eitaa logo
شعر، قصه، معرفی کتاب
3.8هزار دنبال‌کننده
220 عکس
38 ویدیو
9 فایل
قصه، شعر و معرفی کتاب حاصل تلاشی مادرانه بر اساس رویکرد کلیدی و مهم شخصیت محوری از مباحث استاد عباسی ولدی
مشاهده در ایتا
دانلود
 قصه کودک غیب گو (از فضایل امام حسن مجتبی علیه السّلام) برداشتی از کتاب کریم آل عبا نوشته محسن نعما منبع:بحارالانوار جلد۴۳،صفحه۳۳۳. الثاقب فی المناقب إبن حمزه طوسی،صفحه۳۱۶. کاری از گروه شعر و قصه درمسیرمادری 🌿🌿🌿🌿   بسم الله الرحمن الرحیم سلام بچه ها! من حذیفه هستم، یکی از یارای پیامبر. می خوام براتون یه داستان تعریف کنم که احتمالا تا حالا نشنیدین. یه روز من و چند نفر دیگه از دوستان پیامبر، پیش ایشون نشسته بودیم و مشغول صحبت بودیم. از دور دیدیم که نوه بزرگ پیامبر،امام حسن که اون موقع کوچولو بودن، دارن میان، پیامبر تا ایشون رو دیدن خیلی خوشحال شدن و گفتن: جبرئیل و میکائیل راهنما  و مراقب حسن هستن. ما تعجب کردیم از اینکه حسن بن علی با اینکه سنش زیاد نیست، اینقدر خدا و پیامبر دوستش دارن. وقتی حسن بن علی به ما رسید، پیامبر به پای او بلند شدن. ما هم مثل ایشون بلند شدیم. پیامبر به نوه شون گفتن: حسن جان! تو نور چشم من و میوه قلب من هستی! پیامبر دست حسن بن علی رو گرفتن و راه افتادن، ما هم دنبال ایشون حرکت کردیم. یک دفعه یه مرد ناشناس که خیلی هم عصبانی بود به سمت ما اومد، پرسید: محمد کدام یک از شماست؟ خیلی عصبانی حرف میزد. حضرت محمد گفتن: من هستم. اون مرد گفت: ای محمد من دشمن تو هستم و به این دشمنی افتخار میکنم. ما عصبانی شدیم، اما پیامبر لبخند زدند. چند نفری از ما خواستیم اون مرد رو بگیریم و ادبش کنیم، اما پیامبر به ما گفتن کاری نکنیم. مرد گفت: تو میگی پیامبری درحالی که واقعا از طرف خدا نیومدی.مگر اینکه معجزه ای نشون بدی! پیامبر گفتن: ای مرد، من میتونم بهت بگم کِی و چجوری از خونه ت اومدی. می خوای یکی از اعضای بدنم این خبر ها رو به تو بگه؟ مرد تعجب کرد و گفت: مگه بدن هم صحبت می کنه؟ پیامبر به نور چشمشون یعنی امام حسن علیه السّلام اشاره کردن. اون مرد عصبانی گفت: چطور یک بچه می خواد از علم غیب و چیزی که ازش خبرنداره به من بگه؟ ما هم تعجب کرده بودیم، و هم از برخورد اون مرد ناراحت بودیم. منتظر بودیم ببینیم چه اتفاقی می افته؟ حسن بن علی گفتن: تو وقتی راه افتادی، آسمان  پر از ابر بود، اون شب رعد و برقی اومد، که خیلی ترسیدی. ما داشتیم چهره مرد رو می دیدیم که ازحالت عصبانیت در میاد و متعجب میشه. حسن بن علی ادامه دادن: توی راه هوا تاریک شد و راه رو گم کردی ، نمی دونستی از کدوم طرف باید بری ، میون بیابون مونده بودی و میترسیدی. اومدی تا پیامبر رو از بین ببری ،و پیش خانواده ت برگردی، اما به لطف خدای مهربون با ایمان کامل برمیگردی.😍 اون مرد کم کم داشت می فهمید که درباره ی پیامبر اشتباه کرده و تا الان ایشون رو نمی‌شناخته. سرش رو پایین انداخت و گفت من می خوام مسلمون بشم، چیکار باید بکنم؟ امام حسن با مهربونی شهادتین رو بهش یاد دادن و گفتن که تکرار کنه اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله بله بچه ها اون مرد اومده بود تا پیامبر رو  از بین ببره ولی به لطف خدای مهربون مسلمون شد و پیش خانواده اش برگشت. ــــــــــــــــــــــــ بعد از تعریف کردن قصه حالت های مختلف مرد ناشناس رو که بعدا مسلمون میشه با فرزند دلبندتون به صورت بازی انجام بدید 😍. اولش عصصصبانی ه😡😤 بعد متعجب میشه😳😳 کم کم به فکر فرو میره🤔🤨 و از رفتارش شرمنده میشه😓😥 و درآخر که مسلمون میشه باشادی پیش خانواده ش برمیگرده😁😄. میتونید اول آروم آروم انجام بدید و بعد تند تند حالت چهره تونو عوض کنید بچه ها کللی ذوق میکنن و میخندن و بعد خودشون شروع میکنن به تغییردادن چهره شون☺️ به کانال شعر،قصه،معرفی کتاب بپیوندید👇 https://eitaa.com/gheseshakhsiatemehvari
یه پیشنهاد جذاب🤩 بعد از تعریف کردن قصه حالت های مختلف مرد ناشناس رو که بعدا مسلمون میشه با فرزند دلبندتون به صورت بازی انجام بدید😍. اولش عصصصبانی ه😡😤 بعد متعجب میشه😳😳 کم کم به فکر فرو میره🤔🤨 و از رفتارش شرمنده میشه😓😥 و درآخر که مسلمون میشه باشادی پیش خانواده ش برمیگرده😁😄. میتونید اول آروم آروم انجام بدید و بعد تند تند حالت چهره تونو عوض کنید بچه ها کللی ذوق میکنن و میخندن و بعد خودشون شروع میکنن به تغییردادن چهره شون☺️ به کانال شعر،قصه،معرفی کتاب بپیوندید👇 https://eitaa.com/gheseshakhsiatemehvari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎊قصه هایی از امام حسن مجتبی علیه السّلام 🎊 در ایام ولادت کریم آل عبا گروه شعر و قصه درمسیرمادری تقدیم می‌کند: 🌹 روی عبارات آبی رنگ ضربه بزنید👇 قصه نامگذاری امام حسن مجتبی علیه السّلام قصه سخنران کوچک قصه جنگ ناتمام امام حسن علیه السّلام (صوتی از زبان استاد عباسی ولدی) مناسب بالای شش سال قصه جنگ ناتمام امام حسن علیه السّلام (متن پیاده شده با اندکی تغییر) قصه کودک غیب گو ــــــــــــــــــــــ به کانال شعر،قصه،معرفی کتاب بپیوندید👇 https://eitaa.com/gheseshakhsiatemehvari
اینم یه کاردستی ساده و راحت 👇
کاردستی بشقاب پرنده احساسات لوازم مورد نیاز: بشقاب یکبار مصرف، مقوای رنگی،پونز چشم و دهان و ابرو را با مقوا درست می کنیم به وسیله پونز به بشقاب وصل می کنیم که قابل حرکت باشد. بعد احساسات مختلف را نشان می دهیم . 😁😰😡🥺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام! 🌹 طاعات و عباداتتون قبول. امروز ۱۷ام رمضان سالروز جنگ بدر و واقعه‌ی معراج هست به همین مناسبت میتونید قصه‌های زیر رو برای بچه‌های گلتون تعریف کنید😍😍😍
0143%20ale_emran%2018-19.mp3
5.06M
۱۴۳ آیات ۱۹ - ۱۸ «داستانی از سفر معراج پیامبر» منبع قصّه این برنامه👇 📚برگرفته از کتاب «بحار الأنوار، جلد ۴۰، صفحه ۵۶» اثر علامه محمد باقر مجلسی از دقیقه ی هفتم قصه شروع میشه 😍 @lalaiekhoda
🎊 قصه های ۱۷ رمضان سالروز جنگ بدر و معراج پیامبر اکرم 🎊 قصه معراج (صوت) برگرفته از کانال لالایی خدا استاد عباسی ولدی قصه (متن) ماموریت آب(چاه بدر) نسخه زیر چهارسال قصه (متن) ماموریت آب (چاه بدر) نسخه بالای چهار سال قصه معراج (متن) 📣 با نشر این پیام در ثواب آشناکردن بچه شیعه های ایران عزیزمون با فضایل اهل بیت علیهم السلام سهیم باشیم 🙏 🌿🌿🌿 کانال لالایی خدا 👇 @lalaiekhoda به کانال شعر، قصه، معرفی کتاب بپیوندید👇 @gheseshakhsiatemehvari
قصه ی ماموریت آب رو سال گذشته تقدیم کردیم 🌹 این نسخه ی زیر چهار سال هست 👆 برای بچه های کوچیکتر خلاصه تر و ساده تر نوشته شده☺️
اینم برای بالای چهار سال 👆😍 تو این قصه با گوشه ای از فضایل مولامون امیرالمومنین آشنا میشیم.
قصه ی معراج 👆هم به بخشی از ماجرای سفر معراج پرداخته که تو آسمون چهارم اتفاق افتاده... خودتون بخونید و برای دلبندانتون تعریف کنید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓❓ آیا مساله شهادت اهل بیت علیهم السلام رو به عنوان قصه برای کودکان مطرح کنیم؟ پاسخ استاد عباسی ولدی: ✅ با روضه مکشوف خوندن برای بزرگتر ها هم مخالفم. منهای ایام خاص مثل ظهر عاشورا. کوچیکترها که... ولی درباره اصلش، بله حتما به بچه ها بگید حتما ابتدا با قصه هایی که قدرت اهل بیت نشون داده میشه شروع کنید ❗️ و در ادامه مثلا به مناسبت ایام شهادت اهل بیت علیهم السلام از شهادتشون براشون بگید ـــــــــــــــــــــــــــــــ
🖤قصه هایی از مولامون امیرالمومنین علی علیه السّلام🖤 قصه ولادت امیرالمومنین (صوت) قصه جنگ خیبر(صوت) قصه فاتح خیبر شعر جنگ خیبر ۱ شعر جنگ خیبر ۲ قصه جنگ خندق(صوت) قصه جنگ خندق (متن پیاده شده صوت) شعر جنگ خندق قصه تخته سنگ گمشده قصه غدیر(صوت) قصه غدیر شعر کودکانه غدیری (لی لی لی لی حوضک) قصه (متن) ماموریت آب(چاه بدر)نسخه زیر چهارسال قصه (متن) ماموریت آب نسخه بالای چهار سال قصه معراج قصه لیلة المبیت قصه بخشش انگشتر قصه دعای امام علی علیه السّلام قصه ازدواج علی مولا (صوت) قصه عروسی آسمانی (ازدواج حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت علی علیه السّلام) قصه سوره انسان (صوت) قصه مباهله (صوت) قصه غذای بابرکت عروسی امیرالمومنین (صوت) قصه جنگ احد(کودکانه) قصه جنگ احد (بالای هفت سال) شعرهای کودکانه در مدح امیرالمومنین ❓❓ آیا مساله شهادت اهل بیت علیهم السلام رو به عنوان قصه برای کودکان مطرح کنیم؟ پاسخ استاد عباسی ولدی: ✅ با روضه مکشوف خوندن برای بزرگتر ها هم مخالفم. منهای ایام خاص مثل ظهر عاشورا. کوچیکترها که... ولی درباره اصلش، بله حتما به بچه ها بگید 📣❗️ حتما ابتدا با قصه هایی که قدرت اهل بیت نشون داده میشه شروع کنید و در ادامه مثلا به مناسبت ایام شهادت اهل بیت علیهم السلام از شهادتشون براشون بگید 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 قصه ی جنگ صفین و شهادت در سه قسمت صوتی از زبان استاد عباسی ولدی (کانال لالایی خدا) قصه جنگ صفین و شهادت متن خلاصه و ساده شده 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 برای شروع قصه گویی از مولا برای دلبندانتون از قصه هایی مثل جنگ خندق،جنگ خیبر،قصه تخته سنگ گمشده،ماموریت آب، قصه معراج و... شروع کنید🌹 🌿🌿🌿 کانال لالایی خدا 👇 @lalaiekhoda به کانال شعر، قصه، معرفی کتاب بپیوندید👇 @gheseshakhsiatemehvari
پیام مهم👆 با ارسال پیام بالا در ثواب هرچه بیشتر آشناشدن بچه شیعه های ایران عزیز،با مولا امیرالمومنین سهیم باشید🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام🌹 طاعاتتون قبول تو این روزای آخر ماه مبارک رمضان یه قصه از فضایل حضرت مادر تقدیمتون میشه🎊 از کتاب جنه العاصمه نسخه ی بالای چهارسال قصه چادر نورانی رو قبلا تقدیم کرده بودیم👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قصه چادر نورانی (نسخه زیر چهار سال) نویسنده: پریسا غلامی منبع:منقبت سوم از کتاب جنة العاصمة صفحه ۳۵۷ کاری از گروه شعر و قصه درمسیرمادری (نسخه ی بالای چهارسال همین قصه) 🌿🌿🌿🌿 به نام خدا یه روز که علی مولا از بیرون اومدن خونه دیدن که تو خونه شون هیچ نونی ندارن. حضرت فاطمه هم بهشون گفتن که جو تو خونه مون هم تموم شده تا آسیابش کنیم و آرد بشه و نون بپزیم. اما خب علی مولا اون روز پولی هم نداشتن که باهاش جو بخرن. برای همین حضرت فاطمه چادر خودشون رو به علی مولا دادن تا بتونن با کمک اون جو بخرن. علی مولا رفتن پیش آقای جو فروش که یه مرد یهودی بود. رفتن تو مغازه و گفتن: _سلام اقای جو فروش. _سلام بفرمایین؟ _من جو می خواستم. ولی الان پول همراهم نیست. این چادر پیش شما امانت بمونه تا بعدا براتون پول بیارم. _باشه. بفرمایید اینم جو. چند ساعت بعد، آقای جو فروش رفت خونشون و چادر رو گذاشت تو اتاقشون. شب که شد و همه جا تاریک شد، زن اقای جو فروش رفت تو اتاق تا یه چیزی برداره... اما همین که درو باز کرد، خیلی تعجب کرد.... یه دفعه گفت: وای اینجا رو نگاه! من که هیچ فانوس و شمعی روشن نکردم.... چرا اینجا انقدر روشنه!!!!!!! چه نور قشنگی... اتاق مونو مثل روز روشن کرده... اون زن سریع همسرش رو خبر کرد. آقای جو فروش نگاه کرد دید وای چه عجیب! همون چادری که از علی مولا امانت گرفته بود اتاق شون رو نورانی کرده... بعد رفتن دوستاشونو خبر کردن تا بیان خونشونو ببینن. و همه اومدن به خونه آقای جو فروش و خیلی تعجب کردن و گفتن: این چادر، معمولی نیست و حتما چادر فاطمه دختر پیامبر مسلموناست. این یعنی حرفای پیامبر مسلمونا راسته. پس بهتره ما هم مسلمون بشیم. اشهد ان لا اله الاالله و اشهد ان محمد رسول الله. بله بچه های قشنگم اینجوری بود که به خاطر چادر نورانی حضرت زهرا، سلام الله علیها اون شب هشتاد نفر یهودی، مسلمون شدن. به کانال شعر،قصه، معرفی کتاب بپیوندید 👇 @gheseshakhsiatemehvari
هدایت شده از نو+جوان
⚔️ مغولان جدید! 😵‍💫 مغول‌هایی که کراوات و ادکلن می‌زنن! 🚨 ⚔️ فکر می‌کنین تاخت‌وتازشون چه جوریه؟ 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_khamenei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا