eitaa logo
حرف حساب
7.2هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
44 ویدیو
15 فایل
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه السلام ارتباط با مدیر: @Einizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ شفاعت لیاقت می‌خواهد 💠 «...وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَىٰ ...» (انبیا، ۲۸) آنان جز برای کسی که خداوند از او خرسند باشد، شفاعت نمی‌کنند. 🔻 در روایات آمده است که مراد از «مَنِ ارْتَضَى» یعنی کسی که او مورد رضایت است، هرچند باشد زیرا شخص ، به‌خاطر که پس از می‌کند، مورد لطف قرار گرفته و مشمول واقع می‌شود. 🔸 شفاعت، لیاقت می‌خواهد. کسانی مشمول شفاعت واقع می‌شوند که خداوند از دین آن‌ها راضی باشد. 👤 📚 از کتاب ترجمه و تفسیر یک جلدی 🍀 سوره‌ی ، آیه ۲۸ 📖 ص ۳۲۴ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب
✳ وقتی بیدار می‌شویم که بفهمیم مسافریم... 📌 وقتی بیدار می‌شود که بفهمد است. وقتی فهمید مسافر است، تمام زندگی‌اش زندگی مسافری می‌شود. خیال مسافرت‌کردن متفاوت است با مسافرت واقعی. در اثر فکر کردن صحیح، حال مسافرت در وجود انسان پیدا می‌شود. و مسافر معلوم است که چگونه در سفر زندگی می‌کند. 👤 📝 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ شرط رسیدن به تمام کمالات 🔻 وقتی که می‌گوییم: «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ...» مقصود از «بِر»ّ، است؛ مادی یا معنوی، روحی یا جسمی، فکری یا عاطفی. انسان در راه کمال، هر کمالی که باشد، توفیق نمی‌یابد مگر آنکه از برخی چیزهایی که دوست دارد، بگذرد یا آن‌ها را ببخشد. ولی اگر بخواهد همه‌ی آن‌چه را دوست دارد نگاه دارد و و و و خویش را حفظ کند، در نهایت نمی‌تواند به برّ برسد. 🔸 کشاورز را مثال می‌زنیم. زمانی که می‌خواهد گندم فراوان را درو کند، باید از بخشی از آن چشم بپوشد. او از آن‌ها چون بذر استفاده می‌کند و آن‌ها را زیر زمین دفن می‌کند، به این امید که آن‌چه زیر زمین دفن شده، و از آن گذشته است، پس از مدتی به مقدار فراوانی گندم تبدیل شود. در این صورت کشاورز به برّ رسیده است؛ اما پس از آنکه بخش کمی از گندمی را که دوست داشت، کرد. 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۱۰۴ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ این‌گونه قرآن بخوان! 🔻 می‌گوید پدرم یک جمله‌ای به من گفت که آن جمله برایم درس شد. یک روز صبح مشغول تلاوت بودم. پدرم گفت: چه می‌کنی؟ گفتم: قرآن می‌خوانم. گفت: قرآن را آن‌چنان بخوان که گویی بر نازل شده است. همین جمله مثل نقشی که روی سنگ کنده باشند در دلم اثر گذاشت و از آن به بعد به هر آیه‌ای که رسیدم، تا و نکردم رد نشدم. 👤 📚 ج۱ 📖 ص ۱۴۰ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ این، حیات طیبه است... 🔻 می‌خواهد انسان‌ها را آن‌چنان بالا ببرد، دل‌ها را آن‌چنان نورانی کند، و بدی‌ها را آن‌چنان از سینه‌ی من و شما بیرون بکَنَد و دور بیندازد که ما آن حالت را در همه‌ی آنات زندگی‌مان، نه فقط در ، بلکه حتی در ، در حال ، در ، در هنگام و و در زمان احساس کنیم. 🔸 «خوشا آنان که دائم در نمازند» یعنی این. در حال هم با خدا، در حال و هم باز به یاد خدا. این‌گونه انسانی است که در محیط زندگی و در محیط عالم از او نور پراکنده می‌شود. و اگر دنیا بتواند این‌طور انسان‌هایی را تربیت کند، ریشه‌ی این جنگ‌ها و ظلم‌ها و نابرابری‌ها و پلیدی‌ها و رجس‌ها کنده خواهد شد. این، است. 👤 📚 کتاب 📖 صفحات ۲۰ و ۲۱ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ کاش آقا بود و این خنده را می‌دید... 🔻 گفت: «دلت چگونه شاد می‌شود؟» به نگاه کرد. گفت: «وقتی حسن هیبت پدرش را به خود می‌گیرد و خطبه‌های او را می‌خواند، دلم شاد می‌شود.» زینب به حسن نگاه کرد. گفت: «چرا معطلی پسرم؟ یکی از خطبه‌های پسرعمو را بخوان!» فاطمه هرچند درد در پهلوها و در شکمش پیچید اما از آن‌که زینب چنان در جلد او فرو رفته بود که حتی آگاه بود پدرش را پسرعمو خطاب می‌کند، بلند خندید. نه زینب انتظار داشت نه حسن نه . 🔸 صدای خنده‌ی فاطمه، فضه را هم به اتاق کشاند. آستین‌های فضه تا بازو بالا بود و دست‌هایش تا نزدیک بازو از آرد سفید. گفت: «الهی قربان صدای خنده‌تان بروم، فاطمه جان!» و با اشک‌های جاری آمد و پیش از آن‌که فاطمه بتواند مانع شود، بوسه بر پای فاطمه زد. گفت: «کاش آقا بود و این خنده را می‌دید و می‌شنید.» فاطمه گفت: «از دست این زینب!» و دوباره از خنده ریسه رفت. و حسن دید که خنده‌ی مادرش آن‌قدر قدرت دارد که می‌تواند کورترین گره اندوه را باز کند... 📚 از کتاب 📖 صفحات ۶۹ و ۷۰ 👤 🥀 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ به حق حسن و حسین... 🔻 اسماء بنت عمیس گوید: در آخرین لحظات زندگی علیها السلام حضور داشتم. آن بانوی بانوان عالم غسل کرد، لباس‌هایش را عوض کرد و در گوشه‌ی منزل به رازونیاز مشغول شد. پیش رفتم تا از نجواهای آن بزرگوار با حضرت حق آگاه باشم. فاطمه علیها السلام را دیدم که رو به قبله نشسته و دست‌ها را به‌سوی آسمان برده و با کمال خلوص زمزمه می‌کند: خداوندا! ای آقای من! از تو می‌خواهم به‌ حق انسان‌هایی که برگزیده‌ای و به ناله‌های دو فرزندم و در فراق من، از گناه من و پیروان فرزندانم درگذری... 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۱۵۳ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ لذت واقعی دنیا همین است 💠 يَآ أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ(۲۷) ارْجِعِيٓ إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً(۲۸) فَادْخُلِي فِي عِبَادِي(۲۹) وَادْخُلِي جَنَّتِي(۳۰) 🔻 فراموش نکنید که در همین دنیا نیز می‌توانیم این آیه را تطبیق دهیم. مصداق این آیه‌ی شریفه در دنیا وجود دارد. یعنی بنده‌هایی هستند که در می‌رسند به ، مقامی که در آن، برای انسان کوچک است و چنین مقامی برای در دل شب و هنگامی که با خدای خویش برقرار می‌کنند، پدید می‌آید. لذت واقعی دنیا همین است و الّا مابقی تکرار مکررات است. 👤 📚 برگرفته از کتاب «ارتباط عاطفی با خداوند» 📖 ص ۶۰ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ آرزوی زینب قوی‌تر است یا آرزوی مادر؟ 🔻 گفت: «خدایا، آرزوی من قوی‌تر است یا آرزوی مادر؟ من می‌خواهم بماند. او می‌خواهد برود. نه من که و و پدر. چهار به یک. باز هم او قوی‌تر است؟» و خود پاسخ خود را داد که «آری، ای زینب، یکِ او از چهارِ شما قوی‌تر است، وگرنه نیمه‌شب به که گریه می‌کرد، نمی‌گفت: خودت مرا غسل بده و کفن کن و نماز بر جنازه‌ام بخوان و در قبر بگذار، و لحد مرا بچین و خاک بر قبرم بریز و سپس بالای سر رو به صورتم بنشین، و بسیار بخوان... یا آن را که دست اسما امانت بود، نمی‌گرفت و به تو نمی‌سپرد و نمی‌گفت: این پیرهن مال برادرت حسین است، امانت پیش تو باشد.» 📚 از کتاب 📖 ص ۷۱ 👤 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ از آن آتش گریزی نیست! 🔻 این آتش‌های دنیا اول از بیرون است، بعد به درون سرایت می‌كند. آن‌جا (آخرت) شعله‌ای است كه اول از درون می‌جوشد «نَارُ اللهِ الْمُوقَدَةُ ٭ التِی تَطلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ» حالا اگر خانه‌ی كسی آتش گرفت، می‌تواند بیرون برود نجات پیدا كند، لباس كسی آتش گرفت می‌تواند بیرون بیاورد، بدن كسی آتش گرفت می‌تواند بمیرد و آرام بشود چون بعد از مرگ دیگر سوخت‌و‌سوزی نیست اما «چه سازم به خاری كه در دل نشیند» اگر آتش از دل برآمد خب كجا فرار بكند؟! این «نَارُ اللهِ الْمُوقَدَةُ ٭ التِی تَطلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ» همان جریان ، همان جریان ، همان ، همان و این‌هاست. 👤 📝 ۹۰/۰۷/۱۴ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ انسان خلیفةالله است، نه حیوان! 🔻 من در ذهنم همیشه این فکر پیدا می‌شود که فرنگی‌ها که این همه دم از می‌زنند، اعلامیه‌ی برای ما تدوین می‌کنند، از حیثیت انسانی زن و مرد دم می‌زنند، اول به ما بگویند این‌ها بشر را چگونه تعبیر می‌کنند؟ اگر ما این حرف‌ها را بزنیم درست است چون ما به «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» معتقدیم، ما انسان را تعبیر و تفسیر می‌کنیم، ما «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ» داریم. تو که عقیده‌ات درباره‌ی انسان این است که انسان همه چیز را به‌خاطر شکمش می‌خواهد، تو که ریشه‌ی فعالیت انسان را حاجت‌های شکمی او می‌دانی، پس انسانیت چیست؟ تو که می‌گویی هنر مولود حاجت‌های شکمی است؛ علم، اخلاق، معنویت، مذهب و عبادت مولود حاجت‌های شکم است، پس آن مقام انسانیت کجاست؟ پس انسان چه فرقی با حیوان دارد؟ 👤 📚 📖 صفحات ۱۲۸ و ۱۲۹ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ تمام اعمال در حالت احتضار جلوی چشم می‌آید 🔻 عزیزان مخصوصاً خانم‌ها خیلی دقت کنند. من با تمام وجودم برای آن‌ها خیرخواهی می‌کنم. یک جوانی را پیش یکی از عرفا آوردند، نگاه کرد گریه کرد، نگاه کرد گریه کرد. گفتند ای آقا ما آوردیم نصیحتش کنید، شما چرا این‌قدر گریه می‌کنید؟ گفت من نمی‌توانم تصور ‌کنم که این بدن چطور می‌خواهد در برابر غضب خدا تاب بیاورد؟! 🔸 این عالم بی‌حساب نیست. تمام ما در جلوی چشم ما می‌آید. چون مرگ عصاره‌ی زندگی است. این عکسی که آن‌جا گذاشتی، لحظه لحظه نوشته می‌شود. الآن خیلی می‌گویی خوشگلم، خوشگلم، دو ساعت جلوی آیینه ایستادی، آن عکس کذایی را در گذاشتی، به وجود آتش زدی. این جوانی که نمی‌توانست کند، این عکس‌ها را دید اغوا شد. همه‌ی آن کارها که شده، همه تجسم پیدا می‌کند و در حالت احتضار جلو می‌آید. یک خودش را نشان می‌دهد، یک خودش را نشان می‌دهد. خیانت به کردی خودش را نشان می‌دهد. 👤 📝 ۹۹/۱۰/۲۵ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب
✳ عمر بی‌حاصل... 🔻 بر سبزه‌هاى كنار جويى نشسته بود، و با خود مى‌گفت: بى‌حاصل بود! بى‌حاصل بود! او را گفتم: از چه مى‌گوييد؟! گفت: از اين جوى، آبى گذشت، و از خود سبزه‌ها برجاگذاشت، اما، عمرى از ما گذشت، و همچنان خشكيم، و نه سبز، و بى هيچ سبزى! از آب روان ماند بجا سبزه و گل‌ها ما حاصل از اين عمر سبك سير نديديم 👤 📚 از کتاب ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ سیم اتصالت به خدا وصل است؟ 🔻 لحظه‌ی ، دیگر منزل آخری است که دست به انسان می‌رسد و در نتیجه تمام تلاش خود را در این لحظه می‌کند. در روایات مختلفی اشاره به عوامل آسان، راحت و با سلامت از دنیا رفتن کرده‌اند تا انسان دچار آن وسوسه‌هایی که شیاطین در لحظه‌ی آخر می‌کنند و تیرهای آخر را به سمت او پرتاب می‌کنند نشود. 🔸 اصلی ترین مورد این است که انسان و درستی داشته باشد. تردیدی نیست که اگر من به و داشته باشم و سیم اتصال من به خدا وصل باشد، زمانی که می‌خواهند من را به سمت خدا منتقل کنند وحشت نمی‌کنم. چرا که من را به سمت نمی‌برند بلکه به سمت می‌برند. خود این ایمان، انسان را در لحظه‌ی آخر راحت می‌کند. 🔹 فرمود: حضرت عزرائیل در هنگام خواندن به همه‌ی مردم اشراف دارد، اگر این مردم را مواظب بر دید، خود ایشان را تلقین می‌کند. 👤 📱 نرم‌افزار 📝 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳چرا از مرگ بدمان می‌آید؟ 🔻این حدیثی که می‌خوانم شنیده‌اید اما باز یک بار دیگر بشنوید و توجهاتی تازه بکنید رفقا: جاء رجلٌ إلی أبی ذَرٍّ فَقالَ: یا أبا ذَرٍّ ما لَنا نَکرَهُ المَوت؟ چرا ما از بدمان می‌آید؟ یا اباذر! چرا حالت نوع مردم این است که از مردن بدشان می‌آید؟ فقال: لِأنّکُم عَمَّرتُم الدُّنیا و أخرَبتُم الآخرة فَتَکرَهونَ أن تُنقَلوا مِن عُمرانٍ إلی خَرابٍ. فرمود: چون را آبادان و معمور کردید! هی ساختمان، هی ساختمان! دنیا را از هر جهت تعمیر کردید؛ اما خراب است، برای ساختمان آخرت کاری نکردید؛ به‌خاطر همین کراهت دارید، بدتان می‌آید از این‌که از جای آباد به جای خراب بروید. 👤 📚 از کتاب ج۱ 📖 ص ۷۴ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ ظهور حقیقت حضرت زهرا در روز ظهور 🔻 بر اساس روایات، سلام الله علیها هستند و همه‌ی حقایق در لیلة مختفی و مخفی می‌شود. بروز و ظهور این حقیقت در است و علیهم‌السلام ایام هستند و بالاترین یوم، است که در ، حقیقت لیلة که همه‌ی حقایق در آن مختفی شده بود، آشکار می‌شود. لذا آن‌چه که در دنیا امکان‌پذیر است از حقیقت و جلوه‌ی تام حضرت زهرا به‌واسطه‌ی وجود (عج) در روز ظهور آشکار می‌شود اما مرتبه‌ی اعظم حقیقت حضرت در آشکار خواهد شد و هرچقدر ما خودمان را با و به این حقیقت عظیم پیوند بدهیم، یقین بدانیم آن روزی که نمی‌دانیم و نمی‌شناسیم - چه در روز ظهور و چه در روز قیامت- تازه می‌فهمیم این انتساب چقدر عظمت دارد. 👤 📝 📺 ۹۹/۱۰/۲۷ 🙏 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
| ۱ ✳ احزاب دست‌ساخته‌ی سیا 🔻 می‌گوید: «...در دوران نخست‌وزيری من، يک خارجی آمريكایی از طريق ديگر آمد. را به‌عنوان ليدر روشنفكران تراشيدند و به قبولاندند كه اين شخص و اين روشنفكران، ايران را گلستان خواهند كرد. شاهنشاه قبول فرمودند و به من امر دادند استعفا كن. فوراً سمعاً و طاعتاً اطاعت كردم. مطلب به‌قدری شور بود كه در انتخابات نسبتاً آزادی كه من انجام دادم [انتخابات دوره‌ی بيست‌و‌يكم مجلس] منصور كه كانديد وكالت تهران بود و می‌خواست وكيل درجه يك تهران باشد، وكيل دوازدهم شد. بعدازظهر قرائت آرا، راكول پدرسوخته وزيرمختار آمريكا سراسيمه پيش من دويد كه دستم به دامنت بگو منصور را بالا بياورند. باری وكيل درجه اول نشد ولی چند ماه بعد نخست‌وزير ايران بود. و حالا هم هنوز همان حزب [ايران‌نوين] بر سر كار است و آقای نفر دوم منصور و مغز متفكر او بعد از كشته‌شدن منصور نخست‌وزير هست كه هست، حالا هشت سال می‌گذرد....» 📚 از کتاب ج۳ 📖 ص ۱۰۴ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ جدایی دین از سیاست نیرنگ سیاست‌بازان است 🔻 مردی بود طرفدار یک نهضت فرهنگی در جهان اسلام و طرفدار علم، بالخصوص مردی بود که همبستگی و را تبلیغ می‌کرد و این را در حدودی که برای یک فرد مقدور بود به جامعه‌ی اسلامی تفهیم کرد که مسئله‌ی جدایی دین از سیاست نیرنگی است که سیاست‌بازان عالم ساخته‌اند. در دین، بالخصوص دین اسلام، سیاست یکی از عزیزترین اجزا است و جدا كردن سیاست از اسلام به معنی جدا كردن یكی از عزیزترین اعضای اسلام از پیكر اسلام است. 👤 📚 برگرفته از کتاب «آینده انقلاب اسلامی ایران» ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ کاری که خدا با سرمایه‌داران بی‌درد خواهد کرد! 💠 الَّذِینَ یَکْنزُِونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لَا یُنفِقُونهََا فیِ سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ(۳۴) یَوْمَ یحُْمَی‌ عَلَیْهَا فیِ نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوَی‌ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَ جُنُوبهُُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هَذَا مَا کَنزَْتُمْ لِأَنفُسِکمُ‌ْ فَذُوقُواْ مَا کُنتُمْ تَکْنزُِونَ(۳۵- توبه) 🔻 کسانی که می‌کنند و از اموال خود به نیازمندان واقعی امتناع می‌ورزند، در این آیات به عذابی سخت تهدید شده‌اند؛ عذابی که در آن این سکه‌ها را در آتش سوزان ، داغ و گداخته می‌کنند و و و آن‌ها را با آن داغ خواهند کرد و در همین حال فرشتگان عذاب به آن‌ها می‌گویند: این همان چیزی است که برای خود جمع کردید و به صورت اندوخته در آوردید و آن را در راه خدا به محرومان انفاق نکردید. اکنون بچشید آن‌چه را برای خود اندوختید و عواقب شوم آن را دریابید. ⁉ اما این‌که چرا از میان تمام اعضای بدن، تنها پیشانی و پشت و پهلو را می‌سوزانند برای این است که آن‌ها با این سه عضو در مقابل محرومان عکس‌العمل نشان می‌دادند: گاهی صورت را در هم می‌کشیدند و زمانی به علامت بی‌اعتنایی از روبه‌رو شدن با آن‌ها خودداری می‌کردند و منحرف می‌شدند و گاهی به آنان پشت می‌نمودند؛ لذا این سه نقطه از بدن آن‌ها را با اندوخته‌هایشان داغ می‌کنند. 📱 از نرم‌افزار ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ مسابقه‌ی عفن اینستاگرامی! 🔻 اگر قرار باشد کل یک ملت، دارایی‌های خودشان را به رخ همدیگر بکشند، بیایند آن‌چه دارند در بریزند، یکی سفرش را به رخ بکشد، یکی وسایل خانه را به رخ بکشد، یکی عروسی‌اش را، یکی غذایی که خورده است را، یکی لباسش را، آن‌وقت آن‌هایی که نمی‌توانند با این مسابقه‌ی عفن همراهی کنند چه‌کار کنند؟ 🔸 گاهی برخی افراد برای این‌که شکسته نشوند، تحقیر نشوند، از راه‌هایی می‌خواهند خودشان را به این مسابقه برسانند؛ در نتیجه در جامعه درست می‌شود. جوان است، نمی‌داند که یک شبه نمی‌شود به آن ثروتی رسید که او با آن ثروت‌ها خودنمایی می‌کند. می‌خواهد به آن ثروت برسد، در نتیجه می‌گویند این مواد را اگر از این‌جا به فلان‌جا منتقل کنی این‌قدر مثلاً درآمد دارد. برای همیشه گرفتار می‌شود. الآن این جوان ترور شد. این نوعی است. 👤 📝 ۹۹/۱۰/۲۵ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ والله که این سرباز حق می‌گوید! 🔻 زنده‌یاد در بیان خاطره‌ای از عبور با خودرویی می‌گوید که راننده‌اش قصد دارد بدون قانون وارد منطقه‌ای که برای برگزاری یک کنگره در نظر گرفته بودند، بشود و سربازی جلوی آن‌ها را می‌گیرد و خودروی آن‌ها را متوقف می‌کند؛ علامه ضمن ابراز رضایتمندی از انجام وظیفه‌ی این سرباز در مقابل اصرار راننده برای عبور، می‌گوید والله که این سرباز حق می‌گوید. این خاطره‌ی زیبا را از لینک زیر بشنوید. http://fna.ir/f2ez5u ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ انس امام با مفاتیح 🔻 به‌قدری با مأنوس بودند که هر چند ماه یک بار مفاتیح ایشان پاره می‌‏شد و ما به‌ناچار مفاتیح‌شان را صحافی می‌‏کردیم و یا مجدداً برای ایشان تهیه می‌‏کردیم. 👤 📰 منبع: روزنامه اطلاعات - ش۲۱۸۲۲ - ص۱۴ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ چه کسانی در عمق جانشان از زندگی راضی هستند؟ 🔻 حد از هم بالاتر است. در آمده است كه ملائكه بر آدم سجده كردند چون انسان ظرفيت تعليم همه‌ی را داشت، در حالی که ملائکه ظرفيت پذيرش يک اسم يا چند اسم محدود از اسماء الهی را دارند. پس انسان بايد به توجه كند و با خدا كند تا از ظرفيت حقيقی خود محروم نشود، و تنها چنين انسان‌هايی هستند كه از زندگی «خود»شان در عمق جانشان رضايت دارند. 👤 📚 از کتاب ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ اندکی از بندگان من شکرگزارند! 🔻 ممکن است افرادی باشند اما بودن کم است. «قَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ» شکور کسی است که علماً معتقد باشد و بفهمد این نعمت، مُنعمی دارد و خداست، لساناً هم مُقر باشد و عملاً هم این نعمت را به‌جا مصرف بکند؛ دیگر هرگز نگوید من خودم زحمت کشیدم پیدا کردم؛ خودش و زحمت خودش و محصول خودش را بداند. اگر کسی این کار برای او شد، این می‌شود شکور. 👤 📝 ۹۲/۰۳/۱۳ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ ما هم سربازیم! 🔻 در عملیات مسلم بن عقیل دچار خونریزی معده شد و مدام خون بالا می‌آورد. به‌ناچار منطقه‌ی نظامی را ترک کرد و چند نفر همراه با او به بیمارستان اسلام‌آباد غرب رفتیم. جلوی در بیمارستان به‌دلیل ازدیاد بیماران و مراجعان ما را راه نمی‌دادند. یکی از همراهان به دهانش آمد که سردار را معرفی کند و با تشر به مسؤولی که راه‌مان نمی‌داد بگوید می‌دانید چه کسی را در این بحبوحه جنگ جلوی در بیمارستان معطل کرده‌اید... که همت جلوی او را گرفت و به آن مسؤولی که جلوی ما را گرفته بود، گفت: ما هم سربازیم برادر. از منطقه آمدیم. مثل همه‌ی بیمارها. ببین جایی برایمان پیدا می‌شود؟ بعد از چند ساعت معطلی، بالاخره تختی در بخش عمومی اورژانس بیمارستان به همت دادند. وضعیت از نظر اصول نظامی اصلا مساعد نبود. بیم ترور شدن حاج همت را داشتیم. ایشان از ما می‌خواست او را روی تخت بیمارستان در اورژانس عمومی کنار ده‌ها بیمار دیگر رها کنیم و برویم. هر چه کردیم نتوانستیم ایشان را قانع کنیم که خود را به مسؤولان بیمارستان معرفی کند و از آن‌ها بخواهد یک اتاق خصوصی در اختیارش بگذارند. هر بار که این درخواست را تکرار می‌کردیم شهید همت می‌گفت: ما هم سربازیم. 👤 راوی: سرتیپ امیر رزاق‌زاده؛ از همراهان و هم‌رزمان شهید همت 📰 منبع: روزنامه جام‌جم ۹۹/۱۱/۰۷ ❤️ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f