eitaa logo
الهام انیمیشن
92 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند به کسان درد فرستند و دوا نیز کنند پادشاهان ملاحت چو به نخجیر روند صید را پای ببندند و رها نیز کنند نظری کن به من خسته که ارباب کرم به ضعیفان نظر از بهر خدا نیز کنند عاشقان را ز بر مران تا بر تو سر و زر هر دو فشانند و دعا نیز کنند گر کند میل به من عیب مکن کاین گناهیست که در شهر نیز کنند بوسه‌ای زان دهن تنگ بده یا بفروش کاین متاعیست که بخشند و بها نیز کنند تو ختایی بچه‌ای از تو خطا نیست عجب کان که از اهل صوابند خطا نیز کنند گر رود من اندر دهنت باکی نیست پادشاهان به یاد گدا نیز کنند گر نکند یاد تو آن ماه مرنج ما که باشیم که اندیشه ما نیز کنند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/476 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
اگر تو برشکنی دوستان سلام کنند که جور قاعده باشد که بر کنند هزار زخم پیاپی گر اتفاق افتد ز دست دوست نشاید که انتقام کنند به تیغ اگر بزنی بی‌دریغ و برگردی چو روی باز کنی بازت احترام کنند مرا کمند میفکن که گرفتارم لویشه بر سر اسبان بدلگام کنند چو مرغ خانه به سنگم بزن که بازآیم نه وحشیم که مرا پای بند دام کنند یکی به گوشه چشم التفات کن ما را که پادشاهان گه گه نظر به عام کنند که گفت در رخ حلال نیست نظر حلال نیست که بر دوستان حرام کنند ز من بپرس که فتوی دهم به مذهب نظر به روی تو شاید که بر دوام کنند دهان غنچه بدرد نسیم باد صبا لبان لعل تو وقتی که ابتسام کنند غریب مشرق و مغرب به آشنایی تو غریب نیست که در شهر ما مقام کنند من از تو روی نپیچم که آن است که روی در غرض و پشت بر ملام کنند به جان مضایقه با دوستان مکن که دوستی نبود هر چه کنند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/475 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب هزار مؤمن مخلص درافکنی به عقاب که را مجال نظر بر جمال میمونت بدین صفت که تو می‌بری ورای حجاب درون ما ز تو یک دم نمی‌شود خالی کنون که شهر گرفتی روا مدار خراب به موی تافته پای فروبستی چو موی تافتی ای نیکبخت روی متاب تو را حکایت ما مختصر به گوش آید که حال تشنه نمی‌دانی ای سیراب اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد و گر بریزد کتان چه غم مهتاب دعات گفتم و دشنام اگر دهی سهل است که با شکردهنان بود سؤال و جواب کجایی ای که تعنت کنی و طعنه زنی تو بر کناری و ما اوفتاده در غرقاب اسیر بند بلا را چه جای سرزنش است گرت معاونتی دست می‌دهد دریاب اگر چه صبر من از روی دوست ممکن نیست همی‌کنم به ضرورت چو صبر ماهی از آب تو باز دعوی پرهیز می‌کنی که به کس ندهم کُلُّ مُدِّعٍ کَذّاب ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/477 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نشاید که به صحرا روند همه کس شناسند و هر جا روند حلالست رفتن به صحرا ولیک نه انصاف باشد که بی ما روند نباید از دست مردم ربود چو جایی که تنها روند که بپسندد از باغبانان که از بانگ به سودا روند برآرند فریاد از ختا گر این شوخ چشمان به یغما روند همه سروها را بباید خمید که در پای آن سروبالا روند بسا هوشمندا که در کوی چو من عاقل آیند و شیدا روند بسازیم بر آسمان سلمی اگر شاهدان بر ثریا روند نه در این فرورفت و بس که آنان که بر روی دریا روند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/474 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
از دست دوست هر چه ستانی شکر بود وز دست غیر دوست تبرزد تبر بود دشمن گر آستین افشاندت به روی از تیر چرخ و سنگ فلاخن بتر بود گر خاک پای دوست خداوند شوق را در دیدگان کشند جلای بصر بود شرط وفاست آن که چو برکشد یار عزیز جان عزیزش سپر بود یا رب هلاک من مکن الا به دست دوست تا وقت جان سپردنم اندر نظر بود گر جان دهی و گر سر بیچارگی نهی در پای دوست هر چه کنی مختصر بود ما سر نهاده‌ایم تو دانی و تیغ و تاج تیغی که ماهروی زند تاج سر بود مشتاق را که سر برود در وفای یار آن روز روز دولت و روز ظفر بود ما ترک جان از اول این کار گفته‌ایم آن را که جان عزیز بود در خطر بود آن کز بلا بترسد و از قتل غم او عاقلست و شیوه مجنون دگر بود با نیم پختگان نتوان گفت سوز خام از عذاب سوختگان بی‌خبر بود جانا شکسته نگاه دار دانی که آه سوختگان را اثر بود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/469 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تو را سماع نباشد که سوز نبود گمان مبر که برآید ز خام هرگز دود چو هر چه می‌رسد از دست اوست فرقی نیست میان نوشین و تیغ زهرآلود نسیم باد صبا بوی یار من دارد چو باد از این پس به بوی او پیمود همی‌گذشت و نظر کردمش به گوشه چشم که یک نظر بربایم مرا ز من بربود به صبر احوال پوشیدن دگر به نتوانستم آفتاب اندود سوار عقل که باشد که پشت ننماید در آن مقام که سلطان روی نمود پیام ما که رساند به خدمتش که رضا رضای توست گرم خسته داری ار خشنود شبی نرفت که به داغ نگفت دگر شب آمد و کی بی تو روز بود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/471 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
به بوی آن که شبی در حرم بیاسایند هزار بادیه سهلست اگر بپیمایند طریق جفا بردن است و جانبازی دگر چه چاره که با زورمند برنایند اگر به بام برآید ستاره پیشانی چو ماه عید به انگشت‌هاش بنمایند در گریز نبسته‌ست لیکن از نظرش کجا روند اسیران که بند بر پایند ز عزیزترم نیست مایه‌ای در تن فدای دست عزیزان اگر بیالایند مگر به خیل تو با دوستان نپیوندند مگر به شهر تو بر عاشقان نبخشایند فدای جان تو گر جان من طمع داری غلام حلقه به گوش آن کند که فرمایند هزار سرو خرامان به راستی نرسد به قامت تو و گر سر بر آسمان سایند حدیث حسن تو و داستان مرا هزار لیلی و مجنون بر آن نیفزایند مثال عود است تا نسوزانی جماعت از دم به دم نیاسایند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/473 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نفسی وقت صحرا بود با دو که دایم نتوان تنها بود خاک چو دیبای منقش دیدم وان همه صورت شاهد که بر آن دیبا بود پارس در سایه اقبال اتابک ایمن لیکن از مرغان چمن غوغا بود شکرین پسته دهانی به تفرج بگذشت که چه گویم نتوان گفت که چون بود یعلم الله که شقایق نه بدان لطف و سمن نه بدان بوی و صنوبر نه بدان بالا بود فتنه سامریش در نظر شورانگیز نفس عیسویش در لب شکرخا بود من در اندیشه که بت یا مه نو یا ملکست یار بت پیکر مه روی ملک سیما بود دل و جهانی به دمی غارت کرد همچو نوروز که بر ملک یغما بود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/470 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
اخترانی که به شب در نظر ما آیند پیش محال است که پیدا آیند همچنین پیش وجودت همه عدمند گر چه در چشم خلایق همه آیند مردم از قاتل عمدا بگریزند به جان پاکبازان بر تو عمدا آیند تا ملامت نکنی طایفه رندان را که جمال تو ببینند و به غوغا آیند یعلم الله که گر آیی به تماشا روزی مردمان از در و بامت به تماشا آیند دلق و سجاده به میخانه فرست تا مریدان تو در رقص و تمنا آیند از سر صوفی سالوس دوتایی برکش کاندر این ره ادب آن است که یکتا آیند می‌ندانم خطر دوزخ و سودای بهشت هر کجا خیمه زنی اهل آنجا آیند آه جگر گوشه نشینان کرد خرم آن روز که از خانه به صحرا آیند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/472 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تو را سماع نباشد که سوز نبود گمان مبر که برآید ز خام هرگز دود چو هر چه می‌رسد از دست اوست فرقی نیست میان نوشین و تیغ زهرآلود نسیم باد صبا بوی یار من دارد چو باد از این پس به بوی او پیمود همی‌گذشت و نظر کردمش به گوشه چشم که یک نظر بربایم مرا ز من بربود به صبر احوال پوشیدن دگر به نتوانستم آفتاب اندود سوار عقل که باشد که پشت ننماید در آن مقام که سلطان روی نمود پیام ما که رساند به خدمتش که رضا رضای توست گرم خسته داری ار خشنود شبی نرفت که به داغ نگفت دگر شب آمد و کی بی تو روز بود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/471 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نفسی وقت صحرا بود با دو که دایم نتوان تنها بود خاک چو دیبای منقش دیدم وان همه صورت شاهد که بر آن دیبا بود پارس در سایه اقبال اتابک ایمن لیکن از مرغان چمن غوغا بود شکرین پسته دهانی به تفرج بگذشت که چه گویم نتوان گفت که چون بود یعلم الله که شقایق نه بدان لطف و سمن نه بدان بوی و صنوبر نه بدان بالا بود فتنه سامریش در نظر شورانگیز نفس عیسویش در لب شکرخا بود من در اندیشه که بت یا مه نو یا ملکست یار بت پیکر مه روی ملک سیما بود دل و جهانی به دمی غارت کرد همچو نوروز که بر ملک یغما بود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/470 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
از دست دوست هر چه ستانی شکر بود وز دست غیر دوست تبرزد تبر بود دشمن گر آستین افشاندت به روی از تیر چرخ و سنگ فلاخن بتر بود گر خاک پای دوست خداوند شوق را در دیدگان کشند جلای بصر بود شرط وفاست آن که چو برکشد یار عزیز جان عزیزش سپر بود یا رب هلاک من مکن الا به دست دوست تا وقت جان سپردنم اندر نظر بود گر جان دهی و گر سر بیچارگی نهی در پای دوست هر چه کنی مختصر بود ما سر نهاده‌ایم تو دانی و تیغ و تاج تیغی که ماهروی زند تاج سر بود مشتاق را که سر برود در وفای یار آن روز روز دولت و روز ظفر بود ما ترک جان از اول این کار گفته‌ایم آن را که جان عزیز بود در خطر بود آن کز بلا بترسد و از قتل غم او عاقلست و شیوه مجنون دگر بود با نیم پختگان نتوان گفت سوز خام از عذاب سوختگان بی‌خبر بود جانا شکسته نگاه دار دانی که آه سوختگان را اثر بود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/469 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈