eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
547 عکس
152 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌شهید مطهری و امتداد اجتماعی حکمت و فلسفه اسلامی 🖊 حجت‌الاسلام دکتر احمدحسین شریفی ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ 🔹علاقه‌مندان به فلسفه را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد. 🔸دسته اول کسانی هستند که به فلسفه به عنوان شغل یا رشته علمی نگاه می‌کنند. ما در جامعه فلسفی فراوان داریم افرادی که فلسفه می‌خوانند تا هیئت علمی یا پژوهشگر شوند و همان‌هایی که خواندند را تدریس کنند. 🔹شهید مطهری از این سنخ فیلسوفان نبودند. دسته دیگر کسانی هستند که فلسفه را می‌آموزند به انگیزه ارضای حس حقیقت‌جویی. فیلسوفانی که اینگونه هستند و فلسفه را برای پاسخ پرسش‌های وجودی می‌خوانند انسان‌های بزرگی هستند که همه چیز را فدای شناخت حق می‌کنند. 🔸خود فلاسفه می‌گفتند فیلسوف جهانی است بنشسته در گوشه‌ای. شهید مطهری این بود ولی تمام شهید مطهری این نبود و ایشان فلسفه را امتداد داد، یعنی شهید مطهری جهان بنشسته در گوشه‌ای نبود. 🔹نوع اول از علاقه‌مندان به فلسفه نه برای خودشان فایده‌ای دارند و نه برای جامعه. گروه دوم برای جامعه فایده‌ای ندارند ولی برای خودشان فایده دارند. 🔸شهید مطهری نوع سوم فیلسوفان بود یعنی افزون بر اینکه دنیا برایش معنادار بود می‌خواست دنیای دیگران را هم معنادار کند. 🔹 اگر نیک بنگریم شهید مطهری دقیقا امتداد فلسفه صدرایی است یا به عبارت دیگر سرآمد قرائت نوصدرایی است. ایشان مقوله نگاه صدرا به حرکت، نگاه صدرا به الهیات، نگاه صدرا به وجود، نگاه صدرا به علیت را در زندگی کشاند و خداشناسی را زندگی پیاده کرد. 🔸همچنین شهید مطهری یک قدرتی داشت که خودش را به اندیشه‌های آن روز عرضه کرد و بعد از آن دید باید معناداری را در رقابت با اندیشه‌های دیگر مطرح کند. لذا با تمام توان وارد میدان شد و این امر به امتداد اجتماعی فلسفه اسلامی کمک کرد. 🔹در حقیقت یکی از کسانی که برای جامعه فلاسفه ما الگو است شهید مطهری است هرچند این نوع نگاه فلسفی و روشن‌شناسی شهید مطهری استخراج نشده است. https://eitaa.com/hekmat121
📌شهید مطهری و امتداد اجتماعی حکمت و فلسفه اسلامی 🖊دکتر علی لاریجانی ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ بحش اول: 🔹شهید مطهری از چند جهت به مسائل اجتماعی ورود داشتند، چون ایشان هم فقیه بودند، هم مصلح و مبارز بودند و هم حکیم بودند لذا از وجوه مختلف تاثیرگذاری اجتماعی داشتند. شاید تصور شود تاثیرگذاری فلسفی ایشان در حوزه مسائل اجتماعی نسبت به تاثیرگذاری ایشان از منظر اصلاح‌گری و فقهی وزن پایین‌تری داشته ولی اگر عمیق نگاه کنیم، خواهیم دید تاثیرگذاری وجه فلسفی ایشان بیشتر بود. وقتی آثار ایشان را ملاحظه می‌کنید، می‌بینید تقرب ایشان به موضوعات فقهی و اصلاح‌گری رویکرد عقلانی و فلسفی دارد. مثلا در مسئله حجاب، در فضایی که آن روز در حوزه وجود داشت چنین رویکردی وجود نداشت ولی ایشان نظر جدایی را مطرح کردند و این به خاطر رویکرد عقلانی بود که در مسائل دینی داشتند. بنابراین باید گرایش عقلانی و فلسفی ایشان را در مرتبه نخست دانست. 🔸همین‌طور در مبانی توسعه اقتصادی باب نبود علما نظر بدهند ولی موضوعاتی که ایشان مطرح کرده از منظر یک فیلسوف است لذا نوآوری‌هایی داشت. 🔹در حوزه تاثیرگذاری فلسفه در حوزه اجتماع، باید چند بخش را از هم متمایز کرد. یک بخش مستقیما به موضوعات فلسفی مربوط است. مثلا موضوع عدالت، آزادی، حقوق طبیعی و ... از موضوعاتی است که در فلسفه سیاست مطرح است لذا لازم است یک فیلسوف به این موضوعات بپردازد. 🔹شهید مطهری نیز چون فیلسوف بود به این موضوعات می‌پردازد. 🔸یک وجه دیگر تاثیرگذاری فلسفه در حوزه اجتماع غیر مستقیم است و به رفتار سیاسی اجتماعی و شأن فیلسوف برمی‌گردد و اینکه چقدر در مسائل اجتماعی نفوذ دارد. شهید مطهری یکی از رهبران نهضت اسلامی بودند و از این جهت حرف‌هایشان نفوذ بیشتری داشت و در مسائل اجتماعی تاثیر می‌گذاشتند. 🔹وجه سوم علائق شخصی افراد است. ممکن است یک فیلسوف علائق سیاسی داشته باشد و در مسائل اجتماعی تاثیر بگذارد. این ربطی به تفکر فلسفی ندارد بلکه خصوصیت شخصیتی است. بنابراین امتداد کار یک فیلسوف وجوه مختلفی دارد. 🔸اگر به تاریخ فلسفه نگاه کنیم غالب فلاسفه در حوزه مسائل اجتماعی صاحب رای بودند. از ابتدای شکل‌گیری تفکر فلسفی در یونان می‌توان از افلاطون یاد کرد. ما کمتر رساله‌ای از افلاطون داریم که به موضوع عدالت و تربیت نپرداخته باشد. تقریبا همه آثار افلاطون یک نظام تربیتی شهروندی را توجیه کند. بنابراین کسی که مبدع تفکرات فلسفی بوده، امهات آثارش متاثر از موضوعات فلسفه سیاست و امور اجتماعی بوده است. همچنین اگر کانت را در نظر بگیرید، او از ساختار نقد عقل نظری بهره جست تا نقد عقل عملی را سامان دهد. 🔹در دوره حاضر می‌خواهم از علامه طباطبایی یاد کنم که استاد شهید مطهری بودند و شخصیت ایشان در شکل‌گیری تفکر فلسفی در دوران ما بی‌نظیر است. تفسیر المیزان ایشان پر از تفکرات سیاسی و اجتماعی است. یکی از مطالب مهمی که ایشان به آن توجه کردند این است که هیچ آیینی نظیر اسلام بر وجه اجتماعی مبتنی نبوده است. بارها این را در تفسیر المیزان مطرح کردند. در جلد چهارم می‌گویند اسلام تنها دینی است که بنیان خود را بر اجتماع نهاده است. 🔸ایشان سعادت هر فرد را در مکتب اسلام اینگونه تبیین کردند که در زندگی اجتماعی تحقق پیدا می‌کند لذا اسلام روح جامعه را در کالبد احکام دمیده است. سببش این است که اسلام در همه دستورات کلی و جزئی خود، جهات مادی و معنوی را به همدیگر آمیخته و منافع روحانی و جسمانی را از همدیگر جدا فرض نکرده و حیات اجتماعی را در ردیف حیات فردی نگهداشته و در درجه اول اهمیت قرار داده است. ادامه دارد ....
📌شهید مطهری و امتداد اجتماعی حکمت و فلسفه اسلامی 🖊دکتر علی لاریجانی ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ بحش دوم: 🔹شهید مطهری شاگرد چنین مکتبی است، لذا ایشان بیشتربه مسائل اجتماعی توجه کرده و تقربش به موضوعات دینی با گرایش عقلانی است. اولین وجهی که امتداد تفکر فلسفی ایشان را در حوزه اجتماعی نشان می‌دهد قرائت عقلانی از دین است. ایشان یک رکن مهم فهم اصیل اسلامی را در فهم عقلانی دین دانسته است. 🔸شهید مطهری در آثارشان بر مبارزه با تحجر و قشری‌گری تمرکز دارند و تصریح دارند تحجرگرایی مانع جدی در شکوفایی اندیشه دینی است. عبارت ایشان این است: «طبقه متنسک جاهل، طبقه متعبد جاهل، طبقه‌ خشکه مقدس در دنیای اسلام به وجود آمد که باتربیت اسلامی آشنا نیست ولی‌ علاقه‌مند به اسلام است، با روح اسلام آشنا نیست ولی به پوست اسلام چسبیده‌ است، محکم هم چسبیده است». 🔹ایشان نتیجه این مسئله را چنین توصیف می‌کند: «حیات و مرگ یک جامعه به حیات و مرگ فکر آن جامعه بسته است. اگر فکر یک جامعه مُرد یعنی فکر نداشت و یا فکرش کج و انحرافی و غلط بود آن جامعه مرده است و اگر فکر جامعه زنده بود آن جامعه زنده است». امروز هم در جامعه ما برخی به اسلام علاقه دارند ولی با روح و تربیت اسلام آشنا نیستند. 🔸نکته دیگری که می‌خواستم عرض کنم این است که ایشان با تقسیم علوم به دینی و غیر دینی موافق نیستند و تصریح می‌کنند تحصیل هر علمی که برای اسلام و مسلمین نافع باشد لازم است و باید جزء علوم دینی شناخته شود. از نظر ایشان اساسا تقسیم علوم به دینی و غیر دینی تقسیم درستی نیست. بنابراین مرحوم مطهری نه تنها علوم را به دو نوع تقسیم نکردند بلکه معتقدند حکومت باید به دنبال کسب علوم از هر جهت باشد. https://eitaa.com/hekmat121
⏏ متن سخنرانی فیلسوفان معاصر ایران پیرامون شهید مطهری و امتداد اجتماعی حکمت و فلسفه اسلامی در همایشی به همین نام در تاریخ: ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ ✅دکتر رضا داوری اردکانی ✅دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی ✅دکتر غلامرضا اعوانی ✅دکتر احمدحسین شریفی ✅دکتر علی لاریجانی
📌 جامعيت فقه امام صادق و منابع آن (فقه و میراث اهلبیت علیهم السلام از منظر عرفان) امام خمینی: 🔹هر کس بخواهد پیغمبر را بشناسد، قرآن را باید بشناسد و هیچ کس‏‎ ‎‏نمی تواند بشناسد. و لهذا، هیچ کس پیغمبر را هم نمی تواند بشناسد. معرف ایشان کتاب‏‎ ‎‏خودشان است و معرف حضرت صادق ـ سلام الله علیه ـ بعد از اینکه خود پیغمبر معرف‏‎ ‎‏است، خود وجودش معرف است. 🔸این فقهی است که با زبان ایشان بسط پیدا کرده است‏‎ ‎‏که برای احتیاج بشر از اول تا آخر، هر مسئله ای پیش بیاید، مسائل مستحدثه، مسائلی که‏‎ ‎‏بعدها خواهد پیش آمد، که حالا ما نمی دانیم، این فقه از عهدۀ جوابش بر می آید و هیچ‏‎ ‎‏احتیاج ندارد به این که یک تأویل و تفسیر باطلی بکنیم.‏ ‏‏ 🔹خود فقه، خود کتاب و سنت، خود فقهی که اکثرش را حضرت صادق ـ سلام الله ‏‎ ‎‏علیه ـ بیان فرموده است، این فقه همۀ احتیاجات صوری و معنوی و فلسفی و عرفانی همۀ‏‎ ‎‏بشر را در طول مدت الی یوم القیامه ‏‏[‏‏تأمین کرده،‏‏]‏‏ این محتوایش این طور است. اینها‏‎ ‎‏معرفی است که خود اینها معرف این بزرگواران اند و ما نمی توانیم که از آنها تعریفی‏‎ ‎‏بکنیم که لایق آنها باشد.‏ ‏‏ 🔹 ادعیۀ ائمۀ هدی، دعاهای آنها، همان مسائلی را که کتاب خدا دارد، دعاهای آنها هم‏‎ ‎‏دارد با یک زبان دیگر. قرآن یک زبان دارد، یک نحو صحبت می کند و همۀ مطالب را‏ ‎‏دارد، منتها بسیارش در رمز است که ما نمي توانيم بفهمیم و ادعیۀ ائمه ـ علیهم السلام ـ‏‎ ‎‏یک وضع دیگری دارد. به تعبیر شیخ عارف و استاد ما [آیت الله شاه آبادی]، ادعیه کتاب صاعد است. قرآن‏‎ ‎‏نازل؛‏‎ تعبیر می فرمود به اینکه قرآن کتاب نازل است که از آنجا نزول کرده است و‏‎ ‎‏ادعیۀ ائمه کتاب صاعد است؛ همان قرآن است روبه بالا می رود، جواب اوست تقریباً.‏‎ ‎‏کسی بخواهد بفهمد که مقامات ائمه چی است باید رجوع کند به آثار آنها؛ آثار آنها‏‎ ‎‏ادعیۀ آنهاست. مهمش ادعیۀ آنهاست و خطابه هایی که می خواندند؛ مثل مناجات‏‎ ‎‏شعبانیه، مثل نهج البلاغه، مثل دعای یوم العرفه و اینهایی که انسان نمی داند که چه باید‏‎ ‎‏بگوید دربارۀ آنها.‏ https://eitaa.com/hekmat121
📌 تأثیر متقابل حقوق و اخلاق در قانونگذاری 🎤 آیت الله العظمی خامنه‌ای: 🔹یک نکته‌ی دیگر این است که قانون جنبه‌ی الزام‌آور و حاکمیتی و ولایتی دارد. 🔸شما با قانون دارید اعمال ولایت میکنید بر جامعه، اعمال اقتدار میکنید بر جامعه؛ لذا قانون الزام‌آور است. اینها به جای خود محفوظ و درست. یعنی طرف شما در جامعه که آحاد مردم - از جمله خود شما - هستند، در زیر اقتدار قانون قرار میگیرند؛ قانون بر آنها اعمال ولایت میکند؛ این جنبه‌ی واضح قانون است. 🔹یک جنبه‌ی دیگری وجود دارد و آن، تأثیر فرهنگی و تربیتی قانون در جامعه است. 🔸هر قانونی که شما بگذرانید، ولو به حسب ظاهر این قانون ارتباط با مسائل تربیتی و فرهنگی هم ندارد - یک قانون اقتصادی فرض بفرمائید - این یک اثر مستقیم یا غیر مستقیم فرهنگی و اخلاقی و تربیتی بر روی مردم دارد. 🔹رفتارها و خلقیات و تربیتها اثر متقابل دارند؛ هم اخلاق در رفتار تأثیر میگذارد، هم رفتار بر اخلاق تأثیر میگذارد. شما ببینید: «ثمّ کان عاقبة الّذین اسائوا السّوئ».کار بد که میکنیم، روی دل ما اثر میگذارد، روی اخلاق ما اثر میگذارد، گاهی روی برداشتها و تلقی‌های ما اثر میگذارد؛ دلبستگی که پیدا میکنیم، این دلبستگی روی ذهنیات ما اثر میگذارد. اعمال و رفتار از یک طرف، و اخلاق و تربیت از یک طرف؛ اینها تأثیر متقابل دارند. 🔸قانون هم همین جور است دیگر. شما هر قانونی بگذارید، مربوط به حمل و نقل جاده‌ای باشد، مربوط به گمرک باشد، مربوط به اقتصاد باشد، مربوط به سیاست خارجی باشد، هرچه باشد، یک آثار تربیتی و اخلاقی هم دارد؛ به این جنبه از قانون توجه بشود. 🔹 اگر ما قانونی میگذاریم که روح قانون‌پذیری را در مردم تقویت میکند، این خوب است؛ اگر بعکس، قانونی میگذاریم که روح قانون‌شکنی و بی‌اعتنائی به قانون را در مردم به وجود می‌آورد - ولو به طور غیر مستقیم - این مرجوح است. 🔸اگر قانونی میگذاریم که روح قناعت را در مردم تقویت میکند، این خوب است؛ اگر بعکس، روح اسراف را در مردم تقویت میکند، این بد است. 🔹 اگر روح دینداری را در مردم تقویت میکند، این خوب است؛ اگر روح لاابالیگری را در مردم تقویت میکند، این بد است. 🔸 به این جنبه توجه کنید: تأثیر متقابل حقوق و اخلاق؛ ملازمات مسائل حقوقی و مسائل اخلاقی. اینها مسائل بسیار مهمی است. ۱۳۸۸/۰۴/۰۳ بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌امتداد تمدنی حکمت و فلسفه اسلامی افق گشایی امام خمینی برای جهان غرب در دیدار با وزیر خارجه شوروی https://eitaa.com/hekmat121
📌 شجاعت در فهم آیت‌الله العظمی خامنه‌ای: 🔹ما نه فقط در عمل احتیاج به شجاعت داریم، در فهم هم احتیاج به شجاعت داریم. 🔸در فهم فقیهانه، احتیاج به شجاعت هست؛ اگر شجاعت نبود، حتی در فهم هم خلل به وجود خواهد آمد. درک روشن از کُبریات و صُغریات؛ گاهی انسان کُبریات را درست میفهمد، در صُغریات اشتباه میکند. 🔹این درک صحیح از مبانی دین و از موضوعات دینی و از موضوعات خارجىِ منطبق با آن مفاهیم کلی و عمومی یعنی کُبریات و صُغریات احتیاج دارد به اینکه ما شجاعت داشته باشیم، ترس نداشته باشیم؛ والّا ترس از مالمان، ترس از جانمان، ترس از آبرویمان، انفعال در مقابل دشمن، ترس از جوّ، ترس از فضا؛ اگر این حرف را بزنیم، علیه ما خواهند بود؛ اگر این حرف را بزنیم، فلان لکه را به ما خواهند چسباند؛ این ترسها فهم انسان را هم مختل میکند. 🔹گاهی انسان به خاطر این ترسها، به خاطر این ملاحظات، صورتِ مسئله را درست نمیفهمد؛ نمیتواند مسئله را درست درک بکند و حل بکند؛ موجب اشتباه خواهد شد. لذا «و لا یخشون احدا الّا الله» خیلی مهم است؛ در این آیه‌‌ی شریفه‌‌ی «الّذین یبلّغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احدا الّا الله و کفی بالله حسیبا»؛ معلوم میشود شرط بلاغ و ابلاغ و تبلیغ، همین عدم خشیت است که: «و لا یخشون احدا الّا الله». میگوئی: آقا! اگر این کار را بکنم، ممکن است در دنیا سرم کلاه برود. خوب، «و کفی بالله حسیبا»؛ محاسبه را به خدا واگذار کنید و بگذارید خدا برایتان محاسبه کند. اگر پروای قضاوتهای مردم، داوریهای گوناگون مردم را به جای پروای از خدا گذاشتیم، مشکل درست خواهد شد؛ چون پروای از خدای متعال تقواست. 🔸 اگر این را کنار گذاشتیم و ترس مردم جایگزین شد، آنوقت فرقانی هم که خدای متعال گفته، پیدا نخواهد شد؛ «ان تتّقوا الله یجعل لکم فرقانا»؛ این فرقان ناشی از تقواست؛ روشن شدن حقیقت برای انسان، دستاورد تقواست. 🔹و به نظر من این مسئله خیلی مهم است؛ مسئله‌‌ی خشیت از مال و جان و حرف مردم و آبرو و زمزمه‌‌ها و حرفها و حدیثها و تهمتها و اینها، خیلی مهم است؛ اینقدر این مسئله مهم است که خدای متعال به پیغمبرش خطاب میکند و او را برحذر میدارد: «و اذ تقول للّذی أنعم الله علیه و انعمت علیه أمسک علیک زوجک و اتّق الله و تخفی فی نفسک ما الله مبدیه و تخشی النّاس و الله احقّ أن تخشاه»؛ ملاحظه‌‌ی حرف مردم، ملاحظه‌‌ی این تهمتی که خواهند زد، ملاحظه‌‌ی چیزی را که خواهند کرد، نباید کرد؛ «و الله احقّ ان تخشاه». 🔹به نظر من یکی از چیزهائی که فتوحات گوناگون امام را ارزانی آن بزرگوار داشت، همین شجاعت او بود، که فتوحات علمی، فتوحات معنوی، فتوحات سیاسی، فتوحات اجتماعی، این مجذوب شدن دلها به آن بزرگوار را - که واقعاً چیز عجیبی بود - به وجود آورد. و شجاعت آن بزرگوار این بود که ملاحظه‌‌ی هیچ چیزی را نمیکرد. 🔸بالاخره اهل فتنه مایلند که خشیت خودشان را، خوف از خودشان را در دل نخبگان و خواص، به جای خشیت از خدا بنشانند؛ یعنی مایلند که از آنها ترسیده بشود؛ «الّذین قال لهم النّاس إنّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمانا و قالوا حسبنا الله و نعم الوکیل». یعنی اینکه دائماً دارند به ما میگویند: آقا! «إنّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم»، جوابش همین است: «فقالوا حسبنا الله و نعم الوکیل». نتیجه‌‌اش هم این است: «فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم یمسسهم سوء». نتیجه‌‌ی این احساس، این درک، این حقیقت روحی و معنوی همین است که: «فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم یمسسهم سوء». بنابراین، بایستی این شجاعت را داشت. ۱۳۸۸/۰۷/۰۲ بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری https://eitaa.com/hekmat121
📌سودمند نبودن صلاح حکومت در صورت عدم اصلاح افراد جامعه فقیه آگاه انقلابی حضرت آیت الله العظمی بهجت: 🔹صلاح حکومت، بدون اصلاح افراد جامعه سودمند نیست و همچنین بر عکس؛ زیرا اگر افراد اصلاح شوند، و حکومت بد و غیرصالح باشد، آنها فقط در باطن خوبند هر چند اظهار نمی‌کنند؛ و اگر حکومت هم مُصلِح باشد، افراد صالح واقعی که در ظاهر و باطن صالحند، آزاد و راحت خواهند بود؛ اما اگر افراد جامعه در باطن اصلاح نشده باشند و فقط ظاهرسازی کرده و صالح نما باشند و تنها حکومت صالح واقعی باشد، تا وقتی که حکومت ناظر اعمال آنان باشد، اظهار صلاح می‌کنند، ولی همین که دولت از طرفی گرفتار درگیری شد و یا توجه او به جای دیگر مشغول شد، همین افراد صالح نما از گرفتاری دولت سوء استفاده کرده و افساد و خراب کاری می‌کنند و به نظام و حکومت صالح ضربه می‌زنند و یا کم کاری و کارشکنی می‌نمایند و... در محضر بهجت، ج۲، ص۴۸ https://eitaa.com/hekmat121
31.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | خاطره مرحوم آیت الله مصباح یزدی از رابطه مرحوم آیت الله بهجت (ره) با امام خمینی (ره) 🔹 بنده شهادت می‌دهم عاملی که باعث شد بنده توجه به این مسائل [سیاسی] پیدا کنم و به عنوان یک وظیفه دنبال این مسائل بروم، سفارش آقای بهجت (ره) بود. ۱۳۹۸/۱۱/۱۹ 🔰 باتوجه به نقل برخی خاطرات نادرست از قول مرحوم آیت الله مصباح یزدی در یکی از برنامه های رسانه ملی و انتشار آن در فضای مجازی در مورد تفاوت دیدگاه مرحوم آیت الله بهجت (ره) با حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) درباره نحوه اداره کشور که مبنای برخی تحلیل ها قرار گرفته است، پایگاه اطلاع رسانی MESBAHYAZDI.IR اصل این خاطره را از بیانات معظم له منتشر می‌کند. 📥 جهت دریافت فایل باکیفیت از آپارات: https://aparat.com/v/XQK8W https://eitaa.com/hekmat121
نهضت متعالیه.pdf
2.6M
📌پرونده نهضت متعالیه (مناسبات حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی) در نشریه معارف اسلامی خرداد و تیر 1401، شماره 117 https://eitaa.com/hekmat121
📌 تفسیر دیالکتیکی و اراده گرایانه از فقه امام خمینی 🔹 در همایش فقه نظام ساز که از سوی موسسه امام رضا در قم برگزار شد یکی از منبری های معروف و مدرسین قم، با نسبت دادن دیدگاه های خود به امام خمینی (ره) تلاش کرد تا تفسیری بر پایه منطق و قاعده از آرا و اندیشه های امام خمینی ارائه دهد. 🔸 در نگاه این سخنران، در فقه امام، به هیچ وجه بنائات عقلا، عرف مردم و کارشناسی عالمان علوم انسانی و طبیعی اعتبار ندارد بلکه در برابر آنها قرار دارد. این فقه، نه فقه موضوعات بلکه فقه اراده‌ها برای تقابل با تمدن غرب و دستگاه حاکمیتی آن است. لذا فقه حادثه ساز و تقابل گرا است. 🔹 در این نگاه، فقه متکفل مدیریت همه اراده ها تحت یک اراده واحد و در یک جهت واحد است. 📌تامل: 🔸این اظهارات اگرچه در مقام روبنا في الجمله قابل توجه است لکن از حیث زیربناهای فکری و نظری کاملا در تعارض با حکمت و کلام امام خمینی و معارض با دستگاه انسان شناسی فطرت محور و سیره بین المللی هدایت محور ایشان است.(ر.ک: نامه امام خمینی به گورباچف) 🔹 این تفسیر عرف ستیزانه، اقتدارگرایانه و اراده گرایانه ی معطوف به قدرت قطعا با روح نظام فکری و فقه حکومتی امام خمینی در تقابل است و سرانجام به دلسرد کردن مردم، انحراف جامعه اسلامی و تضعیف نظام سیاسی و اجتماعی خواهد انجامید. https://eitaa.com/hekmat121/789
📌 انقلاب، حکمت، امام خمینی ۱.انقلاب محصول مردم است که نوع نگاه و اراده انسان را به هستی، انسان، جامعه و آینده تعین می‌بخشد. ۲. تحول باطنی یک مقوله چند ضلعی و چند وجهی است هم عنصر معرفتی در آن دخیل است و هم عنصر گرایشی. از حیث معرفتی هم مبانی و لایه های بنیادین (فلسفه، کلام و عرفان) در آن دخالت دارد هم لایه‌های هنجاری و دستوری (اخلاق و فقه) و هم سطوح فرهنگی و اجتماعی(مناسک دینی و آداب و رسوم ملی). ۳. تاثیر دانش‌ها در کنش انقلابی جامعه، تأثیر مستقل و جزیره‌ای نیست، بلکه به صورت شبکه ای و مجموعی است که برآیند بحث و گفتگو، رفت و آمد علمی و عملی عالمان و کنشگران "خلق جهان معنایی" متمایز است که نتایج اجتماعی متناسبی را برای ساخت آن جهان معنایی و آینده مطلوب به همراه دارد. یکی از آن نتایج چگونگی حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب است‌(انقلاب یا اصلاح) ۴. انقلاب اسلامی ایران محصول بیش از هزار سال فکر و اندیشه اسلامی در حوزه های مختلف معرفتی و کنش اجتماعی ملت ایران است که از مشروطه به بعد سرعت بیشتری گرفته است. حکیمان و متکلمان، عارفان و فقیهان، روشنفکران و مصلحان اجتماعی هر کدام به نوعی در این بستر سازی و خلق جهان معنایی نقش آفرین بودند. ۵. امام خمینی(ره) محصول این تاریخ علمی و عملی است که توانست این سرمایه عظیم را به در خود نهادینه کند و براساس این جامعیت علمی و عملی ، همه سرمایه ها و نیروهای انسانی را در جهت تحول اجتماعی هدایت و بسیج کند. ۶. بدون تردید مبانی حکمی و معرفتی امام خمینی(ره) و برخی از شاگردان ایشان در ساخت این نگرش جمعی و تکاملی به نیروها و سرمایه ها مؤثر بوده است و همین بنیان های معرفتی و نظری عمیق موجب اقبال نخبگان فکری و مصلحان اجتماعی شد و سایر مکاتب فکری رقیب همچون لیبرال سرمایه داری و سوسیالیسم و کمونیسم را در راهبری فکری و عملی کنشگران انقلابی به عقب راند. به همین جهت امام خمینی در نامه به گورباچف (رئیس شوروی) آنها راه خروج از فروبست های تمدن غرب را بازگشت به بنیان‌های معرفتی شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی حکیمان و عارفان مسلمان معرفی می کند‌. ۷. حکمت، عرفان، کلام، اخلاق و فقه به عنوان پنج دانش محوری در تمدن اسلامی هر کدام نقش بی بدیلی را ساخت واقعیت اجتماعی اسلامی داشته اند، این دانش ها علی رغم برخی از اختلافات و انتقادهای درون پارادایمی، از یک روح واحد توحیدی برخوردارند و پس از سیر چند مرحله ای به یکدیگر نزدیکتر شده اند. اوج این هم آوایی، هماهنگی و هم افزایی در طرح مکتب حکمت متعالیه قابل مشاهده است و هیچ طرح دیگری تاکنون نتوانسته است چنین هماهنگی و هم افزایی علم و عمل را صورتبندی فلسفی و اجتهادی کند. در واقع ویژگی مهم حکمت متعالیه و تأثیرگذاری آن بر انقلاب اسلامی را باید در همین خصیصه حکمت متعالیه می بایست جستجو کرد که توانست طرحی نو از هم آوایی، هماهنگی و هم افزایی علوم ارائه دهد که لاجرم به همنوایی، هم راهی و همگامی کنشگران اجتماعی انجامید. https://eitaa.com/hekmat121
📌در روش شناسی نسبت حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی 🔹 هرگاه از نسبت میان یک دانش با پدیده اجتماعی سخن به میان می آید لازم است که توجه شود که این نسبت می تواند وجوه و صور مختلفی داشته باشد. از این رو توجه به همه این وجوه و صور در اثبات یا نفی نسبت و رابطه مؤثر است. 🔸نسبت حکمت متعالیه با انقلاب اسلامی نیز از این قاعده عام مستثنی نیست. لذا از جهات و صور مختلف باید به بررسی و تحلیل این نسبت پرداخت. 🔴 مطلب اول: 🔹 برای فهم این نسبت ابتدا باید مقصود از حکمت متعالیه، مؤلفه‌ها و ویژگی هاي آن، قلمرو معرفتی آن، زین رقابتی آن با سایر مکاتب مدعی، و نمایندگان آن در عصر وقوع پدیده اجتماعي انقلاب اسلامی به طور دقیق مشخص شود. 🔸 سپس لازم است ماهیت انقلاب و اجزای درونی وبیرونی مشخص شود. تا تأثیر حکمت در اجزا و ابعاد مختلف انقلاب روشن شود. 🔹 هر انقلابی از چند جزء اصلي و فرعی برخوردار است که برخی از آنها عبارتند از: ۱. مبانی فکری و عقبه تئوریک در حوزه های هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی، معادشناسی. ۲. اهداف و آرمان‌های تعین بخش به آینده و انگیزه بخش برای حرکت و قیام؛ ۳. نظریه ها و آثار فکری و علمی افق گشا، جهت دهنده، هدایت کننده و تبیین کننده وقایع و حوادث؛ بخصوص نظریه ها و آثاری که تمایز دهنده هستند و مرزهای مکتبی و زیربنایی با سایر مکاتب فکری و رقبای عملی را مشخص می‌کند. ۴. متفکران و نظریه پردازان افق گشا و مسیرنما، وحدت ساز (میان نیروها و سرمایه‌ها) و تمایز بخش (با سایر مکاتب فکری و رقبای کنشکر)؛ ۵. رهبران گفتمان ساز و راهبران خط مشئ گذار؛ ۶. مبارزان و مجاهدان وسط میدان مبارزه و جهاد؛ ۷. مردم هماهنگ با اهداف انقلابی و همراه با مجاهدان؛ ۸. شعارها،نماد و نشانه‌ها، اسطوره‌ها و الگوهای انگیزه بخش و تسهیلگر کنش های انقلابی در شرایط سخت و ناامیدی؛ ۹. مکان های امن اتصال، تجمع و سازماندهی نیروها و کنشگران انقلابی؛ ۱۰. آسیب‌ها، بحران‌ها و نواقص وضع موجود و ناتوانی ساختارهای حاکمیت در اقناع عمومی و رفع بحران‌ها. 🔸 حال می بایست از ميزان نسبت و تأثیر حکمت متعالیه در هر یک از موارد بالا گفتگو کرد. ۱. نقش حکمت متعالیه در تولید و یا تعمیق و گسترش هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی انقلاب اسلامی؛ ۲. نقش حکمت متعالیه در تعمیق و تدقیق اهداف و آرمان‌های انسان انقلابی؛ ۳. نقش حکمت متعالیه در تولید نظریه ها و آثار علمی افق گشا و پاسخ دهنده به شبهات سایر مکاتب و تمایز گذاری فکری و علمی با سایر مکاتب (لیبرالیسم، سوسیالیسم، اگزیستانسیالیسم، ناسیونالیسم) ۴. نقش حکمت متعالیه در تربیت علمی و معنوی متفکران و نظریه پردازان انقلاب همچون امام خمینی، شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر، آیت الله خامنه ای، آیت الله مصباح یزدی و امثالهم. ۵ نقش حکمت متعالیه در تربیت و رشد رهبران و راهبران انقلاب اسلامی؛ ۶. نقش حکمت متعالیه در تربیت مبارزان و مجاهدان و یا در شبهه زدایی از ذهن آنها؛ ۷. تأثیر حکمت متعالیه در فرهنگ عمومی و همراه سازی مردم با انقلاب اسلامی؛ و امثال این پرسش‌ها. 🔸 البته ممکن‌است در تحلیل و بررسی ها برخی از محورها ، پاسخ مثبت باشد و ممکن است منفی باشد. همچنین امکان دارد میزان نسبت و تأثیرگذاری در برخی محورها بیشتر و برخی کمتر باشد که در نهایت نیازمند معدل گیری و جمع بندی است. 🔴 مطلب دوم: 🔹 برای تحلیل و بررسی هریک از محورهای فوق الذکر چند روش علمی و معتبر وجود دارد که هر کدام به تنهایی می تواند اثبات گر مدعا باشد. هر چند بهره گیری ترکیبی از روش‌ها و شیوه های ممکن به مراتب اطمینان بخش تر و اقناع کننده تر است. 🔸 برخی از روش‌ها و شیوه‌ها: ۱. استناد ضابطه‌مند اجتهادی به نصوص واظهارات محکم متفکران و رهبران انقلابی در اثبات وتعیین میزان نسبت و تأثیر پذیری از حکمت متعالیه و میزان تأثیرگذاری حکمت متعالیه ومتفکران آن درانقلاب؛ ۲. شناسایی متون فکری و فرهنگی موثر در انقلاب اسلامی و تحلیل مضامین آن متون جهت رد یابی تاثیرات مستقیم و یا غیر مستقیم حکمت متعالیه در ساخت معرفتی انقلاب اسلامی؛ ۳. تحلیل آماری از نسبت کنشگران انقلابی با حکمت متعالیه؛ ۴. بررسی نقش حکمت متعالیه در شبهه زدایی از مبانی، اهداف و مسیر انقلاب اسلامی و تعمیق باورهای دینی و انقلابی کنشگران انقلابی و فرهیختگان جامعه؛ ۵. بررسی مقایسه‌ای میان نقش وتأثیر حکمت متعالیه درانقلاب اسلامی بانقش وتأثیر سایر مکاتب فکری همچون: اخباریگری، اشعریگری، صوفي گرایی، ملی‌گرایی، لیبرالیسم، سوسیالیسم، اگزیستانسیالیسم و ... . ۶. بررسی دلالت‌های عملی وسیاسی اصول وقوانین حکمت متعالیه ونقش آنها درصورتبندی حکمت عملی ونظریه اجتماعی انقلاب و نظریه سیاسی مردم سالاری دینی وولایت فقیه. ۷. بررسی نقش حکمت متعالیه درتعمیق بنیان‌های نظری، مبانی تصدیقی وروشن‌شناسی علوم عملی وهنجاری مثل فقه واخلاق
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 | ‌‌فارابی، فصل مشترک همکاری علمی و فرهنگی ایران و قزاقستان 🔻 رهبر انقلاب، امروز در دیدار رئیس جمهور : به‌عنوان یک فیلسوف و دانشمند اسلامی که اصالت قزاقستانی دارد و در ایران هزار سال درباره آثار او تحقیق و مطالعه شده است، می‌تواند مبنای همکاری‌های فرهنگی و تشکیل یک کمیته مشترک علمی میان دو کشور شود. ۱۴۰۱/۳/۲۹ 💻 @Khamenei_ir
📖 تبیین شهید بهشتی از نظریه حدوث جسمانی نفس ☘ شهید آیت‌الله دکتر بهشتی نظریه «النفس جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» ملاصدرا را، با استمداد از قرائنی قرآنی چنین تبیین می‌کند: 🍀 «لازمه حرکت جوهری همین «جسمانیة الحدوث» بودن و «روحانیة البقاء» بودن است و آن این است که جوانه روح از بطن جسم سر میزند؛ همین اندازه نه بیشتر. این نظر در مقابل عقیده آن‌هایی است که فکر می‌کنند روح از عالم دیگر به بدن متصل می‌شود. جوشیدن روح از بطن ماده یک مسأله است، متصل شدن روح به ماده، مسأله دیگر است. 🌱 خوب دقت کنید که حرف آخر ملاصدرا... این است که جوانه زدن و متصل شدن از عالم دیگر هم یک معنی می‌دهد و دو معنی نیست. 🌿 حرف نهایی ملاصدرا این نیست که وقتی می‌گوید روح «جسمانیة الحدوث» است یعنی از ماده سر می‌زند، این با آن حرفی که می‌گوید روح از ملاء اعلی به انسان می‌پیوندد متناقض است. 🌴... انسان در مرحله نطفه به انسان در مرحله علقه تغییر پیدا می‌کند، اینجا چه کاری صورت گرفته؟ خلق تازه است، اما تغییرات چنان نیست که بیاید یک چیز تازه را در کار بیاورد. 🌳نطفه به علقه، خلق است؛ علقه به مضغه، خلق است؛ مضغه به استخوان‌بندی و گوشت، خلق است. 🌲تا اینجا خلق است اما وقتی نفخه الهی و روح الهی می‌آید، این جا هم انسان تغییر کرده، پس از نظر انسان که یک تغییر هست؛ چون موضوع [تغییر]، انسان است ولی این تغییر به این است که؛ 🥇 یا جوانه روح الهی در او سرزده است [برداشت مشهور از نظر صدرا] 🥈 یا روح الهی به او پیوسته است [نظر شیخ الرئیس] 🥉 یا روح الهی در او دمیده است، که در دمیدن هم سر زدن است و هم پیوستن [برداشت شهید بهشتی از نظر صدرا]. 🏅اینکه گفتم حرف ملاصدرا، باید عالی اش فهمیده شود این است که وقتی دمیده می‌شود، هم از شکم یک چیزی بیرون می‌آید و هم از یک جایی آمده و به او متصل شده. هم پیوستن و هم سر زدن است.» (بهشتی، ۱۳۸۸: صص ۱۸۱ـ ۱۸۴) 🏵[تبیین دیدگاه شهید بهشتی: برای مثال بادکنکی خالی از باد را در نظر بگیرید. هنگامی که در این بادکنک هوایی دمیده می‌شود، اگرچه هوا از دل بادکنک سر برآورده، اما این هوا خاصیت خود بادکنک نبوده که آن را حاصل تکامل بادکنک بدون در نظر گرفتن عامل خارجی بدانیم، بلکه نیرویی از بیرون هوایی را در آن دمیده. در مورد نفس نیز همین‌گونه است. یعنی چون ماده توان ایجاد سطحی فرا مادی را ندارد، پس از عوالم دیگر سطحی از جنس همان عوالم در دل ماده دمیده و ایجاد می‌شود.] 📚 بهشتی، ۱۳۸۸، حزب جمهوری اسلامی، مواضع تفصیلی، بقعه.
📌آقا سيد ابوالحسن رفيعي قزويني. 🔸از مشاهير و معاريف اساتيد درنيم قرن اخير بود. جامع المعقول والمنقول بود. فلسفه را نزد حکيم کرمانشاهي و حکيم اشکوري آموخته بود. 🔹پس از تأسيس حوزه علميه قم در سال 1340 وسيله مرحوم حاج شيخ عبد الکريم ، معظم له به قم مهاجرت کرد و ضمن استفاده از محضر آقاي حائري، خود به تدريس شرح منظومه سبزواري و اسفار ملا صدرا پرداخت. فضلا از درسش استفاده مي‌‌‌‌‌کردند. 🔸استاد بزرگ ما آيت اللَّه (مدظله) شرح منظومه و قسمتي از اسفار را نزد او خوانده‌‌‌‌‌اند. او را بالخصوص از نظر حسن تقرير و بيان مي‌‌‌‌‌ستودند. مرحوم رفيعي در زمان حيات مرحوم آقاي حائري به قزوين مراجعت کرد. طالبان حکمت احياناً براي استفاده از محضرش به قزوين مي‌‌‌‌‌رفتند. سالهاي آخر، تهران را محل اقامت قرار داد و از مراجع تقليد به شمار مي‌‌‌‌‌رفت. در سال 1394 جهان را وداع گفت. استاد مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران. شيخ عبدالکریم https://eitaa.com/hekmat121
📌 نومارکسیسم و سوپر انقلابی 🔸 انقلابها پس از پیروزی با رواج و رشد قارچ گونه‌ی تفسیرها و تحلیل‌ها روبرو می شوند. به این معنا که هر گروه و طیف فکری و سیاسی تلاش می‌کنند به گونه‌ای فلسفه ی انقلاب را تحلیل و وقایع انقلاب را روایت کنند که با مبانی فکری آنها هماهنگ باشد و سهمي ویژه از کنشگری انقلابی را برای خود، سند بزنند. 🔹در این میان ، بسیاری از گروه‌ها و طیف‌ها که نوعا پس از انقلاب در حاشیه قرار گرفته اند از هیچ کوششی برای تفسیر و تحریف اندیشه ها و بیانات رهبران و متفکران اصیل انقلاب دريغ نمی کنند. حتی با قدرت تبلیغاتی، مفسران راستین را به حاشیه می رانند تا بتوانند تفسیر خود را به کرسی بنشانند. 🔸 از میان همه طیف ها و گروه ها، جریان های چپ گرا و در مصادره انقلابها ید طولایی دارند. چرا که یکی از اهداف اصلی نوع انقلابها مخالفت با وضع موجودی است که اشراف و طبقات اقتصادی برتر بر جامعه تحمیل کرده اند. همین نامتوازنی اقتصادی و روابط ظالمانه برآمده از آن، مستمسکی می شود برای تحلیل‌های نومارکسیستی از انقلابها. 🔹 انقلاب اسلامی ملت ایران نیز از روزهای پس از پیروزی، همواره در معرض تفسیرهای نومارکسیستی و بوده است، هرچند در سال‌های ابتدایی انقلاب با تلاش متفکران و حکیمان انقلاب اسلامی همچون امام خمینی، آیت الله خامنه ای، استاد شهید مطهری، استاد شهید بهشتی و جمع دیگری، این خطر تئوریک برطرف شد و جریانهای چپ گرا به حاشیه رانده شدند و تفسیر اصیل انقلاب اسلامی بر پایه حکمت و فقاهت تبیین شد، اما در سال‌های اخیر، خیزش جدیدی از سوی برخی از کنشگران فعال اجتماعی شکل گرفته است و درصدد تفسیر نومارکسیستی از انقلاب و اندیشه انقلاب اسلامی هستند. 🔸 تفسیر نومارکسیستی و فقط در سطح دانشگاه امتداد نیافته بلکه در جریانهای حوزوی هم رسوخ یافته است و بنیادهای معرفتی دینی هم برای آن دست و پا شده است به گونه ای که غیر خود را غیر اسلامی می دانند. لذا خود را بیش از دیگران انقلابی و اهلبیتی و عدالت خواه معرفی می‌کنند(سوپر انقلابی) 🔹 تلفیق اندیشه نومارکسیستی با نگرش‌های اخباریگری و عقل و عرف ستیزی و القا آن به عنوان اندیشه ناب انقلابی و ترویج گسترده آن از طریق منبرهای مذهبی و تریبون‌های سیاسی و شبکه های رسانه ملی و غیر ملی، خطری بزرگ پیشا روی انقلاب اسلامی است که اگر به درستی شناخته، مدیریت و هدایت نشود به نزاع های فکری و اختلافات اجتماعی می انجامد. 🔸امروز برخی از مجامع منتسب به طیف انقلابی و برخی گروه ها و مراکز فعال در حوزه علمیه قم و تهران و اصفهان به طور فعال و با گرایش‌های مختلف مشغول فعالیت هستند و با عناوین مختلفی درصدد تفسیر نومارکسیستی از انقلاب اسلامی هستند. البته بیشترین بهره از این جریان‌ها و تفسیرها را طیف لیبرال مسلک و غرب گرا خواهند برد چرا که با معرفی کردن آنها به عنوان قرائت رسمی از انقلابی گری، مستمسکی برای تخریب و تحریف انقلاب اسلامی و انقلابی گری پیدا می‌کنند. 🔹در مطلبی دیگر، بهره های جریان لیبرالیستی از پدیده‌ی تحلیل خواهد شد. https://eitaa.com/hekmat121
📌 انسان محوري در مدينه‌ي فاضله آیت الله جوادی آملی: 🔹تبيين خلافت انسان و تشخيص هويّت اصيل وي كه خليفه خداي سبحان است براي جمع بندي برخي از آراي متضارب در نظام سياسي مدينه فاضله و ساختار انساني حكومت متمدّنانه سهم بسزايي دارد؛ زيرا گروهي اساس سياست سالم را «خدا محوري» مي دانند و عده اي پايه‌ي آن را «انسان مداري». گرچه ممكن است صاحبان نظريه انسان محوري به عمق گفتار خود واقف نباشند و فاجعه انسان مداري غير موحّدانه را ادراك نكنند، ليكن آگاهان از جهان بيني توحيدي و واقفان بر تدبير و اداره‌ي حكيمانه خداي يكتا و يگانه مستحضرند كه هويّت انسان را كه همان حيّ متألّه است چيزي جز خلافت الهي تقويم نمي كند و در قوام او دخالت ندارد. 🔸موجودي كه خلافت خداي سبحان مقوّم هستي اوست در اَضلاع سه گانه‌ي «مَصْدَر»، «مورد» و «مقصد» بودن حتماً بايد حكم خدا و رضاي الهي در او ملحوظ گردد؛ يعني خليفه خدا هرگز مصدر هيچ جزم علمي و عزم عملي نخواهد بود، مگر آن كه مسبوق به اراده‌ي تشريعي خدا و حكم صادر از ناحيه‌ي او باشد و در مورد هيچ انساني تصميم نمي گيرد، مگر آن كه او را از منظر خليفه خدا بنگرد و هيچ كاري را درباره فرد يا جامعه انجام نمي دهد، مگر آن كه مقصد آن جلب منافع و مصالح انسان و دفع مضارّ و مفاسد از او باشد. 🔹با چنين تقريري هم اصل خدا محوري كه تنها پايه كمال و مايه جمال انساني است محفوظ مي ماند و هم اصل انسان محوري تأمين مي گردد؛ زيرا انسان شناسي از منظر خلافت الهي، محصولي جز خدا محوري در همه‌ي ابعاد سه گانه مزبور نخواهد داد؛ چون كرامت انسان نتيجه خلافت اوست و ويژگي خليفه در اين است كه همه‌ي شؤون علمي و عملي او مسبوق به حكم خدا و رضاي الهي باشد؛ چنان كه قرآن كريم درباره‌ي فرشتگان كه بندگان مكرّم الهي هستند مي فرمايد: (لايسبقونه بالقول و هم بامره يعملون). 🔸پس انسان محوري در مدينه فاضله بدون خدا مداري فرض صحيح ندارد؛ چون انسان بدون جنبه‌ي خلافت وي از خدا كرامتي ندارد و بدون داشتن كرامت، دليلي بر لزومِ محور قرار گرفتن او نيست، بلكه و با درنظر گرفتن خلافت الهي از كرامت برخوردار است و صلاحيت محور بودن دارد. از اين رو تكريم خليفه و تجليل از او و جلب رضاي او و كار در جهت تأمين منافع و مصالح او همگي مسبوق به اذن و رضاي مستخلف عنه او، يعني خداي سبحان است؛ خلافت همانند آيينه شفاف است و جز مستخلَف عنه را نشان نمي دهد و اگر در برخي نصوص ديني آمده است كه اكرام مؤمن تكريم خدا و اهانت مؤمن توهين خداست، براي آن است كه مؤمن پرهيزكار از غمزه‌ي غريزه بازآمدْ و با رمز تزكيه سازمان يافته و از ساده‌ي هوس پركشيده و به وِساده‌ي عقل تكيه زده واز خوب رويانِ بدخوي طبيعت جدا شده و از چراغ كم فروغي كه با نَمي زنده و با دَمي مرده مي شود استضائه نكرد و چنين مؤمني شايسته‌ي چنان تجليلي است. دين برون آيد از گنه بنهي سر پديد آيد اركله بنهي همه خود زخويشتن كم كن و انگه آن دم حديث آدم كن[سنایی] 🔹چنان كه شخص تبه كار چنين منزلتي ندارد: تا گزنده بُوي گُزيده نه اي تا درنده بُوي رسيده نه اي بند برخود نهي گزيده شوي پاي بر سر نهي رسيده شوي[سنایی] اندرين ره كه راه مردان است هر كه خود را فكند مرد آن است آن كه او «نيستْ» گشت هَستش دان و آن كه «خود» ديد بت پرستش دان بي خبر زان جهان و مَسْت يكي است خويشتن بين و بت پرست يكي است[سنایی] تسنيم، جلد 3 ، صفحه 142. الله https://eitaa.com/hekmat121
📌 حکمت انقلاب اسلامی 🔹 هر انقلاب اجتماعی بر اساس فلسفه ای شکل گرفته است که سازنده عقلانیت عملی و اجتماعی آن انقلاب است. 🔸 انقلاب اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و بر فلسفه و حکمتی استوار است که توسط رهبران و متفکران انقلاب صورتبندی و گفتمان سازی شده است. 🔹 یکی از ضرورت‌های مهم جامعه امروز شناخت است تا مسیر آینده را روشن کند و به هماهنگ سازی نیروها و دانش‌ها بپردازد همانگونه که در آستانه پیروزی انقلاب چنین کرده است. 🔸 از این طریق می توان به حقیقت انقلاب، آرمان‌ها، اهداف و مسیرهای آینده پی برد و جلوی بسیاری از تحریفها، التقاطها و انحرافهای موجود و ممکن را گرفت. 🔹 حکمت انقلاب اسلامی را باید در اندیشه های رهبران و متفکران اصیل انقلاب اسلامی و در آثار مکتوب و بیانات تاثیرگذار و مناظرات و گفتگوهای فلسفی و کلامی یک سده اخیر جامعه ایرانی جستجو کرد: 🔅از کشف الاسرار امام خمینی تا اسلام و نیازهای زمان استاد مطهری 🔅از اصول فلسفه و روش رئاليسم علامه طباطبایی تا طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن آیت الله خامنه‌ای 🔅 از رساله اجتهاد و تقلید تا کتاب البیع امام خمینی 🔅از اقتصادنای شهید صدر تا نظام حقوق زن در اسلام شهید مطهری 🔅از دست نوشته انقلابی امام خمینی در ۱۳۲۳ تا قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ... https://eitaa.com/hekmat121
📌 حکمت شاعر آیت‌الله العظمی خامنه‌ای: 🔸یک بخش دیگر هم هست که اندیشه‌ی شاعر است، است؛ این نباید مغفولٌ‌عنه قرار بگیرد. 🔹شما سعدی را ببینید؛ قله‌های شعر ما اینهایند دیگر؛ سعدی از همان - به قول شماها - شاعرانه‌ها، عاشقانه‌ها و احساساتی‌ها فراوان دارد، از آن دلتنگی‌ها هم زیاد دارد؛ هم در «بوستان» دارد، هم در غزلیات و جاهای دیگر دارد؛ اما حکمت سعدی را مشاهده کنید چطور در شعر او گسترده است. 🔸سعدی را به عنوان یک حکیم میشود شناخت. این است که کسی مثل سعدی را، کسی مثل حافظ را، کسی مثل صائب را به قله میرساند. 🔹حکمت، اندیشه‌ی حکیمانه، مسائل لازم برای آموختن به انسانها، اینها را فهمیدن و در شعر گنجاندن و بیان کردن - که معارف دینی و معارف انسانی و سبک زندگی جزو برترینهایش است - اینها مسئولیتهای شاعر است. ۱۳۹۲/۰۵/۰۱ بیانات در دیدار شاعران‌ https://eitaa.com/hekmat121
📌تقدم عقلانیت بر مهارت 🔹هر حرکت اجتماعی و اقدام موثر بر دو عنصر استوار است : ۱. عقلانیت و ۲. مهارت. 🔸عقلانیت محور حرکت و تعّین بخش به مهارت‌ها و فن آوری های اجتماعی است. ✅ بنابراین، عقلانیت تقدم بر مهارت دارد. https://eitaa.com/hekmat121