eitaa logo
الهام انیمیشن
90 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
گر تیغ برکشد که محبان همی‌زنم اول کسی که محبت زند منم گویند پای دار اگرت سر دریغ نیست گو سر قبول کن که به پایش درافکنم امکان دیده بستنم از روی دوست نیست اولیتر آن که گوش نصیحت بیاکنم آورده‌اند صحبت که آتش است بر من به نیم جو که بسوزند خرمنم من مرغ که چنانم اوفتاد در قید او که یاد نیاید نشیمنم دردیست در که گر از پیش آب چشم برگیرم آستین برود تا به دامنم گر پیرهن به در کنم از شخص بینی که جامه خیالیست یا تنم شرط است احتمال جفاهای دشمنان چون نمی‌دهد که از دوست برکنم دردی نبوده را چه تفاوت کند که من بیچاره درد می‌خورم و نعره می‌زنم بر تخت جم پدید نیاید شب دراز من دانم این حدیث که در چاه بیژنم گویند مکن از توبه کن مشکل توانم و نتوانم که نشکنم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/297 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر بُوَد عمر، به میخانه رَسَم بارِ دِگَر بجز از خدمتِ رندان نکنم کارِ دِگَر تا زنم آب درِ میکده یک بارِ دگر معرفت نیست در این قوم خدا را سَبَبی تا بَرَم گوهرِ خود را به خریدارِ دگر یار اگر رفت و حقِ صحبتِ دیرین نشناخت حاشَ لِلَّه که رَوَم من ز پِیِ دگر گر مساعد شَوَدَم دایرهٔ چرخِ کبود هم به دست آورمش باز به پرگارِ دگر غمزهٔ شوخَش و آن طرهٔ طَرّارِ دگر راز سربستهٔ ما بین که به دستان گفتند هر زمان با دف و نی بر سرِ بازارِ دگر هر دم از درد بنالم که فلک هر ساعت کُنَدَم قصدِ ریش به آزارِ دگر بازگویم نه در این واقعه تنهاست غرقه گشتند در این بادیه بسیارِ دگر ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/981 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر به رخسار چو ماهت صنما می‌نگرم به حقیقت اثر لطف خدا می‌نگرم تا مگر دیده ز روی تو بیابد اثری هر زمان صد رهت اندر سر و پا می‌نگرم تو به حال من مسکین به جفا می‌نگری من به خاک کف پایت به وفا می‌نگرم آفتابی تو و من ذره مسکین ضعیف تو کجا و من سرگشته کجا می‌نگرم سر زلفت ظلمات است و لبت آب حیات در سواد سر زلفت به خطا می‌نگرم هندوی چشم مبیناد رخ ترک تو باز گر به چین سر زلفت به خطا می‌نگرم راه تو دراز است ولی وار می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/318 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر به رخسار تو، ای دوست، نظر داشتمی نظر از روی خوشت بهر چه برداشتمی؟ باری، از بی‌خبری کاش خبر داشتمی؟ در میان آمدمی چون سر زلفت با تو از سر زلف تو گر هیچ کمر داشتمی؟ کی و دیده پر از خون جگر داشتمی؟ گفتیم: صبر کن، از صبر برآید کارت کردمی صبر ز روی تو، اگر داشتمی خود کجا آمدی اندر نظرم آب روان؟ گر ز خاک در تو کحل بصر داشتمی بر سر کوی تو گر هیچ گذر داشتمی گر ز روی و لب تو هیچ نصیبم بودی بهر بیماری گل بشکر داشتمی کردمی بر سر کویت گهرافشانی‌ها بجز از اشک اگر هیچ گهر داشتمی گر نشدی پردهٔ روی نظرم به رخ خوب تو هر لحظه نظر داشتمی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/956 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر برود به هر قدم در ره دیدنت سری من نه حریف رفتنم از در تو به هر دری تا نکند وفای تو در من تغیری چشم نمی‌کنم به تا چه رسد به دیگری خود نبود و گر بود تا به قیامت آزری بت نکند به نیکویی چون تو بدیع پیکری سرو روان ندیده‌ام جز تو به هیچ کشوری هم نشنیده‌ام که زاد از پدری و مادری گر به کنار آسمان چون تو برآید اختری روی بپوشد آفتاب از نظرش به معجری حاجت گوش و گردنت نیست به زر و یا به خضاب و سرمه‌ای یا به عبیر و عنبری تاب وغا نیاورد قوت هیچ صفدری گر تو بدین مشاهدت حمله بری به لشکری بسته‌ام از جهانیان بر تنگ من دری تا نکنم به هیچ کس گوشه چشم خاطری گر چه تو بهتری و من از همه خلق کمتری شاید اگر نظر کند محتشمی به چاکری باک مدار گر به فدا رود سری هر که به معظمی رسد ترک دهد محقری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/138 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر بر فلکم دست بدی چون یزدان برداشتمی من این فلک را ز میان کازاده بکام رسیدی آسان ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1660 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر آن مراد شبی در کنار ما باشد زهی سعادت و دولت که یار ما باشد اگر هزار غم است از جهانیان بر همین بس است که او غمگسار ما باشد به کنج غاری عزلت گزینم از همه خلق گر آن لطیف جهان یار غار ما باشد از آن طرف نپذیرد کمال او نقصان وزین جهت روزگار ما باشد جفای پرده درانم تفاوتی نکند اگر عنایت او پرده دار ما باشد مراد خاطر ما مشکل است و مشکل نیست اگر مراد خداوندگار ما باشد به اختیار قضای زمان بباید ساخت که دایم آن نبود کاختیار ما باشد وگر به دست نگارین دوست کشته شویم میان عالمیان افتخار ما باشد به هیچ کار نیایم گرم تو نپسندی وگر قبول کنی کار کار ما باشد نگارخانه چینی که وصف می‌گویند نه ممکن است که مثل نگار ما باشد چنین غزال که وصفش همی‌رود گمان مبر که به تنها شکار ما باشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/541 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر باده خوری تو با خردمندان خور یا با صنمی لاله رخی خندان خور اندک خور و گه گاه خور و پنهان خور ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1700 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر آمدنم بخود بُدی، نامدمی ور نیز شدن بمن بُدی، کی شدمی نه آمدمی نه شدمی نه بُدَمی ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1628 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر آفتاب رخت سایه افکند بر خاک زمینیان همه دامن کشند بر افلاک ،_که_به_من_ظاهر_است_حسن_رخت شعاع خور ننماید، اگر نباشد خاک دل من آینهٔ توست، پاک می‌دارش که روی پاک نماید، بود چو آینه پاک ،_ببار_و_بوسه_بده چو جان من به لب آمد چه می‌کنم تریاک؟ به تیر غمزه مرا می‌زنی و می‌ترسم که بر تو آید تیری که می زنی بی‌باک برای صورت خود سوی من نگاه کنی برای آنکه به من حسن خود کنی ادراک و گرنه سوی عدم نظر کنی؟حاشاک اگر نبودی بر من لباس هستی تو ز بی‌نیازی تو کردمی گریبان چاک مده ز دست به یک بارگی را کف تو نیست محیطی که رد کند خاشاک ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1096 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر از این منزلِ ویران به سویِ خانه رَوَم دگر آن جا که رَوَم عاقل و فرزانه رَوَم نذر کردم که هم از راه به میخانه روم تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک به درِ صومعه با بَربَط و پیمانه روم آشنایانِ رَهِ گَرَم خون بخورند ناکَسَم گر به شکایت سویِ بیگانه روم بعد از این دستِ من و زلفِ چو زنجیرِ نگار چند و چند از پِیِ کامِ دیوانه روم سجدهٔ شُکر کنم و از پِیِ شُکرانه روم خُرَّم آن دَم که چو به تَوَلّای وزیر سرخوش از میکده با دوست به کاشانه روم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/861 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر از زلف پریشانت صبا بر هم زند مویی برآید زان پریشانی هزار افغان ز هر سویی وگر نه بی‌تو از عیشم نه رنگی ماند و نه بویی به یاد سرو بالایت روان در پای تو ریزم به بالای تو گر سروی ببینم بر لب جویی ،_عجب_نبود چه باشد با کمند شیرگیری صید آهویی؟ ز کویت گر رسد گردی به استقبال برخیزد ز جان افشانی گردی ز هر کویی چنان بنشست نقش دوست در آیینهٔ چشمم که چشمم عکس روی دوست می‌بیند ز هر سویی ،_که_باز_از_نو_در_افتادم به دست بی‌وفایی، سست پیمانی، جفاجویی ملولی، زود سیری، نازنینی، ناز پروردی لطیفی همچو گل نازک ولی چون سرو خودرویی نیارد جستن از بند کمندش هیچ چالاکی ندارد طاقت دست و کمانش هیچ بازویی اگر چه هر سر مویم ازو دردی جدا دارد دل من کم نخواهد کرد از مهرش سر مویی ز سودا عاشقانش همچو این گردون چوگان قد به گرد کوی او سرگشته می‌گردند چون گویی نگیرد سوز مهر جان گدازش در هر کس مگر باشد چو شمع آتش زبانی، چرب پهلویی به سودای نکورویی اگر گرمیی داری تحمل بایدت کردن جواب سرد بدخویی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/924 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈