eitaa logo
حسینیه مقتل
5.4هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
351 ویدیو
63 فایل
تماس با مدیر : @mostafapi1 حسینیه مقتل در تلگرام: https://t.me/hosenih_maghtal حسینیه مقتل در ایتا: eitaa.com/hosenih_maghtal 🔻 پیج حسینیه مقتل در اینستاگرام : https://www.instagram.com/payegahe_hoseinieh_maghtal
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ اربعین ۱۴۰۲ ✳️زائران محترم حسینیه مقتل میتوانند با لمس عبارت های زیر به روضه های مربوط به اربعین دسترسی پیدا کنند... ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ابان بن ابى عيّاش از سُليم بن قيس نقل می كند كه گفت : نزد عبدالله بن عباس در خانه‏ اش بودم، و گروهى از پيروان على(ع) با ما بودند، ابن عباس براى ما سخن مى‏ گفت. از جمله ماجرای هجوم را برای ما بازگو کرد‌. او گفت : ▪️《يَا إِخْوَتِي! تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)، فَأَقْبَلَ عُمَرُ حَتَّى ضَرَبَ الْبَابَ ثُمَّ نَادَى : يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ! افْتَحِ الْبَابَ‏!》 🔺اى برادران! بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) به درب خانه حضرت فاطمه(س) آمد و بر در كوبيد و فرياد زد : اى پسر ابوطالب! در را باز كن! حضرت فاطمه(س) فرمود : ▪️《يَا عُمَرُ مَا لَنَا وَ لَكَ لَا تَدَعُنَا وَ مَا نَحْنُ فِيهِ!》 🔸اى عمر! ما را به تو چه کار؟! ما را در مصيبت‏مان هم رها نمى‏ كنى؟ عمر گفت : ▪️《افْتَحِي الْبَابَ وَ إِلَّا أَحْرَقْنَاهُ عَلَيْكُمْ!》 🔺در را باز كن وگر نه آن را بر سر شما به آتش مى‏ كشيم. حضرت زهرا(س) فرمود : ▪️《يَا عُمَرُ! أَمَا تَتَّقِي اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ تَدْخُلُ عَلَى بَيْتِي وَ تَهْجُمُ عَلَى دَارِي؟》 🔹اى عمر! از خدا نمى‏ ترسى كه به سرايم درآمدى و به خانه‏ ام يورش آوردى؟! ▪️《فَأَبَى أَنْ يَنْصَرِفَ ثُمَّ دَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِي الْبَابِ فَأَحْرَقَ الْبَابَ ثُمَّ دَفَعَهُ عُمَر》 🔺عمر برنگشت، سپس آتش خواست، و درب خانه را آتش زد و در آتش گرفت.(۱) عمر هیزم ها را شعله ور می ساخت و خالد بن ولید، و ابوعبیده بن جراح و هم در حال جمع آوری هیزم بودند. و با شعله گرفتن هیزم ها آتش به در خانه سرایت کرد و دود وارد خانه شد، در حالی که حضرت فاطمه(س) پشت در نشسته بود! در این حال، قنفذ سعی می کرد در را باز کند تا به داخل خانه هجوم بیاورند. 😭حضرت فاطمه(س) برخاست و دو دست خود را بر دو طرف چهار چوب در گذاشت و با تمام بدن خود مانع باز کردن در شد. کم کم آتش به سوی در خانه رسید، در حالی که شعله می کشید و حرارت آن بر بدن و صورت حضرت فاطمه(س) می خورد. در آن لحظه ناگهان عمر چنان با لگد به در نیم سوخته زد که درب خانه باز شد. پیش از آنکه حضرت فاطمه(س) بتواند خود را کنار بکشد، در با تمام سنگینی بر آن حضرت(س) برخورد کرد و حضرت(س) بین در و دیوار قرار گرفت و بر همه بدن آن حضرت(س) آسیب رسید. در این هنگام حضرت(س) بر روی زمین افتاد و آتش همچنان شعله ورتر می شد و مهاجمین در این هنگام وارد خانه شدند. فشار در، بر بدن حضرت(س) به حدی بود که در همان لحظه حضرت محسن(ع) در رحم مادر به شهادت رسید. حضرت(س) در این هنگام صیحه ای زد و ناله زنان فرمود : ▪️《يَا أَبَتَاهْ! يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ؟》 🔸ای پدرم! ای رسول خدا(ص)! این چنین رفتار می شود با حبیبه ات و دخترت! سپس ناله زد: ▪️《آهِ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ》 🔺آه ای ! مرا دریاب! به خدا قسم فرزندی را که در رحم داشتم، کشته شد!(۲) ابن حجر عسقلانی می نویسد : ▪️《إنَّ عُمَرَ رَفَسَ فاطِمَةَ(س) حَتَّي أسقَطَت بمُحسِن(ع)》 🔺در این هنگام عمر به فاطمه(س) لگد زد که سبب سقط محسن(ع) گرديد.(۳) سپس حضرت(س) عاملین این کار را نفرین کرد. سپس از زمین برخاست وخود را به زحمت بلند کرد و از شدت جراحات و ضربات، بر دیوار تکیه داد. عمر خود می گوید : به طرف در رفتم، او استقامت کرد؛ با تازیانه بر دست هایش زدم، به دردش آورد، صدای ناله و گریه اش را شنیدم. ▪️《فَكِدْتُ أَنْ أَلِينَ وَ أَنْقَلِبَ عَنِ الْبَابِ فَذَكَرْتُ أَحْقَادَ عَلِيٍّ(ع) وَ وُلُوعَهُ فِي دِمَاءِ صَنَادِيدِ الْعَرَبِ، فَرَكَلْتُ‏ الْبَابَ》 🔹نزدیک بود دلم به رحم بیاید و برگردم که به یاد کینه های علی(ع) و حرص و ولع او در ریختن خون بزرگان عرب پس در حالی که او خود را به در چسبانده بود تا مانع شود با تمام توان لگدی به در زدم و ناگهان پشت در افتاد.(۴) در این هنگام عمر وارد خانه شده بود و قبل از رسیدن فضه بر هر دو صورت فاطمه(س) چنان سیلی زد، که چشمان حضرت(س) پر از خون شد. عمر که هنوز آتش کینه اش شعله ور بود، با لگد به سینه و پهلوی حضرت(س) زد. عمر با غلاف شمشیر، بی محابا بر هر دو پهلوی حضرت(س) می زد. ناگهان عمر را بر بازوی فاطمه(س) زد. ▪️《وَ ضَرَبَ عُمَرُ لَهَا بِالسَّوطِ عَلَی عَضُدِهَا حَتَّی صَارَ کَالدُّملَجِ الاَسوَدِ المُحتَرِقِ》 🔺عمر با تازیانه بر بازوی فاطمه(س) زد، تا اینکه؛ بازو و کتف ایشان مانند دستبدی سیاه، کبود شد.(۵) در این حال صدای حضرت(س) به «یا ابتاه!» بلند شد. 📚منابع: ۱)کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۸۶۴ ۲)بحار الانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴ ۳)لسان المیزان ابن حجر عسقلانی، ج۱، ص۴۰۶ ۴)بحار الأنوار مجلسی، ج‏۳۰، ص۲۹۴ ۵)الهدایه الکبری خصیبی، ص۴۰۷ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅مهاجمین و اصحاب سقیفه در پی اولین هجوم دسته جمعی، موفق شدند حصر را بشکنند و یاران و متحصنین پیرامون امام علی(ع) در خانه حضرت فاطمه(س) را به نوعی فراری دهند. پس در صدد اجرای دومین هجوم بودند و آن باز تهدید اهل خانه و ارعاب مردم توسط حکومت به واسطه عربده کشی ها و قدرت نمایی ها بود. از آنجایی که خیال مهاجمین از باب یاران متحصن راحت بود و تقریبا با فراری دادن آنها و گرفتن بیعت اجباری از آنان، نیمی از راه را رفته بودند، این بار ترس آنها از این بود که مردم مدینه از آنجایی که از نزدیک شاهد جریان هستند، شورش نکنند و در دفاع از اهل بیت رسول اکرم(ص) اقدامی انجام ندهند. پس ثمره هجوم دوم، منصرف کردن مردم نظاره گر مدینه از این اقدام بود. چون تجربه برای مهاجمین نشان داده بود که در هجوم اول وقتی بن خطاب برای آتش زدن خانه اقدام کرد، و اهل خانه را به سوزاندن تهدید نمود، در این هنگام مردم مدینه خطاب به او گفتند : ▪️《إِنَّ فِيهِ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) وَ وُلْدَ رَسُولِ اَللَّه(ص) وَ آثَارَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)!》 🔺تو قصد آتش زدن خانه فاطمه(س) را داری در حالی که در این خانه دختر و فرزندان و آثار و یادگاران حضرت رسول اکرم(ص) هستند؟ تا جایی که عمر در مقابل اعتراض مردم قدری عقب نشینی کرد و در مقابل مخالفت مردم گفت : ▪️《أَ تَرَوْنِي فَعَلْتُ ذَلِكَ؟ إِنَّمَا أَرَدْتُ اَلتَّهْوِيلَ!》 🔺آیا پنداشتید که من این کار را انجام می دهم؟ خواستم فقط با این عمل اهل خانه را بترسانم!(۱) مهاجمین می خواستند این حرف مردم و اعتراضشان دیگر در هجوم نهایی تکرار نشود و این هجوم صرفا برای هم رای کردن مردم با خود و یا حداقل مانع از تحریک شدن و شورش آنان بود که این هم به ثمر نشست. تا جایی که در تاریخ نقل نشده که در مقابل عربده کشی ها و قدرت نمایی های عمر بن خطاب در مقابل خانه حضرت فاطمه(س) کسی مخالفت کرده باشد. وقتی میدان کاملا از حامیان امام علی(ع) خالی شد، پس اهل سقیفه توانست با قلدری تمام شروع به عربده کشی و قدرت نمایی کنند که این عمل به نوعی باعث رعب مردمانی شد که در آن روز در آنجا تجمع کرده بودند ولی جرئت مخالفت نداشتند. عمر بن خطّاب بعدها به إبن‌ عباس گفت : آيا مى‌دانى چرا قوم شما [قريش‌]، شما را از جانشينى محمد(ص) منع كردند؟ ▪️《كَرِهُوا أَنْ يَجْمَعُوا لَكُمُ النُّبُوَّةَ وَالْخِلَافَةَ، فَتَبَجَّحُوا عَلَى قَوْمِكُمْ بَجَحًا بَجَحًا، فَاخْتَارَتْ قُرَيْشٌ لِأَنْفُسِهَا فَأَصَابَتْ وَوُفِّقَتْ》 🔺براى اين كه كراهت داشتند خلافت و نبوت براى شما باشد، در آن صورت فخر و غرور شما افزون مى‌شد؛ به همين دليل قريش خلافت را براى خود گذاشت و كار درستى كرد.(۲) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۲۸، ص۲۰۴ ۲)الكامل ابن اثیر، ج۲، ص۴۳۹ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅در این یورش بن خطاب به همراه بسیاری از مهاجمین بر در خانه حضرت فاطمه(س) تجمع کردند. علامه مجلسی می نویسد : ▪️《أَقْبَلَ عُمَرُ فِي جَمْعٍ كَثِيرٍ إِلَى مَنْزِلِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِِ(ع) فَطَالَبَهُ بِالْخُرُوجِ فَأَبَى فَدَعَا عُمَرُ بِحَطَبٍ وَ نَارٍ》 🔺عمر با جمع کثیری از افراد خود، به منزل امام علی(ع) آمد و از علی(ع) در خواست کرد که از خانه خارج شود، که امام علی(ع) از خروج اباء کرد و عمر در این هنگام آتش و هیزم طلب کرد.(۱) در این هجوم نه از دفاع متحصنین خبری بود و نه از اعتراض مردم مدینه! شهرستانی می نویسد : ▪️《وَ مَا كَانَ فِي الدَّارِ غَيرُ عَلِىِِّ(ع) وَ فَاطِمَةَ(س) وَ الحَسَنِ(ع) وَ الحُسَينِ(ع)》 🔺در آن روز غیر از علی(ع) و فاطمه(س) و حسنین(ع) کسی در خانه نبود.(۲) در این هنگام عمر فریاد زد : ▪️《واللهِ لأَحرُقَنَّ عَلَيكُم》 🔺به خدا قسم آتش را بر شما مسلط می کنم.(۳) پس در این هنگام؛ ▪️《خَرَجَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) إِلَيْهِمْ فَوَقَفَتْ عَلَى اَلْبَابِ》 🔺حضرت فاطمه(س) بر آنها خارج شد و در پشت در ایستاد و خطاب به عمر فرمود : ▪️《لاَ عَهْدَ لِي بِقَوْمٍ أَسْوَأَ مَحْضَراً مِنْكُمْ تَرَكْتُمْ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) جِنَازَةً بَيْنَ أَيْدِينَا وَ قَطَعْتُمْ أَمْرَكُمْ فِيمَا بَيْنَكُمْ فَلَمْ تُؤَمِّرُونَا وَ لَمْ تَرَوْا لَنَا حَقَّنَا كَأَنَّكُمْ لَمْ تَعْلَمُوا مَا قَالَ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ وَ اَللَّهِ لَقَدْ عَقَدَ لَهُ يَوْمَئِذٍ اَلْوَلاَءَ لِيَقْطَعَ مِنْكُمْ بِذَلِكَ مِنْهَا اَلرَّجَاءَ وَ لَكِنَّكُمْ قَطَعْتُمُ اَلْأَسْبَابَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ نَبِيِّكُمْ وَ اَللَّهُ حَسِيبٌ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ》 🔺در تمام عمر خود هيچ قومى را نمى‌شناسم كه بى‌وفاتر و بى‌عاطفه‌تر از شماها باشند، جنازۀ رسول خدا(ص) را نزد ما گذاشته و سرگرم كار خود و بدست آوردن خلافت شديد، نه مشورتى با ما نموديد و نه كمترين حقّى براى ما قائل شديد، گويا شما هيچ اطّلاعى از فرمايش پيامبر(ص) در روز غدير خم نداشتيد؟ به خدا سوگند در همان روز آنچنان امر ولايت را محكم ساخت كه جاى هر طمع و اميدى براى شما باقى نگذاشت، ولى شما آن را رعايت نكرده و هر رابطه‌اى را با پيامبرتان قطع نموديد.البتّه خداوند متعال ميان ما و شما حاكم خواهد فرمود.(۴) کلمات و عبارات نشانگر این بود که مخاطب حضرت فاطمه(س) نه تنها مهاجمین بود، بلکه شامل مردم مدینه هم می شد. عمر که ترس از تحریک و شورش مردم داشت، مجدد شروع به عربده کشی کرد. ▪️《فَأَقْبَلَ بِقَبَسٍ مِنْ نَارٍ عَلَى أَنْ يُضْرِمَ عَلَيْهِمُ اَلدَّارَ》 🔺عمر در دست خود شعله ای از آتش حمل می کرد که قصد به آتش کشیدن خانه فاطمه(س) را داشت.(۵) او می گفت : ▪️《اُحرِقُوا دَارَهَا بِمَن فِيهَا》 🔺خانه را با اهلش به آتش بکشید.(۶) در این هنگام حضرت فاطمه(س) او را دید و به او فرمود : ▪️《يَا اِبْنَ اَلْخَطَّابِ! أَ جِئْتَ لِتُحْرِقَ دَارَنَا؟》 🔺ای پسر خطاب! آیا آمده­ ای خانه ما را به آتش بکشی؟ عمر گفت : ▪️《نَعَمْ! أَوْ تَدْخُلُوا فِيمَا دَخَلَتْ فِيهِ اَلْأُمَّة》 🔺آری! مگر آن که با بیعت کنید چنانکه امت بیعت کردند.(۷) حضرت فاطمه(س) در این هنگام به درگاه الهی شکایت کرد و فرمود: ▪️《یَا أَبَتَاهُ! يَا رَسُولَ اللّهِ(ص)! أُنظُر مَا ذَا لَقِينَا بَعدَكَ مِن ابنِ الخَطَّابِ وَ ابنِ أَبِي قُحَافَةِ!》 🔺اى پدر! اى رسول الله(ص)! ما پس از تو چه ظلم ها كه از عمر بن خطاب و ابوبكر ابن ابى قحافه ديديم.(۸) و حضرت(س) این چنین شروع به استغاثه‌ کرد که چنان دلخراش بود که همان افرادی که آمده بودند، نزدیک بود دل‌هایشان شکافته و جگر هایشان پاره‌ پاره شود و به شدت گریستند و عده زیادی از آنها صحنه را ترک کردند. اما مهاجمین از کار شوم خود دست برنداشتند و همچنان به کار خویش ادامه دادند. 📚منابع: ۱)بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۲۰۴ ۲)الملل والنحل شهرستانی، ج۱، ص۷۱ ۳)تاریخ طبری، ج۲، ص۴۴۳ ۴)بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۲۰۴ ۵)عقد الفرید ابن عبد ربه، ج۴، ص۹۳ ۶)الملل والنحل شهرستانی، ج۱، ص۷۱ ۷)بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۳۳۹ ۸)عوالم العلوم بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۵۸۱ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
بن خطاب در طی نامه ای که به معاویه می نویسد، در آن نامه، جریان یورش وحشیانه خود و مهاجمین را به خانه امیرالمومنین(ع) و جسارت به حضرت فاطمه زهرا(س) شرح می دهد. عمر می گوید : بعد از سخنانی که آن روز بین من و فاطمه(س) زده شد، من خانه و اهلش را تهدید به آتش زدن کردم و گفتم : ▪️《إِنْ لَمْ يَخْرُجْ جِئْتُ بِالْحَطَبِ الْجَزْلِ وَ أَضْرَمْتُهَا نَاراً عَلَى أَهْلِ هَذَا الْبَيْتِ وَ أُحْرِقُ مَنْ فِيهِ، أَوْ يُقَادَ عَلِيٌّ إِلَى الْبَيْعَةِ》 🔺اگر علی(ع) از خانه خارج نشود، چوب و هیزم فراوانی خواهم آورد و خانه و اهلش را به وسیلۀ آن می سوزانم یا آنکه علی(ع) برای بیعت به مسجد بیاید. در این هنگام تازیانه را از دست قنفذ گرفتم و به خالد بن ولید گفتم : ▪️《أَنْتَ وَ رِجَالُنَا هَلُمُّوا فِي جَمْعِ الْحَطَبِ، فَقُلْتُ: إِنِّي مُضْرِمُهَا》 🔺تو و همراهانت به سرعت بروید و هیزم جمع کنید تا آن هیزمها را آتش بزنم. آنگاه فاطمه(س) از پشت در به من گفت : ▪️《يَا عَدُوَّ اللَّهِ! وَ عَدُوَّ رَسُولِهِ! وَ عَدُوَّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ! فَضَرَبَتْ فَاطِمَةُ يَدَيْهَا مِنَ الْبَابِ تَمْنَعُنِي مِنْ فَتْحِهِ فَرُمْتُهُ فَتَصَعَّبَ عَلَيَّ فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَاءً فَكِدْتُ أَنْ أَلِينَ وَ أَنْقَلِبَ عَنِ الْبَابِ فَذَكَرْتُ أَحْقَادَ عَلِيٍّ وَ وُلُوعَهُ فِي دِمَاءِ صَنَادِيدِ الْعَرَبِ، وَ كَيْدَ مُحَمَّدٍ وَ سِحْرَهُ، فَرَكَلْتُ‏ الْبَابَ وَ قَدْ أَلْصَقَتْ أَحْشَاءَهَا بِالْبَابِ تَتْرُسُهُ، وَ سَمِعْتُهَا وَ قَدْ صَرَخَتْ صَرْخَةً حَسِبْتُهَا قَدْ جَعَلَتْ أَعْلَى الْمَدِينَةِ أَسْفَلَهَا》 🔺ای دشمن خدا و دشمن رسول خدا(ص) و دشمن امیرالمؤمنین(ع)! پس فاطمه(س) دست خود را بر درب خانه گذاشت تا مرا از باز کردن درب، منع کند. به طرف در رفتم، استقامت کرد؛ با تازیانه بر دست هایش زدم، به دردش آورد، صدای ناله و گریه اش را شنیدم. نزدیک بود دلم به رحم بیاید و برگردم که به یاد کینه های علی(ع) و حرص و ولع او در ریختن خون بزرگان عرب و نیرنگ محمد(ص) و سحرش افتادم؛ پس در حالی که او خود را به در چسبانده بود تا مانع شود با تمام توان لگدی به در زدم ناگهان فریادی کشید که گمان کردم مدینه زیر و رو شد. در این هنگام فاطمه(س) ناله زنان گفت : ▪️《يَا أَبَتَاهْ! يَا رَسُولَ اللَّهِ! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ، آهِ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ》 🔺ای پدرم! ای رسول خدا(ص)! این چنین رفتار می شود با حبیبه ات و دخترت! آه ای ! مرا بگیر به خدا قسم فرزندی که در شکم داشتم کشته شد. ▪️《وَ سَمِعْتُهَا تَمْخَضُ‏ وَ هِيَ مُسْتَنِدَةٌ إِلَى الْجِدَارِ، فَدَفَعْتُ الْبَابَ وَ دَخَلْتُ فَأَقْبَلَتْ إِلَيَّ بِوَجْهٍ أَغْشَى بَصَرِي، فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّيْهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْضِ》 🔺صدای ناله اش را از درد سقط در حالی که به دیوار تکیه داده بود شنیدم. در را باز کردم و داخل شدم، به من چنان رو کرد که چشم هایم تاریک شد. از روی مقنعه طوری بر دو گونه اش زدم که گوشواره‌ها پاره شد و به زمین ریخت. در این هنگام علی(ع) از خانه بیرون آمد. همین که چشمم به او افتاد، به سرعت از خانه خارج شده و فرار کردم به خالد و و همراهانشان گفتم : از گرفتاری بزرگی رها شدم.(۱) 📚منبع : ۱)بحار الأنوار مجلسی، ج‏۳۰، ص۲۹۴ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، خود با وضعیت وخیم جسمی، درد بازو، صورت کبود شده، پهلو شکسته، چشمان کم سو، بدنی که دچار سوختگی شده و قلبی شکسته و پُر از غم، ماجرای هجوم و لطمات و صدمات وارده را، این گونه بیان می فرماید : ▪️《..فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا وَ أتَوا بِالنارِ لِیُحْرِقُوهُ وَ یُحْرِقُونا، فَوَقَفتُ بِعِضادَةِ البابِ وَ ناشَدتُهُم بِاللهِ وَ بِأبِی أن یَکُفُّوا عَنّا وَ یَنصُرُونا》 🔺بر درب خانه ی ما هیزم زیادی جمع کردند و آتش آوردند تا خانه و ما را آتش بزنند. من در پشت درب ایستاده بودم و آن‌ ها را به خدا و پدرم قسم می دادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند. ▪️《فَأخَذَ عُمَرُ السَّوطَ مِن یَدِ قُنفُذٍ ـ مَولی أبِی بَکرٍـ فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِی! فَالتَوی السَوطُ عَلی عَضُدِی، حَتّی صارَ کَالدُملُجِ وَ رَکَلَ البابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ ـوَ أنا حامِلٌ ـ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی》 🔺ناگهان تازیانه را از دست ـ غلام ابوبکر ـ گرفت و با آن به بازوی من زد. در این هنگام تازیانه دور بازوی من پیچید، به گونه ای که دور تا دور بازویم وَرَم کرد و مثل بازو بند شد و با پایش به درب لگد زد و درب را به روی من به عقب فشار داد و باز کرد ـ و من در آن هنگام باردار بودم ـ پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند. ▪️《فَضَرَبَنِی بِیَدِهِ حَتّی انتَثَرَ قُرطِی مِن اُذُنِی وَ جائَنِی المَخاضُ فَأسقَطتُ مُحْسِناً قَتِیلاً بِغَیرِ جُرمٍ!》 🔺سپس عُمَر چنان به صورتم سيلی زد به طوری که گوشواره هایم تکّه تکّه شده از گوشم جدا شدند و درد زایمان به سراغم آمد و مُحسن راـ که بی گناه بود- سقط کردم. 📋《فَهذِهِ اُمَّةٌ تُصَلِّی عَلَیَّ؟!! وَ قَد تَبَرَّاَ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنهُم، وَ تَبَرَّاتُ مِنهُم》 ♦️آیا این‌ ها مردمانی هستند که می خواستند بر جنازه ی من نماز بخوانند؟!! در حالی كه خداوند و فرستاده ی او از آنان بيزاری جسته‏ اند، من نيز از آنان برائت می ‏جويم.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۳۰، ص۳۴۹ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅اصحاب در طی این هجوم، درصدد شکستن تحصّن و پراکنده کردن متحصّنین و معترضین و یاران، از خانه امام علی(ع) بودند. در تاریخ اشاره دقیقی به تعداد افراد متحصن در خانه امام علی(ع) نشده است، ولی در روایتی مخالفین به تعداد دوازده نفر نام برده شده اند. شیخ صدوق می نویسد : ▪️《كَانَ اَلَّذِينَ أَنْكَرُوا عَلَى أَبِي بَكْرٍ جُلُوسَهُ فِي اَلْخِلاَفَةِ وَ تَقَدُّمَهُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) اِثْنَيْ عَشَرَ رَجُلاً مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ كَانَ مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ : خَالِدُ بْنُ سَعِيدِ بْنِ اَلْعَاصِ وَ اَلْمِقْدَادُ بْنُ اَلْأَسْوَدِ وَ أُبَيُّ بْنُ كَعْبٍ وَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ وَ أَبُو ذَرٍّ اَلْغِفَارِيُّ وَ سَلْمَانُ اَلْفَارِسِيُّ وَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ مَسْعُودٍ وَ بُرَيْدَةُ اَلْأَسْلَمِيُّ وَ كَانَ مِنَ اَلْأَنْصَارِ : خُزَيْمَةُ بْنُ ثَابِتٍ ذُو اَلشَّهَادَتَيْنِ وَ سَهْلُ بْنُ حُنَيْفٍ وَ أَبُو أَيُّوبَ اَلْأَنْصَارِيُّ وَ أَبُو اَلْهَيْثَمِ بْنُ اَلتَّيِّهَانِ وَ غَيْرُهُمْ》  🔺كسانی که با عمل أبوبكر و نشستن او در مسند خلافت مخالفت نمودند و او را انكار كردند، و به جانشینی امام علی(ع) اقرار و تصریح نمودند، دوازده نفر از مهاجرین و انصار بودند. از مهاجرين : خالد بن سعيد و مقداد بن اسود و ابی بن کعب و عمّار بن ياسر و أبوذر و سلمان و عبدالله بن مسعود و بريده اسلمى. و از انصار : خزيمة بن ثابت و سهل بن حنیف و أبوایوب انصاری و ابو ایوب انصاری و الهيثم بن التّيّهان بودند.(۱) اما در شمار این افراد، کسانی که در خانه حضرت فاطمه(س) حضور داشتند، فارسی، بن اسود، و بن عوام بودند. ابوبکر و مشاهده کردند که وقتی جمعی از مهاجران و انصار پیرامون علی بن ابی طالب(ع) گرد آمده اند و تا زمانی این افراد در کنار علی(ع) باشند، توانایی غلبه بر علی(ع) و اخذ بیعت از ایشان را نخواهند داشت. البته پیشتر عمر به متحصنین خانه دستور پراکنده شدن داده بود و به حضرت فاطمه(س) گفته بود : ▪️《اَيْمُ اَللَّهِ مَا ذَاكِ بِمَانِعِي إِنِ اِجْتَمَعَ هَؤُلاَءِ اَلنَّفَرُ عِنْدَكِ أَنْ آمُرَ بِتَحْرِيقِ اَلْبَيْتِ عَلَيْهِم》 🔺به خدا سوگند! اگر اجتماع این افراد در خانه تو ادامه داشته باشد، دستور خواهم داد تا خانه را بر آنها آتش بکشند.(۲) پس بدین ترتیب ابوبکر به عمر دستور داد که ابتدا اجتماع متحصنین را پراکنده سازد. ▪️《وَ إِنْ أَبَوْا فَقَاتِلْهُمْ》 🔺و اگر مقاومت کردند با آنها بجنگد.(۳) در پی این دستور، عمر بن خطاب به همراه برخی افراد از جمله خالد بن ولید و أسيد بن حضير و سلمة بن أسلم به درب خانه حضرت فاطمه(س) آمدند. عمر اهل خانه را خطاب قرار داد و فریاد کشید : ▪️《وَ اَلَّذِي نَفْسُ عُمَرَ بِيَدِهِ لَيَخْرُجَنَّ أَوْ لَأُحْرِقَنَّهُ عَلَى مَا فِيهِ》 🔺قسم به کسی که جان عمر در دست اوست يا اهالی خانه از خانه خارج مى‌ شوند يا خانه را با هر چه در آنست به آتش می كشم!(۴) طبری می نویسد : عمر بن خطاب گفت : ▪️《وَ اَللَّهِ لَأُحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ اَلْبَيْتَ أَوْ لَتَخْرُجُنَّ إِلَى اَلْبَيْعَةِ》 🔹به خدا قسم! خانه را بر شما به آتش می کشم، یا اینکه برای بیعت خارج شوید.(۵) در این هنگام زبیر بن عوام به همراه عده ای از متحصنین به بیرون خانه رفتند و با شمشیر بیرون از غلاف به مقابله با مهاجمین پرداختند. ✳️زبیر شمیشیر کشید و به آنان حمله کرد و گفت : ▪️《یَا مَعشَرَ بَنِی عَبدِالمُطلّبِ(ع)! أ یَفعَلُ هَذَا بِعَلِیِِّ(ع) وَ اَنتُم أَحیَاءُ؟》 🔺ای فرزندان عبدالمطلب شما زنده باشید و با علی(ع) چنین برخوردی شود؟! ولی در این هنگام پای زبیر لغزید و بر زمین افتاد و خالد بن ولید از پشت سنگی به زبیر زد که منجر به افتادن شمشیرش شد. و عمر شمشیر را برداشت و شکست.(۶) مهاجمین حمله بردند و او را دستگیر کردند و سایر متحصنین را همچنین یکی پس از دیگری محاصره و سپس دستگیر کردند. سپس حضرت فاطمه(س) بیرون آمد و آنان را تهدید به نفرین کرد. پس آنان برای مدتی عقب نشینی کردند تا دستور بعدی صادر گردد. حضرت فاطمه(س) با توجه به لزوم حفاظت از جان امیرمومنان(ع)، دستور خروج برخی دیگر از افراد متحصن را صادر کرد و فرمود : ▪️《فَانْصَرِفُوا عَنَّا رَاشِدِينَ》 🔺به صلاحدید خود عمل کنید و نزد من بازنگردید. متحصنین دیگر به خانه حضرت فاطمه(س) بازنگشتند و مهاجمین آنان را برای بیعیت اجباری نزد ابابکر بردند.(۷) اما اهل سقیفه همچنان دنبال بیعت از امام علی(ع) بود. 📚منابع : ۱)خصال شیخ صدوق، ج۲، ص۴۶۱ ۲)بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۲۰۸ ۳)العقد الفرید ابن عبد ربه، ج۵، ص۱۴ ۴)الاحتجاج شیخ طبرسی، ج۱، ص۸۰ ۵)تاریخ طبری، ج۲، ص۴۴۳ ۶)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۶ ۷)المصنّف ابن ابی شیبه، ج۷، ص۴۳۳ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅برخی از آنچه در کتب شیعه و اهل سنت درباره لطمات و صدمات وارده بر حضرت فاطمه زهرا(س) در طی حمله مهاجمین به خانه ایشان آمده است، عبارت است از : 1⃣ضرب :👇🏻 🔹بر پهلوها و پشت : نقل شده است : ▪️《فَمَاتَت وَ آثَارُ السِّیَاطِ بِجَنبِهَا》 🔺حضرت فاطمه(س) از دنیا رفت، در حالی که آثار تازیانه بر پهلوی او بود.(۱) و در روایتی : ▪️《ضَرَبَ قُنفُذُ فَاطِمَهَ(س) بِالسَّوطِ عَلَی ظَهرِهَا وَ جَنبَیهَا》 🔺 با تازیانه بر دو طرف پهلوی فاطمه(س) زد.(۲) 🔹بر دست : نقل شده است : ▪️《وَ ضَرَبَ یَدَ الصِّدِّیقَةِ الکُبرَی فَاطِمَةِ(س) بِالسَّوْطِ》 🔺و آن ملعون دست صدیقه کبری(س) را با تازیانه زد.(۳) ✳️در روایتی خود عمر می گوید : ▪️《فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا》 🔺با تازیانه بر دستانش زدم و او از آن ضربه من درد کشید.(۴) 🔹بر بازو : در روایتی از خود حضرت فاطمه(س) نقل شده است : ▪️《فَالتَوَی السَّوطَ عَلَی عَضُدِی، حَتَّی صَارَ کَالدُّملُجِ》 🔺عُمَر با تازیانه به بازوی من زد و مانند دستبندی سیاه، کبود شد.(۵) 2⃣شکستن شدن پهلو :👇🏻 نقل شده است که : ▪️《وَ کُسِرَت جَنبُهَا》 🔺و پهلویش شکسته شده است.(۶) در روایتی دیگر : ▪️《فَدَفَعَها فَکَسَرَ ضِلعَاً مِن جَنبِها》 🔺 بانو را به سمتی از خانه‌اش پرت کرد و استخوان دنده پهلویش را شکست.(۷) 3⃣لگد خوردن :👇🏻 نقل شده است : ▪️《إنَّ عُمَرَ رَفَسَ (بِرِجلِهِ) فَاطِمَةَ(س) حَتَّی أسْقَطَتْ بِمُحْسِنٍ(ع)》 🔺عُمر لگدی بر فاطمه(س) زد، در نتیجه، فاطمه(س) فرزندی که در رحم داشت، سقط شد.(۸) در روایتی دیگر : ▪️《لَکَزَهَا قُنفُذُ》 🔺 با لگد به سینه فاطمه زهرا(س) زد.(۹) 4⃣ضربه با غلاف شمشیر :👇🏻 نقل شده است : ▪️《فَرَفَعَ عُمَرُ السَّیفَ وَ هُوَ فِی غِمدِهِ فَوَجَاَ بِهِ جَنبَهَا》 🔺سپس عمر شمشير را بلند کرد، در حالی که در غلاف بود، پهلو های فاطمه(س) را مجروح ساخت.(۱۰) 5⃣فشار بین در و دیوار :👇🏻 نقل شده است : ▪️《وَ ضَغَطُوا سَیِّدَةَ النِّسَاءِ بِالبَابِ》 🔺سرور زنان را با درب مورد فشار قرار دادند.(۱۱) در روایتی دیگر : ▪️《ضَغَطَ عُمَرُ لَهَا بَینَ البَابِ وَ الحَائِطِ》 🔺عُمر، فاطمه(س) را بین در و دیوار فشار داد.(۱۲) در روایتی دیگر : ▪️《أنـَّهُ حَصَرَ فاطِمَةَ(س) فِی الْبابِ حَتّی أسْقَطَتْ مُحْسِناً》 🔺عمر، فاطمه(س) را چنان در میان در فشرد که محسن را سقط کرد.(۱۳) و در روایتی دیگر : ▪️《عَصَرَ عُمَرُ فَاطِمَةَ(س) خَلفَ البَابِ》 🔺  ؛ فاطمه(س) را پشت در فشرد.(۱۴) 6⃣سیلی به صورت :👇🏻 نقل شده است : ▪️《لَطَمَ وَجَهَ الزَّکِیَّةِ》 🔺عمر به صورت فاطمه زکیه(س) سیلی زد.(۱۵) در روایتی، خود عمر می گوید : ▪️《فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّيْهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْضِ》 🔺از روی مقنعه طوری بر دو گونه اش زدم که گوشواره‌ها پاره شد و به زمین ریخت.(۱۶) در روایتی دیگر : ▪️《لَطَمَهَا حَتَّی خَرَّت لِوَجهِهَا وَ جَبِینِهَا》 🔺 با سیلی فاطمه(س) را زد و او با صورت و پیشانی بر زمین آمد.(۱۷) در روایتی دیگر : ▪️《ثُمَّ لَطَمَهَا فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قُرْطٍ فِي أُذُنِهَا حِينَ نُقِفَتْ‏》 🔺سپس عمر، سیلی به صورت ایشان زد، که گویا میبینم که بر اثر سیلی او گوشواره از گوشش بر زمین افتاد.(۱۸) 7⃣زخمی شدن سینه توسط میخ در :👇🏻 نقل شده است : ▪️《وَ نَبَتَ مِسمَارُ البَابِ فِی صَدرِهَا》 🔺میخ در، به سینه فاطمه(س) فرو رفت.(۱۹) 8⃣سوختن صورت :👇🏻 از حضرت فاطمه(س) نقل شده است که : ▪️《وَ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النَّارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی》 🔺پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند.(۲۰) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 😭😭😭😭😭😭😭😭 📚منابع : ۱)الهجوم عبدالزهراء، ص۲۷۹ ۲)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۵۸۰ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۵۳، ص۱۴ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۳ ۵)الهدایه الکبری خصیبی، ص۱۷۹ ۶)نوادر الاخبار فیض کاشانی، ص۱۶۳ ۷)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۸۳ ۸)لسان المیزان ابن حجر عسقلانی، ج۱، ص۴۰۶ ۹)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۵۸۰ ۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۷ ۱۱)اثبات الوصیه مسعودی، ص۱۴۶ ۱۲)الصواعق المحرقه هیثمی، ص۵۱ ۱۳)اثبات الهداة حرّ عاملی، ج۳، ص۳۹۸ ۱۴)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۹۴۴ ۱۵)بحارالانوار مجلسی، ج۳۱، ص۱۲۶ ۱۶)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴ ۱۷)الهجوم عبدالزهراء، ص۳۳۶ ۱۸)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۵ ۱۹)الهجوم عبدالزهراء، ص۳۱۷ ۲۰)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۵۸۰ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅اسناد و خانه حضرت زهرا سلام الله علیها 7️⃣ابوالقاسم سليمان بن احمد طبراني(متوفی سال ۳۶۰ هجری قمری) در کتاب «المعجم الکبیر» می نویسد : 🔻«ابوبكر به هنگام مرگ، اموري را تمنا كرد و گفت : اي كاش سه چيز را انجام نمي دادم، سه چيز را انجام مي دادم و سه چيز را از رسول خدا سؤال مي كردم : 🔺«أمّا الثَّلاثُ اللاّئي وَدَدْتُ أنّي لَمْ أَفْعَلْهُنَّ، فَوَدَدْتُ أنّي لَمْ أَكُنْ أكْشِفَ بَيْتَ فاطِمَةَ وَ تَرَكْتُهُ» ✳️آن سه چيزي كه آرزو مي كنم كه اي كاش انجام نمي دادم، آرزو مي كنم اي كاش حرمت خانه فاطمه(سلام الله علیها) را هتك نمي كردم و آن را به حال خود واگذار می كردم! 📚منبع : معجم الكبير طبرانی، ج۱، ص۶۲ 8️⃣علی بن حسین مسعودی شافعی(متوفی سال ۳۴۶ هجری قمری) پیرامون هجوم به خانه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و آتش زدن منزل ایشان در کتاب «اثبات الوصیه» چنین می نویسد : 🔻«فَهَجَمُوا عَلَيْهِ وَ أَحْرَقُوا بَابَهُ وَ اِسْتَخْرَجُوهُ مِنْهُ كَرْهاً وَ ضَغَطُوا سَيِّدَةَ اَلنِّسَاءِ بِالْبَابِ حَتَّى أَسْقَطَتْ مُحَسِّناً» 🔺پس مهاجمین متوجه خانه امام علی(علیه السلام) شدند و بر ایشان هجوم بردند، درب خانه او را سوزاندند، و ایشان را بدون رضایت او از منزل خارج کردند، و حضرت فاطمه(س) را به وسیله درب طورى فشردند که (ع) خود را کرد. 📚منبع : اثبات الوصیة، ص۱۵۴ 9️⃣عمادالدین ابوالفداء اسماعیل بن علی بن محمود (متوفی سال ۷۳۲ هجری قمری) در کتاب «تاريخ أبي‌الفداء» یا «المختصر في أخبار البشر» پیرامون این قضیه هجوم می نویسد : 🔻«ثُمَّ إِنَّ أبابکر بَعَثَ عُمَرَ بنَ الخَطَّاب إِلَى عَلِیِِ(ع) وَ مَن معَهُ لِیُخرِجَهُم مِن بَیتِ فَاطِمةَ(س) و َقَالَ : إِِن أَبَوا عَلَیکَ فَقَاتِلهُم! فَأَقْبَلَ عُمَرُ [بِشَيءٍ] بِقَبَسٍ مِنْ‏ نَارٍ عَلَى‏ أَنْ‏ يُضْرِمَ‏ عَلَيْهِمُ الدَّار، فَلَقِیتهُ فَاطِمةُ(س) عَنهَا وَ قَالَت : إِلَى أینَ یَا ابنَ الخَطَّابِ؟ أجِئتَ لتَحرُقَ دَارَنَا؟ قال: نَعَم!» 🔺سپس ، را به سمت حضرت علی(علیه السلام) و همراهان آن حضرت(ع) فرستاد تا از خانه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) خارج شوند. ابوبکر گفت : اگر خارج نشدند، با آنان بجنگ! عمر با آتشی آمد تا خانه را بسوزاند. حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با او بر خورد کرد و فرمود : ای پسر خطاب! به کجا؟ آیا می خواهی خانه ما را آتش زنی؟! عمر گفت : آری! 📚منبع : المختصر فی تاریخ البشر، ج۱، ص۲۱۹ 🔟محب الدين أبو الوليد محمد بن محمد ابن الشحنة(متوفی سال ۸۱۵ هجری قمری) در کتاب «روض المناظر في علم الأوائل و الأواخر» می نویسد : 🔻«ثُمَّ إِنَّ عُمَرَ جَاءَ بَیتَ عَلِیِّ(ع) لیَحرُقَهُ عَلَى مَن فِیهِ، فَلَقِيَتْهُ فَاطِمَةُ(س) فَقَالَ : اُدخُلوا فِیمَا دَخَلَتْ فِيهِ الأُمَّةُ!» 🔺سپس بن الخطاب به سوی خانه ی علی آمد تا آن را بر سر کسانی که داخل آن هستند به آتش بکشد و فاطمه(س) وی را دید و عمر بن خطاب به او گفت : در آن چه امت بدان داخل شدند (یعنی بیعت با ابوبکر) داخل شوید. 📚منبع : روض المناظر، ص۱۰۱ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅اسناد و خانه حضرت زهرا سلام الله علیها 4️⃣احمد بن يحيي بن جابر بلاذری(متوفی سال ۲۷۰ هجری قجری) در کتاب «انساب الاشراف» می نویسد : 🔻«إِنَّ أَبابَكر أَرْسَلَ إلي عَليٍّ يُريدُ الْبَيْعَةَ فَلَمْ يُبايِعْ، فَجاءَ عُمَرُ وَ مَعَهُ فَتيلةٌ! فَلَقيَِتْهُ فاطِمَةُ عَلَي الْبابِ فَقالَتْ فاطِمَةُ(س) : يَابْنَ الْخَطّاب، أَتَراكَ مُحْرِقاً عَليَّ بابي؟ قالَ: نَعَمْ، وَذلِكَ أَقْوي فيما جاءَ بِهِ اَبُوكِ!» 🔺 به دنبال علی(عليه السلام) فرستاد تا بيعت كند، ولي علي(عليه السلام)از بيعت امتناع ورزيد. سپس همراه با فتيله (آتش زا) حركت كرد، و با حضرت فاطمه(س) در مقابل باب خانه روبه رو شد، فاطمه(س) فرمود : ای فرزند خطّاب! مي بينم درصدد سوزاندن خانه من هستی؟! عمر گفت : آری! اين كار كمك به چيزي است كه پدرت براي آن مبعوث شده است! 📚منبع : أنساب الأشراف، ج۱، ص۵۸۶ 5️⃣محمد بن جریر طبری(متوفی سال ۳۱۰ هجری قمری) در کتاب «تاریخ الطبری» می نویسد : 🔻«أتي عُمَرُ بنُ الْخَطّابِ مَنْزِلَ عَليٍّ(ع) وَ فيهِ طَلْحَةٌ وَ الزُّبَيْرُ وَ رِجالٌ مِنَ الْمُهاجِرِينَ، فَقالَ وَاللهِ لاََحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ أَوْ لَتَخْرُجَنَّ إلي الْبَيْعَةِ، فَخَرَج عَلَيْهِ الزُّبيرُ مُصْلِتاً بِالسَّيْفِ فَعَثَرَ فَسَقَطَ السَّيْفُ مِنْ يَدِهِ، فَوَثَبُوا عَلَيْهِ فَأَخَذُوهُ» 🔺 بن خطّاب به خانه امام علی(علیه السلام) آمد در حالي كه  و  و گروهي از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وي رو به آنان كرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش مي كشم مگر اينكه براي بيعت بيرون بياييد. زبير از خانه بيرون آمد در حالي كه شمشير كشيده بود، ناگهان پاي او لغزيد، شمشير از دستش افتاد و ديگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند. 📚منبع : تاريخ طبری، ج۲، ص۴۴۳ 6️⃣شهاب الدين احمد معروف به ابن عبد ربه اندلسي(متوفی سال ۴۶۳ هجری قمری) در كتاب «العقد الفريد» می نویسد : 🔻«فَأمّا عَليٌّ(ع) وَ الْعَبّاسُ وَ الزُّبَيرُ فَقَعَدُوا فِي بَيْتِ فاطِمَةَ(س) حَتّي بَعَثَ إِلَيْهِمْ أَبُوبَكْرُ، عُمَرَ بْنَ الْخَطّابِ لِيُخْرِجَهُمْ مِنْ بَيْتِ فاطِمَةَ(س) وَ قالَ لَهُ : إنْ أَبَوْا فَقاتِلْهُمْ، فَأَقْبَلَ بِقَبَس مِنْ نار أَنْ يُضرِمَ عَلَيْهِمُ الدّارَ، فَلَقِيَتْهُ فاطِمَةُ(س) فَقالَ : يَا ابْنَ الْخَطّابِ أَجِئْتَ لِتَحْرِقَ دارَنا؟! قالَ : نِعَمْ، أوْ تَدْخُلُوا فيما دَخَلَتْ فيهِ الأُمَّةُ!» 🔺امام علي(ع) و عباس و  در خانه حضرت فاطمه(س) نشسته بودند كه ، بن خطّاب را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه(س) بيرون كند و به او گفت : اگر بيرون نيامدند، با آنان بجنگ! عمر بن خطّاب با مقداري آتش به سوي خانه حضرت فاطمه(س) رهسپار شد تا خانه را بسوزاند، ناگاه با فاطمه(س) روبه رو شد. فاطمه(س) فرمود : آمده ای خانه ما را بسوزانی؟ عمر گفت : آری! مگر اينكه در آنچه امّت وارد شدند، شما نيز وارد شويد. 📚منبع : العقد الفرید، ج۵، ص۱۳ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅اسناد و خانه حضرت زهرا سلام الله علیها 1⃣ بن ابی شیبه کوفی(متوفی سال ۲۳۵ هجری قمری) در کتاب «المصنف ابن ابی شیبه» می نویسد : بن خطاب به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) گفت : 🔻«وَايْمُ اللَّهِ مَا ذَاكَ بِمَانِعِي إِنِ اجْتَمَعَ هَؤُلَاءِ النَّفَرُ عِنْدَكِ أَنْ أَمَرْتُهُمْ أَنْ يُحَرَّقَ عَلَيْهِمِ الْبَيْتُ» 🔺به خدا سوگند که چیزی مانع از آن نمی شود كه اين افرادی که در خانه تو جمع شده اند را دستور دهم تا خانه را بر اهل آن بسوزانند! 📚منبع : المصنف، ج۷، ص۴۳۲ 2⃣عبدالله بن مسلم بن قتيبه دينوری(متوفی سال ۲۷۶ هجری قمری) در کتاب «الامامة و السیاسة» می نویسد : 🔻«إنّ أبابَكْر ِتَفَقَّدَ قَوْماً تَخَلَّفُوا عَنْ بَيْعَتِهِ عِنْدَ عَليّ كَرَّمَ اللهُ وَجْهَهُ فَبَعَثَ إِلَيْهِمْ عُمَرُ فَجاءَ فَناداهُمْ وَ هُمْ في دارِ عَليٍّ، فَأَبَوْا أَنْ يَخْرُجُوا فَدَعا بِالْحَطَبِ وَ قالَ : وَالَّذي نَفْسُ عُمَرَ بِيَدِهِ لَتَخْرُجَنَّ أَوْ لأَحْرَقَنَّها عَلي مَنْ فيها، فَقيلَ لَهُ : يا أبا حَفص! إِنَّ فيها فاطِمَةَ فَقالَ، وَإِنْ!» 🔺 از كساني كه از بيعت با او سر برتافتند و در خانه علی(ع) گردآمده بودند، سراغ گرفت و  را به دنبال آنان فرستاد، او به درِ خانه علی(ع) آمد و همگان را صدا زد كه بيرون بيايند و آنان از خروج ازخانه امتناع ورزيدند در اين موقع عمر هيزم طلبيد و گفت : به خدايي كه جان عمر در دست اوست بيرون بياييد يا خانه را با شما آتش مي زنم! مردي به عمر گفت : ای اباحفص! (كنيه عمر) در اين خانه، فاطمه(ص) دختر پيامبر است! عمر گفت : باشد! 📚منبع : الامامة و السیاسة، ج۱، ص۲۱ 3⃣احمد بن ابی یعقوب(متوفی سال ۲۹۲ هجری قمری) در کتاب «تاریخ الیعقوبی» می نویسد : 🔻«فَأَتَوا في جَماعَةٍ حَتّى هَجَمُوا الدّارَ و دَخَلُوا الدّارَ فَخَرَجَت فاطِمَةُ فَقالَت : وَاللّه ِلَتَخرُجُنَّ أو لَأَكشِفَنَّ شَعري وَلَأَعِجَّنَّ إلَى اللّه! فَخَرَجوا وخَرَجَ مَن كانَ فِي الدّارِ» 🔺مهاجمین با گروهى آمدند تا به خانه برند. آنان داخل خانه شدند در حالی که فاطمه(عليها السلام) بيرون آمد و فرمود : به خدا سوگند، يا بيرون رويد، يا موهايم را باز و پريشان مى كنم و به خدا شِكوه مى برم! پس آنان بيرون رفتند و هر كس هم درون خانه بود، بيرون آمد. 📚منبع : تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲۶ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔻هجوم به خانه فاطمه زهرا (س) ▪️الف)تاریخ هجوم ✳️بر خلاف آنچه امروزه تصور عمومی است، شواهد موجود از آن حکایت دارد که حمله به خانه حضرت صدیقه طاهره (س)  قریب 50 روز پس از رحلت رسول خدا (ص) رخ داده است، نه سه روز پس از آن. علاوه بر نکاتی که تاکنون گفته شد، می توان به قراینی که در پی می آید نیز به عنوان مؤید این مدعا اشاره نمود: 🔺1- بنا بر روایت هشام بن سالم از امام صادق (ع)، پس از رحلت رسول خدا (ص)، حضرت فاطمه (س) هر هفته، روزهای دوشنبه و پنج شنبه به زیارت قبور شهدا [در احد] می رفتند.[86] در روایت محمود بن لَبید نیز به استمرار بر این کار توسط آن حضرت اشاره شده است.[87]  😭با توجه به روایت سلیم بن قیس از سلمان فارسی، حضرت فاطمه (س) پس از هجوم دشمنان به خانه شان، دچار چنان مصدومیتی شدند که منجر به بستری شدن ایشان گردید و همین وضعیت تا زمان شهادتشان ادامه یافت. 🔺2- چنان که گذشت، غصب فدک، ده روز پس از شهادت پیامبر (ص) رخ داد. توجه به عبارت های موجود در منابع کهن در توصیف چگونگی راه رفتن حضرت صدیقه طاهره (س) هنگام رفتن به مسجدالنبی برای ایراد , احتمال وقوع حمله در روزهای نخست را منتفی می سازد. در توصیف چگونگی حرکت آن حضرت آمده است: 🔸«مَا تخْرِمُ مِشْیتُهَا مِشْیةَ رَسُولِ اللَّهِ (ص)»[89]؛ 🔹راه رفتن ایشان هیچ تفاوتی با راه رفتن رسول خدا (ص) نداشت. 🔺3- در خطبه فدکیه با وجود اعتراض حضرت فاطمه (س) به دیگر رفتارهای غاصبان خلافت، هیچ اشاره ای به هجوم دشمنان به بیت ایشان نشده است و این حکایت از آن دارد که تا زمان القای خطبه، یعنی روز دهم پس از رحلت رسول خدا (ص)، هجومی صورت نگرفته بوده است. 🔺4- همان گونه که گذشت، امیرمؤمنان (ع) پس از بازگشت لشکر اسامه، چندین شب حضرت صدیقه (س) را سوار بر مرکبی می نمودند و برای اتمام حجت به درِ خانه مهاجران و انصار می بردند. این واقعه، خود گویای سلامت آن بانو تا آن ایام است؛ چرا که در صورت سقط جنین و مجروح بودن بدن، همراهی با امیرمومنان (ع) برای ایشان امکان نداشت. 🔺5- پیش تر اشاره شد که «بریده بن حصیب اسلمی» پس از بازگشت سپاه اسامه، به میان قومش رفت و اعلام کرد که تا وقتی حضرت علی (ع) بیعت نکند من بیعت نخواهم کرد. قوم او نیز گفتند: تا وقتی بریده بیعت نکند، ما بیعت نخواهیم کرد[90]. این گزارش حکایت از آن دارد که تا زمان بازگشت سپاه اسامه، هنوز گروه حاکم موفق به اخذ بیعت از امیرالمؤمنین (ع) نشده بودند، نتیجه آنکه تا زمان بازگشت سپاه اسامه، هنوز هجوم به خانه فاطمه زهرا (س) رخ نداده است، و اصلاً می توان گفت: همین اعلام مخالفت بریده و قومش یکی از عوامل تصمیم غاصبان خلافت به هجوم و یکسره کردن مسئله مخالفت حضرت علی (ع) بوده است. 🔺6- در روایت صاحب مصباح الانوار از امام باقر (ع) آمده است: بیماری حضرت فاطمه (س) 50 شب پس از وفات رسول خدا (ص) آغاز شده است.[91] در دیگر روایت این کتاب، به نقل از امام باقر (ع) آمده است: حضرت فاطمه (س) 60 روز پس از وفات رسول خدا (ص) بیمار شدند و سپس بیماری ایشان شدت گرفت. برخی از محققان برای جمع میان این دو روایت، آغاز بیماری حضرت فاطمه (س) را 50 روز پس از رحلت رسول خدا (ص) و شدت گیری بیماری ایشان را 10 روز پس از آغاز آن دانسته اند.[92] با توجه به اینکه به لحاظ تاریخی، برای بیماری حضرت فاطمه (س) هیچ سببی بجز مصدومیت ناشی از هجوم به خانه ایشان گزارش نشده است، می توان نتیجه گرفت: هجوم به خانه حضرت فاطمه (س) 50 روز پس از رحلت رسول خدا (ص) رخ داده است. 📚[86] (کلینی، 1363، ج 3، ص 228؛ ج 4، ص 561) 📚[87] (خزاز، 1401 ق، ص 198) 📚[88] (سلیم بن قیس، 1405ق، ج 2، ص 588) 📚[89] (سیدمرتضی، 1410ق، ج4 ص 71؛ طبرسی، 1386ق، ج 1، ص98) 📚[90] (سید مرتضی، 1410ق، ج3 ص243) 📚[91] (مجلسی، 1403ق، ج43 ص201 به نقل از: مصباح الانوار) 📚[92] (یوسفی غروی، 1417ق، ج4، ص141) ♻️ادامه دارد... ✅ @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ چقدر شبیه غلامعلی هستیم؟! 👈🏻 «شاعر و مداح اهل بیت (ع) شهید غلامعلی رجبی» @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ مطالب👈🏻 ۱۴۰۲ ✳️ ✳️ 🔻برای مشاهده ی مطلب مورد نظر نوشته های زیر را لمس بفرمایید: ▪️ (ره) ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ رض ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ س ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ رض ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ 🔻جنایات : ▫️ ▫️ ▫️ ▫️ ▫️ ▫️ ▫️@hosenih_maghtal
سلام الله علیها 🔹 خروش فاطمه و تصمیم او بر نفرین 🔸عیّاشی روایت کرده است (پس از بیرون بردن علی (ع) از خانه) فاطمه (س) بیرون آمد و به ابوبکر رو کرد و فرمود: 🔸«آیا می‌خواهید شوهرم را از دستم بگیرید و مرا بیوه کنید، سوگند به خدا اگر دست از او برندارید، موی سرم را پریشان می‌کنم و و کنار قبر پدرم می‌روم و به درگاه خدا ناله می‌کنم». آنگاه فاطمه (س) دست حسن و حسین (ع) را گرفت و از خانه بیرون آمد تا کنار قبر پیامبر (ص) برود. 🔸حضرت علی (ع) از جریان آگاه شد و به سلمان فرمود: برو فاطمه (س) دختر محمّد (ص) را دریاب (گوئی) دو طرف مدینه را می‌نگرم که بلرزه درآمده و در زمین فرومی‌روند، سوگند به خدا اگر فاطمه (س) موی خود را پریشان کند و گریبان چاک نماید و کنار قبر پیامبر (ص) برود و به پیشگاه خدا ناله نماید، دیگر مهلتی برای مردم مدینه باقی نمی‌ماند و زمین همه‌ی آنها را در کام خود فرو می‌برد. 🔸سلمان با شتاب نزد فاطمه (س) آمد و عرض کرد: «ای دختر محمّد! خداوند پدرت را مایه‌ی رحمت جهانیان قرار داده است، به خانه بازگرد و نفرین مکن». فاطمه (س) فرمود: ای سلمان، آنها می‌خواهند علی (ع) را به قتل برسانند، صبرم تمام شده، بگذار کنار قبر پدرم بروم و مویم را پریشان کنم گریبان چاک نمایم، و به درگاه پروردگار بنالم. 🔸سلمان عرض کرد: «من ترس آن دارم، مدینه به لرزه درآید و زمین دهان باز کند و مردم را در خود فروببرد! علی (ع) مرا نزد شما فرستاده است و فرموده که به خانه بازگردی و از نفرین نمودن منصرف شوی». 🔸در این هنگام حضرت زهرا (س) فرمود: 🔹اِذاً اَرْجِعُ وَ اَصْبِرُ وَ اَسْمَعُ لَهُ و اُطِیعُ 🔸: «در این صورت (چون شوهرم فرموده) به خانه بازمی‌گردم و صبر می‌کنم، و سخن آن حضرت را می‌پذیرم و از او اطاعت می‌کنم». 🔸علّامه طبرسی در کتاب احتجاج نقل می‌کند که امام صادق (ع) فرمود: وقتی علی (ع) را از خانه‌اش بیرون آوردند، تمام بانوان بنی‌هاشم از خانه‌های خود بیرون آمدند تا نزدیک قبر رسول خدا (ص) رفتند، حضرت فاطمه (س) صدا زد: «پسر عمویم را آزاد کنید، سوگند به خداوندی که محمّد (ص) را به حق مبعوث نمود، اگر او را رها نکنید، مویم را پریشان می‌کنم، و پیراهن پیامبر (ص) را بر سرم می‌افکنم، و در درگاه خدا ناله می‌کنم، ناقه‌ی صالح پیغمبر در پیشگاه خدا، گرامی‌تر از فرزندان من نیست». 🔸سلمان می‌گوید: نزدیک فاطمه (س) بودم سوگند به خدا دیدم که پایه‌ی دیوارهای مسجد رسول خدا (ص) از زمین جدا و گشوده می‌شود، که اگر کسی خواسته باشد می‌تواند از آن عبور نماید، نزدیک رفتم و عرض کردم «ای بانوی بزرگوار و ای سرور من! خداوند پدرت را مایه‌ی رحمت جهان قرار داد، شما سبب عذاب مردم نشوید، فاطمه (س) از زمین جدا و گشوده می‌شود، که اگر کسی خواسته باشد می‌تواند از آن عبور نماید، نزدیک رفتم و عرض کردم «ای بانوی بزرگوار و ای سرور من! خداوند پدرت را مایه‌ی رحمت جهان قرار داد، شما سبب عذاب مردم نشوید، فاطمه (س) به خانه‌ی خود مراجعت نمود، و شکاف مسجد بهم پیوست، بطوری که غبار از پایه مسجد برخاست و در بینی ما رفت. 🔸محدّث بزرگ شیخ کُلینی از امام باقر و امام صادق (ع) نقل می‌کند که فرمودند: «وقتی که کار آن گروه آن گونه به پیش رفت، فاطمه (س) لباس عمر را گرفت و به طرف زمین کشید و سپس فرمود: سوگند به خدا ای پسر خطاب! اگر من از آن اکراه نداشتم که بلا به بی‌گناهان برسد، البتّه می‌دانی که سوگند یاد می‌کردم و به خدا پناه می‌بردم و به زودی خداوند خواسته‌ام را اجابت می‌کرد». 🔸و نیز روایت شده: وقتی که علی (ع) را از خانه بیرون آوردند، فاطمه (س) پیراهن رسول خدا (ص) را بر سرش نهاد، دست حسن و حسین علیهماالسلام را گرفت، و نزد ابوبکر آمد و گفت: «ای ابوبکر مرا با تو چکار، که می‌خواهی فرزندانم را یتیم کنی و شوهرم را از دستم بگیری؟، سوگند به خدا اگر درست بود، موی سرم را پریشان می‌نمودم، و به درگاه خدا شیون می‌کردم». 🔸شخصی از هواداران ابوبکر، به ابوبکر گفت: «شما چه تصمیمی دارید؟ آیا می‌خواهید همه‌ی مردم به هلاکت برسند؟!» (آنگاه علی (ع) را رها کردند) علی علیه‌السلام دست زهرا (س) را گرفت و او را به خانه برد. 🔹و در روایت دیگر آمده امام باقر (ع) فرمود: وَاللَّهِ لَوْ نَشَرتْ شَعْرَها ما تُواطُرّاً «سوگند به خدا، اگر فاطمه (س) مویش را پریشان می‌کرد، همه‌ی مردم می‌مردند». -------------------------------------------------- 📘 (ره) رض ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal