلمات میتوانندلایههایی از معنا را در خود جای دهند که در مرتبهای بالاتر، و بالاتر معانی مثالی و مجرد وجود داشته باشد که اصل و روح آن کلام را تشکیل میدهند؛ از این مطلب دراصطلاح به روح معنا یاد میشود. مثلا در لفظ «قلم» انسان نام ابزاری را که بتواندبا آن چیزی را ثبت کند و بنگارد قلم نهاده است. جنس و شکل قلم که از چوب باشد یا غیرآن، از بیرون به مرکب آغشته شود یا جوهرش درون آن باشد،محسوس باشد یا غیر محسوس و… از خصوصیات مصادیق ابزار نگارش هستند و ازمعنای قلم خارجاند. به همین سبب لفظ قلم بر طیف وسیعی از ابزار ثبت و نگارش از مداد چوبی گرفته تا خودنویس اطلاق میشودبی آنکه در هیچکدام از آنها «مَجاز» باشد.
روح معنا = جامع معنایی(جنس،جوهر،ذات) که درتمامی مصادیق معنایی وجود دارد و با حذف آن جامع، شیءاز ماهیت خود خارج میگردد.
پیشینه این بحث:
۱. غزالی؛(م ۵۰۵)۲. محیالدین ابن عربی؛(م۶۳۷)۳. صدرالمتألهین؛ (م۱۰۵۰ نخستین تحلیلگر این نظریه درشیعه)۴. فیض کاشانی؛(م۱۰۹۲)۵. رهبر کبیر انقلاب۶. علامه طباطبائی؛۷. علامه طهرانی؛.۸. آیت الله جوادی آملی؛
۹. آیتالله حسن مصطفوی (در کتاب التحقیق فی کلمات القرآن)
نکته: وضع الفاظ صرفا برای مصادق محسوس، از نظر معرفتشناسانه مساوی با پوزیتویسم که همان تجربه گرایی است میباشد.
مرکز اصلی بحث = چگونگی وضع الفاظ برای معانی:
دیدگاههای مختلفی در علم اصول برای این مطلب ارائه شده است:
#روششناسی
#روشسنجشوآزموننظریهها
خانه > دانشنامه > روش شناسی > روش سنجش و آزمون نظریه ها
دانشنامه, روش شناسی
روش سنجش و آزمون نظریه ها
12 دقیقه خواندن
112
روش سنجش و آزمون نظریه ها
روش سنجش و آزمون نظریه ها
موضوع بحث:
روش سنجش و آزمون نظریه ها
مساله بحث:
چگونه از منطقی بودن، کارآمد بودن یک نظریه میتوان مطمئن شد؟ شاخصهای برتری یک نظریه بر نظریات رقیب چیست؟
پیش فرض ها:
۱. نظریه = دستگاه علمی که به تبیین چیستی،چرایی یا چگونگی یک پدیده میپردازد. ( دستگاه علمی = مجموعهای حاوی تعاریف ، اصول موضوعه، قوانین،قضایا وتوصیفها از نوع رابطه میان متغیرها)
۲. نظریه پردازی دارای سه سطح و چهارده فرآيند است. (انتقال به بحث تفصیلی)
۳. براساس «نظریه» میتوان مدلسازی کرد.
فرضیه بحث:
۱. آزمون نظریهها براساس قواعد شکلی و قواعد محتوایی نظریهپردازی انجام میشود.
۲. قواعد شکلی نظریهپردازی = تنظیم مطالب از زیرساختها به نتایج (حداقل ۱۲ محور: مساله مورد بحث، تعاریف و مفاهیم، پارادایم با تاکید بر روششناسی، شواهد اولیه، احتمالات ممکن، فرضیه (احتمال بهینه)، استدلال، نمونهها، نتایج و آثار و روابط بعدی، توصیهها، مجهولات
۳. قواعد محتوایی نظریهپردازی = شاخصهای صحت و کیفیت در هر یک از محورهای دوازدهگانه فوق
تبیین بحث:
جدول زیر براساس قواعد نظریهپردازی که بحثی میانرشتهای میان «علم منطق، فلسفه علم و معرفتشناسی» است، تنظیم شده و به جهت شفاف شدن محورهای آن، با یک مثال نیز تطبیق شده است:
ردیف
محورهای تحلیل و بررسی یک نظریه
محتوای نظریه
(به عنوان مثال = نظریه دین راهبردی)
۱.
متن نظریه (عبارات اصلی بیانکننده نظریه)
دین اسلام توان و ظرفیت برنامه ریزی برای پاسخگویی به نیازهای واقعی زندگی بشر را در این دنیا دارد.
۲.
مفاهیم اصلی تشکیلدهنده نظریه
دین اسلام- دین حداکثری- برنامه ریزی- نیازهای واقعی
۳.
مساله اصلی نظریه (صاحبنظریه به حل چه مسالهای اهتمام ویژه دارد؟)
دین در چه حوزه های برنامه دارد و پاسخگوی چه نیازهای است؟
۴.
مسائل فرعی نظریه (صاحبنظریه به دنبال پاسخگویی به چه مسائلی است؟)
تعریف دین چیست؟ منبع دین چیست؟ دین جامعیت دارد؟
۵.
بستر معرفتی نظریه (نظریه و صاحبنظریه از چه نظریات یا افکاری اشراب شدهاند؟)
۱- واقعیتی در خارج هست و قابل شناخت.
۲- پایه شناخت واقعیت بدیهیات است.
۳- انسان و جهان قابل شناخت است.
۴- قانون عام حاکم بر عالم «علت و معلول» است.
۵- هدفدار بودن زندگی و خلقت.
۶.
چهارچوب معرفتی حاکم بر نظریه (پارادایم و گفتمان حاکم بر نظریه، با ذکر تمام محورهای تشکیلدهندة پارادایم)
پارادایم شبکه ای(انسان شناسی، هستی شناسی، دین شناسی، ارزش شناسی، روش شناسی، معرفت شناسی، … مبتنی برنظر اسلام)
۷.
چهارچوب روشی حاکم بر نظریه (از چه روش یا روشهایی برای تعریف، توصیف، تفسیر و تبیین استفاده کرده است؟)
۱- احتمال پردازی
۲- انتخاب احتمالهای ممکن الوقوع و منطقی
۳- ترکیب احتمالهای ممکن الوقوع با قیاس منجر به تولید فرضیه
۴- جستجو(استقراء) در آیات و روایات برای تأیید و عدم تأیید فرضیه و یا تولید فرضیه جدید
۵- تحلیل اطلاعات بدست آمده
۶- جمع آوری شواهد و مستندات
۷- تولید نظریه مبتنی برنظر اسلام
۸.
پیشینه نظریه (چه نظریاتی مشابه این نظریه عرضه شده است؟)
دین حداکثری
۹.
تعاریف موجود در نظریه (چه تعاریفی در نظریه ذکر شده است؟)
دین = علم ابراز شده الهی برای بشر به جهت تنظیم حرکت او در دنیا برای عبور به سوی ابدیت
۱۰.
توصیفهای موجود در نظریه (قیود و شرایط هر یک از موضوع و محمول و نسبت)
۱- ظرفیت برنامه ریزی
۲- پاسخ گویی به نیازهای واقعی
۳- معنای زندگی بشر
۱۱.
روابط موجود در نظریه (چه روابطی بین مولفهها یا مفاهیم یا عناصر یا متغیرهای مختلف در نظریه آمده است؟)
روابط بین:
۱- مارواء
۲- دین
۳- انسان
۴- زندگی
۵- برنامه ریزی
۶- نیازها
۱۲.
تبیینهای موجود در نظریه (چه استدلالهایی در نظریه ذکر شده است؟)
عقلی:
مقدمه۱) ورود دین برای اصلاح و تغییر زندگی بشر است(هویت اصلاحی برای دین)
مقدمه۲) اصلاح و تغییر نیازمند ظرفیت و توانمندی برای اصلاح و تغییر است(و الا با هویت اصلاحی دین معارض خواهد بود)
نتیجه: دین ظرفیت و توان اصلاح و تغییر زندگی بشر را دارد.
داراي فهرست منابع مطالعاتي براي تحقيق و بررسي بيشتر است. (كتابشناسي)
فهرست فوق داراي اولويتبندي است.
نماي كلان اثر
۱. قالببندي و نگارش
داراي تاريخ شروع و اتمام، و تاريخ ارائه است.
داراي نشاني تماس براي بحث و بررسي بيشتر است.
كيفيت نگارش و رعايت قواعد دستور زباني، موجب مطالعة آسان و روان شده است. فضاسازيِ نگارش و صحفهبندي مطالب و بستهبندي ظاهريِ تحقيق، خواننده را راغب به پيگيري و مطالعه آن تا انتها ميكند.
۲. اثرات تحقيق
اين تحقيق قابليت ايجاد يك جريان فكري را دارد.
مطالعه اين اثر را به ديگران توصيه ميكنيد و متخصصين تمايل به مطالعه اين اثر خواهند داشت.
خواننده با مطالعه تحقيق، خود را با مولفي منظم، با برنامه و رو به رشد مواجه ميبيند.
خواننده با مطالعه اين تحقيق، نسبت به حقايق زندگي و تغيير در نگرش و رفتار، احساس بهبود ميكند.
فضاي تحقيق (از جهت ظاهر و محتوا) داراي نشانههاي هدايتگر ذهن بهسوي خداست و خواننده ظرائف و دقايقي را در بهبود رابطه با خداوند مييابد و خود را با مولفي خداباور روبرو ميبيند.
[۱] مثلا آشنايي با….،متناسب با مقالات آموزشي ترويجي است.
[۲] نقش فهرست را براي مقاله ايفا ميكند.
[۳] مبادي بحث به مسائل بحث تبديل نشدهاند.
[۴] رويكرد تجربي، رويكردتاريخي، رويكرد درونديني، رويكرد ميانرشتهاي، رويكرد تطبيقي، رويكرد تحليلي،رويكرد پديدارشناسانه
[۵] در نهايت، مقدمه بهگونهايست كه خواننده، پاسخ سوالات ناخودآگاه ذهن خود را مييابد كه عبارتند از: نويسنده به چه مطلبي پرداخته است و چرا؟ و ما را به كجا ميخواهد ببرد و در اين تحقيق چه كرده است؟
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث:
هر نظریهای که دارای شاخصهای زیر باشد، نظریه برتر محسوب میگردد:
درصد اهمیت و تاثیر مساله نظریه در زندگی
سادگی و شفافیت برای اذهان
حداقل بودن پیشفرضها
حداکثر بودن تناسب با نظریات اثبات شده و منابع معتبر
قدرت استدلال و تبیین
درصد آزمونپذیری و گسترش مصادیق
میزان پایداری
بهصرفهبودن اجرای نظریه
میزان قابلیت تعمیم و تولید سوالات و پاسخهای جدید
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
روششناسی ، نظریهپردازی و تولید علم ، منطق نظریهها ، سنجش نظریهها، کرسیهای نظریهپردازی
برچسب #روششناسی #سنجش نظریه ها #سنجش نظریهها #کرسیهای نظریهپردازی #منطق نظریهها #نظریه پردازی #نظریهپردازی و تولید علم
دانشنامه, روش شناسی
#روششناسی
#پارادایمهاودستگاههایمعرفتی
خانه > دانشنامه > روش شناسی > پارادایم ها و دستگاه های معرفتی
دانشنامه, روش شناسی
پارادایم ها و دستگاه های معرفتی
6 دقیقه خواندن
161
پارادایم ها و دستگاه های معرفتی
پارادایم ها و دستگاه های معرفتی دانشنامه عبدالحمید واسطی
موضوع بحث:
« پارادایم و انواع پارادایمها » چیست؟ چرا؟ و چگونه؟ (اسلاید بحث)
مساله بحث:
ابزارهای معرفتی و روشی، در تحقیقات، بر چه مبانی معرفتی استوار هستند؟ (چتر معرفتی کلی حاکم بر تحقیقات)؛ اگر با استفاده از ابزار «چرا – چرا» به عمق ابزارهای معرفتی و روشی در تحقیقات نفوذ کنیم به چه مواد معرفتی میرسیم؟
پیش فرض ها:
.
فرضیه بحث:
۱. «پارادایم» یک اصطلاح در «فلسفه علم» است و بهمعنی چهارچوب فکری کلان حاکم بر یک علم یا یک نظریه میباشد؛ چارچوبی از مبانی نظری و عناصر کلانی که برای تحلیل، سنجش، کشف و اصلاح نظریه های علمی به کار می رود.
۲. این چهارچوب فکری، ترکیبی از مبانی فکری نسبت به موارد زیر است:
مبانی هستیشناسانه، انسانشناسانه، معرفت و علمشناسانه، جامعه و عُرفشناسانه، روششناسانه، تاریخشناسانه، ارزششناسانه، آیندهشناسانه. (انتقال به بحث تفصیلی)
تعبیر دیگری که از عناصر پارادایمی در فلسفه علم بهکار میرود بهصورت عناصر هشتگانه زیر است:
ماهیت انسان، ماهیت وقایع اجتماعی، نقش شعور عامه، دلیل انجام تحقیق، چیستی نظریه، ملاک اعتبار شواهد، ملاک صحت تبیین،
۳. پارادایمهای کلان رایج در علوم انسانی، که پارادایم تجربهگرا (اثباتگرایی)، پارادایم ذهنگرا (تفسیری و تفهمی)، پارادایم ساختارگرا (انتقادی) هستند، هر کدام برای هر یک از عناصر کلان پارادایمی تعریف و تبیینی دارند.
۴. در منابع اصلی و تفسیریِ اسلام، در مورد هر کدام از موارد فوق، تعریف و تبیینی ارائه شده است که با تجمیع آنها میتوان جدول عناصر پارادایمی مورد نظر اسلام را تولید کرد. (پارادایم شبکهای)
۵. پارادایم شبکهای یعنی رویکرد «بررسی شبکهای» در نگاه به هر پدیده، و یعنی: ضرورت بررسی هر موضوع و مساله در ارتباط با کل شبکه هستی، و یعنی هر تحقیقی هنگامی موجه و معتبر است که ابعاد وجودیِ موضوع و مساله تحقیق، در مقیاس کل شبکه هستی موردتحلیل و ترکیب قرار گیرد. (انتقال به بحث پارادایم شبکهای)
تبیین بحث:
پارادایم اثباتگرایی یا پوزیتیویستی، با انحصار واقعیت ، به واقعیت مادی قابل مشاهده تجربی، روش موجّه برای علم را صِرفاً روش تجربی دانست و دیگر گزارهها را بیمعنا تلقی کرد؛ فرآیند معرفتی این پارادایم به شکل زیر است: (ر.ک. مبانی پارادایمی روشهای تحقیق کمی و کیفی در علوم انسانی، دکتر محمدتقی ایمان،نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه)
توضیح تصویر: خطوط نقطهچین، به معنای آن است که به طور مستقیم نمیتوان وارد واقعیت تجربی شد و برای حرکت به سوی واقعیت تجربی باید از مراحل قبلی گذر کرد.
پارادیم تفسیری، با پذیرش تفاوت پدیدههای انسانی با پدیدههای فیزیکی شیمیایی زیستی، واقعیت خارج از ذهن را منکر شد و عالم خارج از ذهن را بازتاب فعلوانفعالات ذهنی دانست و برای هر ذهنی عالمی جداگانه در نظر گرفت که دیگری باید تلاش کند تا محتویات ذهنی افراد را صِرفا توصیف کند و چگونگی کشف معنا از تعاملات را روشمند سازد؛ در این پارادایم به دنبال «تعمیم» نیستند بلکه فقط کشف قواعد خاص در مورد پدیده مورد مطالعه بررسی میشود.
در این پارادایم، هدف بررسی و مطالعه قصد یا معنای متن یا افعال فردی و اجتماعی مردم است، افعالی که در قالب کنش متقابل بین افراد جامعه ساخته میشود. در پارادایم پوزیتیویستی، نظریه قبل از ورود به واقعیت شکل میگیرد و در فرآیند تحقیق کمّی، آزمون میشود،اما در تحیقات تفسیری در طی فرآیندی کیفی و تحلیل اطلاعات به صورت کیفی، کشف معنا و انتزاع آن صورت میگیرد. تصویر زیر نمود فرآیند معرفتی پارادایم تفسیری است:
پارادایم انتقادی، پس از پارادایم تفسیری و متوجه شدن نواقص آن، به تدریج شکل گرفت؛ آنها متوجه شدند که اینطور نیست که صِرف کنش متقابل افراد با یکدیگر، واقعیتها را میسازند بلکه هم کنشها و هم ظرف این کنشها، از قواعد و قوانینی نهفته و در عمق، پیروی میکنند لذا تلاش کردند تا از طریق تحلیل کنشها، بهسوی کشف ملاکهای زیرساختی بروند و از این ملاکها برای ایجاد تغییر در ساختارهای اجتماعی و نهادها استفاده کنند. تصویر زیر نمودار فرآیند معرفتی این پارادایم است:
جدول زیر گویای ابعاد مختلف پارادایمهای سهگانه در علوم و پارادایم پیشنهادی جایگزین با اقتباس از نگرش اسلام است:
ردیف
#روششناسی
#روشتفکرشبکهای
خانه > دانشنامه > روش شناسی > روش تفکر شبکه ای
دانشنامه, روش شناسی
روش تفکر شبکه ای
21 دقیقه خواندن
138
روش تفکر شبکه ای
موضوع بحث:
« تفکر شبکهای » چیست؟ چرا؟ و چگونه؟ (انتقال به بسته آموزشی صوتیتصویری)
مساله بحث:
چگونه میتوانیم قدم به قدم و روشمند (طبق قاعده منطقی) بیشترین کشف از ابعاد، زوایا، لایهها و سطوح موضوعات داشته باشیم؟ چگونه تفکری، بیشترین کارآمدی و بیشترین نفوذ را ایجاد میکند؟
پیش فرض ها:
۱. تفکر = استفاده از فرآیندهای ذهنیِ «مقایسه ، تجزیه ، ترکیب ، انتزاع» برای کشف اجزاء، روابط و آثار موضوعات، به هدف پاسخگویی به چیستی یا چرایی یا چگونگی موضوعات. اصلیترین عملیات در تفکر،کشف رابطههاست.
۲. شبکه = مجموعه اجزاء بهم پیوسته که بهطور مستمر در حال تبادل اثر با یکدیگر هستند.
۳. شبکه هستی = نقشه عالم وجود بهصورت نقاط و روابط بهمپیوسته که جایگاه هر موجودی در آن مشخص شده است.
فرضیه بحث:
۱. تفکر شبکهای = تلاش معرفتی برای کشف روابط میان اجزاء و عناصر احتمالا مرتبط با موضوع و مساله، در کل شبکه هستی.
۲. تفکر شبکهای با موارد زیر ارتباط تنگاتنگ دارد: (تمام موارد زیر کلیک میشوند)
شکل هستی
پارادایم شبکهای
سطوح فهم و ادراک
نگرش سیستمی
معادلات حرکت در شبکه هستی
روش تحقیق مدلسازانه
نگرش آیندهپژوهانه
روش تولید علم و نظریهپردازی
تبیین بحث:
از آنجایی که هستی، شبکهای است (یعنی تمام اجزاء و عناصر در هستی، بر یکدیگر اثر میگذارند و اثر میپذیرند و هر موقعیت و حرکتی در هستی، برآیند نیروهای اثرگذار و اثرپذیر است)، برای فهم هستی و فهم تغییر و تحولات و برنامه و قاعده و قانونهای هستی، و فهمِ چگونگی ایجاد تغییر در پدیدهها برای فعال کردن آثار آنها و رفع نیازها، باید سطح فهم و ادراک را از سطح فهم اولیه به سطح فهم خلاق ارتقاء داد و تعمیق بخشید.
تلاش ذهن برای تجمیع سطوح فهم، از فهم کاربردی تا فهم خلاق، «تفکر شبکهای» است. توضیح:
منطقيين حركتهاي سهگانه: شناخت مشكل، جستجوي عنصري كه نياز را برطرف ميكند، برقراري ارتباط بين عنصر مطلوب و مشكل موجود، را “تفكر” ميخوانند. فرآیند “تفكر” دامنه وسيعي است كه کلیه لايههای فهمو ادراك را در بر ميگيرد؛ جدول زیر سطوح فهم و ادراک را نمایش میدهد:
در تفکر شبکهای، باید همه فرآیندهایی که از سطح فهم کاربردی تا سطح فهم خلاق وجود دارد، تجمیع شده و انجام شود. ابزارهای ذهن در کل این فرآیندها، «مقایسه، تجزیه، ترکیب و انتزاع» هستند که بهصورت زیر قابل توصیفاند:
مقايسه: دو تصوير يا دو مفهوم با هم مقايسه ميشوند ونتيجه گرفته ميشود كه اين دو با هم مشابه يا مغايرهستند و نقاط تشابه و يا تغاير آنها مشخص ميشود.
تجزيه: يك تصوير يا يك مفهوم به اجزاء تشكيل دهندهاش تجزيه ميشود. و هر جزء آن تصوير يا مفهوم جديدي را ايجاد ميكند.
تركيب: چند تصوير يا مفهوم در كناريكديگر قرار ميگيرند و با تكميل يكديگر، تصوير يا مفهومي جديد را ايجاد ميكنند.
انتزاع: يك تصوير يا مفهوم از ارتباطاتي كه با ديگر موضوعات دارد جدا ميشود و از زاويه ديد جديد و با جايگاه جديدي مورد نظر قرار ميگيرد.مثلاً وقتي حكم كلّي صادر ميكنيم كه هر انساني قدرت تفكّر دارد، ارتباط تصوير ذهني انسان را از عالم مادّي جدا كرده و هرگونه مشخصات مادي را از آن سلب نمودهايمكه در نتيجه مشتركات صورتها بهدست ميآيد امّا نه در قالب يك تصوير بلكه در قالب يك مفهوم جديد (ارتقاء و تعالي از تصاوير به مفاهيم – از محسوس به معقول – از جزء نگري به كل نگري ).
تمام فعاليتهاي فوق در حقيقت يك عملكرد بيشتر نيستند: كشف رابطهها
ذهن با مقايسه شروع ميكند و بهدنبال دستيابي به رابطهها است (نقاط اشتراك و نقاط اختلاف )، تجزيه ميكند تا سرچشمه رابطهها، تعداد و نوع آنها را بهدست آورد، با كشف يك سري از رابطهها به سوي تركيب و تجريد ميرود تا تصاوير يا مفاهيم مورد نياز خود را توليد كند.
” فهم” در حقيقت كشف روابط بين اجزاء و رابطه هر جزء با كل و رابطه هر كل با ديگر كلها است. (رابطه بين دو چيز يعني: كميّت و كيفيت اثرگذاري و اثرپذيري بين آن دو )
#روششناسی
#روشتولیدعلمونظریهپردازی
خانه > دانشنامه > روش شناسی > روش تولید علم و نظریه پردازی
دانشنامه, روش شناسی
روش تولید علم و نظریه پردازی
16 دقیقه خواندن
123
روش تولید علم و نظریه پردازی
موضوع بحث:
« نظریه پردازی » چیست؟ و چگونه؟
مساله بحث:
فرآیند «تولید علم و نظریهپردازی» چگونه است؟ چگونه میتوان حقایق نهفته در هستی را کشف کرد و بهصورت موجّه ارائه نمود؟ شاخصهای ارزیابی فرضیهها و نظریهها کدامند؟
پیش فرض ها:
.
فرضیه بحث:
۱. نظریه = دستگاه علمی که به تبیین چیستی،چرایی یا چگونگی یک پدیده میپردازد. ( دستگاه علمی = مجموعهای حاوی تعاریف ، اصول موضوعه، قوانین،قضایا وتوصیفها از نوع رابطه میان متغیرها) انتقال به بحث از مبنای علمشناسانه
۲. نظریه پردازی دارای سه سطح و چهارده فرآيند است.
۳. براساس «نظریه» میتوان مدلسازی کرد.
۴. براساس منطق نظریهپردازی، فرضیهها و نظریهها باید سنجش و اعتباریابی شوند. (جدول شاخصهای تحلیل نظریه)
تبیین بحث:
تعاریف مختلفی از «نظریه» ارائه شده است؛ تعابیر زیر اشاره به هویت «نظریه» دارند:
(ر.ک. به کتابها و مقالاتِ: روش تحقیق دکتر دلاور، روش تحقیق دکتر حافظنیا، نظریهپردازی در مدیریت دکتر امیری، روششناسی عمومی نظریهپردازی دکتر داناییفرد)
ردیف
تعریف نظریه
۱
نظریه عبارت است از مجموعه ای روابط درونی ساختها (مفاهیم) ، تعاریف وقضایایی که دیدگاه منظمی از پدیده ها را از طریق تعیین روابط بین متغیرها، به منظور تبیین و پیش بینی پدیده ها مشخص میکنند.
۲
کرلینگر: نظریه، مجموعه ای به هم پیوسته از سازه ها (Constructs)، مفاهیم (Concepts)، تعاریف و قضایا (گزاره ها=تعمیم های مرتبط به هم) است که به منظور تبیین و پیش بینی پدیده ها، از طریق تشخیص روابط بین متغیرها، یک نظر نظامدار در باره این پدیده ها ارائه می دهد.
۳
يک نظريه يا قانون علمي، نماينده يک يا گروهي از فرضيه هاي مرتبط است که از طريق آزمايشات و سنجش ها تأييد شده اند. نظريه ها به راحتي کنار گذاشته نمي شوند بلکه هرگاه به نظر رسد که مشاهدات جديدي رخ داده اند که در قالب نظريه موجود نمي گنجند، دانشمندان نظريه موجود را مورد سؤال و بازسنجي بر اساس اين مشاهدات قرار مي دهند و تلاش مي کنند آن را با تغييراتي اصلاح کنند.
۴
نظريه عبارت است از مجموعه قوانيني كه با يكديگر با روش قياس ارتباط منطقي دارند و بطور كلي بخشي از واقعيت را تبيين مي كنند. اين قوانين موجود در دل نظريه خود شامل دو نوع آگزيوم (اصول متعارف بديهي) و تئورم (قوانين سنتز شده از آن اصول بديهي) هستند. مثلا:
آگزيوم اول: هر سنگي سخت است
آگزيوم دوم: همه كوه ها از سنگ هستند.
تئورم: هر كوهي سخت است.
همانطور كه مشاهده مي شود طبق اصول منطقي قياس از دو آگزيوم يك تئورم ساخته شده است.
۶
نظریه ها در مفهوم کلی، قضایایی هستند که مطابق قواعدی خاص کامل شده اند. این قضایا مطابق با قانون معین و بر اساس داده های قابل مشاهده به همدیگر مربوط شده اند و از آنها به عنوان وسایلی برای پیش بینی و تبیین پدیده های قابل مشاهده استفاده می شود.
۷
ساموئلسون: یک نظریه، مجموعه ای از بدیهیات، قوانین و فرضیه هایی است که چیزی را در باره واقعیت قابل مشاهده تبیین می نماید. بنابراین، نظریه نقش های ویژه ای از نظر تعریف، منظم کردن، توضیح و پیشگویی روابط بین پدیده ها دارد.
۸
نظریه، ایجاد یک شبکه نظاممند و هدفمند بین سازهها، مفاهیم و گزارههاست.
نظریه ها ارکان اساسی علوم را تشکیل می دهند،زیرا تمام تفسیرها و تحلیل های ما از پدیده های طبیعی و اجتماعی در قالب نظریه ها صورت می گیرد.
نظریه ها صرفاً کشف یک حقیقت پنهان نیستند. نظریه، شیوه نگاه کردن یا دیدنِ واقعیات، سازماندهی و اداره ی آنهاست.
تعریف پیشنهادی این موسسه عبارتست از:
گزارهای که حاوی تبیین چیستی،چرایی یا چگونگی یک پدیده است و از برآیند مجموعهای از تعاریف،اصول موضوعه، قوانین، قضایا و توصیفهای از نوع رابطه میان متغیرها بهدست آمده است.
هیئت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی، در آییننامه مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی «نظریهپردازی» را بهصورت زیر تعریف کرده است:
«اراﺋﻪي نظر ﻋﻠﻤﻲ ﺟﺪﻳﺪ ﻛﻪ ﻣﺤﺼﻮل ﻣﻄﺎﻟﻌﻪو ﭘﮋوﻫﺶ روﺷﻤﻨﺪ و ﺑﺮﺧﻮردار از ﺳﻄﺢ ﻋﻠﻤﻲ ﻻزم ﺑﻮده، داراي ﻣﺒﺎﻧﻲ، ﻣﻨﻄﻖ، ﻓﺮﺿﻴﻪ و دﻻﻳﻞﻛﺎﻓﻲ و ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻋﻠﻤﻲ ﻣﻨﺎﺳﺐ و ﻛﺎرﺑﺮد در ﺧﻮر ﺑﺎﺷﺪ.»
نقشها و کاربردهای نظریه:
نقش های هشتگانه زیر برای نظریه برشمرده میشوند: (از سایت کرسیهای نظریهپردازی)
#روششناسی
#روشتدریستفکریومهارتمحور
خانه > دانشنامه > روش شناسی > روش تدریس تفکری و مهارت محور
دانشنامه, روش شناسی
روش تدریس تفکری و مهارت محور
10 دقیقه خواندن
169
روش تدریس تفکری و مهارت محور
روش تدریس تفکری و مهارت محور
موضوع بحث:
« روش تدریس تفکرساز و مهارتساز » چیست؟ چرا؟ و چگونه؟ (تدریس کارگاهی)
مساله بحث:
یک استاد چگونه میتواند موقعیتی را ایجاد کند که فراگیران بهجای حفظ مطالب علمی در طول سیر تحصیل، از همان ابتدا، تحصیلی مبتنی بر تولید فکر و علم و خلاقیت داشته باشند؟ و چگونه میتواند فرآیندی را اجرا کند که فراگیران از همان ابتدا، از مطالب علمیِ بهظاهر صِرفاً نظری و تئوری، برای حل مسائل و رفع نیازها در عمل استفاده کنند؟
پیش فرض ها:
۱. روش تدریس زیرمجموعه علوم تربیتی است؛ علوم تربیتی تابعی از هویت تربیت است؛ هویت تربیت تابعی از هویت انسان است.
۲. هويت انسان = حیوانی با قابلیت عقلانیت شبکهای؛ که دارای نیروی حرکتزای غریزه، فطرت، احساسات و عواطف و تمایلات، تفکر و عقل، اراده و انتخاب است که قابلیت تشدید و تضعیف دارد. (سه حیطة شناختی، عاطفی، حرکتی) (انتقال به مبانی انسانشناسانه)
۳. تربيت = جهتدهی به قوای انسان برای رشد، بهطوری که منجر به توانایی انجام مستقل یک کار شود.
۴. هدف تربیتِ انسان، خروج از محدودیتهای وجودی است.
۵. آموزش = ابزار تغییر درشناخت و احساس انسان است که منجر به تغییر در رفتار میشود.
۶. تحصیل= برقراری ارتباط ادراکی با مجموعهای منظم و منطقی از بستههای علمی، بهطوریکه منجر به یادگیری شود.
۷. خلاقیت و نوآوری = توانایی کشف اجزاء و روابط پنهان از دید عمومی در باره یک موضوع و پدیده و بازسازی آن، براساس یافتههای جدید؛ و به تعبیر دیگر، خلاقیت = تلاش معرفتی برای کشف اجزاء و روابط نهفته در شبکه هستی (انتقال به بحث تفصیلی در مورد خلاقیت)
۸. مهارت = توانایی استفاده از اطلاعات، برای انجام صحیح، مستقل و مکرر یک کار (انتقال به بحث تفصیلی در مورد مهارتمحوری)
تحقیق = مراحل و ضوابط لازم برای کشف صحیح و تحلیل موجّه اطلاعات به هدف حل یک مساله؛ «تحقیق»، تولید اطلاعات است و نه جمعآوری اطلاعات تولیدشده قبلی. (انتقال به بحث تفصیلی در مورد روش تحقیق شبکهای)
فرضیه بحث:
۱. تدریس تفکرساز و مهارتافزا = فرآیند هدايت فراگير بهسوي تشخيص مساله و فعالسازي تفکر او براي حلمساله، و اقدام عملی توسط فراگیر برای حل مساله در كلاس (شبیهسازی عملی فرآیند تولید علم و کاربرد علم)
۲. کارگاه آموزشی = فراهمسازی محیط آموزشی برای اجرای عملی تولید مطالب مورد نظر توسط شرکتکنندگان؛ کارگاه آموزشی، فضای انتقال مطالب نیست، فضای تلاش برای تولید مطالب، با راهنمایی و هدایت و کنترل استاد است.
تبیین بحث:
مرکز ثقل تحصیل، یادگیری است؛ «يادگيري» عبارت است از: شكل گرفتن روح در اثر برقرار شدن ارتباط ادراكي با يك موضوع، به منظور انجام يك عمل براي رفع يك نياز (در تعابیر روانشناسانه چنین گفته میشود: یادگیری ایجاد تغییر نسبتا پایدار در رفتار است.)
يادگيري وقتي تحقّق مييابد كه فرد بتواند از اطلاعاتي كه بهدست آورده است براي حركتي در زندگي استفاده كند. بر اين اساس هنگاميعلم آموز ميتواند به اين سطح برسد كه:
نياز به مطلب را لمس كند.
امكانات و معادلات موجود در هستي را تشخيص دهد. (برای دستیابی به پاسخ)
كيفيّت ارتباط بين امکانات و نيازها را كشف كند.
توجّه متمركز به اهميّت موضوع در زندگي پيدا كند.
بتواند مستقلاً بين امكانات و عناصر مفيد با موقعيّت نياز ارتباط برقرار كند و عناصر نامطلوب را كنار زند. (مجموعه اهداف شناختي، رواني و عملي)
ركن اصلي اين تعريف “شكل گيري”روح است؛ يادگيري حالتي است كه در روح (نه فقط در ذهن) ايجاد ميشود و حقيقتي را در خود مييابد. خصوصيات اين تعريف عبارتند از :
برقراري ارتباط ادراكي با يك موضوع (ميخواهيم چيزي را بشناسيم)
ارتباطي كه به خاطر انجام يك عمل برقرار شده است. (وقتي ميخواهيم كاري بكنيم بايد اطلاعات لازم را بهدست آوريم)
عملي كه سبب رفع يك نياز و حل يك مشكل است.
احساس نياز تصميم به رفع آن
كسب اطلاعات لازم
تبديل اطلاعات به عمل رفع نياز
#روششناسی
#روشتصمیمگیریالگوریتمی
خانه > دانشنامه > روش شناسی > روش تصمیم گیری الگوریتمی
دانشنامه, روش شناسی
روش تصمیم گیری الگوریتمی
5 دقیقه خواندن
113
روش تصمیم گیری الگوریتمی
موضوع بحث:
« روش بهینه تصمیمگیری » چیست؟ چرا؟ و چگونه؟
مساله بحث:
چگونه میتوان برای حل یک مساله یا اجرای یک برنامه، بهترین تصمیم را گرفت؟ (تصمیمسازی برای تصمیمگیری بهینه)
پیش فرض ها:
..
فرضیه بحث:
۱. تصمیمگیری = انتخاب قطعی گزینه بهینه در میان احتمالات ممکن، براساس محاسبه بیشترین بهره با کمترین هزینه
۲. تصمیمگیری یک فرآیند ناخودآگاه است که نیاز به دقیقسازی (خودآگاهسازی مرحلهبمرحله و الگوریتمی) دارد.
۳. نقاط تصميم و انتخاب هستند كه مسير مديريت كلان و خُرد يك جامعه را رقم ميزنند بنابراين تصميمسازي براي تصميمگيران اهميت حياتي خواهد داشت. یک «كانون تفكر» موقعيتي براي تصميمسازي است. (انتقال به بحث از کانون تفکر)
۴. دستيابي به مدل كارآمد و برتر در تصميمسازي، ابزار اصلي یک کانون تفکر است.
۵. مدل تصميمسازيِ پیشنهادی= شبیهسازی شبكهاي آيندهنگرانة استراتژيك[۱] يا مدلِ تصميمسازيِ ۵S
مراحل تصميمسازي
فعاليتي كه بايد انجام شود
مراحل انجام اين فعاليت
تعيين مساله تصميم
شبيهسازي واقعيت موجود
+
شبيهسازي آينده در صورت ادامه وضعيت موجود
تحليل سيستم موجود با نگرش شبكهاي
+
تعيين استراتژي حاكم بر اين سيستم
+
تعيين آيندة اين سيستم
تعيين اهداف و ارزشهاي حاكم بر تصميم
تدوين اهداف بنيادين
+
تدوين اهداف خاص مربوط به مساله تصميم
تعريف اهداف با نگرش شبكهاي و آيندهنگرانه
+
تعيين اولويتها (استراتژي حاكم بر اهداف)
ابداع گزينههاي ممكن براي تصميمگيري
شبيهسازي آينده در صورت تغيير وضعيت به وضعيتهاي ممكن
تعريف و تحليل سيستمهاي ممكن با نگرش شبكهاي
+
تعيين استراتژي حاكم بر اين سيستمها
+
تعيين آيندة اين سيستمها
ارزيابي گزينهها
تعيين بهترين وضعيت ممكن
تعيين معادلة هزينه، منفعتِ شبكهاي آيندهنگر در هر يك از سيستمها
(مقايسة هزينه، منفعتِ استراتژيها)
مدلسازي نهايي
توصيف چگونگي حركت از وضع موجود به وضعيت بهينه
تعريف و تحليل سيستم بهينه با نگرش شبكهاي
+
تعيين استراتژي حاكم بر اين سيستم
+
تعيين آيندة اين سيستم (چشمانداز تصميم)
تبیین بحث:
.
فرآيند تمدنسازي فرآيندي تدريجي و نيازمند بسترسازيهاي درازمدت است؛ و تانگرش نخبگان و ديد عمومي به ضرورت سيستمسازي، و در سيستمسازي به ضرورت فرآيندسازي، و در تعريف فرآيندها به اهميت دادههاي دين معطوف نشود، فضاي حركت به سوي تمدن اسلام شكل نخواهد گرفت.
توليد سيستمها و فرآيندهاي فوق، نيازمند توليد فكرهاي آيندهسازانه و نَه فقط آيندهنگرانه است. توليد فكر نيز نيازمند خطمشي و شيوة آگاهانه، زاوية ديدِ كلان و توصيف قدمبهقدم عمليات اجرايي است تا از آسيبها و تلههاي فكري در امان بماند و بهدور از جزءنگري و مغالطات، واقعيتها و روندهاي هستي را تشخيص داده، افكارمطابق با حقّ توليد نمايد و در محيط رقابت، مديريت زندگي جهاني را بهدست بگيرد.
عمليات نرمافزاريِ تمدنسازي، با استفاده از ابزار تصميمگيري فعال ميشود؛ نقاط تصميم و انتخاب هستند كه مسير مديريت كلان و خُرد يك جامعه را رقم ميزنند.بنابراين تصميمسازي براي تصميمگيران اهميت حياتي خواهد داشت. كانون تفكرموقعيتي براي تصميمسازي است.
در اين مدل، ستون فقرات تصميمسازي بهصورت زير است:
تعيين مسالة تصميم
تعيين اهداف و ارزشهاي حاكم برتصميم
ابداع گزينههاي تصميم
ارزيابي گزينهها
مدلسازي نهايي
تصميمسازي، مدلسازي (شبيهسازيِ روشمند) از انواع تصميمات ممكن در موضوع است تااثرات هر يك از تصميمها ارزيابي و كنترل شوند و در نهايت بهترين مدل ارائه شود و مجموعه فرآيندِ انجام شده در اختيارتصميمگيرنده قرار داده شود.
تصميمساز هميشه يك گام جلوتر ازتصميمگيرنده است زيرا از قبل تصميمات احتمالي او را پيشبيني كرده و آثار اجرائي آنها را نيزمحاسبه كرده است.
در اين مدل، براي تصميمسازي، در پنج مرحله، شبيهسازيِ واقعيتها صورت ميگيرد:
۱. شبيهسازي واقعيت موجود
۲. شبيهسازي آينده در صورت ادامة وضع موجود
۳. شبيهسازي آينده در صورت تغيير وضعيت به وضعيتهاي ممكن
۴. تعيين بهترين وضعيت ممكن
۵. توصيف چگونگي حركت از وضع موجود به وضعيت بهينه
#روششناسی
#روشتحصیلتفکریومهارتمحور
خانه > دانشنامه > روش شناسی > روش تحصیل تفکری و مهارت محور
دانشنامه, روش شناسی
روش تحصیل تفکری و مهارت محور
26 دقیقه خواندن
157
روش تحصیل تفکری و مهارت محور
روش تحصیل تفکری و مهارت محور
موضوع بحث:
« روش تحصیل خلاق و مهارتمحور » چیست؟ چرا؟ و چگونه؟ (اسلاید + مقاله + کارگاه آموزشی + انتقال به کارگاه روش تحقیق و روش تدریس)
مساله بحث:
چگونه میتوان بهجای حفظ مطالب علمی در طول سیر تحصیل، از همان ابتدا، تحصیلی مبتنی بر تولید فکر و علم و خلاقیت داشت؟ و چگونه میتوان از همان ابتدا، از مطالب علمیِ بهظاهر صِرفاً نظری و تئوری، برای حل مسائل و رفع نیازها در عمل استفاده کرد؟
پیش فرض ها:
۱. روش تحصيل زیرمجموعه علوم تربیتی است؛ علوم تربیتی تابعی از هویت تربیت است؛ هویت تربیت تابعی از هویت انسان است.
۲. هويت انسان = حیوانی با قابلیت عقلانیت شبکهای؛ که دارای نیروی حرکتزای غریزه، فطرت، احساسات و عواطف و تمایلات، تفکر و عقل، اراده و انتخاب است که قابلیت تشدید و تضعیف دارد. (سه حیطة شناختی، عاطفی، حرکتی) (انتقال به مبانی انسانشناسانه)
۳. تربيت = جهتدهی به قوای انسان برای رشد، بهطوری که منجر به توانایی انجام مستقل یک کار شود.
۴. هدف تربیتِ انسان، خروج از محدودیتهای وجودی است.
۵. آموزش = ابزار تغییر درشناخت و احساس انسان است که منجر به تغییر در رفتار میشود.
۶. تحقیق = مراحل و ضوابط لازم برای کشف صحیح و تحلیل موجّه اطلاعات به هدف حل یک مساله؛ «تحقیق»، تولید اطلاعات است و نه جمعآوری اطلاعات تولیدشده قبلی. (انتقال به بحث تفصیلی در مورد روش تحقیق شبکهای)
فرضیه بحث:
۱. تحصیل = برقراری ارتباط ادراکی با مجموعهای منظم و منطقی از بستههای علمی، بهطوریکه منجر به یادگیری شود.
۲. خلاقیت و نوآوری = توانایی کشف اجزاء و روابط پنهان از دید عمومی در باره یک موضوع و پدیده و بازسازی آن، براساس یافتههای جدید؛ و به تعبیر دیگر، خلاقیت = تلاش معرفتی برای کشف اجزاء و روابط نهفته در شبکه هستی (انتقال به بحث تفصیلی در مورد خلاقیت)
۳. مهارت = توانایی استفاده از اطلاعات، برای انجام صحیح، مستقل و مکرر یک کار (انتقال به بحث تفصیلی در مورد مهارتمحوری)
۴. آموزش تحقیقمحور و مهارتافزا = فرآیند هدايت فراگير بهسوي تشخيص مساله و فعالسازي تفکر او براي حلمساله، و اقدام عملی توسط فراگیر برای حل مساله در كلاس (شبیهسازی عملی فرآیند تولید علم و کاربرد علم)
۵. روایت «عنوان بَصری» راهبردهای «تحصیل تفکرساز و مهارتمحور و عبودیتافزا» است. (انتقال به متن و ترجمه روایت)
تبیین بحث:
مرکز ثقل تحصیل، یادگیری است؛ «يادگيري» عبارت است از: شكل گرفتن روح در اثر برقرار شدن ارتباط ادراكي با يك موضوع، به منظور انجام يك عمل براي رفع يك نياز (در تعابیر روانشناسانه چنین گفته میشود: یادگیری ایجاد تغییر نسبتا پایدار در رفتار است.)
يادگيري وقتي تحقّق مييابد كه فرد بتواند از اطلاعاتي كه بهدست آورده است براي حركتي در زندگي استفاده كند. بر اين اساس هنگاميعلم آموز ميتواند به اين سطح برسد كه:
نياز به مطلب را لمس كند.
امكانات و معادلات موجود در هستي را تشخيص دهد. (برای دستیابی به پاسخ)
كيفيّت ارتباط بين امکانات و نيازها را كشف كند.
توجّه متمركز به اهميّت موضوع در زندگي پيدا كند.
بتواند مستقلاً بين امكانات و عناصر مفيد با موقعيّت نياز ارتباط برقرار كند و عناصر نامطلوب را كنار زند. (مجموعه اهداف شناختي، رواني و عملي)
ركن اصلي اين تعريف “شكل گيري”روح است؛ يادگيري حالتي است كه در روح (نه فقط در ذهن) ايجاد ميشود و حقيقتي را در خود مييابد. خصوصيات اين تعريف عبارتند از :
برقراري ارتباط ادراكي با يك موضوع (ميخواهيم چيزي را بشناسيم)
ارتباطي كه به خاطر انجام يك عمل برقرار شده است. (وقتي ميخواهيم كاري بكنيم بايد اطلاعات لازم را بهدست آوريم)
عملي كه سبب رفع يك نياز و حل يك مشكل است.
احساس نياز تصميم به رفع آن
كسب اطلاعات لازم
تبديل اطلاعات به عمل رفع نياز
مهمترين ابزار براي تبديل اطلاعات به عمل، نشان دادن اهميّت مطلب در چرخة زندگي است. اهميّت مطلب نيز در صورتي ملموس میشود كه نياز به آن احساس شود. به هر مقداري كه اين احساس قويتر باشد، مطلب درس مهمتر خواهد شد و توجّه متمركزتري را ايجاد خواهد كرد و تلاش بيشتري براي دستيابي به روشي كه رفع نياز كند صورت خواهد گرفت. در اثر اين تلاش است كه يادگيري محقَق ميشود.
ادامه🔻
@dastyaar
#روششناسی
#روشتحقیقدرعلومانسانی
خانه > دانشنامه > روش شناسی > روش تحقیق در علوم انسانی
دانشنامه, روش شناسی
روش تحقیق در علوم انسانی
15 دقیقه خواندن
113
روش تحقیق در علوم انسانی
روش تحقیق در علوم انسانی
موضوع بحث:
« روش تحقیق در علوم انسانی »
مساله بحث:
چگونه میتوان بیشترین کشف را از واقعیت پدیدهها که چند بُعدی، ترکیبی، چند زاویهای و چند نمایی، چند لایهای و چند سطحی، چند مرتبهای و دارای انعطاف در ارتباط با عناصر و عوامل بیرونی و زمینهها هستند، به دست آورد؟
پیش فرض ها:
۱. این بحث در «پارادایم شبکهای» تحلیل میگردد و اصول آن، حاکم بر مباحث است. (انتقال به بحث تفصیلی در پارادایم شبکهای)
۲. روش تحقیق = مراحل و ضوابط لازم برای کشف صحیح و تحلیل موجّه اطلاعات برای حل یک مساله. روش تحقیق شبکهای = مراحل و ضوابطی که از علم فلسفه و حکمت متعالیه، برای تحلیل هر پدیدهای در مقیاس شبکه هستی،استخراج شده است.
۳. علوم انساني = علومي كه به فهم،توصيف و تبيين رفتارهاي انسان در حيطههاي فردي، جمعي، تاريخي،تمدني و ماورائي ميپردازند و اين پردازش در لايههاي رفتارهاي تفكري، احساسي، گفتاري، و كاركردي گسترده شده و دامنة آن از حداقلهاي لازم تا حداكثرهاي مطلوب نوسان يافته است(اعم از اينكه روش فهم، توصيف و تبيين در اين علوم، مشاهده و تجربه باشد يا استنتاج وبرهان). (انتقال به بحث شبکه مسائل علوم انسانی)
فرضیه بحث:
الگوریتم «تحقیق شبکهای شش مرحلهای»، مدل پیشنهادی برای تحقیق در علوم انسانی است.
تبیین بحث:
براساس پارادایم شبکهای:
۱. تجربه، از منابع معرفت است و روش تجربی که مبتنی بر استقراء است با ضوابطش، معرفتزا است و کاشف از ساختار یامعادلهای در خلقت است.
۲. عقل، از منابع معرفت است و روش عقلانی که مبتنی بر برهان منطقی و قیاس است با ضوابطش، معرفتزا است. لذا روش «تحلیل مفهومی» برای کشف برخی از ابعاد یک پدیده باید بهکار برود.
۳. وحی یا شهود قلبی، از منابع معرفت است و روش وحیانی که مبتنی بر شهود و علم حضوری است با ضوابطش، معرفتزا است.
۴. «کمیّت» نماد حدّ و مرز و کثرت وتمایز در هستی است لذا کَمّیتجویی، از روشهای معرفتزاست و روشهای مبتنی برکمّیت، کاشف بُعدی از ابعاد پدیدهها میباشند.
۵. «کیفیت» نماد تشکیکی بودن وجود ومراتب در هستی است، لذا کیفیتجویی، از روشهای معرفتزاست و روشهای مبتنی بر کیفیت،کاشف بُعدی از ابعاد پدیدهها میباشند.
۶. ظاهر و بُعد محسوس پدیدهها، فارغ از متغیرهای زمانی و مکانی و ارتباطی، بخشی از وجود واقعی آنهاست لذا روش تجربی باضوابطش معرفت زاست.
۷. باطن و بُعد نامحسوس پدیدهها(منشاءهای درونی بروز و ظهورات هر پدیده) بخشی از وجود واقعی آنهاست و میتواند براساس«بستر و زمینه و متغیرهای زمانی و مکانی و ارتباطی» تغییر کند. لذا روشهای تفسیری وابسته به زمینه یا فاعل شناسا با ضوابطش میتواند معرفتزا باشد.
نکته بسیار مهم:امکان تغییر در پدیده براساس تاثیرات زمینهای، نامحدود نیست و به طیف اصلی وجودی پدیده محدود میشود. (لذا نسبیگرایی مردود است.)
۸. بر این اساس (یعنی محور هفتم) روش«هرمنوتیکی» مبتنی بر مبناگروی معرفتشناسانه، قابل استفاده است و برای کشف برخی از ابعاد و لایههای پدیدهها و گزارهها باید مورد استفاده قرار بگیرد.
۹. بر همین اساس روش «پدیدارشناسانه»نیز برای کشف برخی از ابعاد و لایههای پدیدهها باید مورد استفاده قرار بگیرد.
۱۰. بر همین اساس، روش «تحلیل تاریخی»نیز که بستری برای مشاهده عینی رفتارهای پدیدهها و کشف معادلات نهفته در آنهاست،باید مورد استفاده قرار بگیرد.
۱۱. بر همین اساس، روش «عرفکاوی» که از روشهای وابسته به زمینه و بستر پدیده یا متن است نیز باید مورد استفاده قراربگیرد. از نتایج این اصل، ضرورت استفاده از «تحلیلهای زبانی» در کشف واقعیتهاست.
۱۲. علوم مختلف، بررسی پدیدههای خلقت از زوایای مختلف هستند و از آنجاییکه پدیدهها تکبُعدی نیستند و شبکهای هستند، برای کشف تمام جوانب و زوایای یک پدیده به هدف پیشبینی و کنترل، باید ازروشهای «میانرشتهای» استفاده کرد.
مجموعه این اصول دوازدهگانه را میتوان در «الگوریتم تحقیق موضوعمحور» بهصورت زیر تجمیع کرد:
در روش تحقیق، برای کشف واقعیتها،از رویکردتلفیقی، تطبیقی استفاده میکنیم؛ تلفیق و تطبیق شش رویکرد زیر:[۱]
رویکرد تحلیل زبانی، تحلیل مفهومی،پدیدارشناسی و تجربی[۲]، تحلیل وجودی[۳]، تاریخی[۴]،میانرشتهای که به ترتیب ذکر شده، مورد استفاده قرار میگیرند:[۵]
#روششناسی
#روشاطلاعاتشناسی
خانه > دانشنامه > روش شناسی > روش اطلاعات شناسی
دانشنامه, روش شناسی
روش اطلاعات شناسی
14 دقیقه خواندن
106
روش اطلاعات شناسی
موضوع بحث:
« روش اطلاعاتیابی و اطلاعاتشناسی – تحلیل محتوا »
مساله بحث:
چگونه میتوان بیشترین و بهترین اطلاعات را در مورد یک موضوع بهدست آورد؟ و از اطلاعاتِ موجود، بیشترین بهرهبرداری را برای حل مساله کرد؟
پیش فرض ها:
.
فرضیه بحث:
۱. منابع معتبر اطلاعات = مجموعههايي كه تجربهها، آزمايشها، وقايع،مشاهدات و برهانها و هر چه كه حكايت مستقيم از واقعيت ميكند را در خود دارند. (منابع دست اول)
۲. با استفاده از ابزار «از کجا؟ و به چه اعتباری؟» باید منابع اطلاعات را اعتبارسنجی کرد.
۳. برای دستيابی به مناسبترین اطلاعات در کوتاهترین زمان، نیاز به «طبقهبندی اطلاعات» است.
۴. «تحلیل محتوا» = ابزاری برای اطلاعاتشناسی، که بواسطه لایهبرداری از متن (با تشخیص کمیت، کیفیت و موقعیت اجزاء و روابط میان قسمتهای مختلف متن)، به کشف مقصود و فضای مورد نظر مولف میانجامد.
تبیین بحث:
طبیعی است که براي دست يابي به اطلاعات مورد نياز بايد به منابع اطلاعات مراجعه كنيم، مجموعههايي كه تجربهها، آزمايشها، وقايع،مشاهدات و برهانها و هرچه كه حكايت مستقيم از واقعيت ميكند را در خود دارند،منابع اطلاعات هستند.
در تحقيق، محقق به دنبال كشف واقعيت است، بنابراين منابع اطلاعاتي كه بيانگر مستقيم واقعيتها هستند براي او حائز اهميّتاند. در فرهنگ مادي و حسّگرايانه فقط مشاهدات و آزمايشهاي تجربي بيانگر مستقيم واقعيتها شمرده ميشوند و نهايت ادراك بيش از ظواهر مادي نيست ولي در نگرش اسلام علاوه بر مشاهدات تجربي، تفكرات و عقلانيات برهاني + گزارههاي وحياني نيز بيانگر مستقيم واقعيات هستند.
منابعي قابل مراجعه هستند كه يا خودقابل مشاهده و تجربه باشند يا مولفينِ آنها گزارش مشاهده يا تجربه مستقيم خود و ياتوليدات فكري برهاني خود را (با ذكر مقدمات) ارائه كرده باشند. اينگونه منابع،منابع دست اول هستند. دسته ديگر از منابع، نتايج تحليل و بررسيهاي خود بر منابع دست اول را ارائه كردهاند اينگونه منابع، منابع دست دوم هستند.
منابع اطلاعاتي به صورتهاي مختلف وجود دارند:
اشخاص (صاحبان تجربه و مشاهدهكنندگان+صاحبنظران)
تصاوير (عكس و فيلم= مواد بصري)
گفتارها (گفتگوها، مصاحبهها،سخنرانيها= مواد سمعي)
اشياء
اماكن
و نوشتارها (كتاب، مقاله، سند،يادداشت، لوح و تابلو، ميكروفيلم)
چندرسانهايها (سيديها و نرمافزارها)
از هركدام از منابع فوق اطلاعات خاص خود را ميتوان استخراج كرد. پس بايد قبل از مراجعه به منابع دورنمايي از محتويات آنها بهدست آورد و با فهرست سؤالات تحقيق مقايسه نمود.
شما بعد از تهيه فهرست سؤالات تحقيق،ذهن جهتيافته داريد و گم نخواهيد شد و وقت خود را به اطلاعات نامربوط هدر نخواهيدداد. كافي است سؤالات خود را در دست داشته باشيد و سراغ افرادي را بگيريد كه ارتباطي با چنين سوالاتي دارند تا به اشخاص مناسب براي گفتگو و مصاحبه برسيد. محيطهاي علمي و تحقيقي بهترين زمينه براي يافتن اينگونه افراد است.
مصاحبه و پرسشنامه:
براي انجام يك مصاحبه با افراديا اخذ اطلاعات بايدسؤال داشته باشيم؛ سؤالات تحقيق راه شما را براي انجام يك مصاحبه يا ارائه يك پرسشنامه هموار كرده است. اما بايد اين سؤالات مناسب با موقعيت مصاحبهشونده وافرادي كه پرسشنامه به آنها داده ميشود تغييراتي بكند تا اينكه:
۱. مفاهيمي كه شما در نظر داريد با مفاهيم و ذهنيات افراد مقابل هماهنگي داشته باشد (مثلاً:شما در تحقيق “دين و زندگي”سوالي را به اين صورت مطرح ميكنيد كه فقاهت چه مقدار در راهبردهاي اجتماعي اهميّت دارد؟ درحاليكه منظور شما از فقاهت معناي واقعي آن يعني دينشناس بودن است. اما فرد پاسخگو از فقاهت ذهنيتي ديگر دارد كه دانستنِ احكام و رسالة عمليه دادن است).
۲. فرديا افراد پاسخگو بدون ملاحظات جنبي بتوانند نظر واقعي خود را ابراز كنند (سوال به ضرر يا نفع موارد خاصي كه حساسيتهاي جنبي ايجاد ميكند سبب انحراف مصاحبه از مسيراطلاعيابي خود خواهد شد، همينطورسؤال در موقعيت كمبود وقت و…).
#روششناسی
#روشتألیفمنابعدرسی
خانه > دانشنامه > روش شناسی > روش تالیف منابع درسی
دانشنامه, روش شناسی
روش تالیف منابع درسی
5 دقیقه خواندن
124
روش تالیف منابع درسی
روش تالیف منابع درسی دانشنامه عبدالحمید واسطی
موضوع بحث:
« تالیف متن آموزشی » چیست؟ چرا؟ و چگونه؟
مساله بحث:
متون درسی برای «یادگیری» هستند، برای دستیابی به بهترین حالتِ «یادگیری»، باید چه قالبی داشته باشند؟
پیش فرض ها:
فهم = کشف رابطهها
سطوح فهم و ادراک = هر چه کشف اجزاء و روابط بیشتری در موضوع صورت بگیرد، سطح فهم عمیقتر میشود. (انتقال به جدول سطوح فهم و ادراک)
یادگیری = فهم مطلب بهطوری که بتواند در عمل از آن استفاده کند. (تاثیر نسبتا پایدار در رفتار فراگیرنده بگذارد.)
آموزش و تدریس = زمینهسازی برای فعال شدن تفکر علمآموز، در جهت کشف پاسخ مسائل یک علم (مسائلی که قبلا توسط اندیشمندان پاسخ داده شده است؛ بنابراین آموزش تلاش برای بازتولید پاسخهای علمی است.)
برنامه درسی = تعیین بستههای اطلاعاتی لازم متوازن، برای سطوح مختلف زندگی فردی و جمعیِ فراگیران در یک جامعه.
فرضیه بحث:
۱. متن آموزشی (منبع درسی) = بستهای از اطلاعات در مورد یک علم یا موضوع، که در عین رعایت ساختار علم، متناسب با سطح و گستره نیازهای مخاطب خاص خود میباشد و کمی بالاتر از سطح فهم و درک مخاطب است. (بهطوری که مخاطب در عین فهم قسمتهایی از مطالب، احساس میکند نمیتواند خودآموزی داشته باشد و نیاز به راهنمایی استاد دارد.)
۲. روش تالیف یک متن آموزشی = ارائه بسته اطلاعات درسی، در قالب تفکربرانگیز بهطوری که فراگیر با راهنمایی استاد، بتواند خودش به اطلاعات درس برسد. (بازتولید اطلاعات درس توسط فراگیر)
تبیین بحث:
علم، پاسخگوی نیازهای بشر است و آموزش علم، برای یادگیری و یادگیری برای زندگی است؛ بنابراین در برنامهریزی درسی، رویکرد «نیازمحور» بیشترین تناسب را با هویت «علم» دارد.
از سوی دیگر «علم» محصول فعالیت ساختارمند ذهن و آینهای برای نشاندادن نظام منطقی و قانونمند عالَم است، بنابراین ملاحظه ساختار علم و هستی، در برنامهریزی درسی ضروری است.
از ترکیب دو ملاک ذکر شده، میتوان راهبرد «نیاز-ساخت» را برای تدوین برنامههای درسی و متون آموزشی برگزید؛ و این یعنی: در تدوین محتوای درسی و در تدوین ترکیب واحدهای درسی و در تدوین ترکیب سطوح آموزشی، باید ملاک نیازمحوری در فضای ساختار علم، حاکم باشد. نتیجه مطلب این است که: تدوین اهداف براساس نیازها و تدوین سرفصلها با ملاحظه ساختار علم باید انجام شود.
در جهت دیگر، رشد ذهن و فکر و سطح ادراک انسان، هم تدریجی است و هم خودبخود انجام نمیپذیرد و نیاز به محرک بیرونی دارد لذا راهبرد خودآموزی در فضای علم، به نتیجه نمیرسد و همچنین استفاده از منابع درسی که صِرفاً مصادیق اطلاعات فراگیر را افزایش میدهند (نه سطح تحلیل او را) سبب مخفی ماندن حجم عظیمی از لایههای حقیقت، از فراگیر میشود، لذا متن درسی باید خودآموز و در سطح فکر فراگیر نباشد و از طرف دیگر، بهگونهای نزدیک باشد که با راهنمایی استاد و فرآیند آموزش بتواند به لایهای بالاتر از سطح درک موجود خود پل بزند و ارتقاء یابد.
انتقال اطلاعات بهصورت حافظهای نیز، سبب فهم، یادگیری و کشف روابط میان مفاهیم نمیشود لذا برنامه آموزشی و متون درسی و فرآیند تعلیم و تعلّم (یاددهی-یادگیری) باید بهگونهای تنظیم شود که «تفکر» فراگیر را فعال کند.
در زاویه دیگر، مسائلی که در کتب درسی بررسی میشوند موارد محدودی هستند که بهعنوان مثال ارائه میشوند و در صحنه عملی زندگی، مسائلی که فراگیر با آنها مواجه میشود بسیار گستردهتر و با تفاوتهای زیاد است، لذا فراگیر نیازمند توانایی «تعمیم» است. توانایی تعمیم یعنی با مشاهده و تجربه چند نمونه، بتوان قاعده و قانون حاکم بر آنها را کشف کرد و به دیگر نمونههای تجربهنشده سرایت داد. چنین توانایی نیازمند فعالسازی «تفکر» است.
روش آموزش «پنجبُعدی» میتواند راهبرد موثری برای تالیف متون درسی باشد. روش آموزش پنج بُعدی، ترکیب پنج فرآیند زیر است: فرآیند حل مساله، بارش فکری و بررسی تحلیلی، مطالعه تطبیقی، بررسی کاربردی، بررسی انتقادی. (انتقال به بحث تفصیلی)
براساس این روش، مولف با طرح یک مساله که دغدغه و کنجکاوی فراگیر را برانگیزد درس را شروع میکند؛ از فراگیر میخواهد به آن پاسخ دهد؛ برخی مفاهیم لازم برای حرکت بهسمت پاسخ را در اختیار او میگذارد (حداقل لازم). در مرحله دوم، از او میخواهد پاسخهای دیگرانی را پیدا کند و پاسخ خود را با آنها مقایسه کند و نقاط اشتراک و اختلاف را بیابد و علت اختلاف را کشف کند؛ در مرحله سوم، از او میخواهد تا تاثیر پاسخش را در عمل پیدا کند و آثار آن را بررسی نماید و در مرحله آخر، از او میخواهد تا راه بهینهسازی پاسخ خودش و کشف نقاط ضعف پاسخهای دیگر را پیدا کند.
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث:
برای رسیدن به یک تالیف مطلوب، جدول زیر باید پر شود:
ردیف
شاخص ارزیابی
تایید
نیازهایی که سبب شده است این برنامه طراحی شود، ذکر شده است.
عباراتِ بیانگر نیازها، واضح و قابل درک است.
جوانب مختلف نیازها، دیده شده است. نیازهای فردی+ اجتماعی+ بینالمللی+ نیازهای خودِ علم+ سه حیطه شناختی، روانی و مهارتی (جامعیت و مانعیت فهرست نیازها)
جوانب مختلف نیازها بهروشنی تفکیک شده است.
نیازها، واقعبینانه تنظیم شدهاند. (واقعبینی در توان و موقعیت افراد+ فضای اجتماعی و بینالمللی+ ظرفیت علم موردنظر+ نقشه برنامه کلان آموزشی)
نیازها، ناظر به وضعیت فعلی و حداقل یک دهه آینده میباشند.
نیازها منطبق با ارزشها و اهداف کلان زندگی هستند. (مثلا شاخصهای انسان مطلوب)
ربط نیازها با علائق عمومی مخاطبین برنامه دیده شده است.
اهداف ذکر شده منطبق با اسناد بالادستی مثل چشمانداز و سیاستهای کلی میباشد.
اهداف، منطبق با ساختار دانش مورد نظر میباشد.
کارکردهای محتواها تصریح شده است.
شاخص اعتبار علمی محتواها ارائه شده است.
به قابلیت یادگیری محتواها دقیقا توجه شده است.
به دستیابی به ایدههای اصلی و مولّد در علم مورد نظر توجه شده است.
کلیه زیرساختهای مفهومی و روشی برای تولید علم در سطح بالاتر دیده شده است.
ارتباط عمودی محتوا با محتواهای مرتبط برقرار است. (روابط علّی معلولی)
ارتباط افقی محتوا با محتواهای مرتبط برقرار است. (روابط تلازمی)
انعطافپذیری در سازماندهی محتوا و اجرای آن دیده شده است.
سازماندهی محتوا، توانایی «تحلیل مفاهیم» ایجاد میکند.
توانایی «کاربردی سازی مفاهیم» ایجاد میکند.
توانایی «ترکیب مفاهیم و بازتولید نظریات» را ایجاد میکند.
توانایی «استدلال و نقادی» ایجاد میکند.
این موضوع در کارگاه آموزشی یک واحدی (۱۶ ساعت) قابل ارائه است.
ثبت نام کارگاه روش تالیف متون آموزشی
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
آموزش ، آموزش پنج بُعدی ، آموزش فعال ، برنامه ریزی درسی ، متون درسی ، منابع آموزشی ، روششناسی تالیف
برچسب #آموزش #آموزش پنج بُعدی #آموزش فعال #برنامه ریزی درسی #تعلیم #روش تالیف منابع درسی #روششناسی تالیف #متن #متن آموزشی #متون درسی #منابع آموزشی #منابع درسی
دانشنامه, روش شناسی
#روششناسی
#روشفرضیهپردازی
خانه > دانشنامه > روش شناسی > روش فرضیه پردازی
دانشنامه, روش شناسی
روش فرضیه پردازی
6 دقیقه خواندن
124
روش فرضیه پردازی
روش فرضیه پردازی دانشنامه عبدالحمید واسطی
موضوع بحث:
« فرضیه » چیست؟ چرا؟ و چگونه؟
مساله بحث:
چگونه میتوان با جمعآوری شواهد و قرائن، حدس روشمندی را برای پاسخ مساله مورد نظر ایجاد کرد؟
پیش فرض ها:
.
فرضیه بحث:
۱. فرضيّه = احتمالي كه پس از تجزيه و تحليل اطلاعات، نسبت به راهحل و پاسخ سؤال به ذهن ميرسد و بیانگر رابطه بین حداقل یک دو متغیر است (موضوع، محمول – متغیر مستقل، متغیر وابسته – مقدم، تالی)؛ و سهم هر یک از متغیرها در موضوع مورد نظر تعیین میکند.
۲. در فرضیهسازی، ابتدا با استفاده از ابزار الگوریتمها تمام احتمالات ممکن تشخیص داده میشود و سپس با برآيندگیری از شواهد و قرائن، احتمال برتر انتخاب میشود و سپس بهصورت جملهای خبری که در آن نوع رابطه میان حداقل دو متغیر تعیین شده است، عرضه میشود.
۳. روشهای تحقیق، در واقع روش تولید فرضیهها و روش آزمون فرضیهها هستند.
تبیین بحث:
فرضيه يك الگوي اوليّه از نتيجه نهايي است؛ فرضیهها صِرفا توصیفگر نیستند بلکه در مقام «تبیین» هستند؛ فرضيهسازي داراي محوری اصلي است كه عبارت است از:
«تشخیص احتمال برتر از میان تمام احتمالات ممكن براي حل مشكل»
یعني تعيين عناصر و ارتباطاتي كه قابليت دارند وضعيت موجود را به وضعيت مطلوب برسانند؟ براي رسيدن به پاسخ اين سؤال بايد مراحل زيرانجام شود:
(البته پس از انجام مراحل تحلیل اطلاعات و کشف متغیرهای مرتبط با مساله و نوع رابطه بین آنها)
۱. تعیین تمام احتمالات ممکن ارتباطی میان متغیرهای مرتبط با مساله (انتقال به چهل اصل خلاقیت – TRIZ)
۲. تعيين حداقل عناصر و ارتباطاتي كه نميتوان از آنها صرف نظر كرد.(شاخص پايه)
۳. تعیین متغیری که به نظر بیشترین تاثیر را در نتیجه نهایی دارد.(مرکز ثقل و هسته مرکزی)
۴. تغیین متغیری که به نظر ، شروع فرآیند از او میباشد. (نقطه شروع)
۵. تعيين عناصر و ارتباطاتي كه بايدحذف شوند(موانع و نقاط بحران)
۶. تعیین جهت جریان با وصل کردن نقطه شروع به مرکز ثقل و از مرکز ثقل به سمت خروجی مورد نیاز بهطوری که در این مسیر به نقاط بحران برخورد نکند.
۷. تعیین کمیت، کیفیت، زمان، مکان، شرایط و زمینه برای «بهینه شدن جریان ایجاد شده»
۸. پاسخ دادن به سوال زير در قالب یک جمله خبری:
به نظر ميآيد چه چيز، توسط چه عاملی، تحت چه شرايطي، در چه زمان و مكاني و چگونه بايد انجام شود تا نياز برطرف شود و هدف حاصل شود؟
فرضيهاي قابل اعتنا است كه اولاً پس از تجزيه و تحليل اطلاعات باشد و ثانياً مراحل فوق را طي كند، بنابراين تشابه كلمة “فرضيه” با كلمة “فرض” كه به معني امري خيالي است نبايد سبب شود تا انسان هر حدس و گماني را فرضيه بپندارد. حدسها، ابتكارها، خلاقيتها فرضيه نيستند بلكه ميتوانند منشاء فرضيهاي بشوند يعني يك حدس، ميتواند سبب توجّه ذهن به عنصر جديد و يا ارتباط جديدي بين عناصر شود كه پس از بررسيهاي سهگانة فوق، احتمال جديدي براي حل مشكل بهدست آيد.
براي اينكه روند فرضيهسازي و محاسبة تمام احتمالات ممكن بهصورت دقيق و آگاهانه انجام شود بايد از روش “الگوريتمسازي” استفاده شود؛ همچنین میتوان از عملكردي به نام “طوفان ذهني” نیز کمک گرفت؛ یعنی افرادي با سنين مختلف و ديدگاههاي مختلف بههمراه افراد متخصص دور هم جمع ميشوند، موضوع و مشكل مطرح ميشود، هر كس هر آنچه را كه به ذهنش خطور ميكند بازگو ميكند. در برخي موارد گفتههاي افراد سبب ايجاد جرقهاي در ذهن متخصصين ميشود و با پيگيري حدسي كه زدهاند فرضيهاي را ارائه ميكنند.
برای کشف متغیرها و روابطی که احتمال دارد از دید مخفی شده باشند، راهکارهای عملیاتی زیر در «فرآیند حلمساله» و «فرآيند خلاقیت» پیشنهاد شده است:
(محورهای زیر از كتاب “۱۰۱تكنيك حل خلاق مساله”، جيمز هيگينز، ترجمه دكتر محمود احمدپوردارياني اخذ شده است)
براي تحليل محيط و شناسايي مساله ميتوان از روشهاي زير استفاده كرد:
#روششناسی
#الگوریتماجتهادوتولیدعلمدینی
خانه > دانشنامه > روش شناسی > الگوریتم اجتهاد و تولید علم دینی
دانشنامه, روش شناسی
الگوریتم اجتهاد و تولید علم دینی
12 دقیقه خواندن
125
الگوریتم اجتهاد و تولید علم دینی
الگوریتم اجتهاد دانشنامه عبدالحمید واسطی
موضوع بحث:
« اجتهاد سیستمی » چیست؟ چرا لازم است و چگونه انجام میشود؟ (اجتهاد تمدنساز)
مساله بحث:
برای دستیابی مُوجَّه به نظر خداوند در مورد فرآیندهای مورد نیاز در زندگی، در مقیاس کلان (نه تکلیف فردی در برابر موضوعات) چه باید کرد؟
پیش فرض ها:
فهم دین، نیازمند ضوابط علمی است و هر فهمی از آیات و روایات، معتبر نیست.
این ضوابط در علم اصول فقه، فقه، فقهالحدیث، تفسیر و علم رجال ارائه شده است.
این بحث در دستگاه فکری «اصولی» مورد بررسی قرار میگیرد و مبانی اصولیین شیعه بر آن حاکم است. (جدول تفاوت مبانی مکاتب فقهی)
فرضیه بحث:
۱. اجتهاد سیستمی = به کارگیری تمام تلاش معرفتی برای کشف نظر خداوند در پاسخ به نیازهای خرد و کلان جامعه و تولید مدلها و سیستمهای مورد نیاز بشر، از منابع دین با روش «اجتهاد جواهری»۱بعلاوه «منطق فرآیندها» (انتقال به صفحه الگوریتم اجتهاد + انتقال به بحث منطق فرآیندها)
۲. شبکهسازی از گزارههای دین در مورد یک موضوع، با استفاده از اجتهاد سیستمی (منطق فرآيندها)، موجب تولید «نظریه» و «مدل» دینی در آن موضوع میشود. (انتقال به صفحه توضیح علم دینی)
۳. برای اجتهاد سیستمی، باید روابط بین گزارههای مربوط به یک موضوع، در قالب ورودی، خروجی و پردازش (تعیین نقطه شروع، مرکز ثقل فرآیند، مسیر حرکت قدمبهقدم، نقاط بحران و نقطه پایان و فرآیند بازخوردگیری) کشف و شبیهسازی شوند. (انتقال به صفحه توضیح مدلسازی)
تبیین بحث:
از آنجایی که هستی شبکهای است (انتقال به تحلیل مفهوم شبکه هستی)،موقعیت و مختصات تمام پدیدهها و موضوعات، در برآیند روابط آنها با کلان هستی باید محاسبه شود؛ و از آنجایی که تشریع مطابق تکوین و تجلی تکوین است وقتی بخواهیم نظر خداوند در مورد یک موضوع را بدانیم باید موقعیت آن موضوع در مجموعه گزارههای دین محاسبه و تشخیص داده شود. (انتقال به بحث نگرش سیستمی به دین)
محورهای این محاسبه به صورت زیر است:
ورودی سیستم: شبکه مسائل و موضوعات زندگی، شبکه مسائل علوم انسانی
محیط سیستم: شبکه هستی
فرآيندهای پایة سیستم: ساختارها و قوانین هستی، عقل و فطرت
دادهها و منابع اطلاعات: شبکه گزارههای دین
مرزهای سیستم: شبکه اهداف، چهارچوبها و ارزشهای بنیادین دین
فرآیند کشف و تحلیل اطلاعات: منطق فهم دین و الگوریتم اجتهادجواهری
ابعاد سیستم: مفهوم گسترش یافتة «حُکم» از ما یطلبه الشارع، به ما صدر عن الشارع لتنظیم الحیاه و مفهوم گسترش یافتة «موضوع» از فعل جوارحی مکلف واحد به کلیه شؤون زندگی (خرد و کلان)
ابزار تحلیل مفهومی: منطق فرآیندیابی در تحلیل
ابزارگسترش دامنه مفهوم: منطق فقه تفریعی در تطبیق
منطق مدلسازی در ترکیب: علل اربع+مقولات عشر+ فرمول حرکت= ابزار ترکیب متغیرها
ابزار جستجو: ماتریس کلیدواژهها
ابزار کشف متغیرهاو روابط و جمع دلالی: جدول تحلیل گزارهای
خروجی: ترجمه گزارة دین به زبان فرضیه علمی و استخراج راهبرد
ابزار کشف دامنه و بُرد نظریه و آزمون انسجام بیرونی: موقعیتیابی فرضیه در الگوی پیشرفت و نقشه تمدنی
تصویر زیر نمایی از مدل اجتهاد سیستمی است:
در اجتهاد سیستمی موارد زیر باید مورد توجه قرار گیرد:
.۱مسالهشناسی و موضوعشناسی (موضوعات عرفی، تخصصی، فردی، جمعی)
.۲حکمشناسی (تکلیفی الزامی، تکلیفی استحبابی، وضعی، ارشادی)
.۳مقیاس کلان (خانواده، سازمان، محله، شهر،کشور، بینالملل، تمدنی)
.۴الزامات قطعی موضوعات و احکام (دلالتهای تضمنی و التزامی و مقدمات و شرایط لازم برای تحقق آنها)
.۵شبکه گزارههای دین (عرضه بر قرآن و روایات محکمات برای نسبتسنجی و ایجاد انسجام درونی)
.۶تنظیم براساس منطق سیستمسازی
.۷شرایط فعال کردن و پیادهسازی حکم (برای تعیین حکم اولی یا حکم ثانوی)
توضیح: سيستم يا شبكه، مجموعهاي از عناصر است كه با يكديگرارتباط برقرار ميكنند و براي تحقّق يك هدف در تلاشاند. در هر شبكه، تغيير هر جزءبر ديگر اجزاء و بر كلّ، تأثير دارد و هيچيك از عناصر، اثري مستقل و جدا ازمجموعه نميگذارند و نميپذيرند.
۷. نظام مکتبی، اصول حاکم بر زندگی فردی و اجتماعی است که از آن به مکتب اقتصادی، مکتب سیاسی، مکتب اجتماعی تعبیر میشود.[۴]
۱۴. توجیههای استفاده شده در نظریه (مثالها و شواهد صدق بهکاررفته در نظریه) بررسی مبادی معرفتی ۱۲ نظریه در علوم انسانی و کشف تاثیر تغییر نوع نگاه به مبادی در خروجی نظری
مانند تابع مصرف فریدمن، ساختاریابی گیدنز، نظریه انقلاب فوکو
۱۵. لوازم منطقی نظریه (دلالتهای التزامی و مباشر نظریه) استفاده از اجتهاد دینی برای استخراج شاخصهای سنجش انسان موجود، از دین
استفاده از روشهای تجربی برای اجرای عملیات سنجش و تحلیل آن
استفاده از اجتهاد برای استخراج شاخصهای انسان مطلوب و نظام ارزشی
استفاده از اجتهاد و تجربه برای تعریف عملیاتی تغییر انسان موجود به مطلوب (علومی مانند فقه، اخلاق، عرفان، روانشناسی)
۱۶. نتایج معرفتی نظریه (چه تاثیری در چه فضای علمی ایجاد میکند؟) ۱. تلاش برای تولید فلسفههای مضاف بالخصوص فلسفه مضاف به امور
۲.تلاش برای تولید انسانشناسیهای خاص و ارزششناسیهای خاص
۳. تلاش برای تولید شااخصهای انسان مطلوب
۴. تلاش برای تولید چگونگی تغییر از موجود به مطلوب
۵. علومی را میخواهیم که ربط ملک و ملکوت را برقرار کنند.
۶. رویکرد غربگزینی انتقادی
۱۷. آثار نظریه (آثار عینی که نظریه میتواند ایجاد کند یا ایجاد کرده است) تولید مبانی فلسفه علوم انسانی اسلامی
۱۸. رقباء نظریه (افکار و نظریاتی که همگرا با این نظریه نیستند و مخالف محسوب میشوند) همه نظریاتی که امکان تولید علم دینی را قبول ندارند.
همه نظریاتی که امکان تولید علم دینی را در همه علوم قبول دارند و تعریف علم دینی را الگوی یکسان برای همه علوم میدانند.
همه نظریاتی که روش تولید علم دینی را فقط منحصر در استخراج نقلی میدانند.
۱۹. روش گسترش نظریه (آیا صاحبنظریه، خودانتقادی داشته است یا اشاره به شیوه تکمیل و بازسازی نظریه کرده است؟) نیاز نظریه به تکمیل از جهت فرآیند استخراج و تولید مدل عملیاتی
پی نوشت ها:
[1] . کتاب وسائلالشیعه، ج۵، ص۴۶۸
برچسب #اجتهاد #اجتهاد سیستمی #الگوریتم اجتهاد #دین کاربردی #دینشناسی #روششناسی فقاهت #علم دینی #علم وحیانی #فهم دین #مدل سازی
دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی
فلسفه توهم زدگی را برطرف مینماید و خلط بین توهم و واقعیت را برطرف میسازد. بدون فلسفه توهمات پوچ، هدف واقعی و راه واقعی را ناپدید میسازند.
فلسفه راه تفکر را نشان میدهد و تفکر پایه تمامی حرکتهاست. روش تحقیق مبتنی بر فلسفه بهترین روش تحقیق است که در زندگی علمی و عملی کاربرد فراوان دارد.
تصمیمگیری در موارد شبیه به یکدیگر از مشکلترین موارد است. فلسفه با آموزش کشف ملاکهای تشابه و تفاوت کمک بزرگی در این زمینه است.
تعیین هدفهای جزئی و کلی در زندگی اهمیت زیادی دارد. فلسفه با در نظر گرفتن قوای وجودی در این زمینه کارگشاست.
از مشکلات همیشگی برنامهریزیها، نقاط بحرانزاست. این نقاط ناشی از نقصهایی است که در مسیر یک برنامه به وجود میآید. از جمله مأموریتهای فلسفه، شناخت نقصها و موارد عدمی است.
تعیین افق و زاویه دید به عهده علمی است که توانایی کشف نقاط مختلف هستی را دارد و تعیین این دو مقوله برای هر حرکتی لازم است. کار فلسفه جهتدهی به نحوه و بعد نگرش انسان است و لایههای مختلف را در مقابل دید او از زاویههای مختلف میگشاید.
پرداختن به ابعاد مختلف انسان و به خصوص ابعاد معنوی آن ارتباط مستقیم با شناخت خداوند دارد. شناخت صفات مختلف پرودگار و نحوه ارتباط عالم با خالق از فوائد پرداختن به فلسفه است. به عنوان مثال درک صحیح نسبت به قادریت ویا عالمیت پرودگار در نحوه زندگی انسان تأثیر مستقیم دارد.
تمام آنچه در ذهن ما میگذرد آیا تمام واقعیت است و یا جزئی از آن و یا هیچکدام؟ جواب سؤال هر چه باشد در نحوه اعتماد به ذهنیات و به تبع آن رفتار و اعمال انسان اثر میگذارد. فلسفه جواب این سؤال را مشخص میسازد.
در یک جمله شاید بتوان گفت که فلسفه عهدهدار تأمین نگاه عقلانی به بشریت و دنیای اطراف اوست و هرچه از این سمت پیش میرویم توجه به فلسفه پررنگتر میشود زیرا در فضای رقابت آنچه خریدار دارد نظری است که پشتوانه قویتری داشته باشد.
رابطه حکمت و عرفان با تمدنسازی
انتقال به مقاله « رابطه عرفان و تمدنسازی »
انتقال به دوره آموزشی تربیت مدرس و مبلغ حکمت و عرفان + انتقال به گزارش همایش بازخوانی عرفان و حکمت شیعی
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
هستی شناسی، دینشناسی، فهم دین، روششناسی، رویکردشناسی، رویکرد فلسفی و عرفانی، جریان وحدت در کثرت
پی نوشت ها:
[1] . طباطبایی، المیزان، ج۲، ص۶۰۷
[2] . طباطبایی، الميزان، ج ۱۲، ص۵۷۱
[3] . طباطبایی، المیزان، ج۱۹، ذیل آیه ۲ سوره جمعه
[4] . مطهری، فلسفه و منطق، صفحه۴۰
[5] . مطهری، فلسفه و منطق، صفحه ۴۰
[6] . مقدمه ای بر فلسفه، صفحه ۱۱
[7] . مقدمه ای بر فلسفه، صفحه ۱۲
[8] . مقدمه ای برفلسفه، صفحه ۱۲
[9] . مقدمه ای بر فلسفه،صفحه ۱۲
[10] . مقدمه ای برفلسفه، صفحه ۱۲
[11] . مقدمه ای بر فلسفه، صفحه ۱۲
[12] . مقدمه ای بر فلسفه، صفحه ۱۳
[13] . مقدمه ای بر فلسفه، صفحه ۱۳
[14] . اسفار، ج۱، ص۲۰
[15] . رسائل الكندي، ص۹۷
[16] . الفصول المنتزعه، ص۵۲
[17] . عيون الحكمه، ص۱۶
[18] . النجاه، ص۱۹۸
[19] . حاشيه الهيات شفاء، ص۲۶۴
[20] . اسفار، ج۱، ص۳۳۸
[21] . اسفار، ج ۱ ص۲۰
[22] . محیالدین، رساله اصطلاحات الصوفیة: ص۴
[23] . بسطامی، نصوص من شطحات الصوفیة: ص۱۱۲
[24] . معروف کرخی، عوارف المعارف: ص۴۰
[25] . کتانی، موسوعه مصطلحات الصوفیه: ص۸
[26] . بوعلی سینا، الاشارات نمط نهم فصل دوم
[27] . کاشانی، اصطلاحات الصوفیة: ص۱۲۴
[28] . ابنفناری، مصباح الانس: ص۶
[29] . ابنفناری، مصباح الانس: ص۶
[30] . ابنفناری، مصباح الانس: ص۶
[31] . ابن فناری، مصباح الانس: ص۶
[32] . ابنفناری، مصباح الانس: ص۶
[33] . محقق قیصری، شرح تائیه ابنفارض
[34] . قیصری، شرح فصوصالحکم: ص۱۹
[35] . محقق قیصری، رسالة التوحید و النبوة و الولایة: ص۷
[36] . قیصری، رساله التوحید و النبوة و الولایة: ص۶
[37] . قیصری، شرح فصوصالحکم: ص۷۱۵
برچسب #جریان وحدت در کثرت #حکمت #دینشناسی #روششناسی #رویکرد فلسفی و عرفانی #رویکردشناسی #عرفان #فلسفه #فهم دین #معرفت #هستی شناسی
دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی
توحید
دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی
کنترل کیفیت
بتواند اثبات كند واقعيتهايی هستند. (خارج از خيال و توهم ما)
بتواند اثبات كند اين واقعيتها، يك شبكه و دستگاه منسجم و يكپارچه وجودی را تشكيل دادهاند و تصادفی و از همگسسته نيستند.
بتواند روابط[1] بين موجودات و ساختار كلان هستی را ترسيم كند و برای مدعيات خود استدلال بياورد.
بتواند به سؤالات هفتگانه چه هستيم؟ از كجا آمدهايم؟ چگونه آمدهايم؟ به كجا میرويم؟ در كجا هستيم؟ با چه موجوداتی هستيم؟ چگونه حركت میكنيم؟ پاسخ عقلانی بدهد.[2]
بتواند وجود خدا و خصوصيات وجودی او را با برهان عقلی اثبات كند.[3]
بتواند كيفيت ربط موجودات با خداوند را توضيح دهد و برای مدعای خود استدلال بياورد.
بتواند كيفيت خلقت جهان را توصيف كند و استدلال بياورد و با فرضيات فيزيك جديد مقايسه كند.
بتواند تصوير فلسفی با استدلال از جهان مادی، ماده، فضا، زمان، نور، انرژی ارائه دهد و با فرضيات فيزيك جديد مقايسه كند.
بتواند توصيفی از جهانهای ماوراء ماده ارائه دهد و بر آن استدلال بياورد و با توصيفهای عرفانی (صادق و كاذب) مقايسه كند و اعتبارسنجی نمايد.
بتواند حقيقت نفس و روح و ذهن و رابطه آنها با يكديگر و با بدن را با استدلال توصيف كند و با فرضيات روانشناسی و توصيفهای عرفانی مقايسه كند.
بتواند نگرشهای مطرح در فلسفه اسلامی را در يك جدول تطبيقی عرضه كند و تاثير انواع نگرشها به هستی و شبكه موجودات، در زندگی را به تصوير بكشد به گونهای كه مخاطب اهميت دستيابی به نگرشی صحيح و جامع از هستی (داشتن اطلاعات فلسفی درست) را لمس كند.
بتواند تاثير مبانی فلسفی را در تعليم و تربيت، برنامهريزی و مديريت، دينشناسی، تصميمگيری و معنی زندگی، با شواهد و مستندات نشان دهد.
مدعای فلسفههای الحادی و فلسفههای شرقی و غربی را بشناسد و بتواند حداقل يك نقد نسبت به آنها ارائه كند.
فهرستی از برهانهای عقلی و استدلالهای فلسفی به كار رفته در قرآن و روايات را در دست داشته باشد و بتواند تبيينهای فلسفی متخصصين از اين آيات و روايات را تحليل و تشريح كند.[4] (مثلاً بيانهای موجود در كتاب الميزان و كتاب بحارالانوار)[5]
بتواند سخنرانی ها و مقالات تخصصی فلسفی را درك كند و به سؤالاتی كه در مورد محتوای آنها پرسيده میشود پاسخ بدهد.
(انتقال به فایل کامل اهداف مهارتی در علوم حوزوی)
در الگوی پیشرفت و توسعه نیز میتوان «مهارتمحوری» را بهعنوان رویکرد حاکم بر الگو قرار داد؛ یعنی کلیه اهداف و شاخصها باید از اهداف شناختی و شاخصهای مدارک علمی، ارتقاء به اهداف و شاخصهای مهارتی پیدا کند.
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
روششناسی، رویکرد مهارتمحور، مدل پیشرفت و توسعه
پی نوشت ها:
[1] . كيفيت، كميت و جهت اثرگذاری و اثرپذيری بر يكديگر و موقعيت و رتبه هر يك از موجودات در اين شبكه
[2] . بتواند مقاله يا سخنرانی ای را كه با جمله «ما در جهانی زندگی میكنيم كه از جهت وجودی ….» آغاز میشود ارائه كند. بتواند سرمنشأ هستی را با استدلال نشان دهد. بتواند كيفيت خلقت را با استدلال توصيف كند.
[3] . بتواند به گونهای عالم وجود و خداوند را توصيف كند كه تصور چنين خدايی مستلزم تصديق به وجود آن باشد.
[4] . در يك مقاله علمی يا در يك سخنرانی يا در يك گفتگوی علمی
[5] . و در مواردی كه تحليلی تخصصی يافت نشود بتواند فهم اوليهای از آنها به صورت روشمند پيدا كند مثلا بتواند بر گفتگوی حضرت رضا عليهالسلام با عمران صابی توضيحی ارائه كند يا بتواند نسبت به محتوای احاديث كتاب توحيد صدوق، فهم اوليهای را در مخاطب ايجاد نمايد.
برچسب #روششناسی #رویکرد مهارتمحور #فلسفه #مدل پیشرفت و توسعه #مهارت #مهارت محوری
دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی
نبرد استراتژیک
دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی
فقه تمدنی