بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#علیرضا_شریف
▶️
بسكه بر پایِ دلم حوصله زنجیر شده
طفلی از هولِ غمِ بیكسیات پیر شده
نیزه بر پهلویِ تو نیّتِ قد قامت كرد
ای وضویِ تو ز خون لحظهی تكبیر شده
دیدم از خیمه به صورت به زمین افتادی
كار از كار گذشته، نكند دیر شده؟
نكند باز عمو دست به خیرات زدی؟
همهی دشت به سویِ تو سرازیر شده
آب كردی جگرم، آب مگر خواستهای
كه سر و كارِ تو با این همهشمشیر شده
این همه فاصله مابینِ نفسهات ز چیست؟
پنجهی كیست كه با مویِ تو درگیر شده؟
آمدم رو به سراشیبیِ گودال، مرو
دو قدم مانده، تحمل كن و از حال مرو
@hosenih
آمدم زخم، كسی بر بدنت نگذارد
لشكری دست به تركیب ِ تنت نگذارد
آمدم سهم، كسی از تو نخواهد ببرد
تیغ بر بال ِ كبوترشدنت نگذارد
زینت ِ دوشِ نبی، سینهی تو پا نخورد
زنده تا هست یتیم ِ حسنت، نگذارد
یوسفِ عمّه، به جانِ تو قسم هیچ كسی
دست، حتی به پَرِ ِ پیرهنت نگذارد
پسرت بودم، از این پس سپرت خواهم شد
شمر تا چكمه به روی ِ دهنت نگذارد
گرچه این تیغ به قصد ِ سرِ تو میآید
بازوی ِ كوچک ِ این سینهزنت نگذارد
دستِ من شكر خدا را، كه به كار آمده است
استخوان تا شده، با پوست كنار آمده است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#مسعود_اصلانی
▶️
سر مینهد تمام فلک زیر پای او
دل میبرد ز اهل حرم جلوههای او
عبدالله است و ایل و تباری کریم داشت
با این حساب عالم و آدم گدای او
@hosenih
انگار قاب کوچکی از عکس مجتبی
هر لحظه میتپد دل زینب برای او
او حس نمیکند که یتیم است و خونجگر
تا با حسین میگذرد لحظههای او
@hosenih
بالاتر از تمامی افلاک مینشست
وقتی که بود شانهی عباس جای او
نیمش حسن و نیمهی دیگر حسین بود
بوی مدینه میرسد از کربلای او
@hosenih
مثل رقیه روح و روان حسین بود
او همچو عمه دلنگران حسین بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#مصطفی_هاشمی_نسب
▶️
ماندن پروانه در بین قفسها مشکل است
مأمن موج خروشانگشته تنها ساحل است
در مرام عاشقی اول قدم سر دادن است
گر چه این تحفه به درگاه عمو ناقابل است
@hosenih
وقت جانبازی شده باید که جانبازش شوم
غفلت از دلدار کار مردمان کاهل است
زادهی شیر جمل باید که شیدایی کند
عمهجان رنجه نشو، این حرفها حرف دل است
عمهجان یک عده وحشی دور او حلقه زدند
وای عمه! گیسویش در مشتهای قاتل است
@hosenih
میروم تا بیش از اینها حرمتش را نشکنند
چکمهپوش بیحیا از شأن قرآن غافل است
بیحیا! یابنالدّعی! کم نیزه بر رویش بزن
صورتش بهر رسول الله ماه کامل است
فکر کرده میگذارم با سنان نهرش کند
دستهای کوچکم بهر امامم حائل است
...خوب شد رفتم نمیبینم که دیگر بعد از این
قسمت ناموس حیدر ناقهی بیمحمل است
@hosenih
خوب شد رفتم نمیبینم که دیگر بعد از این
کاروان عشق را در کنج ویران منزل است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم
رسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم
رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی
نشان حرمله و خولی و سنان بدهم
@hosenih
دلم قرار ندارد در این قفس باید
کبوتر دل خود را به آسمان بدهم
عمو سپاه حسن میرسد به یاری تو
من آمدم که حسن را نشانتان بدهم
عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است
خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم
@hosenih
سپر برای تو با سینه میشوم هیهات
اگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم
مگر که زنده نباشم که در دل گودال
اجازهی زدنت را به کوفیان بدهم
من آمدم که شوم حائل تو با عمه
مباد فرصت دیدن به عمهجان بدهم
عمو ببین شده دستم ز پوست آویزان
جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم
@hosenih
کسی ندیده به گودال آنچه من دیدم
عمو خدا نکند من ز دستتان بدهم
صدای مرکب و نعل جدید میآید
عمو چگونه خبر را به استخوان بدهم
فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر
که روی سینهی مولای خویش جان بدهم
عزیز فاطمه انگشتر تو را ای کاش
بگیرم و خودم آن را به ساربان بدهم
@hosenih
برای آنکه جسارت به پیکرت نشود
خودم لباس تنت را به این و آن بدهم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#مجتبی_شکریان
▶️
آنقدر ناله زدم تا که پناهم دادی
بیرمق بودم و تو قدرت آهم دادی
کور بودم که مرا روضهتان داد شفا
با همین اشک چه نوری به نگاهم دادی
@hosenih
همهجا رفتم و خوردم به در بسته حسین
فقط آخر که رسیدم به تو راهم دادی
خیر دنیای منی آخرتم هم با توست
به همه خیر رساندی و به ما هم دادی
من زمین خوردهام اما تو بلندم کردی
روی خوش باز به این روی سیاهم دادی
@hosenih
آنقدر پیش خدا دست تو باز است حسین
لب اگر باز کنم هر چه بخواهم دادی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#محمد_بیابانی
▶️
کوچکترین دلیر پس از شیرخواره بود
طفلی که در سپهر شجاعت ستاره بود
هرچند که اجازه ی جنگاوری نداشت
آماده باش، منتظر یک اشاره بود
@hosenih
از اینکه رفتهاند همه داشت میشکست
از اینکه مانده بود دلش پر شراره بود
دستش به دست عمه و چشمش پی عمو
در جست و جوی یافتن راه چاره بود
چون دید شاه کشور جانها چنین غریب
در حلقه ی محاصره ی صد سواره بود
@hosenih
خود را به آستانه ی جسم عمو رساند
جسمی که زخمهاش فزون از شماره بود
عباسوار دست به دستان تیغ داد
و یک سهشعبه در پی ذبحی دوباره بود
در قتلگاه ماند تنی که پس از قتال
تنها تن شبیه عمو پاره پاره بود
@hosenih
در خیمهها اگر که نمیرفت شاهدِ
دعوا سر کشیدن یک گوشواره بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
عقل، وامانده شد و پرسشِ احوالم کرد
به خدا عشقِ عمو بود سبکبالم کرد
غربت اوست که تبدیل به این حالم کرد
آنکه با جامِ مِی اَش مست ،همه عالم کرد
مست، بی دست شود، میکده بی سر خواهد
دل در این راه فقط یاریِ دلبر خواهد
@hosenih
دلِ عاشق، سپرِ فاصله خواهد چکند
دفعِ تیرِ سه پرِ حرمله خواهد چکند
طالبِ وصل،دگر حوصله خواهد چکند
با گرفتاریِ یک، قافله خواهد چکند
گر چه از مادریِ عمۀ خود ممنونم
کربلایی شدنَم را به عمو مدیونم
@hosenih
عموی بی کس و تنهام مرا میخواند
سید و سرور و مولام مرا میخواند
یک طرف غربت آقام مرا میخواند
یک طرف وعدۀ بابام مرا میخواند
همه دارند به لب ذکرِ اباعبدالله
و عمو خواند مرا،گفت بیا عبدالله
@hosenih
وای عمه!بخدا خون عمو ریخته شد
نیزه ها از همه سو با تنَش آمیخته شد
خاک و خون از تَهِ گودال برانگیخته شد
تا رسیدم به عمو دست من آویخته شد
سپرِ جان عمو در وسط عدوانم
من پریشانِ عمو،زیر سم اسبانم
@hosenih
عمه جان بهرِ عمو نَه بَر و بازو مانده
نه سر و صورت و نه گیسو و اَبرو مانده
نه مُچِ دست،،وَ نه دندۀ پهلو مانده
نه به جانِ علی اکبر سرِ زانو مانده
هر چه ضَربَست من از جان عمو میگیرم
دشمنم گر نَکُشد از غم او میمیرم
@hosenih
تشنه را آب دهند،ضربه زدن یعنی چه
بوسۀ نیزه به دندان و دهن یعنی چه
کُشتن و اینهمه خوشحال شدن یعنی چه
کَندنِ پیرهنِ پاره ز تن یعنی چه
عمه جان وقتِ اسیریست مهیا بشوید
بعد از این شاهد خون گریۀ زهرا بشوید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
دستم رها کن عمه، دورش را گرفتند
راه عبور زاده ی زهرا گرفتند
می آیم از خیمه به امدادت عمو جان
بار دگر گرگان رهِ صحرا گرفتند
@hosenih
عمه زمین خورد و صدا زد وای مادر
لشگر ز هر سو نیزه ها بالا گرفتند
تا ضربه را کاری به جسم تو بکوبند
اغلب کنار حنجر تو جا گرفتند
دیدم که زینب زلف هایت شانه می زد
اینان چرا با پنجه مویت را گرفتند
@hosenih
دستم سپر می سازم اینجا زیر شمشیر
اما نشانه حنجرم را تا گرفتند
خون گلویم ریخت چشمان تو را بست
تا که نبینی جان من یک جا گرفتند
تا مثل تو گفتم که مادر یاری ام کن
با نیزه از پهلوی من امضا گرفتند
@hosenih
مانند قاسم نیزه کش کردند جسمم
از ما تقاص عقده از بابا گرفتند
جان دادنم مشکل شده می دانی ازچه؟
هر جفت پاهای مرا با پا گرفتند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#علي_اكبر_لطيفيان
▶️
كشته ي دوست شدن در نظر مردان است
پس بلا بيشترش دور و بر مردان است
يازده ساله ولي شوق بزرگان دارد
در دلِ كودكِ اين ها جگر مردان است
@hosenih
همه اصحابِ حرم طفل غرورش هستند
اين پسر بچۀ خيمه پدر مردان است
بست عمامه همه ياد جمل افتادند
اين پسر هرچه كه باشد پسر مردان است
نيزه بر دست گرفتن كه چنان چيزي نيست
دست بر دست گرفتن هنر مردان است
@hosenih
بگذاريد ببيند كه خودش يك حسن است
حبس در خيمه شدن بر ضرر مردان است
گرچه ابن الحسنم پُر شدم از ثارالله
بنويسيد مرا يابن ابي عبدالله
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#غلامرضا_سازگار
▶️
برای ترک سر، آماده بودم
از اوّل دل به مهرت، داده بودم
عموجان بر سرم، منّت نهادی
من از قاسم، عقب افتاده بودم
@hosenih
ز خون، گلرنگ شد آیینۀ تو
فرو شد نیزه، بر گنجینۀ تو
الهی کور گردم تا نبینم
زند قاتل، لگد بر سینۀ تو
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#وحید_قاسمی
▶️
پا برهنه شد و به میدان زد
داد می زد: عمو رسیدم من
دستِ من هست؛ پس نبُر دیگر
تیغ زیر گلو رسیدم من
@hosenih
تا بیایم غریب لب تشنه
با خدا دردِ دل مفصل کن
با مناجات گوشه ی گودال
نیزه ها را کمی معطل کن
@hosenih
چقدر دیر آمدم! تیغی
بوسه بر دست مهربانت زد
قاری خوش صدایِ آل الله
چه کسی نیزه بر دهانت زد!؟
@hosenih
چند خط شکسته ی ممتد
شکل زخم عمیقِ پیشانیت
بی علمدار بودن خیمه
علت اصلی پریشانیت
@hosenih
نیزه های شکسته می بینم
لبِ گودال و داخلِ گودال
چادر زینب تو خاکی شد
رویِ تل مقابل گودال
@hosenih
برق یک شیءِ آهنین دیدم
کاسه ای آب شاید آوردند!؟
نه عموجان! خیال خامی بود
تازه یک خنجرِ بد آوردند
@hosenih
دشنه ای کُند می رسد از راه
نیت کشتن تو را دارد
چقدر زخم خورده ای! ای وای
خواهرت خیمه بوریا دارد !؟
@hosenih
سایه ی چکمه ای مرا ترساند
حق بده، خصلت یتیم این است
صحنه ی غارت عبای شما
دیدن و باورش چه سنگین است
@hosenih
حول و حوش هزار و نهصد بود
زخم های تو را شمردم من
احتیاجی به تیر حرمله نیست
ای عمویِ غریب، مُردم من
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#محسن_عرب_خالقی
▶️
حال دل خیلی خرابه، کار دل ناله و آهه
شب پنجم محرم، دل ما تو قتلگاهه
چقدر تیر چقدر سنگ، چقدر نیزه شکسته
روی خاک، تو موجی از خون، یوسف زهرا نشسته
@hosenih
دل من ترسیدی انگار، که نمیری توی گودال
نمی بینی مگه آقات، چقدر زده پر و بال
اون کیه میره تو گودال، گمونم یه نوجونه
مثه بچه شیر می مونه، وقتی که رجز می خونه
میگه من هنوز نمردم، که عمومو دوره کردید
سی هزار گرگ دور یک شیر، به خدا خیلی نامردید
از امامش مثه مادر، تو بلا دفع خطر کرد
جلوی طوفان شمشیر، لاله دستشو سپر کرد
توی خون داره می خنده، عمو جون دیدی که مردم
اگه تو خیمه می موندم، جون عمه دق می کردم
@hosenih
خدارو شکر نمی مونم، تو غروب قتل و غارت
مثه بابام نمی بینم، سوی ناموسم جسارت
خدا رو شکر نمی بینم، دست عمه رو می بندن
پای نیزه ی ابالفضل، به اسیری مون می خندن
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#مهدی_رحیمی
▶️
خودش به دست خودش کودک انتخاب شده
ستاره ایست که هم سطح آفتاب شده
علی اصغر ششماهه رفت و او مانده
هزار مرتبه از این قضیه آب شده
@hosenih
هزار بار دم رفتنش به سمت جلو
یکی رسیده و او نقشه اش خراب شده
عذاب می کشد از اینکه راه می رود و
تمام دلخوشی عمه و رباب شده
مگر که کودک بی ادعا گناهش چیست؟
که بین لشکریان کشتنش ثواب شده
@hosenih
کجای دشت نشستی بلند شو عباس
که بی تو کشتن اطفال نیز باب شده
حسین مثل کتاب غم است و عبدالله
به تیر حرمله ای جلد این کتاب شده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#احسان_محسنی_فر
▶️
در سرش طرح معما می کرد
با دل عمه مدارا می کرد
فکر آن بود که می شد ای کاش
رفع آزار ز آقا می کرد
@hosenih
به عمویش که نظر می انداخت
یاد تنهایی بابا می کرد
دم خیمه همه ی واقعه را
داشت از دور تماشا می کرد
چشم در چشم عزیز زهرا
زیر لب داشت خدایا می کرد
ناگهان دید عمو تا افتاد
هر کسی نیزه مهیا می کرد
@hosenih
نیزه ها بود که بالا می رفت
سینه ای بود که جا وا می کرد
کاش با نیزه زدن حل می شد
نیزه را در بدنش تا می کرد
لب گودال هجوم خنجر
داشت عضوی ز تنش وا می کرد
هر که نزدیک ترش می آمد
نیزه ای در گلویش جا می کرد
زود می آمد و می زد به حسین
هر کسی هر چه که پیدا می کرد
آن طرف هلهله بود و این سو
ناله ها زینب کبری می کرد
@hosenih
گفت ای کاش نمی دیدم من
زخم هایت همه سر وا می کرد
دست من باد بلا گردانت
ذبح گشتم به روی دامانت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#حسین_ایزدی
▶️
دیگر تحملش به سر آمد، برابرش
دارد ز دست می رود عمه، عمو، سرش
شمشیر و نیزه، تیر و سنان متحد شده
با هر صدای حرمله، "حمله به پیکرش"
@hosenih
جایی نمانده بود که این تیر جا شود
حالا چه قدر سعی کند تا که آخرش...
چون جان اوست عرش خدا، نیزه ها همه
بوسه زدند بر تن او، بر سراسرش
او واحد است مثل خداوند حیّ فرد
حالا کنند سم ستوران مکرّرش
این نیزه ای که حرمت پهلو شکسته است
یادش بیاورد در و دیوار و مادرش
@hosenih
یک خنجر است، جان دو تن را گرفته است
دیگر تمام شد به خدا کار خواهرش
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
صد شکر که هست مَحرمت عبدالله
در مقتل توست مُحرِمَت عبدالله
@hosenih
من راوی گودالِ پر از خونِ توأم
مداحِ همه محرّمت عبدالله
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
حجت الاسلام #محسن_حنیفی
▶️
صبر كن پاي گلوي تو ذبيحت باشم
صورتم غرقۀ خون شد كه شبيهت باشم
ذكر الغوث بريده ز لبت مي آيد
سعي كن تشنۀ اذكار صريحت باشم
@hosenih
آمدم باز بخندي و بگويي پسرم
كشته ومردۀ لبخند مليحت باشم
دست من رفت نشد سينه زنت باشم حيف
دم دهم تا دم گودال مسيحت باشم
بدنم خوب قلم خورده به سر نيزه و نعل
تن پر زخم رسيدم كه ضريحت باشم
مانده ام مات كه با سنگ تو را زد چه كنم
خون زخم سر تو بند نيامد چه كنم
خرمن موي تو در پنجۀ دشمن ديدم
عمه اين صحنه نديده است ولي من ديدم
دور تا دور تو از بغض حرامي پر بود
پيكرت را هدف نيزه و آهن ديدم
سر تقسيم غنائم چقدر دعوا بود
دزدي و غارت عمامه و جوشن ديدم
@hosenih
شمر بي خير تو را از بغلم كرد جدا
پشت و رو كرد تو را لحظۀ مردن ديدم
زير لب آه كشيدي و پر از درد شدم
سهم از درد تنت برده ام و مرد شدم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#علي_اكبر_لطيفيان
▶️
طفلی اگر بزرگ شود با کریم ها
یک روز می شود خودش از کریم ها
عبدلله حسین شدم از قدیم ها
دل می دهند دست عمو ها یتیم ها
طفل حسن شدم بغلت جا کنی مرا
تو هم عمو شدی گره ای وا کنی مرا
@hosenih
آهی که می کِشد جگر من، مرا بس است
شوقی که سر زده به سر من، مرا بس است
وقتی تو می شوی پدر من، مرا بس است
یک بار گفتن پسر من، مرا بس است
از هیچ کس کنار تو بیمی نداشتم
از عمر خویش، حس یتیمی نداشتم
@hosenih
دستي كريم هست كه نذر خدا شود
وقتي نياز بود، به وقتش جدا شود
از عمه ام بخواه كه دستم رها شود
هركس كه كوچك است، نبايد فدا شود؟
بايد براي خود جگري دست و پا كنم
با دست كوچكم سپري دست و پا كنم
@hosenih
ديگر بس است گرم دلِ خويشتن شدن
آماده ام كنيد براي كفن شدن
حالا رسيده است زمان حسن شدن
آماده ي مبارزه ي تن به تن شدن
يك نيزه اي نماند دفاع از عمو كنم؟!
يورش بياورم، همه را زير و رو كنم؟!
@hosenih
آماده ام كه دست دهم پاي حنجرت
تير سه شعبه اي بخورم جاي حنجرت
شايد كه نيزه اي نرود لاي حنجرت
دشمن نشسته مستِ تماشاي حنجرت
سوگند اي عمو به دلِ خونِ خواهرت
تا زنده ام جدا نشود سر ز پيكرت
@hosenih
اين حفره روي سينه ي تو اي عمو ز چيست؟
اين زخمِ روي سينه ي تو ارثِ مادريست؟
اين جاي زخم نيزه و شمشيرها كه نيست؟
بر روي سينه ي تو عمو جان جاي پاي كيست؟
عبداللهت نمُرده ذبيح از قفا شوي
بر روي نيزه هاي شكسته فدا شوي
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#وحید_قاسمی
▶️
عمو رسيدم و ديدم؛ چقدر بلوا بود!
سر تصاحبِ عمامه ي تو دعوا بود
به سختي از وسط نيزه ها گذر كردم
هزار مرتبه شكر خدا كمي جا بود!
@hosenih
ثواب نَحر گلويت تعارفي شده بود
سرِ زبان همه جمله ي - بفرما- بود
عمو چقدر لبِ خشكتان ترك دارد!
چه خوب مي شد اگر مشك آب سقا بود
زني خميده عمو رد شد از لبِ گودال
نگاه كن؛ نكند مادر تو زهرا بود
براي كشتن تان تيغ و نيزه كم آمد
به دست لشگريان سنگ و چوب حتي بود!
@hosenih
تمام هوش و حواس سپاه كوفه و شام
به فكر جايزه ي بردنِ سر ما بود
بلند شو؛ كه همه سوي خيمه ها رفتند
من آمدم سوي گودال، عمه تنها بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#عليرضا_لك
▶️
لب گودال زمین خورد و به دریا افتاد
آنقدر نیزه تنش دید که از پا افتاد
سنگ ها از همه سو سمت عمو آمده اند
یک نفر در وسط معرکه تنها افتاد
@hosenih
بر روی خاک که با صورت خونین آمد
تیرها در همه جای بدنش جا افتاد
در دهانی که پر از خون شده ... بی هیچ خبر
نیزه ای آمده و ذکر خدایا افتاد
عرق مرگ نشسته است به پیشانی او
بر سر سینه کسی آمده با پا افتاد
***
"زیر شمشیر غمش رقص کنان آمده ام"
قرعه ي کار به نام من شیدا افتاد
@hosenih
"بعد از این دست من و دامن آن سروِ بلند"
که چنین پای دم آخرش از پا افتاد
بازویم ارثیه ي فاطمه باشد که کبود
پیش چشمان پُر از گریه ی بابا افتاد
خوب شد مثل پدر مثل عمو عباسم
سرِ من در بغل حضرت آقا افتاد
@hosenih
خوب شد کشته شدم، اهل حسد ننوشتند
پسر مرد جمل از شهدا جا افتاد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
می رسد از گوشهٔ مقتل صدای مادرش
ای زنا زاده بیا و دست بردار از سرش
گیسوان مادر ما را پریشان می کنی
بی حیا با خنجرت بازی مکن با حنجرش
@hosenih
تو نمی بینی مگر غرق مناجات است او
پای خود بردار از روی لبان اطهرش
دل مسوزان بی حیا عمه تماشا می کند
با نوک نیزه مکن پهلو به پهلو پیکرش
دست من از پوست آویزان به زیر تیغ تو
تا سپر باشد برای ناله های آخرش
نیزه بازی با تن بی سر ز من آغاز کن
طعمه نیزه مگردانید جسم اصغرش
@hosenih
از ضریح سینه اش برخیز ای چکمه به پا
پای خود مگذار روی بوسه پیغمبرش
دیر اگر برخیزی از جای خودت یابن الدعی
عمه نفرین کرده دست خود برد بر معجرش
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#حامد_اهور
▶️
وقتی عدو به روی تو شمشیر می کشد
از درد تو تمام تنم تیر می کشد
طاقت ندارم این¬همه تنها ببینمت
وقتی که چلّه چلّه کمان تیر می کشد
@hosenih
این بغض جان ستان که تو بی کس ترین شدی
پای مرا به بازی تقدیر می کشد
ای قاری همیشه ی قرآن آسمان
کار تو جزء جزء به تفسیر می کشد
@hosenih
این که ز هر طرف نفست را گرفته اند
آن کوچه را به مسلخ تصویر می کشد
بر خیز ای امام نماز فرشته ها
لشکر برای قتل تو تکبیر می کشد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#یوسف_رحیمی
▶️
میروم بیقرار و بی پروا
میروم لا اُفارِقُ عَمِّی
میروم که دلم شده دریا
میروم لا اُفارِقُ عَمِّی
@hosenih
میروم عاقبت به خیر شوم
همدم قاسم و زهیر شوم
واپسین لحظه های عاشورا
میروم لا اُفارِقُ عَمِّی
@hosenih
هر دلی در خروش میآید
غیرت من به جوش میآید
قد و بالام کوچک است اما
میروم لا اُفارِقُ عَمِّی
@hosenih
بعد عباس و قاسم و اکبر
آه دیگر پس از علی اصغر
بی فروغ است پیش من دنیا
میروم لا اُفارِقُ عَمِّی
@hosenih
صبر کردن دگر حرام شده
آه حجّت به من تمام شده
بشنوید این صدای قلبم را
میروم لا اُفارِقُ عَمِّی
@hosenih
هر طرف تیر و نیزه و دشنه
همه لشکر به خون او تشنه
مانده تنها عموی من تنها
میروم لا اُفارِقُ عَمِّی
@hosenih
منم و بغض ناگزیری که ...
منم و لحظة خطیری که ...
چشم دارد به دست من بابا
میروم لا اُفارِقُ عَمِّی
@hosenih
میدهم من تمام هستم را
سپرش میکنم دو دستم را
در رگم خون مادرم زهرا
میروم لا اُفارِقُ عَمِّی
@hosenih
بین طوفان نیزه و خنجر
میروم تا شوم چنان اکبر
ارباً اربا ، مقطع الأعضاء
میروم لا اُفارِقُ عَمِّی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
هرکه خواهد بخدا بندگی آغاز کند
باید عبداللَهی احساس خود ابراز کند
کیست این طفل که در کودکی اعجاز کند
قدرت فاطمی اش بُرده به بابا حَسَنش
@hosenih
کیست این طفل که تفسیر کند مردن را
سهل انگاشت به میدان عمل رفتن را
غیرت حیدری اش ریخت بهم دشمن را
یازده ساله ولی لایق رهبر شدنش
@hosenih
واژه ای نیست به مداحی این آزاده
چه مقامی است خدا داده به آقازاده
از کجا آمد و راهش به کجا افتاده
دامن پاک عمو بود از اول وطنش
@hosenih
بی زِرِه آمد و جان را زِرِه قرآن کرد
بی سپر آمد و دستش سپر جانان کرد
بی رجز آمد و ذکر عمویش طوفان کرد
بی کفن بود ولی خون تنش شد کفنش
@hosenih
از حرم آمدنش لرزه به لشگر انداخت
جان خود را سپر جان عمو جانش ساخت
ای بنازم به مقامش که چه جایی جان باخت
مثل شش ماهه شده شیوۀ جان باختنش
@hosenih
بی درنگ آمد و بر پرچم دشمن پا زد
خوب در معرکه فریاد سرِ اعدا زد
بوسه بر روی عمو از طرف بابا زد
بوسه زد نیزۀ بی رحم به کام و دهنش
@hosenih
چه پذیرایی نابی است در این مهمانی
خنجر و نیزه و شمشیر و سنان شد بانی
عاقبت هم شده با تیر سه پر قربانی
پَرت شد با سرِ نیزه سوی دیگر بدنش
@hosenih
همچو بابا همه اسرار نهان را می دید
بر تن پاک عمو تیر و سنان را می دید
او لگد خوردن دندان و دهان را می دید
دید در هلهله ها ضربه به پهلو زدنش
@hosenih
مَحرم سِر شد و اسرار نهان افشا شد
دید تیر آمد و بر قلب عمویش جا شد
ذکر ((لا حول)) شنید و همه جا غوغا شد
در دو آغوش حسین و حسن افتاد تنش
@hosenih
تیغی آمد به سر او سر و سامانش داد
زودتر از همه کس رأس به دامانش داد
لب خندان پدر آمد و درمانش داد
مادرش فاطمه آمد به طواف بدنش
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#یوسف_رحیمی
▶️
همه رفتند و تنها مانده ام من
اسیر درد و غم ها مانده ام من
علیِّ اصغر شش ماهه هم رفت
ولی از کاروان جا مانده ام من
@hosenih
گذشته کار من از صبر و طاقت
شده اندوه و داغم بی نهایت
ندارم اين قَدَر طاقت، ببینم
به دست عمه زنجیر اسارت
@hosenih
اگرچه آخرین یار عمویی
ولی نزد خدا با آبرویی
دوباره حرمله می آید از راه
دوباره روضه ي تیر و گلویی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih