رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشورهی ما بود، دل آرام جهان شد
در اوّل آسایشمان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادنمان بود خزان شد
زخمی به گل کهنهی ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم، دهان شد
آنگاه همان زخم، همان کورهی کوچک،
شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چهها کرد و چنان شد
ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد
جان را به تمنّای لبش بردم و نگرفت
گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد
یک عمر به سودای لبش سوختم و آه
روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد
یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر
رفت و همه ی دلخوشیام یک چمدان شد
با هر که نوشتیم چهها کرد به ما گفت
مصداق همان وای به حال دگران شد
#حامد_عسکری
@golchine_sher
کفر من و دعای تو فرقی نمی کند
حرف کسی برای تو فرقی نمی کند
ای آسمان که بر سر من گریه می کنی
حال من و هوای تو فرقی نمی کند
دیگر چرا سیاه نپوشم که بخت من
با رنگ چشمهای تو فرقی نمی کند
محکوم مرگ عشق خودی، گریه کن! بخند!
پایان ماجرای تو فرقی نمی کند
حرف از جدایی است: بخوان یا سکوت کن
این شعر با صدای تو فرقی نمی کند
اصلاً قرارنیست فدای کسی شوی
من می شوم فدای تو فرقی نمی کند
خالی ست صندلی تو گیرم گذاشتم
یک دسته گل به جای تو - فرقی نمی کند
این قصه را برای من از ابتدا بخوان
با اینکه انتهای تو فرقی نمی کند
با اینکه پیش چشم تو در باد گم شدن
با سوختن به پای تو فرقی نمی کند
گفتم چرا نمی رسم؟ آنگاه جاده گفت:
این جمله با «چرا»ی تو فرقی نمی کند
دیوار سنگی است که تکرار می کند:
برگرد! حرفهای تو فرقی نمی کند!
من در شبم تو نیمۀ روزی در این جهان
عید من و عزای تو فرقی نمی کند
ای معبد خراب شده! با وجود من
آرامش فضای تو فرقی نمی کند
من عاشق تواَم به خدا دوست دارمت
حتی اگر برای تو فرقی نمی کند...
#محمدسعید_میرزائی
@golchine_sher
بنشین عزیز ، اینقدر آتش به پا نکن
دل را به سوزِ عاشقیت مبتلا نکن
بر شانه ات نریز شب زلفِ بسته را
کوهی بلا برای دلم دست و پا نکن
رحمی اگر به حال پریشان نمی کنی
این کار را برای رضای خدا نکن
ای چارشنبه سوریِ هر روز خاطرم
ما را درون شعله ی غم ها رها نکن
یوسف اگر برای زلیخا نمی شوی
کنعان سینه را همه ماتمسرا نکن
از دور دست هم شده نوری به من بپاش
ماه مرا ز برکه ی قلبم جدا نکن
خورشید باش و بر شب طولانی ام بتاب
بخت سپید را شب بی انتها نکن
#جواد_مهربان
@golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
افتاده چه چای از دهن بعد از تو
خشکیده درخت و هر چمن بعد از تو
ترکیدن یک انار را می فهمی
شد قصه ی چشمهای من بعد از تو
#نوروز_رمضانی
@robaiiyat_takbait
صبح آمده تا که نغمه پرداز شود
عشق آمده تا پنجره ات باز شود
برخیز و غزل بخوان به وقتِ گل سرخ
تا روز تو عاشقــــــــــانه آغاز شود
#شهراد_میدری
@golchine_sher
يک نگاه ساده، بيش از اين هوايى نيستم
در خودم غرقم، به فکر آشنایی نیستم
با توأم تا با منی، پس با منی تا با توأم
مثل تو در قید و بندِ باوفایی نیستم
دوستت دارم... ولی بسیار از آن بیشتر
عاشقت هستم؟... نه! تا این حد فدایی نیستم!
تا که یادم بوده اهل خواهش چشم توأم
حال، با این وصف، پیدا کن کجایی نیستم!
شعرِ نازل دارم از سوی تو، تکفیرم نکن
تا ابد پیغمبرم، فکر خدایی نیستم
با تو آری، با تو نه، با تو چنان، با تو چنین
هیچ، در گیر و کش چون و چرایی نیستم
گرچه عمری آرزو کردم رها باشم، ولی
چون رهایی ربط دارد با جدایی... نیستم
#مهدی_فرجی
@golchine_sher
باران، ببار و بر دل تنگم ظهور کن
ته مانده ی سبوی غمم را طَهور کن
در گوشه ای زصحن وسرای غریب عشق
از آستان آن شه خــوبان عبـور کن
دریاب روح خسته مارا سحـرگهی
وز پـرتـو رخـت دل من غـرق نور کن
آن عطر سیب را که در ایوان معطر است
یک گوشه چشم بر دل و قلب نمور کن
خواهم دوباره باز به پابوسیت رِسَم
بار دگر به جان جوادت تو جور کن
تا پادشه برات زیارت دهد (اصیل)
برخیز یک سلام تو از راه دور کن.
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
#سمیه_مقدم_کوهی
#اصیلا
#عضوکانال
@golchine_sher
چقدر ساده به هم ریختی روان مرا!
بریده غصه ی دل کندنت امان مرا
قبول کن که مخاطب پسند خواهد شد
به هر زبان بنویسند داستان مرا
گذشتی از من و شب های خالی از غزلم
گرفته حسرت دستان تو، جهان مرا!
سریع پیر شدم! آنچنان که آینه نیز-
شکسته در دل خود صورت جوان مرا!
به فکر معجزه ای تازه بودم و ناگاه-
خدا گرفت به دست تو امتحان مرا!
نه تو خلیل خدایی، نه من چو اسماعیل
بگیر خنجر و در دم بگیر جان مرا!
چه روزگار غریبیست، بعد رفتن تو
بغل گرفته غمی کهنه آسمان مرا
تو را به حرمت عشقت قسم بیا برگرد
بیا و تلخ تر از این نکن دهان مرا
تو نیم دیگر من نیستی؛ تمام منی
تمام کن غم و اندوه سالیان مرا
#امید_صباغ_نو
@golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حمله به اصل مهم خانواده در روابط اجتماعی و بیاعتبار کردن آن، سالهاست از جمله دستورالعملهای شبکههای ماهوارهای و شبکههای اجتماعی است.
نزاع اصلی ما و غرب وحشی دقیقا همینجاست
#جهاد_تبیین
#انتشار_با_شما
@golchine_sher
چیزی به جز حق در میان خون نگفتی
در عشقِ لیلا کمتر از مجنون نگفتی
ظلم و ستم در آتش خود شعلهور شد!
وقتی که از دین ذرهای بیرون نگفتی..
#الهه_نودهی
#عضوکانال
#شهید_آرمان_علیوردی
@golchine_sher
دلواپسم که بر لبت امروز نام کیست
گوشَت به نغمهی که و چشمت به جام کیست
تصویر شاهبیت درخشان چشم تو
ای عشق! مطلع غزل ناتمام کیست
گودال آب و عکس تو ای ماه! ای دریغ!
زیبایی حلال تو امشب حرام کیست
من بوی گل شنیدهام از باد هرزهگرد
جز من شمیم پیرهنت در مشام کیست
من آه، من ملال، من افسوس، من دریغ
از دیگران بپرس که دنیا به کام کیست
#فاضل_نظری
@golchine_sher
4_6034912101556817505.ogg
295.4K
پلک نمی زند زمین که نبضِ ماه نشکند
در این سکوت ؛ناگهان بلورِ آه نشکند
بگو نسیم بی صدا گذر کند از این طرف
که حُسنِ یوسفِ مرا درونِ چاه نشکند
ببند چشمِ فتنه را که لیلیِ نگاه تو
جنون جنون قبیله را میانِ راه نشکند
بپیچ دورِ صورتت حریر خیسِ ماه را
که برقِ چشمهای تو شبِ سیاه نشکند
کنارِ سنگها منم حبابِ شیشه ایی ؛؛بیا
صواب کن که تُنگِ دل در این گناه نشکند
مریز روی صبح مان کبودیِ غروب را
که در هبوطِ اشکمان دلِ نگاه نشکند
#اکرم_نورانی
#عضوکانال
🎙#ماهبانو_آنی
@golchine_sher
جان و تنم
به من گفتی دوستت دارم
و جهان در جیبهای کوچک من جای شد
#محدثه_ادیانی
#خط_رضا_یوسفی
#عضوکانال
@raghskhatatan
@golchine_sher
مرا بخوان که حروفم پر از عسل بشود
مرا بخواه که هر قطعه ام غــــزل بشود
مرا بخوان که پس از این همه الهه ناز
دوباره ورد زبانــــــــم اتل متل بشود!
سیاه چشم! فنا کن سپید را مگذار
که محتوای غـــزل نیز مبتذل بشود
هـزار وعده بـه من داده ای بگــو چـــه کنم؟
که دست کم یکی از وعده ها عمل بشود
قسم به عشق! به فتوای دل گناهی نیست
اگـــر بــــه دست تـــــو نامحرمی بغل بشود
بیــــــا و مسئله هـــا را ز راه دل حل کن
که در تمام جهان این سخن مثل بشود
اساس علم ریاضی به باد خواهد رفت
اگر که مسئله ها عاشقانه حل بشود!
#غلامرضا_طریقی
@golchine_sher
تو را دل برگزید و کار دل شک برنمی دارد
که این دیوانه هرگز سنگ کوچک برنمی دارد
تو در رویای پروازی ولی گویا نمی دانی
نخ کوتاه دست از بادبادک برنمی دارد
برای دیدن تو آسمان خم می شود اما
برای من کلاهش را مترسک برنمی دارد
اگر با خنده هایت بشکنی گاهی سکوتش را
اتاقم را صدای جیرجیرک برنمی دارد
بیا بگذار سر بر شانه های خسته ام یک بار
اگر با اشک من پیراهنت لک برنمی دارد
#عبدالحسین_انصاری
@golchine_sher
🌻 آفتابگردانها 🌻
تقدیم به پیشگاه آخرین موعود
کجای وسعتی از آفتاب گردانها
نشستهای به تماشای ما پریشانها؟!
کجای این شب مهتاب میزنی لبخند
به روی مزرعه ی آفتاب گردانها
شهید باغ اشارات چشمهای تواند
که ماندهاند در اوصافشان غزل خوانها
تمام جاده چراغانی نفسهایت
نشسته اند به پا بوسي ات خيابانها
زمین قلمرو گلهای آفتابی توست
زمان پر از هیجان شکوفه بارانها
دوباره دست تکان میدهی از آن سو ها
دوباره شور شگفتی است در نیستانها
کنار تپه ي نرگس مسافری میخواند
خوشا هواي تو وجشن گل به دامانها
درا که تفرقه تعطیل کرده عاطفه را
پرندگان پراکندهاند انسانها!
بهار مي رسد از راه تازه مثل ظهور
خوش است فرصت گل چيدن از فراوان ها
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
چون شعر و ترانه بود در خانه ی ما
چون رود روانه بود در خانه ی ما
یک صبحِ بهار مادرم خوابش برد
تقدیر زمانه بود در خانه ی ما
#نوروز_رمضانی
@robaiiyat_takbait
هدایت شده از رباعی_تک بیت
کپی فقط با نام شاعر
کانالهایی که کپی می کنید لطفا اسم شاعر رو هم بنویسید از نظر اخلاقی درست نیست 🙏🙏🙏
@golchine_sher
@robaiiyat_takbait
لبخند دوباره قصدِ جنگ با غم کرده
در پیشِ قدت ،کوه کمر خم کرده
برخیز و ببین! چه چیزی از این بهتر
خورشید خودش چایِ تو را دم کرده
#محمد_فلاح_زاده
#عضوکانال
@golchine_sher
در وصف استاد شهریار
💐🌹💐🌹💐
دلم در بندِ شعرِ شهریار است
صفای شعر نغزش بیشمار است
فضای باغ اشعار قشنگش
همیشه سبز و مانند بهار است
به شبهای غزلخوانی درخشان
مثال ماهتابِ شامِ تار است
چنان بر دل نشیند شعر نابش
که با آوای دلها سازگار است
صدای گرم و عاشق پیشهی او
به آهنگ غزلها یادگار است
سروده وصفِ اولاد علی را
که حُبَّش در دل او ریشهدار است
زبان بگشوده چون با نام حیدر
ارادت در کلامش آشکار است
میان شعرهایش، شعر مولا
چو کاخی با شکوه و ماندگار است
کنون از بین ما رفته ولی باز
حضورش همچنان با اقتدار است
در اِقلیم ادب با تاجِ شعرش
مداوم سرفراز و شهریار است
#فاطمه_دستجردی
#عضوکانال
۲۷/ شهریور، روز بزرگداشت استاد شهریار و روز شعر و ادب پارسی
@golchine_sher
بر چهره ی تو شرم نمایان شدنی نیست
هر بی سرو پا یوسفِ کنعان شدنی نیست
دیریست که از دست ِ تو خورشیدِ وجودم
قربانیِ ابری است که باران شدنی نیست
ایمان تو بر معجزه ی عشق دروغ است
فرعون ستم کار ، مسلمان شدنی نیست
افتاده دل بت شکن معبد چشمت
درآتش هجری که گلستان شدنی نیست
ویران نشده خانه ام از سیل غم تو
کاشانه ی بردوش ، که ویران شدنی نیست
انگشتر خاتم هم اگر داشته باشی
دیوی است درونت که سلیمان شدنی نیست
از خوردن سیب تنت ای دختر شیطان
این آدم مغرور پشیمان شدنی نیست
بیهوده چرا منکر چشمان تو باشم
عاشق شده ام ، عشق که کتمان شدنی نیست
این قصه ی تکراری ماه است و پلنگی
این قصه ی دردی است که درمان شدنی نیست
#صادق_فغانی
@golchine_sher