حال غريبي داشتم. دلم ميخواست همه جوارحم چشم ميشد و ميتوانستم بندگي اين انسانهاي آزاده را ببينم و به ياد بسپارم. مراسم سينهزني شروع شده بود؛ «حسين ابوالقاسمزاده» نوحه ميخواند. دستها بالا ميرفت و بر سينهها مينشست تا بلكه التهاب درون را كم كند. بچهها به امام حسين عليهالسلام و حضرت زهرا عليهاالسلام متوسل شده بودند. همه يقين داشتيم كه رحمت اهلبيت بيش از اينهاست كه ما دست خالي برگرديم. حال همه دگرگون شده بود و هركس هر حرف و حاجتي داشت، به زبان خود ميگفت. در آن ميان، حال بعضي ديدني بود. يعقوب شكاري يكي از آنها بود. او چند روز قبل درخواست مرخصي كرده و چون ايام پيش از حمله بود، با درخواستش موافقت نميكردند. سرانجام با اصرار فراوان چند روز مرخصي گرفت و رفت اما يك روز نگذشته بود كه برگشت. همه تعجب كرده پرسيديم: «تو كه با اون زحمت مرخصي گرفتي، چي شد يه روزه برگشتي؟» يعقوب با سربلندي گفت: «مادرم نذاشت تو خونه بمونم. گفت: چرا قبل از پيروزي برگشتي؟ الان وقت مرخصي نيست!» #بریده_از_کتاب_لشکر_خوبان #خاطرات_مهدیقلی_رضایی #لشکر_خوبان #لشکر_عاشورا (گرامی باد یاد و نام شهید یعقوب شکاری عزیز که خیلی اتفاقی در جستجوی نام حضرت زهرا در متن کتاب لشکر خوبان به نام مبارک او رسیدم...... یادت بخیر ای شاهد شهید 🌷😭https://eitaa.com/lashkarekhoban
يعقوب برگشته اما طور ديگري شده بود. ايستاده بود و بلند بلند ميگفت: «امشب تا شهادتو از آقا نگيريم، دستبردار نيستيم. امام حسين خودش بايد شفاعتمون كنه. امام حسين خودش بايد شهادتمونو تضمين كنه.»
ـ رزمندهلر اميدي، حسين حسين، حسين واي ...
ـ جبههلرين اميدي، حسين حسين، حسين واي ...
عزاداري تمام شده بود اما بعضي از بچهها ولكن نبودند. حيفمان ميآمد حال خوششان را به هم بزنيم. رفته رفته همه بلند شدند و هر كس به سويي رفت. من هم به سنگر تيم مهدي داوودي رفتم جايي كه حسين محمديان آنجا بود و من از هر فرصتي استفاده ميكردم تا سري به آنجا بزنم. به فردا فكر ميكردم و به كساني كه اجازه عبور را گرفته بودند. به «صمد يوسفي» نگاه كردم. با آن همه معصوميتي كه در چهرهاش موج ميزد، دلم ميگفت: «مگه ميشه اين صمد شهيد نشه؟» به صورت «بهمن محبوبي» خيره می شدم و پيش خودم می گفتم: «اگه اين بار هم شهيد نشه، چه جوري تاب مياره؟!» بهمن، اهل مراغه بود و از جمله معدود بچههاي متأهل واحد بود كه كمتر به مرخصي ميرفت. بيشتر بچهها فكر ميكردند او هم مثل ما مجرد است اما او چند روز پيش خبر تولد پسرش را به من داده بود: «تازگيها خدا پسري به من عنايت كرده. اسمشو «مهدي» گذاشتم؛ هم اسم تو.»
در همين فكرها بودم كه يعقوب شكاري با خنده و سر و صدا وارد سنگر شد. حالش غير از چند دقيقه قبل بود. بيمعطلي گفت: «بچهها، من امشب چيزيرو كه ميخواستم، گرفتم. شماها چي كار كرديد؟»
همه نگاهش كرديم. آن قدر آرام و مطمئن بود كه باورمان شد آخرين شبيست كه با او هستيم. (پاورقی : اتفاقا آن شب ضبط هم روشن بود و صداي يعقوب روي نوار ضبط شد تا بعدها به ما ثابت كند آن حال و يقين يعقوب، خواب و خيال نبود.) #بریده_از_کتاب_لشکر_خوبان #لشکر_عاشورا https://eitaa.com/lashkarekhoban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بالاخره کتابشون رسید🥰😊
کتاب مرد ابدی که سمانه جان ماجرای خریدش را با بچههای گلش هفته پیش برایم نوشته بود و اینجا گذاشتم ☺️
سمانه، گرافیست و هنرمند است. خوشحالم واقعا چنین بانوان مومن و توانایی، چنین مادران پرقدرت و امیدواری در ایران جانمان داریم که پای کارند؛
هم جهاد تبیین و زبان هنر را بلدند، هم در جهاد فرزندآوری، پای کارند🥰🥰
درود خدا بر شما همراهان که تحسینتان میکنم 🌳🌻
#شما_و_مرد_ابدی
#کتاب_مرد_ابدی
https://eitaa.com/lashkarekhoban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جزو معدود فیلمهای محبوب من از جنگ است این تصاویر... مردان جوانی که رفته بودند برای عزت و امنیت ایران و انقلاب اسلامی ایران جانفدا باشند...
این، آخرین تصاویر برخی ازین یاران آخرالزمانی پیامبر اسلام است
غواصانی که در این ستون هستند و شهیدی شدند در صفحات خونین تاریخ ما:
حمید غمسوار
حسین زکی
احمد محمودیان
غلامرضا جشنپور
و نفر دهم؛ غواص نوجوان لشکر عاشورا،
که دیگر دارد آخرین گامهایش را با پای تن بر زمین خدا میگذارد ... قرارست در شب قدر کربلای ۵؛ خیلی چیزها را ببخشد و باقی عمر، حجتی باشد روی ویلچر برای همه کسانی که نسبت صبر و شکر و انسان را نمیدانند...
اگر صبر و وفای جانبازان بسیجی امام را به چشم نمیدیدیم باورشاان نمیکردیم...
امیدوارم همه شهدا و جانبازان غواص؛ در قافله کربلایی حضرت حسین علیهالسلام قرار بگیرند.
چقدر دلم برای روزهایی که حکایت غواصان و نبرد ایمان انسان با سختی و حیرانی را مینوشتم تنگ شده است...
#غواصان
#کربلای_۴
#لشکر_خوبان
#همسر_جانباز
https://eitaa.com/lashkarekhoban
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
حیف است رحمی! رُویش چه زیباست
اهل زمین نیست غواص دریاست...
فقط ۱۸سال داشت! روستازادهای از توابع شهرستان ماکو در آذربایجانغربی و غواص گردان حضرت ولیعصر (عج) لشکر۳۱ عاشورا که در شب عملیات کربلای چهار در اروندرود مورد اصابت گلوله قرار گرفت. با وجودِ جراحت و خونریزی زیاد برای اینکه عملیات لو نرود سرش را زیر آب بُرد و در چهارم دیماه ۱۳۶۵ در غرب اروندرود به شهادت رسید. او تا آخرین لحظه ذکر شریف "یازَهـۜرا" بر لب داشت..!
#غواصان
#شهید_حسن_پام
#عملیات_کربلای_چهار
#روحش_شاد_باصلوات
💠 @bank_aks
لشکر خوبان(دستنوشتههای م. سپهری)
حیف است رحمی! رُویش چه زیباست اهل زمین نیست غواص دریاست... فقط ۱۸سال داشت! روستازادهای از توابع شه
شیعه ازین جوانان رعنا کم نداشته و کم ندارد. من اسم شهید حسن پام را وقتی مشخصا روی مصاحبه های رزمندگان غواص لشکر عاشورا کار می کردم شنیدم ( کاری که ماجرای آغاز و توقفش هم زیباست هم دردمندم می کند و برخی از شما میدانید چرا... ) دیشب که دل به کتاب یکی از شاهدان عینی ماجرای غواصان کربلای 4 دادم و کتاب «میهمانان ام الرصاص» خاطرات خودنوشت آقای دکتر سید جعفر حسینی را خواندم متوجه شدم که حسن پام در کنار ایشان به شهادت رسیده است... این ابتلای الهیست و هر کس با هر چیزی که گمان میکنی برایش بارزشتر است آزموده خواهد شد. تصویر این خاطره را از این کتاب ارزشمند که متاسفانه در معرفیاش کوتاهی کردهایم برایتان ارسال خواهم کرد.... و درود خدا بر شهیدان دیروز و امروز ... خدایا ما را در راهی که محبوب توست مقاومتر گردان....
#غواصان
https://eitaa.com/lashkarekhoban
کتابی خوب و خواندنی برای کسانی که دوست دارند حقایق زندگی و رزم رزمندگان غواص را درست و از نزدیک بخوانند و بدانند با دهها عکس گویا شده دقیق از غواصان گردان حضرت ولیعصر لشکر عاشورا
کتاب میهمانان امالرصاص
#معرفی_کتاب
#غواصان
#لشکر_عاشورا
https://eitaa.com/lashkarekhoban
آخ از زخم کاری حسنها🌷😭
به یادشان و برایشان و برای خودمان حمد و سورهای بفرستیم
#شهید_حسن_پام
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#غواصان
https://eitaa.com/lashkarekhoban
آیتالله سید علی لواسانی، سرباز صادق اهلبیت علیهمالسلام و معلم دانای بچههای زیادی بوده است.
در #کتاب_مرد_ابدی میتوانید به تفصیل مجاهدت و رابطه الهامبخش این روحانی را با بچههای محله سرچشمه بخوانید.
بچههایی که از بین آنها شهدای زیادی تقدیم ایران اسلامی شدند:
علی طهرانی مقدم🌷
حسن طهرانی مقدم 🌷
و ...
امروز مجلس ختم ایشان برپاست. روحش شاد و با اجداد طاهرینش و شهدایی که معلم حیاتشان بود، محشور باد🌷
https://eitaa.com/lashkarekhoban
دیروز با این پیام حضرت آقا که خطابش به #حضرات مدیران رسانه ملی بود خیلی خجالت کشیدم! ظاهرا هیچ ربطی به من ندارد اما من یک نیروی جزء فرهنگی این کشور بودم.... تعصب انقلاب را داشتم... از موفقیت یک کتاب یا برنامه یا فیلم خوشحال میشدم. نگران کمکار شدن یا غیبت برخی آدمهای کاربلد و دلسوز بودم به سهم خودم. در حالی که هرگز؛ نه مدیر بودهام درین کشور نه مسئول که حس ضعف در مسئولیت و کمکاری عذابم دهد...
یاد شهید سید علی اندرزگو، آن مبارز مجاهد انقلابی به خیر که همسرش روایت کرده در دوران رژیم طاغوت، در تلاش بود روی امواج رادیویی برود و برنامهای پخش کند و باور داشت اگر یک ساعت رادیو دست او بود چهها میکرد.... ( نقل به مضمون)
راستش را بخواهید من از چنین خاطراتی میترسم.
از شهیدانی که در اوج آرزوها و معصومیت، به قیمت جانشان کشور را از دندان گرگ نجات دادند و امیدوار بودند به ماها... به ایرانیانی که بیایند و کشور را آباد و سربلند و انقلاب را پرشور و بالنده در راه آرمانهای مهمش یاری کنند.
من از آنها خجالت میکشیدم کار ضعیف کنم...
اما بالاخره زیر ضربات تلخ و مداوم کسانی که با بدترین رفتار در برابر بهترین کارم #مرد_ابدی ، مزدم را داده و میدهند، به جایی رسیدهام که بپذیرم متاسفانه، عرصه فرهنگی، نیازی به مثل منی ندارد😔
بنای ناامید کردن کسی را ندارم و اصلا چنین جایگاهی ندارم. اما همین چند نفری که از سر بزرگواری؛ نوشتههایم را پیگیرند بدانند که راه چقدر سخت است و چه پوستی از تو کنده میشود اگر بخواهی بر عهدت صادق بمانی و درست کار کنی.
#درد_نامه
https://eitaa.com/lashkarekhoban
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
نوجوانی؛
جوانی ؛
و میانسالی
و همهٔ عمرش را
همراهِ حاجقاسم بود
تا « شهادت »
#یار_وفادار_حاجقاسم
#شهید_حسین_پورجعفری
💠 @bank_aks
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
.
چهل سال، یک عمر، یک تاریخ،
پا به پای او دویدی تا به او برسی؛
چه خوب رسیدنی بود.
چهل سال، یک گام عقبتر از او برداشتی،
تا هیچ اثری از تو نباشد و همه، او باشد.
چهل سال کنارش بودی و حالا،
آرام گرفتی همان جایی که میخواستی؛
یک گام عقبتر از او.
چهل سال خودت را از معرکهای
به معرکهی دیگر انداختی،
چهل سال انتظار کشیدی
چهل سال به رسم مردانی که صادقانه بر عهد خود ایستادند ، بر عهدت با او ایستادی و....
چهل سال به چشم دیدی که چه نَفسهای مطهری قربانی راه او شدند و چه نفَسهای خستهای که در یاری او آرام گرفتند...
چهل سال چشمانتظارِ سفر، در راهی ماندی که هزار و چهارصد سال معبری بوده به آسمان...
چهلسال انتظار، تو را از تو رها کرد و همه او شدی. چهل سال پیش چشم به انتظار گشودی و حالا، دلانتظاریات تمام شد و به او رسیدی.
تو، همه او شدی؛
چهل سال بود که همه او بودی ...
#یار_وفادار_حاجقاسم
#شهید_حسین_پورجعفری
#روحش_شاد_باصلوات
💠 @bank_aks
لشکر خوبان(دستنوشتههای م. سپهری)
. چهل سال، یک عمر، یک تاریخ، پا به پای او دویدی تا به او برسی؛ چه خوب رسیدنی بود. چهل سال، یک گام
چقدر این متن رادربارۀ شهید حسین پورجعفری دوست داشتم.... وقتی حاج قاسم و یارانش شهید شدند، من در بحر #شهید_حسن_طهرانی_مقدم بودم در خلوت دور خودم در تبریز، میان هزاران صفحه متن و صوت و عکس و سند.... با عالمی که با شهیدان #محمد_قاسم_سلگی و #مهدی_نواب داشتم و اتفاقاتی که رقم میخورد و مخصوصا عنایت و یاری مدام شهید سلگی را احساس میکردم، میدانستم تا به ثمر رسیدن کار، همراهی میکنند.... تردید نداشتم نسبت اینان با حاج حسن، مثل نسبت شهید حسین پورجعفری بوده با حاج قاسم... روحشان شاد که به ما تعریف جدید از مردانگی و رفاقت نشان دادند. از آن پس هر جا صحبتی می کردم و حرف به شهیدان سلگی و نواب میرسید، مثال شهید پورجعفری را میزدم که برای مردم ملموسترشده بود... . متاسفانه چنین یاری و رفاقت و همراهی دیگر کیمیا شده است. امیدورام هر سردار مخلص اسلام، یکی از این یاران جانی در کنار خود داشته باشد ... #شهدای_اقتدار https://eitaa.com/lashkarekhoban
خدایا مرا هم پاکیزه بپذیر....
#شهادت
https://eitaa.com/lashkarekhoban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا این قدر از خودت نگران بودی برادر؟ چرا این قدر از روز حساب میترسیدی؟😭 چرا بارها در خلوت و جلوت این سوال را پرسیدی؟ چرا نگران بودی کسی از تو ناراضی باشد؟ چرا کفنت را دادی علما برایت امضا کنند و گواهی دهند بر صدق تو... حتی نه فقط علما، که از فرزندان شهدا این کار را خواسته بودی؟ 😭
آه
آه چرا نه در جبهه جهاد اصغر که در عرصه جهاد اکبر، کارهایی کردی که هی اشک ما را درمیآوری ؟
چرا نه فقط ما آدمهای معمولی، بلکه خیلیها که مثلا رفیق و همراه و هملباس و یا بدتر، سینهچاک و سخنران مراسم شما هستند حواسشان به این چیزها نیست؟
آه! ای فرماندهی که خیلی راحت اشک میریختی... خیلی زود کوچک میکردی خودت را ... به رضا، زانو به زانوی اهل درد مینشستی... چرا ذائقه و تصور ما را به هم زدی حاجی؟ چرا کار تحمل این دنیا را برایمان سختتر کردی برادر؟😭⚘️
#حاج_قاسم
#جهاد_اکبر
#سرباز
https://eitaa.com/lashkarekhoban
#رضا_ذرتی، اولین مدرس نجات غریق استان خوزستان و از پیشگامان این رشته ورزشی بود. او در هشت سال دفاع مقدس از نخستین افرادی بود که به آموزش نجات غریق رزمندگان پرداخت و همین امر به حفظ جان رزمندگان هشت سال دفاع مقدس در چندین عملیات کمک شایانی داشت. او در روزهایی که اوج مجروحان گاهی بیش از هزار مجروح به بیمارستانهای اهواز میرسید، گمنام و بیادعا در جابجایی مجروحین و کمک به کادر درمان پیشقدم بود. همسر بزرگوارش، خانم #ماهرخ_باستان، پرستار دلسوز بیمارستانهای اهواز، راوی روزهای خوف و خطر و اتحاد را سالیان طولانیست که میشناسم. انشاءالله به زودی با انتشار شایسته کتاب خاطرات خانم باستان ، که توسط خواهر بزرگوارم، استاد و نویسنده دانا و توانای ادبیات مستند کشورمان، خانم #سیده_اعظم_حسینی به منزل چاپ رسیده است، خواهیم فهمید چه قهرمانان گمنامی، بزرگوارانه و بیادعا زیستند تا ترجمان کار خالصانه و شرافتمندانه باشند و انشاءالله خادمان واقعی اسلام و فرزندان سربلند و لایق ایران...
به روح بلند مرحوم آقای ذرتی درود میفرستم و امیدوارم دستان صادق، پرقدرت و لایقی توانایی چاپ و نشر کتاب زیبا و استوار خاطرات خانم باستان را داشته باشد. کتابی که بیش از دو دهه روی آن زحمت کشیده شده است!
دریغ و درد که خیلی از مدیران مدعی حتی تاب و تحمل دو ساعت شنیدن منصفانه از فراز و فرود خلق این آثار را ندارند!
🥀درگذشت رضا ذرتی را به خانواده محترم این مرحوم و جامعه ورزش خوزستان، تسلیت میگوییم.
یادبود مجازی آن مرحوم :
https://fatehe-online.ir/2764389
https://eitaa.com/lashkarekhoban
هدایت شده از شیخ فرهاد فتحی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕋 نمازِ دلتنگی! ❤️
❗️نسخهای معنوی از آیتالله مصباح(ره) که تاکنون نشنیدهاید!
💢 شیخ #فرهاد_فتحی / عضویت 👇🏻
@sheikh_farhad_fathi
بعضی دعاها که گره میخورند به شهدا، لذیذترند.
درود خدا بر شهید ابومهدی المهندس⚘️
🔹یامَن یَقبَلُ الیَسیرَ وَیَعفُو عَن الكَثیر، اِقبَل مِنّى الیَسیرَ وَ اعفُوعَنى الكَثیر، اِنّكَ اَنتَ الغَفورُ الرّحیم
🌻اى خداوندى كه عمل اندک را مىپذیرى و ازگناه بسیار مىگذرى، عمل نیک اندكم را بپذیر و گناه بسیارم را ببخش، همانا كه تو آمرزنده مهربان هستی...😭
https://eitaa.com/lashkarekhoban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این صفوف سادۀ عاشق، میان بسیجیان بیریایی که شانه به شانۀ هم ماموریتی محال را به جان شیدایشان پذیرفتهاند و اینجا در دقایق آغازین دستۀ شاهحسین گویان( شاخسی) دم گرفتهاند آن شعر معروف و مشهور و کامل شهریار عزیز را که: حسینه یئرلر آغلار گویلر آغلار ... در همین چند دقیقه فیلم کوتاه تکراری همیشه چیزی هست که مرا متوقف نگه دارد.... مرا از غم و تلخ و شیرین اینجا و اکنون بکَنَد، بِبَرد به آن زمان و مکان بیتکرار که قرار بود بسیجیان خالص خمینی، به اشارۀ او و به اطاعت از فرماندهانشان، دنیا و مافیها را به جدال عشق و جنون بخوانند... حقیقتا، ماجرای غواصان کربلای 4 و 5 کی مکرر میشود؟ ...
چند شب دیگر (نخستین ساعات ۱۹ دی) ، سالروز عملیات کربلای 5 است. برای کسانی که از شبهای قدر کربلای 5 زخم گلگونی هدیه دارند، هرگز این شبها عادی نخواهد شد...
آه! از شوق جانهای به جانان رسیده...
طوبی لکم ای شهدا 😭🌷
#کربلای_۵
#غواصان
#لشکر_خوبان
https://eitaa.com/lashkarekhoban
هدایت شده از خلاصه آثار مکتوب و کتاب ها
#لیله_الرغائب چه روزیست ؟
یحرّفون الکلم عن مواضعه: #لیله الرغائب یا لیله الرغبات؟
سالیان متمادی، همه ی سالهای کودکی و نوجوانی، همه ساله، شب اولین جمعه ی ماه رجب، همه جا در جلسات و محافل کوچک و بسیار کوچک در خانه ها و در جلسات بزرگ و بسیار بزرگ مثلاً در مساجد جامع و هیئت های مذهبی مرکزی شهرها و استان ها از جمله در همه ی مساجد بدون استثناء قبل یا بعد از دعای کمیل، لیله الرغائب را تعریف و توصیف می کردند به شکلی که ما بچه ها و نوجوان ها از منبری ها و مُرشدها بهتر می توانستیم لیله الرغائب را توضیح بدهیم. ترکیب لیله الرغائب آشکارا نسخه برداری از لیله القدر است، شب قدر. اما رغائب چیست و به چه معناست؟ رغائب جمع رَغیبه است. مثل دقیقه: دقائق؛ قبیله: قبائل؛ فضیلت: فضائل؛ کبیره: کبائر؛ قرینه: قرائن.
رَغیبه به اصطلاح، فعیل به معنای مفعول است، یعنی مرغوبُُ فیه، یعنی بسیار مورد گرایش و توجه و علاقه. معادل فارسی آن جایزه است که غالباً نمک و زیبایی اش به این است که گیرنده ی جایزه از پیش نداند که جایزه ای که قرار است به او بدهند چیست. این می شود رَغبیه و جمع آن می شود رغائب، یعنی جوایز، جایزه ها. امامان اهل بیت صلوات الله علیهم، لیله الرغائب را دو سه ماه مانده به لیله القدر برای یاران و پیروانشان مطرح کرده اند، تحت عنوان "شب جایزه های ویژه"، شبی که قرار است از شامگاه تا پگاه، بندگان خدا از خدا جایزه های آن چنانی دریافت کنند، اعم از جایزه های این جهانی یا آن جهانی، دنیایی یا آخرتی. و طبعاً چنین شبی همانند شب قدر، می شود شب ذکر و دعا و نماز و راز و نیاز در انتظار دریافت آن جایزه ها.
در سالهای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی، ناگهان اینجا و آنجا لیله الرغائب را شب آرزوها ترجمه کردند؛ یک ترجمه ی صد در صد غلط. اگر می خواست به معنای شب آرزوها باشد، می گفتند لیله الرغبات.
استاد دکتر محمد علی لسانی فشارکی
شهدا
حاج احمد 🌷
حاج حسن🌷
شهید بافقی🌷
شهید سلگی 🌷
جوانمردها....
هرگز گمان دوری ندارم از شما، امیدوارم در بهترین مراتبی که آرزوی بشرست، قرار گیرید...
دعا کنید من و ما هم از بند غصهها رها شویم،
بزرگ شویم...
آنها که ماندهاند به خوبی شما نیستند،
شما آنقدر در خوبیها دقیق و استوار بودید که شهید شدید... دعا کنید در حیرت و خامی کلمات، از بین نرویم ...
https://eitaa.com/lashkarekhoban
https://eitaa.com/lashkarekhoban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشنه دیدارتم محبوب خونین تن و خونین سر و خونین پیام من😭 حسین جان...
#سحر_جمعه
#حسین_جان
https://eitaa.com/lashkarekhoban
باورکردنی نبود مردی که عمرش در بیابان و پادگان و سختترین کارها میگذشت، آن همه به نظافت و آراستگیاش حساس باشد! برای پیشانیاش، یک کِرِم و برای دست و رویش هم دو کِرِم دیگر داشت که مرتب استفاده میکرد. روزهایی که در خانه بود، هر صبح یکساعت صرف نرمش، دوش گرفتن و اصلاح سرورویش میکرد! کیف کوچک و مجهزی مخصوص همین کار داشت که در همۀ سفرها همراه میبرد. موهای پشت سرش را همسرش کوتاه میکرد. گاهی اگر خراب میکرد، حسن بهجای حرص خوردن، با مداد ابرویی که در کیفش داشت تا چند روز آن قسمت را درست میکرد و میگفت: «مهم نیست، زود درمیاد!» اما چند وقت پیش چیزی به همسرش گفت که دلش را شکست. الهام که از پشت، موهای همسرش را میدید گفت: «اِ! حسن! موهای بناگوشِت داره سفید میشه!»
ـ نه! هیشکی سفید شدن موهای منو نمیبینه!!
الهام لرزید و از حرفش پشیمان شد: «این چه حرفیه حسن آقا! خدا بهت عمر طولانی بده ایشالا!»
حرفِ شهادت و مرگ، در خانۀ آنها اصلا مطرح نمیشد، اما افکاری که گاه به سرعت برقوباد میگذشتند، دست خودش نبود! الهام، گاهی که به همسرش نگاه میکرد، با خودش میگفت حیف نیست این مرد زیرِ خاک بره؟! سعی میکرد از این افکار بگریزد اما از روزی که خبر شهادت حاج احمد کاظمی را در دیماه 1384 شنیده بود، هراسی در جانش افتاده بود! حاج احمد، همسایهشان در شهرک دقایقی بود و الهام با اینکه آن روزها برای زهرایشان باردار بود، نتوانست در خانه بماند و فوری به منزل آنها رفت. وقتی حالِ شکستۀ همسر حاج احمد را دید، صدایی در وجودش گفت بعد از این، نوبتِ شهادتِ حسن است!
.... #بریده_از_کتاب_مرد_ابدی #شهید_حسن_طهرانی_مقدم #مرد_ابدی_روایتی_مستند_از_زندگی_شهید_حسن_طهرانی_مقدم https://eitaa.com/lashkarekhoban
....الهام نمیدانست در آن لحظات، پشت درشان، چه کسانی عزادارِ حاج حسن هستند!
حاج قاسم سلیمانی همراه محمد، پسرِ شهید احمد کاظمی پشت دیوار خانۀ حسن گریه میکردند. همان محمدی که حسن مثل پسرِ خودش دوستش داشت و پس از شهادتِ پدر، هوایشان را داشت. و همان حاج قاسمی که حسن به همۀ نزدیکانش گفته بود اگر این کارم تمام شود، میروم کنار حاج قاسم، میایستم! حالا محمد و حاج قاسم، در آغوش هم گریه میکردند و حاج قاسم فقط میگفت: «محمد! با شهادتِ حسن، کمرِ سپاه شکست!»
🍁🍂🍁🍂
حسرتی ابدی که هرگز فرصت ایجاد نشد برای هیچ کدام از ما (بچههای حفظ آثار موشکی و من) که یک مصاحبه با سردار حاج قاسم سلیمانی داشته باشیم دربارۀ حاج حسن... این خاطرات هم تکه تکه به دست آمدند... من از هیچ یک از چنین خاطراتی نگذشتم تا در کتاب مرد ابدی جای خوبی برایشان درست کنم تا بمانند. تا برای مردم از واقعیتها بگویند....
#بریده_از_کتاب_مرد_ابدی
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#مرد_ابدی_چگونه_نوشته_شد
#حسرت
https://eitaa.com/lashkarekhoban
لشکر خوبان(دستنوشتههای م. سپهری)
قابل توجه دوستان اهل نقد فیلم و رسانه در تبریزجان🍃😊
سلام و صبح بخیر
امروز، سه شنبه ۱۸ دی ، مابین ساعت ۱۲/۴۵ تا ۱۳/۳۰ حدود یک ربع مهمان برنامه سیمای خانواده شبکه ۱ هستم.
امروز ۱۸ دی
روزی همیشه خاص برای من و خانواده کوچکم ...
امشب،
مجروحیت و آغاز جانبازی مرد خانه ما، ۳۸ ساله میشود.
اعداد و سالها، کی توان نشان دادن عمق و کیفیت یک واقعیت را داشتهاند؟
حتی ۳۸ روز ، تحمل شرایط قطع نخاعی دشوار است.
حتی ۳۸ روز...
چه رسد به ۳۸ ماه
۳۸ سال...
خدایا!
میان همه هنرنماییها و قدرتنماییهایت در کائنات، همین جانبازان گمنام و بیسر و صدای جبهه حق هم از شاهدان دین تواند.
آنها که مطمئن و صبور و شکور، حتی یک بار؛ از شرایط دشواری که مجروحیت در جبهه دفاع از وطن اسلامی برایشان رقم زد، گلایه نکردهاند!!
من، صبر و استقامت و وفا به یک آرمان متعالی را در وجود همین جانباز سربلند زندگیام دیده و میبینم.
خدایا هزاران بار شکر بر زخمی که ما را با آن پروردی.
زخم مقدس و معصومی که در اوایل نوجوانی، به بندهات بخشیدی. ظاهرا دشوارترین رنجهای زندگی مادی را به جانش ریختی، مخصوصا دردهای ناتمام ...
دردهایی که مشاهده هجومشان بر تن درهم شکسته همسر عزیزم، مهمترین مشکل من در زندگی بودهاند... اما این چه رازیست در جهان، که گاه مفتاح برخی رازها، همین سلام و ستایش دردیست که در راه توست یا رب.... 🤍
الهی شکر🤍
لطفا برای شادی ارواح مطهر شهیدان کربلای ۵ ، حمد و سوره اخلاص نثار کنید و برای صبر و عزت و عافیت جانبازان ، صلواتی و دعای خیری🥰🍃
#همسر_جانبازم
#کربلای_۵
#غواصان
https://eitaa.com/lashkarekhoban