eitaa logo
📚📖 مطالعه
73 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
83 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
سعدی در گلستان می‌گوید: دو برادر بودند، یکی توانگر و دیگری درویش. توانگر- به قول او- در خدمت دیوان بود، خدمتگزار بود، ولی آن درویش یک آدم کارگر بود و به تعبیر سعدی از زور بازوی خودش نان می‌خورد. می‌گوید برادر توانگر یک روز به برادر درویش گفت: برادر! تو چرا خدمت نمی‌کنی تا از این مشقّت برهی؟ تو هم بیا مثل من در خدمت دیوان تا از این رنج و زحمت و مشقّت، از این کارگری، از این هیزم 🪵 شکنی، از این کارهای بسیار سخت رهایی یابی. می‌گوید برادر درویش جواب داد: تو چرا کار نمی‌کنی تا از ذلّتِ خدمت برهی؟ تو به من می‌گویی تو چرا خدمت نمی‌کنی تا از این رنج و مشقّتِ کار برهی، من به تو می‌گویم تو چرا کار نمی‌کنی، متحمل رنج و مشقّت نمی‌شوی تا از ذلّت خدمت برهی؟ او خدمت را با آن همه مال و ثروت و توانایی که دارد (ولی چون خدمت است، چون سلب آزادی است، چون خم شدن پیش غیر است) ذلّت تشخیص می‌دهد. بعد می‌گوید: خردمندان گفته‌اند که نان خود خوردن و نشستن، به که کمر زرین بستن و در خدمت دیگری ایستادن: به دست آهن تفته کردن خمیر به از دست بر سینه پیش امیر در این زمینه خودتان ممکن است مطالب زیادی بدانید. من می‌خواهم شما این را از جنبه روان‌شناسی تحلیل کنید. 🤔 این چه حسّی است در بشر که رنج و زحمت و مشقّت و کارکردن و هیزم شکنی و فقر و مسکنت و همه اینها را ترجیح می‌دهد بر اینکه دست به سینه پیش کسی مانند خود بایستد؟ اسم این را هم اسارت می‌گذارد، می‌گوید من حاضر نیستم برده دیگری بشوم؛ در صورتی که این، بردگی مادی نیست یعنی واقعاً نیروی او استخدام نمی‌شود؛ فقط روحش استخدام می‌شود، بدنش که استخدام نمی‌شود. این یک نوع بردگی است؛ راست هم هست، بردگی است؛ اما بردگی‏‌ای است که تن انسان برده نشده است لکن روح انسان واقعاً برده شده است. رباعی‌ای است منسوب به علی علیه السلام، یعنی در آن دیوان معروف است، می‌فرماید: کدَّ کدَّ الْعَبْدِ انْ احْبَبْتَ انْ تُصْبِحَ حُرّا وَ اقْطَعِ الْآمالَ مِنْ مالِ بَنی آدَمَ طُرّا
لا تَقُلْ ذا مَکسَبٍ یزْری فَقَصْدُ النّاسِ ازْری‏ انْتَ مَا اسْتَغْنَیتَ عَنْ غَیرِک اعْلَی النّاسِ قَدْرا می‌فرماید: اگر دلت می‌خواهد آزاد زندگی کنی، مثل بندگان و بردگان زحمت بکش، کار کن، رنج بکش و چشم از مال فرزندان آدم (عموماً، هر که می‌خواهد باشد، ولو حاتم طائی باشد) ببند. یعنی نمی‌گویم چشم طمع از مال مردم پست و دنیّ ببند؛ حتی چشم طمع ببند از مال مردم سخیّ با جود و کرم مثل حاتم طائی. بعد می‌گوید بعضی از افراد وقتی برخی از شغلها به آنها پیشنهاد می‌شود، می‌گویند این شغل دون شأن من است، پست است. مثلاً می‌گویی کارگری کن، بیل بزن، می‌گوید این کار پستی است؛ حمّالی کن، می‌گوید پست است. می‌فرماید: هر کاری، هرچه هم که تو آن را پست گمان کنی، پست‏‌تر از اینکه دست طمعت پیش دیگری دراز باشد نیست. لا تَقُلْ ذا مَکسَبٍ یزْری فَقَصْدُ النّاسِ ازْری‏ ← چیزی از این پست‏تر نیست که تو به قصد مردم بروی، به این قصد بروی که از مردم چیزی بگیری. انْتَ مَا اسْتَغْنَیتَ عَنْ غَیرِک اعْلَی النّاسِ قَدْرا ← تو همین مقدار که از دیگران بی‌نیاز باشی، از همه مردم برتر هستی. به نظرم در سخنان جاحظ [۱] بود دیدم یا یکی دیگر از علمای اهل تسنن که اهل ادب است، می‌گوید: «در میان سخنان علی علیه السلام نُه سخن است که در دنیا نظیر ندارد.» از میان آن نه سخن سه سخنش مربوط به بحث ماست. می‌فرماید: احْتَجْ الی‏ مَنْ شِئْتَ تَکنْ اسیرَهُ، اسْتَغْنِ عَنْ مَنْ شِئْتَ تَکنْ نَظیرَهُ، احْسِنْ الی‏ مَنْ شِئْتَ تَکنْ امیرَهُ‏ [۲]. یعنی نیازمند هر کسی می‌خواهی باش؛ اما بدان اگر نیازمند کسی شدی تو برده او هستی؛ بی‌نیاز باش از هر که دلت می‌خواهد، مثل او هستی؛ نیکی کن به هر که دلت می‌خواهد، تو امیر او هستی. پس نیازمندی به افراد دیگر نوعی رقّیت و بردگی است؛ اما چه جور بردگی است؟ بردگی تن است؟ نه، بردگی روح است، بردگی معنوی است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱- جاحظ خودش فوق العاده مرد بلیغی است و انصافاً مرد سخن است و فوق العاده برای مقام سخن علی علیه السلام احترام قائل است و حرف‌های عجیبی هم می‌زند. ۲- غررالحکم چاپ دانشگاه تهران، ج ۲ / ص ۵۸۴
در این زمینه چقدر سخنان خوب گفته‌اند و متأسفانه امروز این بحث‌ها کمتر گفته می‌شود، البته به یک جهاتی که چون مسائل دیگری مطرح است و انسان می‌خواهد درباره آنها بحث کند، بحثهای اخلاقی کمتر گفته می‌شود و حال آنکه اینها زیاد هم باید گفته شود. علی علیه السلام می‌فرماید: الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ [۱] طمع، بردگی همیشگی است. یعنی از بردگی بدتر، طمع داشتن است؛ که باز هم در این زمینه مطالب و مسائل زیاد است. بنابراین شما می‌توانید بفهمید که غیر از بردگی تن یک بردگی دیگر هم هست، در عین اینکه تن انسان آزاد است. در آن مثلی که سعدی در مورد دو برادر توانگر و درویش گفت، آن برادر توانگر امکانات مادی‌اش فوق‌العاده بیشتر از آن برادر درویش است. تن او از تن این خیلی آزادتر است. تن این که بیچاره همیشه لگدکوب کارها و زحمت‌هاست؛ اما روح این از او آزادتر است. پس اینجا شما اجمالًا می‌توانید بفهمید که نوعی بردگی دیگر هم هست که آن، بردگی تن نیست. نوعی آزادی دیگر هم هست که آزادی‌ تن نیست. بردگی مال و ثروت‏ از این یک درجه بالاتر بیایید. یک نوع دیگر بردگی و آزادی هست که مربوط به مال و ثروت است. ❌ تمام علمای اخلاق، بشر را از اینکه برده مال و بنده ثروت باشد برحذر داشته‌اند، تحت همین عنوان که ‏ای انسان! بنده و برده مال دنیا نباش. 📖 باز جمله‌ای دارد علی علیه السلام، می‌فرماید: الدُّنْیا دارُ مَمَرٍّ لا دارُ مَقَرٍّ ← دنیا برای بشر گذشتنگاه است نه قرارگاه. بعد می‌فرماید: وَ النّاسُ فیها رَجُلانِ‏ مردم در دنیا دو صنف می‌شوند: رَجُلٌ باعَ نَفْسَهُ فیها فَأَوْبَقَها وَ رَجُلٌ ابْتاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَها [۲] مردم که در این بازار دنیا و گذشتنگاه دنیا می‌آیند دو دسته‌اند. بعضی می‌آیند خودشان را می‌فروشند، برده می‌کنند و می‌روند. بعضی دیگر می‌آیند خودشان را می‏‌خرند، آزاد می‌کنند و می‌روند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱- نهج البلاغه فیض الاسلام، حکمت 171، ص 1170. ۲- همان، حکمت 128، ص 1150
بشر باز این را هم احساس می‌کند که نسبت به مال و ثروت دنیا دو حال‏ می‌تواند داشته باشد: می‌تواند بنده و اسیر و در قید مال باشد، و می‌تواند آزاد باشد. گفت: بند بُگسل، باش آزاد ای پسر چند باشی بند سیم و بند زر بشر می‌گوید من همان‏طور که نباید بنده و برده امثال خودم باشم (نه تنم بنده و برده امثال خودم باشد و نه روحم)، نباید روحم بنده و اسیر مال دنیا باشد. در همین جاست که انسان به یک نکته عالی‌تری برمی‌خورد، می‌گوید اصلًا بندگی مال دنیا یعنی چه؟ مگر مال دنیا قدرت دارد که انسان را بنده خودش بکند؟! مال دنیا یعنی ثروت. ثروت یعنی چه؟ یعنی طلا، نقره، خانه، ملک، زمین و این‏جور چیزها. مگر اینها قدرت دارند که برده‌گیری کنند؟! من انسانم، زنده‌‏ام، آن جماد است، مرده است. مگر جماد و مرده قدرت دارد که یک زنده را برده خودش بکند؟! نه. پس حقیقت مطلب چیست؟ حقیقت مطلب این است که آنجا هم که انسان فکر می‌کند بنده و برده دنیاست، بنده مال و ثروت است، واقعاً بنده مال و ثروت نیست، بنده خصایص روحی خودش است، بنده حیوانیت خودش است، بنده حرص است، یعنی خودش خودش را برده گرفته است و الّا پول که نمی‌تواند انسان را بنده کند، زمین که قدرت ندارد انسان را برده کند، گوسفند که قدرت ندارد انسان را برده کند، ماشین که قدرت ندارد، جماد است. اصلًا جماد نمی‌تواند در وجود انسان تصرف کند. وقتی انسان خوب مسئله‌ را می‏‌شکافد، می‌بیند این خودش است که خودش را برده کرده است. می‌بیند یک قوّه‌ای است در خودش به نام حرص، قوّه‌ای است به نام طمع، قوّه‌ای است به نام شهوت، قوّه‌ای است به نام خشم؛ این شهوت است که او را برده کرده است، این خشم است که او را برده کرده است، این حرص است که او را برده کرده است، این طمع است که او را برده کرده است، این هوای نفس است که او را برده کرده است. أ فَرَایتَ مَنِ اتَّخَذَ الهَهُ هَواهُ‏[۱]. قرآن می‌گوید: آیا دیدی آن کسی را که هوای نفس خودش را خدای خودش قرار داده است، بنده هوای نفس شده است؟ اینجا بشر به حقیقت مطلب پی می‌برد، می‌بیند مال و ثروت دنیا در حد ذات خودش مذمّتی ندارد؛ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱- جاثیه/ ۲۳
اگر گفته‌اند از مال دنیا بترس که تو را برده نگیرد و بنده ‏خودش نکند، مال و ثروت نمی‌تواند مرا بنده کند، این خود من هستم که خودم را بنده و برده می‌کنم. می‌گوید پس خودم را از قید صفات نفسانی پلید آزاد می‌کنم؛ آن وقت می‌بینم که مال دنیا در خدمت من است نه من در خدمت مال دنیا. آن وقت مقام وجودی خودش را می‌فهمد، این معنا را می‌فهمد که قرآن می‌گوید: هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکمْ ما فِی الْأرْضِ جَمیعاً [۱] اوست خدایی که آنچه در این زمین است برای شما آفرید. می‌بیند پس مال و ثروت، بنده و برده من است، او در خدمت من است نه من در خدمت او، پس دیگر بخل یعنی چه؟! افزون‌طلبی به خاطر افزون‌طلبی یعنی چه؟!. بله، انسان خودش اسیر خودش می‌شود، خودش برده و بنده خودش می‌شود. انسان دو مقام یا دو درجه دارد: درجه دانی، درجه حیوانی؛ و درجه عالی، درجه انسانی. پیغمبران آمده‌اند که آزادی معنوی بشر را حفظ کنند، یعنی نگذارند شرافت انسان، انسانیت انسان، عقل و وجدان انسان، اسیر شهوت یا خشم یا منفعت‌طلبی انسان بشود. این معنی است. هر وقت شما دیدید بر خشم خودتان مسلّط هستید نه خشم شما بر شما مسلّط است، شما آزادید. هر وقت دیدید شما بر شهوت خودتان مسلّط هستید نه شهوت شما بر شما، هر وقت شما دیدید یک درآمد غیرمشروع در مقابل شما قرار گرفت و این نفس شما اشتیاق دارد می‌گوید این درآمد را بگیر؛ اما و وجدان و عقل شما حکم می‌کند که این نامشروع است، نگیر و بر این میل نفسانی خودتان غالب شدید، بدانید شما از نظر معنوی واقعاً انسان آزادی هستید. اگر شما دیدید یک زن نامحرم دارد می‌رود و حسّ شهوت شما، شما را تحریک می‌کند به چشم چرانی و تعقیب کردن، ولی یک وجدانی بر وجود شما حاکم است که شما را منع می‌کند و تا فرمان می‌دهد فرمانش را اطاعت می‌کنید، بدانید شما آزادمرد هستید؛ اما اگر دیدید تا چشم یک چیزی را می‌خواهد می‏‌دوید دنبالش، گوش یک چیزی را می‌خواهد می‏‌دوید دنبالش، دامن یک چیزی را می‌خواهد می‏‌دوید دنبالش، شکم یک چیزی را می‌خواهد می‏‌دوید دنبالش، شما اسیرید، برده و بنده هستید. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱- بقره/ ۲۹ ╭────๛- - - - - ┅ ╮ │📚 @ghararemotalee ╰ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اعتراف بزرگان صهیونیسم به نزدیک بودن ظهور فرزند صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ —— ⃟‌ ———————— 🤲 ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
هدایت شده از فقه و احکام
📿 برخی از توصیه‌های اخلاقی عرفانی آیت‌الله سید عبدالله فاطمی‌نیا رحمة‌الله‌علیه ▫️عمده چیزی که برزخ را تاریک می‌کند، حرف پشت سر مردم است، غیبت، تهمت... یکی از چیزهایی که برزخ را روشن می‌کند، گره‌گشایی از کار مردم است. برزخ را گناهان، تاریک می‌کنند، و از آن طرف اعمال خیر، باعث روشنایی عالم قبر و برزخ می‌شوند. ▫️خواهش می‌کنم حاضر جواب نباشید. من به جوان‌ها می‌گویم دیر نمی‌شود، بعداً جواب بدهید. کمی تأمل کنید. حاضر جوابی بعضی وقت‌ها آدم را محروم می‌کند. همین‌طوری زود چیزی را نپرانید، تمرین کنید و یک ذره دیرتر جواب بدهید. ▫️مشاجره‌ها و نزاع‌ها، نور باطن را خاموش می‌کند! بسیاری از بی‌حالی‌ها و عدم نشاط‌ها به جهت مشاجرات است! کم منزلی داریم که در آن پرخاش و تندی نباشد. روزی چندتا پرخاش باشد، برکات می‌رود و دیگر چیزی نمی‌ماند! حتی اگر حق هم با تو بود، در امور جزئی و شخصی مشاجره نکن، چون کدورت آور است. ▫️نعمتی که انسان را از خدا غافل کند، نقمت و عقاب است. از جمله، گریه‌ی استدراجی است. حالِ گریه به او می‌دهند، که فکر کند آدم خوبی است! بعضی افراد هستند که در مجالس و هیئت گریه می‌کنند؛ اما کارهایی از این‌ها سر می‌زند که سنگ را به گریه می‌‍اندازد! مسکین گمان می‌کند خیلی حال خوبی دارد! ▫️در جامعه‌ ما تقوای لسانی خیلی کم است؛ بعضی از متدیّنین، اهل مسجد، اهل هیئت، تقوای لسانی را از دست داده‌اند! گویا غیبت واجب است و تهمت و افتراء مستحب! خدا می‌داند خیلی خطرناک است، سلب می‌شود، قلب تیره می‌شود، نشاط در عبادات موجود نیست. ▫️بگذارید جمله‌ای کامل شود بعد ایراد بگیرید. نمی‌دانم چرا اینطوری هستیم! در خواهر و برادری هم حاضر نیستیم حرف یکدیگر را تا آخر گوش کنیم. می‌گوییم وایسا، شِکر تو کلامت! خُب شکر به چه درد می‌خورد؟ یا اگر از جمله‌ای خوشش نیاید می‌پرد وسط حرف! بابا جان صبر کن تا حرف اون آدم تمام شود. ▫️خشم ما را بیچاره کرده است، نمی‌گذارد به جایی برسیم! هی دور خود می‌چرخیم، چرا که بداخلاقیم! امام صادق علیه‌السلام فرمود: «آدم بد اخلاق، معارف را پیدا نمی‌کند.» آقای طباطبایی اگر بداخلاق بود، المیزان نمی‌توانست بنویسد. بد اخلاقی با معارف جور در نمی‌آید. ▫️ماها ولخرجِ نورانیت و نور هستیم؛ کاری می‌‍کنیم، نورانیتی حاصل می‌شود؛ راحت کاری می‌کنیم که می‌رود و جایش را به ظلمت می‌دهد. شب بلند می‌شویم چندتا استغفار می‌گوییم و مشمول آیه «و یستغفرون بالاسحار» می‌شویم اما صبح می‌گوییم «حالا غیبت فلانی نباشد ها…» هیچی تمام شد و رفت. ▫️تعجب می‌کنم از بعضی‌ها! آقا یا خانم مؤمن ۲۰ بار عمره رفته، بار ۲۱ می‌گویند بیا پول عمره را بده برای جهیزیه دختر یتیم؛ می‌گوید نمی‌توانم؛ دوستانم می‌روند، من نروم؟! حالا بگو شما این همه رفتی، اخلاق را رعایت می‌کنی؟ مگر دین مسخره است؟! هر سال عمره می‌روی؛ یک عیب را از خودت دور نکردی؟ ▫️فرد در حالی که تصور دارد خبری است وارد روز قیامت می‌شود اما ناگهان تعجب می‌کند؛ پس نمازها و عمره‌ها چه شد؟ میگویند دل شکستی! ریا کردی! زهر زبان ریختی! جوان عزیز اگر می‌خواهی به جایی برسی از خانه‌تان شروع کن! اگر دل خواهرت را شکستی، دل مادروپدر را شکستی، برو درستش کن. از خانه شروع کنید. ▫️اهل قسم نیستم ولی مجبورم، دلم می‌سوزد. خانم‌ها، آقایان! بشنوید! به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها قسم اگر لطیف نباشید چیزی گیرتان نمی‌آید، خودتان را معطل نکنید. هی اوقات‌تلخی راه می‌اندازد، عصبانی می‌شود، بعد هم میخواهد بشود زبدةالعارفین؛ یک‌بار این قسم را خوردم که تا لطیف نشوید چیزی گیرتان نمی‌آید. ▫️خدا گناه «آبرو بردن» را سخت میبخشد. علیه‌السلام فرمودند: «کسی که آبروی مردم را نریزد، خداوند از گناهان او صرف‌نظر خواهد كرد.» اغلب جهنمی‌ها، جهنمی زبان هستند! فکر نکنید همه از دیوار مردم بالا میروند. یک مشت مقدس را می‌آورند جهنم به سبب اينكه آبرو میبردند! اسلام خواهان حفظ آبروی افراد است. ▫️خبرهای بد را هیچ وقت در خانه نگویید؛ تا به خانه می رسد، می‌گوید تصادفی را دیدم! نمی‌خواهد بگویید. ❌ اصلا خبرهای منفی را در منزل نگویید. شما را به خدا قسم میدهم این‌ها را رعایت کنید؛ ضربه‌هایی به خانواده زده می‌شود که جبران نمی‌شود. چیزهای پریشان کننده نگویید. به همسر و بچه‌ها آرامش دهید. ▫️مردم فکر می کنند اولیاء خدا روزی هزار رکعت نماز می خوانده اند که این طوری شدند. خیر؛ آنها فقط در اثر داشتن صفات عالیه به این جا رسیدند. ▫️صفات عالیه انسان را ده فرسخ ده فرسخ جلو می اندازد یک خشم فرو خوردن آدم را از هزار رکعت نماز زودتر به خدا می رساند؛ یک دل شاد کردن تو را خیلی زودتر می رساند؛ یک مادر خوشحال کردن زودتر می رساند. از اینجا باید شروع کنیم. اینجا را درست کن بعد هزار رکعت نماز خودش می آید، خودت مشتاق می شوی. ╭─── │ 📖 @feqh_ahkam ╰──────────
4_5803048004319450666.mp3
40.31M
فایل صوتی سخنرانی استاد محمد شجاعی / پنج‌شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۳ / به همراه قرائت استدیویی دعای مرزداران. 🔴 با موضوع: «آماده می‌شویم برای جهاد همگانی» حالا که شرایـط حضور در وسط میدان نبرد آخرالزمان، برای ما ممکن نیست؛ چگونه می‌توانیم در تقویت و پیروزی جبهه حق، مؤثر باشیم؟ دعای مرزدارن: blog.montazer.ir/?p=2263 @ostad_shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مشکل اصلی کجاست که خداوند اذن امام مهدی علیه‌السلام را نمی‌دهند؟ @ostad_shojae | montazer.ir —— ⃟‌ ———————— 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
54.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✘ ✘ خیلی دیره! اگه بعد از وفات چشمات به برزخ باز بشه و بفهمی خدایی که می‌پرستیدی خدای قلّابی بود! @ostad_shojae | montazer.ir —— ⃟‌ ———————— 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
حرف خاص.mp3
19.93M
✘ خیلی دیره! اگه بعد از وفات چشمات به برزخ باز بشه و بفهمی خدایی که می‌پرستیدی خدای قلّابی بود! ۹۶ | @ostad_shojae | montazer.ir —— ⃟‌ ———————— 🤲 ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚📖 مطالعه
📼 جلسه سی‌ و چهارم ... ●━━━━━────── ⇆ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ ↻ 🎧 #با_هم_بشنویم | #بشنویم    ♡ ㅤ    ❍ㅤ  
📼 جلسه سی‌ و پنجم ... ●━━━━━────── ⇆ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ ↻ 🎧 |    ♡ ㅤ    ❍ㅤ     ⎙ㅤ     ⌲    ˡᶦᵏᵉ  ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ    ˢᵃᵛᵉ     ˢʰᵃʳᵉ‌ ↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓ https://eitaa.com/ghararemotalee/11456 —— ⃟‌ ———————— 🤲 ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
8163141643.mp3
9.28M
🔊 | ۳۵  •──•❃❀✿◇✿❀❃•──• 00:30 ◇ ماجرای سوم کتاب آن سوی مرگ (آقای دکتر) * آیا ارواح هم دارای همسر هستند؟ * معاشقه ارواح؟! * ارسال امواج مثالی برای یکدیگر * در برزخ چون ماده نیست، لذت بدون دردسر است * لذت همسر بدون تبعات مادی‌اش * ماجرای آدم و حوا در بهشت * چرا حضرت آدم از میوه درخت خورد؟ * کیفیت بقا در عالم ماده * ، جلوه حس بقا طلبی * زن، مظهر اسم هو القریب خدا * همسر، سکینه‌ای که بهشت را قابل سکونت می‌کند * هر روح فقط یک همسر بهشتی دارد. * زوجیت حقیقی * قواعد تزویج در برزخ * تجلی همسران ارواح با صور گوناگون و جدید * تفاوت همسر و حوری 📅 ۱۳۹۸/.../... ⏰ مدت زمان : ۲۲:۱۸ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🧾دسترسی به فهرست جلسات : https://eitaa.com/ghararemotalee/2494 ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید یحیی سنوار که بود؟ چرا ابوابراهیم یحیی سنوار، قهرمان مقاومت بود؟ ┅─────────── 🤲 ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
📌زندگی‌نامه شهید یحیی السنوار، مغز متفکر و رهبر شجاع مقاومت فلسطین 🔻یحیی السنوار در ٧ آبان ماه ١٣۴١ در اردوگاه آوارگان خان‌یونس به دنیا آمد و خانواده او اصالتا اهل عسقلان هستند. پس از دریافت لیسانس از دانشگاه اسلامی غزه در این دانشگاه مشغول فعالیت شد. سپس با شهید احمد یاسین آشنا و در شکل گیری حماس نقش داشت. 🔻سنوار برای اولین بار در سال ۱۳۶۱ و در بیست سالگی بدون طرح اتهام یا کیفرخواست مشخص دستگیر و به ۴ماه بازداشت اداری محکوم شد. 🔻او معتقد بود برای شکست اسرائیل باید اول جاسوس‌ها را از میان برداشت و برای همین در سال ١٣۶٣ با کسب اجازه از احمد یاسین، سرویس امنیتی مجد را تأسیس کرد و شماری از عوامل و جاسوسان را شناسایی و مجازات کرد. شماری از جاسوسان توسط سرویس مجد شناسایی و اعدام شدند. 🔻سنوار در سال ١٣۶۴ به جرم مشارکت در سرویس امنیتی مجد به ٨ ماه زندان محکوم شد. وی بار دیگر در سال ١٣۶٧ بازداشت و به جرم تاسیس سرویس امنیتی مجد و قتل عام جاسوسان و عوامل اسرائیلی به چهار بار حبس ابد (۴٢۶ سال) محکوم شد و پس از تحمل ٢٣ سال حبس در جریان مبادله شاليط همراه با ۵۵٠ اسیر فلسطینی در تاریخ ۲۶ مهر ۱۳۹۰ آزاد شد. 🔻یحیی السنوار در دوران حبس خود زبان عبری و انگلیسی را به طور کامل آموخت و حتی با تلویزیون اسرائیل به زبان عبری مصاحبه کرد. او سال ١٣٨٣ رمان خار و میخک که مربوط به انتفاضه فلسطین بود را نوشت. همچنین چند کتاب انگلیسی و عبری را به عربی ترجمه کرد. 🔻او در دوران زندان قرآن کریم را حفظ کرد. طبق گفته دیگر زندانیان او معتقد بود در زندان نیست چون به خاک و وطن خود بازگشته است و در محوطه زندان بدون کفش راه می‌رفت و می‌گفت می‌خواهم پاهایم خاک فلسطین را لمس کنند. 🔻او در بیمارستان سرویس زندان‌های اسرائیل در سال ٨٧ تحت عمل جراحی برای برداشتن یک تومور مغزی قرار گرفت. با حفر سوراخ و بریدن میله دو بار تلاش کرد تا از زندان فرار کند و هر دوی این تلاش‌ها با شکست مواجه شد. سنوار در چهار زندان رژیم صهیونیستی جابجا شد. 🔻ازدواج او به دلیل فعالیت‌های نظامی و بازداشت طولانی مدت به تاخیر افتاد و ٣٠ آبان ماه ١٣٩٠ در ۴٩ سالگی برای اولین بار ازدواج کرد. اطلاعاتی در خصوص زندگی خصوصی او در دسترس نیست و برخی رسانه‌ها مدعی شده‌اند او فقط یک فرزند دارد. 🔻سنوار در نبرد ٨ روزه فلسطین با رژیم صهیونیستی در آبان ماه ۱۳۹۱ نقش داشت. او در بهمن ماه ١٣٩۵ در انتخابات محلی به عنوان رهبر میدانی حماس در غزه انتخاب شد و مهم‌ترین جایگاه حماس را برعهده گرفت. پیش از او اسماعیل هنیه این مسئولیت را برعهده داشت و با انتخاب او به عنوان مسئول دفتر سیاسی حماس انتخاب شد. 🔻در دوران رهبری او در غزه سلسله عملیات‌های ترکیبی در مرز نوار غزه و اراضی اشغالی که از ١٠ فروردین ١٣٩٧ شروع شد را با هدف آزادسازی زندانیان فلسطینی طراحی و اجرا کرد. 🔻در این سلسله عملیات ده‌ها اسرائیلی کشته و بیش از ۵٠٠ صهیونیست زخمی شدند. این سلسله عملیات که شامل تظاهرات، خرابکاری و عملیات نظامی بود تا ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ادامه داشت و طبق اعلام رسانه های عبری سنوار بصورت میدانی در این عملیات ها حضور داشت. 🔻یحیی السنوار با کمک محمد ضیف، مروان عیسی و محمد السنوار بزرگترین عملیات ترکیبی مقاومت فلسطین علیه رژیم صهیونیستی را طراحی و در ٧ اکتبر ٢٠٢٣ اجرا کرد. در این عملیات طی یک روز بیش از ١٢٠٠ صهیونیست کشته، ۴ هزار صهیونیست مجروح و ٢۵١ نفر به اسارت حماس در آمدند. ┅─────────── 🤲 ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید یحیی سنوار: «قوی، قوی نخواهد ماند و ضعیف، ضعیف نخواهد ماند. روزها می‌آیند و می‌روند؛ و این روزها هم ان‌شاءالله خواهد گذشت. غزه با تمام قدرت‌ش مقاومت خواهد کرد تا رژیم‌تان را ریشه‌کن کند؛ و من یقین دارم!» ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۱۰۷ 『 صد و هفت – در توسل به نام‌های خداوند عزوجلّ 』 ࿐ྀུ༅࿇༅══‎═‎═‎═‎═‎═‎═‎ از امام حسین (علیه‌السلام) روایت شده است که فرمود: وارد شدم بر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در حالی که اُبی بن کعب نزد آن حضـرت بود و حدیث را ادامه داد تا اینکه فرمود: هر کَس پیرو او باشد، رشد یافته و هر کَس از او گمراه شود بیخرد و سقوط کرده خواهد بود. گفت: اسم او چیست؟ فرمود: اسمش علی، و دعایش این است: یٰا دَائِمُ یٰا دَیْمُومُ، یٰا حَیُّ یٰا قَیُّومُ، یٰا کَاشِفَ الْغَمِّ، وَ یٰا فَارِجَ الْهَمِّ، وَ یٰا بَاعِثَ الرُّسُلِ، وَ یٰا صَادِقَ الْوَعْدِ، صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ افْعَلْ بیٖ مٰا أَنْتَ أَهْلُهُ. ای ماندگار، ای جاویدان، ای زنده، ای پایدار، ای برطرف کنندۀ غم، و ای دورکنندۀ اندوه، و ای فرستندۀ پیامبـران و ای آنکه وعده‌اش راستین است، دورد فرست بر محمد و آل محمد، و با من عمل کن آنچه را تو شایسته آن هستی. و هر کَس این دعا را بخواند، خدای عزّوجلّ او را با علی بن الحسین (علیهما‌السلام) محشور می‌فرماید، و او راهبـرش به سوی بهشت خواهد بود. ┅─────────── 🤲 ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۲۲ - داماد شب عروسی کشته می شود ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ سیدالعلماء العاملین جناب آقای حاج سید محمد علی سبط‌الشیخ نقل فرمودند یکی از شیوخ عرب که رئیس قبیله ای از اطراف بغداد بوده تصمیم می گیرد برای ازدواج پسرش دختری از بستگانش خواستگاری نماید و مرسومشان چنین است که در یک شب مجلس عقد و زفاف را انجام می دهند. در شب معینی دعوت می نماید و وسایل پذیرایی و جشن و اطعام به طور تفصیل فراهم می کند و از مرحوم حاج شیخ مهدی خالصی که در آن زمان مرجع تقلید عرب بوده برای انجام صیغه عقد دعوت می کند. پس از حضور شیخ و آمادگی مجلس عقد، عده ای از جوانان به دنبال داماد می روند و او را با تشریفات مخصوصی مطابق مرسوم به مجلس عقد بیاورند و در عرض راه هلهله کنان داماد را می آورند و ضمنا طبق مرسوم تیرهای هوایی می انداختند، در این اثناء جوان سیدی که جزء آنها بود و تفنگ پر به دستش بود، ناگهان تیر خالی می شود و به سینه داماد می خورد و کشته می گردد. سید بیچاره فرار می کند، سپس این فاجعه در مجلس عقد به پدر داماد گفته می شود. مرحوم شیخ مهدی خالصی پدر را امر به می کند و به این بیان لطیف آرامش می کند می فرماید : ( ( آیا می دانی رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله بر همه ما حق بزرگی دارد و همه ما نیازمند او هستیم؟ پدر تصدیق می نماید. شیخ می فرماید این جوان سید عمداً کاری نکرده، تیری بدون اختیارش بیرون آمده و به فرزند تو رسیده و به قضای الهی فرزندت از دنیا رفته است؛ این سید را به خاطر جدّش عفو کن و در این مصیبت صبر نما و تسلیم خواست خدا باش تا خداوند اجر صابرین به تو دهد. پدر داماد پس از پذیرفتن اندرزهای شیخ، قدری ساکت می شود و فکر می کند سپس می گوید هر چه فکر می کنم می بینم امشب جمعی میهمان داریم و ما آنها را به مجلس عیش و سرور دعوت کردیم و مبدل شدن آن به عزا سزاوار نیست و برای تکمیل ادای حق رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله بروید آن جوان سید را بیاورید به جای پسرم دختر را برای او عقد کنید و به حجله برید. شیخ بر او احسنت و مرحبا می گوید . دنبال سید می روند و او را پیدا می کنند؛ سید باور نمی کرده که چنین تصمیمی درباره اش گرفته شده و خیال می کرده به این بهانه می خواهند او را ببرند و بکشند، تا پس از تأمین و اطمینان که به او دادند می آید و در همان شب، شیخ دختر را برای سید عقد می کند و مجلس زفاف انجام می گیرد، فردا هم جنازه پسر را دفن می نمایند. ____________