eitaa logo
کانال ایتا شعر عاشقانه مولانا برای همسر یار و معشوق ضرب المثل کوتاه کودکانه ساده بامعنی
76 دنبال‌کننده
1 عکس
1 ویدیو
0 فایل
شعر عاشقانه برای عشقم شعر عاشقانه خاص کوتاه اشعار عاشقانه مولانا در وصف یار اشعار عاشقانه حافظ اشعار عاشقانه سعدی اشعار عاشقانه عراقی
مشاهده در ایتا
دانلود
در صومعه نگنجد رند ساقی، بده مغی را، درد می مغانه ،_در_بزم_دردنوشان بنما مقامری را، راه قمارخانه تا بشکند چو توبه، هر بت که می‌پرستید تا جان نهد چو جرعه، شکرانه در میانه ،_چو_عنقا،_از_خانه_سوی_صحرا پرواز گیرد از خود، بگذارد آشیانه فارغ شود ز هستی وز خویشتن پرستی بر هم زند ز مستی نیک و بد زمانه در خلوتی چنین خوش چه خوش بود صبوحی! با محرمی موافق، با همدمی یگانه در کف می صبوحی، در سر می شبانه ساقی داده هر لحظه از دگر جام مطرب سرود گفته هر دم دگر ترانه باده حدیث جانان، باقی همه حکایت نغمه خروش مستان دیگر همه فسانه نظاره روی ساقی، نظارگی خم خانه باقی، باقی همه بهانه ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/996 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
در صومعه نگنجد، رند عنقا چگونه گنجد در کنج آشیانه؟ ،_به_یک_کرشمه_بشکن_هزار_توبه بستان مرا ز من باز زان چشم جاودانه تا وارهم ز هستی وز ننگ خودپرستی بر هم زنم ز مستی نیک و بد زمانه ما و و شاهد، کنج چه خوش بود خرابی! افتاده در خرابات چون چشم یار مخمور از مستی شبانه آیا بود که بختم بیند به خواب مستی او در کناره، آنگه من رفته از میانه؟ مطرب سرود گفته هر دم دگر ترانه در جام باده دیده عکس ساقی و آواز او شنوده از زخمهٔ چغانه این است زندگانی، باقی همه حکایت این است کامرانی، باقی همه فسانه میخانه حسن ساقی، میخواره چشم مستش پیمانه هم لب او، باقی همه بهانه در دیدهٔ جام و ساقی هر سه یکی است و احول بیند یکی دوگانه ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/997 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تا زخوبی ز من بربوده‌ای کمترک بر جان من بخشوده‌ای روی خوب خود به من ننموده‌ای بر من مسکین نمی‌بخشی، مگر ناله‌های زار من نشنوده‌ای؟ در جفا و دشمنی افزوده‌ای کی خبر باشد تو را از حال من؟ من چنین در رنج و تو آسوده‌ای کاشکی دانستمی باری که تو هیچ با من یک نفس خوش بوده‌ای؟ صد در از محنت برو بگشوده‌ای کاشکی دانستمی باری که تو با یک نفس خوش بوده‌ای؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/993 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای یار، مکن، بر من بی‌یار ببخشای جانم به لب آمد ز تو، زنهار ببخشای بر جان من ای یار، ببخشای زان پیش که از حسرت روی تو بمیرم بس دور بماندم ز تو بیمار، ببخشای این بار مکن همچو دگربار، ببخشای مرغ من بی‌پر و بی‌بال بمانده است در دام فراق تو نگونسار، ببخشای آن رفت که آمد ز من کاری اکنون که فرو مانده‌ام از کار، ببخشای مگذار چنینم خجل و خوار، ببخشای ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/992 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
در کار من درهم آخر نظری فرمای بر حال من پر غم آخر نظری فرمای نابوده دمی خرم، آخر نظری فرمای تا کی بود این محنت؟ تا چند کشم زحمت؟ مردم ز غمت یک دم، آخر نظری فرمای ،_جانم_به_لب_آوردی تا کی دهی، ای جان، دم، آخر نظری فرمای بس جان و مرده کز بوی تو شد زنده بر نه به مرهم، آخر نظری فرمای در کار من بی‌دل، نابوده به کام یک لحظه درین عالم، آخر نظری فرمای چون هست محرم، آخر نظری فرمای ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/991 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای دوست الغیاث! که جانم بسوختی فریاد! کز فراق روانم بسوختی در آتش عنا و جانم بسوختی دانم که: سوختی ز غم خود مرا لیکن ندانم آنکه چه سانم بسوختی؟ پیدا نمی‌شود، که نهانم بسوختی زاتش چگونه سوزد پروانه؟ دیده‌ای؟ ز اندیشهٔ فراق چنانم بسوختی سود و زیان من، ز جهان، جز نبود آتش زدی و سود و زیانم بسوختی ؟ کز آه سوزناک زیانم بسوختی بر خاک درگه تو تپیدم بسی ز غم چو مرغ نیم کشته تپانم بسوختی تا گفتمت که: کام ز لب بده کامم گداختی و زبانم بسوختی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/990 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نگارا، گر چه از ما برشکستی ز جانت بنده‌ام، هر جا که هستی ،_چون_رخ_نمودی شکستی پشت من، چون برشکستی چرا پیوستی، ای جان، با من؟ چو آخر دست، از من می‌گسستی ز نیش لب چرا جانم بخستی؟ ز بهر کشتنم صد حیله کردی چو خونم ریختی فارغ نشستی اگر چه یافتی از کشتنم رنج ز محنت‌های من، باری، برستی ،_به_طنز_آنگاه_گویی: عراقی، از کف من نیک جستی! ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/989 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
پیش ازینم خوشترک می‌داشتی تا چه کردم؟ کز کفم بگذاشتی ؟ چون ز خاک افتاده را برداشتی من هنوز از جانی می‌کنم تو مرا خود مرده‌ای انگاشتی صد بلا بر جان من بگماشتی تا شبیخونی کنی بر جان من صد علم از عاشقی افراشتی من ندارم طاقت آزار تو جنگ بگذار، آشتی کن، آشتی !_عراقی،_خون_گری_کامید_تو آن چنان نامد که می‌پنداشتی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/987 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای به تو زنده جسم و جان، مونس جان کیستی؟ شیفتهٔ تو انس و جان، انس روان کیستی؟ ،_با_دگری_نشسته‌ای رنج ز من شکسته‌ای، راحت جان کیستی؟ چون ز من جدا نه‌ای، چیست که آشنا نه‌ای؟ یک دم از آن ما نه‌ای، آخر از آن کیستی؟ ،_نه_به_رخت_کنم_نظر از تو دو کون بی‌خبر، پس تو عیان کیستی؟ صید به دام تو، توسن چرخ رام تو ای دو جهان غلام تو، جان و جهان کیستی؟ یافتمی به روز و شب از لب لعل تو رطب هیچ ندانم از دو لب شهد فشان کیستی؟ هیچ نگویی: ای فلان، تو ز سگان کیستی؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/988 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای ز غم فراق تو جان مرا شکایتی بر در تو نشسته‌ام منتظر عنایتی ور همه خون کنی ، هم نکنم شکایتی ورچه نثار تو کنم جان، نرهم ز درد تو نیست از آنکه تا ابد تو را نهایتی ،_جان_به_لب_آمد_از_غمت زحمتم آید، ار کنم از غم تو حکایتی برد ز من هوای تو جان عزیز، ای دریغ کشت مرا جفای تو بی‌سبب جنایتی گرچه برانی از برم باز نگردم از درت چون ز در عنایتت یافته‌ام هدایتی ،_دور_مکن_ز_درگهش تا نرود فغان کنان از تو به هر ولایتی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/986 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای ، کجا به من فتادی؟ وی درد، به من چه رو نهادی؟ ،_به_جان_رسیدم_از_تو بس زحمت و دردسر که دادی از یار خودم جدا فکندی آخر تو به من کجا فتادی؟ ای آنکه مرا همیشه یادی خرم به غم تو چون نباشم؟ چون تو به غمم همیشه شادی تا چند خوری، ، غم جان؟ با غم همه وقت در جهادی ،_عراقی انگار نبودی و نزادی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/984 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈