eitaa logo
الهام انیمیشن
92 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
خنک آن روز که در پای تو جان اندازم عقل در دمدمه خلق جهان اندازم نامه حسن تو بر عالم و جاهل نامت اندر دهن پیر و جوان اندازم تا کی این پرده جان سوز پس پرده زنم تا کی این نهان اندازم دردنوشان غمت را چو شود مجلس گرم خویشتن را به طفیلی به میان اندازم تا نه هر بی‌خبری وصف جمالت گوید سنگ تعظیم تو در راه بیان اندازم گر به میدان محاکای تو جولان یابم گوی در خم چوگان زبان اندازم گردنان را به سرانگشت قبولت ره نیست چون قلم هستی را سر از آن اندازم یاد کن و جان دادن مشتاقان بین حق علیم است که لبیک زنان اندازم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/312 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم خویشتن بر تو نبندم که من از نپسندم که تو هرگز من باشی و من خار تو باشم هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد که من آن وقع ندارم که گرفتار تو باشم هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی مگر آن وقت که شادی و غمخوار تو باشم گذر از دست رقیبان نتوان کرد به کویت مگر آن وقت که در سایه زنهار تو باشم گر خداوند تعالی به گناهیت بگیرد گو بیامرز که من حامل اوزار تو باشم مردمان عاشق گفتار من ای قبله چون نباشند که من عاشق دیدار تو باشم من چه شایسته آنم که تو را و دانم مگرم هم تو ببخشی که سزاوار تو باشم گر چه دانم که به وصلت نرسم بازنگردم تا در این راه بمیرم که طلبکار تو باشم نه در این عالم دنیا که در آن عالم عقبی همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم خاک بادا تن اگرش تو نپسندی که نشاید که تو فخر من و من عار تو باشم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/507 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مرا تا نقره باشد می‌فشانم تو را تا بوسه باشد می‌ستانم و گر فردا به زندان می‌برندم به نقد این ساعت اندر بوستانم جهان بگذار تا بر من سر آید که کام تو بودی از جهانم چه دامن‌های باشد در این باغ اگر چیزی نگوید باغبانم نمی‌دانستم از بخت همایون که سیمرغی فتد در آشیانم تو آموختی در شهر ما را بیا تا آن هم بر تو سخن‌ها دارم از دست تو در ولیکن در حضورت بی زبانم بگویم تا بداند دشمن و دوست که من مستی و مستوری ندانم مگو مراد برداشت اگر تو سنگدل من مهربانم اگر تو سرو سیمین تن بر آنی که از پیشم برانی من بر آنم که تا باشم خیالت می‌پرستم و گر رفتم سلامت می‌رسانم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/289 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چه روی است آن که دیدارش ببرد از من شکیبایی گواهی می‌دهد صورت بر اخلاقش به نگارینا به هر تندی که می‌خواهی جوابم ده اگر تلخ اتفاق افتد به بیندایی دگر چون ببینم که من در از تو نمی‌بینم شکیبایی از این پس عیب شیدایان نخواهم کرد و مسکینان که دانشمند از این صورت بر آرد سر به شیدایی چنانم در حاضر که جان در جسم و در رگ فراموشم نه‌ای وقتی که دیگر وقت یاد آیی شبی هر که می‌خواهد که با جانان به روز آرد بسی شب روز گرداند به تاریکی و تنهایی بیار ای لعبت ساقی بگو ای کودک مطرب که صوفی در سماع آمد دوتایی کرد یکتایی سخن پیدا بود که حدش تا کجا باشد زبان درکش که منظورت ندارد حد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/194 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
روزی به زنخدانت گفتم به سیمینی گفت ار نظری داری ما را به از این بینی خورشید و هم ترک ادب باشد چرخ مه و باغ و نسرینی حاجت به نگاریدن نبود رخ را تو ماه پری پیکر و نگارینی بر بستر هجرانت شاید که نپرسندم کس سوخته خرمن را گوید به چه غمگینی بنشین که فغان از ما برخاست در ایامت بس فتنه که برخیزد هر جا که تو بنشینی گر بنده افتیم به سلطانی ور روی بگردانی رفتیم به مسکینی کس عیب نیارد گفت آن را که تو بپسندی کس رد نتواند کرد آن را که تو بگزینی لب روزی بکشد فرهاد چنین کشته‌ست آن شوخ به ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/61 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
اگرم حیات بخشی وگرم هلاک سر بندگی به حکمت بنهم که پادشاهی من اگر هزار خدمت بکنم گناهکارم تو هزار بکنی و بی گناهی به کسی نمی‌توانم که شکایت از تو همه جانب تو و تو آن کنی که تو به آفتاب مانی ز کمال حسن طلعت که نظر نمی‌تواند که ببیندت کماهی من اگر چنان که نهی است نظر به دوست کردن همه عمر توبه کردم که نگردم از مناهی به خدای اگر به دردم بکشی که برنگردم کسی از تو چون گریزد که تواش گریزگاهی منم ای نگار و چشمی که در انتظار رویت همه شب نخفت مسکین و بخفت مرغ و ماهی و گر این شب درازم بکشد در آرزویت نه عجب که زنده گردم به نسیم غم اگر بکوشم که ز دوستان بپوشم سخنان سوزناکم بدهد بر آن گواهی خضری چو کلک همه روز در سیاحت نه عجب گر آب حیوان به درآید از سیاهی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/49 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم خویشتن بر تو نبندم که من از نپسندم که تو هرگز من باشی و من خار تو باشم هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد که من آن وقع ندارم که گرفتار تو باشم هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی مگر آن وقت که شادی و غمخوار تو باشم گذر از دست رقیبان نتوان کرد به کویت مگر آن وقت که در سایه زنهار تو باشم گر خداوند تعالی به گناهیت بگیرد گو بیامرز که من حامل اوزار تو باشم مردمان عاشق گفتار من ای قبله چون نباشند که من عاشق دیدار تو باشم من چه شایسته آنم که تو را و دانم مگرم هم تو ببخشی که سزاوار تو باشم گر چه دانم که به وصلت نرسم بازنگردم تا در این راه بمیرم که طلبکار تو باشم نه در این عالم دنیا که در آن عالم عقبی همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم خاک بادا تن اگرش تو نپسندی که نشاید که تو فخر من و من عار تو باشم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/507 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مرا تا نقره باشد می‌فشانم تو را تا بوسه باشد می‌ستانم و گر فردا به زندان می‌برندم به نقد این ساعت اندر بوستانم جهان بگذار تا بر من سر آید که کام تو بودی از جهانم چه دامن‌های باشد در این باغ اگر چیزی نگوید باغبانم نمی‌دانستم از بخت همایون که سیمرغی فتد در آشیانم تو آموختی در شهر ما را بیا تا آن هم بر تو سخن‌ها دارم از دست تو در ولیکن در حضورت بی زبانم بگویم تا بداند دشمن و دوست که من مستی و مستوری ندانم مگو مراد برداشت اگر تو سنگدل من مهربانم اگر تو سرو سیمین تن بر آنی که از پیشم برانی من بر آنم که تا باشم خیالت می‌پرستم و گر رفتم سلامت می‌رسانم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/289 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈