6. حاج رضا عاصی.mp3
9.43M
#آموزش_روضه_خوانی
#استاد_حاج_مهدی_منصوری
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#حاج_رضا_عاصی
تو مثل اهل مدینه
ز من مگردان روی
که فارغم ز دو عالم
گر یک سلام کنی
نماز نافله ات را
نشسته میخواندی
که گفته پیش علی
اینقدر قیام کنی ؟
#شعر_دوم
فریاد که یار ضعفا یار ندارد
مولود حرم مَحرم اسرار ندارد
#استاد_سازگار
#تک_بیت
( به کشوری که
همه سخت با تو دشمنند علی
یک دوست مانده بهر تو ،
آن هم نماندنیست ... )
#ادامه_شعر_استاد_سازگار
فریاد که یار ضعفا یار ندارد
مولود حرم
مَحرم اسرار ندارد
شد خانه نشين
شير خدا ، فاتح خيبر
بي فاطمه او
قدرت پيكار ندارد
سوگند به مظلومي تاريخ
كه تاريخ
مظلوم تر از حيدر كرار ندارد
بر حاشيه برگ شقايق بنويسيد
گُل تاب فشار در و ديوار ندارد
#استاد_سازگار✍
به همت جواد افشانی
.
#مجلس_کامل #توسل_به_امام_زمان عج و #روضه_حضرت_زینب(س)
▪︎غزل امام زمان(عج)
خواستم نزدیکتر باشم به آقایم، نشد
تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد
خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم
بندها را وا کنم از دست و پاهایم نشد
ندبههای جمعه را هی خواب میمانم ببخش
سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد
ظاهراً ذکر تو را میگویم، اما باطناً
در میان عاشقانت باز هم جایم نشد
گفتمت یک بار در خوابم بیا، جانِ حسین
سر به خاک مقدمتای یار میسایم، نشد
دائماً میچرخم آقا جان به دور معصیت
از دو چشم خیس تو هربار، پَروایم نشد
کربلایم دیر شد، دارم خجالت میکشم
آه آقا جان بگو که وقت امضایم نشد
▪︎روضه کلامی
اجازه بدین از همینجا دلارو ببرم کربلا...
یابنالشبیب عمهی ما راه دور رفت
میخواست قتلگاه بماند به زور رفت
آتش گرفت چادرش اما کسی ندید
پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید
پنجاه و پنج سال بدون غمی نبود
تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود
پنجاه و پنج سال پرش را گرفتهاند
مردانِ خانه دور و برش را گرفتهاند
▪︎روضه کلامی:
(هر وقت می خواست بره زیارت قبر مادر...
یا زیارت جدش رسول الله... همه ی مَحرما
دورشو می گرفتن...حتی سایه ی زینبو کسی ندید...
یابنالشبیب عمهی ما احترام داشت
چندین امام زاده و چندین امام داشت
▪︎روضه کلامی:
(حالا که آماده ای بگم چه کردن با عمه ی سادات...)
▪︎مرثیه حضرت زینب س:
پیش بزرگ قافله فریاد میزدند
یابنالشبیب بر سرِ او داد میزدند
داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود
یک نیزهی بلند سرش را شکسته بود
یابنالشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت
میخواست راه علقمه گیرد توان نداشت
یابنالشبیب دختر دلگیر را زدند
پنجاه و پنج ساله زنی پیر را …
اما رُباب زخم پَرَش را گرفته بود
از بسکه درد داشت سرش را گرفته بود
یابنالشبیب آتش خیمه امان نداد
فرصت به روی زخمی دختران نداد
او را به ریگهای پریشان سپرد و رفت
او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت
او را به مردمان دهاتی سپرد و رفت....
▪︎روضه کلامی
(صدا زد حسین جان...)
▪︎مرثیه زبانحال #حضرت_زینب س:
سِپُردَمت به خدا و به ریگهای بیابان
سپردمت به غبار به خارهای مغیلان
سپردمت به وحوش،به شیرهای درنده
به مردمان دهات و به آهوان پریشان
به باد گفتم اگر شد مَرتبت بکند
که تا خمیده نگردد دوباره مادر جان
به گوش خاک سپردم تنت بپوشاند
مباد اینکه ببیند کسی تو را عریان
سپردمت به هر آنکس که بود ، اما تو
سپردیم به که رفتی به دلقکان به کنیزان
سپردیم به دو صد چشم پست نامحرم
به شمر و خولی و اَخنس به حرمله به سنان
▪︎#روضه کلامی #آخر_مجلس:
(یه نگاه به علقمه کرد... صدا زد عباس جان
یادته زینبو میاوردی کربلا...گفتی جوونای
بنی هاشم...پرده ی مَحمل هارو نگه دارید...
نکنه باد بیاد این پرده ها کنار بره... چشم
نامحرم به محارم آل الله بیفته...بلند شو
نگاه کن ببین دور خواهرتو نامحرما گرفتن
پاشو ببین یه مُشت بی حیا دارن خواهرتو
سوار بر ناقه می کنن...همه صدا بزنیم یاحسین
▪︎#زمزمه بعد روضه:
خداحافظ ای برادر زینب به سبک
حسین جان ای آبروی دو عالم🎼
ز زخم تنت روی ریگ بیابان
به اشگ دل و سوز و آه یتیمان
خدایا از این غم چه چاره کنم...
تنت بی سر مانده در دل صحرا
سرت هر دم روی نیزه ی اَعدا
خدایا از این غم چه چاره کنم...
(خداحافظ ای برادر زینب)۳
▪︎#رباعی های #آخر_مجلس به سبک دشتی
بسوی شام و کوفه ام چه ظالمانه می برند
نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند
سر تو را به روی نِی،نشانده دشمن علی
نمی روم ولی مرا به این بهانه می برند
مرا نه سر نه سامان آفریدند
پریشان پریشان آفریدند
پریشان خاطران رفتند در خاک
مرا از خاک ایشان آفریدند
اگر دردم یکی بودی چه بودی
اگر غم اندکی بودی چه بودی
به بالینم حبیبی یا طبیبی
از این هر دو یکی بودی چه بودی
مو که افسرده حالُم چون ننالُم
شکسته پَرُّ بالُم چون ننالُم
همه گویند زینب ناله کم کن۲
تو آیی در خیالُم چون ننالُم۲
▪︎#تک_بیت های #آخر_مجلس:
من که ز آغاز عمر،بی تو نکردم سفر
خیز و ببین خواهرت با که سفر می کند
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین
"صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله"
▪︎دعای آخر مجلس:
*فرج امام زمان عج برسان.
*رهبر عزیزمون حفظ بفرما.
*مریض های اسلام شفا بده.
*زیارت کربلا نصیب ما بگردان.
*حاجات این جمع برآورده به خیر بفرما*
ذکر ما هست دائم الاوقات
بر محمد و آل او صلوات...
.
#روضه_امام_زمان
#روضه_متنی
#امام_زمان
.
.
#ابیات_ناب
#تک_بیت
روزگاری است که ما رعیت این خانه شدیم
سجده شکر بر آرید که ما دیوانه شدیم
**
بین فرزند و غلامت نگذاری فرقی
کرم تو همه را مد نظر میگیرد
**
امام کرب و بلایی و مثل مهتابی
خوشا به حال دل من که نعم الاربابی
**
تا تربت تو هست طبیب و دوا چرا
تا کربلاست حاجت قبله نما چرا
**
باید که مسیر عاشقی را فهمید
با خشم مخالف ولایت خندید
ما پای ولی امر خود سر بدهیم
تا کور شود هرآنکه نتواند دید
**
این افتخار ماست که با اذن فاطمه
داریم با حسین حسین پیر می شویم
**
به ما نگاه بینداز چشم سلطان هم
گهی به روی غلام سیاه می افتد
**
خوشم که نام حسینم ز لب نیفتاده
هنوز پشت و پناهی که داشتم دارم
**
برق غضبی که چشم رهبر دارد
گویا که بنای فتح خیبر دارد
دور و بر این دیار پرسه نزنید
این مملکت فاطمه، حیدر دارد
**
نیستم عاشق اگر منت درمان بکشم
بروی چشم اگر از تو بلایی برسد
**
باید نوشت روی ضریح جدید تو
یک سنگ قبر کهنه ندارد حسن، حسین
**
زمین به دور خودش چرخ می زند تا که
نشان دهد به سماوات کربلایت را
**
همه زیر پایند و بالا حسین است
همه قطره هستند و دریا حسین است
چه رسم خوشی... که زمان تولد
کلام نخستین ما یا حسین است
**
ساربان! تند مران، ورنه، چنان می گِریَم
که تو و ناقه و محمل، همه در گِل برود
**
شب بی گریه من نمیخواهم
بعدِ مُردن کفن نمیخواهم
**
دادم لباس نوکری ام را رفو کنند
باشد محرم دگری پاره اش کنم...
***
ما را بهشت هم نبر اما قبول کن
لبخند تو برای گنه کارها بس است
**
هفت پشتم در هراس ِ روز محشر غُصه داشت
یا حسینی گفتم و خیرش به اجدادم رسید
**
با گریه بر شماست اگر زنده ام حسین
اشکِ مرا نگیر که بیچاره میشوم...
**
روح ِ پدرم شاد که میگفت به من:
خوش باد دَمی که دیده آید به سخن
عمری به زبانِ بی زبانی چون اشک
یک چشم حسین گفت و یک چشم حسن
**
مادرم گفت که این اشکِ تو از شیر من است
من تورا گریه کن ِ شاهِ مُحَرَم کردم
**
من دوزخی بودم نه جایم جنت توست
جای مرا آقایی تو جا به جا کرد
**
خواست از هر دو جهانَم شَوَد آسوده خیال
پدرم دستِ مرا داد به دستانِ حسین
**
مادرم داد به من درس محبت اما
من حسینی شدم از بس پدرم گفت حسین
**
گفتند:عطا نمی شود اما شد
بخشیده خطا نمی شود اما شد
گفتند به این حسین حسین گفتن ها
درد تو دوا نمی شود اما شد
**
وقتی کتیبه های تو را میزنم خوشم
جان خودت از این به بعد ناخوشم نکن
**
مجنون بَر ِلیلا بنشیند خوشش آید
از لعل لبش بوسه بچیند خوشش آید
در جمع مجانین ِحسین سر خوش و مستیم
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید
**
هرکسی راه ندارد به عزای تو حسین
گریه کن های تورا فاطمه گلچین کرده
**
گذر ِتک تک این ثانیه های عمرم
به قدیمی شدن نوکری ات می ارزد
**
سفر عشق از آن روز شروع شد که خدا
مِهر یک بی کفن انداخت میانِ دل من
**
زود ما را به کربلا ببرید
خاک اینجا به ما نمیسازد
**
رو به قبله کردن ما بین قبر انصاف نیست
صورت ما را به سمت کربلا باید کشید
**
از کودکی ام یاد گرفتم که بگویم
مادر پدرم نذر پدر مادر ارباب
**
گفت زاهد: از چه رو بر سینه محکم میزنی؟
گفتم از آئینه ی دل گَردگیری میکنم
**
من اگر جاهل گمراهم و گر شیخ طریق
قبله ام روی حسین است و همینم دین است
**
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین
**
بر من لباس نوکری ام را کفن کنید
نوکر بهشت هم برود، باز نوکر است
***
عرق کهنه ی شیراز مرا مست نکرد
چایی روضه ی ارباب زمین گیرم کرد
**
سَماوری که به بزم حسین میجوشد
بخار رحمتِ آن جُرم خلق میپوشد
حدیث کوثر و تسنیم وسلسبیل مگو
بگو حکایت مَستی که چای مینوشد
**
چون در لحدم نکیر و منکر دیدند
یک یک همه اعضای مرا بوئیدند
دیدند ز من بوی حسین می آید
از آمدن خویش خجل گردیدند
**
از ازل تا به ابد خلق خدا می دانند
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
**
در حیرتم چگونه خجالت نمی کشد
هر کس برای خود کفن از کربلا خرید
**
همه ز لطف حسین است آبرو داریم
گدا هر آنچه که دارد ز پادشاه دارد
**
اولین مستمع مجلس روضه زهراست
روضه آهسته بخوانید که مهمان داریم
**
خیرالعمل این است که ارباب تو باشی
ما هم یکی از مُزد بگیران تو باشیم
**
شکر ِخدا که فاطمه مارا خریده است
شکر خدا که خرج بساط شما شدیم
**
صدای مرثیهی آب آب می آید
صدای گریهی طفل رباب می آید
**
قران به سر بگیر تا که حس کنی
نیزه چقدر گریه برای حسین کرد
.
.
#تک_بیت
ما اهل گذشتیم، ولی از همهتن نه!
از خون خود آری، ولی از خاک وطن نه!
#مجتبی_خرسندی
#ایران
.
صوتی.mp3
4.54M
#میلاد_حضرت_زینب
#مدح
#حاج_حسین_سیب_سرخی🎤
زینب اگر نبود ،
امامت تمام بود
شکر خدا که سایه ی او
مُستدام بود
بعد از حسین
پایه گذار، قیام بود
او خشم ذوالفقار علی
در نیام بود
در انقلاب ماریه ،
صاحب سهام بود
اُخت الحسین و
واجبت الاحترام بود
اِعجاز کار،
اغلب اوقات زینب است
ادراک ،
لنگ سؤالات، زینب است
تنها نما که ذات خدا،
مات زینب است
تسخیر شام و کوفه،
فتوحات زینب است
قرآن و روضه ،
جزء مهمات زینب است
هر خطبه اش ،
معادل یک انتقام بود
یک زن که مردها
از غیرتش خجل
یک زن که باخت زندگیش را
به حکم دل
تفسیر یا مُعزُّ ،
تَجلّی یا مُذِل
غم در رکاب محمل او
مانده پا به گِل
سجاد را امامت از او
گشت منتقل
بانوی ما برای خودش
یک امام بود
ناموس حق
عقیله ، عفیفه ، مکرمه
طبق حدیث :
عالِمه ی بی معلمه
ارواحِ ،
جن و اِنس و ملَک ،
خادمش همه
جسمش شبیه شیشه ای
از نورِ قائمه
اما برای دیدن اولاد فاطمه
در کوچه های شام
چرا ازدحام بود ؟
بی بیِ شام و کوفه و
خاتون کربلا
سرگشته ی حوالیِ هامونِ کربلا
ای امتداد سرخیِ
گلگون کربلا
ای شاه بیتِ
آن همه مضمون کربلا
عالَم به زیر دِین تو،
مدیون کربلا
مثل همیشه وصف تو یک،
فکر خام بود ...
شاعر : #محسن_عرب_خالقی✍
#تک_بیت
وقتی بزرگ قافله ای
می رود ز دست
ناموس او
کجا همه جا زار می شود ؟
#حضرت_زینب
.
جانفدا
شبی ز داغ تو سردار! کل عالم سوخت
خدا گریست برایت، نبیِ خاتم سوخت
خبـر رسـیـد تو را نانجـیبها کشتند!
دوباره روضه مُجسّم شد و مُحرّم سوخت
تو رکن امنیت و صلح در جهان بودی
شبی شکسته شدی و جهان خُرّم سوخت
چقدر داغ تو سنگین و سخت بود عزیز!
درین مصیبت جانسوز دشمنت هم سوخت!
نمـاد عـزّت هـر کشـور است پرچم او
تو جانفدا شدی، انگار کل پرچم سوخت!
#جان_فدا
#جواد_محمدی_دهنوی✍
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
چهارشنبه ۷ دی
با الهام از بیت زیر
..............................................
#تک_بیت
اگرچـه شعـلهٔ حسنت تمـام عالم سوخت
به مهربانی من در جهان کسی کم سوخت
#فیاض_لاهیجی✍
.
.
#تک_بیت
#شب_نهم_محرم
قسمت این است که در علقمه تنها باشی
هیچ کس نیست که بعد تو علم بردارد
#علی_کاوند ✍
#تاسوعا
.
.
#نوحه
#اربعین
#فراق_کربلا
#حاج_امیر_کرمانشاهی
چشماتو ببند
خیال کن که با زائرایی
چشماتو ببند
خیال کن الان کربلایی
وقتی عاشقی
تو همون جایی
چشماتو ببند ، اگه گذاشت
گریه ی بی امونت
چشماتو ببند
چای عراقی بخور نوش جونت
حالا که شده
گریه مهمونت ...
از ما که گذشت
الهی هیچکس از سفر
« جا نمونه ... »
از ما که گذشت
الهی هیشکی دیگه
« تنها نمونه ... »
از ما که گذشت
دلم ، بدجوری شکست
هر کاری کردم
نشد که بِرَم ...
آقا ، این همه زائر
زیادی بودم ، نبردیم حرم
آقا ، نبردیم حرم
نبردیم حرم ، نبردیم حرم
میترسم حسین
به دنیا اعتمادی ندارم
میترسم حسین ،
سرم رو ، رو ضریحت نذارم
من که تشنه ی ، روز دیدارم
دلتنگ توام
ندیدم حرمت رو ، خرابم
دلتنگ توام
یجوری که نمیشه بخوابم
خسته ام حسین
بس که بی تابم
نه دیر نشده
میدونم قدر این لحظه ها رو
نه دیر نشده
باید بست دیگه
این کوله بارو ...
میام به زودی پیشت
قرارمونه حرم ان شاالله
میام به زودی پیشت
قرارمونه حرم ان شالا
بزار ، تعبیر شه رویام ،
قسم به حقِ ، چادر زهرا
آقا ، به پات میوفتم
به پات میوفتم ...
چشم به هم زدیم
شبای بیقراری تموم شد
چشم به هم زدیم ،
شبای روضه داری تموم شد
فصل گریه و زاری تموم شد
ترسم از اینه
نباشم و سال بعدو نبینم
زیر خاک باشم
نبینم زائر اربعینم
ترسم از اینه
حرمو می بینم ؟
آرزوم اینه ، که پای روضه ها
مو سپید شم
آرزوم اینه ،که پیش مادرت
رو سفید شم
اگه زنده نبودم
یاد کنید از من
شبا توو هیئت ...
اگه ، دیگه نبودم
یاد کنید از من
رفتید زیارت ...
آقا ، چشم انتظارم ؛
که وقتِ مرگم ، بیای کنارم
آقا ،خودت میدونی ،
جز تو ، به هیچ کس
امید ندارم ...
آقا ، دار و ندارم
دار و ندارم ، دار و ندارم
آقا ، بیا کنارم
ای کس و کارم ؛
تویی قرارم ...
آقا ، به پات می افتم
آقا ، نبردیم حرم
نبردیم حرم ، نبردیم حرم
#تک_بیت
بایک نفَس ،
تمام جهنم شود بهشت
گویند اگر جهنمیان یکصدا
« حسین ... »
.👇
4_5859678359297986798.mp3
7.87M
#روضه_امام_حسین
دلواپسیِ دختر زهرا ز حد گذشت
خیلی به عمه ام سر بازار بد گذشت
پس داده اند پیرهن پاره پاره را
رخت مرا لباس تو را گاهواره را
آورده است عمه سر شیرخواره را
گوشش نكرده است كسی گوشواره را
ما از غم فراق گرفتارتر شدیم
وقتی رقیه رفت عزادارتر شدیم
..............
#تک_بیت 👇
دارند می برند مرا مجلس یزید
ای ماه من برای همین است درهمی
عباس شاه زیدی ✍
........
از مدخل دروازه تا کنج خرابه
دشمن میان کوچه زینب را کتک زد
.
#مجلس_کامل #توسل_به_امام_زمان عج و #روضه_حضرت_زینب(س)
▪︎غزل امام زمان(عج)
خواستم نزدیکتر باشم به آقایم، نشد
تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد
خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم
بندها را وا کنم از دست و پاهایم نشد
ندبههای جمعه را هی خواب میمانم ببخش
سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد
ظاهراً ذکر تو را میگویم، اما باطناً
در میان عاشقانت باز هم جایم نشد
گفتمت یک بار در خوابم بیا، جانِ حسین
سر به خاک مقدمتای یار میسایم، نشد
دائماً میچرخم آقا جان به دور معصیت
از دو چشم خیس تو هربار، پَروایم نشد
کربلایم دیر شد، دارم خجالت میکشم
آه آقا جان بگو که وقت امضایم نشد
▪︎روضه کلامی
اجازه بدین از همینجا دلارو ببرم کربلا...
یابنالشبیب عمهی ما راه دور رفت
میخواست قتلگاه بماند به زور رفت
آتش گرفت چادرش اما کسی ندید
پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید
پنجاه و پنج سال بدون غمی نبود
تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود
پنجاه و پنج سال پرش را گرفتهاند
مردانِ خانه دور و برش را گرفتهاند
▪︎روضه کلامی:
(هر وقت می خواست بره زیارت قبر مادر...
یا زیارت جدش رسول الله... همه ی مَحرما
دورشو می گرفتن...حتی سایه ی زینبو کسی ندید...
یابنالشبیب عمهی ما احترام داشت
چندین امام زاده و چندین امام داشت
▪︎روضه کلامی:
(حالا که آماده ای بگم چه کردن با عمه ی سادات...)
▪︎مرثیه حضرت زینب س:
پیش بزرگ قافله فریاد میزدند
یابنالشبیب بر سرِ او داد میزدند
داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود
یک نیزهی بلند سرش را شکسته بود
یابنالشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت
میخواست راه علقمه گیرد توان نداشت
یابنالشبیب دختر دلگیر را زدند
پنجاه و پنج ساله زنی پیر را …
اما رُباب زخم پَرَش را گرفته بود
از بسکه درد داشت سرش را گرفته بود
یابنالشبیب آتش خیمه امان نداد
فرصت به روی زخمی دختران نداد
او را به ریگهای پریشان سپرد و رفت
او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت
او را به مردمان دهاتی سپرد و رفت....
▪︎روضه کلامی
(صدا زد حسین جان...)
▪︎مرثیه زبانحال #حضرت_زینب س:
سِپُردَمت به خدا و به ریگهای بیابان
سپردمت به غبار به خارهای مغیلان
سپردمت به وحوش،به شیرهای درنده
به مردمان دهات و به آهوان پریشان
به باد گفتم اگر شد مَرتبت بکند
که تا خمیده نگردد دوباره مادر جان
به گوش خاک سپردم تنت بپوشاند
مباد اینکه ببیند کسی تو را عریان
سپردمت به هر آنکس که بود ، اما تو
سپردیم به که رفتی به دلقکان به کنیزان
سپردیم به دو صد چشم پست نامحرم
به شمر و خولی و اَخنس به حرمله به سنان
▪︎#روضه کلامی #آخر_مجلس:
(یه نگاه به علقمه کرد... صدا زد عباس جان
یادته زینبو میاوردی کربلا...گفتی جوونای
بنی هاشم...پرده ی مَحمل هارو نگه دارید...
نکنه باد بیاد این پرده ها کنار بره... چشم
نامحرم به محارم آل الله بیفته...بلند شو
نگاه کن ببین دور خواهرتو نامحرما گرفتن
پاشو ببین یه مُشت بی حیا دارن خواهرتو
سوار بر ناقه می کنن...همه صدا بزنیم یاحسین
▪︎#زمزمه بعد روضه:
خداحافظ ای برادر زینب به سبک
حسین جان ای آبروی دو عالم🎼
ز زخم تنت روی ریگ بیابان
به اشگ دل و سوز و آه یتیمان
خدایا از این غم چه چاره کنم...
تنت بی سر مانده در دل صحرا
سرت هر دم روی نیزه ی اَعدا
خدایا از این غم چه چاره کنم...
(خداحافظ ای برادر زینب)۳
▪︎#رباعی های #آخر_مجلس به سبک دشتی
بسوی شام و کوفه ام چه ظالمانه می برند
نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند
سر تو را به روی نِی،نشانده دشمن علی
نمی روم ولی مرا به این بهانه می برند
مرا نه سر نه سامان آفریدند
پریشان پریشان آفریدند
پریشان خاطران رفتند در خاک
مرا از خاک ایشان آفریدند
اگر دردم یکی بودی چه بودی
اگر غم اندکی بودی چه بودی
به بالینم حبیبی یا طبیبی
از این هر دو یکی بودی چه بودی
مو که افسرده حالُم چون ننالُم
شکسته پَرُّ بالُم چون ننالُم
همه گویند زینب ناله کم کن۲
تو آیی در خیالُم چون ننالُم۲
▪︎#تک_بیت های #آخر_مجلس:
من که ز آغاز عمر،بی تو نکردم سفر
خیز و ببین خواهرت با که سفر می کند
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین
"صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله"
▪︎دعای آخر مجلس:
*فرج امام زمان عج برسان.
*رهبر عزیزمون حفظ بفرما.
*مریض های اسلام شفا بده.
*زیارت کربلا نصیب ما بگردان.
*حاجات این جمع برآورده به خیر بفرما*
ذکر ما هست دائم الاوقات
بر محمد و آل او صلوات...
.
#روضه_امام_زمان
#روضه_متنی
#امام_زمان
https://eitaa.com/emame3vom/90242
.👇
4_5882136910792495625.mp3
3.57M
#شور_امام_حسین
🎙 #شور / کربلایی امیر طلاجوران
📝 به سـر شانۀ مردم چه نیـازی دارم؟
تا سـرم هست به دیـوار ابـاعـبـدالله"
فاطمه پیش خدا پیش برد کارش را
هرکه افتادپی کار اباعبدالله
یادم نمیرود که همه عزتم تویی
من پای سفره ی تو شدم محترم حسین
.....
#تک_بیت
تو در کنار خودت نیستی نمی دانی
که در کنار تو بودن چه عالمی دارد...!
#عليرضا_عرب_عامری✍
.
#تک_بیت
از هر چه نعمت است بگیر و ز ما مگیر
این چند قطره اشک عزای حسین را
#بهمن_ترکمانی
.
.
|⇦•قامت تو عمودِ..
#روضه_حضرت_زینب سلام الله علیها اجرا شده #فاطمیه ۱۴۰۲ به نفس حاج #حسن_خلج
●━━━━━━───────
ای که شدی ماتِ رخ شاه عشق
قامت تو عمودِ خرگاه عشق
تو کیستی که عقل مجنون توست
عشق به تو عاشق و مدیون توست
نیست فلک به قدر هم پایه ات
سایه ی تو ندیده همسایه ات
هیچ گلی ندیده خندیدنت
مگر به لحظه ی حسین دیدنت
منی که غیرت ناموس کبریا بودم
یکی ز پرده نشینان مرتضی بودم
فًلک ببین ز کجا تا کجا کشید مرا
به شام و کوفه ز کرب و بلا کشید مرا
*خانمی که هر وقت عرض میکرد بابا یا امیرالمومنین دلم برا قبر جدم پیغمبر تنگ شده مرا به زیارت ببر.. این یه سری داره یه رازی داره.. با زبان بی زبانی میخواد بگه بابا دلم برا مادرم تنگ شده منو ببر جدم رو زیارت کنم، منو ببر مادرم رو زیارت کنم، امیرالمؤمنین می فرمود:زینب جان صبرکن شب برسه تاریکی همه جا رو فرا بگیره.. راوی میگه ثلث شب رو انتخاب میکرد قنبر رو جلوتر میفرستاد. برو ببین اگه چراغی شمعی روشنه خاموشش کن. خود علی جلوی زینب، حسین سمت چپ، حسن سمت راست و عباس شمشیر به دوش از پشت سر می آمد نکنه در اون دل شب کسی قد و بالای زینب رو ببینه..کار زینب به کجا کشید..*
میان آن همه لشگر چو بی کسم دیدند
به اشک بی کسی ام ناکسانه خندیدند
*میگن حداقل سی هزار لشکر هلهله
میکردند*
غریبه گان بی مروت حیا نمی کردند
ز هیچ گونه جنایت اِبا نمی کردند
ستارگان حرم را به ریسمان بستند
بگو ز جور زمین را به آسمان بستند
* از بالای تل داره نگاه میکنه دید دور گودال حلقه زدند، شمشیر زن با شمشیر می زنه، نیزه دار با نیزه می زنه، یه عده سنگ زنه متخصص سنگ زنی زخم ها رو نشانه می گیرند. بدن ابی عبدالله رو خاکا افتاده..
#دفن_شبانه
#تک_بیت
شبانه پیش چشم بچه ها با آه و با درد
تمام کارهای دفن زهرا را علی کرد
#مرتضی_عابدینی✍
ایام فاطمیه اس اجازه بدین عرضی داشته باشم..بدن فاطمه را اماممعصوم با احترام تمام کفن کرد با احترام تمام به خاک سپرد.#سلمان میگه حضرت فرمودند: چندین قبر تو قبرستان بقیع حفر کنید قبر زهرا رو کسی پیدا نکنه، من داشتم قبر می کندم یه وقت دیدم صدای ناله ی بچه ها بلند شد.گریه می کردند مادر مادر صدا می زدند طبیعیه مادر از دست دادن یه وقت دیدم زمزمه اشون عوض شد میگن خدا بابام وای بابا..با عجله خودمو رسوندم دیدم علی تو قبر خوابیده صدا میزنه ای خاک بقیع با این بدن مدارا کن بدن فاطمه ام له شده. امیرالمؤمنین تو خاک افتاده بچه ها هی به بابا التماس میکنند بابا بلندشو! ما که بی مادر شدیم نکنه بی بابا بشیم..سلمان بی تاب شد حسن و حسین رو از رو بدن علیِ سالم بلند کرد...
کربلا نیمه های دل شب زینب بلند شد بچه ها رو شمارش کرد دو تا نازدانه نیستند خدا چه کنم؟ میان لشکر بی دین نامرد آرام بیابونا رو می گرده زیر هر بوته ای رو نگاه میکنه. عاقبت زینب صدا زد حسین جان! به دادم برس دوتا نازدانه گم شده..ناگهان ندایی از تو گودال اومد زینب جان بیا بچه ها پیش منند. بی بی زینب رفت دید دو تا نازدانه رو سینه ی بابا افتادند..حسیـــــــن...*
طفل یتیمی زحسین گم شده ساربان ساربان
قامت زینب ز اَلم خم شده ساربان ساربان
بر تو دخیلم اَیا ساربان ساربان
این شتران را تو به سرعت مران ساربان ساربان
دیگر زبان مرا نی توان گفتن هست
نه گوش جانِ تو را طاقت شنُفتن هست
که هرچه باز بگویم غمم فزون گردد
دلم ز غصهٔ این قصّه غرق خون گردد
بس است شرح ستم های مردم مُحمل
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مُجمل
چنان غبار مرا روزگار داد به باد
که بر زمین ننشیند هزار سال دگر
ای قافله سالار زینب
مونس و غمخوار زینب
ندارم معجری ای جان فدایت
گذارم تابه روی زخم هایت
گفتم که فراق را نبینم، دیدم
آمدبه سرم از آنچه می ترسیدم
نوحی به هزارسال یک طوفان دید
من نوح نیم هزار طوفان دیدم
«بحق عمه زینب اللهم عجل لولیک الفرج»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_زینب گریز به #حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_حسن_خلج
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇