eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.5هزار دنبال‌کننده
649 عکس
170 ویدیو
29 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از گام دوم انقلاب
❇️ نجات بیانیه گام دوم از تحریف و کشاکش غرب ستیزان و غرب گرایان ◾️تفسیر غرب ستیزانه و غرب گرایانه از بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی دو روی یک سکه است که نتیجه هر دو، تحریف بیانیه و مصادره آن در یک دعوای غلط وارداتی است که ریشه در دعوای سوسیالیزم و لیبرالیسم دارد و سایه چپ گرایی و یا راست اندیشی را تداعی می کند. ◾️بیانیه گام دوم نه ریشه در هگلی مشرب و نسبی گرا دارد که برخی از اهل منبر و جریانات همسو مطرح می کنند و نه پیوندی با لیبرال مسلک که برخی اهل رسانه بر آن صحه می گذارند. ◾️بیانیه گام دوم را نه جریان عقل ستیز و اراده گرا درست می فهمد که تمام علم و دست اوردهای تمدن بشری را جهل و سفاهت و طاغوت می داند و برای تحقق عصر جدید به تغییر منطق علوم اسلامی و فلسفه انقلاب اسلامی و همچنین دشمنی و تقابل حداکثری با علم و صنعت و تجدد فرمان می دهد. نه جریان غرب گرا و خودباخته می تواند ان را به درستی درک کند که به نفی توانایی خودی و میراث علمی و تمدنی اسلام می پردازد و برای توسعه مادی به تقلید حداکثری از غرب دستور می دهد. ❕❕❕❕❕❕❕❕ 🔆بیانیه گام دوم محصول عقلانیت ناب اسلامی و ریشه دار در علوم اسلامی و مبتنی بر معرفت شناسی حکمت اسلامی، هستی شناسی توحیدی و دین شناسی جواهری است. 🔆بیانیه گام دوم ریشه در معارف حکیمانه قرآن کریم و مکتب عقلانی اهلبیت (ع) دارد که در علوم اسلامی اعم از فقه و اصول، فلسفه و کلام و اخلاق و عرفان تبلور یافته است و از طریق نفس قدسیه حضرت امام خمینی و شاگردان ایشان که جامع معقول و منقول بودند در عرصه عینیت اجتماع تجلی یافت و در انقلاب اسلامی به ظهور رسید. 🔆 به اعتقاد راهبران و متفکران اصیل انقلاب اسلامی همچون امام خمینی و امام خامنه ای بهترین راهنمای حرکت تکاملی انقلاب اسلامی و بنیان فلسفی اندیشه تمدن اسلامی است که منطق جمع سالم قرآن، برهان و عرفان در صحنه عقلانیت توحیدی و کارآمدی در میدان عینیت اجتماعی است و روزی جایگاه خود را در سطح جهانی باز خواهد یافت. ❇️امام خامنه ای: 🔹«مکتب فلسفی صدرالمتالهین همچون همه فلسفه‌ها در محدوده‌ی ملیت و جغرافیا نمیگنجد و متعلق به همه‌ی انسانها و جامعه‌ها است. همواره همه بشریت به یک چهارچوب و استخوانبندی متقن عقلایی برای فهم و تفسیر هستی نیازمندند. 🔸هیچ فرهنگ و تمدنی بدون چنین پایه‌ی مستحکم و قابل قبولی نمیتواند بشریت را به فلاح و استقامت و طمأنینه‌ی روحی برساند و زندگی او را از هدفی متعالی برخوردار سازد . و چنین است که به گمان ما فلسفه‌ی اسلامی بویژه در اسلوب و محتوای حکمت صدرایی ، جای خالی خویش را در اندیشه‌ی انسان این روزگار میجوید و سر انجام آن را خواهد یافت و در آن پابرجا خواهد گشت. 🔹 ما ایرانیان بیش از همه به این فلسفه الهی وامدار و بیش از همه در برابر آن مکلفیم. دوران ما با دمیدن خورشیدی چون که یگانه‌ی دین و فلسفه و سیاست و خود یکی از صاحبنظران برجسته در حکمت متعالیه بود، و نیز با حوزه‌ی درسی و تحقیقی پربرکت حکیم که استاد یگانه مبانی ملاصدرا در طول سی سال در حوزه‌ی قم به شمار میرفت، و تلاش تلامذه و هم دوره‌های آنان، بیشک دوره‌ی با برکتی برای فلسفه الهی است.» پیام به کنگره بزرگداشت ملاصدرا ۱۳۷۸/۳/۱ ┅┅🍁✿❀🌺❀✿🍁┅┅ ☄ به گام دومی ها بپیوندید👇 🆔 eitaa.com/joinchat/4048814097C98a7538217 دنبال هستی
برای دفاع از حقوق طلاب و خدمات طلاب و روحانیت به جامعه اسلامی 📌مشارکت بفرمایید: پویش ثبت در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران https://www.farsnews.ir/my/c/132467
📌 سوابق جهاد تبیین آیت‌الله خامنه‌ای آیت‌الله العظمی خامنه‌ای: 🔹به مجرد ورود به مشهد که سال چهل‌وسه بود، جوانها و روشنفکرها و یک عده از افرادی که خب دورادور با ما یک آشنائی‌هایی داشتند و اینها، شنیدند من آمدم مشهد و بناست بمانم، آمدند دور و ور ما و از من خواستند که من برایشان جلسات درس و این چیزها درست کنم. ما هم شروع کردیم. 🔸از سال چهل‌وسه چندین اقدام من کردم. یک اقدام، شروع یک درس بود، که درس تفسیر بود، برای یک عده‌ای از مردم که جوان‌ها و دانشجوها و محصلین و اینها می‌آمدند، بعد درس‌هایی در حوزه شروع کردم؛ درس‌های و اصول برای طلاب، که اگر چه که درس فقه و اصول بود، واقعاً هم فقه و اصول بود، اما در لابلای مباحث فقهی و اصولی، مباحث سیاسی اینها را مطرح می‌کردیم و شاگردهای من، آن کسانی که آن روز آن درس‌های من می‌آمدند، بعدها همه‌شان جزو کسانی بودند که در میدان‌های سیاست و مبارزه و کارهای انقلابی جزو افراد برجسته و نام‌آور بودند، الان هم هستند. الان هم در مشهد شاگردهای آن روزِ ما خوشبختانه هر کدامی مسؤولیت مهم ارزنده‌ای را از کارهای انقلابی و پرزحمت بر دوش دارند. بعد، یک درس شروع کردم، که در حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد هیچ درس تفسیری تا آن وقت نبود و لااقل به طور عمومی نبود. 🔹 بعد از این‌که من درس تفسیر را شروع کردم که سال چهل‌وهفت بود خیال می‌کنم یا چهل‌وشش بود یا چهل‌وهفت بود، که درس تفسیر شروع کردم، بعد البته یک درس تفسیر ارزنده‌ی خوبی از طرف یکی از علمای بزرگ مشهد شروع شد لکن تا آن زمانی که ما شروع کردیم درسی نبود و آن درس هم مجمع طلاب و فضلا و جوانهای پرشور حوزه‌ی علمیه بود و این درس پنج سال ادامه پیدا کرد یعنی از سال چهل‌وهفت یا چهل‌وشش، چهل‌وهفت این درس شروع شد تا سال پنجاه‌ویک ادامه داشت، و سال پنجاه‌ویک ساواک این درس را تعطیل کرد که من بعد تبدیلش کردم به درسی از عقاید، یعنی شروع کرده بودم. 🔸بعد باز پیرو این دیدم که جوان‌های دانشجو کمتر می‌توانند به این درس طلبه‌ها که در حوزه‌ی علمیه و در مرکز حوزه، مدرسه‌ی میرزاجعفر، میرزاجعفرِ آن روز، تشکیل می‌شد که مرکز و قلب حوزه‌ی علمیه بود، کمتر می‌توانند آن‌جا بیایند، من یک درسی مخصوص شروع کردم، درس تفسیر قرآن که بسیار پرشور و جالب بود و بیشترِ آن کسانی که در آن درس‌ها شرکت می‌کردند،بلکه همه‌شان شاید، آن عده‌ی چند صد نفری که شرکت می‌کردند، بعدها همه جزو این گروههای مبارز و انقلابی بودند، البته بعضی راه درست را تا امروز هم ادامه دادند، بعضی هم در این ریخت و پاشهای انحرافی که ما در این مدت داشتیم، بدبختانه دچار شدند و از راه‌های دیگر رفتند، به‌هرحال آن‌جا یک پایه‌ی متینی بود برای ارائه‌ی تفکر اسلامی و آشنایی جوان‌ها با قرآن. 🔹ساواک هم مرتباً مزاحم بود دیگر، یعنی مسأله‌ی یک بار و دوبار و ده بار نبود، مرتب اذیت می‌کردند، مزاحمت می‌کردند، درس را تعطیل می‌کردند، من را می‌خواستند، شاگردها را می‌خواستند، اندک چیزی را بهانه می‌گرفتند. بالأخره هم بعد از مدتی آن درس را تعطیل کردند، این درس تفسیر جوان‌ها را هم مثل آن درس دیگر تعطیل کردند و بنده ممنوع‌التفسیر شدم در مشهد، یعنی سخنرانی اگر می‌کردم یک جایی اشکال نداشت اما تفسیر قرآن حق نداشتم بگویم. 🔸 من بعد از این‌که این درس‌ها تعطیل شد، نماز جماعت می‌رفتم در یکی از مساجد مشهد به نام مسجد کرامت و همچنین مسجد دیگری به نام مسجد امام حسن، امام جماعت بودم در دو مسجد. آن‌جا بعد از نماز، هر شب بدون هیچ تعطیلی و وقفه‌ای ما معارف اسلامی را از روی متون اسلامی بیان می‌کردیم، چه حدیث و چه نهج‌البلاغه به خصوص و چه قرآن و این شیوه‌ی تخته‌نویسی را یعنی بردن تخته سیاه توی مسجد و نوشتن روی تخته و ارائه‌ی به مردم از طریق سمعی و بصری این را ما در مشهد باب کردیم که خیلی هم علاقه‌مند پیدا کرد، جمعیت‌های زیادی جمع می‌شدند، آن زمان‌های دوران اختناق که خب جمعیت‌ها مثل امروز، امروز جمعیت‌ها صحبت یک میلیون و پانصد هزار و اینهاست، آن وقتها هزار نفر، دو هزار نفر، سه‌هزار نفر، پنج‌هزار نفر جمعیت جمع می‌شد، اما آن جلسات ما گاهی چند ده هزار نفر جمعیت جمع می‌شدند، توی خیابانها پر می‌شد دور و ور و جلسات خیلی موفق و خوبی بود، بالأخره آنها را هم تعطیل کردند، یعنی ساواک باز بنده را خواستند و گفتند که این مسجد کرامت باید تعطیل بشود، آن هم تعطیل شد. مصاحبه با صداوسیما پس از مراسم تحلیف ۱۳۶۰/۰۷/۱۹ ۱✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌 ضعف معرفتی در نیروهای انقلابی 🔹چند روزی است که در جلسات متعدد برای تبیین مسئله مشارکت شرکت می‌کنم. عموم مخاطبین طلاب سطوح عالی و جوانان و فرهنگیان هستند. آنچه برایم جالب توجه بوده این است که عموم این افراد درگیر با شبهات بسیاری هستند که در فضای عمومی رایج است و همین موجب شده است که در عین اعتقاد به اسلام و انقلاب و رهبری، با تردید و تحیّر با مسائل و وقایع جاری بنگرند و از کنش‌گری ضعیف و بی‌رمق و بی‌تأثیری برخودار باشند و هرگونه گفتگوی با مردم را بی‌فایده تلقی کنند‌. 🔸بسیاری از شبهات و ابهامات موجود در فضای عمومی، در ذهن آنها نیز لانه کرده است و آن را امر مسلم و قطعی و تردیدناپذیر می‌دانند به نحوی که بسیاری از آنها حاضر به شنیدن مباحث عمیق و تحلیل‌های دقیق اجتماعی و سیاسی نیستند و خود را مستغنی می‌یابند و تحلیل‌های اجتماعی و فرهنگی متخصصین را نوعی توجیه و ماست‌مالی و ... می‌انگارند. 🔹عموم این افراد، تقریبا هیچ اطلاعی از ماهیت امر اجتماعی و پیچیدگی‌های فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و سیاست ندارند و با سطحی نگری و ظاهر بینی، فقط این دولت و آن دولت را متهم می‌کنند و احکام بسیار سنگین قضایی صادر می‌کنند. اما هیچگاه به نحو ریشه‌ای به مشکلات نمی‌نگرند و به عقب ماندگی‌های تاریخی، دشمنی‌های واقعی و ضعف‌های مهم فرهنگی و اجتماعی توجهی ندارند. به مقایسه کشور خود با سایر کشورها می‌پردازند بدون آنکه منطق مقایسه را رعایت کنند. از نواقص موجود سخن می‌گویند بدون آنکه تلقی روشنی از نقطه‌ی شروع و امکان‌های خود درکی داشته باشند. به عملکردها انتقاد دارند بدون آنکه تحلیلی از منابع خبری داشته باشند و یا مطالعه‌ی مستمری در آن زمینه داشته باشند. 🔸آفت جامعه‌ی ما همین سطحی‌نگری‌ها، ظاهربینی‌ها و نشناختن جامعه و پیچیدگی‌های امور اجتماعی است که در عین کم اطلاعی و ضعف علمی، احساس علامه‌گی هم دارند و در همه‌ی مسایل خرد و کلان بدون داشتن تخصص و اطلاعات کافی، اظهار نظر قطعی و یقینی می‌کنند. 🔹امروز، بیشترین را همین قشر حوزوی و مذهبی و انقلابی نیاز دارند تبیینی که ناظر به تقویت زیرساخت‌های معرفتی و مستحکم سازی شاکله شخصیتی آنها باشد تا پیچیدگی‌ها، درهم‌تنیدگی‌ها و فرایندی بودن امر اجتماعی را بهتر درک کنند و به اقتضائات و امکان‌های واقعی جامعه‌ی خود واقف شوند تا انتظارات آنها از دولت و ملت واقعی شود و با بلندنگری در مسیر تحقق تدریجی آرمان‌های متعالی انقلاب اسلامی، حرکت و تلاش کنند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1592
📌برادران نیکی عن الامام الصادق عليه السلام  لِأَصحابِهِ :  اِتَّقُوا اللّه َ ، و كونوا إخوَةً بَرَرَةً، مُتَحابّينَ فِي اللّه ِ مُتَواصِلينَ مُتَراحِمينَ، تَزاوَروا و تَلاقَوا و تَذاكَروا أمرَنا و أحيوهُ .  امام صادق عليه السلام ـ به اصحاب خود فرمودندـ:  از خدا بترسيد و برادرانى نيكوكار باشيد . در راه خدا يكديگر را دوست بداريد ، به يكديگر بپيونديد ، با هم مهربان باشيد ، يكديگر را ببينيد و به ديدار يكديگر برويد و امر مارا به يكديگر يادآورى كنيد و آن را زنده نگه داريد . منبع: الكافي : 2 / 175 / 1 ، مصادقة الإخوان : 137 / 8 ، تنبيه الخواطر : 2 / 179 وزاد فيه «متواضعين» بعد «متواصلين» وكلّها عن شعيب العقرقوفي ، الأمالي للطوسي : 60 / 87 عن أبي عبيد ، بحار الأنوار : 74 / 401 / 45. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1593
📌 ضرورت مقابله با میراث انجمن حجتیه 🔹انجمن حجتیه، یک جریان مذهبی و گسترده در سراسر کشور بودند که دغدغه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشتند و با جان و دل در این راه می‌کوشیدند و بسیاری از مذهبی‌های شهرهای بزرگ و تجار را جذب کرده بودند. این جریان در سالهای مبارزات جریان انقلابی با دستگاه پهلوی، که مجاهدان اسلامی در زندانها و در تبعید بودند معتقد بودند که مشکل است و باید به آنها پرداخت و کاری به انقلاب و دستگاه پهلوی و ظلم‌های آنها به مردم نداشتند و بعدها در دفاع مقدس هم به بهانه امام زمان و در حال توطئه بودند که حضرت امام خمینی در برابر آنها ایستاد. امام خمینی در منشور روحانیت می‌نویسد: ««ولایتی» های دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته‌اند، و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته‌اند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده ...» (صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۸۱) 🔸متاسفانه امروز همان جریانات و اندیشه‌های همسو، در حال تخریب جبهه مقاومت هستند و با برجسته سازی اختلافات مذهبی میان اهل تشیع و اهل تسنن درصدد تضعیف جبهه مقاومت و تردید در حمایت‌های مراجع تقلید و نظام جمهوری اسلامی از همه‌ی جبهه مقاومت هستند. 🔹برخی از مؤمنان و‌متدینین نیز ناخواسته و بی‌اطلاع از عوارض و نتایج شوم این اندیشه، گاه چنین اظهاراتی می‌کنند که نیازمند به هستند و باید آنها را با مبانی اندیشه مقاومت و تفکرات امام خمینی و مقام معظم رهبری آشنا کرد که اگر چنین شود حتما مثل عموم ملت ایران مدافع جبهه مقاومت و دلسوز مردم غزه و بیروت، صنعا و کرانه‌ی باختری خواهند شد. امروز، باید تفکرات انحرافی و التقاطی و و را افشا کرد. 🔸 رهبر حکیم و فقیه انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در فرمودند که امروز، همه جهان اسلام از فلسطین، لبنان، مصر ، عراق، ایران با یک دشمن لجوج و عنود روبرو هستند و باید براساس اصل و در یک صف واحد و جبهه متحد قرار گیرند و یک صدا و هم‌افزا علیه رژیم سفاک و غاصب صهیونیسم بایستدند و از هرگونه تفرقه و اختلاف بپرهیزند که قطعا موجب تقویت دشمن می‌شود. 🔹به اعتقاد ایشان همه‌ی فرماندهان مقاومت، چهره‌ی درخشان اسلام و فخر بشریت هستند و همه‌ی شهدای مقاومت از غزه و رفح تا ضاحیه و بیروت، از یمن تا عراق و ایران، تحت ولایت الهیه قرار دارند و رستگارند و در مراتب عالیه رضوان الهی سکنی دارند. ان‌شاءالله. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2170
📌 خطابه عقلانی و انقلابی آیت الله اعرافی امام جمعه موقت شهر قم، امروز به تبیین متقن و قوی مبانی مقاومت ملت ایران در برابر زیاده خواهی غربیان درباب جزایر سه گانه و همچنین مکتب مقاومت پرداختند. تبیینی که در عین صلابت و استحکام از حکمت و عقلانیت برخوردار بود و بهانه دست مغرضان داخلی و دشمنان خارجی نمی‌داد. یاد و نام شهید مقاومت پزشک مجاهد دکتر علی حیدری را گرامی می‌داریم که متاسفانه تشییع پیکر مطهر ایشان بعد از نماز جمعه امروز قم، بدون برنامه بود و با تأسف زیاد برخی افراد میکروفون به دست از هر بهانه‌ای برای اختلاف افکنی و تفرقه اجتماعی استفاده می‌کنند. ای کاش اصول اولیه اخلاق و عقلانیت انقلابی به مجریان اینگونه برنامه‌ها تذکر داده شود. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2171
📌 نظریه مقاومت و ضرورت کسب حداکثری «علوم و فناوری‌های جدید» براساس عقلانیت انقلاب اسلامی 🔹تجاوزگری های رژیم غاصب صهیونیستی به ایران و محور مقاومت، بار دیگر این مطلب را آشکار کرد که ما باید قله‌های علمی و فناوری در جهان را کسب و درونی کنیم تا قدرت حفاظت از خود و همپیمانان را داشته باشیم. چرا که «علم» کشف روابط واقعی میان پدیده‌ها است و بدین جهت قدرت ساز است. 🔸متفکران انقلاب اسلامی از آغاز نهضت اسلامی همواره بر این مطلب تأکید داشته اند و با عقلانیت انقلابی درصدد کسب علوم و فنون جدید و هضم آن در نظام اندیشه اسلامی بودند و هیچگاه به نفی آنها و ستیز با انها نپرداختند. علی‌رغم آنکه جریان‌های غرب‌ستیز و علم‌گریز بارها تلاش کردند تا با فلسفه‌های نومارکسیستی و هایدگری، جمهوری اسلامی ایران را از گرفتن علوم و فناوری‌های جدید باز دارند و متاسفانه در بخشی از بدنه مذهبی و انقلابی نفوذ کردند و به بهانه نفسانی بودن و شیطانی بودن علوم و فنون جدید، بخشی از نسل جوان را از ادامه تحصیل در دانشگاه و علوم پایه بازداشتند. 🔹 حکیم و رهبر معظم انقلاب اسلامی در ۱۱ مهر ۱۴۰۳ بعد از شهادت فخر شیعه و مجاهد کبیر سید حسن نصرالله (رضوان الله تعالی علیه) فرمودند: «ما باید تفوّق علمی داشته باشیم؛ ما دشمن داریم. دلایلی دارد که حالا جای بحثش اینجا در این جلسه نیست؛ یعنی همه‌ی کشورها، همه‌ی ملّتها، رقبایی، بدخواهانی، دشمنانی دارند، و ما بیشتر از خیلی از کشورهای دیگر. باید با تفوّق علمی بر آنها غلبه پیدا کنیم، کمااینکه اگر در جایی غلبه‌ای هم داشتیم، بر اثر همین تفوّق علمی و فنّاوری بوده. من اینجا یادداشت کرده‌ام که برتری علمی و فنّاوری گاهی میتواند دست دشمن را از ضربه وارد کردن به جمعیّت‌های بزرگی مثل غزّه و ضاحیه کوتاه کند. ما اگر چنانچه از لحاظ علمی مثلاً فرض بفرمایید در زمینه‌ی تسلیحات، از این [چیزی] که هستیم مبالغی جلوتر بودیم، یقیناً در اوضاع منطقه اثر میگذاشت، و میتوانست مانع از افروختن این آتشهای سوزنده‌ی دلها و جانها بشود یا آنها را خاموش کند. حرکت علمی، تفوّق علمی، یک چنین چیزهایی هم دارد.» 🔹 بر اساس همین عقلانیت و بنیاد فلسفی است که در این صفحه به نقد جریان‌هایی پرداخته می‌شود که برخلاف عقلانیت انقلاب اسلامی، با تفکرات خود به تضعیف بنیان‌های فکری، علمی و فناوری جامعه مشغولند و جوانان مسلمان را از تحصیل در علوم پایه و علوم کاربردی باز می‌دارند و اگر هم توصیه‌ای دارند نه بر آمده از حکمت و فقاهت انقلاب اسلامی بلکه مبتنی بر از زمانه و قاعده است. روشن است که با اضطرار اندیشی و اکل میته فهمی، نه می‌توان بنیانی برای علم و فناوری فراهم کرد و نه می‌توان انگیزه‌ای برای رشد علوم پایه در جامعه ایجاد کرد بلکه صرفا ما را به یک مصرف کننده حداکثری تبدیل خواهد کرد و از زایش درونی باز خواهد داشت. 🔸 «تفکر مقاومت» بر فهم عمیق از ماهیت علم و فناوری و نسبت آن با حقیقت و کیفیت بهره‌مندی حداکثری از علوم و فنون در راستای گسترش توحید و عدالت استوار است. در ، «علم» یک حقیقت متعالی است و تا آنجا که روابط میان حقایق را بیان می‌کند اختصاصی به شرق و غرب ندارد و میراث تمدنی بشریت است و جبهه مقاومت باید در عالی‌ترین سطح آن را کسب و در چارچوب فلسفی و نظری خود هضم کند و به تولید و زایش درونی بپردازد. 🔹 امروز زمانه «هوش مصنوعی» است و پرداختن حداکثری به آن و بهره‌مندی کامل از آن یک جهاد بزرگ برای پیروزی محور مقاومت است. به همین دلیل حکیم و فقیه انقلاب اسلامی به اهمیت آن بارها تذکر داده‌اند و امروز همگان موظفند در این زمینه حرکت جهادی کنند. ✍ سیدمهدی موسوی ۶ آبان ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2180
📌 ضرورت جریان شناسی انتقادی برای کنش‌گران انقلابی در پرتو قرآن و روایات ⏹ بخش اول ❇️ آیه قرآن فَبَشِّرْ عِبَادِ ، الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ (الزمر ۱۷ -۱۸) ﭘﺲ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻢ بشارت بده، ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺳﺨﻦ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺷﻨﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﻳﻨﺶ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ، ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﺪﺍﻳﺘﺸﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ ، ﻭ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪﺍﻧﻨﺪ. ❇️روایات الإمام علي (ع): 🔸فَالنَّاظِرُ بِالْقَلْبِ الْعَامِلُ بِالْبَصَرِ يَكُونُ مُبْتَدَأُ عَمَلِهِ أَنْ يَعْلَمَ أَعَمَلُهُ عَلَيْهِ أَمْ لَهُ؟ فَإِنْ كَانَ لَهُ مَضَى فِيهِ وَ إِنْ كَانَ عَلَيْهِ وَقَفَ عَنْهُ.؛ فَإِنَّ الْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ طَرِيقٍ، فَلَا يَزِيدُهُ بُعْدُهُ عَنِ الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ إِلَّا بُعْداً مِنْ حَاجَتِهِ، وَ الْعَامِلُ بِالْعِلْمِ كَالسَّائِرِ عَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ؛ فَلْيَنْظُرْ نَاظِرٌ أَ سَائِرٌ هُوَ أَمْ رَاجِعٌ. (نهج البلاغه، ۱۵۴) خردمندى كه به ديده دل مى نگرد و از روى بصيرت كار مى كند، در آغاز، بايد بداند كه آنچه مى‌كند به زيان اوست يا به سود او. اگر به سود او بود، همچنانش پى گيرد و اگر به زيان او بود از انجام، آن بازايستد. زيرا هر كس بدون علم دست به عملى زند، چونان كسى است كه بيرون از راه گام مى زند، كه هر چه پيشتر رود بيشتر از مقصود دور گردد. كسى كه بر مقتضاى علم عمل مى‌كند، همانند كسى است كه در راهى روشن و آشكار راه مى‌سپرد. پس بر بيننده است كه بنگرد كه آيا پيش مى‌رود يا بازپس مى‌گردد. 🔹قَدْ فُتِحَ بَابُ الْحَرْبِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْقِبْلَةِ وَ لَا يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ فَامْضُوا لِمَا تُؤْمَرُونَ بِهِ وَ قِفُوا عِنْدَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ وَ لَا تَعْجَلُوا فِي أَمْرٍ حَتَّى تَتَبَيَّنُوا فَإِنَّ لَنَا مَعَ كُلِّ أَمْرٍ تُنْكِرُونَهُ غِيَراً .(نهج‌البلاغه خ۱۷۳) بين شما و اهل قبله باب جنگ گشوده شده، و اين پرچم را به دوش نمى‏كشد مگر آن كه اهل بصيرت و استقامت و داناى به موارد حق باشد. پس آنچه را به آن مأمور مى‏شويد انجام دهيد، و از آنچه‏ نهى مى‏گرديد باز ايستيد، و در كارى تا دقيقا بررسى نكنيد شتاب نورزيد، زيرا آنچه را شما (از روى جهل) منكر آن هستيد ما را قدرت تغيير آن هست. 🔸 مَنِ اِسْتَقْبَلَ وُجُوهَ اَلْآرَاءِ عَرَفَ مَوَاقِعَ اَلْخَطَإِ وَ مَنْ تَوَرَّطَ فِي اَلْأُمُورِ غَيْرَ نَاظِرٍ فِي اَلْعَوَاقِبِ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِمُفْظِعَاتِ اَلنَّوَائِبِ وَ اَلتَّدْبِيرُ قَبْلَ اَلْعَمَلِ يُؤْمِنُكَ مِنَ اَلنَّدَمِ وَ اَلْعَاقِلُ مَنْ وَعَظَهُ اَلتَّجَارِبُ وَ فِي اَلتَّجَارِبِ عِلْمٌ مُسْتَأْنَفٌ وَ فِي تَقَلُّبِ اَلْأَحْوَالِ عِلْمُ جَوَاهِرِ اَلرِّجَالِ. [نهج البلاغة : الحكمة 173] هر كس آراى گوناگون را ببيند، جايگاههاى خطا (نادرست انديشى) را باز می‌شناسد. و هر كه در كارى عجولانه داخل شود بدون اينكه به عواقب كارها نظر افكند به سختى حوادث دچار گردد. تدبير قبل از عمل تو را از پشيمانى ايمن مى‌گرداند.و عاقل كسى است كه تجربه‌ها او را اندرز دهد،و دانش برتر در تجربه‌ها است.و در دگرگونى وقايع گوهر مردان شناخته مى‌شود. 🔹مَن جهلَ وُجوهَ الآراءِ أعيتهُ الحيلُ [غرر الحكم: 7865] هر كه آراى گوناگون را نداند با حیله‌ها کور مى‌شود. 🔸اَلا وَ اِنَّ اللَّبيبَ مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجوهَ الاْراءِ بِفِكْرٍ صائِبٍ وَ نَظَرٍ فِى الْعَواقِبِ؛ [غرر الحكم، ح2778.] بدانيد عاقل، كسى است كه با فكر درست، به استقبال نظرات گوناگون برود و در عواقب امور بنگرد. 🔹الإمامُ الحسينُ عليه السلام: مِنْ دَلاَئِلِ عَلَمَاتِ اَلْقَبُولِ اَلْجُلُوسُ إِلَی أَهْلِ اَلْعُقُولِ وَ مِنْ عَلاَماتِ أَسْبَابِ اَلْجَهْلَمَتِ. أَهْلِ اَلْکُفْرِ وَ مِنْ دَلاَئِلِ اَلْعالِمِ اِنْتِقادُهُ لِحَدِیثِهِ وَ عِلْمُهُ بِحَقَائِقِ فُنُونِ النَّظَر[تحف العقول : 248.] از نشانه‌های دلیل مقبولیّت و نیکنامی، همنشینی با خردمندان است و از نشانه‌های اسباب نادانی، کشمکش با غیر اهل فکر است و از نشانه‌هاى عالم اين است كه گفتار خود را نقّادى كند و به حقايق فنونِ نظر و انديشه، دانا باشد. 🔸قَالَ الإمامُ جَعْفَر بن محمد الصَّادق (عليه السَّلام): «الْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ الطَّرِيقِ لَا تَزِيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ إِلَّا بُعْدا» عمل كننده بى بصيرت ، مانند رونده به بيراهه است و شتابش در رفتن ، جز بر دورى او از مقصد نيفزايد. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2214
📌 ضرورت جریان شناسی انتقادی برای کنش‌گران انقلابی ⏹ بخش دوم: امام علی(ع) فرمود: اِضرِبُوا بعضَ الرأيِ ببعضٍ يَتَوَلَّدْ مِنهُ الصَّوابُ. [غرر الحكم 2567] نظرات گوناگون را در برابر هم قرار دهید، تا آنچه صواب است به دست آید. و فرمود: وامخضوا الرأی مخض السقاء ینتجّ سدید الاراء؛ (غرر الحكم:۲۵۶۸) اندیشه‌ها را همانند به هم زدن مشک دوغ برای گرفتن کره به هم زنید تا آرای صحیح و استوار حاصل آید.» ❇️ توضیح: 🔸 در آیات و روایات متعددی بر این نکته مهم عقلانی و روش‌شناسی تأکید شده است که هر انسانی برای حرکت صحیح و درست نیاز به شناخت مکاتب فکری و جریان‌های اجتماعی و سیاسی دارد تا بتواند حقیقت را بشناسد و از انحراف و التقاط در امان بداند. این شناخت باید عمیق، دقیق و انتقادی باشد تا حقایق آشکار شود، حق از باطل شناخته شود و صراط مستقیم از راه‌های غلط و انحرافی تشخیص داده شود. 🔹 این مهم در عصر ما، بسیار مهم‌تر و ضروری‌تر است چرا که زمانه ما زمانه‌ی ظهور مکتب‌ها و جریان‌های فکری و معرفتی متنوع و متکثری است که علی‌رغم شباهت بسیار در روبناها و رفتارها، اختلافات مبنایی و زیربنایی بسیاری با هم دارند که می‌تواند در بلندمدت موجب اختلاف انگیزی و تقابل‌های اجتماعی شده است و در آینده هم خواهد شد. 🔸 فعالان اجتماعی و سیاسی در داخل جامعه ما هم طبیعتا متأثر از آن مکتب‌ها و جریان‌ها هستند و براساس یک سلسله مبادی تصوری و تصدیقی با مسائل جامعه و نظام مواجه می‌شوند و دریافت‌های خود را در قالب یک نظام معرفتی و شبکه‌ی مفهومی صورت‌بندی می‌کنند و از همان پایگاه فکری و مفهومی، به تحلیل پدیده‌ها، تجویز رفتارها می‌پردازند که علی رغم شباهت در ظواهر و روبناها، می‌تواند از مبانی معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی، انسان‌شناسی، نظام ارزشی و رفتاری متفاوتی برخوردار باشد. 🔹بر این اساس، شناخت عمیق مکتب‌ها و جریان‌ها و فهم دقیق نظام دانایی و شبکه‌ی مفهومی آنها براساس استفاده از تجارب مختلف تاریخی و اجتماعی می‌تواند هر کنشگر اجتماعی را از تحیّر و تردید خارج کند و نسبت آن را با اسلام، انقلاب، ایران و نظام اسلامی را بشناسد و از این طریق جایگاه هرکدام را تشخیص و به همان اندازه نقد عالمانه و حکیمانه داشته باشد. 🔸اظهارنظر سلبی یا ایجابی درباره هر جریان و فردی نیازمند مطالعه مستقیم آثار آن جریان و فرد و تعمّق در اندیشه‌ها و طبقه‌بندی جریان‌شناسانه انها دارد و همچنین مشروط به داشتن یک دستگاه محاسباتی دقیق برای سنجش و ارزیابی آنها است. بر این اساس است که می‌توان دیگران را به مطالعه یا عدم مطالعه آنها سفارش کرد و یا کسی حمایت کرد و یا به تضعیف او پرداخت. 🔹 برای این مهم نیاز به مطالعات گسترده عمیق و علمی است تا بر اساس مطالعات زیاد و تعمّق در اندیشه‌ها و رفتارهای افراد و جریانها، به یک دستگاه محاسباتی دقیق و بصیرت اجتماعی جامع رسید و بر همین اساس به پرداخت و الا تلاش‌های کنش‌گران فکری و فرهنگی نتیجه عکس خواهد داشت و جای متفکر و متوهم عوض می‌شود و به تغییر مرجعیت علمی و فرهنگی و اجتماعی می‌انجامد. به تعبیر امیر المومنین (علیه السلام) «أعيتهُ الحيلُ؛ با حیله‌ها کور مى‌شود» یعنی افراد منافق و افراد منحرف و فاسد العقیده می‌توانند با ظاهر زیبا و پنهان کردن اندیشه‌ها به بهانه‌ی مختلف و حتی با مقاصد خیرخواهانه، اهل جامعه را منحرف کنند و مسیر صحیح مسلمین و انقلاب را تغییر دهند و جریان اصیل را از مرجعیت اجتناعی کنار بزنند و خود را جایگزین آنها بلکه انقلابی‌تر و کارآمدتر و تندتر نشان دهند. البته به جهت قدرت رسانه‌ای و بهره‌مندی از منبر و خطابه، عموم افراد هم متوجه این انحراف و تغییر نمی‌شوند. 🔸 به همین جهت است که در جامعه همواره باید حکیمان و عالمانی باشند که همچون ستارگان مسیر درست و صراط مستقیم را نشان دهند و راه را از بی‌راهه مشخص کنند. الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام فرمودند: «هَلَكَ مَن لَيسَ لَهُ حكيمٌ يُرشِدُهُ .[بحار الأنوار: 78/159/10] هر كس خردمندى نداشته باشد كه ارشادش كند، تباه می‌شود.» لذا عموم مردم برای آنکه در این مسیر حرکت کنند باید از تلقی‌های اولیه و استبداد رأی دست بردارند و با مردان دارای علم و عقل مشورت کنند و با شراکت در عقل آنها، بر عقل خود بیافزایند: امام على (عليه السلام) فرمودند: «مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ وَمَنْ شاوَرَ الرَّجالَ شارَكَها فى عُقولِها؛ [نهج البلاغه، حکمت 161.] هر كس خود رأى شد هلاك مى شود و هر كس با افراد صاحب نظر مشورت كند در عقل آنان شريك مى شود.» 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2215
📌 ضرورت جریان شناسی انتقادی برای کنش‌گران انقلابی ⏹ بخش سوم: ملاک و میزان جریان‌شناسی ❇️ آیه قرآن: يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُوا فِى دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُوا عَلَى اللهِ إِلاَّ الْحَقَّ؛ (نسا ۱۷۱) اى اهل كتاب! در دين خود، غلوّ (و زياده روى) نكنيد؛ و درباره خدا غير از حق نگوييد. ❇️ روایات الإمامُ عليٌّ عليه السلام : 🔸 إنَّ الْحارِثَ بْنَ حَوْطٍ أتاهُ فَقالَ: أتَراني أَظُنُّ أصْحابَ الْجَمَلِ كانُوا عَلى ضَلالَةٍ؟ فَقالَ عليه السلام: يا حارِثُ، إنّكَ نَظَرْتَ تَحْتَكَ و لَم تَنْظُرْ فَوقَكَ فَحِرْتَ ، إنّكَ لَم تَعْرِفِ الحقَّ فتَعْرفَ مَن أتاهُ ، و لَم تَعْرِفِ الباطِلَ فتَعْرِفَ مَن أتاهُ.(نهج البلاغة : الحكمة ۲۶۲) حارث بن حوط ـ در حادثه جمل ـ به حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام گفت: آيا از نظر شما من بايد اصحاب جمل را گمراه بدانم؟ حضرت فرمود: اى حارث ! تو پايينت را نگريسته‌اى و بالايت را نگاه نكرده‌اى و از اينرو در حيرت و سرگردانى به سر مى‌برى. تو حقّ را نشناختى، تا اهلش را بشناسى و باطل را نشناختى، تا باطل گرايان را بشناسى. 🔹 فقالَ لَهُ [الإمام علي عليه السلام ]الحارِثُ : لَو كَشَفتَ ـ فِداكَ أبي و اُمّي ـ الرَّينَ عَن قُلوبِنا و جَعَلْتَنا في ذلكَ على بَصيرةٍ مِن أمْرِنا . قالَ عليه السلام : قَدْكَ ؛ فإنّكَ امْرؤٌ مَلْبوسٌ علَيكَ ، إنّ دِينَ اللّه ِ لا يُعرَفُ بالرِّجالِ بَلْ بآيَةِ الحقِّ، فاعْرِفِ الحقَّ تَعْرِفْ أهلَهُ.(الأمالي للمفيد: ۵/۳) حارث به آن حضرت (امام على عليه السلام ) عرض كرد: پدر و مادرم فدايت باد! كاش زنگار از دلهاى ما مى‌زدودى و در اين موضوع ما را از بينش لازم برخوردار مى ساختى. امام عليه السلام فرمود: بس كن . تو مردى هستى كه امر بر تو مشتبه شده است . همانا دين خدا با اشخاص شناخته نمىشود، بلكه با معيار و نشانه حقّ شناخته مىگردد؛ پس حقّ را بشناس، تا اهلش را بشناسى . 🔹عنه عليه السلام: إنّ الحـقَّ و الباطِـلَ لا يُعرَفانِ بالنّاسِ، و لكـنِ اعْرِفِ الحـقَّ باتِّبـاعِ مَنِ اتَّبعَهُ ، و الباطِـلَ باجْتِنابِ مَنِ اجْتَنَبَهُ. (امالی شیخ طوسی۲۱۶/ ۱۳۴) همانا حق و باطل به مردم (شخصيّت افراد) شناخته نمى شود، بلكه حقّ را به پيروى كسانى كه از آن پيروى مى كنند بشناس و باطل را به اجتناب كسانى كه از آن اجتناب مى كنند. 🔸عنه عليه السلام: إنّ الحقَّ لا يُعرَفُ بالرِّجالِ، اعْرِفِ الحقَّ تَعرِفْ أهلَهُ. (مجمع البيان: ۱/۲۱۱، روضة الواعظين: ۳۹) حقّ به شخصيت‌ها شناخته نمى‌شود؛ خودِ حقّ را بشناس تا پيروان آن را بشناسى. ❇️ توضیح: 🔹یکی از مشکلات جهان اسلام این است که همواره اشخاص ملاک و میزان حق شناخته می‌شوند و دیگران هم خود را با افراد می‌سنجند. در این صورت، با تغییر فکری افراد و یا آشکار شدن خطاها و انحراف نهفته‌ی در افکار و شخصیت آنها، موجب تردید و تحیّر و گمراهی در افرادی می‌شود که به آنها، حق و باطل را شناخته‌اند و با آنها خود را تطبیق داده‌اند. 🔸 امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) در روایاتی که از ایشان نقل شده است در برابر این جریان ایستادند و به مردم تذکر دادند که حق و باطل را نباید با اشخاص و افراد و جریانهای خاص شناخت بلکه باید ابتدا حقیقت حق و باطل را شناخت، ملاک‌ها و معیارهای ثبوتی حق و باطل را تشخیص داد و پس از آن، بواسطه‌ی این ملاک‌ها همه‌ی افراد و جریانهای مختلف فکری و اجتماعی و سیاسی می‌بایست ارزیابی انتقادی شوند تا میزان بهره‌مندی آنها از حق و یا باطل و همچنین میزان همراهی و همکاری حقیقی آنها با جریان حق و باطل تشخیص داده شود و جایگاه آنها در جامعه اسلامی مشخص شود. 🔸 این اصل و ملاک در میان شیعیان و اصحاب ائمه معصومین (علیهم‌السلام) به یک فرهنگ مشترک تبدیل شد و شیعه قرون نخستین، بدون حب و بغض، و بدون تخریب و تقدیس به این اصل و ملاک متوصل می‌شدند و بر همین اساس فرهنگ نقد و انتقاد عالمانه و فقیهانه در میان خود صحابه ائمه معصومین (علیهم‌السلام) و عالمان شیعه رایج بود. همچنان که میان «هشام بن حکم» و «مؤمن طاق» اختلافات جدی و نقدهای متقابل برقرار بود. همچنین باید از نقدهای «شیخ مفید» به «شیخ صدوق» یاد کرد. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2216
📌 ضرورت جریان شناسی انتقادی برای کنش‌گران انقلابی ⏹ بخش چهارم: ملاک و میزان جریان‌شناسی 🔹 اما متاسفانه این فرهنگ به تدریج تضعیف شد و شخصیت محوری بر بخشی از فضای فکری و اجتماعی شیعیان نیز حاکم شده است همچنان که استاد شهید آیت الله مطهری فرمودند: ✔️تفاوت شیعه شعاری با شیعه حقیقی «شیعه بسیاری از صحابه پیغمبر را- که از شخصیتها و اکابر و معاریف به شمار می‌روند- مورد قرار می‌دهد و اهل سنت، درست در نقطه مقابل شیعه از این جهت قرار گرفته‌اند؛ به هرکس که نام «صحابی» دارد با خوش‌بینی افراطی عجیبی می‌نگرند، می‌گویند: صحابه پیغمبر همه عادل و درستکار بوده‌اند. بنای تشیع بر و و و مو را از ماست کشیدن است، و بنای تسنن بر حمل به صحت و توجیه و «ان شاء الله گربه بوده است». در این عصر و زمان که ما هستیم کافی است که هرکس بگوید علی خلیفه بلافصل پیغمبر است، ما او را شیعه بدانیم و چیز دیگری از او توقع نداشته باشیم، او دارای هر روح و هر نوع طرز تفکری که هست باشد!. ولی اگر به صدر اسلام برگردیم به یک روحیه خاصی برمی‌خوریم که آن روحیه، است و تنها آن روحیه‌ها بودند که می‌توانستند وصیت پیغمبر را در مورد علی صددرصد بپذیرند و دچار تردید و تزلزل نشوند. نقطه مقابل آن روحیه و آن طرز تفکر یک روحیه و طرز تفکر دیگری بوده است که وصیتهای پیغمبر اکرم را با همه ایمان کامل به آن حضرت، با نوعی و و نادیده می‌گرفتند. و در حقیقت این از اینجا به وجود آمد که یک دسته- که البته اکثریت بودند- فقط را می‌نگریستند و دیدشان آنقدر تیزبین نبود و عمق نداشت که باطن و حقیقت هر واقعه‌ای را نیز ببینند؛ ظاهر را می‌دیدند و در همه جا می‌کردند، می‌گفتند: «عده‌ای از بزرگان صحابه و پیرمردها و سابقه دارهای اسلام راهی را رفته‌اند و نمی‌توان گفت اشتباه کرده‌اند.» اما دسته دیگر- که اقلیت بودند- در همان هنگام می‌گفتند: «شخصیتها تا آن وقت پیش ما احترام دارند که به حقیقت احترام بگزارند اما آنجا که می‌بینیم اصول اسلامی به دست همین سابقه دارها پایمال می‌شود، دیگر احترامی ندارند؛ ما طرفدار اصولیم نه طرفدار شخصیتها.» تشیع با این به وجود آمده است. ما وقتی در تاریخ اسلام به سراغ سلمان فارسی و ابوذر غِفاری و مقداد کنْدی و عمار یاسر و امثال آنان می‌رویم و می‌خواهیم ببینیم چه چیز آنها را وادار کرد که دور علی را بگیرند و اکثریت را رها کنند، می‌بینیم آنها مردمی بودند و اصول‌شناس، هم دین‌دار و هم دین‌شناس. می‌گفتند: «ما نباید درک و فکر خویش را به دست دیگران بسپریم و وقتی آنها اشتباه کردند ما نیز اشتباه کنیم. و در حقیقت روح آنان روحی بود که اصول و حقایق بر آن حکومت می‌کرد نه اشخاص و شخصیتها.» ... یعنی باید حق‌شناس و باطل‌شناس باشی نه اشخاص و شخصیت‌شناس؛ افراد را (خواه شخصیتهای بزرگ و خواه شخصیتهای کوچک) با حق مقایسه کنی، اگر با آن منطبق شدند شخصیتشان را بپذیری و الّا نه. این، حرف نیست که آیا طلحه و زبیر و عایشه ممکن است بر باطل باشند؟ در اینجا علی علیه السلام حقیقت را خود حقیقت قرار داده است و روح تشیع نیز جز این چیزی نیست. و در حقیقت فرقه شیعه مولود یک بینش مخصوص و اهمیت دادن به اصول اسلامی است نه به افراد و اشخاص. قهراً شیعیان اولیه مردمی منتقد و بت شکن بار آمدند. علی بعد از پیغمبر جوانی سی وسه ساله است با یک اقلیتی کمتر از عدد انگشتان، در مقابلش پیرمردهای شصت ساله با اکثریتی انبوه و بسیار. اکثریت این بود که راه بزرگان و مشایخ این است و بزرگان اشتباه نمی‌کنند و ما راه آنان را می‌رویم. منطق آن اقلیت این بود که آنچه اشتباه نمی‌کند حقیقت است؛ باید خود را بر حقیقت تطبیق دهند. از اینجا معلوم می‌شود چقدر فراوانند افرادی که شعار تشیع است و اما روح تشیع نیست.»(جاذبه و دافعه، ص ۱۱۶ - ۱۲۰) بنابراین اگر ملاک‌های صحیح شناخت حق و باطل مشخص نشود و معیار بینش‌ها و کنش‌های اهل جامعه نشود به ده‌ها و و ، اشخاص جایگزین حق و منطق می‌شوند و جامعه را به سمت تضعیف عقل و غلبه‌ی احساسات افراطی سوق می‌دهد لذا صرفا حب وبغض‌های شخصی ملاک معرفت و شناخت می‌شود و بالطبع «تقدیس» و «تخریب» غایت منبرها، جریان‌شناسی‌ها، گفت‌وگوها ومناظرات رسانه‌ای می‌شود. نتیجه طبیعی این جریان نیز تغییر مرجعیت علمی واجتماعی در جامعه خواهد شد.‌ یعنی به تدریج، جریان اصیل فکر و اندیشه‌ورزی که براساس عقل و‌حق تحولی را جامعه به وجود آورده است کنار گذاشته می‌شود و جریانهای دیگر مرجعیت یافته وبر جامعه استیلا می‌یابند. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2217