.
با #امام_زمان(عج) در روز #عاشورا
---------------
افتاده ایم خسته و نالان در انتظار
یعنی که هست این دل سوزان در انتظار
شمعیم و سوخت جان ز فراقت نیامدی
باشد هنوز دیده ی گریان در انتظار
ماییم و اشک بهر وصال تو ای عزیز
ماییم و هجر بی سر و سامان در انتظار
بازآ که هست این سخن از خیل عاشقان
ماییم و عشق ای مَه تابان در انتظار
حتما" رسد به ساحل دیدار روی یار
هر کس که بود در دل توفان در انتظار
ای وارث حسین در این فصل بی کسی
باشد هنوز آن شه عطشان در انتظار
کی می روید ای گل زهرا به کربلا
آنجا که هست چشم یتیمان در انتظار
در دیده داشت اشک مصیبت به خیمه ها
طفلی که بود جانب میدان در انتظار
در انتظار تا که بیاید پدر ولی
خشکیده گشت چشمه جوشان در انتظار
رفت از خیام جانب گودال قتلگاه
این زینب است زار و پریشان در انتظار
ای تیغ انتقام به دست شریفتان
بازآ که هست پیکر عریان در انتظار
افتاده است آن تن بی سر به روی خاک
بازآ که هست آن تن بی جان در انتظار
بر نیزه خواند آیه ی قرآن سر حسین
یعنی که هست آیه ی قرآن در انتظار
یک تن نشست تا که بیایی ز قتلگاه
یک تن نشست گوشه ی ویران در انتظار
آنجا که بود عطر وصال و فراق تو
«یاسر» گشود دیده ی حیران در انتظار
**
حاج محمود تاری «یاسر»✍
.
.
#امام_زمان
اَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلا
----------
ای روحِ کربلا یا وارِثَ الْحُسَیْن
فریاد نینوا یا وارِثَ الْحُسَیْن
دستِ تو دستِ حق تیغِ تو ذُوالْفَفار
فرزند مرتضی یا وارِثَ الْحُسَیْن
فرزند خیبر و ، فرزند حیدری
از نسل مصطفی یا وارِثَ الْحُسَیْن
فرزند فاطمه حَبْلُ الْمَتینِ عشق
گلواژه ی صفا یا وارِثَ الْحُسَیْن
یا فارِسَ الْحِجاز آقای ما بیا
ای مُنْتَقِم بیا ، یا وارِثَ الْحُسَیْن
در کوی مِهر تو تا روز وصل تو
داریم اِلْتِجا یا وارِثَ الْحُسَیْن
یَاابْنَ الصِّراطِ عشق آئينه دار نور
معنای هَلْ اَتی یا وارِثَ الْحُسَیْن
اَلْغَوْث و اَلْاَمان یا صاحِبَ الزَّمان
یا سامِعَ الدُّعا یا وارِثَ الْحُسَیْن
هَلْ مِنْ مُعینِ من بشنو طنین من
در حُزْن و در بُکا یا وارِثَ الْحُسَیْن
اَوْ غَیْرِها شنو ، اَمْ ذیِ طُوی شنو
هستی کجا ، کجا یا وارِثَ الْحُسَیْن
وَالشَّمْس ِ وَالْقَمَر در صبح و در سحر
ای نورِ اِنَّما یا وارِثَ الْحُسَیْن
ماه مُحرّم و ماه طلوع غم
ای غرقِ در عزا یا وارِثَ الْحُسَیْن
ما دل شکسته و دل خسته زین عزا
دل خسته تر شما یا وارِثَ الْحُسَیْن
خونین جگرترین آشفته دل ترین
صاحِب عزای ما یا وارِثَ الْحُسَیْن
خون گریه می کنی از بهرِ جدِّ خود
در صبح و در مَسا یا وارِثَ الْحُسَیْن
از داغِ کربلا ، از داغِ نینوا
از داغِ خیمه ها یا وارِثَ الْحُسَیْن
از داغِ اکبر و از داغِ اصغر و
از داغِ عمِّه ها یا وارِثَ الْحُسَیْن
از داغِ قاسم و ، سقّای تشنه لب
از آن همه نوا یا وارِثَ الْحُسَیْن
از داغِ کودکان ، از داغِ مادران
از عمقِ این بلا یا وارِثَ الْحُسَیْن
خونگریه های تو باشد ز قتلگاه
بهر سری جدا یا وارِثَ الْحُسَیْن
با اشکِ لاله گون دریاب ای عزیز
کنج خرابه را یا وارِثَ الْحُسَیْن
«یاسر» ازین عزا دارد به دل شرر
می سوزد از جفا یا وارِثَ الْحُسَیْن
**
حاج محمود تاری «یاسر»✍
.
.
|⇦•مستان همه افتاده و ..
#زمزمه شب #شام_غریبان #محرم به نفس حاج حنیف طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
مستان همه افتاده و ساقی نمانده
یک گل برایِ باغبان ما باقی نمانده
ساقی غریبُ میکده میسوزد امشب
یک غنچه یاسِ گمشده میسوزد امشب
گل بویِ زهرا میرسد از سوی مقتل
سوی بهشتم میبرد گل بوی مقتل
مستان همه افتاده و ساقی نمانده
یک گل برای باغبان باقی نمانده
آتش گرفته دامنِ طفلی سه ساله
سویِ شهیدان میرود با آه و ناله
در دست دژ خیمی افتاده گشواره آهُ واویلا
خون میچکد ازگوش هایِ پاره پاره آهُ واویلا
ــــــــــــــــــ
#کربلایی_حنیف_طاهری
#شام_غریبان_امام_حسین
•┄┅══༻○༺══┅┄•
.
.
#شهادت_امام_سجاد علیه السلام
به سبک یک گل برای باغبان باقی نمانده
-------------
مولا علی بن الحسین آن روح تکبیر
دارد به روی پیکر خود جای زنجیر
با زهر کینه افتاده از پا
آه و واویلا آه و واویلا
زهر جفا با قلب او یارب چها کرد
همچون پدر در راه دین جان را فدا کرد
دارد دل خون از زهر اعدا
آه و واویلا آه و واویلا
از بعد عاشورا اسیر دشمنان بود
پایش ز زنجیر عداوت خون فشان بود
دارد غم او هر دشت و صحرا
آه و واویلا آه و واویلا
پر می زند مرغ دل من در بقیع اش
برده دلم را غربت قبر رفیع اش
زد غربت او آتش به دلها
آه و واویلا آه و واویلا
**
حاج محمود تاری «یاسر»✍
#زمزمه #واحد
.................................
#ام_المومنین_خدیجه_الکبری
مادر میان بستر خود روضه می خواند
با اشک های کوثر خود روضه می خواند
نیّت نمود و شانه زد بر موی زهرا
با مویه های آخر خود روضه می خواند
او چند مدت رنگ نیلی خواب می دید
بر شاخۀ نیلوفر خود روضه می خواند
خیره به در می شد و ی این که به دیوار
یا که به روی دختر خود؛ روضه می خواند
با روضه های کوچه، او از حال می رفت
با یاد یاس پرپر خود روضه می خواند
وقتی گریز روضه هایش کربلا بود
با نالۀ بغض آور خود روضه می خواند
مادر بزرگِ ماه های روی نیزه
بر کشته های بی سر خود روضه می خواند
بر پارۀ پاره ی پیکری که روزمین ماند
بر پاره های پیکر خود روضه می خواند
اصلاً در عاشورا به عالم کرد رجعت
بر روی تل، بر منبر خود روضه می خواند
از غارت و آتش درون خیمه می گفت
می سوخت، با خاکستر خود روضه می خواند
زینب شبیه اوست، نه اصلاً خود اوست
یعنی برای معجر خود روضه می خواند
شاعر:محسن حنیفی
مستان همه افتاده وساقی نمانده
یک گل برای باغبان باقی نمانده
جانم خدیجه ...
ــــــــــــــــــ
#حضرت_خدیجه سلام_الله
.👇
🏴
#شام_غریبان
مستان همه افتاده و ساقی نمانده
یک گل برای باغبان باقی نمانده
ساقی غریب و میکده می سوزد امشب
یک غنچه یاس گمشده می سوزد امشب
گل بوی زهرا می رسد از سوی مقتل
سوی بهشتم می برد گل بوی مقتل
امشب چکیده روی رگهای بریده
گلهای اشک بانویی قامت خمیده
آتش گرقته دامن طفلی سه ساله
سوی شهیدان می رود با آه وناله
در دست دژخیمی فتاده گوشواره
خون می چکد از گوشهای پاره پاره
اینجا جوانی هاشمی شد ارباً اربا
اینجا به گوش دل رسیده آه صحرا
ذریه آل عبا از یــــــاد رفتـــــــه
خاکستر پروانه ها بر باد رفته
اینجا کبوتر بچه ها تک تک پریدند
اینجا سر یک جوجه را تشنه بریدند
اینجا جدا گشتم خدا از نور عینم
دیدم در اینجا دست و پا می زد
حسینم
#حاج_علی_انسانی✍
.
.
#شام_غریبان
#امام_حسین
خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده
در شب بیماریم آتش پرستارم شده
ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم
از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده
پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین
امشب اما جای او آتش علمدارم شده
ای فلک جان مرا هر چند می خواهی بسوز
مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده
جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند
در شب تنهائیم تنها همین یارم شده
من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع
از چه دیگر شعله ها شمع شب تارم شده
بس که اشک آیدبه چشمم خواب شب راراه نیست
دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟
جز دو چشمم هیچکس آبی بر این آتش نریخت
مردم چشمان من تنها وفا دارم شده
گر گلستان شد به ابراهیم آتش ها ولی
سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده
شعله های کربلا آتش به جانم زد حسان
آتشین از این جهت ابیات اشعارم شده
شاعر:ٍ#حسان
#شام_غریبان_امام_حسین
.
.
#روضه_حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
#حاج_محمد_فراهانی
#تحلیل_مداحی🎤 #رامین_محمدی
#موضوع : مقدمه روضه ـ تمرکز روی یک موضوع روضه
🔸🔸🔸🔸
#متن_روضه 👇
یه مادر تو کربلا شیر نداره
هر کسی شیرخواره داره بیاره
صورتا رُ همه بالا بگیرید
بچه هارُ روی دستا بگیرید
بذارید یه لحظه بی شیر بمونه
دلاتون روضه ی اصغر بخونه
میرزای قمی هر وقت روضه خونی می خواست براش روضه بخونه میگفت روضه ی علی اصغر بخون، میگفتن آقا مگه امام حسین روضه ی دیگه نداره می فرمود: آخه شما نمی دونید، این بچه خیلی غریب بوده، یاران امام حسین همه از خودشون دفاع کردن بعد به شهادت رسیدن اما این طفل شیر خواره دفاعی از خودش نکرد، اگه می خوای خوب روضه رُ درک کنی الان تصور کن اون زمانی که می خواستی بچتُ از شیر بگیری چقدر برا پدر مادر سخته وقتی میخوان بچشونُ از شیر بگیرن ...
ما دیدیم بچه رُ از شیر می گیرن
ولی از شیر دیدی با تیر بگیرن
آشیخ رضای سراج رُ خیلیاتون می شناسید یکی از روضه خون های بسیار پر سوز و گداز و تاثیر نفس دار. میگه یه شبی از مجلس روضه می رفتم طرف خونه میگه زیر گذر دیدم یه جوونی ایستاده یه بچه ای تو بغلش؛ میگه اول فکر کردم فقیره رفتم جلو کمکش کنم من ُشناخت گفت آ شیخ فقیر نیستم اما بیچاره شدم، گفتم چیه؟ دردت چیه؟ به من بگو گفت آشیخ این بچه ای که تو بغل منه بچه ی منه، از صبح مریض بوده عیالم دست تنها از خونه بیرون نیومده، وقتی اومدم خونه به من گفت این بچه رُ بگیر ببر پیش طبیب، تو تب داره می سوزه آشیخ رضا بچه رُ بغل کردم اومدم بیرون نرسیده به مطب دکتر بچه رو دستم جون داده حالا می خوام خونه برگردم خجالت می کشم.
خدا برا هیچ کس نیاره... یه وقت لشکریان عمر سعد دیدن ابی عبدالله این قنداقه رُ به سینش چسبانده، یک قدم به سمت خیمه میره یک قدم برمی گرده، یکی از قسی القلبا میگه اینجا خیلی دلم برا حسین سوخت ،چه کرد ابی عبدالله؟ یه وقت دیدن حسین ایستاد داره نماز می خونه انقده این مصیبت سنگین بود از آسمان ندا آمد: «دعه یا حسین فان له مرضعا فی الجنه» یعنی حسین جان رها کن این بچه رُ ما تو بهشت براش یه دایه ای قرار دادیم، لذا ابی عبدالله رو کرد به آسمان عرضه داشت . حالا که خدا داره می بینه تحملش برا من آسونه، یه وقت دیدن ابی عبدالله زانوهاش لرزید با زانو به زمین نشست غلاف شمشیرشُ برداشت یه قبر کوچکی کند این قنداقه رُ داخل قبر گذاشت، بندای قنداقشُ باز کرد، اومد این خاک رُ رو بدن بریزه دید صدای ناله میاد، مادرش رباب داره ناله می زنه، حسین صبر کن بذار یه بار دیگه بچمُ ببینم... حالا خانوم رباب اومده کنار قبر نشسته داره درد دل می کنه:
لالالالا بخواب آروم دیگه من طاقت ندارم
لالالالا گل تشنه چجوری من آب بیارم
لالالالا گل تشنه می سوزه سینم از لبهای داغت
لالالالا بخواب آروم نمی گیره حرمله سراغت
ز فرط ناله نایم زخم مادر رخم چشمم صدایم زخم مادر
برای کندن قبرت عزیزم تمام پنجه هایم زخم مادر
نفس بر سینه در دل نیشتر بود جگر از دل دل از پر ریشتر بود
عزیزم با که گویم این مصیبت که قد تیر از تو بیشتر بود
📗📕📘
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
#شب_هفتم_محرم #حضرت_علی_اصغر #دکتر_محمد_فراهانی #مجمع_حضرت_یاس_کبود #آموزش_مداحی
👆
#تحلیل_مداحی
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#حاج_محمد_فراهانی 🎤
تحلیل💡 #رامین_محمدی ✍
🔰🔰🔰🔰
#نکات 👇
✅استفاده از شواهد در روضه
همانطور که در قسمت شواهد به صورت کامل به این مبحث پرداخته شده ، استفاده از قول علما و بزرگان برای بیان اهمیت قسمتی از روضه که می خواهیم به آن بپردازیم بسیار زیاد است که در این روضه ،استاد معظم حاج محمد فراهانی برای بیان اهمیت روضه حضرت علی اصغر علیه السلام از این فرمایش میرزای قمی استفاده کردند که نشان دهنده مظلومیت حضرت علی اصغر علیه السلام است که خود باعث تاثیرگذاری بیشتر در روضه خواهد شد
✅مقدمه روضه
در بیان روضه اگر که بخواهیم مستمع درک بهتری نسبت به مصیبت وارده به اهل بیت علیهم السلام پیدا کند باید این مصیبات را از طریق اتفاقات روزمره که ممکن است برای هر کسی پیش بیاید مطرح کرد و باید این مصیبات را برای مستمع ملموس کرد به طوری که نسبت به پذیرش روضه آمادگی لازم را پیدا کند که در این بخش از روضه جناب آقای فراهانی به ماجرایی که برای شیخ رضا سراج اتفاق افتاده بود اشاره کردند که تاثیر روضه را چندین برابر کرد و هر شنونده ای را تحت تاثیر قرار داد
✅ #حلقه_اتصال
یک مجلس روضه از قسمتهای مختلفی تشکیل شده و هر کدام به صورت مجزاست ولی نکته ای که بسیار اهمیت دارد این است که چطور این قسمتها را به صورت هنرمندانه به یکدیگر متصل کنیم و به نظر می رسد همین قسمت وجه تمایز مداحان بزرگ با بقیه است
ایجاد و انتخاب حلقه های اتصال بین شعر و مقدمه روضه و بین مقدمه روضه با روضه و ایجاد گریز همه و همه در این نکته می گنجد یعنی حلقه های اتصال
در این روضه حاج محمد فراهانی از داستان شیخ رضا سراج و از قسمتی که آن شخص خجالت می کشید که بدن فرزندش را به منزل ببرد به شرمندگی حضرت ابا عبدالله اشاره کردند که بعد از اینکه حضرت علی اصغر به شهادت رسید حضرت ،یک قدم به سمت خیمه ها می رفت و یک قدم بر میگشت
توصیه میشود برای ایجاد این نوع حلقه های اتصال ابتدا از بیان اساتید استفاده کنید و بعد از تبحر در این بخش میتوانید خودتان با تفکر در روضه این حلقه ها را ایجاد کنید
✅استفاده از جملات عربی
استفاده از جملات عربی که کلام خداوند و یا امام معصوم است می تواند در روضه بسیار تاثیرگذار باشد به علت نوری که در اصل کلام وجود دارد
به ذاکرین محترم توصیه می شود که تا زمانی که این جملات را به طور کامل و با اِعراب صحیح فرا نگرفته اند به هیچ وجه در مجالس استفاده نکنند به این علت که در صورت خواندن غلط عبارات عربی دقیقا نتیجه عکس خواهد داشت و مستمع نسبت به شما مصونیت پیدا خواهد کرد
📗📕📘
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.
.
#امام_حسین علیهالسلام
#امام_صادق علیهالسلام
#تاریخ_مقتل
#ثواب_گریه #ذکر_مصائب
أبانُ بنُ تَغلِبَ عَنِ الإمامِ الصّادِقِ عليه السلام : نَفَسُ المَهمومِ لِظُلمِنا تَسبيحٌ ، وهَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ ، وكِتمانُ سِرِّنا جِهادٌ في سَبيلِ اللّه ِ . ثُمَّ قالَ أبو عَبدِاللّه ِ عليه السلام : يَجِبُ أن يُكتَبَ هذَا الحَديثُ بِالذَّهَبِ.
ابان بن تغلب از امام صادق عليه السلام: نفس كشيدن غمديده از براى ستمى كه بر ما رفته، تسبيح است و اندوه او به خاطر ما عبادت است و پرده پوشى اسرار ما، جهاد در راه خداست. حضرت صادق عليه السلام سپس فرمود: بايد اين حديث را باطلا نوشت.
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
📚 أمالي الطوسيّ : ۱۷۸/۱۱۵ أمالي المفيد : ۲/۳۳۸ ، بشارة المصطفى۲۵۷
.
.
#امام_حسین علیهالسلام
#تاریخ_مقتل
#ثواب_گریه #ذکر_مصائب
أحمَدُ بنُ يَحيَى الأَودِيُّ بِسَنَدِهِ عَنِ المُنذِرِ عَنِ الإِمامِ الحُسَينِ عليه السلام :
ما مِن عَبدٍ قَطَرَت عَيناهُ فينا قَطرَةً أو دَمَعَت عَيناهُ فينا دَمعَةً إلاّ بَوَّأَهُ اللّه ُ تَعالى بِها فِي الجَنَّةِ حُقبًا .
قالَ أحمَدُ بنُ يَحيَى الأَودِيُّ : فَرَأَيتُ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ عليهماالسلام فِي المَنامِ فَقُلتُ : حَدَّثَني مُخَوَّلُ بنُ إبراهيمَ عَنِ الرَّبيعِ بنِ المُنذِرِ عَن أبيهِ عَنكَ أنَّكَ قُلتَ : ما مِن عَبدٍ قَطَرَت عَيناهُ فينا قَطرَةً أو دَمَعَت عَيناهُ فينا دَمعَةً إلاّ بَوَّأَهُ اللّه ُ بِها فِي الجَنَّةِ حُقبًا . قالَ : نَعَم . قُلتُ : سَقَطَ الإِسنادُ بَيني وبَينَكَ
احمد بن يحيى اَوْديّ به سندش از مُنذِر از امام حسين عليه السلام: هيچ بندهاى نيست كه دو چشم او براى ما قطرهاى بيفشاند، يا دو ديدهاش به خاطر ما اشكى بريزد مگر اين كه خداوند به سبب آن، او را يك حقب [هشتاد تا صد سال] در بهشت جاى دهد.
احمدبن يحيى اودى گويد: من حسين بن على عليه السلام را در خواب ديدم و عرض كردم: مخوّل بن ابراهيم از ربيع بن منذر از پدرش برايم گفت كه شما فرموده ايد: هيچ بنده اى نيست كه دو چشم او براى ما قطره اى بيفشاند، يا دو ديدهاش به خاطر ما #اشک بريزد مگر اين كه خداوند به سبب آن، او را يك حقب در بهشت جاى دهد؟ حضرت فرمود: درست است. عرض كردم: اينك سند [اين حديث] ميان من و شما ساقط گشت [من آن را بى واسطه از شما شنيدم و از اين پس بدون واسطه از شما روايت مىكنم].
📚 أمالي المفيد : ۶/۳۴٠ ، أمالي الطوسيّ : ۱۱۷، بشارة المصطفى۶۲
.
.
#امام_حسین علیهالسلام
#امام_رضا علیهالسلام
#تاریخ_مقتل
#ثواب_گریه #ذکر_مصائب
الإمام الرضا عليه السلام : مَن تَذَكَّرَ مُصابَنا وبَكى لِمَا ارتُكِبَ مِنّا كانَ مَعَنا في دَرَجَتِنا يَومَ القِيامَةِ. ومَن ذَكَرَ بِمُصابِنا فَبَكى وأبكى لَم تَبكِ عَينُهُ يَومَ تَبكِي العُيونُ. ومَن جَلَسَ مَجلِسًا يُحيي فيهِ أمرَنا لَم يَمُت قَلبُهُ يَومَ تَموتُ القُلوبُ.
امام رضا عليهالسلام: هركس مصيبت ما را به ياد آورد و به خاطر ستمهايى كه بر ما رفته است بگريد، روز قيامت با ما در يك درجه باشد و هر كه ياد مصيبت ما كند و بگريد و بگرياند، در آن روزى كه چشمها مىگريند چشم او نگريد و هركس در مجلسى بنشيند كه ياد و نام ما در آن زنده مىشود در آن روزى كه دلها مىميرند دل او نميرد.
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
📚 أمالي الصدوق : ۶۸ / ۴، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ۱ / ۲
.
.
#امام_حسین علیهالسلام
#تاریخ_مقتل #گودال_قتلگاه
#کلیات_مصائب
❇️ گویشهای دلی
وقتی پروردگار عالم اراده فرمود که توبهٔ آدم را قبول نماید، پرده از جلوی چشمش برداشته شد و در ساق عرش، اسامی خمسهٔ طیبهٔ آل عبا را دید.
حضرت آدم سؤال کرد: ای جبرئیل آنان را چگونه بخوانم؟ گفت: بگو:
«یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحمّدٍ یا عالِیُ بِحَقَّ عَلی! یا فاطِرُ بِحَق فاطِمَة! یا مُحسِنُ بِحَقِّ الحَسَنِ و الحُسینِ! ومِنکَ الإحسانُ».!
حضرت آدم سؤال کرد: چرا درموقع بردن نام حسین(علیه السلام) قلبم شکست و اشکم جاری شد؟! جبرئیل عرض کرد: چون برای فرزندت مصیبتی رُخ می دهد که تمام مصائب درکنار آن کوچک است.
آدم پرسید: آن مصیبت چگونه است؟
جبرئیل برای حضرت آدم روضهٔ عطش خواند:
👈 یُقتلُ عطشاناً غریباً وحیداً فریدا
آخه جبرئیل مگه میشه، چطور ممکنه؟؟
بله میشه یا آدم. آخه:
👈 لَیسَ لَهُ ناصِرُ و لا مُعینٌ و لَو تَراه یا آدَمُ و هُوَ یَقولُ: و اعَطَشاه! وا قِلَّةَ ناصِراهُ!
حتّی یَحولَ العَطَشُ بَینَه و بَینَ السَّماءِ کَالدُّخانِ
جبرئیل یعنی اینهمه استغاثه و ناله رو کسی جواب نمیده؟؟
فقط همین رو برات بگم آدم:
👈 فَلَم یُجِبهُ أحَدُ إلّا بِالسُّیوفِ و شُربِ الحُتوفِ فَیُذبَحُ ذیبحَ الشّاةِ مِن قَفاهُ وَ یَنهَبُ رَحلُهُ و تُشهَرُ رأسُهُ و رُؤوسُ أنصاره فی البُلدان و معه النسوان
مگر با شمشیر که به جانش افتند واو را مانند گوسفند ذبح می کنند و سرش را از قفا ببرّند و دشمنان پس ازکشتن اموالش را غارت نمایند و سرهای او و یارانش را شهر به شهر بگردانند و زنانش را اسیر نمایند.
«.
.
#امام_حسین علیهالسلام
#امام_رضا علیهالسلام
#زبان_حال
#تاریخ_مقتل #گودال_قتلگاه
❇️ گویشهای دلی
فرمودند: لا یُقاسُ بِنا اَحد
یعنی در هیچ زمانی و مکانی، هیچ کس رو با ما مقایسه نکنید، اصلا و ابدا مثل ما نخواهید بود.
🔷 یعنی چی آقا؟
👈 فرمود: إِنَّ يَوْمَ قَتْلِ اَلْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا أَرْضُ كَرْبَلاَءَ
روز شهادت حسين(عليه السّلام) پلكهاى چشم ما را مجروح و اشك ما را روان كرد و عزيز ما را خوار و زبون ساخت.
👈 یعنی شما که نمیتونید مثل ما اینقدر گریه کنید که پلکهاتون مجروح بشه، کار من رضاست، کار پسرم مهدیه
👈 که لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما
👈 کار عمه جانم زینبِ، کار عمه سه ساله ما بیبی رقیه است.
👈 ولی میخواید ما از شما راضی باشیم، حقوقمون رو به شما ببخشیم، تأسی به ما بکنید.
🔷 چطوری آقا؟ چکار کنیم ما هم یه ذره مثل شما بشیم؟ راهش چیه آقاجان؟
👈 فرمود: إن كُنتَ باكِيا لِشَيءٍ فَابكِ لِلحُسَينِ بنِ عليِّ بنِ أبي طالِبٍ عليهما السلام ؛
🔷 خاک بردهانم، کار من نیست گفتنش چطور، اما حضرت دیگه پردهها رو کنار زدن، روضهٔ باز خوندن، فلذا برای این روضه باید صرخه کشید، نباید آروم باشی، اگه برای این جمله به صورت بزنی مادرش دعات میکنه، آخه:
👈 فإنَّهُ ذُبِحَ كَما يُذبَحُ الكَبشُ
.
.
#امام_حسین علیهالسلام
#امام_رضا علیهالسلام
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#زبان_حال
#تاریخ_مقتل #گودال_قتلگاه
❇️ گویشهای دلی
روضه خونی مقدمه میخواد، نمیشه به یک باره وارد روضه بشی، باید مستمع رو جوری آماده کنی که روضه توی جونش بشینه، اونی که هم بار اولشه باور کنه چه خبر بوده، فلذا حضرت به ما یاد دادن چی بگیم.
إِنَّ اَلْمُحَرَّمَ شَهْرٌ كَانَ أَهْلُ اَلْجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ اَلْقِتَالَ فِيهِ فَاْسْتُحِلَّتْ فِيهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِكَتْ فِيهِ حُرْمَتُنَا وَ سُبِيَ فِيهِ ذَرَارِينَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أُضْرِمَتِ اَلنِّيرَانُ فِي مَضَارِبِنَا وَ اُنْتُهِبَ مَا فِيهَا مِنْ ثِقْلِهَا وَ لَمْ تُدَعْ لِرَسُولِ اَللَّهِ حُرْمَةٌ فِي أَمْرِنَا
امام رضا(عليه السّلام)فرموده است: محرم ماهى است كه مردم دورۀ جاهلى جنگ و خون ريزى در آن را حرام مىدانستند ولى ريختن خونهاى ما در آن ماه روا دانسته شد و حرمت ما در آن دريده شد و كودكان و زنان ما در آن اسير شدند و خيمههاى ما را آتش زدند و هر چه در آن بود غارت كردند و در كار ما رعايت هيچ حرمتى براى رسول خدا صورت نگرفت.
بعد فرمودند: إِنَّ يَوْمَ قَتْلِ اَلْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا. بأَرْضُ كَرْبَلاَءَ أَوْرَثَتْنَا اَلْكَرْبَ وَ اَلْبَلاَءَ إِلَى يَوْمِ اَلاِنْقِضَاءِ
همانا روز شهادت حسين(عليه السّلام)پلكهاى چشم ما را مجروح و اشك ما را روان كرد و عزيز ما را خوار و زبون ساخت.اى سرزمين كربلا! تو تا روز رستاخيز ما را گرفتار اندوه و بلا كردى.
حالا که اینجوری شد؛
🔷 فَعَلَى مِثْلِ اَلْحُسَيْنِ فَلْيَبْكِ اَلْبَاكُونَ
بايد به كسى چون حسين(عليه السّلام) گريهكنندگان گريه كنند.
🔷 همش گفتن گریه کنید، ناله بزنید
👈 فَليَبكِ الباكونَ، وإيّاهُم فَليَندُبِ النّادِبونَ، ولِمِثلِهِم فَلتُذرَفِ الدُّموعُ، وَليَصرُخِ الصّارِخونَ ، و يَعِجَّ العاجّونَ
بايد كه گريه كنندگان گريه كنند و ندبه گران، بر آنان ندبه و فغان كنند و براى همچون ايشان، بايد اشك از ديدگان ببارند و ناله و زارى و ضجّه و شيون از دل برآرند.
به عمه جان امام زمان تأسی کن، هی به سینه میزد، هی توی سر و صورتش میزد، متحیر مونده بود چکار کنه، فقط میدوید و ناله میزد
👈 أينَ الحَسَنُ أينَ الحُسَينُ، أينَ أبناءُ الحُسَينِ؟
أينَ الشُّموسُ الطّالِعَةُ؟
خورشیدهای درخشان کجایند. من فکر کنم منظورش علیاکبرش باشه.
أينَ الأَقمارُ المُنيرَةُ؟ قمر منیرم کجایی؟ پاشو میخوان خواهرت و به اسیری ببرن.
یکی نیست جواب زنیب و بده؟؟
تک و تنها مونده مثل برادرش، چکار کنه، به کی رو بزنه،
👈 به شمر رو بزند یا که التماس کند؟
🔷 فقط میدوید،
👈 از کجا تا به کجا، از حرم تا قتلگاه.
🔷 ذکر لب و رجزی هم داشت؟ آری:
👈 گلی گم کردهام میجویم او را
.
.
#شام_غریبان_امام_حسین
#امام_حسین علیهالسلام
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#گودال_قتلگاه
#تاریخ_مقتل
يا مُحمّداه صَلّي' عليكَ ملائِكةُالسَّماءِ، هذا حُسَينٌ بِالَعَراءِ، مُرَمَّلُ بِالدِّماءِ، مُقَطَّعُالاَعضاءِ وَبَناتُكَ سَباي'ا وَ ذُرَيّتُكَ قتلي، تُسفي' عليهم الصّبا فَاَبْكَتْ كُلَّ صَديقً عَدّو ؛
«اي رسول خدا، اي آن كه ملائكة زمين وآسمان بر تو درود ميفرستد، اين حسينتوست كه اعضاي او را پارهپاره كردند، سر او را از قفا بريدند.اين حسين توست كه جسد او در صحرا افتاده، در حالي كه بادها بر او ميوزند وخاكبر او مينشانند. پس هر دشمن ودوستي را گرياند.
#روز_دهم_محرم
.
📚پی نوشت:
(3). كامل ابن اثير، ج 4، ص 81 و ملهوف (لهوف)، ص 180 - 181.
(4). رجوع شود به: بحار الانوار، ج 45، ص 58؛ انساب الاشراف، ج 3، ص 411؛ مقتل الحسين مقرّم، ص 307 و ملهوف (لهوف)، ص 180 - 181.
.
.
#روز_دهم_محرم
#امام_حسین علیهالسلام
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#گودال #قتلگاه
#تاریخ_مقتل
اولین ندایی که زینب سلاماللهعلیها سر داد زمانی بود که دست زیر پیکر برادر برد و قدری بالا آورد جسم پاک حسین را و این چنین رجزی عابدانه خواند:
«اِلهي تَقَبِّل مِنّا هذاَالقربان»
«خداوندا، اين قرباني را از ما قبول كن»
.
پی نوشت:
📚 مقتل الحسين مقرّم، ص 307.
(
.
#امام_حسین علیهالسلام
#زبانحال_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#شام_غریبان
#شب_یازدهم_محرم
#تاریخ_مقتل
«بِأَبِي مَنْ [أَضْحى] عَسْكَرُهُ في يَوْمِ الإثْنَيْن نَهْباً، بِأَبي مَنْ فُسْطاطُهُ مُقَطَّعُ الْعُرى، بِأَبِي مَنْ لا هُوَ غائِبٌ فَيُرْتَجى وَ لا جَريحٌ فَيُداوى، بِأَبِي مَنْ نَفْسي لَهُ الْفِداءُ، بِأبِي الْمَهْمُومَ حَتّى قَضى، بِأبي الْعَطْشانَ حَتّى مَضى، بِأَبِي مَنْ شَيْبَتُهُ تَقْطُرُ بِالدِّماءِ»؛
بی بی با دیدن کشتگان کربلا فرمود:
(پدرم فداى آن كسى باد كه [خيمه گاه] سپاهش روز دوشنبه غارت شد. پدرم فداى آن كس باد كه طنابهاى خيمه اش بريده و بر زمين افتاد. پدرم فداى آن كه نه سفر رفته است تا اميد بازگشتش باشد و نه چنان زخمى برداشته كه اميد مداوايش باشد. پدرم فداى آن كس كه جانم فداى او باد. پدرم فداى آن كس كه با دل پرغصّه جان سپرد، پدرم فداى آن كس كه با لب تشنه شهيد شد، پدرم فداى آن كس كه از محاسنش خون مىچكد)
.
دلها مى رفت كه از سينه ها بيرون بزند، باران اشك به احدى مجال نمى داد، زينب اين بار اصحاب جدّش را مخاطب ساخت و گفت: «يا حُزْناه! يا كَرْباه! اَلْيَوْمَ ماتَ جَدِّي رَسُولُ اللهِ، يا أَصْحابَ مُحَمَّداه! هؤُلاءِ ذُرِّيَّةُ الْمُصْطَفى، يُساقُونَ سَوْقَ السَّبايا»؛ (امروز گويا جدم رسول خدا از دنيا رفته، اى اصحاب محمد(صلى الله عليه وآله)! اينان فرزندان پيامبر برگزيده اند كه آنان را همانند اسيران مى برند). (9)
#پینوشت؛
(7). با توجه به اينكه قول مشهور درباره حادثه عاشورا آن است كه در روز جمعه بوده است، تصريح حضرت زينب(عليها السلام) به روز دوشنبه، شايد اشاره به حادثه سقيفه باشد كه در روز دوشنبه اتفاق افتاده است و مقصود آن است كه حادثه كربلا محصول تصميم نسنجيده اى است كه پنجاه سال پيش در سقيفه گرفته شد.
(8). بحارالانوار، ج 45، ص 58؛ اعيان الشيعة، ج 7، ص 138 و ملهوف (لهوف)، ص 181.
(9). بحارالانوار، ج 45، ص 59.
.
خوشحالی عمه ی سادات از ورود لشکر دونفره به کربلا
#امام_حسین علیهالسلام
#ورودیه
#حبیب_بن_مظاهر
#تاریخ_مقتل
👈🏻 یک نمونه از دستگیری
حبيب پیرمرد است. با همسرش مشغول خوردن صبحانه بود که درِ خانه را زندند. رفت و خیلی طول نکشید که آمد. همسرش پرسید چه بود؟ حبیب گفت: قاصدی از حسین برای من نامه آورده است. همسرش گفت: حسين برايت چه نوشته است؟ حبیب گفت: نوشته من آمده ام کربلا؛ اگر می خواهی، بیا من را یاری کن. همسر حبیب گفت: حالا می خواهی چه کار کنی؟ حبیب گفت: من دیگر پیر شده ام؛ نمی توانم کرّ و فرّی کنم؛ بروم آنجا که چه شود؟[1] همسرش رو کرد به او گفت: نمی خواهی بروی؟ پسر پیغمبر تو را خواسته، آن وقت تو نمی خواهی بروی؟ حبیب گفت آخر می دانی چیست؟ اگر من بروم، عبیدالله خانه ام را خراب می کند و تو را به اسیری می گیرد. همسرش گفت: تو برو، بگذار خانه مان را خراب کند! من هم به اسیری می روم! تا یک قدری آمد حبیب مقاوت کند، من در تاریخ این طور دیده ام که اين زن بلند شد، روسری اش را انداخت روی سر حبیب و گفت: اگر این طور است، پس مثل زن ها در خانه بنشین. یا اباعبدالله! ای کاش من مرد بودم و می توانستم بیایم کربلا و کمکت می کردم. حبیب اینجا دید همسرش خیلی محکم است. گفت: چنان کربلایی بروم که تا قیام قیامت نام حبیب بماند!
حبیب از خانه حركت كرد. در بازار به مسلم بن عوسجه رسید. حالا در بازار کوفه چه خبر است؟! یکی دارد شمشیر تیز می کند؛ يكي نیزه اش را مهيا مي كند. سپرها را آماده مي كنند، براي اينكه بروند به کشتن حسین(علیه السلام). رو کرد به مسلم ابن عوسجه و گفت: خبر داری که حسین به کربلا آمده است؟ به من نامه نوشته است. تو کجا می خواهی بروی؟ مسلم گفت: من می خواهم بروم محاسنم را خضاب کنم. به تعبیر من حبیب به مسلم گفت: با من بیا تا چنان خضابی به محاسنت ببندم كه تا قیامت رنگش پاک نشود.
حبیب و مسلم، با هم آمدند کربلا؛ در تاریخ دارد وقتی این ها رسیدند، از دور معلوم بود كه دو نفر پیرمرد به سمت خیام حسین(علیه السلام) مي آيند. امام حسین(علیه السلام) رو کرد به اصحاب و گفت: بروید به استقبالشان! فقط من یک جمله می گویم. این بیبیها و این بچهها میدیدند که هر روز هزاران هزار لشکر دارد از کوفه به سمت سپاه عمرسعد میآید، اما یک نفر سمت خیام حسین(علیه السلام) نمی آید. وقتي كه ديدند دو نفر پیرمرد دارند می آیند، به قدری این ها خوشحال شدند كه حساب ندارد. زینب(سلام الله علیها) پرسید چه خبر است؟ گفتند: حبیب بن مظاهر دارد می آید. فرمود: سلام مرا به حبیب برسانید. وقتی این قاصد آمد سلام زینب(سلام الله علیها) را به حبیب رساند، حبیب دست برد و خاک ها را از روی زمین برداشت و روی سرش می ریخت و می گفت: من که باشم که دختر امیر عرب به من سلام برساند
.
.
لالا لالا،گُلِ پونه
آبی تو خیمه نمونده
خیلی شرمندته مادر
لبات رو عطش سوزونده
آخه روی طفل بی شیر
برا چی آبُ می بندن
اصغرم داره می میره
دیگه واسه چی میخندن
واویلا،کاری ازم بر نمیآد
واویلا،الهی که بارون بیاد
چه جوری زنده بمونم
زندگی بی تو نمیشه
گُلِ من خدا به همرات
خداحافظ برا همیشه
حرمله یهو خراب کرد
همه ی آرزوهامُ
الهی خوشی نبینه
که گرفت دل خوشی هامُ
بشکنه دستش دارم می میرم
نذاشت علی مو از شیر بگیرم
وای از چشمِ نیمه بازت
روزِ مرگِ مادر اومد
آخه با تیرِ سه شعبه
تازه دندونات در اومد
حسین....
*این بچه،دو بار ذبح شد،ذبح یه عبارتی است که معناش واضحِ،برا هیچ شهیدی تو کربلا به کار برده نشده غیر از دو نفر،برا علیِ اصغر و برا ابی عبدالله،فقط عبارت:" "ذَبَحُهُ" به کار برده شده،اینجا نوشتن"ذَبَحَهُ الاُذُنِ إلَی الاُذُن" برا گودال هم نوشتن:" ذَبَحَهُ مِنِ القفا..." دو جا ذبح اومده،ذبح یعنی چه؟ زمانی میگن ذبح که زنده باشه و سر از بدنش جدا کنن،اما علی اصغر دو بار ذبح شد،یه بار وقتی تیر رو زدن، یه بار وقتی تیر رو حسین کشید بیرون،سر جدا شد،وای.....
____
#میرداماد
#شب_هفتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اصغر
.
4_5915721635196830061.mp3
3.1M
نوحــه های حضرت علی اصغــر
"لا لا لا لا لا لا ای گــــل پونـــــه"
با نوای حاج سید مهدی #میرداماد
.
#زمزمه/ #زمینه/ #شور
#حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
~ نام اثر : ترسیدی علی ...
✅سبک بارونه کربلا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍️ #بنداول 📝
این شد قاتِـلِ من
با سه شعبه تو گلوی بچم زدن
چقد این نامردا بی مروتن
این شد قاتل من
آه رحمشون کجاس
مگه این تیر واسه ی شیرخواره هاس
نمیبینن مگه تو آغوش باباس
آه رحمشون کجاس
افتاده بال و پرت
گوش تا گوش دریده شد سرت
💢داره جون میده مادرت💢
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍️ #بنددوم 📝
آه لرزیدی علی
از جواب حرمله ترسیدی علی؟😭
غربت باباتو فهمیدی علی؟
آه لرزیدی علی
آه حال من بده
گلوتو به مادرت هی نشون نده
روی دست بابا اینطوری جون نده
آه حال من بده
الهی حرمله
خیر نبینی تو از زندگی
💢اصغرو کشتی تو بچگی💢
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍️ #بندسوم📝
گریه کرده حسین
یه قدم میاد و برمیگرده حسین
بند قنداقهت رو وا کرده حسین
گریه کرده حسین
دلگیر از من نباش
ببینم یبار دیگه صورتت رو کاش
پشت خیمهها بابات خون میشه نگاش
دلگیر از من نباش
با قد خم حسین
خاکت کرد جلوی چشام
💢من علیاصغرم رو میخوام ...💢
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍️به قلم : #علی_حاجیان_فر
#سبک_بارونه_کربلا
#سبک_بارون_کربلا
👇