مک لوهان هر اختراع بشر را امتداد یکی از اعضایش میداند. مثلا اتومبیل امتداد پا یا دیوار امتداد پوست.
کتاب امتداد مغز است و کار نویسنده امتداد خواب. نه اینکه به خوابزدگی مخاطب بینجامد؛ بلکه خوابی که مغز را بیدار سازد.
نویسنده در بیداری خوابگونه، و رویایی بیدار، ذهنش را به پرواز وا میدارد و با دست و قلبش، هم فکر میکند و هم مینویسد. اگر کتابی از من خواندهاید امیدوارم رویایی شیرین باشد.
#کتاب_خوب_بخوانیم 👌🏻📚
#باشگاه_هواداران_کتاب
#نویسنده_هوادار_کتاب
#کتاب_دوست_همیشگی
#نه_به_کتاب_نخواندن
#حال_خوش_مطالعه
#با_کتاب_زندگی_کن
#باشگاه_هواداران
#هواداران_کتاب
#کتاب_خوب
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
کتاب #به_نام_یونس
انتشارات #شهرستان_ادب
به قلم #علی_آرمین
یا مُجیبَ نِداءِ یونُسَ فِی الظُلُمات
#برشی_از_کتاب 👇🏻
آمنتقی نفس عمیقی کشید و گفت: «قندیلها نور دارند ولی آدم باید اوستای مشبکسازی باشه تا بتونه طرحهای منفی رو برش بزنه»
#یونس تمام توجهش به آمنتقی بود و سر تکان میداد. آمنتقی ادامه داد: «آدمها عین قندیلاند. حج آقا یونس، نور دارند ولی اوستا میخواند که بتواند نورانیشان کنه»
یونس استکان خالیاش را در سینی گذاشت. «وقتی خودشان نور نخواند، به زور نیست بزرگوار.» آمنتقی با لبخند سر تکان داد. «ها، ولی خیلی وقتها هم اوستاها یا نابلدند و یا کم #صبر.»
***
یونس #روحانی است و نذر میکند برای شفای دخترش به سفری تبلیغاتی در روستای دور افتادهای با آداب و رسوم خاص برود.
از قسمتهای دلنشین داستان میتوان به آن قسمتهایی اشاره کرد که #خواننده، با تصویرسازیِ مناسبِ #نویسنده، به خوبی میتواند خانههای کاهگلی و محیط روستایی را در ذهن خود متصور شود.
استفاده از گویش و لهجه خاص محلی در بین دیالوگها از دیگرجذابیتهای داستان است و همراهی مخاطب را تا انتهای داستان حفظ میکند.
قیاس بین شخصیت یونس و داستان #یونس_نبی نیز، این اثر را به یک اثر تلمیحگونه تبدیل کرده است.
هر دوی آنها برای تبلیغ آمدهاند، هر دو با ذهنهایی مملو از #خرافات رو به رو هستند، هر دو از طرف مردم طرد میشوند و باز هم قرعه به نام یونس میافتد...
یونس نبی به دریا میرود و یونس طلبه به چاه...
سیاهی چاه، یونس را به سمت #نور سوق میدهد ...
طراحی خلاقانه جلد به خوبی میتواند برای هر نوع مخاطبی وسوسهانگیز باشد.
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
کتاب #ملاقات_در_فکه
انتشارات #سوره_مهر
به قلم #سعید_علامیان
#شهدا در خنده مستانه خود "عِندَ رَبِّهِم یُرزَقُون" هستند و #نابغهها در این رقابت، گویِ سبقت را ربودهاند و حالا، همنشین رب الارباب شدهاند.
#حسن_باقری یکی از همان نوابغ است. ۲۴ ساله بود که در اتاق جنگ #ارتش، مقتدرانه ایستاد و از کم و کیف اوضاع و شرایط حاکم بر جبهه جنوب، سخن گفت. پس از آن از چنان شهرتی برخوردار شد که فرماندهان آن را دست نیافتنی میپنداشتند.
معدود یادداشتها و گزارشاتی که به نام او باقی مانده ؛ مربوط به دوره #خبرنگاری اوست و مشهورترین آنها، گزارش حمله #آمریکاییها به طبس است.
حالا که نشستهایم و "ملاقات در فکه" را میخوانیم، در مییابیم که او هم، مانند دیگران و از جنس همین انسانها بوده است.
او که همچون دیگر بچهها، کودکیاش با شیطنت سپری شده، در نوجوانی به #مطالعه کتابهایدینی، تفاسیر #قرآن و تحقیق درباره #امامت و #نبوت و #مهدویت مشغول میشود. اخلاق و منش و رفتار بزرگسالان را در خود نهادینه میکند. در دانشگاه 《رضائیه》 از رشته دامپروری اخراج میشود و پس از آن به #علوم_قضائی روی میآورد.
جزء اولین نفراتی است که پس از فرمان #امام_خمینی در ۱۱ آذر ۵۷، به جبهه رفت تا به وظیفهاش عمل کند.
نویسنده، ۶ روایت اصلی را در این کتاب گنجانده است؛ روایاتی که راویان آنها شهدایی همچون: #محمدابراهیم_همت، #مهدی_زینالدین، #مهدی_باکری، #حمید_معینیان، #داوود_کریمی و #علی_صیادشیرازی هستند.
در فصل 《خواستگاری جنگی》 #پروین_داعیپور ، همسر #شهید_حسن_باقری این خاطره را روایت میکند : «صدای پختهای داشت. گفت: اسم من حسن باقری نیست. من #غلامحسین_افشردی هستم...» و در《نبرد چزابه》 سرلشکر #محمد_باقری این چنین روایت میکند: «اخوی هنوز جراحت داشت و شکافی روی جمجمهاش بود. پزشکان او را از حضور مستقیم و فعالیت در جبهه منع کرده بودند. ایشان طاقت نیاورد. همه فرماندهان تلاش میکردند جلوی او را بگیرند؛ اما او توجه نکرد و رفت. پس از چند ساعت برگشت و وضعیت آن منطقه را تشریح کرد.»
《کلید قلعه طریق القدس》باعت آن《فتح بزرگ》شد و 《بازگشت پیروزی》روح مبارزان را صیقل داد. «ملاقات در فکه: زندگینامه شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی)» به عنوان ششصدوشصتویکمین #کتاب تولید شده در دفتر #ادبیات و هنر مقاومت و بیستودومین یادنامه از شهداست.
#بمناسبت_ایام_شهادت_شهید_حسن_باقری
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
یادداشت اختصاصی #مریم_راهی https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab
کتاب خواندن بیش از اینکه سرگرمی باشد و حتی بیشتر از اینکه علاقمندی باشد، یک اندیشه است؛ اندیشهای که توانایی اندیشهسازی دارد.
انسان برای اینکه بتواند حرکت کند، نیازمند اندیشه است. تا اندیشهای برای حرکت وجود نداشته باشد، حرکت کردن نیز اتفاق نمیافتد. برای انسانیت داشتن همینطور است. چگونه انسانی که خود را نمیشناسد، انسانیت به خرج دهد؟ آیا غیر از این است که برای شناختن و محک زدن خود باید زندگی کرد؟
و همین انسان برای زندگی کردن، متاسفانه تنها یک فرصت دارد؛ عمری که متوسط آن هفتاد سال است. که قطعا این فرصت، کم و کوتاه است. او برای اینکه بتواند بهسرعت به شناختی مطلوب از خودش و از پیرامونش برسد و آن را طی سالهای عمرش به اجرا درآورد، ناگزیر از این است که زندگی انسانهای دیگر را مطالعه کند.
و اما این زندگیها کجا هستند؟ و این مطالعه چگونه باید اتفاق بیفتد؟
طبیعیست که بخش عمدهای از این زندگیها در کتابها هستند؛ در داستانها، زندگی نامهها و خاطرات، در فرهنگنامههای اقوام و ملل، در تاریخچه جهان و احوالات مردمش.
و بخش اعظم دانش را هم در کتابها باید پیدا کرد؛ در دانشنامهها و دایرهالمعارفها، در کتابهای درسی و دانشگاهی.
البته این را هم باید دانست که مطالعه، تنها و تنها کتاب خواندن نیست. کتاب خواندن یکی از روشهای مطالعه است. اگر هدف از مطالعه، رسیدن به آگاهی و شناخت باشد، دیدن و شنیدن و بوییدن و احساس کردن و تفکر کردن و سفر کردن نیز مطالعه است.
انسانی که به این درجه از مطالعه و شناخت برسد، بهحتم صاحب اندیشه شده است. و انسان اندیشمند همان موجودی است که جهان را با خود به حرکت درمیآورد، نگاهش به دنیا تغییر میکند، پا را از مرزهای انسانیت فراتر میگذارد، در برابر ظلم میایستد، حرف میزند و حرف میزند.
پس چه حسرتی بالاتر از انبوه کتابهایی که تا به امروز نخواندهایم... و چه امیدی بالاتر از کتابهایی که به زودی خواهیم خواند.
غیر از این باشد، انسان مسیر زندگی را درست انتخاب نکرده است؛ باید برگردد و از راه دیگری برود.
#کتاب_خوب_بخوانیم 👌🏻📚
#باشگاه_هواداران_کتاب
#نویسنده_هوادار_کتاب
#کتاب_دوست_همیشگی
#نه_به_کتاب_نخواندن
#حال_خوش_مطالعه
#با_کتاب_زندگی_کن
#باشگاه_هواداران
#هواداران_کتاب
#کتاب_خوب
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
کتاب #دختر_پیامبر
انتشارات #مطیع
به قلم استاد #محمدعلی_جاودان
سلام بر یگانه مادر هستی
این روزها پیام زیبایت را بر گوشه و کنار شهر به چشم میبینم و به جان نوش میکنم؛ همان که به همسر آسمانیت سپردی...
"علیجان سلام مرا به فرزندانم تا روز #قیامت برسان.
مادرِ مادرانههایِ جهان!
میدانم تیرهبختان پریشان، روزگاری به #امیر_مومنان سلام که نمیکردند هیچ، پاسخش را هم نمیدادند.
وای که فاصله تا پستترین مراتب انسانی، به اندازهی "سلام به علی" است و چه بدکردند به خود و روزگار و مردمانشان با ندیدنِ #علی!
مادرجان!
مَنِ زنده شده به خونِ #حسینِ تو، سلام از عمق جانت را از پس سالیان دراز فاصله به گوش جان شنیدم. میشود جواب از عمق جان مرا که ذرات وجودم لحظه ب لحظه مدیون مادرانگی شما و برکت وجود فرزندانتان است بپذیرید؟
پاسخم، عهد و پیمانی است که از من جز سلم و سلامت به سوی شما نخواهد آمد.
پاسخم، تلاشی است تا آنچه باعث شد آدمیان روزگار علی، با شما آن کنند که کردند، در قلبم بمیرد.
بانو جان!
چه کردند با شما و علی که آرزوی رخت بربستن از دنیایی را کردید که آنها طالب آن بودند؟
من آن دنیای بدون علی را نمیخواهم و از آن بالاتر جاییکه بویی از شما نداشته باشد را نمیخواهم... حتی اگر #بهشت باشد.
سلام من لبیک به منتقم شماست؛ انتقام از شیطان نفسم؛ تا نباشم از آنها که صدای یاریطلبی ولی زمانه را شنیدند اما به کنج عافیت خزیدند. سلام من پاسخ سلام رسای شماست به کل ادوار؛ میشود مرا بشنوید؟
میشود سلام مرا در زمره لبیک خود به مولای زمان بپندارید و مرا بپذیرید؟
بعد از پیامبر #فاطمه گریست، نه تنها از داغ فراق #پدر که از مصیبت فقدان منشاء خیر برای مردمانی که "اکثرهم لایعقلون" بودند!
بعد از فاطمه علی گریست، نه تنها از داغ #فراق همسر که از مصیبت کوتاهشدن دست امت از دامن #مهر_مادری که #مادر همه بود حتی پدر و همسرش.
علی گریست چون میدانست دنیای بدون فاطمه (س) ارزش زیستن ندارد. "دختر پیامبر" روایت مظلومانگی #حضرت_زهرا(س) از جور مردمان زمان و دردِ فراق #حضرت_علی(ع) است که چارهای نداشت جز شکیبایی بر مصیبتِ نبودنِ زهرا(س) که سراسر نور بود و برکت.
این کتاب نوشته #استاد_محمدعلی_جاودان است و به وقایع زندگی حضرتزهرا(س) بعد از رحلت #پیامبر میپردازد؛ #تاریخ را روایت میکند تا ضمن آشنایی با دریای معرفت فاطمه(س)، با فهم عمیق #ولایتمداری، از برکت خاکِ #چادرِ #حضرت_مادر، تاریخساز عصر #مهدوی باشیم.
#الحمدلله_که_مادرمی
#فاطمیه
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
کتاب #احمد_احمد
به قلم #محسن_کاظمی
نشر #سوره_مهر
#برشی_از_کتاب 👇🏻
دکمه کت را به آرامی باز کرده و خود را آماده درگیری کردم. در حالی که به سر کوچه نزدیک و نزدیکتر میشدیم، خودروی پیکانی با سرعت از نقطهای به حرکت درآمد. سر کوچه به شدت ترمز کرد و در قسمت آسفالت زمین توقف کرد. ما هنوز در قسمت خاکی زمین بودیم. گفتم: «میثم توجهی نکن، راهت را برو، من درگیر میشوم و تو با تمام قدرت بدو و فرار کن.
ما در فاصله پنج متری پیکان بودیم که مردی قوی هیکل، بلند قامت و ورزیده از آن پیاده شد و در حالی که اسلحه یوزی به دست داشت، با سرعت به پشت قسمت جلویی ماشین رفت و اسلحه را به حالت آماده برای تیراندازی به روی کاپوت ماشین گذاشت. یک دفعه به لفظ جاهلی گفت: "سالار! دستها بالا..."»
***
«احمد احمد» تمام #زندگی اوست...
او که از مبارزین در دوره #پهلوی دوم است، به دلیل نوع مبارزاتش با گروههای مبارز بسیاری همکاری و فعالیت داشته و به همین خاطر چندین بار دستگیر شده است. او در آخرین برخورد با مامورین #ساواک مصدوم و پس از آن معلول شد.
آقای محسن کاظمی، پس از گذراندن دو سال و پیادهسازی و تدوین مصاحبههای متعدد، ماحصل کارش را در کتاب #احمداحمد به نمایش گذاشته است.
این #خاطرات تلخ و شیرین را در همین #دهه_فجر بخوانید👌🏻
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
همه ما به نسبت طول عمر و خواست ذهنی مان و در جهان خویشتن، یکبار میتوانیم تجربه زیستی و محدوده ای از سواد را کسب کنیم.
هر کتاب خوب، خود جهانیست و مطالعه آن ورود به جهانی دیگر با کسب تجربه زیستی خاصه آن است.
انسان چطور میشود تشنه تجربه های بزرگ نباشد و سالهای عمر خویش را بی تفاوت از شگفتی های انسانی و زیستی موجود در لابلای صفحات کتابها بگذرد و عبور کند؟!
انسان بی کتاب میتواند تا مرزهای وسیع سواد پیش رود اما به نسبت تجربه زیستی اش قطره ای حکمت هم کسب کند. اما انسان اهل کتاب انسانیست عمیق، حکمت دان و بشر فهم! هر چند با دایره سواد محدود!
افسار گسیختگی بشر و و فراموش کردن تجربه های تاریخی و عقبگرد های فرهنگی، فرزند مردمان بی کتاب است و مولد همه اینها اقتصاد بیمار است! که مردمان را مجبور میکند همه روح و جان خویش را برای بقا و معیشت هزینه کنند!
#مصطفی_رضایی
#کتاب_خوب_بخوانیم 👌🏻📚
#باشگاه_هواداران_کتاب
#نویسنده_هوادار_کتاب
#کتاب_دوست_همیشگی
#نه_به_کتاب_نخواندن
#حال_خوش_مطالعه
#با_کتاب_زندگی_کن
#باشگاه_هواداران
#هواداران_کتاب
#کتاب_خوب
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
مجموعه کتاب #شاه_فراری_شده
به قلم #مجید_ملامحمدی
انتشارات #به_نشر ( #آستان_قدس_رضوی )
از زمانی که یادم میاد، بچگیم با خاطرات #پدربزرگ و مادربزرگم از زمان #انقلاب همراه بود.
#خاطرات روزهایی که همه تلاششون رو میکردند تا شر یه #حاکم_ظالم و دروغگو رو از سر بچههاشون کم کنند.
از عمر و جوونیشون تا #مال و جانشون رو تو این #راه گذاشتن تا یه #آینده_روشن و آزاد رو برای بچهها و نوههاشون درست کنند.
هر موقع که به ایام #دهه_فجر میرسیم یاد خاطرات #طنز و گاهی تلخ پدربزرگم میوفتم که با ذوق برامون تعریف میکرد که چه #شجاعت هایی به خرج دادن تا اون حاکم ظالم رو بیرون کنن
از #راهپیمایی ها و #تظاهرات هایی که کردن تا #شعار های بامزهای که تو تظاهرات میدادن.
شعارهایی مثل:
+ما میگیم #شاه نمیخوایم، #نخستوزیر عوض میشه!
ما میگیم خر نمیخوایم، پالون خر عوض میشه!
+نه شاه میخوایم نه شاپور
لعنت به هر چی مزدور
یا شاه فراری شده سوار گاری شده
اما داشتم به این فکر میکردم، کمکم سایه اون نسل زحمتکش #انقلابی داره از سر بچهها و نوهها و نتیجههاشون کم میشه...
دیگه داره صدای خاطرهگویی بامزه پدربزرگ و #مادربزرگ ها خاموش میشه
پس ما باید چیکار کنیم...؟!
ماهایی که زمان #انقلاب و زحمتهای پدر بزرگ، مادربزرگامون رو به چشم ندیدیم، چجوری باید برای بچهها و نوههامون از شجاعت و تلاش صحبت کنیم؟! وقتی دوستم بهم گفت که چطوری باید برای بچم از انقلاب بگیم، این خطر رو خیلی خوب حس کردم.
چند روزی فکرم مشغول بود و داشتم تو بین #کتابای_انقلابی، دنبال کتابی میگشتم که بتونم به دوستم معرفی کنم که با یه مجموعه #کتاب_خوب برای #کودکان و #نوجوانان آشنا شدم.
مجموعه کتاب شاه فراری شده، یه اثر جذاب هست که #نویسنده با زبان کودکانه خاطرات جالب #روزهای_انقلاب رو نوشته تا بتونه کودکان رو با شجاعت یه سری #قهرمان_واقعی که خیلی هم ازشون دور نیستن آشنا کنه.
این مجموعه 12 جلد داره که هر جلد 16 صفحه داره و با عکسها و نقاشیهای کودکانه قشنگ، توسط انتشارات به نشر به چاپ رسیده.
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
کتاب #فانوس_دریایی_آخر_دنیا
به قلم #ژول_ورن
مترجم #غلامحسین_سدیر_عبادی
نشر #امیرکبیر
#برشی_از_کتاب 👇🏻
در اوایل اکتبر سال ۱۸۵۸، یک #کشتی بخاری که پرچم #آرژانتین بر بالای آن در اهتزاز بود در جزیره ظاهر شد و در خلیج الگور مانور داد.
کونگری و رفقایش بلافاصله متوجه شدند که آن یک کشتی #جنگی است و جرات حمله به آن را نداشتند. بعد از مخفیکردن تمام علائم حضورشان و مسدود کردن دهانههای غارها، عقب نشستند و منتظر شدند تا کشتی برود.
آن کشتی سانتا فو بود که کارشناسان #مهندسی را از بوئنسآیرس برای ساخت #فانوس_دریایی به جزیره استاتن آورده بود تا محل مناسبی برای ساخت آن را انتخاب کنند.
***
فانوسدریایی آخر دنیا یکی از آثار زیبای #ژول_ورن نویسندهی توانای #فرانسوی است که داستان آن، ماجرای سه نگهبان یک فانوس دریایی واقع در سواحل #آرژانتین است که از بد حادثه، گروهی از #دزدان_دریایی شرور و جنایتکار که سالها بود در جزیرهی استاتن گیر افتاده بودند، با ورود یک کشتی و به گِلنشستن آن، به آن حملهور شده و اهالی آن را به قتل رسانده و کشتی را هم غارت کردند.
آنها برای فرار از جزیره با نقشهی از پیشطراحیشده به فانوس دریایی حمله کرده و دو نفر از نگهبانان را به قتل رساندند. واسکوئز تنها بازماندهی این حادثه، برای نجات جان خودش به داخل آن جزیرهی متروک و خالی از سکنه پناه میبرد و تا آمدن گروه نجات، #منتظر میماند.
ادامه ی داستان #روایت وقایع بین واسکوئز و دزدان دریایی است؛ وقایعی همراه با ترس، امید، هیجان، ناامیدی، تلاش برای بقا و انتقام....
#رمان_خارجی
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
یادداشت اختصاصی #رقیه_بابایی https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab
بارها این وعده الهی را شنیدهایم "شکر نعمت، نعمتت افزون کند" پس میشود از این شاه کلید استفاده کرد برای بیشتر شدن نعمتهایی که دوستشان داریم و چه نعمتی بهتر از کتاب و کتابخواندن!
کتاب همان نعمت بیپایانی که هیچ جایگزینی ندارد و کتابخواندن نعمتی دیگر که میشود ساعتها از آن گفت و نوشت. البته همه میدانیم تا رسیدن به قلههای این مسیر خیلی راه داریم و گِله و حرف زیاد است اما نباید از مسیرِ آمده هم غافل شویم.
در چند سال اخیر شاهد رشد کتابهای خوب و ارزشیِ زیاد بودهایم. شاهد قدم گذاشتن نویسندههای جوان در این عرصه و اعتماد ناشران به قلم آنها.
شاهد افزایش کتابفروشیهای تخصصی و معتبر و شاید مهمتر از همه اینها، شاهد حضور کتابخوانهای حرفهای در بین نوجوانان و جوانان. کتابخوانهایی که خیلی خوب کتاب میخوانند و حتی خیلی خوبتر نقد میکنند. کتابخوانهایی که با دغدغه و انگیزه و بدون هیچ چشمداشتی کتاب معرفی میکنند و آن را در فضاها و مکانهای مختلف نشر میدهند.
البته باید یادآوری کرد که تمام این اتفاقهای خوب در شرایط معمولی اتفاق نیافتاده، بلکه با وجود یک رقیب جدی به نام "فضای مجازی" بوده است! اما باز با وجود این رقیب، #هواداران_کتاب پا پس نکشیدند و این تهدید را تبدیل به فرصت کردند برای ترویج هر چه بهتر و بیشتر کتاب و کتابخوانی...
پس بار دیگر شکر این نعمت و آینده روشنی که برای آن میبینیم را به جا بیاوریم به امید آنکه شکر نعمت نعمتت افزون کند!
#کتاب_خوب_بخوانیم 👌🏻📚
#باشگاه_هواداران_کتاب
#نویسنده_هوادار_کتاب
#کتاب_دوست_همیشگی
#نه_به_کتاب_نخواندن
#حال_خوش_مطالعه
#با_کتاب_زندگی_کن
#باشگاه_هواداران
#هواداران_کتاب
#کتاب_خوب
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
کتاب #تماشایی
انتشارات #شهرستان_ادب
به قلم #میلاد_عرفان_پور
دل به دلِ #شاعر که بدَهی، #عاشق میشوی، شاعرِ عاشق، دستت را میگیرد و تو را با خود میبرد به همانجا که آمده، همانجا که شروع کرده زندگی را:
"به دنیا آمدم با گریهای،گویا چنین روزی...
به من لبخند زد، لبخند زد #دنیا چنین روزی
اذان صبح بود آری... اذان گفتند در گوشم
دل از من برد آن #موسیقی زیبا چنین روزی"
بزرگ میشود، #ازدواج میکند و از همسرش، از عاشقانههایش برایت میگوید:
"خندههایش کودکانه،گریههایش مادرانه
همسر من یک فرشته، از بهشت جاودانه
عطر هِل گم میشود در عطرِ نابِ دستهایش
این شرابِ خانگی را دوست دارم #عاشقانه..."
شاعر هم دل دارد دیگر.... گاهی #دلتنگ میشود:
"عمر، آیینهی عذاب شد بعد از تو
دلتنگیِ ما #کتاب شد بعد از تو
ای گرمترین سلامِ دنیا! برگرد
سرما، سرِ ما خراب شد بعد از تو"
کتاب #تماشایی اثر جدید #شاعر خوشذوق و جوان شیرازیتبار، # میلاد_عرفانپور است که اشعارش را در سه دفتر گنجانده:
دفتر نخست: #غزلیات
دفتر دوم: #نیمایی
و دفتر سوم: #رباعی که میتوان گفت اشعار رباعی ایشان به مراتب قویتر و جذابتر از اشعار دیگر و همچنین باعث شهرتشان شده است.
خلاصه دل به دل شاعر که بدهی #عاشق میشوی...
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
کتاب #زن_آنگونه_که_باید_باشد
انتشارات #لب_المیزان
به قلم #اصغر_طاهرزاده
#برشی_از_کتاب 👇🏻
هر تمدنی مرکب از اجزای پراکنده نیست که بتوان بعضی را #اختیار کرد و بعضی را واگذاشت. شما میدانید که اگر #تمدن_اسلامی را به هر اندازه بپذیرید ناخودآگاه خانوادهتان نیز به همان اندازه اسلامی میشود و اگر تمدن غربی را بپذیرید به همان اندازه خانوادهتان غربی میشود و اهداف غربی را در زندگی دنبال می کند.
اگر تمدنی آمد با تمام لوازم و مظاهرش میآید و خانواده یکی از مظاهر #فرهنگ و #ادب هر تمدنی است و نه جزئی از آن و لذا اگر فرهنگ و تمدنی را پذیرفتیم حتماً خانواده به شکلی که در آن تمدن هست خودش را به صحنه میآورد.
***
در دنیای جدید، #انسان تعریف دیگری از خود دارد و به تبع آن زن نیز، معنی دیگری به خود گرفته است. هجمههای وارده در #عصر_جدید به بنیان #خانواده و پایه اصلی آن 《زن》است.
به اعتقاد #متفکران_غرب ، اگر در #جامعه_اسلامی، وجهه و چهره زن تخریب شود، آن جامعه به تباهی میرود؛ با در نظر گرفتن همه این امور، باید بستر مناسبی در راستای تعریف جدید از زن و راههای ارتباط با او فراهم شود که علاوه بر حفظ جایگاه و شان او از بروز بحران و تخریب #نظام_خانواده و #جامعه جلوگیری شود.
این در حالی است که در متون اسلامی، مکررا به حفظ #کرامت_زن تاکید شده شده، نمونه آن "#بهشت زیر پای مادران است" و "اَلمَراه ریحانه" که اگر مادران جامعه درست عمل نکنند؛ جامعه به جهنمی تبدیل میشود که نه مرد میتواند ادامه حیات دهد و نه زن.
کتاب حاضر، مجموعه چند سخنرانی از #استاد_طاهرزاده است که در آنها از زوایای مختلف موضوع زن و خانواده مورد بررسی قرار گرفته است.
ضمیمهی این کتاب هم پاسخ به سوالاتی که در مورد #ازدواج از ایشان شده است.
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
یادداشت اختصاصی #حاتم_ابتسام https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab
پس نویسندههای خوب کجای مجلس نشستهاند؟
نویسنده خوب خیلی کم شده...چرا؟ چون سریع لو میروند و دیگر نمیارزد که کسی خطر کند و بروند دنبال نویسندگی! این است که هی کم و کمتر میشوند.
ماجرا این است که قبلترها نویسندگان مأمور مخفی بودند. خیلی یواشکی مأموریت تولید کتاب را بهعهده داشتند و احدی هم نمیدانست این بندهخدایی که فلان کتاب را نوشته کدام یک از خلایق است که در خیابان و اینطرف و آنطرف میبینیم. همین مخفیبودن کار نویسنده را راحت میکرد؛ هر چه دلش میخواست مینوشت و در آرامش زندگیاش را میکرد. ملت کتابخوان هم در مخیلهشان از آن کسی که راقم آن سطور کذایی بود، تصویری رؤیایی میساختند و حسابی از فکر کردن به آن نویسنده و لذت احتمالی مصاحبت با او هوایی میشدند. معمولاً هم خیلی بهتر از آنچه بودند تصور میشدند و این قسمت هیجانانگیز ماجرا برای نویسندگان بود.
تا اینکه این فضاهایمجازی آمد و کار خراب شد. دیگر نویسندگان نتوانستند دوام بیاورند. خودشان کلاه لبهدار گنده و عینک دودی را کنار گذاشتند و درِ صندوقچهای که نباید را باز کردند. آن وقت نورش هم چشم خودشان هم چشم مخاطبانشان را زد. ناگهان نویسندگان از آن حالت پرواز و مخفی درآمدند. طوری شد که از هر گروهی در این پیامرسانها یا شبکههای مجازی که رد میشوی میبینی ای بابا این که فلانی است و بعضاً یک لگدی هم به او میزنیم یا ماچی حوالهاش میکنیم. ملت فهمیدند نه بابا از آن تخیلات درباره نویسندگان هم خبری نیست و مثل ما روی پا راه میروند و روی سرشان شاخ ندارند. آن بندگان خدا که تا دیروز گوشهای نشسته بودند و نان و ماستشان را میخوردند، دیگر آسایش ندارند و تا یک خط مطلب منتشر میکنند از زمین آسمان سرشان نازل میشوند و برایشان مینویسند که ای وای چه نایس؟ چقدر خوبی بود! چقدر لعنتی بودی! نویسندهی کی بودی تو؟ استاد کجا کلاس میذارید؟ و الخ.
خلاصه اینطوری شد که نویسندگان درستوحسابی جای آنکه درِ صندوقچهی نباید را ببندند و بنشیند پای قلم و دفترشان، دفترشان را بستند و دیگر ننوشتند. از آن طرف هم خیل آنان که با این طور نظرات و توجهات عشق میکردند به سمت نویسندگی گسیل شدند و این شد که نویسنده خوب که سرش به کار خودش باشد کم بود، کمتر شد و تا دلتان بخواهد فعال فضایمجازی زیاد شد.
#کتاب_خوب_بخوانیم 👌🏻📚
#باشگاه_هواداران_کتاب
#نویسنده_هوادار_کتاب
#کتاب_دوست_همیشگی
#نه_به_کتاب_نخواندن
#حال_خوش_مطالعه
#با_کتاب_زندگی_کن
#باشگاه_هواداران
#هواداران_کتاب
#کتاب_خوب
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/