باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
کتاب #من_پناهنده_نیستم
به قلم #رضوی_عاشور
برگردان #اسماء_خواجه_زاده
انتشارات #شهرستان_ادب
رمان «من پناهنده نیستم» یکی از بهترین و زیباترین رمانهایی است که راجعبه اشغال #فلسطین توسط صهیونیزم از خانم رضوی عاشور مصری تألیف شدهاست و به لحاظ فرم و محتوی در نوع خود کمنظیر و بلکه بینظیر است. کمنظیر به این جهت که نویسنده، خانمی سنی مذهب و اهل قاهره مصر است اما شما با خواندن دقیق و با حوصلهٔ این اثر درخواهید یافت که حریت و آزادگی در این #رمان، موج میزند.
#نویسنده خودش را در این اثر فاخر وامدار هیچ جریان سیاسی که سالها توسط دولتهایی چون اردن، #عربستان و #مصر و گروههای سیاسی فلسطینی که صرفاً سوار بر موج حمایت از مردم فلسطین شدهاند، نمیداند و علاوه بر اینکه نقشی برای آنها در قضیهٔ فلسطین قائل نشدهاست، بلکه از تمامی کشورهای عربی وابسته و نیز گروههای سیاسی بهظاهر مدافع ملت فلسطین نیز بهطور جدی و واضح انتقاد کرده و شاید بههمین دلیل نویسنده محترم از مصر اخراج شدهاست.
*
نمونهای از حریت و آزادگی نویسندهٔ محترم را در صفحهٔ ۴۰۵ #کتاب ملاحظه کنید:
کمتر از یک هفته بعد از رسیدن ما به اسکندریه دیدم ابوعمار در کاخ سفید با اسحاق رابین شیمون پرز مصافحه میکند. محمود عباس سمت چپش ایستاده بود و رئیس جمهور آمریکا سمت دیگرش.
پیمان اسلو را امضا کردند.
چند دقیقه بعد از پایان پخش مستقیم برنامه از کاخ سفید، صادق زنگ زد و گفت: دیدی پیرمرد چه کرد؟.... و با تلخی دربارهٔ علاقهٔ ابوعمار به مصافحه با رابین و پرز و شانهخالی کردن آنها حرف میزد انگار با مصافحه چیزی را به یکدیگر واگذار میکنند.
«این مسخره بازی را دیدی؟! دیدی چکار کردند؟!»
*
در بخشی از کتاب، سه عنصر اصلی یعنی سرزمین، مردم و بازگشت حتمی مردم به فلسطین پس از آزادسازی جنوب لبنان توسط حزبالله، خودش را بیشتر نشان میدهد و نماد هر سه عنصر، کلید خانههای فلسطینیان آوارهای است که بر گردن زنان این سرزمین خودنمایی میکند.
***
در صفحهٔ ۴۵۴ میخوانیم:
حواسم به آوازها جمع میشود، جوانها در اتوبوس ایستادهاند و آواز میخوانند... یکدفعه پیرزنی از روی صندلیاش پرید و گفت:«خدا سیدحسن را حفظ کند، اگر او نبود، اگر مقاومت نبود، ما الان نمیتوانستیم به این خاک بیاییم... صداها بلند شد و برای سید دعا کردند و گفتند انشالله بعدش آزادی فلسطین. یکی از جوانهایی که جلوی اتوبوس بود پرید و گفت:«رهبرمان ابوعمار. برای عمار دعا کنید.» یک لحظه تنش شد!
***
خلاصه، رمان «من پناهنده نیستم» در دل خود قصهها و حوادث فراوانی دارد، اتفاقات خوش و ناخوش زیادی را راوی بیان میکند. #تولد، مرگ، عروسی و عزا.
پیشنهاد میشود این اثر فاخر را که نویسندهاش بهخاطر تالیف و چاپ آن شهروندی خودش را از مصر از دست داده، حتما بخوانید.👌🏻
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
کتاب #ابوباران
به قلم #زهراسادات_ثابتی
انتشارات #خط_مقدم
#برشی_از_کتاب 👇🏻
من و دستهام سمت راست و در فاصلۀ هشتصد متری از آن خانه مستقر شدیم، درحالیکه تیراندازیها در مرکز و اطراف خانه شروع شده بود. در بیسیم اعلام شد که بچهها با موفقیت وارد خانه شدهاند؛ اما لحظهای نگذشت که صدای انفجار مهیبی بلند شد. از دور بچهها را میدیدم که دواندوان یا سینهخیز به عقب برمیگردند. همه چیز بهم ریخته بود، بچههایی که توانسته بودند زنده از آن خانه به عقب برگردند، در گوشه و کنار خاکریز نشسته بودند و گریه میکردند، حتی نمیدانستیم کدام یک از بچهها نیستند و شهید شدهاند، من در ارتش افغانستان با چنین صحنههایی مواجه شده بودم اما این اولین برخورد جدی و واقعی بچهها با خشونت و بی رحمی جنگ بود. با ناراحتی و دلگیری گفتند خانه تلهگذاری شده بود و به محض ورود ما منفجر شد.
***
مصطفی که اصالتاً اهل افغانستان است، ابتدا از زندگی در #ایران احساس غربت میکند و برای فرار از این غربت تحمیلی به افغانستان میرود و فکر میکند در افغانستان گمشدۀ خودش را پیدا میکند. او که جز اصالت ذاتی افغان بودن، چیزی از فرهنگ و رسوم آنان درک نکرده، آنجا هم گرفتار غربت شده و برای فرار از این غربت عازم ارتش افغانستان میشود و چهار سال در آن خدمت میکند. بعد از مدتی تصمیم میگیرد به ایران بازگردد ولی مسیر بهصورت قانونی بسته است. با تحمل سختیهای فراوان بهصورت قاچاقی به ایران میرسد و به دیدار خانوادهاش میرود. حالا اینجا بین جوانان افغان ساکن ایران، شوری برای رفتن به کشورهای اروپایی ایجاد شده و مصطفی هم از این میل رفتن بینصیب نیست. مصطفی به ترکیه میرود تا از آنجا بهصورت غیرقانونی به یونان برود، اما ناکام میماند و بعد از دستگیری به افغانستان فرستاده میشود.
مصطفی اینبار بهصورت قانونی به ایران بازمی گردد و در کنار خانوادهاش زندگی میکند. پس از مدتی با چند مجاهد افغانستانی در سوریه، مسیری برای رفتن به آنجا پیدا کرده و میرود تا سرنوشت خودش را رقم بزند.
در این #کتاب راوی ما به فیض #شهادت نرسیده و برای اولینبار است که کسی برای شما از جنگ سوریه میگوید. او خاطراتی برای ما میگوید که جایی شنیده نشده است.
زندگی #مصطفی_نجیب، پیشنهاد خوبی برای کسانی است که به بررسی زندگیهای پر شور و حماسه علاقه دارند.
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
کتاب #ضیافت_بلا
به قلم #سید_محمدمهدی_میرباقری
انتشارات #تمدن_نوین_اسلامی
#برشی_از_کتاب 👇🏻
«هدف از خلقت چیزی جز قرب و لقاء حضرتحق نیست، لذا شناخت راه وصول به این هدف بزرگ برای رسیدن به آن بسیار مهم و ضروری است و برای رسیدن به این راه دو نوع مسیر پیشبینی و پیشنهاد شده است، راه نخست، راه بزرگان و علمای اخلاق و برخی کتابهای معرفت به استناد آیات و روایت است و راه دوم سلوک با شفاعت اولیایخدا و بلای آنهاست. اگر راه نخست را همچون عبادت در ایام عادی سال فرض کنیم، راه دوم به منزله شبقدر است و راهی کوتاه تر برای رسیدن به لقای پروردگار است، که دعاهایی مانند زیارت عاشورا این راه را هموارتر میکنند.»
***
ضیافت بلا تنظیم متن سخنرانیهای #آیت_الله_میرباقری درباره مقایسه ارکان و مراحل «سیر و سلوک متعارف» و «سیر و سلوک با بلای معصومین(ع)» است که در سال ۱۳۷۷ ارائه شده است و مباحثی مانند «عزم و تصمیم انتخاب معبود»، «محاسبه»، «توبه» و «رجوع الیالله»، «سلام به ولی خدا» و «علت عقب ماندن افراد مختلف از قافله عاشورا» را بررسی کرده است.
ایده سلوک با بلای معصوم ایدهای بدیع از آیتالله میرباقری است که در آن، روش سلوک به صورت کلی به دو نوع تقسیم می شود: روش اول، همان راه متعارف معرفی شده در علم اخلاق است که بر اموری همچون صمت، جوع، سهر، خلوت و ذکر تاکید می کند. روش دوم که ایده نویسنده کتاب است، محور تهذیب اخلاقی را بلا تعریف میکند و در ادامه نیز خود بلا را به دو نوع بلای شخص سالک و بلای معصوم تقسیم می نماید.
از نظر نویسنده، سلوک با بلا، انسان را از خطر عجب و ریا حفظ میکند ولی بلا نیز تابع ظرفیت وجودی صاحب بلاست. از این رو کاملترین سلوک، همراهی با بلای ولی معصوم به ویژه اعظم بلاها و ابتلائات، یعنی مصیبت #سیدالشهدا(ع) است که ظرف اعظم ابتلاهاست.
این ابتلا اعظم وسائل سلوک به سمت خدایمتعال و محور تهذیب همه جوامع و همه #تاریخ است. حتی انبیای الهی نیز از این ابتلا بهره برده و به همین واسطه رشد کردهاند. در نتیجه #عاشورا و مصیبت سیدالشهدا(ع) باید محور سلوک #شیعه باشد.
#اربعین
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
کتاب #حاشا
به قلم #رضا_یزدانی
انتشارات #شهرستان_ادب
#عشق موهبتیست از طرف خداوند که.... یا نه! شاید هم عذابیست که گاه و بیگاه بر جانِ انسان نازل میشود و خواب را از چشمانش میرباید؛ همان چشمانی که به قول عرفا دریچۀ بلایند و به قول رضا یزدانی:
چشمها کتابهای قلبِ ماست
اشکها خطوطِ این کتابهاست
این خطوط گاهگاه
با دواتِ آه...
روی صفحۀ نگاهِ ما نوشته میشوند
هرچه چشم دید، خواست دل...
هرچه خواست دل، همان شدیم...
گاه اهلِ زمین و گاه اهلِ آسمان شدیم...
آی چشمهای من!حواستان کجاست؟
باز هم دلِ مرا...
تا کجای شهر بردهاید؟
بازهم دل مرا به دستِ که سپردهاید؟
البته همیشه هم نمیشود تقصیر را گردن عشق و چشم و نگاه انداخت. عشق همیشه هم عذاب نیست؛ عشق گاهی میتواند آنقدر مقدس باشد که هر چیزی را متحوّل و متبرّک کند؛ حتی #دل را... حتی کلماتِ برآمده از دل را...
#عشق_به_اهل_بیت، مقدسترین نوع عشق است که شاعرِ کتاب #حاشا، جامی از آن را نوشیده و به آن مبتلا شده و اشعارش را با نام زیبای آنها متبرّک کرده....
پشتِ درِ خانه هیزمِ شعلهوری
آهِ تو نداشت در دلِ شهر اثری
ما دربهدرانِ خانهات نشنیدیم
از این درِ بسته روضهی بازتری....
«صَلَّی اللهُ علیکِ یا فاطمهالزَّهرا»
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
کتاب #برای_زین_اب
به قلم #سمیه_اسلامی و #فاطمه_قنبری
انتشارات #شهید_کاظمی
همیشه نجیب بود. بیاغراق نجابتش ستودنی بود. عفت کلامش، عفت نگاهش، همه در او مشهود بود و از انجام هیچکاری در مسیر خدمت به #اسلام و نظام اِبایی نداشت.
«برای زِین اَب» کتابی ست که از شهید #مدافع_حرم محمد بلباسی روایت میکند. خاطرات در اندازههای کوتاه و متوسط و بلند دستهبندی شدهاند. فونت متفاوت #کتاب، کار را جذابتر کرده است.
ترتیب و چینش خاطرات از بدو تولد تا شهادت ؛نشان از دقت نویسندگان دارد که حوصله ی مخاطب را آرامآرام تا پایان کتاب همراهی میکند.
شخصیت چندبعدی #محمد_بلباسی، کتاب را خواندنی و قابل توجه کرده، خواننده پس از خواندن این اثر، با مفهوم صحیح #آتش_به_اختیار بودن و البته روحیه جهادی #شهید در مقاطع مختلف از عمر کوتاه، اما پربرکتش آشنا میشود و میفهمد که اگر انسان از زمان خود به درستی استفاده و به هر اتفاقی در وقت و جایگاه خودش رسیدگی کند، دیگر هیچ چیز در زندگی، قضا نمیشود.
در فرازی از کتاب آمده است:
بعضی شبها در حیاطِ روبهروی #حرم مینشستیم و با هم درسهای کلاس اخلاق را مباحثه میکردیم. به من میگفت: «از امام چیزهای دنیایی نخواه! کم هم نخواه! بگو آقاجان، معرفت خودت رو به من بده!»
آنقدر دوستش داشتم که هر چه میگفت، برایم حجت بود، چشمانم را بستم و همینها را تکرار کردم، یکدفعه یاد چیزی افتادم و گفتم: «راستی محمد! همه از اینجا برای خودشون کفن خریدن، ما هم بگیریم و بیاریم حرم برای طواف!»
طفره رفت و گفت: «ای بابا! بالاخره وقتی مُردیم، یه کفن پیدا میشه ما رو بذارن توش».
اصرار کردم که این کار را بکنیم، غمی روی صورتش نشست، چشمانش را از من گرفت و به حرم دوخت و گفت: «دو تا کفن ببریم، پیش یه بیکفن؟!»
#شهدای_خانطومان
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
کتاب #آنژل
به قلم #هانری_گرویل
مترجم #ناهید_صادقی
انتشارات #امیرکبیر
#برشی_از_کتاب 👇🏻
فصلی بود که برگهای درختان شروع به ریزش میکردند، اما همهچیز همچنان سرشار از نیروی #زندگی بود. نیروی ماه اوا در عمق شاخههای سوخته خودنمایی میکرد و در دستههای شاخوبرگهای سبز و ترد ریخته میشد که به درختان پیر نیروی جوانی و شادابی میبخشید.
آن روز ماریان و آنژل، توسط مادر «برو» برای شرکت در جشن کلوچه دعوت شده بودند: تکه کلوچهها به خوبی دور هم جمع بودند؛ کلوچههای خود مادر برو، ترد و سرشار از لذت بودند، کلوچههای ماریان، کمی درشت، محکم و خوشمزه بودند؛ آنژل که میخواست استعدادش را به منصهٔ ظهور بگذارد، به نوبهٔ خود تلاشش را میکرد. در میان هیاهوی غیرقابل توجیه کودکان برو، کلوچههای او بهرنگ خاکستری در آمدند.
***
آنژل، نوشتهٔ هانریگرویل نویسندهٔ فرانسوی بههمت #انتشارات_امیرکبیر در سال ۹۹ بهچاپ رسید.
آنژل، برخواسته از دورانیست که در دل اروپا و مهدِ تمدن و فرهنگِ امروزی، زنان حقِ نوشتن با اسم خود را نداشتند و مجبور بودند با اسم مستعار مردانه دست به قلم ببرند.
کتابِ مذکور، روایتیست #عاشقانه و کودکانه با توصیفهای زیبای محوکننده با محوریت قهرمانهای بیشمار.
آنژل، نخستین #کتاب از این نویسندهٔ فرانسوی است که در #ایران بهچاپ رسیده است.
#رمان_خارجی
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
کتاب #دختر_تبریز
به قلم #هدا_مهدیزاد
انتشارات #راه_یار
#برشی_از_کتاب 👇🏻
- میتوانم با شما مصاحبه کنم؟
+ نه آقاسید. من که کارهای نیستم. بهتر است با آنهایی که توی خط، جانفشانی میکنند صحبت کنید.
به نشان تایید سرش را تکان داد و راهش را گرفت. چندمتری جلو رفت و دوباره برگشت. لبخندی زد و گفت: «به خدا ماندگار میشهها!»
+ نه برادر من نمیتوانم.
چند روز بعد از همکارانم شنیدم که آن سید، همان #سید_مرتضی_آوینی است. چقدر پشیمان شدم از مصاحبهای که نکرده بودم!
***
«زن مبدا همه خیرات است؛ ما نهضت خودمان را مرهون زنها میدانیم. بانوان رهبر نهضت ما هستند، ما دنبالهی آنها هستیم. من شما [بانوان] را به رهبری قبول دارم و خدمتگزار شمایم.»
«من همیشه به دوستان و خویشاوندان و زنان میگویم، برخلاف آنچه که معروف است، زنها قویتر از مردهانند. زنها میتوانند با تدبیر و با ظرافت، مرد را در دست خودشان بچرخانند. انسان، هم در تجربه این را مشاهده میکند، هم با قیاسهای فکری و عقلی این را میتواند اثبات بکند.»
اینها سخنان رهبر جنبش دفاع از #حقوق_زنان در آن سر دنیا نیست! شاید اگر این جملات به گوشتان نخورده باشد سخت باور کنید که جملهی اول از بنیانگذار انقلاب اسلامی است که خود را خدمتگزار زنها میداند و جمله دوم از رهبر معظم انقلاب است که از قویتر بودن زنهای باتدبیر نسبت به مردها سخن میگوید.
این است انقلابی که خود را مرهون زنها میداند. #دختران_خیابان_انقلاب که از روزهای شعار و تظاهرات مردمی علیه شاه به #زنان_انقلاب جبهههای مختلف تاریخ جمهوری اسلامی ایران تبدیل شدند و همواره خوش درخشیدند. انقلابی که همواره خود را مرهون زنها در عرصههای مختلف میداند که دوشادوش مردان به مبارزه پرداختند و این مبارزه تا تحقق وعده بزرگ الهی، تمامنشدنی است.
#دختر_تبریز یکی از همان دختران انقلاب است که هرجا نیازی احساس میکرد، حضوری انقلابی مییافت، در زمان انقلاب با روپوش مدرسه در تظاهرات به #عکاسی و ثبت خاطرات مشغول بود و زمان جنگ با روپوش سفید به امدادگری پرداخت. رزمندهای که روزگاری قلم به دست گرفت و در نهضت سواد آموزی به ایفای نقش انقلابی خود ادامه داد و این انقلابیگری تاکنون نیز ادامه دارد.
خاطرات شفاهی #صدیقه_صارمی به قلم هدا مهدیزاد یکی از شاگردان ایشان گردآوری و به رشته تحریر درآمده است. دختر تبریز روایت زنانه روزهای مبارزه از الگویی موفق برای بانوان است.
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
کتاب #پوتین_قرمزها
به قلم #فاطمه_بهبودی
انتشارات #سوره_مهر
#برشی_از_کتاب 👇🏻
افسران بعثی برای اینکه ما آنها را شناسایی نکنیم درجههای خود را میکندند و دور میانداختند و خود را سرباز معمولی جا میزدند، اما ما میدانستیم آنها سرباز نیستند!
شاید بپرسید چگونه؟! از پوتینهای قرمزشان! شاید برایتان جالب باشد ولی در ارتش صدام افسرها پوتین قرمز میپوشیدند. آنها درجه خود را از بین میبردند ولی اصلا حواسشان به رنگ پوتینهایشان نبود!
***
حتی اسمش هم عجیب است! «بازجو و مدیرمسئول #جنگ_روانی»
تا قبل از خواندن این کتاب، تصور هم نمیشد چنین شخصیتی وجود داشته و کارش چقدر مهم و تاثیرگذار بوده است. این قسمت از #جنگ برای مخاطب قطعا ناشناخته است.
زندگی چنین شخصیتی با این مسئولیت عجیب، قطعا شنیدنی است.
#مرتضی_بشیری راوی کتاب، بعد از انقلاب وارد وزارت امور خارجه شده و پس از شروع جنگ از طرف این وزارتخانه به جبهه اعزام میشود و از سال 1365 تا پایان جنگ به عنوان بازجو و مدیر مسئول جنگ روانی قرارگاه خاتم الانبیا خدمت میکند. راوی کتاب، زبان طنازی دارد و در عین حال، بهدقت خاطراتش را بیان میکند، طوریکه همیشه میان «نگاه کردن»، «دیدن»، و «مشاهدۀ دقیق» او تفاوت جدی وجود دارد.
خاطرات مرتضی بشیری پر از ناگفتهها و ناشنیدههاست. بیشتر خاطراتش حول عملیات کربلای 4 و 5 روایت میشود. فارغ از زندگی شخصی راوی کتاب، اساساً جذابیت این #کتاب به اعترافات اُسرای عراقی است که مرتضی شخصا از آنها بازجویی کرده است.
یکی از مهمترین و جذابترین بازجویی که مرتضی انجام داده، بازجویی از محمدرضا جعفر عباس الجشعمی، سرهنگ دوم نیروی مخصوص، فرماندۀ تیپ کماندویی سپاه هفتم رژیم بعث است.
بعد از خواندن این کتاب میفهمیم چه کسی دستور داد توپخانههای رژیم بعث، شهرهای اهواز را بمباران کنند، یا چه کسی کودکان شیرخوار اندیمشکی و دزفولی را در آغوش مادرانشان به خاک و خون کشید و یا چه کسی دستور داد تا غواصان ایرانی کربلای ۴ را زنده به گور کنند!
مرتضی در طول بازجوییها، با محبت و رفاقت اطلاعات مختلفی را از اُسرای عراقی کسب میکند و #نویسنده در خلال خاطرهها بازخورد این رفتار مثبت ایرانیان با اسرای عراقی را نشان میدهد.
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
مجموعه کتاب #پیامبر
به قلم #نقی_سلیمانی
انتشارات #به_نشر
رمان بلند پیامبر(ص)، مجموعه ای نُهجلدی است که در طی دوازده سال نوشته شده است. این مجموعه در قالب داستانی زیبا بر اساس قرآن، نهجالبلاغه و کتابهای معتبر روایی به توصیف حیات گهربار پیامبر اسلام میپردازد.
بخشبندی کتابها بر اساس دوره زندگی پیامبر با کتاب «پیش از تولد» آغاز میشود با «کودکی»، «نوجوانی»، «جوانی» ادامه یافته و به کتابهای «میانسالی» و «کهنسالی»; ختم میشود. مخاطب اصلی داستان، نوجوانان هستند.
این مجموعه به قلم آقای نقی سلیمانی نوشته شده و آقای #رضا_مکتبی تصویرگری آن را بهعهده داشته است. کتابها در قالب وزیری کوتاه با جلد شومیز و تصویر دورنگ منتشر شدهاند. آخرین جلد این مجموعه در سال ۱۳۹۶ منتشر شده است. مجموعه شمارگان این مجموعه به ۹۱۰۰۰ نسخه و کتاب «پیش از تولد»، «کودکی» و «نوجوانی» به چاپهای چهار و پنج رسیده است. به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی) در نظر دارد تمامی مجلدات را در یک مجلد منتشر کند.
مجموعه کتاب #پیامبر در جشنوارههای کشوری به کسب افتخارات متعددی نائل شده که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: دریافت لوح زرین و دیپلم افتخار از کانون پرورش فکری سال ۸۹، کسب رتبه در جشنواره قصههای قرآنی در بخش #رمان سال ۸۹، کسب عنوان برگزیده کتاب سال شهید غنیپور سال ۸۶ به خاطر تحقیق گسترده و پژوهش عمیق برای نگارش رمان، کسب عنوان بهترین کتاب در جشنواره سلام بچه ها سال ۸۹ به خاطر تحقیق جامع و پرداخت خوب و لطیف.
این مجموعه داستانی مستند به #قرآن، احادیث و اسناد تاریخی است. نویسنده در مواردی هم که با کمبود منابع مواجه میشود با خاتمه فصل و بهره گیری از تکنیک «جاهایخالی »ذهن خواننده را درگیر میکند.
شخصیتپردازی و فضاسازی دو رکن اصلی از ارکان رمان است. در این مجموعه #نویسنده با تکیه بر تکنیک قلمی خود به توصیف دقیق شخصیتها و فضاها پرداخته است. شخصیتهای اصلی این رمان در ذهن خواننده شناخته شده هستند با این حال تبحر نویسنده در شخصیتپردازی مثالزدنی است.
فهرست شخصیتهای هر #کتاب نیز با عنوان «چهرههای این رمان» در ابتدای هر جلد آمدهاست. فضاسازی در این رمان به شکلی صورت گرفته که #خواننده خود را در فضای تاریخی آن دوران حس میکند.
در داستانهای مشهور تاریخی با توجه به اطلاع خواننده از ماجراها عنصر «حادثه» کمرنگ میشود لذا ایجاد جذابیت و کشش داستانی مرهون توانایی نویسنده است.
#کتاب_نوجوان
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
کتاب #طیب_خان
به قلم #مسعود_دهنمکی
انتشارات #مرکز_اسناد_انقلاب_اسلامی
«سید طیب میرطاهری» را میشناسید؟ نباید هم بشناسید! فشارهای سیاسی قاجار باعث شد «سید» را از ابتدای اسمش بردارد. از بس شرارت میکرد، فک و فامیل از دستش فراری بودند و مجبور شد نام فامیلیاش را هم تغییر بدهد تا چماق نامش کمتر توی سر آشناها بخورد. نام پدربزرگش یعنی «حاج محمدرضا» را مبنا قرار داد و «حاج رضایی» را انتخاب کرد. حالا دیگر میشناسیدش؛ «طیب حاجرضایی»
کتاب دو جلدی «طیبخان»، زندگی این مرد 52 ساله را به دقیقترین وجه ممکن بررسی کرده است. ۴۹سال از زندگیاش را در جلد اول و سهسال آخر را در جلد دوم.
آقای مسعود دهنمکی قرار بود دربارۀ شخصیت شهید طیب فیلمی بسازد، برای تحقیقات این #فیلم دست به کار شده و با توجه به شهرتش تا توانسته با افراد مرتبط با زندگی طیب، مصابحبه کرده است. حاصل این گفتگوها همین #کتاب دو جلدی است که میشود با یقین، آن را کاملترین منبع برای شناخت شخصیت #طیب دانست.
طیب، نزدیکی ویژهای به خاندان پهلوی داشت و خوشخدمتیهای او باعث شده بود انحصار واردات موز از کشور لبنان را به او بدهند. دوستی لبنانی داشت که در مکه با او آشنا شده بود. او قبل از موز، سیب و پرتقال هم از لبنان به کشور، وارد میکرد و در این کار سررشته داشت.
او علاقۀ وافری به خاندان سلطنت داشت، حتی تصویری از رضاشاه را روی سینهاش خالکوبی کرده بود. برای تولد ولیعهد، سنگ تمام گذاشت و چون سلطان موز ایران بود، طاق نصرتی با این میوه در حوالی بیمارستان و زایشگاه میدان مولوی ساخت.
بعدها که طیب از طریق حاج مهدی عراقی با نظرات و دیدگاههای امام آشنا شد، تصمیم گرفت با این مرجع تقلید، ارتباط گستردهتری داشته باشد و در راستای اهداف او حرکت کند. نصب تصاویر امام بر روی علم و کُتَلهای دستههای عزاداری در محرم سال 42 از جمله همراهیهای درخشان او با حرکت #امام_خمینی بود.
محمدرضا شاه که خطر بزرگی از طرف طیب برای حکومتش احساس میکرد، از همه جهات مورد فشار بود تا او را ببخشد و حکم اعدامش را منتفی کند؛ اما از سوی دیگر میترسید همراهی طیب با نهضت امامخمینی برای او دردسرسازشود؛ این بود که بر تصمیم غلطش پافشاری کرد و حکم اعدام طیب حاج رضایی در 11 آبان ماه 1342 اجرا شد.
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا