eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
346 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5922669127050202423.mp3
18.67M
🌱🌱 وقتی که تربتِ تو شفاست درمونِ دردامون کربلاست بوی سیبت رو حس می‌کنم من حیاتم توی روضه‌هاست سالِ من تا کنار توأم روز و شب در جوار توأم این تبِ عشقو از من نگیر عاشقِ بی‌قراره توأم چراغ هیئت‌ها همیشه روشنه همین اشکِ روضه‌ست که مصباحِ منه «حسین یا ثارالله» من اگه راست می‌گم نوکرم باید از غیر تو بُگذرم زیرِ سایه ات بمونم تاکه باشه قلبم مقیم حرم ساکن کربلای شما میشه هرکس به پای شما لحظه لحظه همه زندگیش بگذره در هوای شما ایشالا نوکریم، بشه ختمِ به خیر سرم رو پات باشه، آقا مثل زهیر «حسین یا ثارالله» قافله قافله خسته‌ام من از این فاصله خسته‌ام جا بمونم می‌میرم آخه من به این جاده دل بسته ام تو شلوغیو تو ازدحام چاییِ موکباتو می‌خوام زائرم زائری بی‌قرار نه نگو که نمی‌شه بیام ایشالا جمعِمون دوباره جمع میشه خروش یا حسین میمونه همیشه «حسین یا ثارالله» #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها#
. |⇦•نوا از نینوا می رفت... و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌مهدی صالحی کرمانی ●━━━━━━─────── شب شددیدم عده ای کنیز اطراف یه خانم مجلله ی رو گرفتن دارند میارن. بی بی زینب تا چشمش افتادبه این‌خانم بلند شدند رفتن بین بچه ها نشستن چادر رو صورت کشیدن. الهی بمیرم برات زینب. کار به جایی رسیده بود با دستشون صورتشون رو پوشانده بودن الله اکبر هنده آمد روی کرسی مخصوص که گذاشته بودند نشست اما دیدند بر خلاف دیگران که بهشون زخم زبان میزدن این خانم شروع کرد دلداری دادن از خدا گفتن از زمان قضاو قدر گفتن حرفاشو زد رو کرد بعدرو‌کرد به خانوما، خانم ها بزرگ تر شما کیه؟ یه چندتا سوال ازش دارم بی بی زینب رو نشونش دادن. یکی گفت: عمه جان! خانم ادب داره جوابشون رو بدید. جواب ابن زیاد رو زینب نمی داد. یزید با اون همه شکوه وجلالی که براخودش درست می کرد بی بی فرمودند: من اصلا ننگم میاد با تو حرف بزنم. دنیا من رو کشونده اینجا با تو روبه رو شدم من ننگم میاد با توی یزید حرف بزنم.. دختر علی است، دختر حضرت زهراست... اینجا گفتند: خانم جان این خانم فرق می‌کنه جوابشون رو بدین. رو کرد به بی بی زینب... خانمِ اسیر! بگو بدانم شما از کدام شهر و دیارید؟ بی بی فرمودند: ما از مدینه ی پیغمبریم.هنده تا نام رسوالله و مدینه را شنید ادب کرد از روی کرسی بلند شد نشست روی خاکای خرابه صدا زد: خانم! اسم مدینه رو بردی من چندسال تو مدینه بودم خاطرات خوبی دارم، دوستان خوبی دارم، بگو بدانم شما از کدام محله ی مدینه هستید؟ بی بی فرمودند: ما از محله ی بنی هاشمی هستیم. هنده خوشحال شد یعنی میشه این خانم زینب من رو دیده باشه؟! یعنی میشه این خانم از حسین به من خبری بده !؟صدا زد خانم! بگو بدانم آیا خانه ی مرتضی علی و زهرا را می‌شناسی؟ گفت: بله!... چقدر هنده خوشحال شد. گفت: خانم آیا بچه های زهرا رو میشناسی؟ فرمودند: بله! از کدامشان سوال میکنی؟ صدا زد: خانم! بگو بدانم آیا حسینِ زهرا را میشناسی؟فرمودند: بله، هنده حسین رو خوب میشناسم. اما یه سوال دیگه کرد دیگه بی بی زینب نتونست جواب بده آنچنان گریه ای سر داد تمام خرابه ضجه و ناله شد. اومد جلوی بی بی صدا زد: خانم مگر زینبِ من طوری شده؟ مگر از بی بی ام زینب خبری داری؟ چادر رو کنار زد بی بی، صدا زد هنده حق داری نشناسی بخدا من زینبم! آنچنان هنده تو صورت خود زد کاش کور شده بودم نمی دیدم خانم به من گفتن اسرای خارجی اند. شما کجا؟ اسیری کجا؟ شما کجا؟ خرابه ی شام کجا؟ حسین از دست ما می‌رفت اگر زینب نمی آمد ... نوا از نینوا می‌رفت اگر زینب نمی آمد ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
4_6046156338822648667
7.2M
|⇦نوا از نینوا می رفت.. و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج مهدی صالحی کرمانی مرادقلی‌: ●━━━━━━─────── امام حُسَیْن(ع) می فرماید: شیعیان و پیروان ما آن کسانی هستند که دلهایشان (و به تبع آن افکار و اعمالشان ) از هر گونه ناخالصی (و فریب و نیرنگ و سوء استفاده از اعتماد مردم) و کینه ( و دشمنی یا خیانت ) و ناسالمی ( و تقلب و تزویر ) پاک و پیراسته باشد. 📚تفسیرالإمام العسکری(ع)، (ص 309، ح154)
🔊 روضه ورود کاروان اسراء به شام هیئت احرار الحسین علیه السلام شامیان من داغ دارم، هل هله کمتر کنید ۲ بخدا نمیزارم اینجور بشینید... (امام زمان) خارجی نه، زاده، پیغمبرم، باور کنید اگه برام داستان درست نمیکنید، اگه فردا حرف برام در نیاد، یه کار ازتون میخوام، به خدا برا روضه است، کسی خجالت نکشه من دارم میگم، میخوام همه باهم دست بزنید میخوام شعر بخونم، صدا دستتونو بشنوم میخونم، دست بزن، عیب نداره بزن، کف زدن،( بزن) کف زدن پای سر (دست بزن) کف زدن پای، سر، فرزند زهرا، خوب نیست (دست) دست زدن، دست زدن، پای سر ، فرزند زهرا خوب نیست آقا، تو هی دوتا میزنی قطع میکنی، هی داد میزد، اینا میخندیدن کف زدن پای سر، فرزند زهرا ، خوب نیست نا مسلمانان، حیا، از دخت پیغمبر، کنید یه روضه بگم، از کربلا به شام ، هیچ جا نشده بود به اینا احترام بزارن، سادات، یا باید مثل سید اجازم بدید، یا پاشید برید بیرون، عمامه برداشت، یعنی واویلا، یعنی من اجازه دارم هر روضه ای، هیچ کس احترام نذاشت، الا دم دروازه، تو شلوغیا و خنده ها، یکی گفت سلام آقا، یهو آقا برگشت علی بن الحسین، دید تو شلوغیا یکی دستشو آورده، سلام آقا، آقا لبخند زد، تو مارو میشناسی؟ گفت آره آقا، باباتم میشناسم، جون بخواه، چه بلایی سرت آوردن؟ گفت ببینم، ازت خواسته ای بگم آره، گفت یه پارچه بیار، آفتاب، زنجیرارو سوزونده، این زنجیرا رو گردنمه، گردنم سوخته، (ای وای، اگه بعدیشو بگم، همه دستا کار میکنه) گفت سَهل، پول داری؟ آقا تو اسارت پول چکارت؟ گفت میخوام بدم، به این، نیزه دارها ، (گوشتو بگیر)، میخوام اینقدر به بهونه سرها ، وسط ناقه، اینقدر نچرخند، بین عمه ها، آه، بگیریدش، مگه سید اولاد زهرا، خودشو میزنه؟ نزن بچت داره میبینه، وای چه روضه ای اومد تو سرم، نزن، بچه اش داره میبینه، نزن، نزن، این پسرِ، این پسرِ، نزن، دخترش، دخترش داره میبینه، آه، پیش سه ساله، رو سینه اش نرو ، حسیــــــــــن، حسیـــــــــــن باشه، دست تو مستمع رو میبوسم، الان خوشهالم، روضه ثابت گرفتم، دیونه هامو پیدا کردم، آره، هر کدوم شما تو یه هیئت میدیدمتون، اما حالا دور هم جمع شدیم، پسرش داشت میدید باباش خودشو میزنه، از این ور میزد، میگفت نزن، خودشو میزد، میگفت نزن، اون بچه میدونی چکار میکرد، میزد هی خودشو، پاتو وردار، پاتو وردار، یَومٌ عَلی صَدرِ المُصطَفی، یَومٌ عَلی، وَجهِ الثُری، رو زمین افتاده، کمک، کمک، کمک، آخ کمک اومدن، اما به حسین نه ، کمک سنان، کمک شمر، کمک خولی، حسیـــــــــــن، حسیــــــــن آه، آه، اگه پا به پات، گریه نمیکردم نمیخوندم، بخونم یا نه؟، روضه بگم برا اینم، یه ساعت داره میزنه، از اول روضه داره میزنه، اما خون نیومد، الان یکم خون اومد در حیرتم، چگونه، به رویش، عدو زده تو رو خدا نزنید، تو رو خدا نزنید، به پا من نیفت، کاش یکی به پا اون می افتاد، نزن، زینب به پاش افتاد، اومد تو گودال، آه، دیگه نمیخونم، تو حسین بگو من نخونم، تو حسین بگو، به جان مادرم هنوز روضه نخوندم، حسیــــــــــن، حسیــــــــــن بسه، باشه، فقط یه دونه بگم، هنده اومد تو مجلس، یه عبایی پوشیده بود، یه قبایی پوشیده بود، (بخونم یا نه)، اومد تو مجلس، طلا هاشو بسته، گردنبندشو انداخته،( بزار بخونم، بزار بخونم، تو گلوم میمنه وا)، یه وقت رسید، عمه های تو رو دید، گفت اینا که حجاب دارن، پس میگفتید اینا خارجی اند، بزرگتون کجاست، اومد جلو زینب، خانم اینطور بود، میدونست هنده ببینه میشناسه، گفت دستتو بردار، دستتو بردار ببینم، دستشو برداشت، واویلا، دیدن چادرشو برداشت، عباشو برداشت، یکی هنده رو بگیره، گفت زن یزید محجبه، دختر علی، با پارچه؟ حسیـــــــــــن، حسیــــــــن، حسیـــــــــــن 🎤 حاج
هدایت شده از ذخیر ه مداحی
‌. سرِ امام حسین علیه السلام و دِیْرِ راهب چه آمده سرِ دین‌داری وُ مسلمانی ؟! سرِ عزیزِ پیمبر  به نیزه‌یِ جانی به نیزه خیره شده ماه وُ نجمه وُ خورشید نشسته اشک به چشمانِ دِیْر و نصرانی تمامِ هستیِ خود خرج می‌کند  آری رسیده هستیِ زینب  برایِ مهمانی گلاب بود وُ سرِ خون‌گرفته وُ ناله چه شستشویِ عجیبی؟! چه آه وُ بارانی؟! گلاب ریخته و روضه‌یِ غریبی خواند دوباره فاطمه وُ مجلسِ پریشانی چه صورتی ؟! چه سری ؟! آمده چه بر سرِ تو؟! شنیده‌ام به سرِ نیزه کهف می‌خوانی !!! شنیده‌ام بدنِ بی‌سرت به گودال است سرِ تو همسفرِ کاروانِ حیرانی شنیده‌ام که به پایِ سرِ تو رقصیدند زده به قافله‌ات  طعنه هر نگهبانی اگر فدایِ تو گردم عجیب نیست حسین تو شرحِ کاملِ اِنجیل وُ عشق وُ قرآنی تمامِ معنیِ تورات وُ هر فرازِ زَبوُر حکایتی‌ست از آن کربلا که می‌دانی به پایِ روضه‌یِ تو جان سِپردنم عشق است تویی که ندبه به نِی  تا ظهور می‌خوانی .
متن روضه شهادت امام حسن (ع) - در دلم شوق ماسوا دارم - محمود کریمی در دلم شوق ماسوا دارم میل پرواز تا خدا دارم سر راه کسی نشسته ام و  دست خالی چو یک گدا دارم  من گدای همیشه محتاجم تا زمانی که مجتبی دارم عرب بادیه نشینه، تبلیغات بدی در مورد امام حسن (ع) شنیده، اومد مدینه دنبال خونه ی امام حسن  (ع) می گشت تو کوچه ی بنی هاشم امام حسن پیدا کرد، گریبان گرفت، محکم چسبوند به دیوار چشم تو چشم امام حسن، شروع کرد گفت، هرچی لایق دشمن بود گفت و گفت، تموم شد حرفاش، وایساد جواب بشنوه، آقا امام مجتبی یه نگاهی تو صورتش کرد، فرمود: غریبی، سرش شل شد، فرمود: گرسنه ام هستی، دستاش شل شد، فرمود: تو راه موندی، بیا بریم خونه ی ما غذا بخور، پاهاش شل شد رو زانوهاش نشست، آقا امام حسن خواست بلندش کنه، تا دولا شد دید افتاد رو پای امام حسن، گفت: آقا یه حرف هایی میزنن، لال بشم، من دیگه از این حرفا نمی زنم، از این به بعد، هرکی حرف بزنه خودم جگرش پاره میکنم... من گدای همیشه محتاجم تا امام چو مجتبی دارم  از مدینه ست، از دعای حسن  من اگر شور کربلا دارم  چشم من بی دلیل ابری نیست  در گلو بغض بی صدا دارم  سینه ام گر گرفته میسوزد بین این سینه شعله ها دارم من دچار غم حسن شده ام غصه دار غم حسن شده ام درد دلش به عباسش نمی گفت، چرا؟ آخه عباس دلش طاقت نمی آورد درد دلش گوش کنه، یه ضرف دلی مثل ابی عبدالله می خواست، بعضی وقتا دو تایی می نشستن براش روضه می خوند تو کوچه رو نبودی... گفت آقا جان دیر برسی حسینت یه نفر داره می کشه، دوید امام مجتبی تو کوچه، دید ابی عبدالله نانجیبی رو زمین خوابونده، روسینه اش نشسته و شمشیر دستشه همه میگن حسین جان رهاش کن، رهاش نمی کرد، اومدم دستش گرفت؛ حسینم، جان مادر این مرد رو رها کن، شمشیر از دستش افتاد، داشتن بر می گشتن امام مجتبی گفت: چی شد؟ گفت: داداش اینقدر ناسزا به بابام گفت، فرمود: من چی بگم پای منبر... ساکت از ضعف پیکرت هستی فکر افتادن پرت هستی دست هایت چقدر می لرزد در نفس های آخرت هستی گفته بودی که تشت را ببرد چقدر فکر خواهرت هستی تن تو تیر می خورد وقتی پیش چشم برادرت هستی تکه ها جگر قسم می خورد زخمی از داغ مادرت هستی رفتی و گوشواره باقی ماند شاهد اشک دلبرت هستی ماجرای تو مو سفیدت کرد غربت کوچه ها شهیدت کرد گفتن: آقا مگه شما چند سالتون موهاتون اینقدر سفید شده، فرمود: اولاً، ما بنی هاشم زود پیر میشیم، دوماً، صحنه ای که من تو کوچه دیدم، همون موقع پیر شدم... غربت کوچه ها چه سنگین است گریه ی بی صدا چه سنگین است مادرت بی دلیل ناله نزد ضربه ی بی هوا چه سنگین است کوچه بنی هاشم خیلی باریکه، وقتی دستت باز کنی دست به دوتا دیوارها می خوره، داشت برمی گشت دید راه بسته شده، اینقده این نامرد خبیث بوده به یک زن باردار یه نگاه خضبناک کرد، این زن بچه اش سقط کرد، چه کسایی با سیلیش از دنیا رفتن امام صادق فرمود: قاتل مادرم ضربه های غلاف بود، ضربه های لگد بود؛ اما نفرمودن فقط این دوتا مورد، شاید روز قیامت همون سیلی کار خودش کرد...... بغض خود بشکن خلاصم کن بغض بی انتها چه سنگین است زن همسایه سر تکان می داد دست آن بی حیا چه سنگین است رفتی آستین به دندانت گریه بی صدا چه سنگین است سایه ات بر سر اهالی شهر مادر این روزها چه سنگین است کمتر از یه فته دیگه همین ماجرا اتفاق می افته، هنوز کفن پیغمبر خشک نشده بود، اونطوری با دخترش تا کردن، امام حسن شاهد ماجرا بود، دیگه راحت شد از غم غصه ها، لحظه آخر دید ابی عبدالله داره زار میزنه، امام حسن هم گریه اش بلند شد، ابی عبدالله گفت: داداش ناله ات عجیب شد، برا چی داری اینطوری زار میزنی، اولین کسی در اهل بیت این عبارت به کار برده امام حسنه، فرمود: لا یوم کیومک یا اباعبدالله، الان همه ی شما هستید، سرم روی زانوی تو، می بینم اون ساعتی که به رو، روی خاک می خوابوننت، حسین......
AudioCutter_06.dadashi.shor roze.mp3
5.83M
دربه درم،کربلا نبردی مارو تنگ دل من، دست به سر نکن گدا رو اربعین حرمت میمیرم اگه نیام ای دلیل همه گریه هام حسین یعنی جانبود برای ما حرم شده زندگی نوکرا حرم حسین یارالاروا جانم فدا آقا بالالاروا جانم فدا آقا معجرینن قوی سیلیم کولی اوزونن کیم وردی سنه،قان آخر گوزل گوزونن آغاربدی ساچم،غمین ایلییب  قدیمی خم آی بابا ننوه بنزییرم بابا،اوتوروب یارالاروی باغلارام بو خرابه ده سنی قوجاخلارام دردیمی سنیله بوللم سنسیز آی بابا من اوللم کربلائی محسن داداشی
. 🌷🌷🌷 ✅بنداول برادر این لحظه های آخری برادر بی من داری کجا میری برادر چرامنو نمی بری بزار ببینمت این دم آخر اخه خیلی شدی شبیه مادر بوسه بگیرم از گلوت برادر بنگربه چشمای ترمن (یاحسین (ع)3) مهلا مهلا. برادر من (یاحسین (ع)3) داداش داداش حسین (ع) ✅بنددوم نگاه کن ـ به چشمای خیسُ ترم نگو که ـ میخوای بری تو از برم الهی ــ کم نشه سایت از سرم 🌷 بزار تا وجودت نکرده تغییر تورو ببوسمت بایه دل سیر آخه ترسم اینه داداش بشه دیر 🌷 صحرای محشرشده اینجا(ای حسین۳ چی میگذره بعد تو برما(ای حسین)۳ حسین ای وای حسین (ع) __ ✅بندسوم حسینم بی تو من آزار میبینم پس از تو کوچه وُ بازار میبینم خودم رو تو بین انظار میبینم 🌷 داداش اینا یه مشت دنیا پرستن آخه حرمت ما رو بد شکستن میبینی همشون شمشیر به دستن 🌷 ترسم از اینه بالبِ تشنه( ای حسین)۳ بره سرِتو بـه زیر دشنه ( ای حسین)۳ حسین ای وای حسین (ع) ____ ✅بندچهارم برادر__قربون جسم. اطهرت می دیدم نیزه زدن به حنجرت می دیدم که از قفابرید سرت 🌷 زدی تو دست و پا به زیر خنجر دیدم که چی اومد سرت برادر اومد توقتلگاه صدای مادر 🌷 تارفت غارت پیرهن تو (ای امان)3 بانیزه زد بردهن تو (ای امان)3 داداش ای وای حسین (ع)
. 🔘🔘 ✅بنداول با لگد می زد  حرف بد می زد به تو با اوج غرور روی سینه ت شمر تا نشست با پا می دیدم از راه دور وقتی  افتادی  به روی خاکا می ریختن خونِ تو رو یکی با شمشیر یکی مشت می زد تنه بی جونِ تو رو میدیدم سنان اومد روبروت وقتی نیزه رو می کرد تو گلوت 😭 داداشم حسین داداشم حسین (ع) 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم ای پناه من تکیه گاه من ته گودالی حسین (ع) بس که  خوردی تیر  نیزه و شمشیر خیلی بی حالی حسین(ع) سر تو بین  پنجه ی گرگا پیش چشمای ترم یکی زد خنجر به روی حنجر ای غریب مادرم هیجده ضربه زد  پشت گردنت تا جداکنه سر رو از  تنت 😭 داداشم حسین داداشم حسین (ع) 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم غریب مادر  شاه بی لشگر تورو بد جور کشتنت ولوله کردن  هروله کردن با مرکب روی تنت می کنم گریه  برای زخمهای تنه تو ای داداش حتی به غارت   می برن اینا پیرهن تو ای داداش می بینم حسین  ساربون رسید انگشترو برد  انگشت و برید داداشم حسین داداشم حسین (ع)
1.04M
◾دشتی شب هفتم اباعبدالله◾ بسوز ای دل شبِ هفتم رسیده به یاد لاله ی در خون تپیده بسوز ای دل رسیده هفتمین شام شرارِ غم ریخته اندر این کام زمین و آسمان می گرید امشب برای این دلِ بی تابِ زینب دلم با یاد عاشورا غمین است شبِ هفتِ حسین سالار دین است هنوز از قتلگه آید نوایی بگوید ای حسین جانم کجایی درون کربلا غوغاست امشب عزای هفتمِ مولاست امشب زِ علقم میرسد عطر گُلِ یاس کجا افتاده اند دستان عباس کجایند اکبر و شش ماهه اصغر کجا افتاده اند گلهای پرپر به دشتِ کربلا زهرا رسیده تسلایش دهید با اشک دیده غم هفت روزه دارد این دلِ من خدا داغ حسین شد حاصل من 👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
. علیه السلام کربلایی [بند اول] ببین مسافر دلم ببین مسیحای همه مسافر سلیب شده عمه ترو خدا نگاه بکن چقدر غریب شده من و خجالت زده بابای مظلومم نکن از آغوش عمو حسین من و محرمم نکن کاشی که بیوفته به دلت خودش من و صدا کنه پیدا نمیشه یکی از این پیرمرد دفاع کنه رهاش کنید یکم مودبانه تر صداش کنید کم تر برای غارتش تلاش کنید نگاه به حال و روز بچه هاش کنید عمو حسین 🖤🖤🖤 [بند دوم] من اومدم اینجا عمو اون میخوام دلم بشم مثل علی اصغرت سه شعبه قاتلم بشم نمیتونستم ببینم حمله به خیمه ها کنن من اومدم رو سینه ی تو سرم و جدا کنم نمیتونستم از حرم دزدی و غارت ببینم به تنت عمه زینبم رخت اسارت... امان امان غروب روز یازدهم دم اذان میوفته غافله به دست ساربان حرمله میشه جلو کاروان
1.04M
◾دشتی شب هفتم اباعبدالله◾ بسوز ای دل شبِ هفتم رسیده به یاد لاله ی در خون تپیده بسوز ای دل رسیده هفتمین شام شرارِ غم ریخته اندر این کام زمین و آسمان می گرید امشب برای این دلِ بی تابِ زینب دلم با یاد عاشورا غمین است شبِ هفتِ حسین سالار دین است هنوز از قتلگه آید نوایی بگوید ای حسین جانم کجایی درون کربلا غوغاست امشب عزای هفتمِ مولاست امشب زِ علقم میرسد عطر گُلِ یاس کجا افتاده اند دستان عباس کجایند اکبر و شش ماهه اصغر کجا افتاده اند گلهای پرپر به دشتِ کربلا زهرا رسیده تسلایش دهید با اشک دیده غم هفت روزه دارد این دلِ من خدا داغ حسین شد حاصل من 👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
. علیه السلام کربلایی [بند اول] ببین مسافر دلم ببین مسیحای همه مسافر سلیب شده عمه ترو خدا نگاه بکن چقدر غریب شده من و خجالت زده بابای مظلومم نکن از آغوش عمو حسین من و محرمم نکن کاشی که بیوفته به دلت خودش من و صدا کنه پیدا نمیشه یکی از این پیرمرد دفاع کنه رهاش کنید یکم مودبانه تر صداش کنید کم تر برای غارتش تلاش کنید نگاه به حال و روز بچه هاش کنید عمو حسین [بند دوم] من اومدم اینجا عمو اون میخوام دلم بشم مثل علی اصغرت سه شعبه قاتلم بشم نمیتونستم ببینم حمله به خیمه ها کنن من اومدم رو سینه ی تو سرم و جدا کنم نمیتونستم از حرم دزدی و غارت ببینم به تنت عمه زینبم رخت اسارت... امان امان غروب روز یازدهم دم اذان میوفته غافله به دست ساربان حرمله میشه جلو کاروان
. علی السلام کربلایی [بند اول] دیگه به جسم کوچیکش تاب نیست بچه ام دیگه جون‌ نداره خواب نیست همش از این خیمه به اون خیمه میگردم اما قطره‌ ای آب نیست شیر خواره گریه نکن،بارون نمیباره گریه نکن این جوری که خبر دارم عمو، مشکش شده پاره گریه نکن دَووم بیار با این که تقصیر منه نذار بابات به هر کسی رو بزنه لالایی،لالایی [بند دوم] علی شبیه بند قنداقه ات، بند دل منم میشه پاره سه شعبه واسه طفل شش ماهه حکم سه تا سر نیزه رو داره. روی دستم زدنت، هم قد و قامت تیره بدنت از تو شرمنده م اگه بجای شیر،خون تازه ریخته دور دهنت تا خیمه ها باید برو بیا کنم روم نمیشه مادرت و نگاه کنم لالایی، لالایی [بند سوم] نبینم انقدر بهم ریختی نبینم انقدر دل آشوبی فدا سرت بچه ی شش ماهم خودت که چیزیت نشده خوبی سایه ی سر منی، میدونم روم و زمین نمیزنی میشه فکر چند ساعت دیگه باشی میشه قبرش و عمیق تر بکنی آرزوهایی که داشتم بعد تو نقش بر آب شد کوه رویا های من بعد از تو آب شد جای شکرش باقیه با این که از غمت میسوزم زیر سایتم، چقدر خوبه کنارمی هنوزم دیگه دنیا بدون تو بمن نمیسازه هنوز میبینمت چشات بازه برا تو میخونم لالایی به اصرار عمه منم‌ یه خورده آب خوردم ببین برای تو هم آوردم ولی تو روی نیزه ها خوابی
1_5826246601.mp3
5.32M
. 🎤 کمی آهسته تر به كجا میروی بدون زینبت تو چرا میروی! بدون زینبت تو چرا میروی مهلا مهلا حسین یابن الزهرا حسین! یابن الزهرا حسین دل من اسیر دام گیسوی تو… تپش های دلم نام نیكوی تو تپش های دلم نام نیكوی تو… به زخم دل من یا اخا مرهمی پس از تو برایم كو دگر محرمی… یابن الزهرا حسین مهلا مهلا حسین… به جای مادرم آمدم به سویت تا زنم یا اخا بوسه بر گلویت! خدا همراه تو تو روی كربلا وعده ملاقات از سر نیزه ها… مهلا مهلا حسین یابن الزهرا حسین!
. ‍ ❣﷽❣ 🎤 ای چـراغ سحـرم هـوش بردی ز سرم تـو مـرا مـی‌نگری مـن تـو را می‌نگرم من نگویم که غمِ کرب و بلا کشت مرا صوت قرآن تو در طشت طلا کشت مرا 🥀یا اخا خواهر تو به فدای سر تو ای به خون شسته مدام ای تو خورشید رهم مجــلس شــام شــده گــودی قتــلگهم مـن کـه در طشت طلا بر تو نگه دوخته‌ام اشـک چشمـان تــو را دیـده‌ام و سوخته‌ام 🥀یا اخا خواهر تو به فدای سر تو مثــل شمـعِ شب تــو آب شـد زینـب تو خیــزران جــای نبـی بوسـه زد بر لب تو ای که پیشانی تـو در ره محبـوب شکست گنهت چیست که دندان تورا چوب شکست 🥀یا اخا خواهر تو به فدای سر تو ریـزم از دیده گلاب شدم از داغِ تـو آب تـو کجـا طشت طلا مـن کجا بزم شراب اشک در طشت طلا می‌چکد از دیده‌ی تو چـوب هـم گریـه کند بر لب خشکیده تو 🥀یا اخا خواهر تو به فدای سر تو بحر احساس کجاست اَشجعُ النّاس کجاست سـر پاک تـو بـه طشت سر عباس کجاست اکبـرت کـو کـه ز غـم جامۀ جان پاک کند خـاک و خـون از رخ نورانـی تـو پـاک کند 🥀یا اخا خواهر تو به فدای سر تو شامیـان بــی دردند همگـی نامــردند دیـده بگشـا و ببین چـه بـه مـا آوردند دل اولاد تـو را یکسره خستنـد حسین ده نفر را به یکی سلسله بستند حسین 🥀یا اخا خواهر تو به فدای سر تو شامیان بد سِیرَند از خدا بی خبرند دختـرت را مـگذار به کنیزی ببرند چنــد آزار بــه مـا در ملاءعــام دهند در حضور تو به ما این همه دشنام دهند 🥀یا اخا خواهر تو به فدای سر تو (غلامرضا سازگار)✍