eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.7هزار دنبال‌کننده
829 عکس
193 ویدیو
10 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است» • گروه #شعر و هنر ما : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed https://virasty.com/Taha_mojahed
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 جنبشی که به اسم زنان بود و بیشترین ضربه اقتصادی را به زنان زد ____ _ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
فارغ از اینکه کدامین راه در وضعیت کنونی مارا به درستی به سمت علوم انسانی رهسپار خواهد کرد باید بگویم؛ هر طریقی که یکی از دو ویژگی زیر را داشته باشد به بی راهه میرود: - برنامه خوانش فلسفی که کوچک ترین مواجه ای با مسئله علوم انسانی نداشته و خود خواندن فلسفه نهایت غایت آن باشد. - سیر مطالعاتی ای که بدون رویکرد فلسفی وارد کاوش در مباحث علوم انسانی شده است. ( چه غربی, چه اسلامی) اولی زیربنایی است که روی آن هرگز شما سازه ای نمی‌توانید ببینید و کل عمرتان را برای مستحکم کردن زیربنا وقف خواهید کرد. دومی سازه ایست زیبا که هیچ شالوده مستحکم و منطق مشخصی در بدنه ندارد و با کوچک ترین لرزشی فرو خواهد ریخت. برای همین میگویم جواب به اینکه کدامین شیوه، برنامه یا طریقت متعیناً برای علوم انسانی مناسب است شاید سخت باشد اما نبود رویکرد فلسفی یا بودن رویکرد فلسفی محض بدون مواجه با علوم اجتماعی قطعا ملاک روشنی برای بطالت مسیر ماست. __ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
"باید با وحدت وجود ملاصدرا نظام های اجتماعی ساخت" 📝 ◾ توحید یک امتداد اجتماعی و سیاسی دارد. «لااله‌الا ّاللَّه» فقط در تصوّرات و فروض فلسفی و عقلی منحصر و زندانی نمی‌ماند؛ وارد جامعه میشود و تکلیف حاکم را معیّن میکند، تکلیف محکوم را معیّن میکند، تکلیف مردم را معیّن میکند. ◾میتوان در مبانی موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّی را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهای بسیار فیّاضی را در خارج از محیط ذهنیّت به‌وجود میآورد و تکلیف جامعه و حکومت و را معیّن میکند. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آن‌گاه یک دستگاه فلسفی درست کنید. از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقة کلّ الاشیاء»، از مبانی ملاّ صدرا، اگر نگوییم از همه‌ی اینها، از بسیاری از اینها - میشود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درست کرد؛ فضلاً از آن ◾فلسفه‌های مضاف که آقایان فرمودند: فلسفه‌ی اخلاق، فلسفه‌ی اقتصاد و... و. این، یکی از کارهای اساسی است. این کار را هم هیچ‌کس غیر از شما نمیتواند بکند؛ شما باید این کار را انجام دهید. ۱۳۸۲/۱۰/۲۹ بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی ____ _ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
📝موت در واقع یک نوع کمال برای انسان است. توضیح موت با بیان حرکت جوهری ملا صدرا... معتدلترین اجسام ، یعنی مغز وقتی در جنین پیدا شد این آخرین درجه جسم است که عرش جسم بوده و تا این مغز حرکت کرده اول مرتبهٔ احساس ، تولید می شود چون جسم به جوهره ، به واسطه حرکت منقلب به حس لمس شده و چون این حس به جسم نزدیک است و آخر مرتبه جسم ، اول مرتبه حس است ، لذا حالّ در جسم است و بتدریج حرکت کرده ، مشاعر و احساسات دیگر پیدا میشود و قوه خیالیه به وجود می آید .بعد که این حس رو به ترقی گذاشت ، آخر مرتبه عالم طبیعت ، اول مرتبه تجرد است و بتدریج این قوا که تکمیل میشوند و رو به عالم غیب میگذارند وحدتی به دنبال اینها حاصل می آید که نفس است ؛و نفس بوحدتها جامع و حاوی این کثرات است ، که بتدریج حرکت میکند و مادامی که در طبیعت است ، مرتبه به مرتبه به حرکت جوهریه خود را از طبیعت بیرون می کشد ، در عین حال که مرتبه ای از آن تجرد پیدا کرده ، مرتبه دیگرش طبیعی است و در حقیقت اختلاط عالم _ غیب و شهود ، اختلاط طبیعت و تجرد و اختلاط کثیف با لطیف است تا اینکه وقتی با سبر ترقی خود را از طبیعت بیرون کشید با کاروان قافله مجردات منسلک می شود ، و در حقیقت این سواری است که از اول نقطه طبیعت و عالم هیولا برخاسته و با قافله موجودات عالم طبیعی که هم قافله بود از طبیعت جلو افتاد تا به مرز طبیعت و تجرد رسید و از آخرین مرتبه طبیعت که قدم برداشته به اولین درجه عالم تجرد قدم می گذارد و از عالم شهادت گذشته به عالم غیب می رسد ، و اینکه از مرز طبیعت و تجرد می گذرد با قافله طبیعت وداع می کند و این فراق است که آن را موت می نامیم . این فراق قهری و طبیعی و این وداع ، وداعِ اجباری و این مسافرتِ جبلّی است . فاذا جا ٕ اجلهم لا یستأخرون ساعة و لا یستقدمون کتاب تقریرات فلسفه امام خمینی ____ ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نامه ای به خواهرم سلام خواهر نمیدانم حواست هست یا نه. اما اینجا ایران است دراین مملکت آغوش قیمت ندارد. "آغوش فروشی"برای جاهای دیگری است که الگوی ذهنی تو شده اند.ماهر وقت همدیگررا می بینیم بغل میکنیم و میبوسیم. ماکمبود آغوش نداریم. ما اصلا غمگین نیستیم. ما شادترین ملت دنیا هستیم. دنیای اطراف تو را نمیدانم. اما در اطراف من همه شاد هستند و اتفاقا هر چه به آن طرف دنیا نگاه میکنم چیزی جز غم و افسردگی و سگ دو زدن برای یک لقمه نان نمی بینم. هر چه به آن سوی دنیا نگاه میکنم فقط کالا میبینم. فقط بازار می بینم. همه در حال خرید و فروش هستند. از کف خیابان گرفته تا روی تختخواب. همه چیز در حال خرید و فروش است. لبخند و آغوش هم آنجا کالاست. هر چه به آنسوی دنیا نگاه میکنم چیزی جز شکاف طبقاتی و بردگی و اسارت نمی بینم. نمیدانم. شاید باید عینکت را عوض کنی. شاید هم رسانه هایت را! تو خواهر من هستی و من برایت ارزش قائلم. اگر سالها آنجا بایستی حتی لحظه ای به تو نزدیک نمی شوم. اما اگر در آنسوی دنیا بودی احتمالا خیلی ها برای لذت بردن به تو نزدیک می شدند. چه چیزی برای آنها جذاب تر از آغوش رایگان است؟ راستی مشکلاتمان را می بینی؟در اقتصاد و ...؟ همه آنها هم همین شکلی هستند! یعنی مساله ای راخواستیم حل کنیم به جای آنکه ببینیم راه حل خودمان چیست بدون هیچ تاملی رفتیم سراغ پاسخهای آنوریها پاسخ هایی که مشکلات خودشان را هم حل نکرده است خلاصه آن آغوشی که باز کردی نه غمی رااز تو برطرف میکند نه از دیگری فقط غمی برغمهایت می افزاید غم اینکه چراکسی نیست که برای آغوشت ارزش (نه قیمت) قائل شود. @h_abasifar __ @ensani_islami
🕯️ للأسماء عطورها ايضا كلّما ناديتك هبّت ريح جَنّة! {و نام‌ها را نیز عطری‌ست هر بار تو را صِدا زدم، نَسیم بِهشت وزیدن گرفت!} ‌ • ما به آغوش تو یک باره چه محتاج شدیم... ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami ༻  
☕ جان پس از عمری دویدن لحظه ای آسوده بود عقل سرپیچیده بود از آنچه دل فرموده بود عقل با دل رو به رو شد صبح دلتنگی بخیر عقل برمی گشت راهی را که دل پیموده بود عقل کامل بود، فاخر بود، حرف تازه داشت دل پریشان بود، دل خون بود، دل فرسوده بود عقل منطق داشت ، حرفش را به کرسی می نشاند دل سراسر دست و پا می زد، ولی بیهوده بود حرف منّت نیست اما صد برابر پس گرفت گردش دنیا اگر چیزی به ما افزوده بود من کی ام؟! باغی که چون با عطر عشق آمیختم هر اناری را که پروردم به خون آلوده بود ای دل ناباور من دیر فهمیدی که عشق از همان روز ازل هم جرم نابخشوده بود ____ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾ امام (رضوان اللَّه علیه) چکیده و زبده‌ی مکتب ست؛ نه فقط در زمینه‌ی فلسفی اش، در زمینه‌ی عرفانی هم همینجور است. ۱۳۸۶/۰۹/۰۸ ____ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
❞ پیرامون وطن پرستی و نوع دوستی ❝ ■□ یادداشتی از ▽▽▽▼▼▼▼▼▼
۞ صرف "نوع دوستی" و "وطن دوستی" نه ضامن عدم تجاوز به حقوق دیگر انسان هاست و نه هرگز میتواند دلیلی برای از جان گذشتن و فداکاری باشد. ■□ ▪️ و اما اينكه اين توهم (كه اتفاقا بسيارى از اهل فضل را به اشتباه انداخته) كه مثلا" حب وطن"،" نوع دوستى"" ثنا و تمجيد در مقابل صحت عمل" و امثال اينها بتواند كسى را از تجاوز به حقوق همنوع و هموطن باز بدارد (توهمى است كه جايش همان ذهن است، و در خارج وجود ندارد) و خيالى است باطل چرا كه امور نامبرده، عواطفى است درونى و انگيزه‏هايى است باطنى كه جز تعليم و تربيت، چيزى نمى‏تواند آن را حفظ كند و خلاصه اثرش بيش از اقتضا نيست، و بحد سببيت و عليت نمى‏رسد، تا تخلف ناپذير باشد، پس اينگونه حالات، اوصافى هستند اتفاقى و امورى هستند عادى كه با برخورد موانع زايل مى‏شوند و اين توهم مثل توهم ديگرى است كه پنداشته‏اند عوامل نامبرده يعنى حب وطن، علاقه به همنوع، و يا عشق به شهرت و نام نيك، اشخاصى را وادار مى‏كند به اينكه نه تنها به حقوق ديگران تجاوز نكند بلكه خود را فداى ديگران هم بكند، مثلا خود را به كشتن دهد تا وطن از خطر حفظ شود و يا مردم پس از مردنش او را تعريف كنند، آخر كدام انسان بى‏دين، انسانى كه مردن را نابودى مى‏داند حاضر است براى بهتر زندگى كردن ديگران و يا براى اينكه ديگران او را تعريف كنند و او از تعريف ديگران لذت ببرد خود را به كشتن دهد؟ او بعد از مردنش كجا است كه تعريف ديگران را بشنود و از شنيدنش لذت ببرد؟. ▪️ و كوتاه سخن اينكه هيچ متفكر بصير، ترديد نمى‏كند در اينكه انسان (هر چه مى‏كند به منظور سعادت خود مى‏كند، و هرگز) بر محروميت خود اقدامى نمى‏كند، هر چند كه بعد از محروميت او را مدح و ثنا كنند، و وعده‏هايى كه در اين باره به او مى‏دهند كه اگر مثلا براى سعادت جامعه‏ات فداكارى كنى (قبرت بنام سرباز گمنام مزار عموم مى‏گردد) و نامت تا ابد به نيكى ياد مى‏شود، و افتخارى جاودانى نصيبت مى‏شود و ... تمام اينها وعده‏هايى است پوچ و فريب‏كارانه كه مى‏خواهند او را با اينگونه وعده‏ها گول بزنند، و عقلش را در كوران احساسات و عواطف بدزدند و چنين شخص فريب خورده‏اى اينگونه خيال مى‏كند كه بعد از مردنش و به اعتقاد خودش بعد از باطل شدن ذاتش همان حال قبل از مرگ را دارد، مردم كه تعريف و تمجيدش مى‏كنند او مى‏شنود و لذت مى‏برد و اين چيزى جز غلط در وهم نيست همان غلط در وهمى است كه مى‏گساران مست در حال مستى دچار آن مى‏شوند، وقتى احساساتشان به هيجان در مى‏آيد بنام فتوت و مردانگى از جرم مجرمين در مى‏گذرند و جان و مال و ناموس و هر كرامت ديگرى را كه دارند در اختيار طرف مى‏گذارند، و اين خود سفاهت و جنون است، چون اگر عاقل بودند هرگز به چنين امورى اقدام نمى‏كردند. محمدحسین طباطبایی| ترجمه تفسير الميزان، ج‏4، ؃ 177 _ _ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
💠 دختر صاحب نظریه از طراحان تحریم ایران در وزارت خارجه آمریکاست. از این فکر چه راه نجاتی است...؟ _ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
🖊 راه صعب و دشوار آینده ✍️ سیدجواد میری مینق در این چند روز فرصتی دست داد با برخی از نمایندگان جنبش "زن، زندگی، آزادی" صحبتی کنم و از مطالبات آنها و اینکه مقصودشان از حضور در تظاهرات چیست بپرسم. یکی از نکاتی که در میان همگی مشترک بود اینست که بحث فقط مسئله حجاب نیست بل این محملی است تا بتوانند مطالبات بنیادی‌تر خود را حول آن شکل دهند و مهمترین مطالبه آنها "گذر از جمهوری اسلامی" به یک نظام نوین است. اما اینکه این نظام دیگر چیست یا چه مختصاتی دارد در باب آن تاملی نکرده‌اند و اساساً می‌گویند این پرسش الان مطرح کردنش موجب تضعیف موضع خواهد شد. بنابراین اکنون باید بر این موضع پافشاری کنیم که "چه نمی‌خواهیم" و در وهله بعد به این بیاندیشیم که "چه خواهیم خواست". در نگاه معترضین این جنبش حرکت آنان اصلاً سیاسی نیست بل جنبش ماهیت مدنی دارد ولی در پاسخ به این پرسش که اگر این حرکت صرفاً مدنی است پس چرا به دنبال تغییر در ساختار سیاسی هستند پاسخ کوتاه آنها این است که نمی‌توان به وعده‌های حاکمیت "اعتماد" کرد. البته خودِ این عدم ورود به ساحت چانه‌زنی نشان از این دارد که جنبش موجود در "فاز مدنی" نمی‌تواند زیاد توقف کند و به زودی خواهی نخواهی تغییر ماهیت خواهد داد و این تغییر بدون تبعات در سطح کلان جامعه نخواهد بود. نکته دیگر که از منظر معترضین این جنبش کاملاً یا مغفول مانده یا به سهو/عمد "اپوخه شده" ساحت بین‌المللی است. به تعبیر دیگر، آیا نباید به این اندیشید که چه نیروهایی در نبود جمهوری اسلامی برای ایران تصمیم خواهند گرفت؟ پاسخی که من دریافت کردم این است که در دوران معاصر هرگاه بیگانگان ورود کرده‌اند به ایران آسیب جدی وارد نشده است. پاسخ‌هایی از این سنخ نشان می‌دهد که معترضین هیچ تصوری از آرایش نیروها ندارند. البته این عدم فهم آرایش نیروها صرفاً محدود به معترضین در این جنبش نیست بل به این پروبلماتیک باید "اقلیم" دیگری را هم افزود و آن سردرگمی مفهومی است که هم معترضین دچارش هستند و هم پوزیسیون و هم اپوزیسیون خارج از کشور. معترضین در جنبش "زن، زندگی، آزادی" می‌گویند ما یک دولت سکولار می‌خواهیم و رضا پهلوی هم این دولت را بدینگونه صورتبندی می‌کند که در دولت آینده در ایران "کلیسا" (Church) از "دولت" (State) جداست و نیروهای سیاسی داخل هم مدعی هستند که در برابر امر سکولار ایستاده‌اند. حال به نظرم دشواری راه آینده در اینجاست که نه معترضین می‌دانند که چگونه باید از دستاوردهای جنبش صیانت کرد و نه چارچوب مفهومی امر سیاسی نسبتی با اینجا و اکنون ایران دارد. دولت جمهوری سکولار، پادشاهی مشروطه‌خواه، دولت سکولار دموکراتیک ... و مفاهیمی یوروسنتریک از این دست در بسیاری از مقالات و نوشته‌ها و سخنرانی‌های اپوزیسیون پر است و هر کدام به نحوی جنبش را به نفع "براندازی" مصادره به مطلوب می‌کنند و این در‌حالیست که جنبش‌ها می‌توانند "اصلاحی"؛ "بدیل"؛ "رهایی‌بخش" و "انقلابی" باشند و با توجه به تجربه‌های تاریخی یک سده اخیر در ایران راه پیش روی "جنبش‌های اصلاحی" می‌توانند باشند که راهکارهای رهایی‌بخشی نیز به همراه داشته باشند. زیرا دو انقلاب نتوانست بن‌بست‌های جامعه ایرانی را حل کند بل هر تغییری در ساختار سیاسی بدون دگرگونی در جایگاه زیربنایی ایران در نظم جهانی قادر نخواهد بود وضع طبقات اجتماعی در ایران را به صورت بنیادین متحول کند و چنین تغییری در ساحت جهانی هم بسادگی و بدون پشتوانه فکری و تکنولوژیک دور از دسترس است. ✍️راه کم هزینه‌تر پیش روی ما چیست؟‌ باز-گشت به "روح قانون اساسی" که بنیادی‌ترین مولفه‌اش ترجیح "خیر عمومی" بر "منافع شخصی/گروهی/جناحی/صنفی/طبقاتی/خویشاوندی" است و پرسش اینجاست که آیا عزمی چنین در ما یافت می‌شود که "خیر عمومی" را اصل رکین حکمرانی قرار دهیم یا خیر؟ .__________ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
🕯️ از لطافت بس كه روحاني سرشت افتاده است گيرمش گر در بغل پندارم آغوشم تهي است ___ ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️تنش فعلی به خاطر سیاست گذاری تفاوت حداقلگی در فرهنگ است. 🔷دولت قصد مداخله حداکثری در زندگی مردم کرده است برای همین نقش خانواده در تربیت فرزندان کم شده. ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
☕ هر نسیمی که نصیب از گل و باران ببرد می‌تواند خبر از مصر به کنعان ببرد آه از عشق که یک مرتبه تصمیم گرفت یوسف از چاه در آورده به زندان ببرد وای بر تلخی فرجام رعیت پسری که بخواهد دلی از دختر یک خان ببرد ماه‌رویی دل من برده و ترسم این است سرمه بر چشم کشد زیره به کرمان ببرد دو دلم اینکه بیاید من معمولی را سر و سامان بدهد یا سر و سامان ببرد؟ مرد آن‌گاه که از درد به خود می‌پیچد ناگزیر است لبی تا لب قلیان ببرد شعر کوتاه ولی حرف به اندازه‌ی کوه باید این قائله را "آه" به پایان ببرد شب‌ به‌ شب قوچی ازین دهکده کم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد __ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
"فلسفه ما بر خلاف فلسفه غرب هنوز امتداد عملی پیدا نکرده است" ◾ لکن آنچه زندگی را اداره میکند، عملاً فقه ما است؛ علّت هم این است که فلسفه‌ی اسلامی در طول زمان امتداد عملی نداشته؛ یعنی این حکمت نظری ما به حکمت عملی امتداد پیدا نکرده؛ در حالی که فلسفه‌های غربی که از لحاظ نفْسِ فلسفه بودن خیلی کم محتواتر و ضعیف‌تر از فلسفه‌ی اسلامی هستند، امتداد عملیّاتی دارند؛ یعنی اگر چنانچه شماها مثلاً فرض کنید که فلسفه‌ی کانت یا هگل یا مارکس را معتقد باشید، در مورد حکومت نظر دارید، در مورد فرد نظر دارید، در مورد ارتباطات اجتماعی نظر دارید؛ امّا [اینکه] اقتضای فلسفه‌ی ملّاصدرا یا فلسفه‌ی فرض بفرمایید که ابن‌سینا یا دیگری در حکومت یا در فلان [مسئله] چیست، چیزی برای ما روشن نشده؛ نه اینکه ندارد،‌ قطعاً دارد؛ سفارش من به متفلسفین و فعّالان فلسفه همیشه این بوده که این امتداد را پیدا کنند؛ چون معتقدم اثر دارد؛ این امتداد وجود دارد امّا خب روی آن کار نشده؛ بنابراین فعلاً آنچه میتواند جامعه را اداره کند، فقه ما است. ۱۳۹۷/۱۲/۱۳ ___ _ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قاعده حفظ نظام را دریابیم ✍️ علیرضا کیانپور پژوهشگر مردم سالاری دینی و مدرس دانشگاه به عنوان معلمی که در دانشگاه درس ریشه های انقلاب را هم درس می دهد. سخنم با دانشجویان این است که چندین شرط روشن برای انقلاب وجود دارد. رهبری، ایدئولوژی منسجم یا آلترناتیو مشخص و توافق حداکثری. دیروز انقلابی در ایران با توافق حداکثری نود درصدی و دارای رهبری و حداقل یک طرح برای نظام آینده که بیش از نود و هشت درصد مردم بر آن توافق کردند به وجود آمد و با همه کامیابی ها و ناکامی هایش با شرایط موجود دست و پنجه نرم می کنیم. فارغ از تعلق خاطر شخصی به انقلاب اسلامی سوال می کنم. امروز در جامعه ای به مراتب متکثرتر از کدام توافق اجتماعی حداکثری بر سر کدام آرمان جایگزین می توانیم سخن بگوییم. کدام الگوی جایگزین مورد توافق نود درصدی وجود دارد. در اکنون جامعه ایران از سویی برخی افراد در عرصه حکمرانی با رویکرد رمانتیک و توهم یک دست سازی جامعه که هرگز در جامعه نبوی و علوی نیز روی نداده به دنبال بسط این نگاه خود هستند. از سوی دیگر روشنفکران بیش از یکصد و بیست سال است با بسط نگاه رمانتیک و یوتوپیستی_ عاشقانه خود با تصویر آرمانشهری موهوم به این ملت رویا فروشی میکنند. روشنفکران رمانتیک و فعالان مدنی پیرو آنان بدون در نظر گرفتن اقتضائات ژئوپلیتیک، تنگناهای امنیتی، تحمیلات نظام سلطه و واقعیت های پیرامونی، تصویری رمانتیک به جوان دهه هشتادی می فروشند که دموکراسی و آزادی را چون سفره ای رنگین نمایش می دهد و تنها مانع دستیابی به این سفره رنگین را در بستر این جامعه متکثر، جمهوری اسلامی برآمده از همان انقلاب اجتماعی با توافق نود درصدی می دانند. البته حافظه تاریخی این ملت باید به یاد بیاورد، روشنفکری رویاپرداز همانی است که انقلاب اصیل عدالت خواهانه و آزادی جویانه و استعمار ستیز مشروطه را زیر چکمه های رضا قلدر و کودتای سیاه او انداخت. حال سوال من به عنوان یک پژوهشگر دموکراسی از روشنفکران این است که آیا می توانند یک دموکراسی از نوعی که رویای آن را به جوان ایرانی می فروشند، در منطقه خاورمیانه، شمال آفریقا و آسیای میانه و قفقاز نام ببرند؟ در کجای این کرانه کبود و این سامان بی سامان دموکراسی در معنای مطلوب روشنفکران رمانتیک وطنی شکل گرفته است. چگونه می توان مناسبات آزادی و امنیت را در داخل کشور از تحمیلات و تهدیدات امنیتی پیرامونی که کیان ایران را تهدید می کند جدا نمود. چگونه می توان خارج از اقتضائات فرهنگی و تاریخی یک جامعه دین بنیاد به شکل صفر و صدی، عشق و نفرت را در کام جوان جامعه ای ریخت که صد و بیست سال در مسیر اهدافش تلاش نموده و هزینه فراوان داده و همه دستاوردهای تلاش یکصد و بیست ساله و خصوصا چهل و سه سال اخیر این ملت را به هیچ گرفت. اما باید سخنی نیز با بخشی از دوستان رمانتیک انقلابی مان درون حاکمیت داشته باشیم و آن اینکه اراده و تصور یکدست سازی و نادیده گرفتن واقعیت تکثر در جامعه دین بنیاد و دین باور ایران را با کدام مبنا توجیه و آن را به درون عرصه حکمرانی تزریق می کنید. حال آنکه حتی جامعه بسیط و تاریخی نبوی و علوی نیز تهی از تکثر نبوده است. نکته دیگر اینکه وقت آن است یکی از قواعد سترگ فقهی به درستی و دقت مورد بازخوانی و رجوع قرار گیرد و آن قاعده سترگ قاعده وجوب حفظ نظام اسلامی است. روشنفکران کم اطلاع تصور می کنند مراد از قاعده حفظ نظام به عنوان یکی از قواعد اساسی حکمرانی اسلامی حفظ هسته سخت قدرت سیاسی به هر شیوه است حال آنکه این تحلیل از اساس باطل است و هیچ فقیه شیعی نیز لوازم چنین تحلیلی اعم از زور و غلبه و تحمیل تحت هر شرایطی را مشروع نمی داند. واقعیت آن است که قاعده وجوب حفظ نطام قبل از ضرورت حفظ نظام سیاسی به ضرورت حفظ نظام اجتماعی توجه دارد. به دیگر سخن این قاعده حفظ انسجام اجتماعی را مقدمه واجب برای حفظ نظام سیاسی میداند و بدین سان دوقطبی و دوگانه سازی و شکاف در انسجام اجتماعی حرام است. ... ما نیازمند توسعه عقلانیت و گفتگو هستیم که درون حکمرانی دینی امکان‌پذیر است ____ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
۞ ممکن است شما فقیه یا فیلسوف باشید اما فقه و فلسفتان برای شهوت باشد! ■□ انسان هر عملى را كه انجام دهد، اثرى از آن عمل در نفس او باقى مانده و در جوهر وجود انسانى، اثرى از خود به يادگار مى‏گذارد و هر چه بيشتر تكرار شود، بروز اثر بيشتر مى‏گردد و به تدريج با آن عمل انس حاصل گرديده و در نتيجه، اشتغال و جرأت بر آن بيشتر مى‏شود. مثلًا اگر فعل شهوانى از اول كه با فعل كوچكى شروع شده، به تدريج تكرار گرديد و كدورت نفس زيادتر شد، قوه شهوت تربيت مى‏يابد و ظهور و بروز پيدا كرده و بر ساير قوا غلبه نموده و فعليت كامله حاصل مى‏كند؛ در نتيجه در داخل مملكت انسانى، يك سلطان قاهر و غالب و قوى به وجود مى‏آيد و همه قوا را تحت تسخير و نفوذ خود قرار داده و آنها را عمّال خود مى‏گرداند، حتى قوه عاقله را هم يكى از عمّال سلطنت شهوت مى‏نمايد و در چنين موقعى، هر عملى كه از انسان صادر شود، طبق‏ «الناس على دين ملوكهم» به ميل و فرمان قوه شهوت انجام مى‏شود، حتى اگر قرآن هم بخواند، طبق فرمان شهوت مى‏خواند و اگر علم فقه و فقاهت و علم فلسفه الهى هم بخواند، براى ابزار ساختن آن در فراهم آوردن وسايل شهوت‏رانى، مى‏خواند. و ممكن است اين چنين شخصى در علم فقه و فلسفه و مسائل دينيه، عالم و متبحّر گردد، ولى همه حيثيات خود را تحت يك حيثيت درآورده و همه قوايش ضعيف و از شعبات عمّال قوه شهويه گرديده‏اند، در نتيجه وقتى به عالم آخرت منتقل مى‏شود، مبدأ فعّاله او در آخرت، همين قوه شهوت مى‏شود و ماده آخرت اين شخص همين قوه است، 📚 تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره، ج‏3، ص: 606 ____ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
🔹یادداشت یادداشتی کوتاه از ظرفیت های نادیده شده فلسفه علامه طباطبایی رحمه الله علیه 🔸گرچه فلسفه علامه طباطبایی از مهمترین مبانی تشکیل حکومت اسلامی در عصر ما به شمار میرود. اما صد افسوس آنگونه که باید ظرفیت فلسفی نظام فکری ایشان هنوز برای جامعه مخاطب شناخته شده نیست. در این نوشته به صورت اجمالی سعی در توضیح برخی از ظرفیت های فلسفی ایشان دارم: ♦️- باید به فلسفه علامه طباطبایی به عنوان یک نظام فلسفی جدید غیر از نظام فلسفی صدرا نگاه کرد چرا که اساسا ایشان موسس نظریه واقعیت مطلقه در فلسفه اسلامی بوده اند که ظرفیت کارکردی که این نظام فلسفی در اختیار ما گذاشته و همچنین تحولاتی که در دل فلسفه به وسیله همین نظام ایجاد شده است غیر از فلسفه صدرایی یا مشاء است. ♦️- نظام اصالت الواقعیت علامه طباطبایی گرچه یک نظام جامع تری نسبت به نظام اصالت الوجودی صدرا میباشد اما علامه در تبیین اندیشه صدرا بر اساس خود نظام فلسفی او سعی در تکمیل سیستم اصالت الوجودی نیز داشته است به عبارتی ایشان علاوه بر بیان نظام فلسفی نوآورانه خود مکمل و مصحح نظام فلسفی صدرا نیز بوده است. ♦️- بر اساس سیستم اصالت الواقعیت علامه طباطبایی فلسفه اسلامی ظرفیت بحث از تمام فلسفه های غربی و اسلامی دیگر را در دل خود پیدا میکند، این نحو ثبوت موضوع فلسفی با شاملیت مرز های وهم و غیر وهم هم ظرفیت هضم اندیشه های ضد را در درون خود دارد و هم توان اصلاح و تکمیل اندیشه های هم جهت را پدیدار کرده است. ♦️- نوآوری علامه طباطبایی پیرامون بحث اعتباریات افق تازه ای را نسبت به جایگاه مباحث علوم اجتماعی که همگی از سنخ اعتباریات هستند در فلسفه اسلامی به ما میدهد. گرچه در طول تاریخ سنت فلسفی و حکمی ما از ظرفیت های فلسفه صدرا یا حتی بوعلی سینا نیز میشد به اندازه کافی در مسائل امتداد حکمت بهره برد اما ظرفیت اعتباریات علامه طباطبایی در فلسفه اسلامی به قدری وسیع تر و روشن تر گشته که تحولات عظیمی را میتوان با دقت نظر در این مسئله یافت. متاسفانه هنوز در سنت فلسفی قم تفاوت اعتباریات علامه طباطبایی با اعتباریات در سنت های پیش از او تبیین نشده است. ♦️- علامه طباطبایی همانطور که مبدء روش تفسیر قرآن به قرآن در المیزان بوده است، در مدل فلسفی ایشان نیز نمیتوان در جایی که متد و روش عقلی ایشان استفاده کرده است اثری از روش نقلی یا تجربی یافت به این معنی که در متد فلسفی ایشان عقلانیت محض حاکم بوده و ایشان به هیچ وجه برای اثبات مدعای عقلی از منبع وحیانی یا تجربی استفاده نمیکنند. ♦️- ظرفیت فلسفی علامه طباطبایی شاکله جدیدی به تمام یا اکثر مباحث فلسفه داده است به نحوی که بیان ایشان فلسفه اسلامی را کاملا از خطر سفسطه یا از خطر نسبیت در معرفت یا نگاه به مباحث فلسفی از منظر فاعل شناسا در امان نگه میدارد. گذاره هایی که در ثبوت فلسفه به وسیله نظام واقعیت مطلقه تحقق پیدا میکند رویکرد معرفت شناسی نداشته و کامل بر محور ثبوت ریل گذاری شده است. 🔸علامه طباطبایی یگانه فیلسوف دوران ما اندیشه ای را در حساس ترین برهه تاریخ برای ما به یادگار گذاشت که بی شک تمسک به آن اصلی ترین راه برون رفت از وضعیت فعلی و حرکت روبه جلو در مسیر تمدن سازی را فراهم خواهد کرد. اما قطعا شرط گفتمان اسلامی سازی علوم انسانی در عصر حاضر جریان سازی تفکر فلسفی علامه طبطبایی است. 🔸در آخر باید بگویم جریانات فلسفی رایج در قم مانند مبانی فلسفی آیت الله مصباح یزدی رحمه الله علیه، مبانی فلسفی آیت الله فیاضی یا حتی استاد یزدان پناه گرچه حول گفتمانی که علامه تاسیس کرده بود شکل گرفته است اما مبانی فکری کاملا متفاوت و در عین حال شبیه به علامه را برای ما به ارمغان آورده اند که ان شاءالله در صورت مقدور در نوشته های آتی به تفاوت های آن پرداخت خواهم کرد. ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami