eitaa logo
امام حسین ع
18.2هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ . | 🎤 حاج 📆 شب ششم محرم ۱۴۰۱ ۱۲ مرداد ماه ۱۴۰۱ جهاد تبیین یعنی که مثل زینب با سخن و رفتارت بشی تو یار مکتب جهاد تبیین یعنی که حق روشن شه صفحه شخصیت حتی مصیبت دشمن شه تو این جنگ نرم، تو این وقت تنگ واسه ارزش‌هات با گوشیت بجنگ به خدا میشه که هنوزم باید این رو رفیق بدونی تو فضای مجازی میشه، پای کار حسین بمونی جهان مجازی شده، عشق حقیقی حسین رفیق زیاده ولی، رفیق صمیمی حسین جهاد تبیین معنی نام زینب یعنی یه چیزی مثل خطبه شام زینب جهاد تبیین یعنی قلم برداری برای دفاع از دینت، تو یه قدم برداری تو این جنگ نرم، تو این وقت تنگ پاشو کاری کن، با فتنه بجنگ تو فضای مجازی رفیق، نده وقتت بی‌خود هدر بگو از مکتب کربلا، یک ثواب جهادی ببر جهان مجازی شده، عشق حقیقی حسین رفیق زیاده ولی، رفیق صمیمی حسین .👇
شور - جهاد تبیین.mp3
16.43M
🔘 | 🎙حاج ابوذر روحی 🎤 ✍ 📆 الحرام ١٤٤٤ چهارشنبه ۱۲ مرداد ماه ۱۴۰۱
. حضرت شریفه بنت الحسن علیها سلام وضوی اشک گرفتم تمام دوران را مگر طواف کنم خانه کریمان را حسن حسن به لبم آمده به این امید.. که بر دلم بگذارند نور ایمان را سلام من به شریفه عقیق سرخ حسن کریمه ای که از‌او دیده ایم احسان را کرامتش نبوی نور عصمتش علوی دخیل چادر او کرده اند عرفان را بگو به هرچه گرفتار وقت وقت عطاست شریفه پر بکند کیسه گدایان را خدا گواه که هر حاجتی روا بشود به او قسم بدهی گر خدای سبحان را نوشته اند که با عمه اش اسیری رفت گذشت پای برهنه همه بیابان را نوشته اند که خیلی زدند بانو را به حکم بغض حسن میزدند ایشان را عذاب زخم زبان بیشتر ز شلاق است چه حرفها که نگفتند این اسیران را صبا برو به مدینه بگو به بابایش که دخترت چه کند ناقه های عریان را ۱۴۰۱ ✍ .
زیارت عاشورا.mp3
12.64M
🤲 قرائت 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی ▪️قرائت سریع و بدون روضه ▪️(مدت : ۱۳ دقیقه)
. نوکرت بر همه آقاست اباعبدالله قطره با لطف تو دریاست اباعبدالله زائر کرببلای تو شدن با مهدی به خدا آرزوی ماست ابا عبدالله محفل روضهء تو باغ بهشت ست مرا چونکه ذکر تو در آنجاست اباعبدالله این چه سری ست که در ماه عزاداری تو همه جا شور تو بر پاست اباعبدالله روی قلب همه عشاق تو بنوشته خدا کربلا قبلهء دلهاست ابا عبدالله روضه خوان تو خدا گریه کن محفل تو آدم و نوح و مسیحاست اباعبدالله گرجه تلخ ست دم آخر جان دادن ما لیک با روی تو زیباست اباعبدالله در جزا برگ عبور همهء سینه زنان دست زیبندهء سقاست اباعبدالله چشم امید همه شاه و گدا پیروجوان در قیامت به تو مولاست اباعبدالله .
. |⇦•چه غزل چه چهارپاره .. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۱ به نفس حاج مهدی رسولی ●━━━━━━─────── چه غزل چه چهارپاره چه دوبیتی چه رباعی چه کمیت و زید و حاجب یا که دعبل خزائی مهم اینه از تو باید دم زد سینه پای این علم باید زد شب جمعه پا برهنه توی حرم شما قدم باید زد قدم می زنم قدم می زنم زندگی مو با غمت رقم می زنم قدم می زنم قدم می زنم بوسه به ورودی حرم می زنم قدم می زنم قدم میزنم پیش چشم عالم از تو دم می زنم حسین اربابم منو دریابم چه حرم چه هیئت آقا اینجا یا صحن علمدار گریه کن باشم یا مداح روضه خون یا که میون دار مهم اینه نوکری باید کرد نفس ها رو حیدری باید کرد نوکری قشنگ تره اینجوری اینجا از تو دلبری باید کرد صدات می زنم صدات می زنم خودمو برای روضه هات می زنم صدات می زنم صدات می زنم بوسه بر ضریح کربلات می زنم صدات می زنم صدات می زنم بوسه به دستای نوکرات می زنم شاعر: محمدصادق باقی زاده ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
[WWW.SARALLAH-ZN.IR]ma0105139.mp3
13.89M
|⇦•چه غزل چه چهارپاره  .. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۱ به نفس حاج مهدی رسولی
. شهدای گلگون کفن . ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ قسم به نام حسین وبه ناله ی مجنون قسم به نام ابوالفضل ودیده ی گریون قسم به مصحف قرآن وجسم صد پاره قسم به زینب کبری که گشته آواره حسین آمر معروف و ناهی منکر (2) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ قسم به نیزه و خنجر به حنجر خونین قسم به حضرت اکبر،،فتاده روی زمین قسم به کودک ششماهه،یا علی اصغر قسم به ناله ی گودال ز حنجر مادر حسین آمر معروف و ناهی منکر(2) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ قسم به پرچم و بیرق سیاهِ ماتم عشق قسم به ناله زینب ، خرابه های دمشق قسم به عابس وجون و حبیب مه سیما قسم به جسم شهیدان فتاده بر صحرا حسین آمر معروف و ناهی منکر(2) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ قسم به خون گلوی حسین به کرب وبلا قسم به دست ابوالفضل ساقی تنها قسم به سوره کهف وبه جسم بی سرتو که نعل تازه دواندند به جسم اطهر تو حسین آمر معروف و ناهی منکر(2) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ قسم به سوره ی فجر و شهامت قاسم قسم به شور حسینی ، شهادت قاسم قسم به حر و سعید وبه حضرت مسلم قسم به نام وهب با حسین شد مسلم حسین آمر معروف و ناهی منکر(2) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ قسم به آ یه به آ یه تن علی اکبر همان که خَلقاً و خُلقأ شبیه پیغمبر قسم به سوره کوثر به اصغر بی شیر حسین ازغم داغش ، پدر گشته پیر حسین آمر معروف و ناهی منکر(2) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ حسین گفته منم کُشته ی نمازوزکات منم آمر معروف وکشتی ام به نجات منم ناهی منکر حسین تشنه لبم ببین روضه جانسوزگشته روز و شبم حسین آمر معروف و ناهی منکر(2) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ شاعر و ستایشگر اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان) .
. هر چند کهنه، پیرهنی داشتی؛ چه شد؟ گر بود پیرهن، کفنی داشتی؛ چه شد؟ ای یوسف عزیز! چه کردند گرگ‌ها؟ آخر تو "کهنه‌پیرهنی" داشتی؛ چه شد؟ جسم تو ذرّه ذرّه در این دشت، پخش گشت در زیر آفتاب، تنی داشتی؛ چه شد؟ ای دور از دیار که تا دیر می‌روی! آواره تا به کی؟ وطنی داشتی؛ چه شد؟ خود را چه خوب خرج خدا کردی! ای کریم! سر داشتی؛ چه شد؟ بدنی داشتی؛ چه شد؟ هم بی حبیب ماندی و هم بی زهیر؛ آه! نام‌آوران صف‌شکنی داشتی؛ چه شد؟ تو شمع و در طواف تو جمع مخدّرات در خیمه‌‌گاه، انجمنی داشتی؛ چه شد؟ بالین تو سکینه، کنارت رقیّه بود در باغ، یاس و یاسمنی داشتی؛ چه شد؟ .
🔹مردآفرین🔹 باز هم آمدی داغ بر دوش گرد غم در نگاهت نشسته اشکبار و پریشان و دلتنگ سوگوار و سیه‌پوش و خسته آمدی تا که آیینه‌هامان رنگ گل‌های پرپر بگیرند آمدی تا که گل‌های پرپر رویشی تازه از سر بگیرند ای محرم، محرم، محرم! آه ای کوه، ای کوه بشکوه! قصه‌های تو بسیار بسیار غصه‌های تو انبوه انبوه با علم‌های سرخ و سیاهت کوچه‌ها رنگ دیگر گرفتند نوحه خواندی و فوجی فرشته مثل ما شیون از سر گرفتند کربلایت شقایق‌ترین داغ در دل باغ‌های زمین است جاودان باد نام بلندش کربلایی که مردآفرین است 📝 .
. دیدم به روی نیزه ها بابا سرت را دیدم به دست ساربان انگشترت را بابا بمیرم تشنه بودی بین گودال پوشانده تیر و نیزه ها آن پیکرت را بابا تو رفتی و حرم رفته به غارت خیلی کتک زد قاتل تو خواهرت را راس تو روی نیزه ها! باشد قبول است اما به روی نیزه ها زد اصغرت را دستان ما بستند و در بین اسیری هنگام رفتن دیده ام‌ بال و پَرَت را وقتی که افتادم حواست بود بابا؟ حتما تو دیدی حال و روزِ دخترت را بابا وَرَم دارد تمام صورتِ من سیلی زده یک مرد جنگی دلبرت را بابا نشان پیری از موی سپید است؟ گفتی تو روزی سرگذشت مادرت را آتش میان خیمه افتاد و سرم سوخت انگار سوزانده کسی موی سرت را من دخترم، باباییم، تقصیر من چیست؟ بابا بغل کن باز هم این دخترت را عبدِ کریم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. *《 ای عزادارحسین ابن علی آجرک الله 》* 🏴🏴🏴 عاشقا گوش بکن واقعه کرب و بلا را بر سر و سینه بزن نظم بده بزم عزا را از دل خویش برون آر زِ غم آه و نوا را برسان از دل غمدیده به عالم تو صدا را ذکر حق گوی و ببر نام حسین خون خدا را تا کند حضرت زهرا به تو اینگونه دعا را *《ای عزادارحسین ابن علی آجرک الله》* 🏴 روز عاشور کـه معشوق دمی جلـوه گر آمد تشنه لب عاشق دلسوخته با پای و سر آمد تبرِ یک غمزه رها گشت و ورا بر جگر آمد عشق هی خیره سری کرد و سما نوحه گر آمد از خود آن لحظه رها گشت همان عاشق شیدا مسلخ عشق وزین گشت و بشد تیغ مهیا *《ای عزادارحسین ابن علی آجرک الله》* 🏴 چون لب تشنه حسین ابن علی شاه شهیدان مست از باده توحید بشد‌ وارد میدان ز لب آهنگ ولایت بزد آن نایب قرآن که منم پور امامِ ازلی سرور خوبان این ز کار من شیدای،کنون گشته هویدا رونق دین دهم اکنون، زنم آهنگ وفا را *《ای عزادارحسین ابن علی آجرک الله》* 🏴 کربلا گشت چو جولانگه آن عاشق صادق نظر انداخت به معشوق که ای یار موافق ای که هستی تو بر عالم همگی خالق لایق گر شوم‌ کشته و آواره شود اهل سرا دق چشم و دل از تو نپوشم که تویی قادر و دانا باید اجراء بکنم حکم تو ای رب توانا *《ای عزادارحسین ابن علی آجرک الله》* 🏴 حوریان کوس شهادت بزنندی و بخوانم پایکوبان بروم در ره حق جان بفشانم سر فشانم به ره دوست من این جمله بدانم جان دهم در ره او زنده و جاوید بمانم هرکه این جمله بدان بنماید چو من اجراء زنده ماند بِکند راضی و خشنود خدا را *《ای عزادار حسین ابن علی آجرک الله》* 🏴 من‌ حسینم به خدا بارقه نور خدایم من حسینم‌ به خدا آینه قبله نمایم من حسینم به خدا صاحب اکرام و سَخایم من حسینم به خدا شمع وجود شهدایم برسانم به سر برج بقا گام وفا را شود از کار من اجزاء بقا بر همه پیدا *《ای عزادارحسینن ابن علی آجرک الله》* 🏴 قدر ایثارِ مرا فرد مسلمان بشناسد قدر رفتارِ مرا صاحب ایمان بشناسد قدر گفتار مرا عاشق قرآن بشناسد قدر کردار مرا ناسک دوران بشناسد هرکه اینها همه بشناسد و پوید ره ما را بشناسد به خداوند قسم، راه خدا را *《ای عزادارحسین ابن علی آجرک الله》* 🏴 من که دارم خبر از واقعه عشق و فدایی آمدم‌ تا به رهت جان بدهم ای که خدایی سینه را چاک دهد از غم من اشک فسایی بِکند بهر لب تشنه من ،نوحه سرایی دارد امید و به سوی کرمم چشمِ تمنا تا شفیعش بشوم نزد تو ای خالق یکتا *《ای عزادارحسین ابن علی آجرک الله》* *فسا: خاک پای عاشقان اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام والصلواة* 🖋 *خادم الادب:* *ابراهیم الهیاری(اشک فسایی)* .
5. روضه حضرت زینب س.mp3
5.44M
پدر و مادرم به فدای تو ، اُم المصائب ، چهار ساله بود ، دنبال جنازه ی مادر دوید ، صبر کرد ... فرق شکافته ی بابا رو دید ، صبر کرد ... پاره های جگر برادرش امام حسن رو دید ، صبر کرد ...بالای تل زینبیه ، روز عاشورا ، دید یک گوشه میدان ، شمشیرها بالا میره ، پائین میاد ... حسینش رو دارند میکُشند ... شنید عزیز برادرش داره میگه : یَا اُخْتا اِرْجِعی اِلَی الْفُسْطَاطِ وَ اجْمَعِی الْعَیَالَ وَ الْاَطْفَالَ ، خواهرم ، برو به خیمه برگرد زنان و کودکان را جمع آوری و مواظبت کن ... وقتی این جمله رو شنید ، صبر کرد ، برگشت به طرف خیمه ها ... آنقدر صبر کرد ، قافله را رساند مدینه ، زبان حالش این بود : مدینه ، کاروانی سوی تو با شیوَن آوردم ره آوردم بوَد اشکی که دامن دامن آوردم مدینه ، گر به سویت زنده برگشتم ، مکن مَنعَمْ که من این نیمه جان را هم به صد جان کَندن آوردم مدینه ، یوسف آلِ علی را بُردم و اکنون اگر او را نیاوردم ، از او پیراهن آوردم مدینه ، یک گُلستان ، گُل اگر در کربلا بُردم ولی اکنون گلابِ حسرت از آن گُلشن آوردم نزدیکی شهر مدینه ، خیمه هارو برپا کردند ، آقا زین العابدین ( علیه السلام ) بشیر رو صدا زد ، فرمود : پدرت شاعر بود ، از پدر چیزی به ارث بردی یا نه ؟ عرض کرد ، بله آقا ... فرمود : برو داخل شهر مدینه مردم رو خبر کن ، بگو بیایند ... سوار بر اسب ، پرچم سیاهی به دست گرفت ، وارد شهرِ مدینه شد ، گریه میکُنه و ناله میزنه ، تو کوچه های مدینه از این طرف به اون طرف میره ، صدا میزنه يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقَامَ لَكُمْ بِها ...
امام حسین ع
#روضه_حضرت_زینب #مهدی_سماواتی پدر و مادرم به فدای تو ، اُم المصائب ، چهار ساله بود ، دنبال جنازه
. مدینه! کاروانی سوی تو با شیون آوردم ره‌آوردم بُوَد اشکی که دامن‌دامن آوردم مدینه! در به رویم وا مکن چون یک جهان ماتم نیارد ارمغان با خود کسی، تنها من آوردم مدینه! یک گلستان گل اگر در کربلا بردم ولی اکنون گلاب حسرت از آن گلشن آوردم اگر موی سیاهم شد سپید از غصّه، می‌دانی که مظلومیّت خود را، گواهی روشن آوردم اسیرم کرد اگر دشمن، به جان دوست! خرسندم که پیروزی به کف در رزم با اهریمن آوردم مدینه! این اسارت‌ها نشد سدّ رَهم، بنْگر چها با خطبه‌های خود به روز دشمن آوردم مدینه! گر اثر از زخمِ زنجیر ستم خواهی امام عاشقان را طوقِ گل بر گردن آوردم مدینه! از بنی‌هاشم نگردد با‌خبر یک تن که من از کوفه، پیغام سَرِ دور از تن آوردم مدینه! یوسف آل علی را بردم و با خود اگر او را نیاوردم، از او پیراهن آوردم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom .
6. ام البنین س.mp3
2.99M
اجازه بدهید این یه جمله رو هم بگم ، ان شاءالله به همین زودی مدینه ، دید یک خانم بلند بالایی ، دست دو تا آقازاده رو گرفته : بشیر از کربلا چه خبر داری ؟ گفت بی بی جان ، کربلا ، حسین رو کُشتند ... مگه عباس من کربلا نبود ؟ گفت بی بی جان ، عباس تو را هم کُشتند ، دلها بره قبرستان بقیع ... می اومد تو قبرستان بقیع ، صورت چهار تا قبر درست میکرد ، می نشست گریه میکرد و ناله میزد ، گاهی سر برمیداشت ، میگفت دیگه به من اُم البنین نگید ، من که دیگه پسری ندارم ، گاهی سر برمیداشت ، میگفت عباسم ، شنیدم عمود آهن به فرقت کوبیدند ؟ مگه دست در بدن نداشتی ، عزیز دلم ؟ حسییین ... مدینه گریه میکردی به حالش زبان حالش این بود و مقالش بوَد پُر از شیار غم جَبینم اگر اُمَّ البنینم ، کو بنینم ؟ (شفق) بِاَبی اَنْتَ وَ اُمِّی یَا آلَ رَسُولِ الله .
امام حسین ع
#روضه_حضرت_ام_البنین #مهدی_سماواتی اجازه بدهید این یه جمله رو هم بگم ، ان شاءالله به همین زودی مد
 . شنیدم خون ثارالله چون ریخت شفق هر صبح و شام از دیده خون ریخت   حدیث کربلا شد عافیت سوز فلک ماتم نشین شد هر شب و روز   به هر سینه ولی غم مبتلا بود به یاد وقعه کرب و بلا بود   به خاطر خواهی آن دلنوازان سمند غم بهر سو گشت تازان   مدینه گریه می‌کردی به حالش زبان حالش این بود و مقالش   که نام من دگر امّ‌البنین نیست سر و کارم دگر با آن و این نیست   دلم بهر خوشی جایی ندارد که اسم من مسمّایی ندارد   بود پر از شیار غم جبینم اگر ام بنینم کو بنینم ز دل‌بندان خود نادیده کامی چگونه خوش توان بودن به نامی   شنیدم نوجوانانم سراسر به جنگ کفر و کین رفتند با سر   به خون غلطیده عونم در ره دوست در این ره جعفر من نیز با اوست   ز دستم گر چه عبدالله رفته ولی شادم که در این راه رفته   شنیدم وقت ایثار و گه بذل کسی همت نکرده چون اباالفضل   شنیدم بوده پرچمدار و ساقی دو دست از او به حسرت مانده باقی   به گرد خیمه هر شب پاس داده به زینب تسلیت عباس داده   ز بس شوق شهادت کرده غرقش عمود آهنین خورده به فرقش   ولی با این همه آشفته حالی که دل هرگز نشد از غصه خالی دگر خون گرید از غم هر دو عینم سیه پوشیده‌ی سوگ حسینم   حسینی کز فروغ علم و بینش رخش شد شمع بزم آفرینش   وجودش مایه هر دلخوشی بود مخالف با مرام حق‌کشی بود   گرفتم تا از او الهام وایده حیات من جهاد است و عقیده   به هر بزمی که شمع محفلم من به جای مادرش خونین دلم من خداوندا «شفق» عبد است و عاصی ببخش او را ز قید غم خلاصی ✍ .
. هَمیشه دَغدَغه ام بوده یارِ تو باشم حَبیب وار فقط پای کارِ تو باشم قرارِ این دِلِ پُر درد کیست غیر از تو؟ خدا کند که فقط بیقرارِ تو باشم همیشه غِبطه به حالِ زُهیر خواهم خورد چه می شود وَرَقی رازدارِ تو باشم! از این عَلاقه به دُنیا خَلاص کُن دل را دِلی بِده که به آن دِل دُچارِ تو باشم اگر که اَشک نَریزَم برایت، از سَنگم چه سَنگ؟! کاش که سَنگِ مَزارِ تو باشم شِکسته بَسته دِلم را بَرایت آوَردَم رِسیده ام که هَمیشه کنارِ تو باشم تو گِریه کَرده ای و گِریه کَرده ایم تو را به لُطفِ توست که اَبرِ بَهارِ تو باشم به رَحلِ نِیزه سَرَت کَهف را قِرائَت کَرد به یادِ این غَمِ تو، سوگوارِ تو باشم به یادِ خواهَرِ مَحمِل نِشینِ بی کَسِ تو... ...کِنارِ مادَرِ تو، داغدارِ تو باشم ✅رضارسول زاده - محرم۱۴۰۱ ✍ .
. این دل همـاره دارد حال و هوای زینب   امروز دلم گرفته از غصه های زینب از بین آتــــــش و دود آید صدای زینب  منــــــم گـدای زینب، جانم فدای زینب از کربلا به کوفه، از شهر کوفه تا شام بگذشت تـــــــازیانه پا جای پای زینب جــانم فدای زینب، من خاک پای زینب    منم گـــــــدای زینب، جانم فدای زینب پیـراهن حسینش از او جدا مسازید  این تحفه یــــادگاری مانده برای زینب جانم فــدای زینب، من خاک پای زینب  منم گــــــــدای زینب، جانم فدای زینب .
. علیه السلام تموم نفس هاش روضه اس با غم محرم شد پیر نشونه داره رو جسمش از غل و زنجیر بی تاب گریه می کنه با آب گریه می کنه یاد خشکیه لب ارباب گریه می کنه یعقوب کربلا کم گریه کن همراه نیزه ها کم گریه کن علی یا سید الساجدین زین العابدین با یه دل خون می باره چشای امام سجاد یاد روزی که باباش از رو مرکب افتاد موهاش غرق خون شده دردا بی امون شده عمه سینه میزنه رو تل نیمه جون شده بر جسم بی سرش کم گریه کن علی همراه خواهرش کم گریه کن علی یا سید الساجدین زین العابدین نزدیک چهل سال میشه از غصه می باره چشمام کربلا شکستم اما امان از این شام بین کوچه ها توی انظار بردن عمه رو آبم کرده، بودمو بازار بردن عمه رو از مجلس شراب کم گریه کن علی با غصه ی رباب کم گریه کن علی یا سید الساجدین زین العابدین 👇