eitaa logo
گلچین شعر
14.1هزار دنبال‌کننده
761 عکس
267 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
از جنگ،از جدایی و نفرت دلم گرفت... دلتنگ بازوان توام صلح تن‌ به‌ تن! @golchine_sher
عمری دل من فاتحه خواندی، افسوس بر سنگ مزاری که در آن نیست کسی... @golchine_sher
فردا اگر بدون تو باید به سر شود فرقی نمی کند شب من کی سحر شود شمعی که در فراق بسوزد سزای اوست بگذار عمر بی تو سراپا هدر شود رنج فراق هست و امید وصال نیست این هست و نیست کاش که زیر و زبر شود رازی نهفته در پس حرفی نگفته است مگذار درددل کنم و دردسر شود ای زخمِ دلخراش لب از خون دل ببند دیگر قرار نیست کسی باخبر شود موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است بگذار گفتگو به زبان هنر شود @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگه دنبال شعرهای کمیاب و قشنگ میگردے حتما یه سر به این کانال بزن😍👇 ❤️ شعر ،دلنوشته 💛 گلچین شعر 💙 انرژی مثبت 💜متن های دلی 💝 آرامش با شعر 💚گلچین شعر ✨یکبار دیدنش ضرر نداره😉👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
بگو با من که در آن روز و در آنجا چه می‌دیدی؟ شهید من! میان تیر و ترکش‌ها چه می‌دیدی؟ همان‌جایی که می‌گفتی بیا احمد، بیا احمد روایت کن که در آن صحنۀ زیبا چه می‌دیدی؟ نسیم رحمت آنجایی که پس زد پردۀ دنیا بگو آن لحظه‌ها در عالم بالا چه می‌دیدی؟ در آن گودال و آن صحرا، میان آتش و خون‌ها به غیر از صحنه‌های سرخ عاشورا چه می‌دیدی؟ چه می‌دیدی که رفتن را به ماندن‌ها نمی‌دادی پس از آن روزها در طالع فردا چه می‌دیدی؟ بگو، دیروز از آن بالا بلندی‌های معبرها از این آشفته حال و روزهای ما چه می‌دیدی؟ شهید من! شهید من! که هم‌آغوش امواجی بگو در بی‌کرانی‌های آن دریا، چه می‌دیدی؟ @golchine_sher
جزمهر ووفا از احدی یاد ندارم هرگزگله ای ازدلِ ناشاد ندارم تا سر به برِدامن پُرمهرنگاراست دل درگرو وحور وپریزاد ندارم همزاد نخستین سحرفصل بهارم نازک دلم وطاقت مرداد ندارم چون مِجمَری افروخته ازآتش عشقم خود زلزله ام حاجت رُخداد ندارم فریاد مزن برسرشوریده ام ای عشق ازکودکیم طاقت فریاد ندارم باتودۀ مخلوق خداوند رفیقم کاری به رگ وریشۀ افراد ندارم هرگزنبَرم روی به بزمیکه خرد نیست از بیخردان چون طمع داد ندارم با آنکه ندارد سخنش طعم هدایت بیگانه ام  وحاجت ارشاد ندارم یک عمرشده لطف خدا شامل حالم ازغیرخدا حاجت امداد ندارم تا باغ پرازغمزۀ گلهای شکفته است هرگزنظری بررُخ شمشاد ندارم @golchine_sher
تو در کنار خودت نیستی نمی‌دانی که در کنار تو بودن چه عالمی دارد @golchine_sher
دليل گريه و اين بغض بی‌بهانه منم آهاى موى پريشان بيا كه شانه منم اگر تو گاه به گاهى حماقتى كردى رئيس مكتب افكار احمقانه منم براى آنكه جدا مانده عاشقانه نخوان تكان دهنده‌ترين شعر عاشقانه منم براى من كه پُرَم از فراق قصه نگو اگر كتاب تو باشى كتابخانه منم رهايى تو كجا و غم رهايى من تو گير يک گِرِهى و هزار شانه منم @golchine_sher
خدا کند که بیایی به خواب فرمانده سلام کردم و دارد جواب فرمانده نوشتم از تو و از حال و روزمان بی تو در این هوای به ظاهر خراب فرمانده عزیز زاده ی گلبوی مرد بی غل و غش کم است مثل تو پا در رکاب ،فرمانده شکست زیر شکنجه ،تمام دندان هات صبور بودی و شد انقلاب فرمانده امیر و خط شکن روزهای ترکش و خون حدیث سادگی ات شد کتاب فرمانده چقدر ضجه زدی تا که در قیامت «بدر» شد آرزوی دلت مستجاب فرمانده ببخش بعد شما ما اگر عوض شده ایم گذشت فصل تب و التهاب فرمانده حجاب دغدغه ات بود و غیرت زینب رسیده دوره ی کشف حجاب فرمانده کسی شبیه تو پیدا نشد به یکرنگی کجاست آنکه ندارد نقاب فرمانده همیشه در پی نان حلال می گشتی حلال باهمه رنج و عذاب فرمانده و از مرام تو دورند و در سر بعضی نمانده باور روز حساب فرمانده فقط برای خیابان و کوچه ی شهری شده است نام شما انتخاب فرمانده چقدر عکس تو رفتیم و سخت می گرییم به عکس خنده ی تان توی قاب فرمانده برای عرض ارادت همیشه آوردیم برای سنگ مزارت گلاب فرمانده شما به مرکز خورشید متصل شده اید و ما به سایه پی آفِتاب فرمانده به زیر دین شماییم و گوش مان شده کر سر شنیدن حرف حساب فرمانده بدا به حال هر آنکس که از ولایت عشق بریده رفته به سمت سراب فرمانده همیشه راه علی قبله است و می چرخد به سمت او جهت قبله یاب فرمانده @golchine_sher
به ميله ی قفسِ سينه ام مكوب مكوب دل اى پرنده ی آسيمه سر! چه مى خواهى!؟ @golchine_sher
ﻋﺸﻖ ﻣﺪﺕ ﻫﺎﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺡِ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺩﺭﺩ ﺭﺍ ﺑُﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺑﺎﻡِ ﺟﻨﻮﻥ ﻭ ﻧﺮﺩﺑﺎﻥ ﺑﺮﺩﺍشته! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا تو بودی در شبم، من ماه تابان داشتم روبروی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم حال اگرچه هيچ نذری عهده‌دارِ وصل نيست يك زمان پيشآمدی بودم كه امكان داشتم ماجراهايی كه با من زير باران داشتی شعر اگر می‌شد قريب پنج ديوان داشتم بعد تو بيش از همه فكرم به اين مشغول بود من چه چيزی كمتر از آن نارفيقان داشتم ساده از "من بی تو می‌ميرم" گذشتی خوبِ من من به اين يک جمله‌ی خود سخت ايمان داشتم لحظه‌ی تشييع من از دور بويت می‌رسيد تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم @golchine_sher
بخشیده‌ام، شما هم اگر بخواهید می‌توانید ببخشید. آدم زمین نیست که بتواند بارِ همه این تلخی‌ها را به دوش بکشد... @golchine_sher
بس که عادت کرده ام بر اشکهای چشم خود در میان خنده هم از دیده جاری می شوند @golchine_sher
جان می دهم;بیا به تقاضا چه احتیاج؟! @golchine_sher
لبخند بزن دلبر،لبخند تو شیرین است دارو به چه کار آید؟ لبخند تو تسکین است @golchine_sher
ما را خدای حضرت معصومه خوانده گدای حضرت معصومه شاعر شدیم تا بنویسیم از مدح‌وثنای حضرت معصومه انگار روی عرش خدا هستیم زیر لوای حضرت معصومه قم شوره‌زار بود و گلستان شد از خاک پای حضرت معصومه عمری به او کریمه لقب داده‌ست جود و سخای حضرت معصومه هر مشکلی که داشته‌ام حل شد با یک دعای حضرت معصومه وا می‌کند هزارگره، دستِ مشکل‌گشای حضرت معصومه در زندگی غریب نشد هرکس شد آشنای حضرت معصومه معصومه‌ی امام‌رضا بانوست مولا، رضای حضرت معصومه مثل حریم شاه خراسان است صحن‌وسرای حضرت معصومه " مَن زارَها بِقُم فَلَهُ‌الجَنَّه " این شد بهای حضرت معصومه یک‌بار آمده حرم و یک‌عمر شد مبتلای حضرت معصومه در این حرم طلا شده مس‌هامان با کیمیای حضرت معصومه درمان دردهای دوعالم شد دارالشفای حضرت معصومه شکر خدا ضریح دلم بوده‌ست یک‌عمر جای حضرت معصومه عالم گدای حاتم طایی بود حاتم گدای حضرت معصومه ناقابل است هدیه‌ی من، اما جانم فدای حضرت معصومه @golchine_sher
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود... @golchine_sher
گفتی که با دلت غم هجران چه می‌کند؟! باد خزان ببین به گلستان چه می‌کند.. @golchine_sher
مثل هر شب بی تفاوت شب بخیری گفت و رفت مثل هر شب تا سحر با خود مُرورش می کنم... @golchine_sher
زائری بارانی ام،آقا، به دادم می رسی؟ بی پناهم،خسته ام،تنها،به دادم می رسی؟ گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام ضامن چشمان آهوها! به دادم می رسی؟ از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند گنبد و گلدسته هایت را،به دادم می رسی؟ ماهی افتاده بر خاکم،لبالب تشنگی پهنه ی آبی ترین دریا! به دادم می رسی؟ ماه نورانی شب های سیاه عمر من ! ماه من،ای ماه من! آیا به دادم می رسی؟ من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام هشتمین دردانه زهرا! به دادم می رسی؟ باز هم مشهد،مسافرها،هیاهوی حرم یک نفر فریاد زد،آقا...به دادم می رسی؟ @golchine_sher
تهران شده بازیچه موهای بلندت یک شهر نشستند تماشا بکنندت  مجموعه شعری که خدا شاعر آن است تضمین شده در باغچه ها بند به بندت  با طعم لبت صنف شکر خانه خراب است این مرتبه هم قند فریمان گله مندت  بازار گل شهر محلات به هم ریخت وقتی گذر قافیه افتاد به خنده ت   دین و دل من ، چشم و لبت ، موی تو... تسلیم ! کافر شده ام در جدل چشم به چندت  با درد دیابت که کنار آمده ام ،کاش یک شب برسد جان بدهم با لب قندت ... چندیست مهندس شده این شاعر بی چیز شاید بپسندد پدر سخت پسندت... @golchine_sher
شانه هایت ساعتی چند؟ بگو میخرمش گاه خرج گریه هایم سخت بالا می رود.. @golchine_sher