eitaa logo
یادداشت های یک طلبه
610 دنبال‌کننده
637 عکس
87 ویدیو
26 فایل
دغدغه، عکسنوشت ها و سوالات ذهنی یک طلبه #مِن_دانشگاه_حتّی_الحوزه #کتاب #کتاب_بخوانیم #مشاهدات #دستور_از_خمینی ارتباط: @admin_delneveshtetalabe @delneveshtetalabe
مشاهده در ایتا
دانلود
یادداشت های یک طلبه
نامه شماره دو سلام نورا جان می‌دانم که نامه اول را هنوز نخوانده‌ای. قصد نوشتن نامه دیگری نداشتم. نامه‌ی اول را در جشن تولدت نوشتم و گذاشتم تا سالیان دیگر که خواندن و نوشتن یاد گرفتی خودت بخوانی. اما دیدم اگر دست‌به‌قلم نبرم و وقایع این روزهای اطراف تو را برایت روایت نکنم، هم به تو و هم به تاریخ مدیون هستم. اگر من برایت روایت نکنم که در این چند وقت چه بر سر دخترانِ هم سن و سال تو در غزه و یا کرمان افتاد، برایت روایت خواهند کرد که: دختربچه «کاپشن صورتی با گوشواره قلبی» عامل ترور صد نفر در کرمان بود! دایی جان... دیشب که مادرت تماس گرفته بود کلمه‌ای گفتی که ذهنم را به‌شدت درگیر کرد. چند باری هم کلمات را تکرار کردی. بالاخره فهمیدم چه می‌گویی. کسی از بچه‌ای که هنوز سنش به دو سال نرسیده توقعی ندارد که «دوستت دارم» را «دوشِت دااَم» تلفظ نکند. یک‌شب قبل‌تر مادرت فیلمی فرستاد که بالای سر بابا نشسته بودی و با تلفن همراه پدربزرگت بازی می‌کرد. یاد فیلم‌های دختربچه غزه‌ای افتادم و پدربزرگش. حتماً او هم به پدربزرگش می‌گفته است: دوستت دارم. عزیزم در روزهایی که با خوشی و شادی داری بین خانه با عروسک «آخوشی»(آقا خرگوشِ) بازی می‌کنی، خانواده‌ای در کرمان داغدار دختربچه‌ای هستند که توسط گروه داعش همراه با جمعی دیگر ترور شد. اگر تو مهمان ناخوانده جمع خانواده ما شوی، همه خوشحال می‌شوییم. جایت هم، آغوش یکایک ماست. ولی در همین روزها موشک‌های اسرائیل مهمان شوم و ناخوانده‌ای هستند برای فلسطینی‌ها. یکی از همین موشک‌ها ... بگذار ننویسم. نه من طاقت نوشتن و فکر کردن به این موضوع را دارم و نه مادرت. ولی اگر روزی این نامه را خواندی، به دنبال سرگذشت دخترِ «کاپشن صورتی با گوشواره قلبی» باش. خیلی از حقایق را هم سن و سال‌های تو در این ایام روشن کردند. یادم آمد هفته قبل، با یک شال و کلاه صورتی وارد خانه شدی. بگذریم... امضا: دایی امیر ۱۴۰۲/۱۰/۲۵ پی‌نوشت: در حادثه تروریستی در تاریخ 13 دی 1402 در کرمان، دختربچه‌ای دوساله به نام ریحانه سلطانی نژاد به همراه مادر، خواهر و درمجموع هشت نفر از اعضای خانواده‌اش به شهادت رسیدند.
خواستم یه مطلبی در مورد اقدام دیشب سپاه بنویسم دیدم ظاهراً دیگه دیر شده باید در مورد اقدام امشب در مرز پاکستان بنویسم😀 ان شاالله بعد این که موشک باران دشمنان تمام شد خواهم نوشت😀
یادداشت های یک طلبه
شما هم امتحان کنید...😅😉
تا الان ۲۳۸ بازدید خورده اما داستان چی بود ؟😉👇👇👇
امیرعباس شاهسواری در کانالش(@neveshtanijat) پیامی گذاشت که: دوستان هرکس کانال مارا به پنجاه نفر از دوستانش معرفی کند از کله سبزیجاتی یک کتاب هدیه می گیرد 🥦📚😊 من هم پیامش را در کانالم گذاشتم و مطلبی که در معرفی کانالش نوشتم را همراه با مطلب خودش در چند جا منتشر کردم. اول به او گفتم که الوعده وفا. 150 نفر پیام را دیده‌اند. من یک دور بحارالانوار چاپ بیروت را می‌خواهم. ناقابل 110 جلد است. یک دور تاریخ فلسفه کاپلستون را هم برای هم‌حجره‌ای‌ام وعده گرفتم. چند هفته بهانه‌ای پیداکرده بودم برای شوخی کردن. تا بالاخره چند هفته پیش امیرعباس با پسر کوچکش محمد آمد و این سه کتاب را آورد. گفت محمد را آورده‌ام تا شما ترغیب شویید به ازدواج! خلاصه‌ی امر این‌که آماده‌باشید. ان‌شاالله در مورد این سه کتاب برایتان بنویسم. دو کتاب ضعیف و یک کتاب طنز. ان‌شاالله مفصل خواهم نوشت.
تریلی تئاتر نگاهی به پنجاه سال فعالیت هنری اصغر نوبخت محقق و نویسنده: رضا عیوضی ناشر: راه یار در ۲۱۵ صفحه و مصوّر
یادداشت های یک طلبه
تریلی تئاتر نگاهی به پنجاه سال فعالیت هنری اصغر نوبخت محقق و نویسنده: رضا عیوضی ناشر: راه یار در ۲۱
تریلی تئاتر نگاهی به پنجاه سال فعالیت هنری اصغر نوبخت محقق و نویسنده: رضا عیوضی ناشر: راه یار خاطرات شفاهی همان چیزی است که بارها از زبان قدیمی‌ها شنیده‌ایم ولی در هیچ کتابی ثبت و ضبط نشده است. کتاب تریلی تئاتر یکی از نمونه‌های تاریخ شفاهی است و کاری از انتشارات راه یار. کتاب حاصل مصاحبه‌های رضا عیوضی است. مصاحبه‌شونده هم اصغر نوبخت. نوبخت در سریال حضرت یوسف نقش یکی از برادران یوسف را در سنین بزرگ‌سالی بر عهده داشته است. رفاقتی دیرینه هم با مرحوم فرج‌الله سلحشور دارد. به نظرم طعم خاص این کتاب، علاوه بر شیرین‌زبانی‌ها و خاطرات خنده‌دار آقای نوبخت، به نحوه نوشتاری کتاب مربوط است. کتاب از همان سبک مصاحبه خارج نشده و سؤالات مصاحبه‌گر و ورود او در میانه خاطرات، فضای خواندن کتاب را دل‌نشین‌تر کرده است. این خطرپذیری نویسنده در اجرای این سبک، شایستگی تقدیر دارد. طرح جلدِ جذابِ کتاب نیز کمی فضای فانتزی و طنزگونه را در ذهن تداعی می‌کند. کتاب به سبک رایج کتب، از خاطرات تولد و کودکی شروع می‌شود و به سربازی و ازدواج رسیده و سپس مسیر ادامه زندگی مصاحبه‌شونده را نقل می‌کند. اصغر نوبخت هنرمندی قمی است که زندگی هنری‌اش از همان دوران نوجوانی با تئاتر شکل می‌گیرد. در بحبوحه حوادث انقلاب مجبور به سربازی در شیراز می‌شود. در جریان اتفاقاتی در پادگان گمان می‌کنند که او خواهرزاده یکی از تیمسارهاست. همین امر و حواشی آن، یکی از نقطه خنده‌دار کتاب است. در ادامه روند حوادث، خواهرزاده تیمسار (!)، سرباز فراری می‌شود و سر از خانه آیت‌الله دستغیب درمی‌آورد. با پیروزی انقلاب، هنر تئاتر را روی تریلی در حال حرکت در فضای شهر اجرا می‌کنند! و این می‌شود تریلی تئاتر. با یک تریلی در فضای شهر قم، همراه با دوستانش تئاتر فرار شاه و ماجراهای دیگر را به نمایش می‌گذارند. البته کارهای هنری او ختم به همین‌جا نمی‌شود. برخی از آثار او به جشنواره‌های ملی راه‌یافته و یکی دو اثر از او در صداوسیما پخش‌شده است. اصغر نوبخت هم برادر شهید است و هم خودش جانباز جنگ. ترکشی که در سر دارد مانع از ادامه حضور او در جبهه می‌شود. ازاین‌رو توان و قوت خود را روی اجرای تئاتر در فضای شهر قم می‌گذارد. این فصل از کتاب که اشاره به اجرای تئاتر در قم دارد، فصل اشک‌ها و لبخندهاست. اجرای تئاتر در فضای پناهگاه‌ها آن‌هم در جمع خانواده شهدا نیز در کارنامه نوبخت ثبت‌شده است. داستان ازدواج و گم‌شدنش در تهران که ماجرای مفصلی است و از حوصله این نوشته خارج است. ولی عمده قهقهه‌های خواننده در موقع خواندن در همین قسمت از کتاب خواهد بود. کتاب 215 صفحه دارد ولی زیر 200 صفحه متن قابل‌مطالعه دارد. برای اهل مطالعه خواندنش چندان طولی نمی‌کشد. اگر کتاب به دستتان رسید، بخوانید. لحظات شادی را با کتاب خواهید داشت.
یک نکته طلبگی... در صحت و سنجش بحث مباحثی مطرح است که استناد آن را به یک امر اعتقادی و یا دینی دشوار‌ می‌سازد. مباحث زیادی از صحت سند حدیث لیله الرغائب و...شکل گرفته است. بدون تحقیق در ترویج این مبحث اقدام نکنید... متاسفانه گاهی برخی امور بدون تحقیق آن چنان تحت برنامه‌های رسانه‌ای قرار می‌گیرند که گفتن اصل مسأله و حقیقت آن بسیار دشوار‌ می‌شود.
هدایت شده از ندای فتح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌾 شهید اهل سنت سینه زن امام حسین! ❇️ پدر شهید: ما اصلا فرق و رو نمیفهمیدیم!! وقتی ازمون پرسیدن شیعه‌ای یا سنی حیرون موندیم چی جواب بدیم... روایت عجیب پدر شهیدان محمد و مریم تاجیک از در حادثه تروریستی کرمان تنظیم: محمد جبارپور 🌱 @nedayefath
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
🌐 زمانِ بی مکان، مکانِ بی زمان ✍️ امیر خندان، عضو تحریریه مدادالفضلاء لحظه ای خود را فارغ از این دو مفهوم در نظر بگیرید. یعنی زمان و مکان. هیچ لحظه ای از زندگی ما بدون این دو مفهوم نیست. حتی کلمه «لحظه» هم خود بیانگر زمانی است که در آن زندگی میکنیم. لحظه ای هم نمی توانیم از این زمین و فضایی که آن را احاطه کرده است، فارغ شوییم. حتی اگر بپذیریم که به سیاره های اطراف زمین هم بشری پا گذاشته است. زندگی ما پیچیده با این دو مفهوم هست: زمان و مکان. خالق این دو مفهوم، که چیره بر آن دو است، با بشری که بسیار دوستش دارد در قالب این مفهوم حرف های بسیاری دارد. نه لطف و رحمت او در بندِ زمان و مکان است و نه انتهایی برای رحمتش می توان تصور کرد. ولی لطفش را برای انسان که با دو مفهوم زمان و مکان گره خورده است، در برخی زمان ها و مکان ها، بهتر و بیشتر عیان میکند. «رجب» همان فرصتی است که لطف او را تنفس کنیم. به او عشق بورزیم. و از او یاد کنیم. رجب فرصتی است برای تجدید مسیر بندگی. او دوست دارد که زمان و مکان را بهانه ای کند برای کسانی که بندگی او را از یاد برده اند، وگرنه او خدایی کردن خود را بلد است. @Howzavian
هدایت شده از حسینیه هنر قم
آیین رونمایی از کتاب های «تریلی تئاتر» و «سلحشور» با حضور خانواده شهیدان زین الدین و مالکی نژاد و: 🔻آقای اصغر نوبخت؛ هنرمند انقلابی، راوی کتاب تریلی تئاتر 🔻حاج مهدی سلحشور؛ مداح اهل بیت (ع) و برادر مرحوم فرج الله سلحشور 🔻رضا عیوضی؛ نویسنده کتاب تریلی تئاتر 🔻معین عارفی؛ نویسنده کتاب سلحشور 🔹زمان: سه شنبه ۳ بهمن ماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۸ 🔹مکان: قم، بلوار آیت الله کاشانی، نبش کوچه ۶۸، سینما آوینه 🔥 همراه با قرعه‌کشی و اهداء جوایز ویژه و فروش کتاب با 50% تخفیف 💠حسینیه هنر قم؛ محفل هنر، اندیشه و رسانه 🔘 @hhonar_qom
یادداشت های یک طلبه
بسم الله الرحمن الرحیم ان شاالله می‌خواهیم برای میلاد امیرالمومنین علیه السلام «روز پدر»، تعداد ۱۱
حدود هشت میلیون جمع شده تا دو روز دیگر هر چه جمع شد ان شاالله آخر هفته می‌رویم برای خرید.... تا الان حدود 50 مرغ می‌توانیم بخریم.... تا خدا چه بخواهد... ماشاالله لا حول و لا قوة الا بالله
مخاطب خاص این کانال یک مخاطب خاص دارد؛ که وجودش برایم خیلی مغتنم است. نمیخواهم مقایسه کنم که چقدر و چه اندازه! تعداد پینه های دستانش، از تعداد انگشتانش بیشتر است. خودش می‌گوید ده ساله نبودم که توی بازار مشغول کار شدم. برای دیدن صفحه گوشی، عینک نزدیک بین میگذارد. البته همان زمان های کمی که تلفن همراه در دستش هست. احتمالا هم این پیام را هم چند روز دیگر بخواند. مطالب کانال را میخواند. گاهی نقد میکند، آن هم غیر مستقیم. نمیدانم علت چه تعداد از موهای سپید سرش، من هستم، ولی یقین دارم من هم در این سفیدی مو و چین و چروک صورت نقشی داشته ام. دست‌بوسی اش افتخاری است که اجازه اش را به من نمی دهد. یکی دوبار موفق شدم. یکبار مستقیم و یکبار هم با کلک. دفعه اول، خیلی سریع خم شدم و دستش را بوسیدم. همان موقع دستش را سفت گرفتم. دفعه دوم، فهمیدم که اقدام مستقیم مساوی با شکست است. برای بوسیدن صورت به سمتش رفتم و در یک حرکت سریع دستش را بوسیدم. نقشه هایم دیگر کارگر نیافتاد. دستم را خوانده بود. در لحظه های سخت تصمیم گیری کنارم ایستاده و سایه اش را کنارم حس کرده ام. حتی جایی که نظراتمان با یکدیگر متفاوت بود.
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
بگوییم امیر المومنین علیه السلام هر یک از ائمه علیهم السلام نام های مبارک و القاب والایی دارند؛لیکن برخی از این القاب یا نام ها ،برتری خاصی دارد که بر سایر القاب سایه افکنده است.... در مورد امام علی علیه السلام،لقب امیر المومنین والایی خاصی دارد و مختص به شخص ایشان است.به گونه ای که مراد اهل بیت از این لقب،فقط شخص ایشان بوده است. شاید همین لقب است که منشا اختلافات با سایر مذاهب باشد. کلام طولانی است... کوتاه سخن:بگوییم علی علیه السلام @delneveshtetalabe
خانم ها با سیاست زنانه چنان شوخی روز مرد و جوراب را در طی سالیانی پیش بردند که اگر مردی روز مرد جوراب هدیه نگیرد احساس ضرر میکند، ولو این که در انتخاب بین یک هدیه یک میلیون تومانی و یک جفت جوراب مخیر باشد 😂
یادداشت های یک طلبه
خانم ها با سیاست زنانه چنان شوخی روز مرد و جوراب را در طی سالیانی پیش بردند که اگر مردی روز مرد جورا
آقا این هدیه برای من نیست😂 برای یکی از دوستان هست😅 طلبه های مجرد رو چه به این مسخره بازی ها😀
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
رسانه در زمان معاویه کاری کرد که بعد از شهادت حضرت امیر المومنین،علی(علیه السلام)،مردم گفتند:مگر علی نماز می خواند!!!! رسانه کاری کرد که چندین سال شخصیت دوم جهان اسلام را روی منابر آن هم به صورت علنی، لعن می کردند..... +در این ایام،مراقب باشیم که دین خود را به بازی های رسانه ای نبازیم. @delneveshtetalabe
پنج شنبه،۱۲ بهمن ۱۴۰۲، آغاز قم، حرم حضرت معصومه سلام الله علیها آیا دیندارتر شده‌ایم یا نه؟