در هر حال کتــاب💕
📚 #معرفی_کتاب قطعاً کم خوانده ای رمانی که هم عاشقانه باشد هم سیاسی هم تاریخی... #مسافر_جمعه #سمیه_
📌 #برشی_از_کتاب (۱)
از بالکن حیاط را نگاه کرد. کف حیاط پر از پاره های آجر و شاخه های درخت بود. کتاب ها را ریخته بودند وسط حیاط و آتش زده بودند و دودش پیچیده بود توی حیاط.
نمی فهمید چه اتفاقی افتاده! هنوز داشت سرباز های توی حیاط را می شمرد که چیزی از بالای پشت بام کف حیاط افتاد. رسول چشم انداخت کف حیاط. آدم بود…
🍃🌹🍃
📌 #برشی_از_کتاب (۲)
مرد با پایش صندلی را هُل داد و رسول پخش زمین شد. مشت و لگدی که می خورد را حس نمی کرد. بدنش از درد سِر شده بود که یک باره مثل مار مچاله شد و فریاد زد.
درد تا قلبش رفت و تمام رگ های بدنش تیر کشید. انگار از صورتش، درد پمپاژ شود به همه ی بدنش. دستش را روی صورتش برد. خون می جوشید. نرمی و لزجی صورتش می گفت دیگر خاتون رسولش را نخواهد شناخت.
این بار روی زمین افتاد بدون تشنج و لرزش. فقط افتاد.
➖➖➖➖
🔹سفارش کتاب از طریق آی دی:
🆔 @sefaresh_ketabekhoobam
#مسافر_جمعه
📚 @ketabekhoobam
لیست دوم ✨🌱
#دخترم_ناهید
#سرباز_کوچک_امام
#پسرک_فلافل_فروش
#جشن_حنابندان
#آسمانی_ترین_مهربانی
#نامیرا
#پادشاهان_پیاده
#بگو_راوی_بخواند
#المصارع
#الی_الحبیب
#امیر_من
#بانوی_آبی_ها
#سه_دقیقه_در_قیامت
#مسافران_جاده_های_سرد
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم
#لبخند_مسیح
#مسافر_جمعه
#خط_تماس
#کشتی_پهلوگرفته
#تالار_پذیرایی_پایتخت
#طیب
#بچه_های_سنگان
#آنا_هنوز_هم_می_خندد
#شکار_شکارچی
#به_سپیدی_یک_رویا
#فریب
#وقت_بودن
#کلبه_عمو_تام
#خداحافظ_سالار
#شکاف
#زن_آقا
#آن_سوی_مرگ
#موسای_عیسی
#هدیه_ولنتاین
#سکوی_پنهان
#من_عشق_مخاطب_خاص
#حاء_سین_نون
#من_و_پنج_وارونه
#توجیه_المسائل_کربلا
#بینوایان
#سرگذشت_یک_سرباز
#موکب_آمستردام
#پدر
#سرزمین_نوچ
#میر_و_علمدار
#فتح_خون
#ارمیا
#از_او
#راز_درخت_کاج
#نفوذ_در_ایران
#من_زندگی_موسیقی
#آسمان_شیشه_ای_نیست
#وقتی_دلی