.
#زمزمه
#شب_نهم_محرم
نبند چشاتو تا چشمام باز بمونه
نزار شمر برام شععععععر غارت بخونه
دستاتْ روی خاک و دلم ریشه ریشه
می خوام پاشم از پیییییشت اما نمیشه
تکون نده به پیکرت
تا نریزه بال و پرت
عمود آهن سنگینه
ریخته بهم فرق سرت
۲
خودم کشیدم تیر از توو چشت بیرون
خشکی لبهات تر شده با موج خون
شریکه توو قتلت شمشیر یک لشکر
چه جوری رو نیزه میری تو با این سر
میکشه زینبو غمت
خبر این قد خمت
می ترسم لشکر بعد من
بدزدن دست قلمت
۳
اگه بری داداش رقیه پیر میشه
با دست حرمله دختر اسیر میشه
سکینه بعد تو خوشی نمیبینه
توو داغ معجرش به سختی میشینه
زینب بی تو چه کار کنه
با حرمله چه کار کنه
فردا تنها بچه ها رو
چه جوری خوب سوار کنه
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#زمزمه
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#شب_نهم_محرم
#حضرت_ابالفضل_علیهالسلام
چه غم از غم از این اینهمه حاجت
شبِ بابالحوائجِ ماشد
به گِرههای کورِ ما بنویس
وقت نذریِ ارمنیها شد
دمِ سینه زنیِ آب آمد
شبِ خون گریههایِ زهرا شد
مادرم یاد داده در همه عمر
پایِ این مرد آبرو بگذار
اگر عالم همه جوابت کرد
تو بر این آستانه رو بگذار
چه خیال است از همه دنیا
کارِ خود را فقط به او بگذار
رفت در بینِ آب با مرکب
ایستاده به احترامش آب
دست بر سینه سر به زیر از شرم
میکند با ادب سلامش آب
میزند دست را به دامانش
میزند بوسه زیرِ گامش آب
مرکبش تشنه است تشنه ولی
آب ، سرد و خنک ولی هیهات
مرکبِ حضرت امیر حرم
لب خود را نمیزند به فرات
آب میسوزد از همان لحظه
آب شرمنده است از آن اوقات
دید لبهای خشک او را آب
چقدر بد شده برای فرات
قبل از این ، بعد از این ندیده کسی
اینقدر التماسهای فرات
زیر لب گفت یا علیاصغر
آمد از رود ، های های فرات
ماه عکسش به آب افتادو
دید در آب هایوهوی حرم
مشکِ خود را گرفت بر سینه
آب را بُرد آبروی حرم
آب میگفت جرعه ای اما
رفت تا خیمهها عمویِ حرم
دخترک رفت پیش گهواره
گفت : با مشک آب میآید
چند لحظه فقط تحمل کن
جان خواهر بخواب میآید
صبر کن بوی مُشک بوی عموست
قول داده رُباب ، میآید
اهل خیمه امیدوار اما
چشمهای حسین مایوس است
دستهای رُباب روی سر و
در نگاه حسین افسوس است
زیرِ گرمای آفتاب ای وای
جمع هشتاد و چهار ناموس است
همه حیران شدند وقتی که
شیر بینِ مسیر میآمد
جمعِ صدها حرامیِ از همه سو
پشت نخلند و شیر میآمد
از هزاران طرف هزاران بار
نیزه و تیغ و تیر میآمد...
یک نفر دست بر کمر دارد
یک نفر دست روی سر دارد
یک نفر دست بر جگر دارد
یک نفر دست بر تبر دارد
می رود بینِ دست سر دارد
کاش دست از یتیم بردارد
از سرِ زین که با سر اُفتادو
در دل خیمه دختر اُفتادو
خواهر اُفتاد و مادر اُفتادو
بِینِ گهواره اصغر اُفتادو
وای با نیزه پیکر اُفتادو
لشکری با تنش دراُفتادو....
(حسن لطفی)
.
.
#شروع_مجلس
#شب_نهم_محرم
.
#شب_نهم_محرم_اول_جلسهای
چهکنم ماهِ حرم این قمرِ ریخته را
تا به آغوش کشم برگ و بر ریخته را
دست بر سر بگذارم نگذارم ...ماندم
چهکنم این بدنِ مختصرِ ریخته را
دخترم چشم به راه است جوابش با تو
با چه رویی ببرم بال و پرِ ریخته را
خم شدم پیشِ دو دستت ، کمرم راست نشد
آمدم پیش تو دیدم کمرِ ریخته را
دست دارم به کمر ، یا که به سر یا به جگر
که نشد جمع کنم چشم ترِ ریخته را
مادرم هست ولی اُمبنین شکر که نیست
خوب شد نیست ببیند پسرِ ریخته را
اینهمه تیر به یاد حسن انداخت مرا
یادم انداخت لبِ تو جگر ریخته را
یک به یک میکشم از سینه فقط داد نکش
یک به یک تیغه و تیر و تبر ریخته را
تو تکانی بخوری کار به غارت نکشد
جمع کن جانِ حرم بال و پرِ ریخته را
بعدِ ما از دوطرف کاش سرت جمع کنند
که نبندند به سرِ نیزه سرِ ریخته را
(حسن لطفی)✍
.
.
#شب_دهم_محرم
شب عاشورا
#عاشورا
امشب ای آفتاب من با من
بگو از لحظه های فردایت
کاش جان مرا هم ای جانم
بگذاری برای فردایت
آسمان منی و می دانی
می خورم من زمین اگر بروی
من نبینم که ماه زندگی ام
بر روی نیزه ها به سر بروی
بگو ای همسفر که بعد تو و
ابوفاضل کفیل زینب کیست
امشب ای شاه تشنه در صحرا
این همه خوار کندنت از چیست
تو نباشی که میبرد زین دشت
دختران نحیف قافله را
ابوفاضل اگر نباشد من
چه کنم زجرهای حرمله را
من به معجر به چادر طفلان
به علی عمری است حساسم
حرم و غارتش نگو حتمی ست
مگر آنکه نباشد عباسم
سفر ما نگو که پایانش
ختم خواهد شود بر این گودال
سوره ی فجر من ز مرکب ها
آیه های تنت شود پامال؟
با من از شیرخواره می گویی
قلبم از غربت تو میگیرد
بشنود از سه شعبه گر که رباب
همین امشب ز غصه می میرد
زینب از کودکی حسین جانم
بی تو یک روز هم نرفته سفر
تا مرا شمر ساربان نشده
حرمت را خودت بیا و ببر
#شب_عاشورا
#حسن_کردی
.
.
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
#زمزمه_عاشورایی
#روز_عاشورا
هر گروه هر جور خوشش اومد زد
سنگ می باره روی تنت بی حد
نیزه ها هی به سمت تو اومد
چند باری پیکرت تو خون غلتید
دستاشو توو موی سرت پیچید
جلو چشام تنت ز هم پاشید
چشات ز تشنگی نمی دیدند
شمشیرا رو تن تو چرخیدند
اونقد زدن که خسته گردیدند
نامحرما طناب می آوردن
جلو سکینه ات شراب خوردن
چه وضعی ما رو اسیری بردن
رحمی ندارن آتیش اندازا
چه کار کنم با گوشواره بازا
خون جگرم از ساز و آوازا
بی تو برای من سفر سخته
با شمر بد دهن سفر سخته
با کوفتگی تن سفر سخته
#حسن کردی✍
#امام_حسین_علیه_السلام
#زمزمه
#عاشورا
#روز_دهم_محرم
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#کوفه تا شام
#زمزمه #اسارت
#شب_دوازدهم_محرم
با اسم خارجی چقدر سوختم
چشمامُ به تو روی نی دوختم
مثل سر سوخته ت برافروختم
با دستای بسته سفر سخته
با کودک خسته سفر سخته
با شمری که مسته سفر سخته
آتیشا رو سرت می افتادن
چه دشنامایی که به ما دادن
اینجا تموم سربازا شادن
صورت بچه هات همه زخمی
نداره ساربونِ ما رحمی
کشتن ما رو با زخم بد چشمی
حرمله پا زده به احساسم
به معجر بچه ها حساسم
دل نگرونه چشم عباسم
حالِ چشات خوب نیست روی نیزه
سنگا می بارن به سوی نیزه
سرت نیافته از توی نیزه
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب سلام_الله_علیها
#کوفه_تا_شام
#حسن_کردی
.👇
.
#زمزمه_عاشورایی
#روز_دهم_محرم
شد هوا لاله گون گودالِ غرق خون
هاتف میگه انا الیه راجعون
مادر و با لبِ پر خون صدا نزن
دارم میبینم من پس دست و پا نزن
جسمت پر از جراحته
قتله گاهت قیامته
خولی دور و برِ سرت
راحت مشغول غارته
۲
سه ساعته که شمر مشغوله توو گودال
از بس تو رو چرخوند تنت شده پامال
تنت توو دست شمر سرت به دست سنان
سرت رو با نیزه بدجور شکسته سنان
رو خوارا می کشیدنت
با سنگِ تیز شکستنت
حتی پیرْ مردای خبیس
با نوک عصا زدنت
۳
صداشو برد بالا این دم آخری
چقد این لحظه ها شبیه مادری
با صبر و حوصله خون سرد و بی حیا
دوازده ضربه زد به سرت از قفا
سری به نیزه اومده
تنت به زیر لگده
حالا بعد از تو شمر پست
خواهرت زینب و زده
#امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#زمزمه
#حسن_کردی✍
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#نوحه_سنتی
#شب_نهم_محرم
#تاسوعا
من وارث علی مرتضایم
صاحب لوای دشت کربلایم
ماه عالمینم_من عبدالحسینم
من ساقی تشنه لبانم
عموی صاحب الزمانم
والله ان قطعتمو یمینی
انی احامی ابداعن دینی
ای ابوالفضائل_حیدری شمایل
در عالمی نام تو رائج
ادرکنی یا باب الحوائج
شاهدجانبازی من علقمه
آمده بالای سرم فاطمه
بوسه زد به رویم_خرید آبرویم
دست مرا بهر شفاعت
زهرا بیاورد قیامت
مادر من حضرت ام البنین
ملیکه ادب به روی زمین
گفته این مطلبم_کنیز زینبم
توهم اگر چه نور عینی
خاک کف پای حسینی
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#قاسم_نعمتی
#تاسوعا
.
.
#زمزمه
#شب_آخر
#عاشورا #گودال #قتلگاه
#شب_آخر_جلسه
مادر ندارد
شاهی که تنها مانده و لشکر ندارد
انقدر زخمی است
جایی برای بوسه بر پیکر ندارد
در بین گودال
افتاده و عمامه ای بر سر ندارد
می دید زینب
اما چنین در خاک و خون باور ندارد
دروش شلوغ ست
حالا که تنها مانده و یاور ندارد
می گفت زینب
شاید قاتل همرهش خنجر ندارد
با گریه می گفت
ای کاش می شد پیروهن را در نیارد
گودال تنگ است
صحرا مگر جایی از این بهتر ندارد
بر روی سینه
نیزه مزن وقتی که او سپر ندارد
کشتید اما
چرا دیگر انگشت و انگشتر ندارد
می گفت دشمن کارش تمام است او که آب آور ندارد
با کینه میزد
می گفت فرقی با حیدر ندارد
یک سو رباب است
بیچاره تنها مانده پسر ندارد
#عاشورا #گودال #قتلگاه
........
مادرندارد.مادرندارد
شاهی که تنها مانده و لشکر ندارد
مادرندارد.مادرندارد
دربین گودال . افتاده و عمامه ای بر سر ندارد
مادرندارد.مادرندارد
واااااه می دید زینب
اما چنین درخاک وخون . باور ندارد
دورش شلوغ است
حالا که تنها مانده و یاور ندارد
می گفت زینب
شاید که قاتل همرهش خنجر ندارد
باگریه می گفت
ای کاش می شد . پیرهن را برندارد
مادرندارد مادرندارد
گودال تنگ است
صحرا مگر جایی از این بهتر ندارد
مادرندارد مادر ندارد
بر روی سینه
نیزه نزن وقتی که او سپر ندارد
کشتید اما دیگر چرا انگشت و انگشتر ندارد
مادر ندارد مادر ندارد
می گفت دشمن کارش تمام است او که آب آور ندارد
مادر ندارد
با کینه می زد
می گفت فرقی با خود حیدر ندارد
یک سو رباب است
بیچاره تنها مانده و یاور ندارد
.
.
#شام_غریبان_امام_حسین
#روضه_ورود_حضرت_زینب_علیها_سلام_به_گودال_قتلگاه_به_دفعات
زینب آن نیست، که یکبار به گودال آمد
بارها دیدنِ دلدار به گودال آمد
بارِ اول، وسطِ معرکه ی نیزه و سنگ
بر سر و سینه زنان، زار به گودال آمد
بارِ دیگر، پس از آن "شیهه کِشان، آمدنِ"
اسبِ بی صاحبِ دلدار به گودال آمد
بعد از آن، نیمه شبِ شام غریبان ز حرم
همرهِ فاطمه این بار به گودال آمد
آن شبی که پِیِ اطفالِ حسین، میگردید
بارها دیده ی خونبار به گودال آمد
عصرِ آنروز، که او را به اسیری بردند
دست بسته، دلِ غمبار به گودال آمد
چونکه سجاد، ندا داد به او حکمِ فرار
ناگزیر از همه اَغیار به گودال آمد
پس از آن داغِ چهل منزل اسیری، گریان
اربعین بی کس و بی یار به گودال آمد
هر شبِ جمعه، کنار پدر و مادرِ خود
در برِ احمدِ مختار به گودال آمد
سخت تر از همه این بود، که با حرمله ها
زیرِ کعبِ نیِ کفار به گودال آمد
دستِ ما را وسطِ روضه گرفت و هر بار
همرهِ قافله، بسیار به گودال آمد
همرهِ منتقمِ کرب و بلا باور کن
وقت و بی وقت، به دیدار به گودال آمد
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#تاسوعا
#حضرت_عباس
هر دو دستِ تو ببویم
بکشم بر سر و رویم
با دو دستم ز رخِ تو
خون و خونابه بشویم
بر زمین پای خودت می کشی ای سالارم
پشت من بعد تو بشکسته و من بی یارم
سرو افتاده به خاکم
داغ تو کرده هلاکم
ابوفاضل یا ابالفضل (4)
بده قدری تو جوابم
از غمت خانه خرابم
چه بگویم به رقیه
به سکینه به ربابم
ای برادر دلم از زخمِ سرت می سوزد
دانم از تشنگی حتی جگرت می سوزد
رفتی ای پشت و پناهم
ای علمدارِ سپاهم
ابوفاضل یا ابالفضل (4)
مرو ای دار و ندارم
ای اخا چاره ی کارم
آمده بهرِ تسلی
فاطمه مادرِ زارم
مادرم آمده تا نازِ تو دلخون بکِشد
تیرِ بنشته به چشمانِ تو بیرون بکِشد
علقمه غرقِ گلِ یاس
آمده مادرِ عباس
ابوفاضل یا ابالفضل (4)
پژمرده
ای علمدارم
بودی غمخوارم
رفتی ای یارم
یا ابالفضل
بی تو غم دارم
ناله شد کارم
ای سپه دارم
یا ابالفضل
یا ابوفاضل (3) یا ابالفضل
از حرم آید
ناله ی طفلان
بر لبِ آنان
ای عمو جان
اصغر زارم
با چشمِ گریان
چون گل پژمرده
با لبِ عطشان
یا ابوفاضل (3) یا ابالفضل
#احمد_متولی✍
#شب_نهم_محرم
👇
.
#شب_دهم_محرم
امام حسین(ع) و حضرت زینب(س)-شب عاشورا
سیدپوریا هاشمی
من از آتشزدن بال و پرت میترسم
شب به پایان برسد از سحرت میترسم
این جماعت همه در فکر عذابت هستند
آه از آتش روی جگرت میترسم
غم چشمان تو با قبل تفاوت دارد
بی من زار نرو از سفرت میترسم
اصلا امشب چقدر توصیه داری آقا
دارم از اینهمه اما اگرت میترسم
چشم من خورد به اکبر جگرم سوخت حسین
من ز پاشیدن جسم پسرت میترسم
تیرهایی که سهشعبهست مهیا کردند
از تهاجم سوی چشم قمرت میترسم
رحم بر طفل صغیر تو ندارند اینها
خیلی از تیر و گلوی ثمرت میترسم
زندهای و بسوی خیمهی تو میآیند
ته گودال ز چشمان ترت میترسم
#سیدپوریا_هاشمی
#شب_عاشورا_حضرت_امام_حسین_و_حضرت_زینب_ع
امام حسین(ع)حضرت زینب(س)-شب عاشورا
علیرضا شریف
میشود روشنی ِ خیمه بمانی تا صبح؟
مونسم باشی و شب را برسانی تا صبح
میشود رَحم كنی حرفِ جدایی نزنی
تا پیِ ِ چاره مـرا سر نَـدَوانی تا صبح
منتت دارم و میخواهم اگر راهی هست
مَحضِ این خاطرِ آشُفته بمانی تا صبح
چه به روزِ تو میآرند خدا میداند
زنده نگذاردم این دلنگرانی تا صبح
روبرویِ تو اگر گریه اَمانم بدهد
بر ندارم نِگَه از رویِ تو آنی تا صبح
دهـنِ خشک و لبِ پُر تَرَكَت نگذارد
دلِ رنجورِ مرا تاب و توانی تا صبح
بُغض پا پیچِ گلویم شده و میترسم
كار دستم دهد این سوز نهانی تا صبح
هول كردم به زمین خوردم و میخواهی
خاک از چادر زینب بتكانی تا صبح
بنشین سیر نگاهت كنم ای یوسفِ عشق
لحظهها میرود و نیست زمانی تا صبح
میشود فاتحهی پوشیه و روسریِ
خواهرِ خونجگر از پیش بخوانی تا صبح
چشمِ بارانیتان میدهد امشب خبرم
از بَلایی كه قرار است بیاید به سرم
وای بر حالِ دلِ خواهرِ تو فردا عصر
میخورد چنگ به بال و پرِ تو فردا عصر
آسمان را ز عطش دود فقط خواهی دید
رَمقی نیست به چشمِ ترِ تو فردا عصر
سرِ ششماههی تو میشود آویز به پوست
ارباً ارباست علیاكبرِ تو فردا عصر
میبَرد لشكری از نیزه حوالیِ حرم
تكهتـكه تـنِ آبآورِ تـو فردا عصر
تك و تنها وسطِ دشت و بیابان چه كند؟
دامنش سوخت اگر دخترِ تو فردا عصر
چنگِ یک مُشت سنان در طمعِ گیسویت
میزند پَرسه به دور و بَرِ تو فردا عصر
هر قدر نیزه و شمشیر و تبر جمع كنند
بیشتر كشف شود پیكرِ تو فردا عصر
چكمهای سرخ میافتد به رویِ سینهی تو
خنجری كُنـد رویِ حنجرِ تو فردا عصر
سخت دعواست سرِ جایـزهی بیشتری
بینِ گودال برایِ سرِ تو فردا عصر
آخرینخواهشم این است دعا كن برسم
زودتر از نفسِ آخر تو فردا عصر
#علیرضا_شریف
#شب_عاشورا
#امام_حسین_و_حضرت_زینب
.
.
#تاسوعا
#حضرت_عباس علیه السلام
بیا زائر بیا با اشک و احساس
بپرس از برگ برگ شاخه ی یاس
فدای قد و بالای رشیدت
چرا یک قبر کوچک داری عباس
#میثم_مومنی_نژاد ✍
#شب_نهم_محرم
.
.
#شور
#محرم_۱۴۰۳
#شور_امام_حسین
چراغ زندگیمو روشن کردی
همیشه دنبال گدا میگردی
نزاشتی که جدا بشم از روضه
تو خیلی خیلی خیلی خیلی مردی
هرچی دارمو بگیر،ولی روضه هاتو نه
جونمو بگیر ولی،آقا کربلاتو نه ۲
تا ابد زنده ام،از دمت یا حسین
خیسه چشمای من، از غمت یا حسین
یاحسین۳ علیه السلام
.....
رهام نکن آقا مگه سربارم
بدون روضه های تو آوارم
تموم خونوادمون میدونن
که خیلی خیلی خیلی دوست دارم
کاش منو بغل کنی،مثه عابس و بریر
تا که زیر پرچمت،بشم عاقبت بخیر ۲
تو رگام اسم تو،جاریه یا حسین
شغل ماها میون،داریه یا حسین
یاحسین۳ علیه السلام
.......
علاقم از تو کم نمیشه هرگز
جایی برام حرم نمیشه هرگز
تا وقتی روضه خون ِ بی بی زهرا
بساط روضه جم نمیشه هرگز
کاشکی رو سفید بشم،پیش مادرت حسین
کاشکی باشه اسم من،توی لشکرت حسین
علت برکت ، زندگیم یا حسین
من غلام توام،از قدیم یا حسین
یاحسین ۳ علیه السلام
#هاشم_محمدی_آرا ✍
👇
.
#شور
#امام_حسین
#محرم_۱۴۰۳
#شور_امام_حسین
حرم اقیانوسم
سالی یکبار اگه کربلا نیام می پوسم
بی حرم بین گناهای خودم محبوسم
حرم اقیانوسم
نکنی مایوسم
من که با خاطره های حرمت مانوسم
دست مادرم رو جا ضریح تو می بوسم
نکنی مایوسم
ای مهربون تر از/پدر و مادرم حسین
حس میکنم همش/دستتو رو سرم حسین
درد و غم تو رو/به جونم میخرم حسین
روحی فدا ابی عبدالله
........
ای هوادار من
اون کسی که عمریه بهت بدهکاره من
اون که از همون قدیم تو رو دوست داره من
ای هواداره من
سرپناه ِ نوکر
میبره اشک تو روضه هات گناه ِ نوکر
با تو غرق نور میشه روی سیاه ِ نوکر
سرپناه نوکر
این خواهشه منه/بزا باشم گدای تو
من خونوادمو/میکنم مبتلای تو
پشت سر منه/آقا خیر دعای تو
روحی فدا ابی عبدالله
........
علمش پابرجاست
اونکه با شجاعته همونکه مرد مرداست
پسره ام بنینه اونکه رزمش غوغاست
علمش پابرجاست
اونکه با احساسه
همونیکه حتی رو اسم حسین حساسه
بهترین عموی دنیاست حضرت عباسه
اونکه با احساسه
حلال مشکلم تو برامن مقدسی
اکشف کروبنا،ندارم جز تو هیچ کسی
این باور منه، که بدادم تو میرسی
#فراق_کربلا
#هاشم_محمدی_آرا ✍
👇👇👇