eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ‌ جانسوز_ماجرای ام حبیبه و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حاج مجید سبزعلی ◾️▪️🔲▪️◾️ السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ السلام علیک یا اخیک الشهید ابوالفضل العباس " نام زینب در شئون زندگی گل می کند در دل عشاق ایجاد تحول می کند مهدی زهرا که خود رمز توسل با خداست در مقام ذکر با زینب توسل می کند بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد آقا نشد هرآنکه گدای شما نشد مقصود از تکلم طور از تو گفتن است موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد روز ازل برای گلوی تو هیچ کس غیر از خدای عز و جل خونبها نشد در خلقتش زمین و مکانهای محترم بسیار آفرید ولی کربلا نشد .... ما گندم رسیده ی شهر ری توایم شکر خدا که نان تو از من جدا نشد یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم حالا که کربلای تو روزی ما نشد *داداش* داغ تو اعظم است تحمل نمی شود در حیرتم چگونه قد نیزه تا نشد شاعر:علی اکبر لطیفیان ━ ◾️▪️🔲▪️◾️━ ایام شهادت ابی عبدالله و شهدای کربلا ، روضه،روضه ی عمه ی سادات حضرت زینب یااباعبدالله؛ وارد کوفه شدن کنیز ام حبیبه اومد گفت خانم یه مشته زن و بچه اومدن،لباسا همه پاره،پای برهنه،خیلی گرسنه اند، ام حبیبه یه زنبیل پر از نان و خرما کرد گفت ببر،کنیزه اومد تو کاروان خرماها رو دادن،بچه ها همه گرسنه" خانم کلثوم اومد نون و خرماها رو از دست بچه ها گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه ...." برگشت، (قدیمیا وقتی کارد به استخوانشون میرسید به دو نفر توسل میکردن بعد از عاشورا،یکی حضرت صغری،یکی هم روضه ام حبیبه)گفت نون و خرماها رو برگردون،ام حبیبه تعجب کرد گفت مکه تو نگفتی اینا گرسنه ان،چند روزه غذا نخوردن؟گفت خانوم،تا نون و خرماها رو دادم دست بچه ها یه خانمی اومد گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه" بلند شد از جا گفت صدقه فقط به یه خانواده حرامه"اونم بنی هاشمیان ...." اومد خود ام حبیبه با گریه زنبیلای نان و خرما رو آوردن از بچه ها سوال کرد بزرگ شما کیه؟همه یه خانم قد خمیده رو نشدن دادن؛همه زینب و نشون دادن ..." اومد ام حبیبه،گفت چرا این نان و خرماها رو نزاشتید بچه ها بخورن؟گفت صدقه بر ما حرامه" گفت خانم جان صدقه نیست نذره ...."گفت ام حبیبه نذرت چیه؟گفت نذر من اینه هر کاروانی اومد تو این شهر نان و خرما نذر می کنم،نذرم اینه یه دفعه دیگه خانمم زینبو ببینم ..." یه موقع زینب صدا زد ام حبیبه" نذرت قبول شد ... من زینبم ...." گفت اگه تو زینبی چرا قدت خمیده؟چرا موهات سپید شده؟باورم نمیشه تو زینبی ،اون زینبی که من میشناسم"هیچ موقع از حسین جدا نمیشد ..." یه موقع عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب صدا زد ام حبیبه اون سری که بالا نیزه ست سر حسینه ...." حسین ....... ━━━ ◾️▪️▪️◾️━━━ لذا چند روز اهل بیت ابی عبدالله رد تو یه خرابه ای نگه داشتن،نه بامی نه در " ده هزار نفر نوشته مرحوم اشتهاردی شهر رو محاصره کرده بودن گفتن الان جیگر بچه های حسین رو میسوزونیم"چی کار کردن؟شروع کردن غذا پختن ...." بچه ها زینب و میگرفتن،عمه ما گرسنمونه ...." زخانه ها بوی طعام می آید ..... اینم برا شهدا،شهدای مدافع حرم زینبی؛ دارن حرکت می کنن،یه موقع زینب دید شمر و زجر ابن قیس و سنان و دیگر نانجیبا دارن به رباب میخندن ...." آخ آخ ..... یه نگاهی کرد حضرت زینب دید رباب دستاشو داره تکون میده ،اما خوابه ...."گفت خانم جان،رباب،همسر برادر بیدار شو ببین این نانجیبا دارن بهت میخندن ....." گفت خانم جان خوابم برد ؛ خواب علی اصغر و دیدم..... خواب دیدم علی اصغر تو بغلمه،دارم براش لالایی می گم ..... دستمو تکون میدادم ........." حسین .......... غم عشقت بیابون پرورم کرد ....... هوای وصل بی بال و پرم کرد ...... ای دل .....ای دل ..... به ما گفتی صبوری کن صبوری صبوری، طرفه خاکی بر سرم کرد ...... دلم را هر چه میخواهی بسوزان تنم را هرچه میخواهی بلرزان ولی در کوچه های کوفه و شام .... به پیش چشم نامحرم مگردان ... حسین ......... ........................... ◾️▪️▪️◾️ .👇
. 📖 🔊 روضه ورود کاروان اسراء به شام ⚫️ 🔻 * شامیان من داغ دارم، هل هله کمتر کنید ۲ بخدا نمیزارم اینجور بشینید... (امام زمان) خارجی نه، زاده، پیغمبرم، باور کنید اگه برام داستان درست نمیکنید، اگه فردا حرف برام در نیاد، یه کار ازتون میخوام، به خدا برا روضه است، کسی خجالت نکشه من دارم میگم، میخوام همه باهم دست بزنید میخوام شعر بخونم، صدا دستتونو بشنوم میخونم، دست بزن، عیب نداره بزن، کف زدن،( بزن) کف زدن پای سر (دست بزن) کف زدن پای، سر، فرزند زهرا، خوب نیست (دست) دست زدن، دست زدن، پای سر ، فرزند زهرا خوب نیست آقا، تو هی دوتا میزنی قطع میکنی، هی داد میزد، اینا میخندیدن کف زدن پای سر، فرزند زهرا ، خوب نیست نا مسلمانان، حیا، از دخت پیغمبر، کنید یه روضه بگم، از کربلا به شام ، هیچ جا نشده بود به اینا احترام بزارن، سادات، یا باید مثل سید اجازم بدید، یا پاشید برید بیرون، عمامه برداشت، یعنی واویلا، یعنی من اجازه دارم هر روضه ای، هیچ کس احترام نذاشت، الا دم دروازه، تو شلوغیا و خنده ها، یکی گفت سلام آقا، یهو آقا برگشت علی بن الحسین، دید تو شلوغیا یکی دستشو آورده، سلام آقا، آقا لبخند زد، تو مارو میشناسی؟ گفت آره آقا، باباتم میشناسم، جون بخواه، چه بلایی سرت آوردن؟ گفت ببینم، ازت خواسته ای بگم آره، گفت یه پارچه بیار، آفتاب، زنجیرارو سوزونده، این زنجیرا رو گردنمه، گردنم سوخته، (ای وای، اگه بعدیشو بگم، همه دستا کار میکنه) گفت سَهل، پول داری؟ آقا تو اسارت پول چکارت؟ گفت میخوام بدم، به این، نیزه دارها ، (گوشتو بگیر)، میخوام اینقدر به بهونه سرها ، وسط ناقه، اینقدر نچرخند، بین عمه ها، آه، بگیریدش، مگه سید اولاد زهرا، خودشو میزنه؟ نزن بچت داره میبینه، وای چه روضه ای اومد تو سرم، نزن، بچه اش داره میبینه، نزن، نزن، این پسرِ، این پسرِ، نزن، دخترش، دخترش داره میبینه، آه، پیش سه ساله، رو سینه اش نرو ، حسیــــــــــن، حسیـــــــــــن باشه، دست تو مستمع رو میبوسم، الان خوشهالم، روضه ثابت گرفتم، دیونه هامو پیدا کردم، آره، هر کدوم شما تو یه هیئت میدیدمتون، اما حالا دور هم جمع شدیم، پسرش داشت میدید باباش خودشو میزنه، از این ور میزد، میگفت نزن، خودشو میزد، میگفت نزن، اون بچه میدونی چکار میکرد، میزد هی خودشو، پاتو وردار، پاتو وردار، یَومٌ عَلی صَدرِ المُصطَفی، یَومٌ عَلی، وَجهِ الثُری، رو زمین افتاده، کمک، کمک، کمک، آخ کمک اومدن، اما به حسین نه ، کمک سنان، کمک شمر، کمک خولی، حسیـــــــــــن، حسیــــــــن آه، آه، اگه پا به پات، گریه نمیکردم نمیخوندم، بخونم یا نه؟، روضه بگم برا اینم، یه ساعت داره میزنه، از اول روضه داره میزنه، اما خون نیومد، الان یکم خون اومد در حیرتم، چگونه، به رویش، عدو زده تو رو خدا نزنید، تو رو خدا نزنید، به پا من نیفت، کاش یکی به پا اون می افتاد، نزن، زینب به پاش افتاد، اومد تو گودال، آه، دیگه نمیخونم، تو حسین بگو من نخونم، تو حسین بگو، به جان مادرم هنوز روضه نخوندم، حسیــــــــــن، حسیــــــــــن بسه، باشه، فقط یه دونه بگم، هنده اومد تو مجلس، یه عبایی پوشیده بود، یه قبایی پوشیده بود، (بخونم یا نه)، اومد تو مجلس، طلا هاشو بسته، گردنبندشو انداخته،( بزار بخونم، بزار بخونم، تو گلوم میمنه وا)، یه وقت رسید، عمه های تو رو دید، گفت اینا که حجاب دارن، پس میگفتید اینا خارجی اند، بزرگتون کجاست، اومد جلو زینب، خانم اینطور بود، میدونست هنده ببینه میشناسه، گفت دستتو بردار، دستتو بردار ببینم، دستشو برداشت، واویلا، دیدن چادرشو برداشت، عباشو برداشت، یکی هنده رو بگیره، گفت زن یزید محجبه، دختر علی، با پارچه؟ حسیـــــــــــن، حسیــــــــن، حسیـــــــــــن 🎤 حاج حيدر خمسه 👇
. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» روز دوشنبه ١۴٠٢/٠۵/٠٩ مناسبت روز: امروز، سیزدهمین روز از ماه الحرام است که تاریخ در چنین روزی در سال ۶١ هجری قمری، شاهد رویداد جان‌سوز و مهمی در دارالاماره کوفه بود؛ چنانچه آورده‌اند که عبیدالله بن زیاد ملعون که سرمست از غرور پيروزى بود، براى قدرت‌نمايى، بر تخت خود نشست و همگان را دعوت نمود و دستور داد، سر امام حسين (ع) را در برابرش قرار دهند و اسرای کربلا را وارد کنند؛ سپس رو به حضرت زينب (س) كرد و گفت: «خدا را سپاس كه شما را رسوا ساخت و نادرستى خبرهاى شما را نشان داد!» حضرت زينب (س) در پاسخ او فرمودند: «فقط انسان فاسق، رسوا مى‌شود و انسان فاسد دروغ مى‌گويد و آن هم ما نيستيم و ديگرى است!» ابن زياد باز هم مغرورانه گفت: «كار خدا را نسبت به برادر و خاندانت چگونه ديدى؟» و حضرت با صلابت و قدرت بیشتر پاسخ دادند: «من جز زيبايى و نيكى چیزی نديدم! آن‌ها گروهى بودند كه خداوند شهادت را برايشان مقرّر كرد و آنان نيز به آرامگاه خويش شتافتند؛ به زودى خداوند تو و آنان را [در روز قيامت] گرد خواهد آورد و ميان شما داورى خواهد كرد؛ در آن روز خواهی دید که چه كسى پيروز است؟» وسپس فرمودند: «اى پسر مرجانه! مادرت به عزايت بنشيند» ابن زياد با شنيدن اين سخنان، بسیار خشمگين شد و ابتدا قصد کشتن آن حضرت را نمود، اما به‌دلیل نظر برخی از بزرگان مجلس از این تصمیم گذشت و از روی درماندگی گفت: «اين زن، پيوسته موزون و شعرگونه سخن مى‌گويد؛ پدرش نيز چنین بود» (ارشاد مفيد، ص۴٧٣؛ تاريخ طبرى، ج۴، ص٣۵٠) ✍️ به راستى انسان نمى‌داند در برابر اين همه شجاعت و قدرت روحى چه بگويد؟ جز اين‌كه در برابر عظمت اين بانوى بزرگ، زانو به زمين زده و اعتراف كند كه هیچ لفظ و جمله‌ای، قادر به بیان عظمت و شهامت آن حضرت در برابر مرد سفّاك و بى‌رحمى همچون ابن زیاد ملعون نیست! و تنها می‌توان گفت که زینب کبری (ع) فرزند حیدر کرار (ع) و فاطمه زهرا (س) است. ❓اما سؤالی که شاید به ذهن بعضی از عزیزان خطور کرده باشد، این است که مگر نه اینکه حادثه کربلا یک جنایت و یک تراژدی است، یک مصیبت و یک رثاء است؛ جنایتی بزرگ که در آن بین جنایتکاران، مسابقه خیانت و رذالت برقرار است! از بستن آب روی کودکان و زنان بی‌گناه گرفته تا کشتن بهترین انسان‌ها و تکه تکه کردن جوانان و نوجوانان بی‌گناه و حتی تیر زدن به گلوی طفل شیرخواره؛ و در ادامه بریدن سرها و اسب تاختن بر بدن‌های بی‌سر، و حمله به خیمه‌های زنان و کودکان و تاراج آنها، و اسیری و شلاق زدن، و بر شتر بی‌جهاز سوار کردن آنان و صدها جنایت دیگر... پس چرا حضرت زینب (س) می‌فرمایند: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا»؛ مگر در این همه جنایت هولناک، زیبایی هم وجود دارد؟! ✅ در جواب، اولاً باید بدانیم که حضرت زینب (س) این جمله را هنگامی فرمودند که ابن زیاد گفت: «كار خدا را نسبت به برادر و خاندانت چگونه ديدى؟» لذا حضرت با اشاره به «مقدرات الهی» چنین فرمودند که «من جز زیبایی چیزی ندیدم» و بدیهی است که رضای اهل‌بیت (ع) همواره منطبق بر رضای الهی است، چنانچه امام حسین (ع) پس از آن‌همه مصیبت، در گودی قتلگاه و در لحظات آخر فرمودند: «الهی رِضاً بِرِِضِاک»؛ ⬅️ ثانیاً ما همیشه از همین بُعد سیاه و خیانت و جنایت به حادثه عاشورا نگاه کرده‌ایم؛ اما همانطور که در سخن دیروز عرض کردیم، «عاشورا» یک چهره دیگر هم دارد و آن چهره‌ی روشن و درخشان اطاعت‌پذیری و جان دادن در راه محبوب و معشوق است! عاشورا ثابت کرد که انسان خاکی می‌تواند تا عرش اعلی پرواز کند، و تمام هستی و وجود زمینی خود را در راه رضای حضرت دوست قربانی کرده و به جایی برسد که خدا خریدارش شود: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ: خداوند از مؤمنان، جان‌ها و اموالشان را خریداری کرده و (در برابرش) بهشت برای آنان است» (توبه/١١١)؛ در این صفحه از کربلا، همانطور که حضرت زینب (ع) فرمودند، همه‌چیزش زیبایی‌ است، خداپرستی و عشق‌بازی است؛ شجاعت و شهامت است؛ وفاداری و ایثار و ازخودگذشتگی است؛ ولایت‌باوری و ولایت‌یاوری است؛ و در یک کلام، شهادت در راه الهی و ماندگاری است! لذا حضرت زینب (س) خطاب به یزید ملعون فرمودند: «فَکِد کَیْدک وَاسْعَ سَعْیک و ناصِبْ جُهْدَک فوالله لا تمحُو ذکرنا و لا تُمیتُ وَحْیَنا»: «هرچه نيرنگ دارى به كار بند و نهايت تلاشت را بكن و هر كوششى كه دارى به كار گير؛ امّا به خدا سوگند نمی‌توانی ما را بمیرانی و ما را محو کنی و نمی‌توانی چراغِ وحى ما را خاموش کنی...» (بحارالأنوار، ج۴۵، ص١٣۵) ✍️ چنانچه بعد از هزاروچندصدسال، هنوز شاهد زنده بودن حماسه حسینی هستیم. 🏴
سخنرانی دکتر رفیعی- شب سوم.mp3
39.47M
🎙ما ملت امام حسینیم_ ویژگی های انبیا الهی 🏴شام شهادت علیه السلام ۱۴۰۲ 🕌 هیئت بیت المهدی 🗂 حجم : ۳۷ مگابایت 📆مورخ 8 مرداد 1402
. ۱۴۰۲ پرچمدار اومد-به نظر که حیدر کرار اومد پرچمدار اومد-یه نفر که نمی شه تکرار اومد پرچمدار اومد-اونکه زیر دست حیدر بار اومد چه قدر با جگر می ره-باهنر می ره دشمن از مقابلش داره در می ره زمین پیش پاش برخاست-پرچمش بالاست می رسه سر می زنه از چپ و از راست می گه یا علی-می ره با غضب مجموعه ای از غیرت و ادب تا جلو می ره-هی قدم قدم دشمنش می ره-هی عقب عقب نام اور عباس-اونکه رو‌ کعبه می ره منبر عباس نام‌ اور عباس-یه سپاهن با علی اکبر عباس نام اور عباس-یه کلام ختم کلام حیدر عباس تاکه-قدعلم می کرد-قلع و غم می کرد با یه ضربه شر چند تا رو کم می کرد چه قدر-؛صف شکن می زد-سر و تن می زد ضربه هاشُ مثل امام حسن می زد هم‌سمت یمین-هم سمت یسار شد همهمهُ-شد گرد و غبار سردار بنی هاشم اومده اخمش رو ببین-تیغش به کنار ✍ 👇
. بسم الله الرحمن الرحیم  سَلامٌ عَلی آلِ یاسین *خود امام زمان به محمد ابن عبدالله حنگری فرمود هر وقت مشکلاتتون به حدی رسید که دیگه راه چاره نداشتید با این زیارت به خدا استغاثه کنید...* سَلامٌ عَلی آلِ یاسین اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا داعیَ اللهِ وَ ربّانیَّ آیاتِه اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بابَ اللهِ وَدَیّانَ دینِهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ اللهِ وَناصِرَ حَقِّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهِ وَدَلیلَ اِرادَتِهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا تالِیَ کِتابِ اللهِ وَتَرْجُمانَهُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ فی آناءِ لَیْلِکَ وَاَطْرافِ نَهارِکَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّةَ اللهِ فی اَرْضِهِ، *الان کجای عالم شرف حضور داره تو داری برا ابی عبدالله گریه میکنی، اون هم صباحا و مسائا گریه میکنه این گریه ات با گریه ی آقا عجین شده ، خوش به حالتون..*  اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا میثاقَ اللهِ الَّذی اَخَذَهُ وَوَکَّدَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَعْدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَالْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَالْغَوْثُ وَالرَّحْمَةُ الْواسِعَةُ، وَعْداً غَیْرَ مَکْذوُب، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقوُمُ،* تنها زیارتی که به تمام حالات امام زمان سلام میکنه همین زیارته"* اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقوُم، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقْعُدُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقْرَأُ وَتُبَیِّنُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تُصَلّی وَتَقْنُتُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَرْکَعُ وَتَسْجُدُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تُهَلِّلُ وَتُکَبِّرُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَحْمَدُ وَتَسْتَغْفِرُ،*آقا داره برات استغفار میکنه ،تشکر کن از این آقای مهربان، تو هم بگو: "یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِینَ" اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تُصْبِحُ وَتُمْسی، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ فِی اللَّیْلِ اِذا یَغْشى وَالنَّهارِ اِذا تَجَلّى، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الاِْمامُ الْمَأمُونِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأمُولُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ بِجَوامِعِ السَّلام اُشْهِدُکَ یا مَوْلاىَ اَنّى اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، وَاَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ لا حَبیبَ اِلا هُوَ وَاَهْلُهُ، وَاُشْهِدُکَ یا مَوْلایَ * اینجا با افتخار بگو، اعتراف کن،اعتقاده امامتت رو باز گو کن، اون ساعتی که ملقن داره بدن من و تورو داره تلقین میده ، اونجا دیگه زبونت بنده ،نمیتونی چیزی بگی، اینجا با افتخار میگم :*  اَنَّ عَلِیّاً اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ حُجَّتُهُ (....) وَاَشْهَدُ اَنَّکَ حُجَّةُ اللهِ، اَنْتُمُ الاَْوَّلُ وَالاْخِرُ وَاَنَّ رَجْعَتَکُمْ حَقٌّ لا رَیْبَ فیها * در قاعده رجعت،اول کسی که بعد از امام زمان رجعت میکنه، مادرش فاطمه ست، دومین نفر،خود سیدالشهداست ،علامه مجلسی روایت رو میاره : حسین میاد اما به کیفیتی که سر در بدن نداره... تا مادر چشمش به حسین بی سرش میوفته چنان ناله ای میزنه ....* وَاَنَّ رَجْعَتَکُمْ حَقٌّ لا رَیْبَ فیها یَوْمَ لا یَنْفَعُ نَفْساً ایمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ اَوْ کَسَبَتْ فی ایمانِها خَیْراً، وَاَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ، وَاَنَّ ناکِراً وَنَکیراً حَقٌّ، وَاَشْهَدُ اَنَّ النَّشْرَ حَقٌّ، وَالْبَعَثَ حَقٌّ، وَاَنَّ الصِّراطَ حَقٌّ *پیغمبر فرمود سلمان دخترم فاطمه وارد محشر میشه وقتی میخواد وارد بهشت بشه ،یه سر چادرش تو بهشته ، یه سر چادرش هم رو پل صراط پهنه، بعد ندا میدن "یا أَیُّهَا الْمُحِبُّونَ لِفَاطِمَه"َ آی محبین فاطمه بیاین ، بیاین ،بیاین "تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَهَ" به ریشه های چادر مادر چنگ بزنید از این حبل الله بگیرید و وارد بهشت بشید* وَاَنَّ الصِّراطَ حَقٌّ وَالْمِرْصادَ حَقٌّ، وَالْمیزانَ حَقٌّ(.....)فَنَفْسی مُؤْمِنَةٌ بِاللهِ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَبِرَسُولِهِ وَبِاَمیرِ الْمُؤْمِنینَ وَبِکُمْ یا مَوْلایَ اَوَّلِکُمْ وَآخِرِکُمْ، وَنُصْرَتی مُعَدَّةٌ لَکُمْ وَمَوَدَّتى خالِصَةٌ لَکُمْ آمینَ آمینَ 👇
روز اول.mp3
44.83M
📝 صوت کامل سخنرانی در روز شهادت امام سجاد علیه السلام 🎤حجت الاسلام . 📆 یکشنبه ۸ مرداد محرم ۱۴۰۲
. ‍ ‍ ‍ اهمیت استفاده از شواهد لفظی،به همراه نمونه و مثال مباحثی که ارائه می شود سومین اصل از اصول و مبانی اثرگذاری در مداحی؛ یعنی اصل«استفاده از شواهد و نظایر» مورد بحث و بررسی قرار می گیرد که عناوین این بحث شامل موارد زیر می باشد: ✅1. استفاده از شواهد لفظی ـ سنتها ✅2. استفاده از شواهد لفظی ـ روایات ✅3. استفاده از شواهد لفظی ـ اشعار ✅4. استفاده از شواهد لفظی ـ قول علما و بزرگان ✅5. استفاده از شواهد لفظی ـ اتفاقات روز ✅6. فضای جلسه و حالات مداح 2⃣ مثالها👇 👈حضرت علی اکبر علیه السلام 🔽 1⃣ ♨️ از امام صادق سئوال کردند: یابن رسول الله شیرین ترین ساعت عمر یه پدر و مادرکی؟ فرمود: سالها زحمت بکشن، با خون دل فرزندی رو به جوانی برسونن، این جوان جلو چشم پدر مادر راه بره، به قد و بالاش نگاه کنن، لذت ببرن.فلذا وقتی علی اکبر اومد گفت: بابا می خوام برم" نگفت نرو فرمود: می خوای بری برو، اما چند قدم جلو چشمم راه برو! می خوام قد و بالات و ببینم.گفتم: "یابن رسول الله !سخت ترین ساعت عمر یه پدر و مادر کی؟ دیدن اشک تو چشمای امام صادق حلقه زد. فرمود: سخت ترین ساعت عمر یک پدر و مادر اون ساعتیه که بیان کنار بدن جوانشون. خدا می دونه به ابی عبدالله چه گذشت! 🔻🔻 حضرت زهرا سلام الله علیها 👇 2⃣♨️ اومد خدمت امام صادق(ع) ، فرمود "فلانی کجابودی ، مدتی نیستی دلم برات تنگ شده بود ". عرض کرد :"یابن رسول الله درگیر تولد فرزندی بودم ،خدابهم بچه ای عنایت کرده ". فرمود :چیه ؟ عرض کرد :دختره . فرمود :"به به ! برکت خانه ست نعمت ورحمت الهی است . بگو ببینم اسمشو چی گذاشتی ؟ عرض کرد: آقا ! اسمش رو فاطمه گذاشتم . تا گفت فاطمه ، آقا تمام قد بلند شد ، دستهاشو روی سر گذاشت . سه بار صدا زد : آه ! بعد چنان گریه میکرد ،بدنش میلرزید. عرض کرد: :یابن رسول الله مگه بد کردم اسم دخترمو فاطمه گذاشتم که شمارو منقلب کرد .فرمود:نه خوب اسمی رودخترت گذاشتی . اما مواظب باش یه وقت سیلی بهش نزنی . آی .. 🚩روضه خوانی استاد فراهانی🚩 .👇
. ‍ تحلیل🔎 روضه شهادت و گریز به علیه السلام 📝📝 👇 وقتی میخواستن حلقوم شهید حججی رو ببرّن دستاش بسته بود. اما دستای اربابتون باز بود.یه وقت دید آقا دستشو گذاشت رو خنجر فرمود:اگه دستتو برداری میگذارمت تو آغوش پیغمبر،نجات پیدا میکنی. (فدات بشم آقا جان) آی اونایی که مثل من در خانه ارباب آبرو ندارید،یه وقت نا امید نشی❗️ آقا به اون ملعون هم عنایت کرد❗️ فرق بعدی‼️ تا خنجرُ رو حلقوم شهید محسن کشید دیدم خون جوشید، اما اون نانجیب هرچی خنجرُ کشید دید نمی بُره ،فکر کرد اثر تشنگیه❗️ آی روزه دارا تشنه شدی❓ آخه آدم تشنه پوستش سفت میشه❗️فکر کرد اثر تشنگیه،فرمود نه مادرم بوسیده،جدّم بوسیده،زینبم بوسیده❗️ 🔰🔰 گریز یعنی ایجاد حلقه ارتباطی بین روضه ای که در آن واقع هستیم و روضه حضرت ابا عبدالله،که اعظم مصیبات است حال آنکه دو راه برای این کار وجود دارد ۱- اشاره به تفاوت روضه ها مثال: زمانی که امام رضا علیه السلام در لحظات آخر عمر شریفشان بودند ،امام جواد علیه السلام از مدینه خود را به مرو رساند و سر پدر را به دامن گرفت 👈هر پدری آرزو داره لحظات آخر سرش روی دامن پسرش باشه❗️ولی کربلا برعکس شد ،وقتی ابی عبدالله رسید کنار بدن علی اکبرس دیگه زانوهاش توان نداشت..... ۲- اشاره به شباهتها در فایل پیوستی ،استاد معظم ابتدا به شباهت شهادت و حضرت اباعبدالله اشاره کردند و در نهایت به تفاوتها ختم شد اگه سر از تن شهید حججی جدا کردند دستاش بسته بود اما اربابش اباعبدالله..... 💯جهت دستیابی به این شباهتها و تفاوتها ،توصیه می شود کتاب ارزشمند را مطالعه کنید و یا می توانید مباحث آن را در کانال پیگیری کنید❗️ ✅اشاره به حوائج مستمع🔸 در این فایل، استاد فراهانی ،به این مطلب اشاره داشتند که اگه مثل من گنهکاری اما نا امید نباش چون اربابمون دست شمر رو هم میخواست بگیره،، که برای ایجاد امید و نرم کردن دل مستمع و آمادگی برای پذیرش روضه بسیار مفید است 🔻اما توصیه میشود در جلساتی که نزد مستمع مقبولیت دارید خودتان را مثال بزنید چون در مجلس خودشان می خواندند مقبولیت کامل داشتند🔸 بارها گفته شده که اگر مداح بخواهد روی مستمع تاثیر بگذارد مهمترین عامل آن تاثیر گرفتن خود از روضه ای که میخواند ،به همین دلیل بود که تاثیر کلام استاد فراهانی روی مستمع بیشتر شد که ایشان خودشان از روضه بیشترین تاثیر را گرفته بودند و حال گریه داشتند چون مستمع ایشان در جلسه هیات روزه دار بود ایشان از احساس تشنگی مستمع برای لمس بیشتر روضه توسط مستمع استفاده کردند❗️ آدم وقتی تشنه میشه پوستش سفت میشه ..... 🔆
. 📝📝 👇1⃣ مرحوم آ شیخ رضای سراج رو، بعضی ها دیده بودن، منبری قدر با حال باسوز، ید طولایی تو روضه خوندن داشت، ایشون می گفت: " یه شب از منبر می رفتم طرف خونه، زیرگذر دیدم یه جوونی ایستاده، یه بچه ای رو بغل کرده داره گریه می کند، فکر کردم فقیره اومدم دست تو جیبم کنم، سرش رو بلند کرد سلام کرد گفت: "حاج آقا گدا نیستم، اما بیچاره ام گرفتارم درمانده ام گفتم، چیه؟ می تونم کمکت کنم،" گفت: " این بچه که تو بغل منه" بچه ی منه، صبح تا شب مریض بوده، عیالم دست تنها بدون اجازه از خونه بیرون نرفته، وقتی من اومدم گفت: (بچه داره تو تب می سوزه.) گفتم " (بده من بچه رو میبرم پیش طبیب)، بین راه بچه رو دستم جان داده، میخوام خونه برگردم خجالت میکشم آی یه وقت دیدن ابی عبداله این قنداقه بغل کرده،( مختار، وقتی قتله کربلا رو به سزای اعمالشون می رسوند، از یکی که خیلی قسی القلب بود، پرسید "دلت هیچ سوخت تویی این ماجرا؟" گفت: آره مختار، یه جا دلم به حال حسین سوخت.") گفت: "کجا؟" گفت "وقتی دیدم این قنداقه رو بغل کرده، هی یه قدم طرف خیمه میره یه قدم برمی گرده، خیلی دلم برای حسین سوخت." اومد پشت خیمه،یک قبر کوچکی کند، نماز خوند به بدن ، اومد بدن و دفن کنه، یه وقت دید یه صدای ناله ای مییاد، یکی صدا می زنه "حسین جان" صبرکن یه بار دیگه بچه ام و ببینم. ................... 📝📝 👇2⃣ مرحوم مقدس اردبیلی هرسال، حرکت میکرد پیاده نزدیک عاشورا با طلبه ها ، از نجف می اومدن کربلا، یه آقا طلبه ای بود روضه خونی می کرد تو راه هر وقت خسته می شدن، می شستن این طلبه روضه می خوند گریه می کردن خستگی شون رفع می شد بازم حرکت میکردن ، یه سال وقتی میخواستن حرکت کنند برای این آ طلبه مشکلی پیش اومد نتونست بیاد ،اینادلشکسته، بدون روضه خون اومدن ،شب عاشورا ،رسیدن توصحن ابی عبدالله ( خدا قسمت کنه یه شب عاشورایی ) خیلی دلشکسته اند، شب عاشورا صحن ابی عبدالله روضه خون نباشه ، اونم برای ای جمعی که اهل علم و خادم این آستانند چقدر سخته یه وقت دیدن یه آسیدی نورانی ،خال هاشمی رو صورتش ، اومد رو کرد به مقدس اردبیلی فرمود : آقا میخواین براتون روضه بخونم ؟ همه منتظرند . آقا بفرمائید . یه نگاه عجیبی کرد به گنبد ابی عبدالله ؛ با نگاهش همه رو منقلب کرد .گفت : یا جداه ! نه من ، نه این مقدس ،نه این طلبه ها،هیچ وقت فراموش نمی کنیم اون لحظه ای که اومدی دم خیمه باعمه ام وداع کنی . ای .. ............. . 📝📝 👇3⃣ امام مجتبی فرمود: " ، روضه من نه فقط تشت و پاره های جگره ، روضه من نه زخم زبانه، روضه من نه غربتمه: روضه من اینه عبدالزهرا براهمه بگو، از مسجد با مادرم می آمدم، مادرم محاجه فرمود،برگه فدک تو دست مادرم بود، یه وقت دیدم اون ملعون اومد راه کوچه رو بست، سند فدک و از دست مادرم کشید پاره پاره کرد. مادرم فرمود: "خدا شکمت روپاره کنه، یه وقت چشماش از حدقه بیرون اومد (عالم جلو فاطمه سرپایین می ندازه) یه وقت دیدم دست بالا رفت(آی امام حسنی ها)، دیدم آسمون داره میچرخه ، (زبان حاله ها) نگاه کردم دیدم مادر رو زمین افتاده، مادرم یه سیلی از اون نامردخورد، یه ضربه از دیوار خورد، تا اونجا مادر دست من و گرفته بود، از اونجا به بعد من دست مادرم رو گرفتم، بیا بریم مادر...! ای... 🔸
Ali Abdolmaleki - Nashod (320).mp3
8.44M
خیلی دعا کردم؛ نشد ●♪♫ مشکوُ بغل کردم؛ نشد ●♪♫ داداش حسین، شرمندتم ●♪♫ رفتم که برگردم؛ نشد… ●♪♫ چشمام نمی بینه، داداش ●♪♫ بدجوری دستام خاکیه ●♪♫ هر کار میشد کردم؛ نشد ●♪♫ شرمنده… مشکم خالیه ●♪♫ از ناقه افتادم زمین ●♪♫ دستام، برام کاری نکرد ●♪♫ تا خیمه ها؛ راهی نبود ●♪♫ مشک آبروداری نکرد! ●♪♫ ندون گرفتم عشقت رو ●♪♫ سینه سپر کردم نشد ●♪♫ خواستم علمداری کنم ●♪♫ رفتم که برگردم؛ نشد ●♪♫
4_5913315968179768844.mp3
16.17M
🔖منبر کامل 🔖 🦋شب تاسوعای حسینی 📌بصیرت نافذ ✍محرم ۱۴۰۲ شمسی
43.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 آقاروضه‌خون/ قسمت اول ▫️قول داده بودیم که از امروز، خلاصه دیدار و گفت‌وگو با ذاکران روضه‌خوان را منتشر کنیم. ▫️در اولین قسمت از مجموعه «آقاروضه‌خون» سراغ حاج رضا مهدوی‌سیرت، پیرغلام ٨١ ساله‌ای رفتیم که از سال ١٣۵٠ تاکنون به تنهایی به خانه‌های مردم می‌رود و روضه می‌خواند. ▫️حاج آقارضا، دعاخوان مسجد بقیةالله در میدان بروجردی تهران هم هست. ▫️او بر اثر دوبار سقوط در چاله‌های شهری، دچار شکستگی عمیق شده و در بستر افتاده، اما باز هم از جا برخاسته و به روضه‌خوانی‌اش ادامه داده. ▫️در اولین قسمت «آقاروضه‌خون» او هم از روضه‌های خانگی گفته و هم چند بیت برای شما مدح سیدالشهدا علیه‌السلام را ارائه داده است. ▫️
41.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 آقاروضه‌خون/ قسمت دوم ▫️در دومین قسمت از مجموعه «آقاروضه‌خون» به دیدار حاج سیدعلی‌اکبر ماجدی، پیرغلام اباعبدالله رفتیم که تاکنون دوبار سکته کرده و از حدود ۵ سال قبل خانه‌نشین شده است. ▫️حاج سیداکبر پس از ابتلا به دیابت و عوارض جسمانی ناشی از بروز سکته مغزی، دچار ضعف حافظه هم شده است. ▫️او برادر حاج سیدمحمد ماجدی و از شاگردان مرحوم حاج علی آهی است. ▫️در دومین قسمت «آقاروضه‌خون» او هم از روضه‌های خانگی گفته و هم این‌که الآن بانیانش به دلیل خانه‌نشینی او، روضه را به صورت آنلاین سفارش می‌دهند. به قول خودش: «صدای ما را ضبط می‌کنند و نوارش را می‌برند!»
43.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 آقاروضه‌خون/ قسمت سوم ▫️حاج ناصر کاظمی از ۶۰ سال پیش لباس نوکری آقا سیدالشهدا علیه‌السلام را پوشیده و با شاگردی مرشد رجب نابینا، روضه‌خوانی را شروع کرده است. ▫️در قسمت سوم «آقاروضه‌خون» سراغ او رفتیم که فرزندی ندارد و حالا در سنین بالا، بیمار و ناتوان شده است. اتفاقاً همسرش هم حال خوشی ندارد. ▫️حاج ناصر حرف‌های خوبی در این ویدیو زده که یکی از آن‌ها این است: «امام حسین رو به پول نفروشید.» ▫️حتماً توسل آخر این مصاحبه را بشنفید و از صدای استثنایی این پیرغلام روضه‌خوان حظ ببرید.
تصویری 🕌 7️⃣ 🏴 دست‌های آلوده به خون علیه‌السلام به روایت زیارت عاشورا
نهم.mp3
16.23M
🎙 خصوصیات حضرت عباس علیه السلام 🕌 هیات حسن بن علی (ع)
. اهلبیت چند روزی در کوفه زندانی بودند و بعد از مکاتبه و رفت و برگشت پیک، یزید دستور داد اسرای آل محمد رو بهمراه سرهای شهدا به شام بفرستند. میخواست با اینکار از همه ی مخالفینش زهره چشم بگیرد ولی با روشنگری های حضرت زینب سلام الله علیها و امام سجاد علیه السلام موفق نشد به مردم جاهل آنزمان ،بقبولاند که چون ما جنگ را بردیم ، پس حق با ما بوده ... اما عمه ی سادات در کوفه، با خطبه اش ساکتینِ کوفی را بیدار کرد تا تبدیل به توابین شوند و حضرت زین العابدین در شام و مسجد اموی، آیاتی را تلاوت کرد که مردم شام، تازه متوجه شوند که خارجی ایی در کار نبوده ، بلکه در کربلا فرزندان پیامبر را شهید و اسیر نموده اند... . 👈 .
. مصیبت ها و توهین های صورت گرفته در شهر شام به خاندان اهل بیت (ع) و کاروان اسرای کربلا به حدی بود که در روایت داریم، از امام سجاد (ع) پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ ۳ بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام! امان از شام! طبق روایت دیگر امام سجاد (ع) به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام ۷ مصیبت بر ما وارد کردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: ۱. ستمگران در شام اطراف ما را به شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله می کردند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می زدند. ۲. سرهای شهداء را در میان کجاوه های زن های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس (ع) را در برابر چشم عمه هایم زینب و ام کلثوم (ع) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (ع) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه (س) و فاطمه (س) می آوردند و با سرها بازی می کردند و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم سُتوران قرار می گرفت. ۳. زن های شامی از بالای بام ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد و چون دست هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. ۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار چرخاندند و می گفتند: «ای مردم! بکُشید این ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند!» ۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می گفتند: این ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر، خندق و.. .) کشتند و خانه های آن ها را ویران کردند. امروز شما انتقام آن ها را از این ها بگیرید. ۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند، ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. ۷. ما را در مکانی اسکان دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می بردیم. اهل بیت (ع) نهایتا در اول ماه صفر به شام رسیدند ، خطبه های امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) و توهین ها و جسارت های صورت گرفته به سر بُریده امام حسین (ع) و اسرای اهل بیت (ع) از جمله اتفاقاتی بود که در شام به وقوع پیوست.
دغدغه جدی امام حسین(ع)؛ زوال تدریجی دین داری مردم [منبر ۳۰ دقیقه ای] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🌸شعر نازم حسين را كه چو در خون خود تپيد شيوا ترين حماسه عالم بيافريد ديدي دقيق بايد و فكري دقيق تر تا پي برد به نهضت آن خسرو رشيد قامت چو زير بار زر و زور خم نكرد در پيش عزم و همّت وي آسمان خميد تا ننگرد مذلّت و خواري و ظلم و كفر داغ جوان و مرگ برادر به ديده ديد بربسته بود باب فضيلت به روي خلق گر قتل او نمي شد اين باب را كليد برگي بُوَد ز دفتر خونين كربلا هر لاله و گلي كه به طرف چمن دميد از دامن سپيد شريعت ز دود شست با خون سرخ خويش، سيه كاري يزيد يكسان رخ غلام و پسر بوسه داد و گفت در دين ما سيه نكند فرق با سفيد بُد تشنه عدالت و آزادي بشر آن العطش كه از دل پر سوز مي كشيد چونان كه گفت خواهر خود را اسير باش آزاد تا جهان شود از قيد هر پليد بانوي بانوان جهان، آنكه روزگار بعد از علي خطابه سرايي چو وي نديد لطف كلامش از " اَ مِنَ العدل" بين كه ساخت .رسوا يزيد و پرده اهل ستم دريد خوشبخت ملتي كه از نهضت بزرگ گردد ز روزي معرفت و عقل مستفيد "خوشدل" دريغ و درد كه ما بهره كم بريم. .زين نهضت مقدس و زين مكتب مفيد ❇️ نکاتی از تاریخ عاشورا (طرح موضوع) وقتی که امام حسین(ع) مخالفت خود را با خلافت یزید اعلام کرد افراد مختلفی با اغراض و انگیزه های مختلف با آن حضرت گفتگو کرده اند از آن جمله است مروان که دشمنی دیرینه با اهل بیت دارد با امام حسین (ع) در یکی از کوچه های مدینه مورد گفتگو شد. مروان گفت: یا اباعبداللَّه! من خیرخواه تو هستم بیا با یزید بیعت کن، خودت را به کشتن نده. امام حسین(ع) فرمود: «اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ وَعَلَى الاِْسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِيَتِ الاُْمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ يَزيدَ، وَلَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللّه ِ (ص)يَقُولُ: اَلْخِلافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى آلِ اَبى سُفيانَ...وَيحَكَ ! أتَأمُرُني بِبَيعَةِ يَزيدَ وهُوَ رَجُلٌ فاسِقٌ ؟...»   انا للّه و انا اليه راجعون و فاتحه اسلام را باید خواند آن گاه که امّت اسلام گرفتار چوپانى همانند يزيد شده است و من خودم از رسول خدا (ص) شنيدم كه مى فرمود: خـلافت بر آل ابوسـفيان حـرام است. تو مرا به بیعت با یزید توصیه میکنی در حالی که می دانی یزید مرد فاسقی است. امام حسین(ع) در ادامه به کلام پیامبر در مورد معاویه اشاره فرمود : «فاذا رأیتم معاویة علی منبری فابقروا بطنه فَوَاللَّهِ لَقَدْ رَآهُ أَهْلُ المَدینَةِ عَلی مِنْبَرِ جَدّی فَلَمْ یفْعَلُوا ما أُمِرُوا بِهِ، فَابْتَلاهُمُ اللَّهُ بِاِبْنِهِ یزیدَ» پیامبر فرمود هر گاه معاویه را بر منبر من دیدید شکمش را پاره کنید به خدا قسم مردم مدینه معاویه را بر منبر پیامبر دیدند و به آن وظیفه ای که بدان امر شده بودند عمل نکردند پس خداوند آنها را به یزید مبتلا کرد. ➖مماشات با افراد فاسق، همراهی کردن با افراد دین ستیز و تن دادن به خواسته های اجتماعی آنها ، آنها را را جری تر کرده و با دریدگی بیشتر زیاده خواهی های خود را دنبال خواهند کرد. ➖ برخی افراد متدین ساده لوح که خط مماشات را دنبال می‌کنند باید از این برش تاریخی عبرت بگیرند که اگر به افراد زیاده خواه در جامعه فرصت داده شود به هیچ کس رحم نخواهد کرد و احترام هیچ کدام از مقدسات را نگه نخواهند داشت و حضرت امیر(ع) وصیت فرمود: «لاتَتْرُكُوا الاَْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ، ثُمَّ تَدْعُونَ فَلا يُسْتَجَابُ لَكُمْ»امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد كه اشرار بر شما مسلّط خواهند شد سپس هر چه دعا كنيد مستجاب نمى گردد 👈سید الشهدا (ع)در مسیر کربلا نیز تأسف شدید شان از فاصله گرفتن افراد جامعه از حق و حقیقت و معنویت را ابراز فرمود: «إنّ هذهِ الدُّنيا قَد تَغَيَّرَت و تَنَكَّرَت ، و أدبَرَ مَعروفُها ، فلَم يَبقَ مِنها إلاّ صُبابَةٌ كَصُبابَةِ الإناءِ ، و خَسيسُ عَيشٍ كالمَرعى الوَبيلِ أ لاَ تَرَونَ أنَّ الحَقَّ لا يُعمَلُ بهِ ، و أنَّ الباطِلَ لا يُتَناهى عَنهُ» براستى كه اين دنيا ديگرگونه شده و چهره عوض كرده و خوبى هايش پشت كرده و رفته است و از آن جز ته مانده اى همچون ته مانده آبى در ظرفى و اندك عيشى همانند چراگاهى آفت زده باقى نمانده است. آيا نمى بينيد كه به حق عمل نمى شود و از باطل نهى نمى شود؟ 👈با این مقدمه دغدغه مقدس سیدالشهدا(ع) زوال تدریجی دین و ایمان افراد جامعه را مورد بحث قرار خواهیم داد .👇