eitaa logo
باشگاه هواداران کتاب
180 دنبال‌کننده
383 عکس
82 ویدیو
0 فایل
ما دور هم جمع شده‌ایم تا خوب بخوانیم😊 باید زیاد مطالعه کنیم تا بدانیم که هیچ نمی‌دانیم📚 ‌zil.ink/havadaranketab ‌ارتباط با ادمین👇 @mohammadmemarbashi
مشاهده در ایتا
دانلود
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ ‌‌فاصله‌ها را پنجره به پنجره می‌شمارم حالا تنها مانده یکی آخرین ایستگاه ‌ این پنجره کرامت توست ‌ اینجا قفل تمام بغض‌ها با نام تو می‌شکند ‌ آنقدر هق‌هق چشم‌ها را شنیده و چشیده است فولادش آبدیده است کاسه چه کنم را به سقاخانه بال پروازم را به کفشداری و دلم را به دلداریت می‌سپارم اشتیاق مرا ببین که در آینه‌ی دیوارها تکثیر شده حالا رسیده‌ام رو به روی خورشید خورشیدی که چشم را نمی‌زند آقا مهمانی پشت پنجره را ببین کوله بار سلام و التماس مسافران را بشنو من اما آمده‌ام فقط بگویم چقدر این همه شاهی به شما می‌آید حالا قلب دومم را از کفشداری میگیرم و سکوت تو سمت چپ سینه ام را سبک می‌کند ‌ ‌*** ‌ تو را همراه می‌کند... تو را با خود همراه می‌کند تا در کمال در شعرهایش قدم بزنی و در روزمرگی‌هایت با فرشته‌های تنگ‌نفسی آشنا شوی که ندارند اما به افتاده‌اند؛ برخی از اثرات گازهای‌شیمیایی، برخی از رنج یورش به داشته‌ها و اعتقاداتشان و برخی از هردو. ‌ انتخاب آن‌هاست. انتخاب آن‌ها که عمری مجاهدت کردند؛ سکوتی که نشان رضایت از شرایط موجود نیست اما صدای و یورش را خاموش می‌کند، خروج از پرده‌دری‌ها را نمایان می‌کند و رسوا می‌کند آنان را که به دنبال شهرت و مقام و ثروت هستند. سکوت اما کجا رنج مجاهده را از بین می‌برد؟ سپیدهایی که تو را با واژه‌ به واژه‌ی شهریار عاشق، منقلب و به تأمل محکوم می‌کند. ‌ شهریار شفیعی در هر قطعه از با جادوی کلمات آن‌چنان به قلبت راه باز می‌کند که بعد از اتمام هر قطعه مشتاق‌تر می‌شوی؛ نه به خواندن قطعه‌بعد بلکه برای غرق شدن چندباره در همان قطعه! ‌ اشعاری که عاشقانه‌هایش بوی ... جنگ و یورش می‌دهد یا صلح و سکوت! نمی‌دانم شاید عاشقانه‌ای از هر دو باشد. ‌صلحی که جنگِ اعتقاد به راه می‌اندازد و سکوتی که یورش می‌برد به افکار آرام درونت. پرچم صلح، است؛ به قول شاملو چون رقصی است که به موسیقی احساس نیاز نمی‌کند. ‌ سپید شهریار، پرچم‌صلح را بخوانید. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌ تا حالا خودتون رو به جای یه غول چراغ جادو تصور کردید؟! آره از همین غول‌های چراغ جادو که تو داستانا سر راه آدمای‌ضعیف سبز میشه و بهشون کمک می‌کنه! ‌ به این فکر کنید که شما یه غولِ بودید و سر راه یه آدم ضعیف قرار می‌گرفتید اصلا ضعیف‌ترین آدمی که به ذهن‌تون میاد کی هست، چه شکلیه، چه کاری میتونید براش انجام بدید؟ *** ‌ دو روایت از یه عکس، داستان یه بچه‌غول چراغ جادو هست که دلش می‌خواد به دوتا آدم ضعیف کمک کنه... دو تا آدم ضعیف که انقدر بودن، هم به خودشون ضربه زدن و هم به زیر دست‌هاشون به دوتا پادشاه! ‌ آره تعجب نکنید، گفتم شاید به این فکر کنید که مگه پادشاه هم ضعیف میشه؟! اصلا مگه پادشاهی که یه رو اداره میکنه هم میتونه آدم ضعیفی باشه؟! باید بگم آره... ‌اگه شما هم مثل من این کتاب رو بخونید می‌فهمید که چرا آخرین پادشاهان بزرگ به کمک نیاز داشتند، اونم کمک یه غول چراغ جادو اما حتی به اون غول چراغ جادو هم اجازه ندادن که بهشون کمک کنه! آخرین پادشاه‌های این کشور، اونقدری ضعیف بودن که حتی نمی‌تونستن رو از تشخیص بدن، برا همین از نزدیک‌ترین آدمایی که بهشون بودن ضربه خوردن اونقدری ضعیف‌بودن که نتونستن متوجه بشن دوستای نزدیک، میتونن از دشمن هم بدتر باشن... ‌ انقدر مغرور بودن و به این دوستاشون اطمینان داشتن که مهمترین سرمایه‌های کشور یعنی مردم رو نادیده گرفتن؛ ‌ مردم ساده‌ترین کمک‌ها هستن، در عین سادگی، کنار هم که قرار می‌گیرن، قدرتشون از قدرت غول چراغ جادو هم بیشتر میشه 💪🏻 ‌ پیشنهاد می‌کنم شما هم این کتاب رو بخونید، تا بتونید با ضعف‌هاتون مبارزه کنید و هیچ‌وقت نیاز به یه غول چراغ جادو نداشته باشید😉 https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم مترجم و انتشارات ‌ ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ ‌«چگونه می‌توان کسی را ترساند که شکمش فریاد گرسنگی می‌کشد و روده‌های بچه‌هایش از نخوردن به پیچ و تاب در می‌آید؟ دیگر چیزی نمی‌تواند او را بترساند. او بدترین ترسها را دیده است.» (خوشه‌های خشم – صفحه ۴۲۲) ‌ *** ‌ بدون روتوش! ‌ پیش‌تر را با « ها» شناختم. پایان‌بندی بی‌بدیل آن اثر موجب شد با خود عهد ببندم کتابی دیگر از این نویسنده را بخوانم. هرچند این در وهله اول مرا یاد فیلم‌های سیاه و سفید دهه ۵۰ میلادی راجع به مزرعه‌داران مناطق میانی و جنوب آمریکا انداخت اما مطالعه آن برای من از این هم شخصی‌تر شد. وقتی که امتداد «ریشه‌ها» الکس‌هیلی را در زمانی دیگر و در سفید پوستان اوکلاهاما یافتم. ‌ آغاز صنعتی‌شدن در ایالات متحده همراه شد با ورود مظاهر تکنولوژی به زمین‌های کشاورزی و تحت فشار قرار گرفتن مزرعه‌داران توسط بانک‌ها؛ «توسعه» به رویای مدیران بالامرتبه و کابوس فرودستان تبدیل شد. افزایش فاصله طبقاتی ابتدا تأسف و سپس خشم قشر ضعیف را برانگیخت. ماجرای سفر خانواده جاد، نقبی است به دل جامعه کارگری و مهاجر آمریکا و‌ برای خواننده ایرانی حاوی دو درس مهم است: ‌ ۱-قلم واقع‌گرایانه که رسالت اجتماعی خود را با ارسال پیامی هشداردهنده به آیندگان پی می‌گیرد، حقیقتا ستودنی است. ‌ ۲-بسیاری از مسائل اجتماعی ایجاد شده در ما، حاصل ایجاد تحولی در مقیاس جهانی است که آثارش دیر یا زود دامن ما را نیز می‌گیرد. سرریز وضعیت دیگر جوامع در آنها نمود می‌یابد، درنتیجه ابعاد ادبی تاریخ‌ تلاشی است برای شناخت و درک بهتر جامعه https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌‌ کتاب «جایگاه رزق انسان در هستی»، نوشتۀ است که برای اولین‌بار در سال 1385 از سوی لب‌المیزان عرضه شد. این اثر از سلسله مباحث معرفت دینی استاد طاهرزاده دربارۀ است. برش کتاب قسمتی از نامۀ 31 حضرت‌امیر (علیه‌السلام) خطاب به فرزندش (علیه‌السلام): ‌ ای فرزندم! بدان که رزق، دو نوع است: رزقی که تو به دنبال آن هستی و رزقی که آن به دنبال تو است، که رزق نوع دوم طوری است که اگر هم به سوی آن نروی، به سوی تو می‌آید. چه زشت است فروتنی به هنگام نیاز و ستم‌کاری به هنگام بی‌نیازی. دنیای تو برای تو همان‌قدر است که قیامتت را اصلاح کند و اگر به جهت آنچه از دستت رفته نگران و ناراحت هستی، پس نگران باش برای همۀ آنچه در دست نداری. ‌ ‌*** ‌ کتاب «جایگاه رزق انسان در هستی» همان‌گونه که از نامش برمی‌آید، با هدف بررسی و تبیین جایگاه واقعی رزق انسان و اهمیت حقیقی رزق در مسیر و کمال به رشتۀ تحریر درآمده است. ‌ در قالب کتابی دویست صفحه‌ای سعی کرده است تا مخاطب را با مقولۀ رزق کاملاً آشنا کند. ‌ به عقیدۀ نویسنده مسئلۀ رزق که از قضا یکی از مهمترین مسائل انسان است اگر در ذهن آدمی تصحیح نشود می‌تواند تمام زندگی را به خود اشغال کند. لذا باید جایگاه اصلی رزق در زندگی خود را بشناسد و وظیفۀ خود انجام دهد. انتشارات لب‌المیزان تا کنون بیش از پنجاه اثر از استاد را در موضوعات مختلف معرفتی و دینی منتشر کرده است. ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ ‌‌شاید این روزها نام خانم به گوشتان خورده باشد یا اگر از آن دسته کتاب‌خوان‌های حرفه‌ای باشید یک از ایشان خوانده باشید... ‌ اما در اینجا، بحث از ، ، و... نیست، در این معرفی می‌خواهم از یک" محسن عزیز " بنویسم؛ محسنی که با خواندن صفحه به صفحه عزیزتر می‌شود برایت🌱 ‌این‌طور بگویم اصلا این محسن عزیز نبود، دردانه بود که دردانه‌تر هم شد🌸 ‌ با ، لحظه به لحظه با محسن همراه می‌شوی... ا‌ز قبول شدنش در خوشحال می‌شوی و افتخار می‌کنی ... با عبدی و خواهر برادرهایش راهی قاسم‌آباد خوش آب و هوا می‌شوی... نامه‌های محبوبه را می‌خوانی ... بودن را مشق می‌کنی و لانه جاسوسی تسخیر می‌کنی... پشت سنگر پناه می‌گیری و خودت را از کوه‌ها بالا می‌کشی... تشنه می‌شوی و با دنیای محسن عزیز و روحیاتش آشنا می‌شوی، دچار تشویش می‌شوی، بی‌قرار می‌شوی... ‌خلاصه که با فرمانده محسن ۲۲ ساله بودن، دنیایی دارد.👌🏻 ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ _خانه­‌ام خانه­‌ی توست و من کنیزت یا روحی... ‌‌بانویم می‌گوید و رخساره‌اش چون سیبِ سرخی می­‌شود و سر به زیر می­‌افکند. سرورم لحظه ­ای کوتاه را می­‌نگرد به نخستین نگاه عاشقانه... و آنگاه با لبخندی گرم که در پس حیایی دلخواه پنهانش می­‌دارد و از هزار تهیت خوش­تر است می­ گوید: ‌+ و رزقی..! ‌ ‌خدیجه شیرین­‌تر از پیش... ‌_ و نفسی..! ‌ ‌محمدامین دست بر قلبش می­‌گذارد و خیره در چشمان زیبای بانو به مهربانی تمام... ‌+ و ساکن قلبی..! ‌ *** ‌ ‌روایتی عاشقانه از همسرِ (ص) به قلم سرکار خانم مریم راهی؛ پر از حس ناب عاشقانگی از جنس بانو خدیجه (س) که به صورت داستانی از زبان شخصیت‌ها روایت می‌شود؛ یوما؛ اُم...مادر... می‌توان حس زیبای را به زیبایی در آن تجربه کرد؛ مادرانگی حضرت خدیجه (س) ثروتمند‌ترین زن در عصر پیامبر (ص)، زنی گشاده‌رو که هیچ کس را دست خالی از درب منزل بازنمی‌گرداند. یوما، ابعاد مختلف زندگی بانو (س) را به تصویر می‌کشد بانویی که مادر (س)، مادر مادرانه‌های جهان است؛ پشت و پناه پیامبر مهربانی که از دامن او (س) متولد می‌شود، مادر پدرش و پناه بی‌پناهی‌های (ع)، ... ‌ (س) https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ مجموعه ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ تا به حال فکر کرده‌اید مَثَل‌هایی که روزمره از آن‌ها استفاده می‌کنیم از کجا آمدند؟! مثل‌ها برای راحت‌تر بیان کردن مفاهیم ذهنی ما و سهولت ارتباط کلامی استفاده می‌شوند؛ در ما کم نیستند قصه‌هایی که از شنیدنشان لذت ببریم اما خواندن و شنیدن قصه‌ای که تبدیل به شده باشد طعم دیگری دارد... ‌ ‌فایده‌ی دیگر خواندن این قصه‌ها آشنایی با شادی‌ها و غم‌ها، پیروزی‌ها و شکست‌ها و باورها و آرزوهای مردمان قدیم زمین است که موجب شناخت بیشتر و زیست و تمدن نه چندان دور کشورمان می‌شود. کتابِ قصه ما مثل شد شامل ۱۱۰ و حکایت ایرانی است که توسط آقای محمد میرکیانی نگاشته شده و نخستین بار درسال ۱۳۸۴ به چاپ رسید. در نگارش کتاب از منابعی چون ، ، گلستان و بوستان سعدی، و... استفاده شده است. چند نکته درخور توجه در مورد "قصه ما مثل شد": ▫️زبان قصه ساده و نزدیک به گفتار است که قصه‌گویی از روی را شیرین و آسان می‌کند. ▫️برای هر قصه یک اسم جذاب انتخاب شده است که اصل فاش نشود و قصه تا انتها دنبال شود. ▫️در پایان هر قصه موضوع و نحوه استفاده از آن مَثَل شرح داده شده است. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ با جمعی از برگزیده کوفه به محضر (علیه السلام) مشرف شد و به نمایندگی از همه سخنانی گفت و به گفته ، او نیز دیدار خود را با عبارت "السلام یا مذل المؤمنین" آغاز کرد و امام را برای پذیرش صلح سرزنش کرد. امام فرمودند: من خداوند و شما را شاهد می‌گیرم که جز جلوگیری از ریخته‌شدن خون شما و اصلاح روابط میانی‌تان هدفی نداشتم. پس تقوای الهی پیشه کرده و راضی به فضای الهی و تسلیم امر او باشید و در خانه‌های خود نشسته و دست بردارید تا خوبان از شر بدان آسوده خاطر باشند. اما این سخن که گفتی یا مذل المومنین! به خدا قسم اینکه ذلیل شوید، اما زنده بمانید برای من دوست‌داشتنی‌تر است از آن‌که عزت یابید و کشته شوید. اگر خداوند، حق ما را در به ما بازگرداند، آن را قبول خواهیم کرد و در امرش از او یاری خواهیم ساخت که آن را نیز بر ما مبارک گرداند. ‌ ‌*** ‌ ۴۰_سال مسلمانی، از زیر پای خود سجاده کشیدند و مجروحشان کردند... ۴۰_سال حق خویش را نشناختند... ۴۰_سال در غبار شیطان گم شدند... ‌ "پس از چهل سال " روایت گم‌گشتگی یاران خاص در پیچ و خم گردنه‌های فتنه و لغزش آن‌ها بر لبه‌ی پرتگاه‌های سیاه جهالت را به تصویر می‌کشد. ‌ عدم‌شناخت حیله‌گر، روش مقابله با حزب کفر و مردود شدن عده‌ی کثیری از مومنین در هر دوران سبب غربت و ائمه‌ی معصومین علیهم‌السلام بوده است؛ اما اتحاد جبهه ‌کفر در عین بطالت و در مقابل پراکندگی و بی بصیرتی شیعیان در مسیر حق زخمی عمیق تر بر قلب (علیه‌السلام) بر جای می‌گذارد. ‌ شناخت معاویه‌های زمان و خنثی سازی نیرنگ‌های پایان‌ناپذیر ابلیس برای هر انسانی بالاخص شیعیان که به واسطه‌ی درک و فهم خود باید یاری‌رسان امام خویش باشند اما در وقایع مهم هیچ‌گاه کوفیان بر این امر واقف نبودند. مطالعه کتاب "پس از چهل سال" مواجهه و روش های مبارزه امام‌حسن(ع) با اهل کفر و بطلان را بیان می‌کند. بررسی وقایع صُلح و مطابقت آن با عصر حاضر برای شناخت و مقابله به مثل با شایعات و سیاه‌نمایی‌ها بسیار موثر است. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ ‌_اگر چنین شخصی در میان شما بوده، پس چرا او را بر خلافت برنگزیدید؟ با اندوه سری تکان داد و گفت: ای برادر مصری! چه بگویم؟ خود بهتر می‌دانی دنیای و چگونه همه‌چیز را وارونه می‌کند. چون قدرتی شکل می‌گیرد، کفتارها از هرسو چشم دارند تا آن را ببلعند. زمانی که جنازه را برای خاکسپاری آماده می‌کرد، عده‌ای کاری کردند که نباید می‌کردند. مکثی کرد و ادامه داد: _اینان با نیرنگ، علی را خانه‌نشین کردند و اجازه ندادند لب بگشاید. با مرگ پیامبر، دوباره سربرآورد. ‌ *** ‌ او محمد است. آن‌ها به پیامبر(ص)، نامش را بر فرزندشان نهادند. پسری از قبیله‌ی قریش، نوه‌ی عتبه‌، از مشرکان بزرگ‌ مکه، و پسردائی معاویه‌بن‌ابوسفیان، که خونِ اموی در رگ‌هایش جاریست، پرورش‌یافته‌ عثمان(خلیفه‌سوم)، امّا وجودش سرشار از عشق و ارادت به علی(ع)... ‌ این ارادت چونان است که ابوالقاسم محمدبن‌ابی‌حُذَیفه، به هرچه مقام و تعلقات دنیایی بود، پشت‌پا زد و تمام‌قد خود را وقف پیامبر(ص) و خاندانش کرد تا جایی که به تیغ فرستاده‌ی معاویه، جام را سر کشید. ‌ ، برشی از اسلام است که نویسنده با قلمی شیوا و روان، وقایع آن روزگار را در قالب داستانی جذاب، به خوانندگان ارائه می‌دهد. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌‌"او سلمان شد" روندِ به صلیب‌کشیدنِ باورهای غلط برای رجعت حقیقت است؛ که در تورق‌ صفحات ابتدایی کتاب ناخواسته ذهن را در تقابل می‌تازاند، تقابل اما و اگرهای باورهای خود و داستانِ ؛ گویا در همه‌ی ادیان برخی را به بهای شهوت قدرت می‌پذیرند! سعی بر این دارد رفته رفته در قطارِ لغات، طعم کنکانش و جستجو‌گری بشر من باب خالق و را به تصویر بکشد و در نهایت آتشِ سوال‌های آتشکده‌ی که از ابتدا روشن شده فروکش می‌کند و الماسِ حقیقت میانِ گفتگوها رخ نشان می‌دهد. خداوند را کی ملاقات خواهم کرد؟ وقتی که را پیدا کردی! پدر، کی خودم را پیدا خواهم کرد؟ وقتی که بفهمی خودت را گم کرده‌ای .. ‌ "او سلمان شد" روایتی که ، هر روز آن را ورق می‌زند و تا آن زمان که "گوش‌ها تشنه‌ی شنیدند" ، این ادامه دارد ... https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/