در هر حال کتــاب💕
📚 #معرفی_کتاب اگر شنیده اید که دوران شاه خیلی بهتر از حالا بوده است و مردم آن زمان خیلی بهتر زندگی
📌 #برشی_از_کتاب (۱):
پس از دو ساعت حرکت در جاده ی خاکی پر دست انداز و خیس از آب باران، کامیون ارتشی مقابل حوزه ی سنگ شهر متوقف شد. گروهبان سبیل کلفت بدزبانی، با فحاشی به استقبال مشمول ها آمد. بعد از شمارش مشمول ها و گرفتن آمار، با تندخویی همه را مانند گله ی گوسفند فرستاد توی کاهدان بزرگ پشت اصطبل حوزه. غیر از سی و پنج نفر مشمول اعزامی از پاسگاه باغ ده، صد نفری هم از محال اطراف، ساعتی جلوتر از ما رسیده بودند و زودتر از گروه ما آن ها را هم فرستاده بودند داخل کاه دان.
در اول کار، همه ساکت بودند. کاهدان سرد بود؛ بدون پنجره و نیمه تاریک. زیر راه آب ناودان هایش ریخته بود. پر از سوراخ های بزرگ بود؛ همه دور از دسترس آدم ها. زیر سقف تیر چوبی اش پُر بود از لانه ی گنجشک. آب باران از محل سوراخ های زیر ناودانی برگشته بود تو. کاه ها جا به جا خیس شده بودند و بوی کاه گل پیچیده بود توی کاه دان. در میان ما، چهار یا پنج بچه ی کوچک و بزرگ بودند و پیدا بود یا سرباز فراری اند یا از آن دسته مشمول هایی که از اول با کفالت و یا با تمارض به بیماری معافی گرفته اند.
🍁🍂🍁
📌 #برشی_از_کتاب (۲):
هفت_ هشت نفر از زن ها و دخترهای بی حجاب کارمند و کارگر با شتاب از در کارخانه خارج شدند؛ پیچیدند و رفتند طرف مینی بوس. آقای مزلقانی با دیدن دختری چادری در میان آن ها، ناگهان دست از سر کارگرهای سرویس برداشت، سرش گشت به آن دست و رو به دختر چادری داد زد:" آهای ی ی خانم ابراهیم آباد... این چه ریختی است؟ عین کلاغ سیاه افتادی وسط خانم ها و همین طوری آمدی بیرون؟ دیروز آن همه دهانم کف کرد تا شماها را توجیه کنم. خانم منیژه ی ابراهیم آباد، حالا باز تو با این ریخت و شمایل آمدی بیرون؟ امروز حجاب و اُمل بازی در آوردن چه معنایی دارد؟ _ کارگرها گوش خوابانده بودند به هارت و پورت های استوار مزلقانی به طرف خانم ابراهیم آباد. _ زود باش آن چادر را از روی سرت برش دار تا بیش تر عصبانی نشدم! "
منیژه ابراهیم آباد در برابر کلمات پی در پی استوار مزلقانی، جلو رکاب مینی بوس مبهوت مانده بود. نه دل آن را داشت و می توانست جوابی بدهد و نه جرات برگشتن و "نه" گفتن را در خود می دید.
➖➖➖➖➖
🔹سفارش کتاب از طریق آی دی:👇
🆔 @sefaresh_ketabekhoobam
#تالار_پذیرایی_پایتخت
📚 @ketabekhoobam
لیست دوم ✨🌱
#دخترم_ناهید
#سرباز_کوچک_امام
#پسرک_فلافل_فروش
#جشن_حنابندان
#آسمانی_ترین_مهربانی
#نامیرا
#پادشاهان_پیاده
#بگو_راوی_بخواند
#المصارع
#الی_الحبیب
#امیر_من
#بانوی_آبی_ها
#سه_دقیقه_در_قیامت
#مسافران_جاده_های_سرد
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم
#لبخند_مسیح
#مسافر_جمعه
#خط_تماس
#کشتی_پهلوگرفته
#تالار_پذیرایی_پایتخت
#طیب
#بچه_های_سنگان
#آنا_هنوز_هم_می_خندد
#شکار_شکارچی
#به_سپیدی_یک_رویا
#فریب
#وقت_بودن
#کلبه_عمو_تام
#خداحافظ_سالار
#شکاف
#زن_آقا
#آن_سوی_مرگ
#موسای_عیسی
#هدیه_ولنتاین
#سکوی_پنهان
#من_عشق_مخاطب_خاص
#حاء_سین_نون
#من_و_پنج_وارونه
#توجیه_المسائل_کربلا
#بینوایان
#سرگذشت_یک_سرباز
#موکب_آمستردام
#پدر
#سرزمین_نوچ
#میر_و_علمدار
#فتح_خون
#ارمیا
#از_او
#راز_درخت_کاج
#نفوذ_در_ایران
#من_زندگی_موسیقی
#آسمان_شیشه_ای_نیست
#وقتی_دلی