📌 اخباری گری
(تحلیلی متفاوت)
بخش هشتم: تغییر روابط انسانی و جهان اجتماعی
(آخرین بخش)
🔹جریان اخباری گری یک جریان فکری حاشیهای و در ذیل تاریخ و تفکر مستقر در فرهنگ شیعی با یک عقبه تئوریک جا افتاده در جامعه علمی تشیع نیست که صرفاً یک سلسله اشکالات علمی و تعلیقات انتقادی را به برخی از اصول و نظریه های علمی جامعه تشیع وارد سازد، که اگر چنین می بود نه تنها هیچ واهمه ای نباید از آن داشت بلکه می بایست از آن استقبال کرد و نقدهای علمی آن را در یک فضای آزاد اندیشانه ای به جان خرید و بر اساس آن نقدهای علمی و درون گفتمانی میراث علمی و فرهنگ مستقر را در جامعه شیعی تعمیق بخشید.
🔸 لکن جریان اخباری گری با صورت معرفتشناسی و جنبه های نظری و بنیادینش در جامعه شیعی یک جریان نوپدید تلقی میشود که ابتدا توسط ملا محمد امین استرآبادی و تحت تأثیر فرهنگ اشعریگری مستقر در مکه و مدینه بازتولید شد و وارد جامعه شیعی شد و به ستیز با کل دستگاه معرفت شناسی و نظام دانایی مستقر در فرهنگ تشیع برخاست. هرچند ملا امین استرآبادی و اتباع وی تلاش کردند تا شواهدی را از متفکران پیشین شیعی بر مدعای خود کشف و ارائه کنند اما این نظم ساختاری صورت بندی معرفتشناختی در پیشینه جامعه علمی تشیع به هیچ وجه یافت نمی شود و نمی توان جریان حدیثی شیعه در قرن سوم و چهارم را پیشینه آن محسوب کرد چرا که اصلا چنین منطق و مفصل بندی نظری استرآبادی در آنجا وجود ندارد.
🔹 اگر چه جریان اخباریگری با سایر متفکران شیعی از دغدغههای ایمانی و ولایی مشترکی برخوردارند و به سرمایه روایات معصومین (ع) اعتمان ویژهای داشتند اما در مجموع آنها یک ساختار معرفتی و اصول بنیادین نظریه متفاوتی را تولید کردند و با نفی حجیت ظواهر قرآن، نفی حجیت عقل و اصول عملیه و مقابله با دانشهای اصول فقه، فقه اجتهادی، کلام و فلسفه، مفصل بندی جدیدی از مفاهیم و آموزه های شیعی را برای اولین بار به جامعه شیعی عرضه کردند.
🔸 ساختار معرفت شناسی اخباریگری، نظام معرفت شناسی و صورتبندی دانشهای موجود جامعه شیعی به خصوص فقه و اصول، فلسفه و کلام، عرفان و اخلاق را به چالش کشاند و به تضعیف بنیان های معرفتی و اقتدار و نفوذ اجتماعی آن اهتمام ورزید و در این زمینه هم از موفقیت فوقالعادهای برخوردار شد و توانست حداقل برای دو قرن آنها را گوشه نشین سازد و خود یر کرسی ریاست علمی و عملی جامعه شیعی تکیه زند.
🔹 دستگاه فکري و نظری اخباری با کنار زدن دستگاه معرفتشناختی و نظام دانایی مستقر در فرهنگ شیعی و جایگزین کردن دستگاه معرفتشناسی خود، یک نظام دانایی و شبکه مفهومی متفاوتی را خلق کرد و نظم و صورتبندی جدیدی از مفاهیم و آموزههای اسلامی عرضه کرد. به طور طبیعی وقتی نظام و صورت بندی جدیدی میان مفاهیم و آموزه های یک مکتب شکل بگیرد تعریف بسیاری از آن مفاهیم و جایگاه و ارزش گزاره ها و نوع نگرش افراد نیز به هستی و انسان نیز تغییر خواهد کرد و به تبع آن، دغذغه ها، نظام اولویت ها و مسائل، همچنین آرمانها، ارزشهای اخلاقی و هنجارهای رفتاری نیز تغییر می کند.
🔸 مهم تر آن است که با تغییر نظام اولویتها، ساختار دغدغهها، نوع آرمانها و ارزشها به تدریج ذهنیت و باطن کنشگران اجتماعی نیز تغییر می کند و در نگرشها و موضع گیری ها آنها انقلابی صورت می پذیرد و به تبع این تغییر باطنی و انقلاب معرفتی، جهان اجتماعی انها نیز تغییر مي کند و با گسترش این دستگاه معرفتی جدید، جهان اجتماعی جدیدی خلق میشود، زیرا در روابط انسانی و معادلات اجتماعی آنها نظم جدیدی حاکم شده است. به تعبیری بواسطه ذهنیت و فرهنگ اخباریگری، نسبت انسان اخباری با دین، فرهنگ، حکومت، سیاست و اقتصاد نیز تغییر میکند.
🔹به طور مثال، اگر از میان همه مفاهیم اسلامی مفاهیمی چون حدیث، استماع، احتیاط، حب و بغض، برائت، شفاعت، توسل، شفاگرفتن، تعزیه از تقدم و شرافت مفهومی و نظام شبکه های ویژه برخوردار شوند سایر مفاهیم موجود در متون دینی تحت الشعاع این شبکه مفاهیم قرار می گیرند و تعریف خاصی پیدا می کنند. براساس این شبکه مفهومی، به طور قطع نوع خاصی از آرمان ها، دغدغه ها، ارزش ها خلق میشود و زیست خاصی را می طلبد.
اما اگر مفاهیمی همچون عقل، علم، توحید، استدلال، اجتهاد، حکمت، فقاهت، اجماع و برائت برجسته شد و از شبکه مفهومی منسجمی برخوردار نیز شود و باقی مفاهیم ذیل این شبکه مفهومی تعریف و تفسیر شود طبیعی است که نظام دانایی متفاوتی به وجود می آید و آرمانها، دغدغه ها و ارزش های اخلاقی و هنجارهای رفتاری متمایز را اقتضا میکند و بر روابط انسانی و معادلات اجتماعی تاثیرگذار می باشد. لذا زیست جهان متفاوتی را با ساختارهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خلق می کند.
پایان.
#اخباری_گری
#اخباریگری
#جهان_اجتماعی
#واقعیت_اجتماعی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌کبوتر حرم
صحنه جالب مراسم تشییع شهید «حجت الاسلام محمد صادق دارائی بزدی»
#کبوتری که از ابتدای مراسم تشییع تا زمانی که پیکر وارم حرم مطهر رضوی شد، پیکر شهید را همراهی کرد.
تو جمعیت بسیار زیاد مراسم تشییع، این کبوتر با هر بار تکان خوردن تابوت، پرواز میکرد دوباره باز میگشت و مینشست بر پیکر شهید،
با وجود شعارهای بلند مردم و تکانهای بسیار شدید تابوت، این کبوتر تا آخر مراسم پیکر شهید را همراهی کرد.
📌حيات طیبه و واقعيت اجتماعی
🔹مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
🔸ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ، ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﺎﺭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﻫﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﺆﻣﻦ ﺍﺳﺖ ، ﻣﺴﻠﻤﺎً ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﭘﺎﻙ ﻭ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺍﻱ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻭ ﭘﺎﺩﺍﺷﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻋﻤﻠﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﻣﻰ ﺩﻫﻴﻢ .(نحل ایه:٩٧)
این آیه به خوبی از ماهیت #واقعیت_اجتماعی پرده بر می دارد. #علامه_طباطبایی در تفسیر المیزان ماهیت حیات طیبه و تفاوت آن را با سایر زندگی ها اینگونه بیان فرموده اند:
⏬⏬
📌حيات طيبهاى كه خداوند به زن و مرد نكو كردار وعده داده است حياتى حقيقى و جديد است كه مرتبهاى بالا و والا از حيات عمومى و داراى آثارى مهم مىباشد
🔸 در جمله "فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً" حيات، به معناى جان انداختن درچيز وافاضه حيات به آن است، پس اين جمله با صراحت لفظش دلالت دارد براينكه خداى تعالى مؤمنى راكه عمل صالح كند به حيات جديدى غيرآن حياتى كه به ديگران نيز داده زنده مىكند و مقصود اين نيست كه حياتش را تغيير مىدهد، مثلا حيات خبيث او را مبدل به حيات طيبى مىكند كه اصل حيات همان حيات عمومى باشد و صفتش را تغيير دهد، زيرا اگر مقصود اين بود كافى بود كه بفرمايد:" ما حيات او را طيب مىكنيم" ولى اينطور نفرمود، بلكه فرمود: ما او را به حياتى طيب زنده مىسازيم.
🔹پس آيه شريفه نظير آيه "أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ" است كه افاده مىكند خداى تعالى حياتى ابتدايى و جداگانه و جديد به او افاضه مىفرمايد.
🔸از باب تسميه مجازى هم نيست كه حيات قبلى او را بخاطر اينكه صفت طيب به خود گرفته مجازا حياتى تازه ناميده باشد، زيرا آياتى كه متعرض اين حيات هستند آثارى حقيقى براى آن نشان مىدهند، مانند آيه" أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ" و آيه سوره انعام كه در چند سطر قبل ذكرش كرديم همه اينها آثارى واقعى و حقيقى براى اين حيات سراغ مىدهند، مثلا نورى كه در آيه انعام است قطعا نور علمى است كه آدمى بوسيله آن بسوى حق راه مىيابد، و به اعتقاد حق و عمل صالح نائل مىشود.
🔹و همانطور كه او علم و ادراكى دارد كه ديگران ندارند همچنين از موهبت قدرت بر احياى حق و ابطال باطل سهمى دارد كه ديگران ندارند. چنانچه خداى تعالى در باره آنان فرموده:
" وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ" و نيز فرموده:" مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ" و اين علم و اين قدرت جديد و تازه، مؤمن، را آماده مىسازند تا اشياء را بر آنچه كه هستند ببينند، و اشياء را به دو قسم تقسيم مىكنند، يكى حق و باقى، و ديگرى باطل و فانى، وقتى مؤمن اين دو را از هم متمايز ديد از صميم قلبش از باطل فانى كه همان زندگى مادى دنيا و نقش و نگارهاى فريبنده و فتانهاش مىباشد اعراض نموده به عزت خدا اعتزاز مىجويد، و وقتى عزتش از خدا شد ديگر شيطان با وسوسههايش، و نفس اماره با هوى و هوسهايش، و دنيا با فريبندگىهايش نمىتواند او را ذليل و خوار كنند، زيرا با چشم بصيرتى كه يافته است بطلان متاع دنيا و فناى نعمتهاى آن را مىبيند.
🔹چنين كسانى دلهايشان متعلق و مربوط به پروردگار حقيقىشان است، همان پروردگارى كه با كلمات خود هر حقى را احقاق مىكند، جز آن پروردگار را نمىخواهند، و جز تقرب به او را دوست نمىدارند، و جز از سخط و دورى او نمىهراسند، براى خويشتن حيات ظاهر و دائم سراغ دارند كه جز رب غفور و ودود كسى اداره كن آن حيات نيست، و در طول مسير آن زندگى، جز حسن وجميل چيزى نمىبينند، از دريچه ديد آنان هر چه را كه خدا آفريده حسن وجميل است، و جزآن كارها كه رنگ نافرمانى اورا به خود گرفته هيچ چيز زشت نیست.
🔸اين چنين انسانى درنفس خود نور وكمال و قوت وعزت ولذت و سرورى درك مىكند كه نمىتوان اندازهاش را معين كرد ونمىتوان گفت كه چگونه است، وچگونه چنين نباشد وحال آنكه مستغرق در حياتى دائمى وزوال ناپذير، و نعمتى باقى وفناناپذير، ولذتى خالص ازالم و كدورت، وخير وسعادتى غيرمشوب به شقاوت است، واين ادعا، خودحقيقتى است كه عقل و اعتبار هم مؤيد آن است، وآيات بسيارى ازقرآن كريم نيز بدان ناطق است، وما دراينجا حاجت به ايراد آنهمه آيات نداريم.
🔹اين آثارزندگى جزبر زندگى حقيقى مترتب نمىشود، وزندگى مجازى بويى ازآن ندارد، خداوند اين آثاررا برحياتى مترتب كرده كه آن را مختص به مردم با ايمان و داراى عمل صالح دانسته، حياتى است حقيقى و واقعى و جديد، كه خدا آنرابه كسانى كه سزاوارند افاضه مىفرمايد.
واين حيات جديد و اختصاصى، جداى از زندگى سابق كه همه درآن مشتركند نيست، درعين اينكه غيرآن است با همان است، تنها اختلاف به مراتب است نه به عدد، پس كسى كه داراى آنچنان زندگى است دو جور زندگى ندارد، بلكه زندگيش قوىتر و روشنتر وواجد آثار بيشتر است، هم چنان كه روح قدسى كه خداى عزوجل آنرا مخصوص انبياء دانسته يك زندگى سومى نيست، بلكه #درجه سوم اززندگى است،زندگى آنان درجه بالاترى دارد.
🔸اين آنچيزى است كه تدبر درآيه شريفه مورد بحث آن را افاده مىكند، وخود يكى ازحقايق قرآنى است، وبا همين بيان، علت اينكه چراآن زندگى راباوصف طيب توصيف فرموده روشن مىشود، گويا ... حياتى است خالص كه خباثتى درآن نيست كه فاسدش كند ويا آثارش را تباه سازد.
ترجمه الميزان، ج12، ص: 492}
📌نامگذاری روز طلبه
همزمان با شهادت دو تن از طلاب فاضل و جهادگر شهید اصلانی و شهید دارائی مناسب است روز سوم رمضان در تقویم به نام #روز_طلبه ثبت شود تا در این روز، از خدمات و زحمات طلاب تجلیل و به تبیین جایگاه حوزه و روحانیت پرداخته شود.
متاسفانه در تقویم جمهوری اسلامی هیچ روزی به طلبه و روحانیت اختصاص ندارد. خوب است از این فرصت به خوبی استفاده شود و این مهم از مسولین محترم حوزه و شورای عالی انقلاب فرهنگی مطالبه شود.
@hekmat121
📌 پرسش های پیرامون "تباهی ناپذیری بدن" پس از مرگ
🔹به لحاظ روش شناسی مسئله "تباهی ناپذیری بدن" و "سالم بودن جسد بعد از مرگ" در شرایط طبیعی بدون دخالت موارد و ابزار غیر طبیعی (مانند مومیایی، نگه داری در شرایط کنترل شده و مانند انها) یک مسئله چندتباری و چند حیثیتی است که عدم تفکیک آنها از هم موجب مغالطه و تقلیل انگاری و تحویلی نگری می شود.
🔸در یک استقرا اولیه چند پرسش اساسی و مستقل در اطراف این مسئله قابل طرح است که برای پاسخ دادن به هر یک می بایست از منابع و روش شناسی خاصی استفاده کرد:
۱. آیا عقلا این یک پدیدهی ممکن است و آيا نمونههای محققِ تجربی و قابل استناد برای آن وجود دارد؟
۲. براساس نمونههای محقق شده، آیا این پدیده اختصاص به مؤمنان و صالحان داشته است و یا غیر مؤمنان و اشرار هم در میان آنها مشاهده شده است (البته موارد مومیایی خارج از محل بحث است)؟
۳. آیا "تباهی ناپذیری" دلیل بر "صالح بودن میت" است یا خیر؟ دلیل عقلي و نقلی معتبر و مصرح بر آن اقامه شده است يا نه؟ اگر براساس استقرای موارد محقق و نقل شده، اثبات شود که همه موارد صالح بودهاند این استقرا میتواند دلیل کافی بر این مدعا باشد؟
۴. آیا اعتقاد به "صالح بودن چنین میتی" امر دینی است به این معنا که انکار آن به انکار ضروری دین میانجامد، یا اینکه فقط نشانهای بر برخی از اعتقادات دینی مثل معاد است؟ آیا این نشانه بودن امری زمانمند و متعلق به یک دوره خاص تاریخی است یا امر فرازمانی است؟
۵. آیا این اتفاق، معلول عوامل مادی صرف است یا صرفا معلوم عوامل غیر مادی (ماورائی) است و یا معلول ترکیبی از عوامل مادی و ماورائی است؟
۶. اگر اثبات شود که عوامل مادی در ایجاد آن دخیل است آیا موجب نفی دخالت عوامل غیرمادی در ایجاد آن میشود؟
۷. اگر اثبات شود که فقط عوامل مادی در آن دخیل است آیا دیگر نمیتواند یک امر دینی تلقی شود، به تعبیر دیگر آیا "دینی بودن" ملازم با "غیرمادی بودن" است؟
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
حقّعقل دراجتهاد_شهیدمطهری.pdf
283.6K
📌 حق عقل در اجتهاد
به قلم حکیم انقلاب اسلامی آیت الله #شهید_مطهری
جریان شناسی اشعری گری و پیامدهای نفی حجیت عقل در شناخت #حسن_و_قبح ارزشها و افعال در انحطاط تمدن اسلامی.
جریانهای منکر حجیت عقل و نافی حسن و قبح ذاتی از این منظر #سوفسطائیان_اسلامی نامیده شده اند.
#حق_عقل_در_اجتهاد
#عقل
#اجتهاد
#حسن_و_قبح
#سوفسطائیان_اسلامی
#اخباری_گری
#اشعریگری
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
برای دفاع از حقوق طلاب و #جهاد_تبیین خدمات طلاب و روحانیت به جامعه اسلامی
📌مشارکت بفرمایید:
پویش ثبت #روز_طلبه در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران
https://www.farsnews.ir/my/c/132467
#نشر_حداکثری
📌عناصر مغفول گفتمان امروز ما
امام خمینی(ره) و عقلانیت دو عنصر مغفول در فضای های علمی و گفتمانی جامعه امروز ماست. ریشه همه بن بست ها هم در غفلت از همین دو عنصر است.
#امام_خمینی
#عقلانیت
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 اساس پیشرفت
اساس توسعه و #پیشرفت یک جامعه، نه صرفا رشد اقتصادی و یا توسعه فناوری های نوین است اگر چه اینها بسیار مهم است، اما آنچه زیرساخت اصلی پیشرفت را تشکیل میدهد رشد فرهنگ، تربیت اجتماعی و عقلانیت تک تک افراد جامعه است.
بدون #تربیت_اجتماعی متناسب با پیشرفت و بدون تعمیق #فرهنگ_پیشرو در لایه های عمیق شخصیت افراد و سطوح بنیادین جامعه بدون حاکمیت #عقلانیت_اجتماعی هرگونه رشد اقتصادی و فناوری خود میتواند موجبات بحرانهای جدید در جامعه را فراهم کند.
بلکه هرگونه رشد اقتصادی متوازن و تعمیق زیر ساختهای فناورانه راهگشا، معلول رشد تربیت اجتماعی و تعمیق فرهنگ پیشرو و حاکمیت عقلانیت اجتماعی است به نحوی که همه کنشگران اجتماعی اعم از مردم و مسئولان خود را در قبال پیشرفت و حل مسائل جامعه متعهد و مسئول بدانند و هیچ کس دیگری را متهم و خود را بی عذر و تقصیر نداند.
بر این اساس فلسفه، علوم انسانی و بخصوص علوم اسلامی در جامعه ایرانی برای رسیدن به جامعه پیشرفته نقش محوری و بنیادین را دارند. نهادهای علمی و پژوهشی علوم انسانی و اسلامی و رسانه های مذهبی و دینی مهمترین پیشران گسترش فرهنگ پیشرو و عامل مهم در تربیت اجتماعی آحاد افراد جامعه هستند.
#تربیت_اجتماعی
#فرهنگ_پیشرو
#پیشرفت
#عقلانیت
#فلسفه
#علوم_انسانی
#دین
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌ریشههای رخوت در مطالعه چیست؟
🔹 برای درمان رخوت در مطالعه و پژوهش، ابتدا باید ریشهیابی کرد و پس از شناخت ریشه این بیماری میتوان دارو تجویز کرد و به مصرف رساند.
🔸ریشهها و علتهایی مختلفی برای رخوت و کسالت روحی وجود دارد که به اقتضای شخصیت افراد متفاوت است.
🔹برخی از مهمترین این علل و ریشهها که در طلاب و دانشجویان شایع و رایج است از این قرار است:
۱.ما شرایط خود و اجتماع و ... را نمیشناسم، از مسائل اطراف خود مطلع نیستیم و نمی توانیم با پیرامون خود ارتباط سالم و سازنده برقرار کنیم. لذا "بیدغدغه" و "بیدرد" هستیم. برای همین هیچ مسئلهای نداریم و طبیعت "بی مسئله بودن" این است که ضرورت و اهمیت کار مطالعه و سیر در تفکر اندیشمندان را تشخیص ندهیم.
۲.مدام تقصیرات و اشکالات را گردن دیگران میاندازیم، و از تکلیف خود فرار می کینم و خود را هیچ گاه مسئول نمیدانیم. در حالی که اگر خود را متعهد و مسئول بدانیم و برای خود مسئولیت مهم و اساسی در ساخت جامعه قائل باشیم. از رخوت بیرون میآییم و تلاش و حرکت مسئولانه جای آن را خواهد گرفت. در این هنگام، مطالعه یک ضرورت میشود.
۳. ما نسبت خود را با تاریخ و زمان هنوز نمیدانیم و نمیدانیم در کجای تاریخ هستیم و از زندگی و آینده چه میخواهیم و چه کار باید بکنیم، به تعبیر دیگر آینده خود را روشن نمیدانیم و از افقهای آن چیزی نمییابیم. کسی که آیندهاش روشن نباشد، از وظایف فرار میکند. باید آینده خود را با استاد مشاور خود روشن کنیم که اگر روشن شد، بیقراری برای رسیدن سرتاپای وجودمان را خواهد گرفت.
۴. علت دیگر "کمال گرایی" طلاب و دانشجویان جوان است که در نتیجه به هیچ استاد و کتابی و طرح و برنامهای نمیتوانیم اعتماد کنیم. همواره احساس می کنیم که اینهایی که دارم و در اختیار من است کم است، ضعیف است و بالاتر از اينه وجود دارد و باید سراغ بالاتری و بهترینها بروم. لذا اعتماد به استاد، درس و بحث از بین می رود. اگر اعتماد رَخت بر بست، دیگر نمیتوان در کارها و برنامههایمان با کسی مشورت کنیم، اگر هم مشورت کنیم، اعتماد نمیکنیم و اگر هم اعتماد کردیم انجام نمیدهیم، و یا عمیق پیش نمیرویم و مدام از این شاخه به آن شاخه خواهیم پرید و دچار سردگمی و تحیر میشويم. تحیر موجب گمراهی و ضلالت، کثرت و پراکندگی می شود.
۵. علت دیگر رخوت ، مجذوب شدن در فرد یا جریان خاصی است که انسان را به فکر و مطالعه و عقلانیت دعوت نمی کند و از آنجا که "حب الشیئ یعمی و یصم" است به مطالعه و فکر بدبین میشويم و یا نهایتا در آن فرد و جریان متوقف میشویم. که در این حالت از مطالعه اثار سایر متفکران دیگر، احساس بینیازی میکنیم و در حقیقت دست خود را خالی میکنیم و نمیتوانیم از آثار دیگر متفکران و استادان استفاده کنیم. لذا تک بین و کوته بین میشویم.
...
🔸به طور کلی ما باید خود شناسی کنیم و ریشه این مطالعه نکردن را به دست آوریم.
📌 راهبردهای موثر در گرایش به مطالعه بیشتر
🔹برخی از راهبرد های کلی و عمومی برای خروج از رخوت و گرایش به مطالعهی خوب و عمیق از این قرار است:
۱. کار مطالعه را گروهی و با همراه و هم مباحثه بانشاط، انجام دهیم.
۲. با انگیزه تدریس و خروجی دادن، کتاب را بخوانیم و یا با دیگران مباحثه کنیم به نحوی که بتوانیم برای دیگران آن را ارائه بدهیم.
۳. کانالی را در شبکه های اجتماعی راه بیندازیم و عصاره و جان مطالعات خود را، روزانه در آن کانال قرار دهیم و دیگران را از آن مطلع کنیم و از نظرات آنها مطلع بشویم. یاداشت نویسی هرچند کوتاه و موجز، بسیار نشاط انگیز است بخصوص اگر مورد اقبال و توجه دیگران قرار بگیرد.
۴. باید استاد راهنما و مشاور امینی را انتخاب کنیم و کار را با او ببندیم و همراه او پیش برویم. البته لازم است به آن استاد راهنما اعتماد کنیم، و حداقل دوسال با او همراه باشیم به توصیهها و راهبردهای او کاملا گوش کنیم. نکته مهم این که باید مراقب" کمال گرایی" خود باشیم تا بتوانیم به استاد راهنما اعتماد کنیم و از تجربیات و دانش او بیشترین بهره را ببریم.
۵. با مردم و در متن زندگی مردم و بخصوص جوانان باشیم و از آنها یاد بگیریم و پرسشها و مسائل آنها را جدی تلقی کنیم و در فکر تهیه پاسخ های مناسب به آنها باشیم، انصافا گفتگو با مردم بسیار افق گشا، مسئلهساز و انگیزه بخش است اگر مردم را همانگونه که هستند باور کنیم نه آنگونه که دوست داریم.
۶. مهمتر از همه، دمیدن روح توحیدی و معنوی به کارهای علمی و مطالعاتی است، مطالعه را جزوی از عبادت خود و مسؤلیت دینی و اجتماعی تلقی کنیم و با اخلاص در نیت و با توکل به خداوند متعال، پای در راه بنهیم که خود راه بگوید چسان باید برویم.
#مشاوره
#مطالعه
#کتاب
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121