eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
292 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
باز غم راه نفس بر قلب پیغمبر گرفت باز از دریای ایمان، آسمان گوهر گرفت در میان هالۀ غم چهرۀ حیدر گرفت بهترین یار محمّد را، اجل در بر گرفت باز از سنگ حوادث قلب پیغمبر شکست بر دل شیر خدا، داغ ابوطالب نشست.. @hosenih او مسلمانی مجاهد، رهبری آگاه بود کوه پیش کفّۀ ایمان او چون کاه بود با محمّد همدم و همسنگر و همراه بود مثل فرزندش علی، یار رسول الله بود فاش گفتم فاش گویم گر ابوطالب نبود این چنین ختم رسل بر مشرکین غالب نبود نور ایمان بر فلک می‌رفت از رخسار او شاد می‌شد خواجۀ لولاک از دیدار او با ملک پرواز کرده جعفر طیّار او فاتح احزاب و خیبر حیدر کرار او.. بود در موج شدائد چشم پیغمبر به او می‌سزد تا او به حیدر نازد و حیدر به او.. @hosenih او چو دریا بود و حیدر گوهر رخشان او با محمّد از ازل خورده گره پیمان او شیر حق از کودکی پروردۀ دامان او بود سنگین‌تر ز خلقت کفّۀ ایمان او این سخن بس در جلال و اعتبار و رفعتش بر محمّد گشت عام‌الحزن سال رحلتش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از حسینیه مقتل
🏴 ۲۶ رجب سالروز وفات حضرت ابوطالب علیه السلام تسلیت باد ✅نام او عبدمناف و کنیه او ابوطالب بود. حضرت ابوطالب(ع) با حضرت فاطمه بنت اسد، مادر بزرگوار امام علی(ع) نسبت عمو زادگی داشتند. یعنی هاشم جدّ مشترک هر دو آنها بوده است. پس در نتیجه فرزندان این دو بزرگوار از هر دو طرف (پدر و مادر) بنی هاشمی محسوب می شوند. تا جایی که مرحوم اربلی درباره امام علی(ع) می نویسد : 📋《أَوَّلُ هَاشِمِيٍّ وَلَدَهُ هَاشِمٌ مَرَّتَيْنِ》 ♦️امام علی(ع) نخستین هاشمى نسبى است كه از دو طرف به هاشم مى‏ رسد.(۱) ابوطالب(ع) دارای چهار پسر به ترتیب به نام‌ های طالب، عقیل، جعفر و علی(ع) بود. ابن عباس می گوید : 📋《كَانَ بَيْنَ طَالِبٍ وَ عَقِيلٍ عَشْرُ سِنِينَ وَ بَيْنَ عَقِيلٍ وَ جَعْفَرٍ عَشْرُ سِنِينَ وَ بَيْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِيٍّ(ع) عَشْرُ سِنِينَ وَ كَانَ عَلِيٌّ(ع) أَصْغَرَهُمْ》 ♦️فاصله سنی هر کدام از پسران ابوطالب، ده سال بود که کوچکترین آنها امام علی(ع) بود.(۲) ابوطالب(ع) از آنجایی که عیال وار بوده و از وضعیت فقر و تنگدستی برخوردار بود، بدین جهت جعفر تحت سرپرستی عمویش عباس و امام علی(ع) تحت تربیت و پرورش حضرت رسول اکرم(ص) قرار گرفت و جعفر تا زمانی که اسلام آورد و مستغنی گردید، در خانه عمویش زندگی می‌کرد.(۳) اما عقیل نزد خود ابوطالب ماند و ابوطالب نیز او را بسیار دوست می داشت. روزی امیرالمؤمنین(ع)، به حضرت رسول اکرم(ص) عرضه داشت : 📋《یَا رَسُولَ اللهِ(ص)! إنَّکَ لَتُحِبُّ عَقِیلَاً؟》 ♦️ای رسول خدا(ص)! آیا شما عقیل را دوست دارید؟ حضرت(ع) فرمود: 📋《أَی وَاللهِ! إنِّی لَاُحِبُّهُ حُبَّینِ، حُبَّاً لَهُ وَ حُبَّاً لِحُبِّ أَبِی طَالِبِِ(ع) لَهُ》 ♦️آری! من عقیل را از دو جهت دوست دارم! یکی این که؛ عقیل را به خاطر خودش دوست دارم و یکی هم این که؛ عقیل محبوب پدرش ابوطالب(ع) بود و به خاطر اینکه ابوطالب(ع) عقیل را دوست داشت، دوستش دارم.(۴) ابوطالب پس از وفات پدرش عبدالمطلب، سرپرستی برادرزاده‌اش، حضرت محمد(ص) را بر عهده گرفت و در  ماجرای رسالت رسول اکرم(ص)، به شدت از او حمایت کرد. ابن شهر آشوب می نویسد : وقتی لحظات آخر عمر عبدالمطلب(ع) فرا رسيد، پسرانش را جمع کرد و سفارش رسول اکرم(ص) را به آن ها نمود. عبدالمطلب گفت : 📋《مُحَمَّدٌ(ص) يَتِيمٌ فآوُوهُ وَ عَائِلٌ فَأَغْنُوهُ اِحْفَظُوا وَصِيَّتِي فِيهِ》 ♦️محمد(ص) يتيم است و او را سرپرستی کنيد و نيازمند است او را بي نياز کنيد و وصيت و سفارش مرا درباره او حفظ کنيد! ابولهب گفت : من اين کار را خواهم کرد؟ عبدالمطلب به او گفت : 📋《كُفَّ شَرَّكَ عَنْهُ!》 ♦️شرّت را از او بازدار! عباس اظهار داشت : من اين کار را به عهده خواهم گرفت! عبدالمطلب به او گفت : 📋《أَنْتَ غَضْبَانُ لَعَلَّكَ تُؤْذِيهِ》 ♦️تو مرد خشمناکی هستی، می ترسم او را آزار بدهی! ابوطالب(ع) گفت : من اين دستور را اجرا مي کنم و کفالت او را به عهده مي گيرم؟ عبدالمطلب به او گفت : آری! تو سرپرستی او را به عهده گير! و سپس بدنبال اين سخن، خطاب به حضرت محمد(ص) گفت : 📋《يَا مُحَمَّدُ(ص)! أَطِعْ لَهُ!》 ♦️ای محمد! از وی اطاعت کن! حضرت محمد(ص) فرمود : 📋《يَا أَبَهْ! لاَ تَحْزَنْ فَإِنَّ لِي رَبّاً لاَ يُضِيعُنِي》 ♦️پدرجان! غمگين مباش مرا پروردگاري است که تباهم نخواهد کرد و به حال خود وانخواهد گذارد. 📋《فَأَمْسَكَهُ أَبُو طَالِبٍ فِي حَجْرِهِ وَ قَامَ بِأَمْرِهِ يَحْمِيهِ بِنَفْسِهِ وَ مَالِهِ وَ جَاهِهِ فِي صِغَرِهِ مِنَ اَلْيَهُودِ  اَلْمُرْصِدَةِ لَهُ بِالْعَدَاوَةِ وَ مِنْ غَيْرِهِمْ مِنْ بَنِي أَعْمَامِهِ وَ مِنَ اَلْعَرَبِ قَاطِبَةً اَلَّذِينَ يَحْسِدُونَهُ عَلَى مَا آتَاهُ اَللَّهُ مِنَ اَلنُّبُوَّةِ》 ♦️پس از آن پس، ابوطالب(ع)، رسول اکرم(ص) را در کنار خود گرفت و با جان و مالش از او حمايت کرد و او را از خطرات یهود و برخی از عموزادگان که حسادت رسول اکرم(ص) را به خاطر مقام نبوتی که نصیب ایشان شده بود، را در دل می پروراندند، حفظ نمود.(۵) حضرت رسول اکرم(ص) از ابوطالب و فاطمه بنت اسد مادر امام علی(ع) همواره به عنوان پدر و مادر خویش یاد می کرده است. عبدالله بن عباس می گوید : هنگامی که فاطمه بنت اسد وفات نمود، رسول اکرم(ص) گریست و به امام علی(ع) فرمود : 📋《رَحِمَ اللَّهُ اُمَّکَ یَا عَلِیُّ(ع)! اَمَا اِنَّهَا اِنْ کَانَتْ لَکَ اُمّاً فَقَدْ کَانَتْ لِی اُمّاً》 ♦️خداوند مادرت را بیامرزد! اگر مادر تو بود، مادر من هم بود.(۶) ابن سعد می‌نویسد : 📋《لَمَّا تُوُفِّيَ عَبْدُالْمُطَّلِبِ قَبَضَ أَبُو طَالِبٍ رَسُولَ اللَّهِ(ص) إِلَيْهِ فَكَانَ يَكُونُ مَعَهُ! وَكَانَ أَبُو طَالِبٍ لا مَالَ لَهُ وَ كَانَ يُحِبُّهُ حُبًّا شَدِيدًا لا يُحِبُّهُ وَلَدَهُ وَكَانَ لا يَنَامُ إِلَّا إِلَى جَنْبِهِ وَ يَخْرُجُ فَيَخْرُجُ مَعَهُ》 ادامه مطالب :👇 @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
♦️هنگامی که عبدالمطلب(ع) رحلت نمود، ابوطالب(ع) [طبق وصیت] وکالت رسول اکرم(ص) را بر عهده گرفت. ابوطالب هر جا می رفت، برادر زاده یتیم خود را نیز با خود می برد. ابوطالب توجهی ویژه ای به رسول اکرم(ص) داشت و بیش از فرزندانش به او محبت و نیکی می‌ورزید. بسترش را در کنار بستر خود قرار می‌داد و می‌کوشید همواره او را همراه خود داشته باشد. 📋《وَ كَانَ يَخُصُّهُ بِالطَّعَامِ وَكَانَ إِذَا أَكَلَ عِيَالُ أَبِي طَالِبٍ جَمِيعًا أَوْ فُرَادَى لَمْ يَشْبَعُوا وَإِذَا أَكَلَ مَعَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ(ص) شَبِعُوا فَكَانَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يُغَذِّيَهُمْ قَالَ : كَمَا أَنْتُمْ حَتَّى يَحْضُرَ ابْنِي!》 ♦️بهترین غذا را برای وی فراهم می‌ساخت و ابوطالب همیشه هنگام غذا خوردن به فرزندان خود می‌گفت : صبر کنید تا پسرم (محمد) بیاید.(۷) در یکی از سفرهایی که ابوطالب به تجارت رفته بود، رسول اکرم(ص) را نیز با خود برد. در این سفر حضرت(ص) در میان بچه ها و کودکان مشغول بازی بود که شخصی پرسید : اسمت چیست و پدر و مادرت کیانند؟ رسول اکرم(ص) فرمود : ♦️《أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ أَنَا يَتِيمٌ لَا أَبَ لِي وَ لَا أُمَّ》 نامم محمد بن عبدالله است و من یتیمم و پدر و مادری ندارم! در اینجا وقتی ابوطالب(ع) این سخن را شنید؛ 📋《فَبَکَی و عَانَقَهُ أَبُو طَالِبٍ وَ قَبَّلَهُ ثُمَّ أَلْبَسَهُ جُبَّةً مِصْرِيَّةً وَ دَهَّنَ رَأْسَهُ وَ شَدَّ دِينَاراً فِي رِدَائِهِ》 ♦️گریست و او را به آغوش کشید و بوسید و سپس جبّه ای مصری بر تن او پوشاند و به موهایش روغن زد و دیناری در ردای او ریخت.(۸) گزارش‌های تاریخی از حمایت‌های بی‌دریغ ابوطالب از رسول اکرم(ص) در برابر فشارها و تهدیدهای قریش نسبت به رسول اکرم(ص) حکایت دارد. با آنکه در زمان بعثت رسول خدا(ص) ۷۵ سال داشت، با رسول اکرم(ص) در انجام رسالتش همراه شد و در دیدارها و گفتگوهایش با سران قریش، رسما حمایت خویش را از او اعلام کرد. پیامبراکرم(ص) در روز وفات ابوطالب فرمود : تا زمانی که ابوطالب زنده بود قریش از من ترس و واهمه داشت.(۹) شیخ مفید می نویسد : هنگام درگذشت ابوطالب، جبرئیل بر رسول اکرم(ص) نازل گردید و به ایشان گفت : 📋《اُخْرُجْ مِنْ مَكَّةَ فَقَدْ مَاتَ نَاصِرُكَ》 ♦️از مکه خارج شو که یاوری در این شهر نداری!(۱۰) ابوطالب دو منصب رفادت (مهمانداری حاجیان) و سقایت (آب‌رسانی به حاجیان) را در مکه بر عهده داشت. رسول اکرم(ص) روز وفات ابوطالب در حالی که به شدت محزون بود و می‌گریست، و به امیر مؤمنان دستور غسل و کفن او را داد و برای وی طلب رحمت کرد و هنگامی که به محل دفن وی رسید، فرمود : 📋《أَمَا وَ اَللَّهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَ لَأَشْفَعَنَّ فِيكَ شَفَاعَةً يَعْجَبُ لَهَا اَلثَّقَلاَنِ》 آن گونه برای تو طلب آمرزش و شفاعت می‌کنم که جن و انس دچار شگفتی شوند.(۱۱) امام صادق(ع) درباره ایمان ابوطالب(ع) می فرماید : 📋《إِنَّ مَثَلَ أَبِی طَالِبٍ مَثَلُ أَصْحَابِ الْکَهْفِ أَسَرُّوا الْإِیمَانَ وَ أَظْهَرُوا الشِّرْکَ فَآتَاهُمُ اللَّهُ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ》 ♦️ابوطالب مانند اصحاب کهف بود که ایمان را پنهان داشتند و اظهار شرک کردند. بدین روی، خداوند دو بار به آنها اجر و پاداش داد.(۱۲) 📋《وَ اللَّهِ إِنَ‏ إِيمَانَ‏ أَبِي‏ طَالِبٍ‏ لَوْ وُضِعَ فِي كِفَّةِ مِيزَانٍ وَ إِيمَانُ هَذَا الْخَلْقِ فِي كِفَّةِ مِيزَانٍ لَرَجَحَ إِيمَانُ أَبِي طَالِبٍ عَلَى إِيمَانِهِم‏》 ♦️اگر ايمان ابوطالب را در يک کفه ترازو و ايمان اين مردم را در کفه ديگر قرار دهند، ايمان ابوطالب فزونی خواهد داشت.(۱۳) نمونه‌ای از اشعار ابوطالب در مدح رسول اکرم(ص) : 📋《أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّا وَجَدْنَا مُحَمَّدًا نَبِیَِّا کَمُوسَی خُطَّ فِی أَوَّلِ الْکتُبِ وَأَنَّ عَلَیهِ فِی الْعِبَادِ مَحَبَّةً وَلَا خَیرَ مِمَّنْ خَصَّهُ اللَّهُ بِالْحُبِّ》 ♦️آیا نمی‌دانید که ما او (محمد) را مانند موسی پیامبر یافته‌ایم و نام و نشان او در کتاب‌های آسمانی قید گردیده است، و بندگان خدا محبت مخصوصی به وی دارند، و نباید درباره کسی که خدا محبت او را در دل‌هایی به ودیعت گذارده ستم کرد.(۱۴) پیکر ابوطالب در مکه، کنار قبر پدرش عبد المطلب، درقبرستان حُجون به خاک سپرده شد. حضرت(ص) آن سال را «عام الحُزن» نامید. 📚منابع : ۱)کشف الغمة اربلی، ج۱، ص۵۹ ۲)الخصال شیخ صدوق، ص۱۸۱ ۳)تاریخ طبری، ج۲، ص۵۸ ۴)امالی شیخ صدوق، ص۱۲۸ ۵)مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۳۵ ۶)امالی شیخ صدوق، ص۳۹۱ ۷)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۱، ص۹۶ ۸)مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۳۵ ۹)انساب الاشراف بلاذری، ج۲، ص۲۸۸ ۱۰)ایمان ابی طالب(ع) شیخ مفید، ص۲۴ ۱۱)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۷۶ ۱۲)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۴۴۸ ۱۳)بحار الانوار مجلسی ج۳۵، ص۱۱۲ ۱۴)السیرة النبویة ابن هشام، ج۱، ص۳۵۲ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
قَالَ رَسُولُ اللَّه‏ صلی الله علیه و آله: مَا زَالَتْ قُرَيْشٌ كَاعَّةً عَنِّي حَتَّى مَاتَ أَبُو طَالِب‏ حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: همیشه قریش از من واهمه داشت، تا وقتی که ابوطالب از دنیا رفت. 📕كشف الغمة(ط - القديمة)، ج‏۱، ص۱۶ @hosenih_maghtal
🔴 جوابیه به اراجیف گویی دهباشی @dobeity_robaey
این محفل ختم رُسل، یا بزم شکر داور است این حلقه ی ذکر علی، یا بعثت پیغمبر است مبعث شب وصف علی، نه جای ذکر دیگر است هرگز نپنداری جدا، جانِ نبی از حیدر است اینگونه از شبهای سال، این لیلة المحیا سر است عید رسول الله شد، افضل ز اعیاد خدا ختم رسل شد مصطفی، بهر ولای مرتضا @hosenih دانی چرا مبعوث شد بهر رسالت مصطفا تا که خدا فرمان دهد او را پیِ امرِ ولا تنها نه در خمّ غدیر، از قبل فرمودش خدا: حیدر ولی اللهی اَش، باشد همه اسرارِ ما دین آسمانی بی ستون باشد به یمنِ مرتضا هر جا که احمد پر کشد، آنجا نظر گاه علیست مافوقِ طاقِ عرشِ حق، خطّ گذرگاه علیست اصلاً برای مصطفی، سرمایه ی پیغمبری در عرش و فرش و برّ و بحر، یکجاست صوت حیدری معراج نه، غارِ حرا نه، نزد قرب داوری صوتِ علی زد حرف اول را، نه صوت دیگری یعنی علی غیر از خدا، بر هر که دارد سروری صوتِ علی، آهنگ زیبای دلِ پیغمبر است با این صدا او آشنا، از ابتدا تا آخر است بعثت حقیقت دارد اما، این حقیقت با علیست قرآن شریعت دارد اما، این شریعت با علیست احمد طریقت دارد اما، این طریقت با علیست دینش هدایت دارد اما، این هدایت با علیست عترت ولایت دارد اما، این ولایت با علیست دانی که سرّ مصطفی در چیست ، هم وِردِ لبش یک روح در دو کالبد، این است اصلِ مطلبش این عید را ذکر علی، بالاتر از هر مطلبی است ما مدحِ مولا را اگر داریم بر لب، از نبی است هر کس که با این ره مخالف باشد از ما اجنبی است ذکر علی، ذکر جوانمردان به هر روز و شبی است این ذکر ، زینت بخشِ مَه رویان به هر لعلِ لبی است ذکرِ سماوات و زمین، حیدر امیر المومنین بعثت همین است و همین، حیدر امیر المومنین @hosenih احمد به جرم عشقِ او، در جنگ ابرویش شکست زهرا برای یاری اش، در کوچه بازویش شکست اصلا حسن، با ذکر نام او، گُلِ رویش شکست آری حسینش در تهِ گودال، ابرویش شکست با سنگ کوفی حرمتِ زینب، ز هر سویش شکست ذاتِ پیامِ جاودانِ بعثتِ احمد، علیست قرآن بخوان، جانِ کلامِ خالقِ سرمد، علیست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مرا امشب رها کرده است بر بال دعا احمد که اینگونه شده ذکرم میان ربنا احمد به دور سجده هایش کعبه می گردد نمی دانم چه دیده از خدای خود در این غار حرا احمد @hosenih خدا را در صفات اعظم خود دیده یک چله تجلی میکند من بعد، از ذات خدا احمد چهل سال است جبریل امین در پشت درمانده تکلم می کند حالا میان طور با احمد نباید گفت نور و فوق کل نور جایی که ندارد در میان آسمان هم ردپا احمد نمی خوانیم احمد را بدون ذکر یا الله نمی گوییم بسم الله را بی اذن یا احمد صدا از عالم بالاست از حیدر الی حیدر نمی بینیم در افلاک جز احمد الی احمد نمی دانم به معشوقش کنم تشبیه یا عاشق علی وقتی که می گوید به سلمان، کُلُّنا احمد نمی خوابد کسی در جای احمد جز علی یعنی ندارد جانشینی بعد خود جز مرتضی احمد شدم در قاب قوسین چهار ابرو چه سردرگم نفهمیدم کجای شعر علی بود و کجا احمد برای دیدن شأن نزول فاطمه بوده تنزل کرده در دنیا اگر از ابتدا احمد @hosenih اذان سر می دهند از عرش، با نام علی اکبر تجلی می کند هربار در کرببلا احمد بُرش دادند شاید خرد گردد آینه اما... فقط تکثیر می کردند از آیینه ها احمد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شد قلبمان مسرور، إقرأ باسم ربّکْ شد عیش؛ جفت و جور، إقرأ باسم ربّکْ ختم الرُسُل شد انتخاب از جانب حق جبریل شد مأمور، إقرأ باسم ربّکْ @hosenih تا در حرا نوبت به آیاتِ «علق» شد شد ذکر کوه طور، إقرأ باسم ربّکْ پوشانده شد رخت رسالت بر محمد(ص) در هاله ای از نور، إقرأ باسم ربّکْ با صوت زیبایت بخوان! پیغمبری کن چشم حسودان کور، إقرأ باسم ربّکْ تا گُر بگیر بولهب؛ تا اینکه باشی- از شرّ شیطان دور، إقرأ باسم ربّکْ لات و هبل را ریشه کَن کن! دختران را آزاد کن از گور، إقرأ باسم ربّکْ @hosenih باید بخوانی! چونکه از پروردگارت صادر شد این دستور، إقرأ باسم ربّکْ امشب به عشقِ بعثتِ تو کنج قران این آیه شد منظور، إقرأ باسم ربّکْ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گیسوی تو برای پریشان شدن بس است چشم ات برای سر به بیابان شدن بس است دلدار اگر تویی به خدا که برای ما بیدل‌ترین قبیله ی دوران شدن بس است هر روز پای "یار" قَبا چاک می زنیم کِی گفته ایم پاره گریبان شدن بس است از خیل معجزات تو،یک مهربانی ات کُفّار را برای مسلمان شدن بس است قدری ز دستپُخت خدیجه به ما بده نانش برای بوذر و سلمان شدن بس است مبعوث می شوی که بگویی به ابتران دختر برای کوثرِ قرآن شدن بس است تدریس نکته های ولایت شناسی ات ما را برای طفل دبستان شدن بس است تو آمدی نشان بدهی راه و چاه چیست آئینه دار پرتو خورشید و ماه کیست @hosenih قرآن بخوان که سینه به سینه صدا شویم از گورهای جهل ابوجهل،پا شویم قرآن بخوان که با نفحات بهشتی ات قدری عوض شویم،کمی با خدا شویم این دست ها به شوق قنوتت بلند شد تا تکّه ای ز پازِل این "ربّنا" شویم بالی برای پر زدن ما درست کن تا جبرئیل های مقیم حرا شویم همراه چار قبله ی توحید آمدی تا بندگان کعبه ی آل عبا شویم بر روی شانه ات بنشینیم لحظه ای لبخند شاد کودکی کوچه‌‌ها شویم پُشت در حریم تو از اولیا پُر است ای کاش بین آن همه ما نیز جا شویم فردای حَشر منصبمان پادشاهی است امروز اگر قرار بر این شد گدا شویم فانوسِ راه را به یدالله داده ای می خواستی که با علی ات آشنا شویم یک هشتم عدس به علی عشق داشتن... گفتی که کافی است ز آتش رها شویم ما را علی علیِ تو اینجا کشانده است پائین پای غار حرایت نشانده است @hosenih بال ملک کجا و بلندای بام تو از کهکشان بُرون زده حدِّ مقام تو ای کعبه ی نگاه تو صدها بِلال ساز "قبله"، نماز خوانده به بیتُ الحرام تو ذکر مدام اهل وِلا یا محمد است جان تمام شیعه به قربان نام تو اما تو آمدی که بگویی علی که بود این داستان نهفته شده در قیام تو "هرکس علی شناخت،خدا را شناخته" این بود جانِ مطلب و اصلِ پیام تو معراج هم اگر بروی..،دردِدل کنی جز مرتضی کسی نشود هم کلام تو "یا اهل بیت پاکِ خداوند لایزال" هر ثانیه شنیده شد این اَلسَّلام تو یک نیمه ی تو "فاطمه" شد،آن یکی "علی" حالا بگو که سجده کنم بر کدام تو!؟ طبق حدیث قدسی لولاک..،گفته اند: زهراست مقتدای "علی" و امام "تو" از نور این دو ،پرتوِ قرآن درست شد با "مرتضی" و "فاطمه" ایمان درست شد @hosenih سرمایه ی محبت زهراست دینمان یعنی که فاطمه است دلیل یقینمان او بانی تفاخُر حق بر ملائکه است: "او فاطمه است،بنده ی خلوت گُزینمان" در حشر او سواره و باقی پیاده اند آن بی مثال‌بانوی بالا نشینمان در دست فاطمه است کلید دَر جَنان از باغ های اوست بهشتِ بَرینمان حوریّه ای که با دمِ اُمّید بخش خویش هجده نفس رسیده به داد زمینمان آن مادری که صبح قیامت یکی یکی با مِهر مادرانه کُنَد دست چینمان باید کسی شبیه علی همسرش شود آئینه دار جلوه ی پیغمبرش شود @hosenih امّا پس از تو حرمت حیدر شکسته شد آیه به آیه سوره ی کوثر شکسته شد دیگر کسی به عترتتان اعتنا نکرد این نخل ریشه دار تناور شکسته شد در کوچه راه فاطمه ات سَد شد ای پدر در کوچه گوشواره ی دختر شکسته شد سیلی چنان به صورت زهرای تو گرفت آورده‌اند گونه ی مادر شکسته شد آتش به جان لانه ی آل نبی زدند بال و پر کبودِ کبوتر شکسته شد او را چنان زدند که "مسمار" سرخ شد او را چنان زدند که "در" سرشکسته شد ما در عزای دختر تو گریه می کنیم عُمری برای دختر تو گریه می کنیم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای کاش که غم رود ز دل‌ها بیرون امضا بشود ظهور مولا، اکنون... ما مبعث ختم الانبیا را گوییم تبریک به "حضرت خدیجه خاتون" شاعر: @dobeity_robaey
از خاک تا به خاک تربت فرق دارد جنات هم جنت به جنت فرق دارد ما سعیمان این است این شبها نمیریم در مسلک عاشق ریاضت فرق دارد پایی که مشهد میرود رفته مدینه هرچند به ظاهر مسافت فرق دارد هرروز مبعوث نماز صبح صحنیم پبش رضا صور قیامت فرق دارد یک‌ غار کوچک عرش را جاداده در خود با چشم باطن وسع و وسعت فرق دارد وقتی وظیفه گفتن از اوصاف مولاست پس مطمئنا این نبوت فرق دارد یا ایها المزمل از جا زود برخیز حرف از علی شد باز آقا زود برخیز @hosenih چهل سال رفت و نوبت پیغمبری شد حالا در این ام القری چه محشری شد خواندی به محض این‌ بسم رب زهرا فورا لبت از ذکر کوثر کوثری شد قرآن بخوان که دوره غربت تمام است قرآن بخوان دوران مرگ کافری شد هر آیه شأنی از علی را داشت باخود یعنی که قرآن هم از اول حیدری شد از آن زمانی که سرت بر پای مولاست تاج سر شیعه عجب تاج سری شد از عالم زر پیشمرگت بود آقا از عالم زر کار حیدر حیدری شد پرواز یعنی یاعلی و یا محمد اعجاز یعنی یاعلی و یا محمد @hosenih راحت برو راحت بیا هرجا علی هست اصلا چرا احساس غربت تا علی هست فورا برو بتخانه را ویران سرا کن حالا که روی شانه ات آقا علی هست بفرست از مکه بیاید تا مدینه باشد خیالت جمع از زهرا! علی هست.. سنگ جنون خوردی ازین و آن اگرچه.. مجنون تویی در رتبه لیلا علی هست در دره گیر افتاده ای آرام هستی یاران‌ اگرچه رفته اند اما علی هست خورشید را هم‌ چند ساعت جابجا کرد مث تو سکاندار این دنیا علی هست خورشید شد حتی به شب تابید حیدر راحت میان بسترت خوابید حیدر @hosenih اینروزها اشکی روان داری دوباره چشم تر و قدی کمان داری دوباره مستوره ها در بین هر محمل نشستند دلشوره ی یک کاروان داری دوباره مانند آن بعضی که‌ زینب در گلو داشت بغض گلویی بی کران داری دوباره اکبر کنار دست زینب ایستاده حسرت به این تازه جوان داری دوباره روبنده ها برروی صورت ها نشسته روضه برای دختران داری دوباره سقا به روی دوش مشکش را گرفته داغ قد این پهلوان داری دوباره داغی به یاد ازدحام کوچه بازار... از خنده و زخم زبان داری دوباره آقا دگر باغ و بهارت رفتنی شد آرامش این روزگارت‌ رفتنی شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه کاری با حرا کردی محمد حرا را کبریا کردی محمد فدای تو که با اسلام نابت جهان را با صفا کردی محمد * کتاب عشق را شیرازه کردیم که اسلامِ تو ، پُر آوازه کردیم لباسِ فاخرِ پیغمبری را به قدّ و قامتت اندازه کردیم * به کوه نور تابیدی چنان ماه مخور غصه که پیروزی در این راه رسول ما خیالت جمع باشد که همراه تو می گردد یدالله * اساس شرک از بنیان شکستند سران فتنه و طغیان شکستند زمانی پرچمت افراشتی تو ابوجهل و ابوسفیان شکستند * به حق ، چشم ترت هم یاعلی گفت خدیجه همسرت هم یا علی گفت زمانی دین خود ابلاغ کردی قویّاً حیدرت هم یا علی گفت * تو را مُهر نبوت بر جبین خورد به دردِ تو امیرالمومنین خورد علی وقتی که با تو کرد بیعت نظام کفر یکجا بر زمین خورد * درِ فیضت همیشه بازِ باز است همیشه پیرو تو سرفراز است خدا میخواهد این را تا قیامت همیشه پرچمت در احتزاز است شاعر: @dobeity_robaey
"اِقْرَاء" كه ميان آسمان ها و كرات نازل شده است بار ديگر بركات جبريل امين دسته گلى آورده ست تقديم رسول مهربانى،"صلوات" @dobeity_robaey
🌹شب و روز مبعث، شب و روز زیارتی امیرالمؤمنین(ع) 🌹 بر گوش می رسد ز حرا بانگ یا علی باشد شب زیارت شیر خدا علی پر میکشد دلم شب مبعث سوی نجف در حیرتم نبی شده مبعوث یا علی یک نور بوده اند از اول دو تا شدند این مصطفی محمد و این مرتضی علی پس میروی اگر به نجف زیر لب بگو یا مرتضی محمد و یا مصطفی علی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صدا چندین و چندین بار می پیچید می پیچید در آن ابعاد کم، بسیار می پیچید می پیچید که إِقْرَاء یامحمد یا محمد یا محمد...هان صدا در لا به لای غار می پیچید می پیچید @hosenih بخوان با نام رب خویش :من خواندن نمی دانم صدا در گوش با اصرار می پیچید می پیچید به پایش نوح می افتاد ابراهیم می افتاد به دورش حیدر کرار می پیچید می پیچید محمد آمد از غار حرا اما هنوز آن صوت؛ میان کوه با تکرار می پیچید می پیچید همان طوری که می آمد عبا مثل گیاهی سبز به پای مرد پیچک وار می پیچید می پیچید و تا گردد فدایی رسول الله،چون عالم؛ به دور فرق او دستار می پیچید می پیچید و اللهم با تاکید بر آل محمد هم در آن شب در دل اذکار می پیچید می پیچید @hosenih محمد آمد و حیدر بغل واکرده و تا صبح دمادم یار دور یار می پیچید می پیچید و چون که شد علی نقطه برای باء بسم الله؛ نبی دورش چنان پرگار می پیچید می پیچید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آمد اگرچه نور او از ابتدا بوده است این ابتدا یعنی خدا بوده است تا بوده است این ابتدا یعنی خدا در لحظه خلقت محو تماشای جمال مصطفی بوده است @hosenih این ابتدا یعنی محمد در شب ایجاد تنها نبود از ابتدا با مرتضی بوده است این ابتدا تفسیر لولاک است ای مردم جایی که خلقت علتش خیرالنسا بوده است این ابتدا مشکات در مشکات در مشکات نور است و یعنی نور زهرا مجتبی بوده است این ابتدا نور حسین است و یقین دارم آغاز خلقت در زمین کربلا بوده است این ابتدا این ابتدا این ابتدا یعنی عالم همه در سایه آل کسا بوده است این ابتدا یعنی که ما هم بوده ایم آن روز صبح الست آری جواب ما بلی بوده است این ابتدا از ‌صبح در ازل جاری است وقتی خدا فکر شب بوده است مبدأ شده غار حرا ، مقصد غدیر خم این ابتدا از ابتدا بی انتها بوده است @hosenih با وحدهو وحده ، خدا ما را یکی می خواست این دین و این مذهب کجا از هم جدا بوده است در پرده می گویم مسلمان ! این تو این تاریخ سرّ وجود لا فقط نون لنا بوده است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خط به خط احبار در تورات، سرگردان تو راهبان‌ هر واژه در انجیل، بی سامان تو @hosenih ای اشارت های موسی! یک جهان دیوانه ات ای بشارت های عیسی! یک جهان حیران تو در کمال اشتیاق انجیل و تورات و زبور آمدند اینک به استقبال از قرآن تو نام تو اشک است روی گونه ی اهل کتاب آتش شوق است در جان و دل سلمان تو در پریشان‌حالی این سجده های شب‌زده آفتاب جاودان، پیشانی تابان تو جان به لب شد این کویر تشنه از سوز عطش کاش دریایی شود از جاریِ باران تو @hosenih یا اباالقاسم! دل ما خانه ی مهر علی است ای رسول مهربانی! جان ما و جان تو... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در غار حرا سینجلی می‌گویند از نور نبی و از ولی می‌گویند تثلیث مسیحیان شکست و زین بعد الله محمد و علی می‌گویند * انوار شگفت ایزدی می‌آید با جاه و جلال احمدی می‌آید آنروز خدیجه دید از غار حرا یک دسته گل محمدی می‌آید * فرمود خدا که دین حق غالب هست تا هست نبی برای حق طالب هست پیروزی از آنِ دینِ احمد باشد وقتی که علی ابن ابی طالب هست * در آرزوی آل علی می‌گردند هی آمده دنبال علی می‌گردند جبریل رسید و گفت در عرش فقط دورِ سر تمثال علی می‌گردند * لطف ازلیِ بی نهایت این است توحید و نبوت و امامت این است باید که به بعثت حقیقی برسیم معنی ادامه دار بعثت این است شاعر: @dobeity_robaey
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز پنهان ز خواهر می کنی چشم ترت را شاید ندیدی اشک های خواهرت را بار سفر بستی مدینه شعله ور شد در یاد دارم آن نگاه آخرت را @hosenih ام البنین روی سرت قرآن گرفته تا پر کند یکبار جای مادرت را گریه طبیعی بود هنگامی که بردی نوزاد چندین روزه ات را همسرت را اما نفهمیدم چرا آهی کشیدی وقتی نظر کردی قد آب آورت را فقدان پیغمبر دوباره می شد احساس وقتی که می بردی علی اکبرت را یا که بگو آوردن خلخال ممنوع یا که درآور گوشوار دخترت را @hosenih از چشم های عمهء سادات پیداست آماده کرده بوسه های حنجرت را من آرزو دارم فقط زینب نبیند روزی سر و موی پر از خاکسترت را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز غمگینم و شوقِ لبالب از بیانم میرود دارد غریب و خسته یارِ مهربانم میرود دار و ندارم از وطن رخت سفر را بسته و سست است زانوانم و تاب و توانم میرود @hosenih ای شهر پُر اندوه، ای کابوس ِ کوچه الوداع با خاطراتِ از مدینه مرثیه خوان میرود مقصد به ظاهر کعبه اما راهیِ مقتل شده پشت سرش اشکی روان از دیدگانم میرود آورده با خود هر چه دارد را که قربانی کنَد خورشید و ماه و کهکشان و آسمانم میرود وقتِ اذان زل میزند تا بر علیِ اکبرش(ع) یک بغض دردآلود، در صوتِ اذانم میرود در هر قدم با غصه و دلشورهٔ زینب(س) مدام یک داغِ دائم شعله ور در استخوانم میرود بر خاک می نشیند و تا آب می نوشد حسین(ع) جان میدهم! آرامش از روح و روانم میرود @hosenih این کاروان با آه بسته بند محمل را اگر- بند دلم شد پاره چون جانِ جهانم میرود بیتابم و دلواپسم! تندی نکن! آرامتر... «ای ساربان آهسته ران کآرام جانم میرود»! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گفته بودم، که به هر جا بروی می آیم گر چه آواره به صحرا بشوی می آیم گفته بودم، به سفر یا به حضر یار توام در غم و درد و بلا، مونس و غمخوار توام زینب آن نیست که تنها بگذارد بروی ترسم ای یوسفِ من، طعمه گرگان بشوی @hosenih مادرم پیرهنی بافته بر قامت تو بر تنت کن، که عدو نشکند این حرمت تو آری امنیتِ مظلوم دگر رفته ز دست کار خونبار شده، پیکر و سر رفته ز دست دانم ای سرورِ من، وقت قیام است حسین نوبت ریختنِ خونِ امام است حسین کاش یک مو ز سرت کم نشود، سرورِ من کاش جای تنِ تو، لِه بشود پیکر من خواب دیدی که ترا خوانده شهادت، آری و مرا خوانده خدا بهرِ اسارت، آری تو که اَسرارِ دلِ خواهر خود میدانی مو پریشان شدنِ من به غمت اَرزانی وقت آن است که بار و بُنه را بربندیم چندتا معجرِ محکم، همه بر سر بندیم وقتِ آن است که بر امر تو معطوف شویم شاهدِ کعب نی و روضه ی مکشوف شویم دانم آخر ز غمت خونِ جگر میریزم دست و پا میزنی و خاک به سر میریزم وقت آن است که در نیمه شب اقدام کنی با همه اهل حرم یاریِ اسلام کنی باید از شهر مدینه بروی سوی قتال یا ز محراب و ز مسجد بروی تا گودال مقتلِ سرخِ تو پیداست، بیا تا برویم "کربلا منتظر ماست بیا تا برویم" من در این نهضتِ خون، بر تو کمک خواهم داد زیر خنجر بروی، تن به کتک خواهم داد چون روَد رَاسِ تو بر نیزه، قسم بر حسنم سرِ خود را به لبِ چوبه ی محمل بزنم زیر چکمه نروی، دین خدا میمیرد به اسیری نروم، کرب و بلا میمیرد @hosenih همه اصحاب و بنی هاشم اگر کشته شوند کشته ها روی هم ای یار اگر پشته شوند ذره ای بعدِ تو از پای نخواهیم نشست تا نفَس داریم بر جای نخواهیم نشست این پیام است که پرچم شود از خونِ شهید آهِ مظلوم، چو ویرانه کند کاخ یزید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دل از مدینه بریده ، خدانگهدارت ز سینه آه کشیده ، خدا نگهدارت برو که مادر تو بهر دیدنت آید به قتلگاه خمیده ، خدا نگهدارت شاعر: @dobeity_robaey
مثل دیواری که با یک لرزه بی شیرازه شد پاره های قلب من از هجر..،بی اندازه شد @hosenih آنقَدَر پای فراق کربلایت گریه کرد مثل یعقوب نبی این چشم،پر آوازه شد از حسینیّه ندیدم خانه ای خوش‌ساخت‌تر آن بنایی که به نامت خورد..،تازه سازه شد هرکه ذیل ظلِّ بیرق‌ رفت..،ترفیعی گرفت پرچم‌َت را "در" که بالا بُرد..،سردَروازه شد سنِّ من!یعنی زمانی که حرم بودم حسین طول عمر نوکرت تعریف در این بازه شد @hosenih ▪️ ▪️ بس که سُمِّ اسب روی سینه ی تو تاخته‌است... با زمین این پیکر کوبیده هم‌اندازه شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقتی گناهِ شهر مرا از تو دور کرد باید برات کرب و بلا جفت و جور کرد صد بار عقل از سر من رفت، چون نسیم از سوی کربلای تو یک بار عبور کرد @hosenih چشمی نمانده است تماشا کنم تو را این دیده را فراق حریم تو کور کرد از لطف مادری‌ ست نمک‌گیرتان شدم با اشک روضه کامِ مرا هم که شور کرد گاهی ز کوفه گفت، گهی از مدینه گفت با قصه‌های روضه مرا با شعور کرد آباد باد خانه‌ی آن ذاکری که با یک یا حسین، قلب مرا غرق نور کرد دیدم میان هروله از من جوان‌تر است پیری که خاطرات حرم را مرور کرد واحد، زمینه، روضه و منبر به جای خود باید تمام مجلس‌تان را به شور کرد @hosenih لطفی که کرده‌ای تو به من مادرم نکرد لطفی فرای آنچه سلیمان به مور کرد اصلا دخیل شاه خراسان شویم تا ... شاید جواز کرب و بلا را صدور کرد ان کنت باکیا لشیء فابک للحسین چند جمله مقتل است، به ذهنم خطور کرد من یک سوال دارم و آن هم چرا دگر باید که نعل تازه به پای ستور کرد هر اسب چهار نعل و هر اسب هم دوبار هشتاد نعل تازه ز جسمت عبور کرد @hosenih با اشک روضه، منتقمش را صدا بزن شاید به حرمت غم عظمی ظهور کرد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
های و ✔️ با سلام خدمت زائرین محترم حسینیه 📢 با توجه به حجم بالای مطالب و ضرورت دسترسی آسان تر به اشعار، پیشنهاد می کنیم مورد نظر خود را لمس نمایید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ✅حلول ماه شعبان : ✅سوم شعبان : ✅چهارم شعبان : ✅پنجم شعبان : ✅یازدهم شعبان : ✅پانزدهم شعبان : ✅پانزدهم شعبان(شب احیا) : ✅هفدهم تا بیست و سوم شعبان : ✅پایان ماه شعبان: مناسبت اسفند ماه ✅ پایان اسفند: موضوعات پُر بازدید ✅ اشعار اول مجلسی: ✅ دودمه مخصوص میاندارها: ✅دیگر موضوعات: 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 های و @hosenih