هدایت شده از گلچین شعر
اعضای محترم کانال که اشعار کانال رو بدون نام میفرستند تو گروه ها و کانالها حتما نام شاعر رو هم بنویسند
بدون نام شاعر ما راضی به کپی کردن نیستیم و اشکال شرعی دارد 🌷🌷
@golchine_sher
@robaiiyat_takbait
برخیز که بی اجازه آمد خورشید
با یک دلِ پرگدازه آمد خورشید
شب رفت و دوبـــاره روزِ نو آورده
با صبح بخیر تازه آمد خورشید
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
آتش ز داغ تو به دل و جان گذاشتیم
مجنون شدیم و سر به بیابان گذاشتیم
شب تا سحر به زمزمه جستجوی عشق
آئینه در برابر قرآن گذاشتیم
یاران همه به جستجوی نور رفته اند
کار تو را به عهده ی باران گذاشتیم
ما دلسپرده ایم به مشهد به ارض طوس
عکس تورا کنار شهیدان گذاشتیم
درد فراق و دربدری را به اشک آه
بوسیدایم بر لب ایوان گذاشتیم
سبز حرم و سرخی خون شهید را
در پرچم مقدس ایران گذاشتیم
گنجینه های عشق جنون و امید را
در آیه های سوره ایمان گذاشتیم
پرواز را برای پریدن رها شدن
رفتن به اوج ملک سلیمان گذاشتیم
همچون ملائکه به حریمت گشوده پر
رو بر طواف روضه رضوان گذاشتیم
#حسن_ملائکه_خسروشاهی
#عضوکانال
#شهدای_خدمت
@golchine_sher
آرام ای پرنده ی پرپر سکوت کن
ما قبل تو زدیم به هر در سکوت کن
از عشق آب و دانه و فال است سهم ما
پس این همه بهانه نیاور سکوت کن
دلگیری از تسلسل غم های بی دلیل
امّا به دل نگیر برادر سکوت کن
با چشم هات حرف خودت را بزن ولی
مثل کتاب های مصوّر سکوت کن
دنیا اگر هزار برابر تو را شکست
غمگین نشو، هزار برابر سکوت کن
#یاسر_قنبرلو
@golchine_sher
به سوی توست اگر این نگاه، دستِ خودم نیست
صبوری از دلِ تنگم مخواه! دستِ خودم نیست
مخوان به گوشِ منِ دلسپرده پند! که این عشق
اگر درست، اگر اشتباه، دستِ خودم نیست
همین که پلک گشودی به ناز، پر زد و دیدم
دلی که دستِ خودم بود، آه، دستِ خودم نیست
مرا ببخش که میخواهمت اگرچه بعیدی
که من پلنگم و مهرم به ماه، دستِ خودم نیست
برای از تو نوشتن، رديف شد کلماتم
که اختیارِ غزل، هیچگاه دستِ خودم نیست
#سجاد_رشیدیپور
@golchine_sher
تا گل لبخند وا کردی ،دلم را ریختی
چل ستون پیکرم را بی محابا ریختی
دیدمت آنروز با تن پوشی از رنگین کمان
رد شدی از چار باغ و رنگ گل را ریختی
باز برگشتی و گلها غرق در چشمت شدند
آب و رنگ چار باغت روی گلها ریختی
شور بر پا کرد زلفت ،بیدها مجنون شدند
هر چناری را به کف شوق تمنا ریختی
گرد تو میدان دل رقصید و شد نقش جهان
صد ترک برداشت این دل ، عشوه ای تا ریختی
صد سپاهان سوخت در آشوب گیسوی سیاه
لشگر تاتار را در شهر یکجا ریختی
سایه سایه تا کلیسا ، در پی ات افتاد دل
بو کشیدم عطر نازی را که هر جا ریختی
هر نفس سلول سلولم خمارت بود و تو
مستی دریای چشمت را به جلفا ریختی
چشم های آبی ات میخواست از من بگذرد
اخم کردی طرح یک پل روی دریا ریختی
#بهرام_احدی
#عضوکانال
@golchine_sher
کلامِ تلخ ولی صادقانه را بپذیر
بهانه است، چه بهتر بهانه را بپذیر
چو بَردهای که امیدش به روزِ آزادی است
صبور باش و به تن تازیانه را بپذیر
پرندهبودنِ خود را مبر زِ یاد، ولی
کنون که در قفسی، آبودانه را بپذیر
نشاطِ عشق به رنجِ وجود میارزید
ملالِ این سفرِ جاودانه را بپذیر
کسی برایِ ابد با کسی نمیماند
زمانه است رفیقا! زمانه را بپذیر…
#فاضل_نظری
@golchine_sher
آنان که تماشاچی تصویر شدند با قصه و با کتاب برمی گردند
آن ها که روایتگر دلدادگی اند،با خاطره های ناب برمی گردند
آنان که به میزکار خود چسبیدند،ای کاش که حال و روز خود می دیدند
قبرند؛ که در وادی خاموشانند چون عکس درون قاب برمی گردند
یک عده که بار کم نکردند که هیچ؛ مسئول ولی چه سود بی خاصیتند
بر دوش نظام بارمسئولیتند با یک من از آب و تاب برمی گردند
بدبخت کسی که نیتش بیداریست خوشبخت کسی که جز بیداران است
آنان که دوچشم باز دارند که حیف؛ از خواب فقط به خواب برمی گردند
سرمایه و صاحبان این خاک عزیز القصه فقط کوخ نشینان اندو
وقتی که به تشییع شهیدان بروند، با گریه ی بی حساب برمی گردند
آنان که به ذات اهل مسئولیتند، کم کم همه جا دچار مقبولیتند؛
یکریز به فکر مرهمی بر دردند، پس با جگری کباب برمی گردند
یک عمر مسافران خدمت هستند پیداست به دنبال شهادت هستند
صدنامه پر از سئوال را می گیرند با دست پر از جواب برمی گردند
فرق است میان مردن و کشته شدن؛ فرق است میان رفتن و جان دادن
آنان که به مرگ خویش جان می بخشند، چون واژه به شعر ناب برمی گردند
باید که رسیده باشی و چیده شوی در اوج ندیدن خودت دیده شوی
انگورترین ها که به میخانه روند،در هیئت یک شراب برمی گردند
با آن که شهید دفن حتی بشود، تابوت شهید فیض را واسطه است
گل ها که به کارخانه راهی بشوند، قطعا همگی گلاب برمی گردند
این دور تسلسل است و هی می گردد، بنگر که تو در کدام سنگر هستی؟
یک عده در انقلاب جان می بازند، یک عده از انقلاب برمی گردند
#میثم_رنجبر
#عضوکانال
#شهیدجمهور
#سیدابراهیم_رئیسی
@meysamranjbar_channel
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
❤️کاش جای بوسهاش میماند بر پیشانیام
با خدا بودن نشان از مِهر میخواهد نه مُهر!❤️
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
مثل لیمو که از اعجاز تنت می افتد
دکمه دکمه تنت از پیرهنت می افتد
پس طبیعی است که این برکه تلاطم دارد
روزهایی که بیاد بدنت می افتد
گر تو دامن بتکانی و برقصی در دشت
هرچه آهوست به دشت و دَمَنت می افتد
” ناگزیر است مگس دکه ی حلوایی را “
بگشا لب که شکر از لبنت می افتد
مزه مزه نکن این شعر برای تن توست
زود بردار و بخوان از دهنت می افتد
#عمران_میری
@golchine_sher
بیا که بیتو جهان رنگی از نشاط ندارد
زمین شبزده جز «آه» در بساط ندارد
بیا ببین دل بینظم ما بدون تو مثل
محصلّیست که یکنمره انضباط ندارد
بهشوق توست که تا حدّ قبض روح رسیدیم
بدون تو دل ما حال انبساط ندارد
جهان فقط به تو دلبسته است تا که بیایی
وگرنه فاصلهای تا به انحطاط ندارد
تو حکم لازمالاجرای ماجرای جهانی
که گفتهاند؛ یقین جای احتیاط ندارد.
هزار راه نشاندادهای برای رسیدن
ولی هنوز کسی با تو ارتباط ندارد!
تو مستقیمترین جادهای بهسمت خداوند
چگونه سورهی ما «اِهدِنَاالصِّراط» ندارد
سری بزن به دل ما، قدم به دیدهی منّت
چرا که خانهی بیچارگان حیاط ندارد
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#ماه_آخر
#امام_زمان
@golchine_sher
به رسم عاشقی تدوینتان کرد
بهار و باغ را تقدیمتان کرد
شما گل های سرخ عشق بودید
چه زیبا باغبان گلچینتان کرد
#حسین_کیوانی
#عضوکانال
#شهیدان_اهل_خدمت
@golchine_sher
جامهٔ عرفان
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
نقش هجران را کشیدن کار هر نقاش نیست
آنکه هجران می پذیرد در پیِ پاداش نیست
دل شکسته می خرد خالق به بازار عمل
نزد او فرقی میان والی و فرّاش نیست
کاش می فهمید این را زاهد ظاهر مآب
جامۀ عرفان مناسب با تن اوباش نیست
آسمانیکه در آن سیمرغ جولان می دهد
جای پرواز کلاغ و کرکس و خفاش نیست
جستجو در امر دین و کار دنیا،لازم است
سرکشی درکار این و آن به جز کنکاش نیست
چون تو را افسُرد مجنونی، مکن با او جَدَل
حکم، شیداییست آنجا چاره اش پرخاش نیست
ای شکفته بیشتر در کار خود اندیشه کن
روز رستاخیز هرگز فرصت ای کاش نیست
#علی_اصغر_شکفته
#عضوکانال
@golchine_sher
و تو ای نازنین من!
زندگی یعنی امیدوار بودن،
زندگی جدّیست؛
درست مثل دوست داشتن تو...
#ناظم_حکمت
@golchine_sher
غزل_همدردی ...!
به دست حادثه، گُل شاخه شاخه پرپرشد
فضا به رایحه ی لاله ها معطّر شد
چنان گریست در این داغ، ابر همدردی
که جاده جاده جماعت، به غم شناور شد
دوباره مسئله ی همزبانی اوج گرفت
دری و فارسی باهمدیگر برابرشد
فقط نه غمزده زین ماجرا دل «تهران»
که دیدگان پریشان «بلخ» هم ترشد
در این عزا دل تاریخ ما به درد آمد
از این عزا همه احساس ها مکدّر شد
نشست خاک «خراسان» به سوگ فرزندش
برای مردم این مرز کهنه، مادر شد
گِره گِره همه پیوندها به هم آمیخت
درخت همدلی در بین ما تناور شد
کتاب قصه ی همسایگی به حرف آمد
مرور صفحه ی همبستگی میسّر شد
شکوفه داد هم آوائی، زیر این باران
نشای نوشده ی دوستی صنوبر شد
فراق «مشهد» و شهر «مزار» ممکن نیست
چرا که این دو حرم، تا ابد برادر شد
#شریف_عظیمی
#عضوکانال
#افغانستان
#ایران
#همدردی
#تسلیت
#شهید_جمهور
#رئیس_جمهور
@golchine_sher
مثل زبان مادریام دوست دارمت
چون شعرهای آذریام دوست دارمت
در خوابهای کودکیام دیدهام تو را
صد بار گفتهام: پریام! دوست دارمت
در کهکشان روسریات، گوشواره را
من خوشه خوشه مشتریام، دوست دارمت
الهام شاعرانة من چشمهای توست
از ابتدای شاعریام دوست دارمت
سَندن سورا کی یوخدو منیم آیری سِوگیلیم
مثل زبان مادریام دوست دارمت
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
#زبان_مادری
@golchine_sher
عشقها داماند و دلها صید و گیسوها کمند
بگذر و بگذار، دل در هرچه میبینی مبند
شادمانی خود غم دنیاست پس بیاعتنا
مثل گل در محفل غمها و شادیها بخند
با به دست آوردن و از دست دادن خو بگیر
رودها هر لحظه میآیند و هر آن میروند
گر ز خاک آرزو چون کوه دامن برکشی
هیچگاه از صحبت طوفان نمیبینی گزند
آسمانی شو که از یک خاک سر برمیکنند
بیدهای سربهزیر و سروهای سربلند
گفت: ما با شوق دلکندن ز دنیا دلخوشیم
گفتمش: هرکس به دنیا بست دل دیگر نکند
#فاضل_نظری
@golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
در کارگه کوزهگری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزهگر و کوزهخر و کوزه فروش
#خیام
@robaiiyat_takbait
هر شب
عاشقانه هایت را
به آغوش می کشم
هر صبح
دختر دلداده ای
در من بیدار می شود
#مهتا_منتظر
#عضوکانال
@golchine_sher
خدمت کردی به خلق ماجور شدی
با رفتنت ای مرد چه مشهور شدی
در راه رضای خالقت کوشیدی
با لطفِ رضا شهید جمهور شدی
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
#شهید_خدمت
@golchine_sher
دلتنگی ام را از تو پنهان می کنم ، برگرد
هر جور باشد چهره خندان می کنم ، برگرد
با اینکه از این گریه های غم گریزی نیست
بعد از تو آن را زیر باران می کنم ، برگرد
بوی نوازش های دستان تو را دارد
گیسوی خود را تا پریشان می کنم ، برگرد
آرام می گیرد در آغوشم به جای تو
بغض غریبی را که مهمان می کنم ، برگرد
از من سراغ بوسه هایت را نمی گیرند
وقتی لبانم را پشیمان می کنم ، برگرد
بی تو دلم را می سپارم دست پاییز و
این خانه را مانند زندان می کنم ، برگرد
قصدت اگر خاموشی این جسم بی جان است
کار تو را این بار آسان می کنم ، برگرد
#مرضیه_خدیر
@golchine_sher
خدا نقاشیات کرد و به دیوار تماشا زد
خدا رنگ تو را روی تمام دیدنیها زد
شب از چشمان تو فهمید برتر از سیاهی نیست
اگر مشکی نشد دریا به بخت خویشتن پا زد!
خدا شیرینی نام تو را در آبها حل کرد
از آن پس هر که عاشق گشت اول دل به دریا زد!
بزرگی! مهربانی! بیدریغی! آن قدر خوبی!
که حتی میتوان گاهی تو را جای خدا جا زد!
دوباره شب شد و در من خیال شاعری گل کرد
دوباره از غزلهایم تب عشق تو بالا زد!
غزلهای مرا خواندند و صدها مرحبا گفتند
به زیر بیت بیتش آفرینی از تو امضا زد
#مهدی_عابدی
@golchine_sher
برای فلسطین مقاوم
برجای نمانَد اثر از اَبترها کوتاه شود شرّ شرور از سرها
در محکمهها به جای محکومیت
صادر شده مُشتمشت خوابآورها
ای کاش که از خواب گران برخیزد
وجدان به خوابرفته در بسترها
تغییر بده نشانهات را ای سنگ!
اینبار هدف بگیر آنسو ترها
شاید که سکوتشان ترَک بردارد
یک عده جماعت تماشاگرها
با وعدهٔ نصرت خدا، نزدیک است
پیروزی خون سرخ بر خنجرها
هان! منتقم کربُبلا میآید
با لشکری از خون علی اصغرها
آن روز به انتقام گُر میگیریم
چون آتش مانْده زیر خاکسترها...
#زهرا_سادات_جعفرنیا
#عضوکانال
@golchine_sher
به دنیا آمدی تا عشق با من همنشین باشد
نشستی روبرویم تا زمین عرش برین باشد
برایت تاج و تختی از گل و لبخند آوردم
شدی فرمانروا تا سرزمینم سرزمین باشد
چه شبهایی که با چشم سخنگویت برای من
غزل خواندی و گفتم زندگی شاید همین باشد
همین با هم نشستها، همین از عشق گفتنها
همین دنیای کوچک میتواند بهترین باشد
از این دوری نمیترسم که میدانم دل عاشق
به گمراهی نمیافتد اگر اهل یقین باشد
یقین دارم که روزی روزگار وصل میآید
اگر حتی فراق بین ما دیوار چین باشد
#عطیهسادات_حجتی
@golchine_sher
گوشم به سکوتیست که لبریز هیاهوست
هر گوشهی این خانه پر از خاطرهی اوست
بی شانهی او سر به تنم کاش نباشد
میمیرم از این غم که سرم بر سر زانوست
جز عشق نفهمیدم و جز عشق ندیدم
این گنبدِ دوّار به چشمم خم ابروست!
هرگاه سبکبار شدم، اوج گرفتم
از دیدِ من ای دوست! جهان مثلِ ترازوست
یک جرعه بر این خاک نظر کن، که نمیرد
این دانه که با شوق، درآورده سر از پوست
#حسین_دهلوی
@golchine_sher
دوستت دارم ...
و چقدر توضیح دادنِ
حرفهایِ ساده سخت است..!
#لیلا_کردبچه
@golchine_sher
هرچند که در آینه شوق نظری نیست
جز آه در این راه مرا همسفری نیست
بیهوده نشستی به تماشای شکفتن
از شاخهی خشکیده امید ثمری نیست
عیبم مکن ای دوست! اگر چشم بهراهم
سودی هم اگر نیست، نباشد...ضرری نیست!
از دربهدری خسته و از خیرهسری سیر
در شهر چو من گمشدهی بیخبری نیست
گیرم همه فردای خوشی داشته باشند
شبهای پر از وحشت ما را سحری نیست
#نفيسهسادات_موسوى
#عضوکانال
@golchine_sher
یک عده داغدار غم غزه بوده اند
غم خورده اند و از ته دل غم سروده اند
یک عده کر شده است جهان از سکوتشان
دل از تمام عالم و آدم ربوده اند!
کورند در برابر ظلمی که می شود
لب را فقط به مدح سیاهی گشوده اند
نفرین ولی به طائفه ی کاسبان خون
آنانکه دل به طبع جنون آزموده اند
«پروازی» اند و شهره ی عالم، برای پول...
همواره در رثای فلسطین سروده اند
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#فلسطین
#غزه
#رفح
#شاعران_پروازی
#کاسبان_خون
@gida13
@golchine_sher