eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.2هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
558 ویدیو
784 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
🕯 قتل صبر یعنی چه؟ ⚫️ نخستین کسی که به کشته شدن سیدالشهداء به تعبیر قتل صبر تصریح کرد، امام سجاد علیه السلام بود. حضرت در خطبه مشهورش در کوفه فرمود: ﴿أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا وكَفى بِذلِكَ فَخرا﴾. منم فرزند کسی که به قتل صبر کشته شد و همین در مقام فخر مرا بس است. قهرا جای این سوال هست که قتل صبر یعنی چه؟ مرحوم طریحی در مجمع البحرین ذیل واژه صبر ذکر کرده است که قتل صبر؛ یعنی: ﴿جان داری را زنده نگهدارند و آن قدر به او ضربه بزنند تا بمیرد.﴾ این واژه در مورد حیواناتی که زجرکش می شوند هم به کار می‌رود. امام سجاد علیه السلام می‌خواهد بگوید که پدر مرا اینچنین کشتند. ⚫️ اگر تعداد زخم های وارد بر پیکر حضرت سیدالشهداء علیه السلام را بدانیم و اگر از تعبیر تاریخ ﴿فصار جسده کالقنفذ﴾؛ (بدن امام علیه السلام همچون خارپشت شده بود) آگاه باشیم به معنای گفته امام سجاد علیه السلام به خوبی واقف می‌شویم. 📚 صد نکته از هزاران (پیرامون نهضت سالار شهیدان) صفحه ۲۱۹ ......... ▪️قتل صبر قتل صبر آن است که انسان یا حیوانی را بسته نگه دارد و بکشند. در حدیث است که پیامبر(ص) کسی را اینگونه نکشت و از این گونه کشتن چهارپایان نهی شده است، یعنی اینکه جانداری را زنده نگه دارد و آنقدر به او ضربه بزنند تا بمیرد. به شهدا و اسیرانی که کشته می‌شوند نیز "مصبور" گفته می‌شود. در مورد حیواناتی که زجرکش می‌شوند نیز به کار می‌رود. از مظلومیت سیدالشهدا(ع) و قساوت کوفیان یکی همین بود که حسین بن علی(ع) را هنوز رمق در بدن داشت مورد ضربه‌های شمشیر و نیزه قرار دادند. امام سجاد علیه السلام به عنوان افشاگری از ستم یزیدیان در خطبه‌ای که در کوفه در حال اسارت خواند و خود را به مردم فریب خورده و به خواب سیاسی رفته معرفی کرد از جمله فرمود: " اَنا ابنُ مَن قُتِلَ صَبراً و کَفی بِذلِکَ فَخراً " من پسر کسی هستم که به قتل صبر کشته شد و همین افتخار مرا بس. * در مورد مسلم بن عقیل نیز در تاریخ آمده ابن زیاد او را به قتل صبر کشت. 📚منابع: فرهنگ عاشورا، ص۳۵۳ برگرفته از: گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۲۳۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✔️اعتراف دشمن به فضیلت علی اکبر حضرت علی اکبر(ع)به حدی در قلوب مردم جا گرفته بود که مخالفین هم با دیده احترام و عزّت به او می‌نگریستند. روزی معاویه از اطرافيانش پرسيد: "چه كسي در اين زمان براي خلافت مسلمانان برديگران برتري دارد و براي حكمراني بر مردم از ديگران سزاوارتر است؟" اطرافیان متملق به ستايش خليفه پرداختند و او را لايق اين منصب معرفي كردند. معاويه گفت: نه چنين نيست، «أَولَی النَّاسِ بِهَذَا الأَمرِ عَلِی بنُ الحُسَینِ بنِ عَلِی(ع) جَدُّهُ رَسَولُ اللهِ(ص)، وَ فِیهِ شُجَاعَةُ بَنِی هَاشِمِِ وَ سَخَاءُ بَنِی أُمَیةِ وَ زَهوُ ثَقِیفِِ» شايسته ‏ترين افراد براي امر حكومت، علي اكبر فرزند حسين است كه جدّش رسول خدا است و شجاعت بني ‏هاشم، سخاوت بني اميه و زيبايي قبيله ثقيف را در خود جمع كرده است.(۴) ✔️فضایل علی اکبر (ع) 🔸حضرت امام حسین علیه السلام به هنگام بدرقه جوانش به سوی میدان این آیه را تلاوت فرمود: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد.آنها فرزندان و (دودمانی) بودند که (از نظر پاکی و تقوا و فضیلت،) بعضی از بعض دیگر گرفته شده بودند؛ و خداوند، شنوا و داناست (و از کوششهای آنها در مسیر رسالت خود، آگاه می‌باشد). که درجاتی از پاکی و طهارت روح را برای علی اکبر علیه السلام به اثبات می‌رساند. 🔹هنگامی که بدن علی اکبر زخم‌های فراوان خورده بود، خطاب به پدر گفت: «یا ابتاه هذا جدی رسول الله قد سقانی بکاسه الاوفی لا ظما بعدها ابدا» پدر! این جدم رسولخداست با کاسه ای سیرابم کرد که بعد از آن تشنگی نمی‌باشد. این سخنان که در لحظات آخر عمر بیان شده است حقیقت شأن و منزلت علی اکبر را تأیید می‌کند. 🔸امام سجاد علیه السلام بدن مطهر او را در مقبره‌ای مستقل در مجاورت مرقد مطهر پدرش به گونه‌ای دفن نمود که از دیگر قبور شهدا مشخص باشد. 🔹حضرت مهدی (عج) در زیارت ناحیه مقدسه او را از نسل پاک و تبار ابراهیم (ع) دانسته، بر او و پدرش درود فرستاده است؛ السَّلامُ عَلَیکَ یا أوَّلَ قَتیلٍ مِن نَسلِ خَیرِ سَلیلٍ مِن سُلالَةِ إبراهیمَ الخَلیلِ صَلَّى اللّهُ عَلَیکَ وعَلى أبیکَ إذ قالَ فیکَ: قَتَلَ اللّهُ قَوما قَتَلوکَ، یا بُنَیَّ ما أجرَأَهُم عَلَى الرَّحمنِ وعَلَى انتِهاکِ حُرمَةِ الرَّسولِ! عَلَى الدُّنیا بَعدَکَ العَفا. سلام بر تو، اى نخستین کُشته از تبار بهترین بازمانده از نسلِ ابراهیم خلیل؛ درود خدا بر تو و بر پدرت، آن گاه که در باره‌ات فرمود: «خدا بکُشد آن گروهى را که تو را کُشت. پسرم چه جرأتى بر خداى مهربان کردند و چه جسارتى در هتکِ حرمت پیامبر؛ پس از تو، خاک بر سرِ دنیا». کأنّی بِکَ بَینَ یَدَیهِ ماثِلاً، ولِلکافِرینَ قائِلاً : أنَا عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ بنِ عَلِیّ نَحنُ وبَیتِ اللّهِ أولى بِالنَّبِیّ أطعَنُکُم بِالرُّمحِ حَتّى یَنثنَی  أضرِبُکُم بِالسَّیفِ أحمی عَن أبی ضَرَبَ غُلامٍ هاشِمِیٍّ عَرَبِیّ  وَاللّهِ لا یَحکُمُ فینَا ابنُ الدَّعِیّ گویى که من ، در نزد تو هستم و تو به کافران مى‌گویی من على، پسر حسین بن على‌ام. به خانه خدا سوگند که ما به پیامبر نزدیکتریم. با نیزه چنان بر شما خواهم زد که نوک آن کج شود و با شمشیر در حمایت از پدرم، شما را مى‌زنم، زدنِ جوان هاشمىِ عرب. به خداوند سوگند، پسر بى نسب (ابن زیاد)، حق ندارد بر ما حکمرانى کند. ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.مقتل الحسین خوارزمى، ج۱، ص۲۲۶. ۲.كنز العمّال ،۴۵۳۲۴. ۳.لهوف، سید بن طاوس، ص۱۱۳. ۴.مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۵۲ ....... ➖➖➖ حتّی هنوز از همه سرها سری حسین بر نیزه دیدمت، چقدر محشری حسین «کهف الرّقیم...» نغمه ی داوودی است این! قرآن بخوان که از همه دل می بری حسین از هرکجای دشت شمیم تو می وزد عطر گل محمّدی پرپری حسین تو قبل قتله گاه چقدر اکبری، ولی تو بعد قتله گاه چقدر اصغری حسین تا گفت: «یا أخا...» به خدا مطمئن شدم عبّاس را به خیمه نمی آوری حسین! من که هنوز هم کمرم درد می کند! حالا بگو تو از کمرت... بهتری حسین؟ چشمم به توست ای سر بی تن که سال هاست تنها پناه بی کسیِ خواهری حسین حتّی به شمر و عاقبتش فکر می کنی! «تو مهربان تر از پدر و مادری حسین» از اشک ما بنای قیامت شود خراب از قاتلان خویش اگر بگذری حسین . .
بندانی. روضه حضرت عباس علیه السلام Amplified.mp3
4.22M
روضه خوانی شهادت حضرت عباس بن علی علیهما السلام، استاد بندانی نیشابوری
وقایع تاریخی روز نهم محرم .mp3
12.18M
وقایع تاریخی روز نهم محرم استاد بندانی نیشابوری
بندانی. شب نهم محرم 1445.غمخانه.mp3
16.68M
سخنرانی شب نهم محرم الحرام ۱۴۴۵ غمخانه بی بی شهربانو سلام الله علیها استاد بندانی نیشابوری
بندانی. وقایع تاریخی. شام غریبان.mp3
8.92M
بیان گوشه ای از مصیبتهای فاجعهٔ جانکاه عصر عاشورا و شام غریبان. استاد بندانی نیشابوری
. بسم رب الحسین یابن الشبیب جد غریبم کفن نداشت بر پیکر مطهر خود پیرهن نداشت یابن الشبیب خنجر او کند بوده است لحن کلام شمر لعین تند بوده است جدم به زیر لب که مناجات می‌نمود تسبیح‌وحمد قاضی‌الحاجات می‌نمود ... قاتل بدید و خشم وجودش زیاد شد راهی به سوی قتلگهش با عناد شد پنداشت شکوه‌ها ز غم بی‌امان کند نفرین و لعنتی به همه دشمنان کند با خود بگفت خاتمه بر لعن او دهم سرنیزه ام فشار به راه گلو دهم اذکارِ بر لب شه لب تشنه را شکست او مست بود و حرمت جد مرا شکست بعد از حسین نوبت اهل خیام شد خیره بسوی خیمه نگاه امام شد پای حرامیان به حرم تا که باز شد دستی بسوی گوش رقیه دراز شد یابن الشبیب عمه ما را کتک زدند آتش دوباره بر دل باغ فدک زدند ناموس کبریا به بلایا اسیر شد از چشم هیز حرمله یکباره پیر شد روضه جدّم نشد تمام آه از ورود دختر زهرا به شهر شام پیش خدا کسی به حَدِ ما عزیز نیست از آل مصطفی زنی اصلا کنیز نیست علیرضا شاد | ۱۴۰۲/۰۵/۰۵✍ . مناجات در گودال قتلگاه 👇 «اَللّهُمَّ! مُتَعالِىَ الْمَكانِ، عَظيمَ الْجَبَرُوتِ، شَديدَ الِْمحالِ، غَنِىٌّ عَنِ الْخَلائِقِ، عَريضُ الْكِبْرِياءِ، قادِرٌ عَلى ما تَشاءُ، قَريبُ الرَّحْمَةِ، صادِقُ الْوَعْدِ، سابِغُ النِّعْمَةِ، حَسَنُ الْبَلاءِ، قَريبٌ إِذا دُعيتَ، مُحيطٌ بِما خَلَقْتَ، قابِلُ التَّوْبَةِ لِمَنْ تابَ إِلَيْكَ، قادِرٌ عَلى ما أَرَدْتَ، وَ مُدْرِكٌ ما طَلَبْتَ، وَ شَكُورٌ إِذا شُكِرْتَ، وَ ذَكُورٌ إِذا ذُكِرْتَ، أَدْعُوكَ مُحْتاجاً، وَ أَرْغَبُ إِلَيْكَ فَقيراً، وَ أَفْزَعُ إِلَيْكَ خائِفاً، وَ أَبْكي إِلَيْكَ مَكْرُوباً، وَ اَسْتَعينُ بِكَ ضَعيفاً، وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْكَ كافِياً، أُحْكُمْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا، فَإِنَّهُمْ غَرُّونا وَ خَدَعُونا وَ خَذَلُونا وَ غَدَرُوا بِنا وَ قَتَلُونا، وَ نَحْنُ عِتْرَةُ نِبَيِّكَ، وَ وَلَدُ حَبيبِكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ، اَلَّذي اصْطَفَيْتَهُ بِالرِّسالَةِ وَ ائْتَمَنْتَهُ عَلى وَحْيِكَ، فَاجْعَلْ لَنا مِنْ أَمْرِنا فَرَجاً وَ مَخْرَجاً بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ». (خدايا! اى بلند جايگاه! بزرگ جبروت! سخت توانمند [در كيفر و انتقام]! بى نياز از مخلوقات! صاحب كبريايى گسترده! بر هر چه خواهى قادرى! رحمتت نزديك! پيمانت درست! داراى نعمت سرشار! بلايت نيكو! هر گاه تو را بخوانند نزديكى! بر آفريده ها احاطه دارى! توبه پذير توبه كنندگانى! بر هر چه اراده كنى توانايى! و به هر چه بخوانى مى رسى! چون سپاست گويند سپاسگزارى! و چون يادت كنند يادشان مى كنى! حاجتمندانه تو را مى خوانم و نيازمندانه به تو مشتاقم و هراسانه به تو پناه مى برم و با حال حزن به درگاه تو مى گريم و ناتوانمندانه از تو يارى مى طلبم تنها بر تو توكّل مى كنم، ميان ما و اين قوم حكم فرما! اينان به ما نيرنگ زدند، ما را تنها گذارده، بى وفايى كردند و به كشتن ما برخاستند.. ما خاندان پيامبر و فرزندان حبيب تو محمّد بن عبدالله(صلى الله عليه وآله) هستيم، همو كه او را به پيامبرى برگزيدى و بر وحى ات امين ساختى. پس در كار ما گشايش و برون رفتى قرار ده، به مهربانيت اى مهربانترين مهربانان!). و آنگاه افزود: «صَبْراً عَلى قَضائِكَ يا رَبِّ لا إِلهَ سِواكَ، يا غِياثَ الْمُسْتَغيثينَ، مالِىَ رَبٌّ سِواكَ، وَ لا مَعْبُودٌ غَيْرُكَ، صَبْراً عَلى حُكْمِكَ يا غِياثَ مَنْ لا غِياثَ لَهُ، يا دائِماً لا نَفادَ لَهُ، يا مُحْيِىَ الْمَوْتى، يا قائِماً عَلى كُلِّ نَفْس بِما كَسَبَتْ، اُحْكُمْ بَيْني وَ بَيْنَهُمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْحاكِمينَ»؛ (پروردگارا! بر قضا و قدرت شكيبايى مىورزم، معبودى جز تو نيست، اى فريادرس دادخواهان! پروردگارى جز تو و معبودى غير از تو براى من نيست. بر حكم تو صبر مى كنم اى فريادرس كسى كه فرياد رسى ندارد! اى هميشه اى كه پايان ناپذير است! اى زنده كننده مردگان! اى برپا دارنده هر كس با آنچه كه به دست آورده! ميان ما و اينان داورى كن كه تو بهترين داورانى!). (1) 📚(1). مقتل الحسين مقرّم، ص 282 - 283.
Kashani-14020506-11Moharram-Hkashani_Com.mp3
24.22M
🔊 📋 کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟ - فصل دوم؛ قسمت یازدهم 🎙 📆 جمعه ششم مردادماه ۱۴۰۲ محتوای این جلسه متناسب با روز عاشورا می باشد 🔸 بضعة الرسول سلام الله عليها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 «آقا روضه‌خون» را دهۀ دوم محرم ببینید آقا روضه‌خون مجموعه‌ای ۱۰ قسمتی از هم‌نشینی با روضه‌خوان‌های خانگی و صحبت دربارۀ این روضه‌هاست که در دهۀ دوم محرم منتشر می‌شود.
. 👇 امشب زمین کربلا ماتم سرا بود ماتم سرا از ماتم خون خدا بود امشب به گردخیمه زینب پاس، میداد(2) گویی که پاس خیمه ها عباس می داد ای زینب نمی دانی ز فرط غم چها کرد از پرده دل مادر خود را صدا کرد گفتا بیا مادر! که آتش شعله و رشد افزوده بر داغ دلم داغی دگر شد مادر! بیا ترسم که آتش شعله گیرد تنها میان خیمه، بیمارم بمیرد مادرسه ساله دختری گم کرده زینب الله اکبر! چه گذشت به بچه هات حسین جان! دیشب، آخر شب، قمر بنی هاشم اطراف خیمه داشت پاسداری می داد، دید یه سیاهی به زمین می نشینه، بلند می شه، میره جلوتر می نشینه صدا زد: کیستی؟ هر کی هستی حرکت نکن! تا من بیام.دید صدای محبوب و مولاش ابی عبدالله است، صدا می زنه: عباس جونم! منم. مولای من چه می کنی؟ فرمود: عباسم! دارم این خارها رو می کنم. چرا آقا جان؟ فرمود:فردا خیمه هام و آتش میزنند، بچه هام آواره بیابونا می شن، می خوام خارتو پای بچه هام نره.این یه حادثه دیشب بود یه حادثه دیگه هم نیمه های شب قمربنی هاشم دید یه عده دارن میان (9) فرمود: اگه یه قدم جلو تربردارید با شمشیر عباس روبرو خواهید شد.ایستادند یک نفر اومد جلو: آقا ما 32 نفریم، عاشقیم! اومدیم جانمون و فدای حسین کنیم. فرمود: صبر کنید! باید ازآقا مولام اجازه بگیرم. اومد دم خیمه ابی عبدالله تا گفت: مولای من! یه عده اومدن. فرمود: عباس جان 32 نفرند؟ عرض کرد: بله آقاجان! فرمود: منتظرشون بودم، بگو بیان ! اما بگو از اسبها پیاده شن! چکمه هاشون و درآرند! آرام بیان! آخه بچه هام تو خیمه خوابیدن. (ای حسین جان حالا جا داره این یه بیت بخونم): شنیدم خیمه هات و با بچه هات آتیش زدند(2) الهی من بمیرم، برای بچه هات حسین مادر سه ساله دختری، گم کرده زینب لاله رخی مه پیکری گم کرده زینب مادر!بیا باهم در این صحرا بگردیم (2) دنبال آن دردانه ی بابا بگردیم همه جا رو گشت زن و بچه رو جمع کرد شمارش کرد دید یکی از بچه ها نیست، خدایا چه کنم؟ همه غمهای زینب یه طرف، غم امانت داری یه طرف، خدایا چه کنم؟ همه جا رو دنبال این گم شده گشت، یه وقت دید عزیزه ی حسینش زیر یه بوته خاری خوابیده(عرض دعای من فیض آماده است) با یه دنیا امیداومد جلو به امید اینکه بیاد عزیز برادر و ببره خیمه! اما دید عزیر برادر کنار خارجان داده. 👇
. (لعنة الله علیه) عمر سعد در روز عاشورا سر مقدّس امام حسين را به خولي بن يزيد اصبحي و حميد بن مسلم داد، تا نزد ابن زياد ببرند. منزل خولي در يک فرسخي کوفه بود، خولي به خانة خود آمد، شب (يازدهم) بود، تصميم گرفت صبح آنرا نزد ابن زياد ببرد. چون زن خولي از محبین اهل بیت بود، خولي سر مقدّس امام را از او پنهان کرد و در ميان تنور گذاشت. زن خولی نیمه های شب دید نوري از تنور به آسمان ساطعه... ۱ در ریاض القدس اومده: شنیدم یه صدای محزونی می گه: «انا الغریب» از هوش رفتم، تو همین عالم دیدم حوریان بهشتی اومدند ، کنیزایی صدا می زنند: «طَرِّقوا طَرِّقوا» ، راه باز کنید، آخه داره بی بی فاطمه میاد، می گه یه وقت دیدم چنج هودج از آسمان به زمین فرود اومد، ، از داخل هودجها زنهای سیاهپوش بیرون اومدند، دور تنور حلقه زدند، یه وقت دیدم از بین این زنها یه خانمی گریبان چاک زده، چشماش کاسه خونه، دست برد میان تنور، سر بریده رو برداشت، هنوز از رگهای سر بریده خون می ریزه، سر رو به سینه چسبانید، یه ناله زد، صدا زد: « ولدی ولدی یا حسین ! ایها الشهید ایها المظلوم ، قتلوک و ما عرفوک و من شرب الماء منعوک»۲ یه ندایی رو شنیدم که می فرمود: این خانم آسیه است، این خانم مریمه، این خانم حواست، این خانم خدیجه کبراست ، این مادرش فاطمه زهراست...۳ خولي صبح به دارالاماره رفت و سر مقدّس امام حسين را نزد ابن زياد گذاشت و گفت: اِمْلأَ رِکــابِي فِضَّةًً اَوْ ذَهَبــا اِنِّي قَتَلْــتُ السَّيِّـدَ الْمُحَجَّبـا وَ خَيْرَهُمْ مَنْ يَذْکُرونَ النَّسَبا قَتَلْتُ خَيْرَ النّـاسِ اُمّـاً وَ اَبـاً ابن زیاد از اين کلام که در حقیقت مدح امام حسين در ملأ عام بود، ناراحت شد؛ صدا زد: اگر حسين بهترين انسانها بود پس چرا او را کشتي؟ بعضي نوشتند، ابن زياد بر خولی غضب کرد و او را کشت.۴ ................................................... ۱-مقتل الحسین مقرم، ص 375. ۲-رمز المصیبة، ج 3، ص 47.۔ ریاضی القدس، ج 2، ص 205. ۳- همان ۴-إلى " مقتل الحسین مقرم، ص 375.. مرآة الجنان یافعي، ج 1، ص 133. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ..
4_5915706134659864273.mp3
14.17M
🎙بشنوید | سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین رفیعی در مراسم عزاداری شب عاشورای حسینی (علیه‌السلام) در حسینیه امام خمینی(ره). ۱۴۰۲/۰۵/۰۵
بسم الله الرحمن الرحیم علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجک و سهل الله مخرجک. ای جان به قربان تو و سوز صدایت نامی ببر از ما میان هر دعایت امروز روز حاجت دنیایی ام نیست امروز می خواهم شوم من هم نوایت ای آنکه در صبح و مسا هم ناله داری روضه بگیری یاد شاه کربلایت بیش از هزار و چند سال است ای عزیزم چشمان تو گرید به یاد عمه هایت در خیمه ات پیراهنی آویزه داری پیراهنی که کرده آقا مبتلایت ♦️امیر المومنین علیه السلام فرمودند:«حضرت یعقوب به این لباس متوسل شد تا یوسف را دید، حضرت یونس در دل ماهی با توسل به این پیراهن نجات یافت، حضرت سلیمان با توسل به این پیراهن انگشتری خود را یافت و...»، در نهایت امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند: نجات انبیا به واسطه این پیراهن بوده است و ۱۲۴هزار پیامبر به این پیراهن متوسل شدند. بالاتر بگم زمانی که امیرالمؤمنین (ع) را دست بسته به مسجد بردند حضرت زهرا (س) فرمود اگر رهایش نکنید این پیراهن را بر سر می‌اندازم و نفرین خواهم کرد و امیرالمؤنین (ع) را نجات داد. این پیراهن توسط حضرت فاطمه (س) به حضرت زینب (س) سپرده شد و فرمود روزگاری وارد واقعه سختی می‌شوید و هر زمان برادرت حسین او‌ را طلب کرد بدان که وقت شهادت اوست. این پیراهن د‌ر عصر حاضر در دست امام زمان (عج) است. وقتی منجی عالم قیام کند این پیراهن را بر تن‌ خواهد داشت و بوی این پیراهن در دنیا خواهد پیچید. یکی از علائم ظهور منجی عالم جوشش خون از این پیراهن است.... ♦️اهل روضه تو این خونواده پیراهن ها خودشون روضه اند امشب روضه پیراهن بخوانم اولین پیراهن پیراهن مادرش زهرای مرضیه است.( داستان طلحه) دومین پیراهن همانی است که دست امام زمان است پیراهنی است که به وصیت مادر حضرت زینب به تن برادر کرد. عجب سرنوشتی داره این پیراهن،زینب کبری اشاره کرد داداش «سر پیراهن تو گریه ما را در آوردند میان اینهمه کشته چرا تنها تو عریانی» اول پیراهن مادر رو بگم ♦️دختر طلحه یه پیراهنی برای مادر ما زهرا سلام الله علیها به سوغات آورده،این پیراهن هم برای فاطمه بلند بود و هم گشاد . اسماء میگه:چند بار به بی بی عرض کردم:بی بی جان! این پیرهن رو بدید به من،چون به درد شما نمیخوره؟حضرت فرمود:نه اسماء این مال منه . اگه پیراهن میخوای به علی بگم برات بخره؟" گذشت،تا اون روزی که خونه رو آب و جارو کرد،بچه ها رو فرستاد رفتن بیرون. گفت:اسماء بچه ها رفتن، من بدنم رو شست و شو میدم،بدن رو شست و شو داد،اسماء! اون پیرهنی که دختر طلحه برام به سوغات آورده برام بیار،میگه: عرض کردم بی بی جان این پیرهن هم برا شما بلنده و هم گشاد؟ فرمود:اسماء بیار،میخوام امشب علی بدنم رو غسل میده از زیرلباس،راحت غسلم بده،اسماء میگه:اومدم پیرهن رو از سر بی بی عبور دادم،اما هر کاری کردم این دست تو آستین گیر کرد ...." میگه با کمال تعجب دیدم پیراهن اندازه قامت زهرا شده" ♦️اما یه شب وصیت کرد زینب بیا کارت دارم ، زینب اومد، گفت برو برام اون بقچه ها رو بیار. دختر چهار ساله ( عجب داستانی دارن دخترای کوچک این خاندان) وقتی بقچه رو آورد اول یک کفن برا منه اینو بده بابات دوم یک کفن برای باباته ، شب ۲۱رمضان به دردت می خوره. یک کفن برا داداشت حسن علیه السلام تو مدینه به دردت می خوره. حالا زینب داره نگاه میکنه، انگار خوشحال شده گفت کفن ها تموم شده الحمدلله پس من تا شهادت پدرم و برادرم امام حسن مجتبی علیهم السلام هستم ، و لااقل نیستم داغ برادرم حسین رو ببینم اگه داغ حسین رو می دیدم چه باید میکردم. هنوز زینب تو فکره ، یکدفعه دید مادر یه پیراهنی داد گفت اینم بده داداشت حسین روز عاشورا .... انگار عالم رو سر زینب خراب شد حالا عاشورا رسید. زینب باید به وصیت مادر عمل کنه. هر دو دارن گریه می کنن دخترم تو پا به پای من مریز اشک روان روزگاری این دو چشم تر به دردت می خورد گفته ام زینب ببوسد حنجرت را بی گمان زیر خنجر بوسه خواهر به دردت می خورد بی سبب مادر به زینب کهنه پیراهن نداد بی کفن ،پیراهن مادر به دردت می خورد. .
صفحه دوم: فیش عاشورا ♦️داداش قراره بره وصیت مادر رو عمل کرد. زیر گلوی برادر را بوسید ای کاش نمی بوسید. از من مگیر این لحظه های آخرت را یک بار دیگر هم بغل کن خواهرت را بگذار تا یک بار دیگر جای مادر بوسه زنم زیر گلو و حنجرت را بگذار تا زینب بپوشاند به جسمت پیراهنت را ، یادگار مادرت را آهسته تر قدری بمان پیشم برادر از من مگیری صحن چشمان ترت را حتما بیا آرام جانم قبل رفتن قدری نوازش کن دوباره دخترت را عباس را یک بار دیگر کن نظاره قاسم ،علی اصغر،علیِّ اکبرت را این خواهرت طاقت ندارد با دو چشمش فردا ببیند بر روی نیزه سرت را زینب چگونه می تواند ای برادر در زیر دست و پا ببیند پیکرت را حالا که داری می روی ای جان خواهر دیگر درآور لا اقل انگشترت را(۱) ♦️اینجا زیر گلوی برادر را بوسه زد، اما: ✅آندم که در دریای خون زینب شنا کرد لب را به رگهای بریده آشنا کرد هرگز کسی چون من تن بی‌سر نبوسید بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید حیدر نبوسید، زهرا نبوسید حتی نسیم، صحرا نبوسید ناله بزن یاحسین.... (۱)شاعر:مهدی شریف زاده 👇
2.35M
صوت اجرایی آموزشی فیش
بسم الله الرحمن الرحیم (۲) ♦️ حضرت زهرا سلام الله علیها یه شب فرمود زینب جان بیا کارت دارم. زینب اومد، گفت برو برام اون بقچه ها رو بیار. رفت آورد وقتی بقچه رو باز کرد دید چند کفنه حضرت فرمود یک کفن برا منه اینو بده بابات یک کفن برای باباته ، شب ۲۱رمضان به دردت می خوره. یک کفن برا داداشت حسن علیه السلام تو مدینه به دردت می خوره. حالا زینب داره نگاه میکنه، انگار خوشحال شده... لااقل نیستم داغ برادرم حسین رو ببینم.. هنوز زینب تو فکره ، یکدفعه دید مادر یه پیراهنی داد گفت اینم بده داداشت حسین روز عاشورا .... انگار عالم رو سر زینب خراب شد یعنی من عاشورا باید کنار داداشم باشم، پیراهنی که مادر وصیت کرده رو به برادر بدم چیه این پیراهن کهنه؟؟؟ ♦️امیر المومنین علیه السلام فرمودند:«حضرت یعقوب به این لباس متوسل شد تا یوسف را دید، حضرت یونس در دل ماهی با توسل به این پیراهن نجات یافت، حضرت سلیمان با توسل به این پیراهن انگشتری خودش رو پیدا کرد.» بالاتر بگم زمانی که امیرالمؤمنین (ع) را دست بسته به مسجد بردند حضرت زهرا (س) فرمود اگر رهایش نکنید این پیراهن را بر سر می‌اندازم و نفرین خواهم کرد و امیرالمؤنین (ع) را نجات داد. این پیراهن توسط حضرت فاطمه (س) به حضرت زینب (س) سپرده شد و فرمود روزگاری وارد واقعه سختی می‌شوید و هر زمان برادرت حسین او‌ را طلب کرد بدان که وقت شهادت اوست. حالا عاشورا رسید. وقتشه عقیله بنی هاشم به وصیت مادر عمل کنه. کهنه پیراهن رو آورد به برادر داد، اما به همین پیراهن کهنه هم رحم نکردند __________ صلی الله علیک یا ابا عبدالله السلام علیک ایها المرمل بالدماء السلام علی الاجساد العاریات ___________ مگر به کربلا کفن بغیر بوریا نبود مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود مگر کسی که کشته شد تنش برهنه میکنند مگر که کهنه پیروهن به پیکرش روا نبود ___________ مثل فردا روزی زینب بیاد تو گودی قتلگاه، هی نگاه کنه، برادر کجایی ؟؟؟ آخه یه نفر رو یا به سر می شناسند یا به تن می شناسند یا به لباس .... یا صاحب الزمان آجرک الله سر که از بدن جدا شده تن که رفته زیر سم مرکب ها کهنه پیراهنش رو به غارت بردن... بی بی زینب هی نگاه بکنه گلی گم کرده ام، می جویم او را به هر گل می رسم می بویم او را گل من یک نشانی در بدن داشت یکی پیراهن کهنه به تن داشت ______ هم ناله با زینب کبری یا حسین الاسلام محمد حسین قنبری .
آغاز اسارت پس از واقعه عاشورا، بازماندگان سپاه عمر سعد، کشته‌های خود را روز یازدهم محرم، دفن کردند و اهل بیت امام حسین(ع) و بازماندگان شهدای کربلا را به سوی کوفه بردند.[۱] مأموران عمر سعد زنان اهل بیت را از کنار اجساد شهدا عبور دادند. زنان خانواده امام حسین(ع) در آن حال ناله کرده و بر صورت‌هایشان می‌زدند. چنانکه از قرة بن قیس نقل شده، حضرت زینب (س)، وقتی از کنار بدن برادرش امام حسین (ع) می‌گذشت، از شدت غم سخنانی گفت که دوست و دشمن گریه کردند.[۲] سخنان حضرت زینب (س) هنگام عبور از کنار بدن امام حسین(ع) یا محمداه، یا محمداه! صلی علیک ملائکة السماء، هذا الحسین بالعراء، مرمل بالدماء، مقطع الأعضاء، یا محمداه! و بناتک سبایا، و ذریتک مقتله، تسفی علیها الصبا قال: فابکت والله کل عدو و صدیق [۳] ترجمه: «یامحمد، یامحمد، فرشتگان آسمان بر تو صلوات گویند، «این حسین است در دشت افتاده، آغشته به خون اعضاء بریده! «یا محمد، دخترانت اسیرند، ذریه‌ات کشته شده‌اند که باد بر آنها می‌وزد. راوی می‌گوید والله دوست و دشمن گریه می‌کردند. درباره زمان ورود اسرا به کوفه، گزارش صریحی در منابع تاریخی نیامده است. با این حال بنابر عبارتی از شیخ مفید، می‌توان ورود اسرای کربلا به کوفه را ۱۲ محرم دانست. [۴] پی نوشت: 1- طبری، تاریخ‌الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۵۵-۴۵۶. 2- مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۱۴؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۵۶. ۳.ابو مخنف، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۲۵۹؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۵۶. ۴. شیخ مفید، ارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۱۴. .
بسم الله الرحمن الرحیم. به نقل شیخ مفید در الارشاد،فردا روز ورود اسرا به کوفه است. روزی که برای بار آخر زینب کبری و اسرای اهل بیت از کنار کشتگان گذر می کنند‌. یعنی روز وداع با ابدان شهداست. عرض تسلیت داشته باشیم خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف. 🔰امشب بیا که روضه بخوانی برایمان صاحب عزای خون خدا صاحب الزمان امشب بيا و با دل خونين جگر بخوان از ماه خون گرفته و شق القمر بخوان از شام بي کسي و شب بي سحر بخوان از روضه هاي عمه تان بيشتر بخوان وقتی که چشمهای تو از غم لبالب است آئینه‌ی غریبی و غمهای زینب است یا این دل شکسته‌ی ما را صبور کن یا لا اقل به خاطر زینب ظهور کن. 🔰روز یازدهم محرم ۶۱لشکر عمر سعد کشته های خودشون رو دفن کردند، زمین کربلا مانده با «شهدای بهشتی» برای بار آخر کاروان را از کنار این ابدان عبور دادن. خدا رحمت کنه مرحوم محتشم کاشانی رو از زبان این شاعر و عاشق بخوانم: 🔰بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد شور و نشور واهمه را در گمان فتاد هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند هم گریه بر ملائک هفت آسمان فتاد هر جا که بود آهویی از دشت پا کشید هر جا که بود طایری از آشیان فتاد شد وحشتی که شور قیامت به باد رفت چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد بر زخم‌های کاری تیغ و سنان فتاد ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان بر پیکر شریف امام زمان فتاد بی‌اختیار نعره هذا حسین زود سر زد چنانکه آتش از او در جهان فتاد پس با زبان پرگله آن بضعه‌ًْالرسول رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول این کشته فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست. ♦️زینب کبری سلام الله علیها یه نگاهی کرد به گودی قتلگاه آنقدر بر زینب کبری سلام الله علیها سخت گذشت که یاد سخت ترین لحظه مادر افتاد، اون لحظه ای که بین درب و دیوار رو کرد سمت قبر رسول اکرم گلایه کرد ، یا اینها الرسول هکذا یفعل بحبیبتک.... شکایت کرد، زینب کبری الگو گرفت که باید امروز شکایت کنه نزد رسول خدا لذا رو کرد سمت مدینه: یا محمداه، یا محمداه! صلی علیک ملائکة السماء، هذا الحسین بالعراء، مرمل بالدماء، مقطع الأعضاء، یا محمداه! و بناتک سبایا، و ذریتک مقتله، تسفی علیها الصبا قال: فابکت والله کل عدو و صدیق. ترجمه: «یامحمد، یامحمد، فرشتگان آسمان بر تو صلوات گویند، «این حسین است در دشت افتاده، آغشته به خون اعضاء بریده! «یا محمد، دخترانت اسیرند، ذریه‌ات کشته شده‌اند که باد بر آنها می‌وزد. راوی می‌گوید والله دوست و دشمن گریه می‌کردند. همه دارن گریه می کنند. اما بی بی جان یه نگاهی کرد به برادر « چون چاره نیست میروم و میگذارمت ای پاره پاره تن به خدا میسپارمت به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند» .