eitaa logo
گلچین شعر
13.1هزار دنبال‌کننده
372 عکس
183 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
کاری که با من کرد دنیا، داستان دارد شرحش نخواهم داد، اما داستان دارد… مهتاب من! هنگام دیدار تو فهمیدم دیوانه‌ بازی‌‌های دریا داستان دارد ! عاشق شدن تنها به پیراهن دریدن نیست دلدادگی‌‌های زلیخا داستان دارد مستی که در شهر خبرچینان تو را بوسید امروز آسوده‌ ست، فردا داستان دارد ! عشقی که پنهان بود، در دنیا زبانزد شد هر قصه‌‌گویی دیگر از ما داستان دارد @golchine_sher
شب را به نگاهی به سر آورد سکوت از تاریکی ها خبر آورد سکوت لب بست و نگفت هیچ چیزی یک عمر فریادِ جهان را به در آورد سکوت @golchine_sher
امیرالمومنین_ع_مدح مولای ما نمونه‌ی دیگر نداشته‌ست اعجاز خلقت است و برابر نداشته‌ست وقت طواف دور حرم فکر می‌کنم این خانه بی دلیل ترک برنداشته‌ست دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی آیینه‌ای برای پیمبر نداشته‌ست سوگند می‌خورم که نبی شهر علم بود شهری که جز علی درِ دیگر نداشته‌ست طوری ز چارچوب درِ قلعه کنده است انگار قلعه هیچ زمان در نداشته‌ست یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود، یا جبرئیل واژه‌ی بهتر نداشته‌ست چون روز روشن است که در جهل گمشده‌ست هرکس که ختم نادعلی بر نداشته‌ست این شعر استعاره ندارد برای او تقصیر من که نیست، برابر نداشته‌ست @golchine_sher
رفتی و تهران پس از تو ناگهان بی تاب شد هر جوان سر به زیری یک شبه ناباب شد خنده هایت شاه بیت بهترین اشعار بود اخم کردی، شاه بیت از آن زمان نایاب شد گفته بودی سادگی را دوست داری، ناگهان بعد از آن شب نهضت ساده نویسی باب شد در نبودت شهر یک دیوانه بدخواب بود کشف تو درمان خواب و مشکل اعصاب شد در خبرها گفته شد با ماه نسبت داشتی بعد از آن صدها سفینه به فضا پرتاب شد شاهدی می گفت پنهانی به کارون رفته ای شایعه پیچید، کارون باز هم پرآب شد من که عمری چارپاره می سرودم، مانده ام تو چه کردی که برای من غزل جذاب شد؟ @golchine_sher
دل هست اسیر نرگس جادویت افتاده به دام خرمن گیسویت امروز دخیل بسته ام بر چشمت صبحِ دلِ من خورده گِره بر مویت @golchine_sher
قهری و من پُرم ، پُرم از پرسش و اگر می آیی عاقبت تو به این شعر بی خبر پلکم پریده است یقین دادمش که تو می آیی از سکوت شب و می زنی به در می آیی و برات شده بر دلم که من در پای تو درختم و تو غیرتِ تبر آری بزن به ریشه ی من بیشتر بزن محکم بزن که هیچ شوم هیچ بی اثر محکم بزن تو خرد کن و عاشقم نباش چیزی ندادمت به خدا غیر درد سر پا پس نکش بیا و دوباره شبیه قبل من را کنار شعر و غزل با خودت ببر من را ببر به دشت به رویا به ماهتاب من را ببر به شب به ستاره به دورتر من را ببر به کوچه ی یاس و به بوی سیب من را ببر به میکده ی عشق با هنر قهری ؟ چرا ؟ مگر که عزیزم چه گفته ام ؟ هی فکر میکنم به تو با چشم های تر بی تو سیاه تر شدم از یک شب سیاه با تو سپیدتر شدم از لحظه ی سحر حالا بیا به آشتی و چای و منزوی حالا بیا غزل به غزل هیچ سر به سر عشق است واژه ای که نگفتیم ما به هم در کوچه باغ قصه ی ما هست یک نفر .... همواره عشق می رسد از راه بی دلیل همواره عشق می رسد از راه بی خبر @golchine_sher
اگر زلفت به هر تاری، اسیر تازه‌ای دارد مبارک باشد اما دلبری اندازه‌ای دارد... تغافل بُرد از حد، شوخ چشم من نمی‌داند جفا قدری، ستم حدی و ناز اندازه‌ای دارد محبت را لبِ خاموش و گویا هردو یکسان است چو بلبل، آتشِ پروانه هم اندازه‌ای دارد اگر سودای لیلی بر سرت افتاد، مجنون شو که هر شهری به صحرای جنون دروازه‌ای دارد دل مجذوب خود را با تغافل بیش از این مشکن که در قانون خوبان، امتحان اندازه‌ای دارد... @golchine_sher
هیچکس اینجا نیست هیچکس با ما نیست همه در آتشِ تنهاییِ خود می‌سوزند @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب خاطرات تارِ مرا ، تازه می کند غم های بی شمارِ مرا ، تازه می کند هر روز درد تازه ای و داغ تازه ای تلخی ی روزگارِ مرا ، تازه می کند از این سکوت خسته ی شبها فراری ام چون حس انتظارِ مرا ، تازه می کند وقتی قطار فکر و خیالات می رسد یاد تو حال زارِ مرا ، تازه می کند اینکه قرار نیست ، دوباره ببینمت این حال بی قرارِ مرا ، تازه می کند باران اشک می شوم و یاد چشم تو چشمان سوگوار مرا ، تازه می کند @golchine_sher
در من زنی نشسته غزل گریه می‌کند از بامداد روز ازل گریه می‌کند می‌لرزد اشک، تا مژه را می‌زند به هم دریاچه‌ای کنار گسل گریه می‌کند از آسمان غمزده فانوس می‌چکد انگار هاله دور زحل گریه می‌کند در من زنی نشسته که در چشم‌های او «آیینه‌های رو به اجل» گریه می‌کند این زن همان زن است که در خواب دیده‌ام دیدم در ازدحام محل گریه می کند جان مرا گرفته ولی عاشقم شده پشت در اتاق عمل گریه می‌کند زانوی غم گرفته و کز کرده گوشه‌ای عکس مرا گرفته بغل، گریه می‌کند @golchine_sher
می شوم سیلی‌خور امواج دریا بی تو من صخره ای هستم بعید از چشم دنیا بی تو من در خیابان در بیابان گم شدم دنبال تو در هوای دیدنت هر گوشه پیدا بی تو من ساحل امنی برای روزهای من بساز تا پر از لبخند سازم لحظه ها را بی تو من من به تعریف خود از مفهوم زیبا راضی ام در دلم ناراضی از هرچیز زیبا بی تو من با تمام پهلوانی بارها افتاده ام نیستم دیگر حریف این تمنا بی تو من خواب و بیداری ندارد لذت دیدار تو بد گرفتارم در این کابوس رویا بی تو من آه اگر آرامشت دستم نگیرد عاقبت می شوم سیلی خور امواج دریا بی تو من @golchine_sher
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک ایها الشمس الشموس🖤 برکه لبریز شده از ضربان قوها آب سر می رود از حوصله ی شب بوها سبز شد از نفست دامنه ی نیشابور می‌وزد عطر تو از رایحه ی لیموها خبر آمدنت را که کبوتر آورد پُرِ پَرواز شده بال و پَرِ تیهوها چشمِ تو سوره ی شمس است که از صبحِ ازل می دمد جذبه ی خورشید در آن ابروها راز و رمزیست میانِ دلِ زائر با تو پرده در پرده پری از غمِ تو در توها بی تو حیران تر از آنیم که توصیف شویم به پریشانیِ ما کی برسد گیسوها هر کجا هست غریبی شده ایی ضامنِ او با تو شیرین شده خوابِ همه‌ی آهوها تیر نه ،دام نه ،اینجا حرم امن خداست بیت الاحرام تو و زمزمه ی یاهوها باز کن پنجره ایی رو به دلم سمت حرم تا کبوتر شود این دل بپرد آن سوها @golchine_sher
تنها ستاره شبِ تارم،شبت بخیر! تار است بی تو لیل و نهارم،شبت بخیر ای سر به شانه های رقیبان گذاشته کی سر به شانه ات بگذارم؟شبت بخیر... تو در کنارِ کیستی امشب که سالهاست غیر از غمِ تو نیست کنارم،شبت بخیر بسیار زخم بر دلِ خونم زدی و آه تا صبح می شود بشمارم...شبت بخیر هرچند بی تو تاب نمی آورم،برو هرچند بی تو خواب ندارم،شبت بخیر رفتی اگر چه وقتِ خداحافظی نبود دیگر نشد بهانه بیارم،شبت بخیر... @golchine_sher
به خدا عشق به رسوا شدنــــش می ارزد و به مجنون و به لیلا شدنش مـی ارزد دفتر قلــب مـــرا واکن و نــــامی بــــنـــویس  سند عشق به امضا شدنش مـی ارزد گرچه من تجربه ای از نرســـیدن هــــــایــم کوشش رود به دریا شدنش مـــی ارزد کیستم ؟باز همان آتش سردی که هنوز  حتم دارد که به احیا شدنش مــی ارزد با دو دسـتِ تو فروریختــنِ دم بـــه دمــــم به همان لحظه ی برپاشدنش می ارزد دل مــن در سبدی عشق به نیل تو سـپرد نگهش دار به موسی شدنش می ارزد سالها گر چه که در پیله بماند غــــــــــزلـم  صبر این کِرم به زیبا شدنش مـــی ارزد @golchine_sher
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
کانال رباعی و تک بیت ما 👆👆👆
کمی عمیق تر نگاهم کن مثل آفتاب زل بزن توی چشمهایم.. تو قشنگ ترین اتفاق صبح هایم باش! @golchine_sher
حس می‌کنم در چشمِ تو موجِ غضب را تا کی فرو می‌بندی از ما لعل لب را؟ در ظلمت تنهایی‌ام دل بر تو بستم بشکن به نورِ خنده تاریکی شب را کامِ من از هجران تو تلخ است، ای کاش شیرین کنی این روزگارِ پُر‌تعب را در عمق جانم مانده رازِ آتشینی باید بسوزی تا بفهمی اوج تب را یک لحظه در پای کلاس تو نشستم آموختم، از شیوه‌ی مهرت ادب را @golchine_sher
نو عروسی می‌رسد ، روی دلیجانی قشنگ گیسوانی بسته در تور پریشانی قشنگ سینه‌ریزی مثل یک منظومه‌ی پر مشتری حلقه‌ای با شیشه‌ی سبز برلیانی قشنگ چادری روی سرش چون گنبدی از اصفهان حوری حورا نشسته در شبستانی قشنگ مجمعی از تحفه‌های رنگ و وارنگ نفیس جامه‌هایی بسته در آغوش روبانی قشنگ بیشه‌ی چشمان مستش چون هوای گرگ و میش در رکابش دسته‌ی آهو سوارانی قشنگ سرمه بر بادام هندوی دو چشم مشرقی گونه‌هایی تازه تر از سیب لبنانی قشنگ چتری از موی سیاه و طاق ابرویی بلند سایه‌ی سبز کبود و سبزه میدانی قشنگ رقص مژگان بلندش مشق طوفان می‌کند توی تهرانی بزرگ و در شمیرانی قشنگ زعفران خنده‌اش روح تغزل می‌دمد خاتم فیروزه از سمت خراسانی قشنگ صورتش تالاری از آئینه‌های روشن است وصف او آئینه‌ی تصویر ایرانی قشنگ @golchine_sher
باید برای از تو سرودن وضو گرفت باید وضو که هیچ! کمی آبرو گرفت باید به دور هر چه سیاه است خط کشید باید به عشق حیدر کرار خو گرفت باید برای عرض ارادت به ساحتش از هر چه غیر حضرت مولاست رو گرفت دنیا پر از حکایتِ انبوه حیله‌هاست باید فقط ز دست علی جان سبو گرفت ذکر علی عبادت خاصان عالم است باید مدد برای سرودن از «او» گرفت @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز مدینه غرق شادی شده است جبریل در آسمان منادی شده است روز صلوات است که خورشید دهم بر شیعه طلوع کرد و‌ هادی شده است @golchine_sher
درخت «باور» من برگ و بار و سایه ندارد «دروغ» هرچه که باشد اساس و پایه ندارد چه باوری‌ست که چون«کوزه‌ شکسته» در آتش برای شعله شدن هم خمیرمایه ندارد چنین که یافته ام دشمن حقیقی خود را دلم به غیر «خود» از هیچ‌کس گلایه ندارد به استخاره سراغ از دلم مگیر که عمری‌ست کتابی ام که به غیر از عذاب آیه ندارد برای صحبت آیینه‌ها به سنگ بیندیش صریح باش، که دل طاقت کنایه ندارد @golchine_sher
می بَری دل از همه وقتی که دلبر می شوی از تمامِ ماه ها ، ای ماه من، سر می شوی می کُنی پیراهنِ سرسبز آزادی به تن در میانِ باغ ها سرو و صنوبر می شوی آسمانی می شوی با التفاتِ یک نسیم با خدا باشی اگر هم وزنِ یک پَر می شوی آسمان رفتن خطر دارد نترس وُ پر بــــــــزن فکرِ شاهین را نکُن وقتی کبوتر می شوی ابرها وقتی هوایِ گریه کردن می کُنند زیرِ چترِ آسمان باشی اگر تَر می شوی زور چیزِ دلپذیری نیست از آن دور باش در تو وقتی خانه می سازد ستمگر می شوی با بلاها سازگاری کُن بمان بر جا نترس در مقامِ صبر، ایوبِ پیمبر می شوی خوب بودن چیزِ خوبی نیست گاهی خار باش گُل اگر باشی در این گُلزار پَرپَر می شوی @golchine_sher