eitaa logo
حیات معقول
221 دنبال‌کننده
144 عکس
216 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عکس‌نوشت🌿
⸤﷽⸣ 🕊️🕊️ در نیزار وقتی آه می‌کشم، از قدِ افراشته نی‌هایِ پر آه، شرم می‌کنم. عکس‌نوشت🌿 اینجا‌ دل‌نوشته‌ها‌ در قاب‌ تصاویر، قلب‌ و روحت‌ را‌ به‌ جستجو‌ در معنای‌ زندگی‌ دعوت می‌کند. @aksneveshtnoora
🔰 ناراست راست‌نما: خداوند در علم ما نمی‌گنجد، پس نمی‌توانیم او را بشناسیم ✍ اصغر آقائی ______________________ 🔻 برخی با عبارت فوق خودشان را از جستجوی حقیقت و نسبت به خداوند محروم می‌کنند؛ اما در این عبارت مختلفی چون مغالطه ، و مغالطه رخ داده است. 🔻 باید توجه داشت: شناخت هر شیئ به دو صورت است: ☑️ ۱. شناخت ماهیت و ذات آن ☑️ ۲. شناخت اینکه او یا ممکن است که باشد، و نیز شناخت صفات آن 🔻 با توجه مورد اول، نه تنها خداوند که شناخت ذات بسیاری از موجودات دیگر به راحتی ممکن نیست؛ 🔻 اما با توجه به روش شناخت دوم: ۱) ما می‌توانیم بدانیم که خداوند وجود دارد، و ۲) صفات او، متناسب با ذات کاملِ او، کاملترین مرتبه ممکن را دارد؛ و همین برای ما کافی است تا خویش را نشان دهیم. 🔻 لذا هنگام اثبات وجود خداوند و شناخت او به‌دنبال احاطه علمی به ذات خداوند نيستيم که "لایحیطون به علما" 🔹 نکته پایانی: از گوینده عبارت فوق می‌پرسیم: آیا به نظر شما این عبارت شما همراه با پارادوکس و نیست؟ چراکه این سؤال که "آیا خداوند را به این شناخته‌اید که ذات او قابل شناخت نیست؟" حاوی یک شناخت از خداوند است؛ یعنی گوینده می‌داند که خداوند قابل شناخت نیست؛ پس خداوند را به این شناخته است.😊 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 علّت نفی تفاوت در خلقت، با وجود آشکاربودن آن ✍ اصغر آقائی ____________________ 💠 خداوند فرمود: "مَا تَرَىٰ فِي خَلْقِ الرَّحْمَٰنِ مِنْ تَفَاوُتٍ: هیچ تفاوتی در خلق رحمان نمی‌بینی" 🔻 یکی از برداشت‌های زیبا توسط عارفان شامخی چون - نوّر الله مرقده - از این آیه آن است که هر موجودی به حکم اینکه خود را دارد "أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ"، و از لحاظ وجودی به "الرحمن" منتسب است، که اسمی است بدونِ متقابل؛ لذا هیچ تفاوتی میان موجودات از باب نسبت رحمانیت خداوند وجود ندارد. 🔻 برای توضیح بیشتر اشاره‌ای به اصل «کلّ اسم فیه کلّ اسم: در هر اسمی، همه اسمای حق وجود دارد» می‌کنم که مبنای آن قاعده عرفانی «کلّ شیء فیه کلّ شیء: در همه چیز همه چیز است». 🔻 طبق این قاعده در باطن هر از خداوند، اسمای دیگر آن نیز وجود دارد؛ چرا که هر اسم ظاهری، اسمی باطنی در خود دارد؛ و هر اسم باطنی، ظاهری در خود "هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ" 🔻و از آنجا که : ۱) اسمِ متقابل ندارد و ۲) تمام اسمایِ متقابل این اسم هستند، مثلا الهادی و المضل، هر دو در عینِ متقابل‌بودن ذیل الرحمن هستند؛ بنابراین تمام اشياء که ظهور خَلقی اسماء الله الحسنی هستند، ذیل رحمانیت معنادار می‌شوند؛ 🔻 پس یکی از معانی آیه شریفه این است که هیچ تفاوتی از باب مظهر رحمانیت حق تعالی، در اشيا نمی‌بینی، و این مظهریت نیز بدون فطور است که در ادامه آیه فرمود "فَٱرۡجِعِ ٱلۡبَصَرَ هَلۡ تَرَىٰ مِن فُطُورٖ " 🔻 و رحمةاللَّه‌علیه سرود: هستی که بود ذات خداوند عزیز اشیا همه‌ در وی‌اند و وی در همه‌چیز این است بیان آنکه عارف گوید باشد همه چیز مندرج در همه چیز ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یعنی خون به جوش آمده از تنهایی ولیّ خدا؛ و تو اینک شاهد رود خروشانِ مردمانی از قبیله هستی که افتخارشان حضور امام زمان در میان عزاداری تاریخی آنان است. اگر در جستجوی حیات معقولی، خود را به این رود پر خروش بزن؛ که جنون کار عقل به عشق آمده است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی مردم خود را به رهبری دینی می‌سپارند که عقل و عشق را با هم دارد، مردم خود، تمام° عقل و عشق می‌شوند، و ریشه‌دوانده در حسین عليه‌السلام جانی تازه می‌گیرد و این قدم‌های استوار، را پایه‌ریزی می‌کنند که رو به سوی قلّه‌ای در همین حوالی دارد‌. آری زود باشد فرزندان همراه با تامّ تمدنی اسلامی نوین را بر سینه انسان خسته از بدل‌ها بکوبد، و بار دیگر تمام وجودمان بخواند: 💠 يُريدونَ لِيُطفِئوا نورَ اللَّهِ بِأَفواهِهِم وَاللَّهُ مُتِمُّ نورِهِ وَلَو كَرِهَ الكافِرونَ 💠 آنان می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند؛ ولی خدا نور خود را کامل می‌کند هر چند کافران خوش نداشته باشند! پ. ن: فیلم، تنها سند تصویری از فاجعۀ ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ است که سرنوشت رژیم شاه و انقلاب را یکسره کرد. ☑️ شادی شهدای انقلاب صلواتی تقدیم کنیم. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ یعنی چون این بانوی لبنانی را بشناسی؛ و ولیّ خدا، قلبت را به درد آورد. ✅ قلبی که با اشک به درد نمی‌آید، تپش‌هایش نه بوی عشق حق می‌دهد، و نه آوای عقلِ عنقانشین است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ یعنی توجه به سؤالات ذاتی عقل. و این همان معنای بودن است. ☑️ این کودک ذاتاً موجود در گزاره را درک می‌کند و آن را در پرسش خویش با برآمده از فهمی عقلانی مطرح می‌کند. ☑️ ای کاش ما همان کودکی می‌ماندیم که تابع عقل و احکام او بودیم و سؤالاتمان نیز برآمده از آن بود؛ نه برآمده از مصلحت‌اندیشی‌های فردی و قومی و ... ☑️ این همان حیات معقولی است که هدف آن بالابردن انسان به مقام عقل است که بدون آن و معنادار نخواهد بود. ✅ ، یعنی زندگیِ معنادار ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل (۱۹) ✍ اصغر آقائی ______________________ 🌀 گام دوم: با نوح ع (۱۱): خاطره‌ای در کشتی 🔻وقتی سخن دلسوزان را نشنوی، مایه عبرت دیگران خواهی شد، و قوم نوح، مایه عبرت شد «وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً» و این آغاز راه آنان بود، و عذاب دردناک آخرت در انتظار آنان است «وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ عَذَابًا أَلِيمًا» 🔻قوم نوح نابود شد، و کشتی نوح بر فراز آب‌های طغیان کرده، در سایه امن الهی در جریان بود «تَجْرِي بِأَعْيُنِنَا جَزَاء لِّمَن كَانَ كُفِرَ*وَلَقَد تَّرَكْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ» 🔻من در انتهای کشتی نشسته بودم که فردی مسنّ آمد و کنارم نشست. حال عجیبی داشت و دائم به نوح ذلّ می‌زد. تعجب کردم. او که نوح را می‌شناسد چرا چنین با تعجب به او نگاه می‌کند؟ 🔻وقتی از او پرسیدم که چرا چنین متعجبانه به نوح می‌نگرد، سرش را پایین انداخت و آهی از عمق جان کشید. او گفت: من آخرین کسی هستم که چند ماه قبل از طوفان به نوح ایمان آوردم؛ و یا بهتر بگویم ایمانم را آشکار کردم. 🔻از کودکی مهربانی‌های نوح را می‌دیدم و همیشه در کنج قلبم او را دوست داشتم اما هیچگاه حرف‌های او را باور نمی‌کردم؛ همیشه با خود می‌گفتم مگر می‌شود او از نزدیکانم، از پدر و مادرم مهربان‌تر و داناتر باشد. «وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ» 🔻بزرگتر که شدم؛ راستش دیدم حرف‌های او با آنچه در اقوامم بود بسیار متفاوت است و به نظرم منطقی‌تر می‌آمد و دیگر نمی‌توانستم بگویم او را باور دارم یا نه. حالت عجیبی بود؛ اما نمی‌توانستم آنچه در ذهنم بود را با کسی مطرح کنم. سخن‌گفتن از نوح و حرف‌هایش جریمه سنگینی داشت. و شاید همچنان اسیر فرهنگ به‌ارث‌رسیده از اجدادم بودم؛ نمی‌دانم، اما یک چیز بسیار آشکار بود، پذیرفتن سخنان نوح همان و ایستادن در برابر خانواده و اقوام نیز همان. شجاعت می‌خواست که علیه خانواده خود قیام کنی و من چنین شجاعتی را در خود نمی‌دیدم. 🔻ایام در گذر بود و من با خود در جنگ. نمی‌دانم حدود صد سال پیش بود و من مردی چهل ساله. 🔻روزی در بیابان مشغول چرای گوسفندان بودم، ناگهان دستی بر شانه‌ام قرار گرفت. گرمای دست برایم آشنا بود. وقتی با من مشغول صحبت شد، اشک‌هایم بی‌اختیار جاری شد. او گفت پسرم قدر این اشک‌ها را بدان؛ اینها یعنی همان ایمان. 🔻احساس کردم نوح از دعوایی که در قلبم با خود و با رسم‌های به ارث رسیده از خانواده و اقوامم دارم آگاه است. گفتم: من شما را دوست دارم؛ اما نمی‌توانم با خانواده و قوم خویش مخالفت کنم. 🔻نوح لبخندی زد و گفت: می‌دانم اما تا کی می‌خواهی با دل خود مخالفت کنی؟ پاسخی نداشتم و نوح ادامه داد: البته مؤمن که شدی، لازم نیست اگر جانت در خطر باشد آن را با خانواده خود مطرح کنی. 🔻گویی جان تازه‌ای گرفتم و از او خواستم بیشتر توضیح دهد. گفت وقتی کسی در میان مشرکان مؤمن می‌شود، اگر جانش در خطر باشد، لازم نیست ایمان خود را آشکار کند تا زمان مناسب. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ @hayatemaqul
... ادامه متن قبل: 🔻و من که گویی زبانم گشوده شده بود گفتم آقا جان من به شما ایمان دارم و می‌دانم خدای شما از خدایان سنگی و چوبی بسیار بزرگتر است. راستش «سواع» با آن پای بدترکیبش، «یغوث» با آن رنگ‌ پریده‌اش و دیگر بت‌ها، حالم را به هم می‌زنن. هر وقت در برابرشان برای عبادت می‌ایستم، در ته قلبم از خود می‌پرسم چرا اینهایی که خودمان ساخته‌ایم خدای ما هستند؛ ما که قبل از آنها بوده‌ایم. و می‌دانستم اصرار سران قوم برای عبادت اینها یا از روی جهل است و یا از روی خودخواهی و مانند آن «تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا» 🔻دیگر غروب شده بود و چه غروب زیبایی. آن بت‌های بی‌جانِ بی‌دست و پا، در قلبم کاملاً غروب کرده بودند و من روانه خانه شدم. 🔻در همان حال بلند گفتم ای نوح، نام تو تنها نامی است که تمام قلبم را پر کرده است و البته از خود نوح آموخته بودم که ذکر و یاد او، ذکر و یاد خداوند است. 🔻نوح که بر عصایش تکیه کرده بود دستی برایم تکان ‌داد و با صدای مهربان خویش که با ابراز ایمان من مهربان‌تر شده بود، بلند گفت: پسرم، مواظب خودت باش؛ و فراموش نکن ایمان‌آوردن در میان خانواده مشرک به معنای توجه‌نکردن به کرامت انسانی آنان نیست. آنها را دوست بدار، به آنها محبت کن؛ اما اگر تو را به شرک فراخواندند، شرک نورز، مگر آنکه همانطور که گفتم جانت در خطر باشد و مجبور باشی که ایمانت را پنهان کنی. 🔻و قامت زیبای نوح پشت نی‌های جلگه کم کم پنهان شد و من به خانه رسیدم. و سال‌های سال بر خلاف میلم، با خانواده خود و آن عقاید مشرکانه‌شان ساختم و سوختم اما دم بر نیاروردم که مولایم چنین خواسته بود. 🔻و این چنین زندگی‌ام ادامه داشت تا زمانی که نوح به ساخت کشتی مشغول شده بود و من به کمکش شتافتم. 🔻و اکنون با خود می‌گفتم ای کاش خانواده من نیز به نوح ایمان آورده بودند و اینجا بودند؛ اما افسوس 🔻و آن مرد مسنّ باز آهی کشید و ساکت شد. 🔻و من سؤالات دیگرم را در خود فرو بردم و نگاهم را از او به نوح برگرداندم. و با خود گفتم خسته نباشی مرد. 🔻و آن مرد در برابر خدایش به سجده افتاد و من فهمیدم مردی که در برابر خدایش به سجده می‌افتد هیچگاه از شلوغی‌های اهل دنیا خسته نمی‌شود؛ هرچند ممکن است دلگیر می‌شود. و دلی که پر از مهر است، حتما به خاطر بندگان خدا و نادانی آنها دلگیر می‌شود. 🔻و آن مرد همچنان صبور بود که صبر امر خدایش بود «فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ» 🔻و من آموختم که مسیر راه خدا و تبلیغ آن، صبر می‌خواهد؛ و من به حال خود گریستم. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ @hayatemaqul
🔻 یعنی دستان آسمانی ولیّ خدا در بارگاه امام رئوف 🔻 آن است که انسان را به رهنمون شود. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ @hayatemaqul
هدایت شده از عکس‌نوشت🌿
⸤﷽⸣ 🕊️🕊️ وقتی کودکانه به تمام هستی بنگری، همه چیز سر جای خودش است؛ و کودک با فطرت خویش به هستی می‌نگرد؛ نه با زنگارهای خودساخته بشر؛ کودک خویش را ارزان نفروشیم. عکس‌نوشت🌿 اینجا‌ دل‌نوشته‌ها‌ در قاب‌ تصاویر، قلب‌ و روحت‌ را‌ به‌ جستجو‌ در معنای‌ زندگی‌ دعوت می‌کند. @aksneveshtnoora
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 یعنی دلباختن در مسیر ولایت روحی لتراب مقدم غلامه الفداء ☑️ 27 شهریور سالروز درگذشت استاد شهریار "رحمه الله علیه" را با شعری زیبا از وی گرامی بداریم: 🔹یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همّی 🔹گوییا هیچ نه همی به دلم بود و نه غمی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 انسان مدرن، انسانِ آزادِ اسیر ____________________ 🔻 از نشانه‌های انسان، جولان فکری او و پرواز در پهنای آسمان عقلانیت است که مهمترین نشانه آن وابسته به خود انسان است، نه غرائز او. 🔻 بنابراین انسانِ در بند شهوت، هرچقدر مدرن‌تر شود، اسارتش بیشتر شده، از عقلانیت فرهیخته، تهی می‌شود. ☑️ استاد ادب، خدای نثرِ سترگ پارسی، استاد در عبارتی دُرّی نادر سفته، و ابراهیم‌وار بر روزگار، تجدّد گسیخته از ادب، ضربتی جانانه می‌زند، که بر کف دو دستانم تقدیم دوستان می‌کنم: 🔻 وی پس از نقل داستان در صفحه ۲۷۰ کتاب که صوفی و عارف را در رواق منظر خواننده میهمان می‌کند، ناآشنایی انسان مدرن با این مفهوم را چنین ترسیم می‌کند: ♧چنین اقدام شورانگیزی ... حتی به خوابِ انسانِ تمدّن‌پذیرفته‌ی شهری‌شده‌یی که در آستانه‌ی اضمحلالِ کاملِ اراده قرار گرفته و به تابعی مطیع و سست‌عنصر و مصرف‌کننده‌یی خاموش و سربه‌زیر و شهوت°‌زده‌یی که ابزارهای ارضاء شهدات° او را به هر سو که بخواهند می‌کشند، تبدیل شده، نیز، نمی‌آید.♧ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
هدایت شده از عکس‌نوشت🌿
⸤﷽⸣ 🕊️🕊️ برگ° برگِ چیده‌شده‌ی درختان کنار هم، نمونه‌ای از کلماتِ آن معشوق ازلی است که دفتر هستی را به خط زیبایش نگاشته، و خود را در آن نه در پسِ آن، به ما نمایانده است. 💠 ... مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ 💠 ... ولی کلمات خدا پایان نمی‌گیرد؛ خداوند عزیز و حکیم است. عکس‌نوشت🌿 اینجا‌ دل‌نوشته‌ها‌ در قاب‌ تصاویر، قلب‌ و روحت‌ را‌ به‌ جستجو‌ در معنای‌ زندگی‌ دعوت می‌کند. @aksneveshtnoora
🔰 برداشت‌های قرآنی: اعتراض به امر به معروف و نهی از منکر ✍ اصغر آقائی _______________________ 🔻بحث پر چالش امروزه‌ی جامعه مسئله و حجاب است؛ و طبیعتاً در کنار آن آموزه حیاتی به معروف و از منکر، جلوه خاصی یافته است و افراد مختلف از جنبه‌های مختلفی درباره آن سخن می‌گویند. 🔻در این میان یکی از دردآورترین سخنان، ‎‌‌آمیز برخی به ظاهر خیراندیشان مذهبی‌نما نسبت به آمرین به معروف و ناهین از منکر است. 🔻 البته هرچند عمل برخی از این آمرین و ناهین «عَجَبٌ عُجَاب» است و محل تأمّل؛ اما عامل رفتار آن معترضین به ظاهر خیراندیش را کمی بررسی می‌کنیم. 🔻این افراد به دو ۱) بی‌تفاوتی و آسوده‌طلبی و ۲) عدم فهم صحیح آموزه امر به معروف، چنین به مسئله امر به معروف و نهی از منکر اعتراض می‌کنند. 🔻جالب آن است که این اعتراض در کریم نیز مورد توجه خداوند است و آن را توبیخ کرده، آن را به ما می‌آموزد. خداوند می‌فرماید: 💠 وَإِذَ قَالَتْ أُمَّةٌ مِّنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُواْ مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (اعراف/164) 💠(به یاد آر) هنگامی را که گروهی از آنها (به گروه دیگر) گفتند: «چرا جمعی (گنهکار) را اندرز می‌دهید که سرانجام خداوند آنها را هلاک خواهد کرد، یا به عذاب شدیدی گرفتار خواهد ساخت؟! (آنها را به حال خود واگذارید تا نابود شوند!)» گفتند: «(این اندرزها،) برای اعتذار (و رفع مسؤولیت) در پیشگاه پروردگار شماست؛ بعلاوه شاید آنها (بپذیرند، و از گناه باز ایستند، و) تقوا پیشه کنند! 🔻خداوند در این آیه از زبان چنین معترضانی می‌گوید: شما چرا گروهی را که خداوند آنان را نابود و یا عذاب خواهد کرد، موعظه می‌کنید؟ در حقیقت این افراد، تمام کار را بر خداوند قرار داده، از مسئولیت اجتماعی خویش سربازمی‌زنند. 🔻خداوند پاسخ این افراد را چنین به ما می‌آموزد: بگویید ما آنان را به دو دلیل ۱) در برابر بازخواست خداوند از ما، و ۲) متقی شدن آنان، موعظه می‌کنیم. پاسخی بسیار متین و دقیق. 🔻این پاسخ در عین حالی که علّت مطرح‌‌شده در کلام معترضین را نفی نمی‌کند، اما آن که از روی عدم فهم و یا منفعت‌طلبی و ساده‌اندیشی و یا آسودگی‌خواهی صورت گرفته است را زیر سؤال می‌برد. 🔻در واقع در عین همراهی با اشکال‌کننده، به او می‌گوید چون آنچه شما به عنوان دلیل در عدم موعظه و امر و نهی، مطرح کرده‌اید، قطعیّت ندارد؛ لذا ما باید هم حجّتی در برابر خداوند خویش داشته باشیم که چرا منکری را دیدیم و نهی نکردیم؛ و هم اینکه ممکن است این افراد به دلیل موعظه ما در مسیر تقوا قرار گیرند. بنابراین امر و نهی ما بر اساس عقلانی «احتمال» امری صحیح است. 🔻نکته پایانی آنکه این علتی که خداوند در توجیه صحّت موعظه و امر و نهی مطرح می‌کند، بر سست‌عنصری و دور از اندیشه و عقلانیت سخن گفتن معترضین نیز است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔻 وقتی از سخن به میان می‌آید، نباید صرفا یک بازار فرهنگی - مصرفی داخلی را دید و نگاه را نیز تنها در آن در این جامعه محدود کرد. هرچند فراموش نمی‌کنیم، مسئله پوشش امری چندجانبه است و جامعه به جامعه در عینِ ثبات اصول آن، متغیّر می‌تواند باشد. 🔻 با توجه‌ به‌ اجمال گذشته عرض می‌شود بهترین راه صدور هر کشوری نه لزوماً کتاب که تولیدات مختلف آنها در حوزه‌های مختلفی چون است. 🔻 که مشاهده می‌کنید یک فروشگاه پوشاک اسلامی در است. 🔻 اگر تولیدکنندگان پوشاک با طرحهای مختلف و زیبا وارد عرصه جهانی شوند، به نظر شما در جذب دیگران به مرزهای دینی-ایرانی موثر نخواهند بود؟ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
هدایت شده از عکس‌نوشت🌿
⸤﷽⸣ 🕊️🕊️ امام مهربانی‌ها وقتی مشامم پر از عطر بهشت بارگاهت می‌شود؛ قلبم دیوانه‌وار روانه‌ی کویِ شُش‌هایم می‌شود؛ و با تپش‌های مدامش به التماس دَقّ الباب می‌کند، شاید اندکی از هوای کویت را در کشکول گدای او بگذارند. عکس‌نوشت🌿 اینجا‌ دل‌نوشته‌ها‌ در قاب‌ تصاویر، قلب‌ و روحت‌ را‌ به‌ جستجو‌ در معنای‌ زندگی‌ دعوت می‌کند. @aksneveshtnoora
🔰 یادداشت‌های قرآنی: حل مشکلات یا تصحیح جهت زندگی ✍ اصغر آقائی ______________________ 🔻شاید اگر بخواهیم را در یک جمله بیان کنید این چنین بتوان گفت: «دین امری الهی برای تصحیح نگرش انسان است». این جمله بدین معنا است که اگر کسی نماز بخواند، اما او به هستی، صحیح نباشد او فردی حقیقتاً و کاملاً دیندار نیست؛ یا آنکه بهتر بگویم مرتبه مهمی از دین را ندارد، اما اگر فردی خطائی انجام می‌دهد، اما می‌داند این خطای او در جهت اهداف کلی هستی مانند رضایت الهی نیست و از این امر است، این فرد دیندارتر از نمازخوانی است که نماز، عادت او شده است، و توجهی به رضایت الهی ندارد. 🔻البته باید توجه داشت اخلاقی امری نظری است و نباید بر مبنای آن عمل ظاهراً صحیح دیگران را نادرست کرد و منفی به او زد. لذا فردی که نماز می‌خواند، اصل بر آن است که هدف او رضایت الهی است و نباید گمان بد به او داشت. 🔻تحلیل‌های اخلاقی برای اصول کلی ذهنی حاکم بر مسائل اخلاقی است، نه آنکه خود راهی برای عملی غیر اخلاقی، یعنی قضاوت نادرست دیگران، باشد. 🔻یکی از نگرش‌های مهمی که باید در افراد ایجاد شود این است که «نابودی مشکلات» و «رسیدن به خوشی کامل» دو امر متلازم نیستند. این بدین معناست که نه با راحتی، آرامش می‌آید و نه تمام ممکن است. 🔻خداوند در آیه 129 اعراف می‌فرماید: 💠 قَالُواْ أُوذِينَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِينَا وَمِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الأَرْضِ فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ 💠 گفتند: «پیش از آنکه به سوی ما بیایی آزار دیدیم، (هم اکنون) پس از آمدنت نیز آزار می‌بینیم! (کی این آزارها سر خواهد آمد؟)» گفت: «امید است پروردگارتان دشمن شما را هلاک کند، و شما را در زمین جانشین (آنها) سازد، و بنگرد چگونه عمل می‌کنید!» 🔻خداوند در این آیه به نقل از بنی‌اسرائیل بیان می‌کنند از آنجا که دیدگاه آنان این بود که هدف است، لذا وقتی علیه السلام مبعوث می‌شود، اما مشکلات آنان کاملاً از بین نمی‌رود، اساس را زیر سؤال می‌برند که هم پیش از آمدن و هم بعد از آمدن تو، ما در اذیّت بودیم و هستیم، و آمدن تو چه منفعتی برا ما داشت؟ 🔻این که اساس زندگی بر «زندگی بدون مشکل است» سبب شده بود که آنان در نیز کنند. حال اگر آنان بر این عقیده و نگرش بودند که اساس زندگی بر مثلا جلب الهی است، طبیعتاً رضایت حق را نه در نبود مشکلات که در از ولیّ خدا می‌دیند و این تغییر نگرش، به عمل ختم می‌شد و اتفاقاً آنچه آنان در پی آن بودند یعنی رفع مشکلات، با همراهی ولیّ خدا و پشتیبانی او، بهتر تحقق می‌یافت. 🔻نتیجه آنکه اگر نگرش‌ افراد جامعه‌ای تغییر نکند آن جامعه نه دیندار است و نه در مسیر دین و نه فواید دینداری به نحو اتمّ در آن جریان خواهد یافت. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل (۲۰) ✍ اصغر آقائی ______________________ 🌀 گام دوم: با نوح ع (۱۲): پایان طوفان 🔻در کشتی فرصت مناسبی بود تا بیشتر را زیر نظر داشته باشم. دیگر می‌دانستم که برای آموختن، همه زندگی درس‌آموز است. 🔻راستش گویی باز گرفتار شیطان شده‌ام. این روزها که نوح را بیشتر زیر نظر دارم، بارها از خود پرسیدم: او که مانند ما است. غذا می‌خورد، راه می‌رود، ... و هر آنچه یک انسان عادی انجام می‌دهد، او نیز چنین است. 🔻تا این سخنان به ذهنم آمد یاد یکی از دشمنان نوح افتادم. روزی در بازار راه می‌رفتم که دیدم جمعی گرداگرد فردی را گرفته‌اند. او می‌گفت: اگر نوح پیامبر خداااااااااییییییییییییی در آسمانهاااااااااست، چرا چونان فرشتگان نیست؟ چرا مانند ما راه می‌رود، غذا می‌خورد و ...؟ ای مردم این را رها کنید. اگر راست می‌گوید چرا ما فرشتگانی را نمی‌بینیم که به او کمک کنند و ما را اندرز دهند؟ «وَقَالُوا مَالِهَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْلَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا» 🔻تا یاد این خاطره افتادم، سریع به خود آمده، استغفار کردم؛ و از این شیطانی به خدا پناه بردم «وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّه»، چرا که از خود انسان کامل آموخته بودم که افراد همیشه در پیِ انکار و بهانه‌اند. او به من گفت فرض بگیر فرشته‌ای برای هدایت آنان مبعوث می‌شد، آنان چه می‌گفتند؟ می‌گفتند برو پیِ کارت، تو چه می‌دانی که ما انسان‌ها چه دردهایی داریم و چه زجری از غرائز خود می‌کشیم؟ فرشته جان برو که آب نیست، اگر بود خودت نیز شناگر خوبی بودی. 🔻و من دانستم که سنت همیشگی خداوند آزمایش و امتحان است و حتی اگر قرار بود مبعوث شوند باید در صورت و شکل و شمایل انسانی قرار می‌گرفتند «وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَكًا لَجَعَلْنَاهُ رَجُلًا وَلَلَبَسْنَا عَلَيْهِمْ مَا يَلْبِسُونَ» 🔻دوباره با خاطری جمع، به نوح نگریستم. لبخند نوح در آن کشتی و بر فراز آن موج‌های سهمگین، آرامشی که از پناه‌بردن به خدا گرفته بودم را بیشتر کرد، لبخندی که انسان کامل در پی با نفسم، به من هدیه داده بود، و چه هدیه زیبایی. دیگر شیوه انسان کامل تا حدی دستم آمده بود و به قول خودمان ماهی‌گیری یادم می‌داد، نه آنکه انتظار بیجا داشته باشم که تنها و بی‌‌دلیل، با یک نگاه او تغییر کنم؛ که گفته‌اند بی‌مایه فطیر است. 🔻شاد از این مبارزه و لبخند رضایت بودم که ناگاه نوح از جای بپاخواست. دیگر این حالت‌های او برایم عجیب نبود. روح بیدار و گوش تیز و شنوای انسان کامل، فراتر از آن چیزی است که ما می‌پنداریم. 🔻گویی دیگر زمان فرود کشتی رسیده است. تعجب نکنید چنان موج‌ها عجیب‌بودند که گویی کشتی بر فراز کوه‌ها در حال حرکت بود و اکنون زمان فرودش رسیده است. «وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ». 🔻و دستور رسید: ای زمین آب خویش فروکش، و ای آسمان بارشت، در هم کش، و امر انجام شد و کشتی بر فراز جودی شد و گفته شد دور از رحمت باد هر قوم ظالمی. «وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءكِ وَيَا سَمَاء أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاء وَقُضِيَ الأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» 🔻و کشتی به آرامی و سلامت بر فراز کوه جودی قرار گرفت «قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلاَمٍ مِّنَّا وَبَركَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ» 🔻غوغائی هنگام خروج در کشتی بر پا شده بود. لذت آزادی از یک سو و نگرانی از آنچه اتفاق افتاد بود، از سوی دیگر، قدم‌ها را گاه سست می‌کرد و گاه به وجد می‌آورد، اما همه می‌دانستند که نجات از بلای بزرگ، تحفه خداوند مهربان به همراهان انسان کامل، نوح مهربان است. گویی همه از حوادث سهمگین قیامت به بهشت امن الهی راه‌ یافته‌اند و برق نجات در چشمان همه می‌درخشید و تمام وجودشان حمد الهی شده بود "وَقِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ" 🔻از کشتی خارج شدم. وقتی از آن دور می‌شدم با خود تکرار می‌کردم: و ما آن کشتی را نشانه‌ای [برای آیندگان] باقی گذاشتیم، آیا پندگیرنده‌ای هست؟ «وَلَقَد تَّرَكْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ» 🔻و من بار دیگر سر به زیر شرمنده شدم؛ چرا که پاسخی برای چنین سؤالی نداشتم؟ ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
هدایت شده از عکس‌نوشت🌿
⸤﷽⸣ 🕊️🕊️ وقتی چشمانم با دیدن گنبد چشم‌نوازت به وجد می‌آید، قلبم در تنهایی خود بر آن می‌گرید، و آرام آرام با تپش‌هایِ اوج‌گرفته‌اش، ندا می‌دهد: السَّلامُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ و چشمانِ به‌وجد‌آمده‌ام، بی‌اختیار سیلاب اشک می‌شود؛ او می‌داند قلب زارم، هنوز بر آن تنهایِ‌ ، مویه می‌کند. عکس‌نوشت🌿 اینجا‌ دل‌نوشته‌ها‌ در قاب‌ تصاویر، قلب‌ و روحت‌ را‌ به‌ جستجو‌ در معنای‌ زندگی‌ دعوت می‌کند. @aksneveshtnoora
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 پیامبر صلی الله علیه و آله: 💠 خَيْرُ المُؤْمِنِينَ مَنْ كَانَ مَأْلَفَةً لِلْمُؤْمِنِينَ، وَلَا خَيْرَ فِيْمَنْ لَا يُؤلَفُ وَلَا يَألَفُ 🌀 بهترين مؤمنان كسى است كه مؤمنان با او الفت مى‌گيرند، و در كسى كه با ديگران الفت نگيرد و ديگران نيز با او الفت نيابند خيرى نيست. 🔻 The best of the believers is the one who is loved by the believers and there is no good to be found in someone who does not like others nor is liked by them. 🔹 believers: مؤمنان ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
هدایت شده از عکس‌نوشت🌿
⸤﷽⸣ 🕊️🕊️ وقتی می‌توانی قهرمان میدان باشی که ولیّ را شناخته باشی، و با تمام وجودت در او محو شده باشی. عکس‌نوشت🌿 اینجا‌ دل‌نوشته‌ها‌ در قاب‌ تصاویر، قلب‌ و روحت‌ را‌ به‌ جستجو‌ در معنای‌ زندگی‌ دعوت می‌کند. @aksneveshtnoora
هدایت شده از راهی ری
⸤﷽⸣ 🕊️🕊️ تاریکی گوشه‌گوشه‌ی‌ حیات بشری را گرفته، و امیدها لگدکوبِ جهل و خرافات شده بود، که ناگاه ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد، و دل‌های رمیده، به یُمن نفس رحمانی او، جانی دوباره گرفت. عکس‌نوشت🌿 اینجا‌ دل‌نوشته‌ها‌ در قاب‌ تصاویر، قلب‌ و روحت‌ را‌ به‌ جستجو‌ در معنای‌ زندگی‌ دعوت می‌کند. @aksneveshtnoora
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 امام علی علیه‌السلام در تفسیر کلمه : 💠 هُو الّذي يَتَألَّهُ إلَيهِ عِندَ الحَوائجِ و الشَّدائدِ كُلُّ مَخْلوقٍ عِندَ انْقِطاعِ الرَّجاءِ مِن جَميعِ مَن هُو دُونَهُ ، و تَقَطُّعِ الأسْبابِ مِن كُلِّ مَن سِواه 🌀 او كسى است كه هر مخلوقى در هنگام نيازها و گرفتاري‌ها، وقتى اميدش از همه كس قطع مى شود و رشته همه سبب‌ها ، جز او، بريده مى‌گردد، به وى روى مى‌آورد. 🔻 He is One Whom every creature invokes at him of need, difficulty, [when] losing hope in everything else and having no means but him. 🔹 creature: مخلوق 🔹 invoke: خواندن 🔹 difficulty: مشکل 🔹 losing: از دست دادن 🔹 mean: سبب ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل (۲۱) ✍ اصغر آقائی ______________________ 🌀 گام سوم: با ادریس ع 🔻همراهیِ نوح با تمام فراز و فرودش به پایان رسید. گاه با خود می‌پرسم این سفر طولانی، چرا؟ مگر این نیست که خداوند انسان را عاقل آفریده است؛ پس چرا باید رنج این سفر را تحمّل کنم؟ 🔻این پرسش درونی من را یاد خاطره‌ای در شهر انداخت. در آن شهر در پی لباسی نو برای ادامه سفر بودم و این بهانه خوبی بود تا کمی با ، جدّ نوح ع، همراه شوم. 🔻سلام کردم و پاسخی گرم، شنیدم. می‌دانستم او فردی است که صبر صفت ممتاز رهروان مسیر حق تعالی است؛ چه رسد که باشی «وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ ۖ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ» 🔻 و من با پرسش‌هایی مقابلش نشستم. 🔻ادریس پارچه را به تنم قواره کرد و مشغول دوخت شد. برش پشت برش، کوک پشت کوک. چنان با دقت کار خویش را انجام می‌داد که گویی در دنیا تنها و تنها همین یک کار را دارد، دوختن لباسی برای من. تلاش و کوشش او به من آموخت که مؤمن بی‌کار و تنبل نمی‌شود و هر کاری انجام دهد، دقیق انجام می‌دهد. «رحم الله امرا عمل عملا فاتقنه» 🔻این اثنا ناگهان سوزن سرانگشت پرمهارت او را خراشید و من یک لحظه از جا بلند شدم. با بلند شدنم ذهنم نیز گویی تکانی خورده، به عصر ما، قرن بیستم، برگشت. 🔻 در حالی که بر انگشت او ضماد می‌نهادم، در ذهنم از خود می‌پرسیدم: این قرن ما کجا و زحمت سوزن پشت سوزن کجا؟ اگر این مردی که روبه‌روی من است برتر دارد، چرا چون انسان‌های عصر ما فراوان نمی‌کند؟ گویی محسور تکنولوژی شده و یک‌سو به قصه می‌نگریستم. 🔻وقتی کارم تمام شد و انگشت زخم‌خورده ادریس را ضماد نهادم، او به دیوار تکیه کرد و نگاهی عمیق به چشمانم کرد. گیرایی چشمانش تا عمق وجودم نفوذ کرد و ناگاه سر به زیر افکندم. نمی‌دانم این چه سرّی است که نگاه در چشم انسان کامل، همیشه در طول سفر برایم سخت بود؛ آری نگریستن به خورشید چشمان ولیّ خدا، تاب خود را می‌طلبد. 🔻با نگاه او ذهنم گویی به جای خود بازگشت و من پرسش‌هایم را در سینه حبس کردم؛ که پرسش همیشه نشانه عقل نیست، که گاه فریب است. 🔻ادریس شروع به سخن می‌کند و من گوش می‌دهم که و بررسی به گوش شنوا نیاز دارد. 🔻پاسخ او خیره‌کننده بود و چه صادقانه و دلسوزانه سخن گفت؛ گویی پدری مهربان با فرزندش سخن می‌گوید «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا» 🔻من آموختم که هرچند برای زندگی لازم است، اما مهم‌تر از آن استفاده از آن است. از او آموختم که اگر قرار بود تمامِ آنچه در طول تاریخ بشر، خود انسان به راهنمایی و یافته و ساخته‌ است را، تنها خود انبیا، می‌ساختند، آیا اختیار و امتحان و ... معنا داشت؟ 🔻تمام تلاش انبیا، ساخت انسان است که انسان بدون ابزار هم انسان است؛ اما با ابزار ولی بدون هویّت، نه انسان است و نه از ابزار در مسیر حق استفاده خواهد کرد. 🔻انسان کامل در جامعه بشری محوری است که باید افراد بشر به خود سوی او روند و او را با عقل خویش بفهمند و سخنانش را دریابند و به کار بندند. 🔻اینجا بود که قلب و ذهنم آرام‌ گرفتند. با راهنمایی او آنچه در عمق وجودم بود گویی جوشش کرده است و من با خود گفتم: راستی اگر همه ابزارها را در طول تاریخ فقط انسان کامل با می‌ساخت و در اختیار دیگران قرار می‌داد، این روش مورد اعتراض انسان‌ها واقع نمی‌شد و آنها در وجود خود احساس پوچی نمی‌کردند؟ و آیا چنین جایی تنها یک نمی‌شد؟ 🔻انسان کامل نه دنبال‌ و نه دنبال ، که در پیِ ارتقای فهم و افراد بشر است تا آنان خود در کنار انسان کامل، به قسط و و بهبود زندگی بشر قیام کنند «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» 🔻و این قیام هزینه دارد، و تلاش مستمر و مبارزه با بدی‌ها و کژفهمی‌ها و نیرنگ‌ها نیاز دارد «وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ» 🔻در حالی که لباس دوخته‌شده‌ی ادریس را به تن می‌کردم، زبان شاکر او مرا به واداشت و بر هنر بی‌بدیل دستان آفرین گفتم و شکر کردم و دانستم که هرچند انسان کامل در میان مردم و چون مردم می‌دوزد و می‌پوشد، تا مردم در مسیر حرکت انسانی خویش او را خیلی تاخته جدابافته ندانند، اما جایگاه رفیع آنان همیشه یگانه است، 🔻و آموختم ارتقای انسان در همراهی است. 🔻و ادریسِ عاقل و عاشق بر جایگاه بلندی نظاره‌گر تاریخ شد. «وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا» ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul