فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 کی دور خدا گشتی؟!
شهید آیت الله #دستغیب
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#داستانهای_شگفت
۱۷ - شرافت علما
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
و نیز نقل فرمود که جدّ من مرحوم آخوند ملا عبداللّه بهبهانی شاگرد شیخ اعظم یعنی شیخ مرتضی انصاری - اعلی اللّه مقامه - بود و در اثر حوادث روزگار به #قرض زیادی مبتلا می شود تا اینکه مبلغ پانصد تومان (البته در یکصد سال قبل خیلی زیاد بود) مقروض می گردد و عادتا ادای این مبلغ محال می نمود؛ پس خدمت شیخ استاد حال خود را خبر می دهد، شیخ پس از لحظه ای فکر، می فرماید سفری به تبریز برو ان شاء اللّه فرج می شود.
ایشان حرکت می کند و وارد تبریز می شود و در منزل مرحوم امام جمعه - که در آن زمان اشهر علمای تبریز بود - می رود.
مرحوم امام چندان اعتنایی به ایشان نمی کند و شب را در قسمت بیرونی منزل امام می ماند.
پس از اذان صبح درب خانه را می کوبند.
خادم در را باز کرده می بیند رئیس التجار تبریز است و می گوید به آقای امام کاری دارم.
خادم، امام را خبر می دهد.
ایشان می آیند و می گویند سبب آمدن شما در این هنگام چیست ؟ می گوید آیا شب گذشته کسی از اهل #علم بر شما وارد شده؟
امام می گوید بلی یک نفر اهل علم از نجف اشرف آمده و هنوز با او صحبت نکرده ام بدانم کیست و برای چه آمده است.
رئیس التجار می گوید از شما خواهش می کنم میهمان خود را به من واگذار کنید.
امام می گوید مانعی ندارد، آن شیخ در این حجره است؛ پس رئیس التجار می آید و با کمال احترام جناب شیخ را به منزل می برد و در آن روز قریب پنجاه نفر از تجار را برای صرف نهار دعوت می کند و پس از صرف نهار می گوید 🗣 آقایان! شب گذشته که در خانه خوابیده بودم در خواب دیدم بیرون شهر هستم، ناگاه جمال مبارک حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را دیدم که سوار هستند و رو به شهر می آیند، دویدم و رکاب مبارک را بوسیدم و عرض کردم یا مولای! چه شده که تبریز ما را به قدوم مبارک مزین فرموده اید؟
حضرت فرمودند قرض زیادی داشتم آمدم تا در شهر شما قرضم ادا شود.
از خواب بیدار شدم در فکر فرو رفتم؛ پس خوابم را چنین تعبیر کردم که لابد یک نفر که مقرّب درگاه آن حضرت است قرض زیادی دارد و به شهر ما آمده بعد فکر کردم و دانستم که مقرب آن درگاه در درجه اول سادات و علما هستند، بعد فکر کردم کجا بروم و او را پیدا کنم، گفتم اگر اهل علم است ناچار نزد آقایان علما وارد می شود؛ پس از ادای فریضه صبح، از خانه بیرون آمدم به قصد اینکه خانه های علما را تحقیق کنم و بعد مسافر خانه ها و کاروانسراها را و از حُسن اتفاق، اول به منزل آقای امام جمعه رفتم و این جناب شیخ را آنجا یافتم و معلوم شد که ایشان از علمای نجف هستند و از جوار آن حضرت به شهر ما آمده اند تا قرض ایشان ادا شود و بیش از پانصد تومان بدهکارند و من خودم یکصد تومان می دهم؛ پس سایر تجار هم هر یک مبلغی پرداختند و تمام دین ایشان ادا گردید و با بقیه وجه، خانه ای در نجف اشرف می خرد.
مرحوم صدر می فرمود : آن منزل فعلاً موجود و به ارث به من منتقل شده است .
https://eitaa.com/mabaheeth/45133
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#داستانهای_شگفت
۱۸ - کرامت علما
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
جناب آقای حاج آقا معین شیرازی ساکن تهران نقل فرمودند که روزی به اتفاق یکی از بنی اعمام در خیابان تهران ایستاده منتظر تاکسی 🚕 بودیم تا سوار شویم و به محل موعودی که فاصله زیادی داشت برویم .
قریب نیم ساعت ایستادیم هرچه تاکسی می آمد یا پر از مسافر بود یا نگه نمی داشت و خسته شدیم. ناگاه یک تاکسی آمد و خودش توقف کرد و به ما گفت: آقایان بفرمایید سوار شوید و هرجا می خواهید بفرمایید تا شما را برسانم، ما سوار شدیم و مقصدمان را گفتیم. در اثنای راه من به ابن عمم گفتم شکر خدای را که در تهران یک راننده مسلمانی پیدا شد که به حال ما رقّت کرد و ما را سوار نمود!
راننده شنید و گفت : آقایان ! تصادفاً من مسلمان نیستم و ارمنی هستم، گفتیم پس چطور ملاحظه ما را نمودی؟
گفت اگر چه مسلمان نیستم؛ اما به کسانی که عالم مسلمانها هستند و لباس اهل #علم در بر دارند عقیده مندم و احترامشان را لازم می دانم به واسطه امری که دیدم.
پرسیدم چه دیدی ؟
گفت : سالی که مرحوم آقای حاج میرزا صادق مجتهد تبریزی را به عنوان تبعید از تبریز به کردستان ( سنندج ) حرکت دادند من راننده اتومبیل ایشان بودم، در اثنای راه نزدیک به درخت و چشمه آبی شدیم، آقای تبریزی فرمودند اینجا نگه دار تا نماز ظهر و عصر را بخوانم.
سرهنگی که مأمور ایشان بود به من گفت اعتنا نکن و برو !
من هم اعتنایی نکرده رفتم تا محاذی آب رسیدیم، ناگهان ماشین خاموش شد هرچه کردم روشن نگردید.
پیاده شدم تا سبب خرابی آن را بدانم، هیچ نفهمیدم.
مرحوم آقا فرمود حالا که ماشین متوقف است بگذارید نماز بخوانم، سرهنگ ساکت شد.
آقا مشغول #نماز گردید من هم سرگرم باز کردن 🔧⚙🔩 آلات ماشین شدم بالاخره هنگامی که آقا از نماز فارغ شد و حرکت کرد، فورا ماشین روشن گردید.
از آن روز من دانستم که اهل این لباس، نزد خدای عالَم، محترم و آبرومندند .
در موضوع و شرافت علماء و لزوم اکرام و احترام آنها روایات و داستانهایی است که ذکر آنها از وضع این رساله بیرون است، به کتاب کلمه طیبه مرحوم نوری مراجعه شود.
https://eitaa.com/mabaheeth/45697
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وای بر ملتی که از رهبر خود فاصله بگیرد.
💠 عالم ربانی شهید آیت الله عبدالحسین دستغیب رحمت الله علیه:
🔶 خدا لعنت کند هر عمامه سری را که از رهبری اطاعت نکند. رهبر یکی است، امام یکی است و نائب امام هم یکی است.
تا زمانی که حسن (علیهالسلام) امام بود حسین(علیهالسلام) امام نبود.
وای بر ملتی که از رهبر خود فاصله بگیرد.
🔶 مواظب باشید گرگ ها شما را از رهبر الهی جدا نکنند.
شما را گروه گروه نکنند.
شما را طعمه خودشان قرار ندهند.
وسیله پیشرفت دشمن نشوید.
شما الان در جبهه جنگید.
در جبهه جنگ دینی هستید.
🔰 شادی روح آیت الله دستغیب صلواتی اهداء بفرمایید.
#شهید_دستغیب
#امام_خامنه_ای
#ولایت_فقیه
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#نهج_البلاغه
#توصیه_های_پدرانه | ۸
📜 متن : أَیْ بُنَیَّ، إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کَانَ قَبْلِی، فَقَدْ نَظَرْتُ فِی أَعْمَالِهِمْ، فَکَّرْتُ فِی أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِی آثَارِهِمْ، حَتَّى عُدْتُ کَأَحَدِهِمْ; بَلْ کَأَنِّی بِمَا انْتَهَى إِلَیَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ، فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذَلِکَ مِنْ کَدَرِهِ وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ، فَاسْتَخْلَصْتُ لَکَ مِنْ کُلِّ أَمْر نَخِیلَهُ وَ تَوَخَّیْتُ لَکَ جَمِیلَهُ وَ صَرَفْتُ عَنْکَ مَجْهُولَهُ وَ رَأَیْتُ حَیْثُ عَنَانِی مِنْ أَمْرِکَ مَا یَعْنِی الْوَالِدَ الشَّفِیقَ وَ أَجْمَعْتُ عَلَیْهِ مِنْ أَدَبِکَ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ وَ أَنْتَ مُقْبِلُ الْعُمُرِ وَ مُقْتَبَلُ الدَّهْرِ، ذُو نِیَّة سَلِیمَة وَ نَفْس صَافِیَة.
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
🗞️ #ترجمه_نامه۳۱ :
↓↓↓↓↓↓
📄 ... پسرم! گرچه من به اندازه همه کسانى که پيش از من مى زيستند عمر نکرده ام؛ اما در رفتار آنها نظر افکندم و در اخبارشان تفکر نمودم و در آثار بازمانده از آنان به سير و سياحت پرداختم تا بدانجا که (بر اثر اين آموزش ها) همانند يکى از آنها شدم بلکه گويى بر اثر آنچه از تاريخشان به من رسيده با همه آنها از اوّل تا آخر بوده ام (من همه اينها را بررسى کردم سپس) قسمت زلال و مصفاى آن را از بخش کدر و تيره باز شناختم و سود و زيانش را دانستم؛ آن گاه از ميان تمام آنها از هر امرى گُزيده اش را براى تو برگرفتم و از ميان (زشت و زيباى) آنها زيبايش را براى تو انتخاب نمودم و مجهولاتش را از تو دور داشتم و همان گونه که يک پدر مهربان بهترين نيکى ها را براى فرزندش مى خواهد من نيز صلاح ديدم که تو را به اين وسيله #تربيت کنم و همت خود را بر آن گماشتم، چرا که #عمر تو رو به پيش است و روزگارت رو به جلو و داراى نيّتى سالم و روحى باصفا هستى.
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
سایه استفاده از عمر طولانى در تجارب دیگران
امام(علیه السلام) در آغاز این بخش از وصیّت نامه به نکته بسیار مهمى اشاره مى کند و آن اهمّیّت مطالعه و بررسى تاریخ پیشینیان است.
آنچه از اعمال آنها به ما رسیده و از اخبار آنها در اختیار ما قرار گرفته و آنچه در آثار بازمانده از آنها: (کاخ هاى ویران شده، قبرهاى 🪦 خاموش، ثروت هاى💰 به جا مانده و...) باقى است مى فرماید: «پسرم گرچه من به اندازه همه کسانى که پیش از من مى زیستند عمر نکرده ام؛ اما در رفتار آنها نظر افکندم و در اخبارشان تفکر نمودم و در آثار بازمانده از آنان به سیر و سیاحت پرداختم تا بدانجا که (بر اثر این آموزش ها) همانند یکى از آنها شدم بلکه گویى بر اثر آنچه از تاریخشان به من رسیده با همه آنها از اوّل تا آخرشان بوده ام»; (أَیْ بُنَیَّ، إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کَانَ قَبْلِی، فَقَدْ نَظَرْتُ فِی أَعْمَالِهِمْ وَ فَکَّرْتُ فِی أَخْبَارِهِمْ، وَ سِرْتُ فِی آثَارِهِمْ; حَتَّى عُدْتُ کَأَحَدِهِمْ، بَلْ کَأَنِّی بِمَا انْتَهَى إِلَیَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ).
اشاره به اینکه زندگى چیزى جز #تجربه نیست.
اگر کسى از تجارب دیگران بهره بگیرد، در اعمال آنها و نتایجى که از عملشان گرفتند دقت کند و در اخبار #عبرت انگیزى که از آنها به یادگار باقى مانده بیندیشد و در آثار بازمانده از آنان با دیده عبرت بین بنگرد، عمرى به درازاى تمام تاریخ بشریت پیدا مى کند و گویى از روز اوّل خلقت آدم تا کنون زنده بوده است.
آن گاه امام(علیه السلام) مى افزاید: «(من همه اینها را بررسى کردم سپس) قسمت زلال و مصفاى آن را از بخش کدر و تیره باز شناختم و سود و زیانش را دانستم.
سپس از میان همه آنها از هر امرى گُزیده اش را براى تو برگرفتم و از میان (زشت و زیباى) آنها زیبایش را براى تو انتخاب نمودم و مجهولاتش را از تو دور داشتم»; (فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذَلِکَ مِنْ کَدَرِهِ، وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ، فَاسْتَخْلَصْتُ لَکَ مِنْ کُلِّ أَمْر نَخِیلَهُ(۱)وَ تَوَخَّیْتُ(۲) لَکَ جَمِیلَهُ وَ صَرَفْتُ عَنْکَ مَجْهُولَهُ).
اشاره به اینکه مطالعه آثار پیشینیان و سیر و سیاحت در آثار آنها به تنهایى کافى نیست.
انسان باید همچون صرّاف، سره را از ناسره جدا سازد و آنچه را خوب است گزینش کند و ناخالصى ها را به دور افکند و من زحمت این کار را نیز براى تو کشیده ام.
امام(علیه السلام) در پایان این بخش از وصیّت نامه انگیزه خود را بر بیان این وصیّت نامه به این صورت بیان مى کند که مى فرماید: «و همان گونه که پدرى مهربان بهترین نیکى ها را براى فرزندش مى خواهد، من نیز صلاح دیدم که تو را به این وسیله تربیت کنم و همت خود را بر آن گماشتم، چرا که عمر تو رو به پیش است و روزگارت رو به جلو و داراى نیّتى سالم و روحى باصفا هستى»; (وَ رَأَیْتُ حَیْثُ عَنَانِی مِنْ أَمْرِکَ مَا یَعْنِی الْوَالِدَ الشَّفِیقَ وَ أَجْمَعْتُ عَلَیْهِ مِنْ أَدَبِکَ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ أَنْتَ مُقْبِلُ الْعُمُرِ وَ مُقْتَبَلُ(۳) الدَّهْرِ، ذُو نِیَّة سَلِیمَة وَ نَفْس صَافِیَة).
اشاره به اینکه اگر من زحمتِ گردآورى تجارب پیشینیان و آموزه هاى تاریخ را براى تو کشیدم و همه آنها را در این اندرزنامه ام خلاصه کردم، به دو دلیل است نخست اینکه پدرم; پدرى مهربان و عاشق و دلباخته سعادت فرزندش و دیگر اینکه تو هم جوان هستى و در آغاز عمر و نیتى پاک و قلبى صاف دارى.
این دو، دست به دست هم داده و این زحمت را براى من آسان نموده است.
در واقع امام(علیه السلام) با این سخنانش به همه پدران دلسوز درس مى آموزد که اگر خواهان سعادت فرزندان خود هستند از آن زمان که قلب فرزندان صاف و پاک است در تربیتشان بکوشند و مخصوصاً از تاریخ پیشینیان که مملوّ از درس ها و عبرت هاست و نمونه هاى حسى براى مسائل اخلاقى به دست مى دهد، کمک بگیرند.
👌 نکته ها
۱. مجموعه پر از اسرارى به نام تاریخ
از آن روز که خط اختراع شد و بشر توانست آثار خود را به وسیله آن به یادگار بگذارد، تاریخ بشر آغاز گردید و تجربیات اقوام پیشین به عنوان میراث گرانبهایى براى اقوام آینده به دل تاریخ سپرده شد.
عوامل پیروزى ها و اسباب شکست ها و ناپایدارى قدرت ها و تلخ و شیرین هاى بسیارى دیگر در دل آن ثبت شد به گونه اى که افراد آگاه مى توانند مسیر زندگى فردى و اجتماعى خود را در آینه تاریخ ببینند و بى آنکه نیاز به تجربه جدیدى داشته باشند از تجارب دیگران استفاده کنند.
به همین دلیل در قرآن مجید بخش مهمى از آیات، بیانگر تاریخ عبرت آموز پیشینیان است و با صراحت مى گوید: «(لَقَدْ کَانَ فِى قِصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لاُِولِى الاَْلْبَابِ)»; به راستى در سرگذشت آنها عبرتى براى صاحبان اندیشه بود».(۴)
قرآن در مورد بعضى از بخش هاى تاریخى که درس هاى عبرت بیشترى را در خود نهفته دارد، نام (أَحْسَنُ الْقِصَصِ) را برگزیده و مى گوید: «(نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ هَذَا الْقُرْآنَ); ما بهترین سرگذشت ها را به وسیله این قرآن که به تو وحى کردیم، براى تو شرح مى دهیم».(۵)
گاهى نیز مخاطبان خود را به سیر در زمین و مطالعه آثارى که از گذشتگان باقى مانده و تاریخ تکوینى آنها را تشکیل مى دهد، دعوت مى کند و مى گوید: (قُلْ سِیرُوا فِى الاَْرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلُ).(۶)
امام(علیه السلام) در این وصیّت نامه به نکته مهمى درباره #تاریخ اشاره کرده است و آن اینکه مطالعه دقیق تاریخ پیشینیان، #عمر جاودان به انسان مى بخشد و به این مى ماند که انسان از روز آغاز خلقت آدم(علیه السلام) تا امروز همراه همه اقوام و جمعیّت ها بوده و نتیجه تجارب آنها را براى خود ذخیره کرده باشد و به راستى چه #فرصت گرانبهایى است که انسان با هزینه بسیار کم، متاعى این چنین بزرگ به دست آورد.
البتّه تاریخ کاستى هاى مهمى دارد و این بر اثر اعمال نفوذ جباران پیشین در تحریف حقایق تاریخ به نفع خویشتن است که این آینه را در موارد بسیارى تیره و تار ساخته اند و با تطمیع و تهدید تاریخ نگاران، آنها را وادار به این کار کرده اند که نمونه آشکار آن بنى امیّه و تاریخ ننگین آنهاست.
ولى محققانِ آگاه، با دقت در قرائنى که در گوشه و کنار حوادث تاریخى است غالباً مى توانند سره را از ناسره بشناسند و حق را از باطل جدا سازند و از آنجا که دروغگویان حافظه ندارند و غالباً گرفتار ضد و نقیض مى شوند از آن ضد و نقیض ها، آب را از سراب تشخیص دهند.
اى کاش قدرتمندان امروز گاه و بى گاه سرى به تاریخ مى زدند و حداقل شاهنامه ها را مى خواندند و سرنوشت آینده خود را در این آینه مى دیدند و دست از ظلم و ستم و تبهکارى بر مى داشتند.
۲. چگونگى دسترسى امام(علیه السلام) به تاریخ گذشتگان
از تعبیرات امام(علیه السلام) در این بخش از نامه استفاده مى شود که دسترسى امام(علیه السلام)به تاریخ عبرت انگیز پیشینیان از سه راه بوده است:
نخست از طریق نگاه کردن در اعمال آنها; که ممکن است اشاره به کارهایى باشد که سینه به سینه، نسلى به نسل دیگر منتقل مى کند.
دوم. از طریق تفکر در اخبارشان که در صفحات تاریخ ثبت و ضبط شده است.
سوم. از طریق سیر در آثار آنان; یعنى کاخ هاى متروک، قصرهاى خاموش، ویرانه هاى شهرها، قبرهاى مندرس و مانند آن; که با زبان بى زبانى حقایق مربوط به نسل هاى پیشین را بیان مى دارند و در عین خاموشى صد زبان دارند و همواره عارفان آگاه و شاعران با خبر از زبان آنها مطالب زیادى براى ما نقل کرده و مى کنند.
راه چهارمى نیز امام براى آگاهى از تاریخ پیشینیان داشته و آن علم و دانشى است که از طریق وحى بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شده و پیامبر(صلى الله علیه وآله) به بزرگ ترین شاگرد و وصیّش على(علیه السلام) منتقل ساخته است.
از آنجا که غیر از منبع اخیر، خطاها، ناصافى ها و ناخالصى ها در اخبار رسوخ کرده، امام مى فرماید: «من با فکر خدادادى خالص آن را از ناخالص جدا ساخته ام و صحیح را از سقیم پرداخته ام و نتیجه آن را در اختیار تو (فرزند دلبندش امام حسن(علیه السلام)) که مخاطب مستقیم آن حضرت در این نامه است و تمام پیروانش که مخاطب غیر مستقیم آن حضرتند) گذاشته ام. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاورقی :
۱ . «نخيل» از ريشه «نخل» در اصل به معناى غربال کردن آرد براى جدا سازى سبوس و نخاله است.
سپس واژه «نخيل» به هر شىء تصفيه شده اطلاق شده است.
در عبارت بالا منظور امام اين است که من از تاريخ پيشينيان، مصفاى آن را براى تو برگزيدم و بخش هاى تاريک و کدر آن را رها ساختم و بايد توجه داشت که «نخيل» به اين معنا که جنبه وصفى دارد غير از «نخيل» جمع «نخل» به معناى درخت خرماست.
۲ . «توخيت» از ريشه «وخْى» بر وزن «نفى» به معناى قصد چيزى کردن گرفته شده و «توخى» در اينجا به معناى برگزيدن و انتخاب کرده به کار رفته است.
۳ . «مقتبَل» به معناى آغاز شده و ابتداى هر چيز از ريشه «اقتبال» به معناى شروع کردن و ابتدا نمودن به چيزى گرفته شده است.
۴ . يوسف، آيه ۱۱۱.
۵ . يوسف، آيه ۳.
۶ . روم، آيه ۴۲.
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -