eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.7هزار دنبال‌کننده
837 عکس
198 ویدیو
10 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است» • گروه #شعر و هنر ما : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed https://virasty.com/Taha_mojahed
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 مشکلات تحصیل در نظام آموزشی حوزه ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
🕯️ بعد از تو نفهمید کسی عمق غمم را... ‏«النظر فيك إرتواء فكيف عناقك ؟» «نگاه كردن به تو آرامش است، پس آغوشت چگونه است ؟» ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
4_5895530259498929068.mp3
1.84M
غزلیات شمس تبریزی، غزل شماره‌ی ۲۹۴۷: یا من عَجَب فُتادم، یا تو عَجَب فُتادی چندین قَدَح بِخوردی، جامی به من ندادی تو از شرابْ مَستی، من هم زِ بویْ مَستَم بونیزنیست اندک، در بَزمِ کیْقُبادی بسیار عاشقان را، کُشتی تو بی‌گُناهی در رنج و غَم نکُشتی، کُشتی زِ ذوق و شادی ای تو گُشادِ عالَم، ای تو مُرادِ آدم خانه چرا گرفتی در کویِ بی‌مُرادی؟ زیرا چراغِ روشن، در ظُلْمَتِ شب آید دَرمان به دَرد آید، این است اوسْتادی بَستی زبان و گوشم، تا جُز غَمَت نَنوشَم نی نُکتهٔ عَمیدی، نی گفتهٔ عِمادی تبریز شَمسِ دین را، خِدمَت رَسان زِ مَستان سَجده کُن و بِگویَش اَوْحَشْتَ یا فُؤادی ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
مراقب باشیم از نقطه ی برگشت ناپذیر مثبت به نقطه ی برگشت ناپذیر منفی سقوط نکنیم! ✍دکتر محمدحسن علایی(جامعه شناس) جوانان ما بیدار شده اند دختران و پسران ما می خواهند در تعیین سرنوشت خویش مشارکت کنند می خواهند سبک زندگی خویش را سامان دهند می خواهند از جانب ما و حکومت به رسمیت شناخته شوند؛ به عنوان یک جامعه شناس عرض می کنم این یک نقطه ی برگشت ناپذیر مثبت است؛ یعنی دیگر در تاریخ این کشور باید حضور ایشان جدی گرفته شود جوانان همیشه به داد این وطن رسیده اند در دفاع مقدس هم با سربندهای یاحسین و یا زینب کاری حسینی و زینبی کردند؛ از فریادهای آنها نهراسیم اینان همان آینده سازانی هستند که فردای کشور را خواهند ساخت. هزینه های تحول را تنها با وفاق می توان کاهش داد. دشمن شاد نشویم؛ نگذاریم ذهن و زبان جوانان ما را بیگانگان و رسانه های ایشان از ما بدزدد؛ اگر بیش از این تعلل کنیم و از خواب غفلت بیدار نشویم از این که ما را به جان هم بیاندازند کیفور می شوند و دنباله ی نقشه های پلید خودشان را برای تجزیه و تفرقه حریص تر از گذشته پی می گیرند. در یک کلام دست در دست هم بدهیم و مراقب باشیم به آن نقطه ی برگشت ناپذیر منفی سقوط نکنیم. راه حل کم نیست عزم و اراده ی ملی می طلبد. همین برنامه ی "شیوه" را اول از همه خود مسئولین بشنوند بیشتر از کسی که وی را نماینده ی خودشان می دانند به سخنان میهمان مقابل وقع بنهند همین ها هم خیر و صلاح ملک و ملت را می خواهند و فرزندان این آب و خاکند. می توانیم کاری بکنیم که فردا در پیشگاه تاریخ روسفید شویم؛ مقهور سیاه بازی های دشمنان و خوارج نباشیم طرف حق را بگیریم، این کشور با حقیقت کشور می شود؛ نه با مقدس مآبی ها و فرصت طلبی ها. به هوش و استعداد و غیرت و حمیت ایرانی اعتماد کنیم. نسل جدید که در بستر امکانات ارتباطی و اطلاعاتی بالیده و رشد یافته اند و حتی از ایشان به نسل آنلاین هم تعبیر می شود، از امکان بیشتری برای فهم خویش در افق جهانی برخوردارند و خواست و اراده ی ایشان تحقق نوعی هویت جهانی متناسب با زیست جهان جدید است جوان ایرانی خواهان آن است که سبک زندگی خویش را در تشابه و تناظر با جوانان سایر نقاط جهان تحقق بخشد. اما مسئله انقطاع فرهنگی هم مسئله ای جدی و حیاتی‌ست به هر دلیل چه در سایه ی ناکارآمدی‌ها چه در اثر همین جهانی شدن و فراگیر شدن تکنولوژی‌های جدید و تفوق عقلانیت علمی-تکنولوژیک این گسست و انقطاع مع الوصف رخ داده است. با توجه به آنچه گفته شد می توان نقاط قوت و ضعف این نسل را در کنار هم به پیش چشم آورد و در راستای رفع کاستی ها و کژی های نظام آموزشی و تربیتی با تکیه به مطالعات نسل پژوهانه به ارتقای سطح اندیشگی جوانان و جبران ضعف ایشان در کنار به رسمیت شناختن نقاط قوتشان امیدوار بود. به عنوان کسی که دو دهه از حیات خویش را در مقام معلم و متعلم در دانشگاه گذرانده است با توجه به نیاز فوری و حیاتی جامعه برای تحقق تولدی دوباره و زایشی ضمن این جستار از همه ی اساتید بزرگوار دانشگاه و البته همه نخبگان فکری خارج از آکادمی دعوت می کنم از ایده ی "تبیین آکادمیک تحولات اجتماعی" حمایت کنند تا جامعه ای که آبستن تغییرات اساسی و بنیادین است از چشم انداز نظری مغتنم ایشان، خویش را محروم نسازد و مجبور به تکرار تاریخ و هدر رفت نیروهای اجتماعی تاریخی نگردد. حال به جهت امید به تاثيرگذاري بر بخشی از کنشگران و مسئولان لازم می دانم از همه ی دانشگاهیان خاصه علمای علوم انسانی و اجتماعی دعوت به عمل بیاورم تا جهت "تبیین آکادميک تحولات اجتماعی" و گفتگو با جامعه و مسئولان پای به عرصه نقد و نظر در این شرایط خطیر تاریخی بگذارند و حتی با جبران برخی کاستی ها نقش و رسالت خویش را برای احیای حیات اجتماعی جامعه ی ایران به نحو مطلوب ایفا نمایند. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
☕ به ياد ان كسى كه چشم هايش برده جانم را تفال ميزنم هر شب مَفٰاتيحُ الجَنانَم را من آن آموزگارم كه سوال از عشق ميپرسم وليكن خود نميدانم جواب امتحانم را كمى از درد ها را با بُتم گفتم مرا پس زد دريغا كه خدايم هم نمى فهمد زبانم را به قدرى در ميان مردم خوشبخت بدنامم كه شادى لحظه اى حتى نمى گيرد نشانم را تو دريايى و من يك كشتى بى رونقِ كُهنه كه هى بازيچه ميگيرى غرورم ، بادبانم را شبيه قاصدك هاى رها در دشت ميدانم لبت بر باد خواهد داد روزى دودمانم را دلم مى خواهد از يك راز كهنه پرده بردارم امان از دست وجدانم كه مى بندد دهانم را ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
♦️ چگونه برابری خواهی با آزادی خواهی سازگار است؟ یادداشتی از ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
«شرح بدون داشتن ذوق عرفانی، مانند تلاش یک کافر برای فهم مرام نبی مرسل است! » 📝 امام_خمینی ♦️ کثیرى از ناس شعر مثنوى را جبر مى‏دانند و حال آنکه مخالف با جبر است و علت آن این است که آقایان معناى جبر را نمى‏دانند. و چنانکه مرحوم حاجى (مراد امام، حکیم حاج ملا هادی سبزواری است) نیز در شرح خود بر مثنوى نتوانسته در شرح و تفسیر، مرام مولوى را برساند؛ زیرا حکیمى قول عارفى را بیان نموده بدون اینکه حظ وافر از قریحه عرفانى داشته باشد و بلاتشبیه مثل این است که ملحدى، مرام نبى مرسلى را شرح کرده باشد. بیان مرام شخصى قریب الافق بودن با اعتقاد او را لازم دارد، براى شرح قول عارف رومى، مردى صوفى که یک نحوه کشف ذوقى داشته باشد لازم است که آن هم نه با نثر بلکه با نظمى که از روى ذوق عرفانى برخاسته باشد مانند نسیمى که از سطح آبى برمى‏خیزد، به شرح آن بپردازد.» 📚 تقریرات فلسفی، ج۲، ص۱۹۸ ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
🕯️ عيناك بيتي عندما ضاقت بنا الدنيا وضاق بنا العذاب... چشم‌هایت خانه‌ من است وقتی دنیا به ما تنگ می‌شود و از درد به ستوه می‌آییم... _ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽️ یک وقت به معنی سرکوب است یک وقت به معنی مدیریت است. ____ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
4_5895530259498929067.mp3
1.62M
غزل دیوان شمس: گفتی شکار گیرم، رفتی شکار گشتی گفتی قَرار یابم، خودْ بی‌قَرار گشتی خِضْرت چرا نخوانم؟ کابِ حَیات خوردی پیشَت چرا نَمیرم؟ چون یارِ یار گشتی گِردَت چرا نَگَردم؟ چون خانهٔ خدایی پایَت چرا نَبوسَم؟ چون پایدار گشتی جامَت چرا نَنوشَم؟ چون ساقیِ وجودی نُقلَت چرا نَچینیم؟ چون قَندبار گشتی فاروقْ چون نباشی؟ چون از فِراق رَستی صِدّیق چون نباشی؟ چون یارِ غار گشتی اکنون تو شهریاری، کو را غُلام گشتی اکنون شِگَرف و زَفتی، کَزْ غَمْ نِزار گشتی هم گُلْشَنَش بِدیدی، صد گونه گُل بِچیدی هم سُنبُلَش بِسودی، هم لاله‌زار گشتی ای چَشمَش، اَللَّهْ اللَّهْ خود خُفته می‌زدی رَهْ اکنون نَعوذُبِاللَّهْ، چون پُرخُمار گشتی آن گَه فقیر بودی، بسْ خِرقه‌ها رُبودی پس وای بر فقیران، چون ذوالْفَقار گشتی هین بیخِ مرگ بَرکَن، زیرا که نَفْخِ صوری گَردن بِزَن خَزان را، چون نوبهار گشتی از رَسْتخیز ایمِن، چون رَستْخیزِ نَقْدی هم از حسابْ رَستی، چون بی‌شُمار گشتی از نان شُدی تو فارغ، چون ماهیانِ دریا وَزْ آبْ فارغی هم، چون سوسمار گشتی ای جانِ چون فرشته، از نورِ حَق سِرِشته هم زِ اخْتیار رَسته نَکْ اختیار گشتی از کامِ نَفْسِ حسّی روزی دو سه بُریدی هم دوست کامی اکنون، هم کامیار گشتی غَم را شکار بودی، بی‌کِردگار بودی چون گِردِ کار گشتی، باکِردگار گشتی گَر خونِ خَلْق ریزی، وَرْ با فَلَک سِتیزی عُذرت عِذار خواهد، چون گُلْ عِذار گشتی نازت رَسَد، ازیرا زیبا و نازنینی کِبْرَت رَسَد، هَمی زان چون از کِبار گشتی __ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
♦️ ما آغوشمان را به همان علوم انسانی غربی باز کرده و مقلد شده ایم، باید در زمینه اجتهاد کنیم. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
در توصیف قدرت "جامعه بیگانه "فقط نیازهایی را واقعی می شناسد که بتواند با پول بخرد،یعنی نیازهایی که در دسترس و در حیطه قدرت پول باشد. در این شرایط،خصوصیات و خصایل فرد انسان جنبه ثانوی دارد. " حدود قدرت پول،حدود قدرت من است.ویژگی های پول،ویژگی ها و قدرت های ذاتی من است_ ویژگی ها و قدرت های صاحب آن.بنابراین آن چه که هستم و آن چه که قادر به انجام دادنش هستم،ابدن بر اساس فردیت من تعیین نمی شود" پول به واسطه این قدرتش که " معیار مشترک" همه چیز قرار می گیرد،می تواند" هر مالی را با هر مال و عین دیگری،هرچند متضاد با آن،مبادله کند: پول بین ناممکن ها صیغه اخوت می خواند" " پول وفاداری را به بی وفایی،عشق را به نفرت،نفرت را به عشق،فضیلت را به شرارت،شرارت را به فضیلت،خدمتکار را به ارباب،ارباب را به خدمتکار،حماقت را به هوش و هوش را به حماقت تبدیل می کند". 📚 کتاب نظریه بیگانگی مارکس __ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
🔹- اسلام گستره فلسفه را چنان وسیع کرده است که هیچ موجود و مرتبه از مراتب عالم خارج از فلسفه نیست. 🔸_ اینکه بگویید فلسفه را منکرین خدا یا یونانی ها به وجود آورده اند بی انصافی نسبت به فلسفه است. ♦️- ویژگی خاص توحید باعث شده تا اسلام در همه شئون زندگی انسان بتواند نظر بدهد. 📝 ◾-منکرین فلسفه اسلامی فلسفه را چنين معرفى مى‏كنند: «فلسفه مجموعه‏اى از آراء و افكار گروهى از مردان يونانى و غير يونانى است كه در ميان آنها خداشناس و منكر خدا، ملحد و پرهيزگار، مؤمن و كافر، حقيقت جو و خطاگر يافت مى‏شوند. پس طرح مسائل فلسفى چيزى جز پيروى از دانشمندان معروف آنها و به كار بستن آراء و نظريات آنها نمى‏باشد». اگر فلسفه اين باشد كه اينها براى ما ترسيم مى‏كنند و حقيقت آن همان باشد كه اينها مى‏پندارند عدمش بهتر از وجود آن است و بر اشخاص ارزشمند است كه خود را با آن آلوده نسازند و بر دين است كه با قاطعيت تمام در برابر آن بايستد و از آن بيزارى بجويد، ولى خوش‏بختانه مطلب از اين قرار نيست و اين عقيده در مورد فلسفه صحيح نيست. اين عقيده تنها در برخى از رشته‏ها صادق است كه به آراء و عقايد دانشمندان اعتماد مى‏كنند و در مسائلى كه دليلى جز اتفاق آراء ندارد به استقراى عقايد دانشمندان مى‏پردازند و آن‏را ملاك و معيار قرار مى‏دهند اما در مورد فلسفه، حقيقت برعكس پندار اين گروه است، زيرا فلسفه به طورى كه يادآور شديم عبارت است از بحث و كاوش استدلالى از حقيقت اشياء، و هرگز به گفته اين و آن توجهى ندارد و حتى وحدت نظر و اتفاق آراء در فلسفه ارزش و اعتبارى ندارد. و هرگز نمى‏توان در شناخت واقعيت اشياء به سخنان اين و آن اعتماد كرد، و آراء و عقايد دانشمندان هرگز نمى‏تواند در اين مسائل، آرامش بخش و اطمينان آور باشد چه رسد به اين كه به صورت پناهگاه علمى درآيد. ما با قاطعيت تمام اعلام مى‏كنيم كه به حق داورى كرده‏ايم و شما مى‏توانيد مطالب ما را با تجزيه و تحليل عميق در معارف عاليه اسلام بيازماييد و صحت آن را دريابيد. ◾ -ما ترديدى نداريم در اين كه هر پژوهشگر با انصاف كه روش تحقيق را بداند و شيوه ورود و خروج را بشناسد چون به تحقيق معارف اسلامى بپردازد بدون درنگ اعتراف خواهد كرد كه اسلام دامنه بحث را در موجودات خارجى آن چنان توسعه داده كه هيچ موجودى را در جهان هستى فروگزار نكرده و نقطه ابهامى در ذات و صفات و افعال آنها باقى نگذاشته است كه از جمله آنها «انسان» است كه تمام شئون هستى آن را بيان كرده و آن را به جهان ماوراء طبيعت مربوط ساخته است. اسلام در اين بحث و تحليل مرزى را نمى‏شناسد و آن را از هر جهت گسترش داده، با حفظ حريم كبريايى به ساحت قدس ربوبى ارتباط مى‏دهد. اسلام معارف الهى را پايه و اساس اخلاق فاضله و صفات برجسته انسانى قرار داده و اخلاق فاضله را ريشه و اساس تشريع قرار داده است. اسلام صفات پسنديده را از صفات نكوهيده مشخص كرده، جامعه بشرى را به صفات پسنديده فرمان، و از صفات نكوهيده بيم داده است. آن گاه شالوده مسائل حقوقى و نظامات اجتماعى خود را كه تنظيم كننده برنامه زندگى و تأمين كننده خوشبختى واقعى است، بر اساس صفات برجسته انسانى استوار ساخته است. ◾-بدين ترتيب بر اساس تعاليم اسلام، «توحيد» يگانه اصل حاكم بر تمام شئون جهان هستى است، زيرا چنان كه قبلًا شرح داديم اسلام همه ابعاد زندگى و شئون جهان هستى را به جهان ماوراء طبيعت مربوط مى‏سازد. پژوهشگرى كه با دقت معارف اسلامى را بررسى كند به اين نتيجه مى‏رسد كه از نظر اسلام همه قضاياى علمى و عملى در حقيقت همان «توحيد» است كه به صورت‏هاى مختلفى در آمده به رنگ‏هاى قضاياى علمى و عملى جلوه‏گر شده‏اند و در مقام تحليل، تماماً به توحيد بر مى‏گرداند و در مقام تركيب، تفكيك‏ناپذير مى‏باشند. اين همان مطلبى است كه جلوتر ياد آور شديم و گفتيم كه فلسفه الهى را به اوج كمال ممكن رسانيده، زيرا اسلام مى‏خواهد حكم خدا را در تمام قضاياى علمى و عملى جهان جارى كند 📚 کتاب مجموعه رسائل، ج‏1، ص: 192 __ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 من خری چون تو را خدا نمیدانم!! 📝 وحدت وجود در بیان ◾ای عزیز حقیقت وجود را از اشیا نفی کردن به آن معنی نیست که همه چیز، خداست و به معنی آن نیست که موجودات، با خدا اتحاد دارند. وحدت غیر از اتحاد است. زیرا اتحاد میان دو چیز صورت میگیرد و آن با قول به وحدت، منافات دارد. ◾گویند حکیمی در اصفهان بوده که عادتش بر آن بوده که به هنگام غذاخوردن به نوکرش دستور میداد که غذا را به مقدار خودش و هرکس که بر سر سفره او باشد تهیه کند و با مهمانش هرکه بود، غذا میخورد. اتفاقا روزی یکی از طلبه های اصفهان که کاری با حکیم داشت، وقت غذا خوردن حکیم از سر رسید، حکیم به نوکرش دستور خرید غذای دونفری داد و خادم نیز غذا برای دونفر تهیه کرد و آورد. حکیم به آن طلبه فاضل فرمود: بسم الله؛ بفرمایید غذا باهم بخوریم. طلبه گفت: نه من غذا نمیخورم. حکیم پرسید: غذا خورده ای؟ گفت: نه. حکیم فرمود اگر غذا نخورده ای پس چرا شرکت نمی کنی؟ طلبه گفت من در غذا خوردن با شما احتیاط میکنم! حکیم گفت: از چه نظر احتیاط میکنی؟ گفت: شنیده ام شما قائل به وحدت وجود هستید و این کفر است و مرا جایز نیست که از غذای تو بخورم.، زیرا دست شما با آن غذا تماس میگیرد و آن را نجس میکند! حکیم فرمود: تو از قول وحدت وجود چه تصور کرده ای که قائل به آن را نجس میدانی؟ گفت: برای اینکه کسی که قائل به وحدت وجود است، قائل است به اینکه همه چیز خداست. حکیم فرمود: اشتباه فهمیده ای، زیرا من یکی از قائلین به وحدت وجودم و من هرگز چنین فکر نمیکنم که همه چیز خداست. زیرا یکی از آن همه چیز جناب شما هستید و من تو را الاغی هم تصور نمیکنم تا برسد به خدا بودنت. بیا و غذایت را بخور و این احتیاط هارا کنار بگذار. 📚 کتاب باده گلگون صفحه ۶۱۱ ____ __ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami