زهی سعادت من کهم تو آمدی به سلام
خوش آمدی و علیک السلام و الاکرام
قیام #خواستمت کرد عقل میگوید
مکن که #شرط ادب نیست پیش سرو قیام
اگر کساد شکر بایدت دهن بگشای
ورت خجالت سرو آرزو کند بخرام
تو آفتاب منیری و دیگران انجم
تو روح پاکی و ابنای روزگار اجسام
اگر تو آدمیی اعتقاد من این است
که دیگران همه نقشند بر در حمام
تنک مپوش که اندامهای سیمینت
درون جامه پدید است چون #گلاب از جام
از اتفاق چه #خوشتر بود میان دو دوست
درون پیرهنی چون دو مغز یک بادام
سماع اهل #دل آواز #ناله #سعدیست
چه جای زمزمه عندلیب و سجع حمام
در این سماع همه ساقیان شاهدروی
بر این #شراب همه صوفیان دردآشام
#زهی_سعادت_من_کهم_تو_آمدی_به_سلام #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/357
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چه #دلها بردی ای ساقی به ساق فتنهانگیزت
دریغا بوسه چندی بر زنخدان #دلاویزت
خدنگ غمزه از هر سو نهان انداختن تا کی
سپر انداخت عقل از دست #ناوکهای #خونریزت
برآمیزی و بگریزی و بنمایی و بربایی
فغان از قهر لطفاندود و زهر شکرآمیزت
لب #شیرینت ار #شیرین بدیدی در سخن گفتن
بر او شکرانه بودی گر بدادی ملک پرویزت
جهان از فتنه و آشوب یک چندی برآسودی
اگر نه روی شهرآشوب و چشم فتنهانگیزت
دگر رغبت کجا ماند کسی را سوی هشیاری
چو بیند دست در آغوش مستان سحرخیزت
دمادم درکش ای #سعدی #شراب صرف و دم درکش
که با مستان مجلس درنگیرد زهد و پرهیزت
#چه_دلها_بردی_ای_ساقی_به_ساق_فتنهانگیزت #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/333
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
باز از #شراب دوشین در سر خمار دارم
وز باغ وصل جانان #گل در کنار دارم
سرمست اگر به سودا برهم زنم جهانی
عیبم مکن که در سر سودای یار دارم
ساقی بیار جامی کز زهد توبه کردم
مطرب بزن نوایی کز توبه عار دارم
سیلاب نیستی را سر در وجود من ده
کز خاکدان هستی بر #دل غبار دارم
شستم به آب غیرت نقش و نگار ظاهر
کاندر سراچه #دل نقش و نگار دارم
موسی طور #عشقم در وادی تمنا
مجروح لن ترانی چون #خود هزار دارم
رفتی و در رکابت #دل رفت و صبر و دانش
بازآ که نیم جانی بهر نثار دارم
چندم به سر دوانی پرگاروار گردت
سرگشتهام ولیکن پای استوار دارم
عقلی تمام باید تا #دل قرار گیرد
عقل از کجا و #دل کو تا برقرار دارم
زان می که ریخت #عشقت در کام جان #سعدی
تا بامداد محشر در سر خمار دارم
#باز_از_شراب_دوشین_در_سر_خمار_دارم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/323
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بگذار تا بگرییم چون ابر در #بهاران
کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران
هر کو #شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران
با ساربان بگویید احوال آب چشمم
تا بر شتر نبندد محمل به روز باران
بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت
گریان چو در قیامت چشم گناهکاران
ای #صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد
از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران
چندین که برشمردم از ماجرای #عشقت
اندوه #دل نگفتم الا یک از هزاران
#سعدی به روزگاران مهری نشسته در #دل
بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران
چندت کنم حکایت #شرح این قدر کفایت
باقی نمیتوان گفت الا به غمگساران
#بگذار_تا_بگرییم_چون_ابر_در_بهاران #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/254
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چند بشاید به صبر دیده فرو دوختن
خرمن ما را نماند حیله به جز سوختن
گر نظر صدق را #نام گنه مینهند
حاصل ما هیچ نیست جز گنه اندوختن
چند به شب در سماع جامه دریدن ز شوق
روز دگر بامداد پاره بر او دوختن
زهد نخواهد خرید چاره رنجور #عشق
شمع و #شراب است و شید پیش تو نفروختن
تا به کدام آبروی ذکر وصالت کنیم
شکر خیالت هنوز مینتوان توختن
لهجه #شیرین من پیش دهان تو چیست
در نظر آفتاب مشعله افروختن
منطق #سعدی شنید حاسد و حیران بماند
چاره او خامشیست یا سخن آموختن
#چند_بشاید_به_صبر_دیده_فرو_دوختن #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/247
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
میبرزند ز مشرق #شمع فلک زبانه
ای ساقی صبوحی درده می شبانه
عقلم بدزد لختی چند اختیار دانش
هوشم ببر زمانی تا کی غم زمانه
گر سنگ فتنه بارد فرق منش سپر کن
ور تیر طعنه آید جان منش نشانه
گر می به جان دهندت بستان که پیش دانا
ز آب حیات بهتر خاک #شرابخانه
آن کوزه بر کفم نه کآب حیات دارد
هم طعم #نار دارد هم رنگ #ناردانه
صوفی چگونه گردد گرد #شراب #صافی
گنجشک را نگنجد عنقا در آشیانه
دیوانگان نترسند از صولت قیامت
بشکیبد اسب چوبین از سیف و تازیانه
صوفی و کنج خلوت #سعدی و طرف صحرا
صاحب هنر نگیرد بر بی هنر بهانه
#میبرزند_ز_مشرق_شمع_فلک_زبانه #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/205
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن ماه دو هفته در نقاب است
یا حوری دست در خضاب است
وان وسمه بر ابروان #دلبند
یا قوس قزح بر آفتاب است
سیلاب ز سر گذشت یارا
ز اندازه به در مبر جفا را
بازآی که از غم تو ما را
چشمی و هزار چشمه آب است
تندی و جفا و زشتخویی
هرچند که میکنی نکویی
فرمان برمت به هر چه گویی
جان بر لب و چشم بر خطاب است
ای روی تو از بهشت بابی
دل بر نمک لبت کبابی
گفتم بزنم بر آتش آبی
وین آتش #دل نه جای آب است
صبر از تو کسی نیاورد تاب
چشمم ز غمت نمیبرد #خواب
شک نیست که بر ممر سیلاب
چندان که بنا کنی خراب است
ای شهرهٔ شهر و فتنهٔ خیل
فی منظرک النهار و اللیل
هر کاو نکند به صورتت میل
در صورت آدمی دواب است
ای داروی #دلپذیر دردم
اقرار به بندگیت کردم
دانی که من از تو برنگردم
چندان که خطا کنی صواب است
گر چه تو امیر و ما اسیریم
گر چه تو بزرگ و ما حقیریم
گر چه تو غنی و ما فقیریم
دلداری دوستان ثواب است
ای سرو روان و #گلبن نو
مه پیکر آفتاب پرتو
بستان و بده بگوی و بشنو
شبهای چنین نه وقت #خواب است
امشب شب خلوت است تا روز
ای طالع سعد و بخت فیروز
شمعی به میان ما برافروز
یا #شمع مکن که ماهتاب است
ساقی قدحی قلندریوار
در ده به معاشران هشیار
دیوانه به حال #خویش بگذار
کاین مستی ما نه از #شراب است
باد است غرور زندگانی
برق است لوامع جوانی
دریاب دمی که میتوانی
بشتاب که عمر در شتاب است
این گرسنه گرگ بیترحم
خود سیر نمیشود ز مردم
ابنای زمان مثال گندم
وین دور فلک چو آسیاب است
#سعدی تو نه مرد وصل اویی
تا #لاف زنی و قرب جویی
ای تشنه به خیره چند پویی
کاین ره که تو میروی سراب است
#آن_ماه_دو_هفته_در_نقاب_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/177
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تو در کمند نیفتادهای و معذوری
از آن به قوت بازوی #خویش مغروری
گر آن که خرمن من سوخت با تو پردازد
میسرت نشود عاشقی و مستوری
بهشت روی من آن لعبت پری رخسار
که در بهشت نباشد به لطف او حوری
به گریه گفتمش ای سرو قد سیم اندام
اگر چه سرو نباشد بر او #گل سوری
درشتخویی و بدعهدی از تو نپسندند
که #خوب منظری و #دلفریب منظوری
تو در میان خلایق به چشم اهل نظر
چنان که در شب تاریک پاره نوری
اگر به حسن تو باشد طبیب در آفاق
کس از خدای نخواهد شفای رنجوری
ز کبر و #ناز چنان میکنی به مردم چشم
که بی #شراب گمان میبرد که مخموری
من از تو دست نخواهم به بیوفایی داشت
تو هر گناه که #خواهی بکن که مغفوری
ز چند گونه سخن رفت و در میان آمد
حدیث عاشقی و مفلسی و مهجوری
به #خنده گفت که #سعدی سخن دراز مکن
میان تهی و فراوان سخن چو طنبوری
چو سایه هیچ کس است آدمی که هیچش نیست
مرا از این چه که چون آفتاب مشهوری
#تو_در_کمند_نیفتادهای_و_معذوری #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/118
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شب است و شاهد و #شمع و #شراب و #شیرینی
غنیمت است چنین شب که دوستان بینی
به #شرط آن که منت بندهوار در خدمت
بایستم تو خداوندوار بنشینی
میان ما و #شما عهد در ازل رفتهست
هزار سال برآید همان نخستینی
چو صبرم از تو میسر نمیشود چه کنم
به خشم رفتم و باز آمدم به مسکینی
به حکم آن که مرا هیچ دوست چون تو به دست
نیاید و تو به از من هزار بگزینی
به رنگ و بوی #بهار ای فقیر قانع باش
چو باغبان نگذارد که سیب و #گل چینی
تفاوتی نکند گر ترش کنی ابرو
هزار تلخ بگویی هنوز #شیرینی
لگام بر سر شیران کند صلابت #عشق
چنان کشد که شتر را مهار دربینی
ز نیکبختی #سعدیست پایبند غمت
زهی کبوتر مقبل که صید شاهینی
مرا شکیب نمیباشد ای مسلمانان
ز روی #خوب، لکم دینکم و لی دینی
#شب_است_و_شاهد_و_شمع_و_شراب_و_شیرینی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/60
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دلی که عاشق و #صابر بود مگر سنگ است
ز #عشق تا به صبوری هزار فرسنگ است
برادران طریقت نصیحتم مکنید
که توبه در ره #عشق آبگینه بر سنگ است
دگر به خفیه نمیبایدم #شراب و سماع
که نیکنامی در دین عاشقان ننگ است
چه تربیت شنوم یا چه مصلحت بینم
مرا که چشم به ساقی و گوش بر چنگ است
به یادگار کسی دامن نسیم صبا
گرفتهایم و دریغا که باد در چنگ است
به خشم رفتهٔ ما را که میبرد پیغام
بیا که ما سپر انداختیم اگر جنگ است
بکش چنان که توانی که بی مشاهدهات
فراخنای جهان بر وجود ما تنگ است
ملامت از #دل #سعدی فرونشوید #عشق
سیاهی از حبشی چون رود که #خودرنگ است
#دلی_که_عاشق_و_صابر_بود_مگر_سنگ_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/38
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر ماه من برافکند از رخ نقاب را
برقع فروهلد به جمال آفتاب را
گویی دو چشم جادوی عابدفریب او
بر چشم من به سحر ببستند #خواب را
اول نظر ز دست برفتم عنان عقل
وان را که عقل رفت چه داند صواب را
گفتم مگر به وصل رهایی بود ز #عشق
بیحاصل است #خوردن مستسقی آب را
دعوی درست نیست گر از دست #نازنین
چون #شربت شکر نخوری زهر #ناب را
#عشق آدمیت است گر این ذوق در تو نیست
همشرکتی به #خوردن و خفتن دواب را
آتش بیار و خرمن آزادگان بسوز
تا پادشه خراج نخواهد خراب را
قوم از #شراب مست و ز منظور بینصیب
من مست از او چنان که نخواهم #شراب را
#سعدی نگفتمت که مرو در کمند #عشق
تیر نظر بیفکند افراسیاب را
#گر_ماه_من_برافکند_از_رخ_نقاب_را #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/18
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یک جام #شراب صد #دل و دین ارزد
یک جرعهٔ می مملکت چین ارزد
#جز_بادهٔ_لعل_نیست_در_روی_زمین
تلخی که هزار جان شیرین ارزد
#اشعار_خیام_در_مورد_مرگ #اشعار_خیام
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1537
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈