eitaa logo
معارف
29 دنبال‌کننده
21 عکس
94 ویدیو
100 فایل
اصول دین و عقائد
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁بحث روایتی سوره نصر🍁 ✳️ تفسیر المیزان ✅ حركت اسلام بر سوى و مكه ⬅️ بن حزام و بن ورقاء نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند، و را پذيرفته با آن جناب كردند، وقتى بيعت تمام شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آن را پيشاپيش خود روانه به سوى كرد تا ايشان را به سوى دعوت كنند و بدارند هر كس بر كه مكه است داخل بشود است، و هر كس داخل خانه كه در مكه است بشود او نيز ايمن خواهد بود، و هر كس هم خانه خود را بروى خود و دست به نزند ايمن است. 🍁🍁🍁🍁🍁 بعد از آنكه و بن حزام از نزد خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بيرون آمدند و به طرف روانه شدند، رسول خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم) بن عوام را به جمعى از نظام مامور فرمود تا خود را در نقطه كه محلى است به نام نصب كند و فرمود از آنجا نكنيد تا من برسم و وقتى خود آن به مكه رسيد، در همين حجون زد، و بن عباده را به سركردگى در اش، و بن وليد را با از مسلمانان و سليم را داد تا به مكه بروند، و خود را در آنجا به خانه ها نصب كنند. 🍁🍁🍁🍁🍁 و به ايشان داد كه به كسى نشوند و با كسى ، مگر آنكه ابتدا به كرده باشد، و داد نفر را هر جا ديدند به برسانند: 1⃣ عبدالله بن سعد بن ابى سرح 2⃣حويرث بن نفيل 3⃣ابن خطل 4⃣ مقبس بن ضبابه و نيز داد كه نفر و خوان را ديدند ، و اينها كسانى بودند كه با خوانيهايشان رسول خدا (ص) را مى گفتند. و فرمود حتى اگر ديدند به دارند در همان حال به برسانند. اين فرمان (ع) بن نفيل و يكى از آوازه خوانها را ، و آن ديگرى شد، و نيز بن ضبابه را در به قتل رسانيد، و خطل را در حالى كه به پرده كعبه داشت كردند، و نفر به وى كردند، يكى بن حريث، و ديگرى بن ياسر، از عمار گرفت و او را به رسانيد. 🍁🍁🍁🍁🍁 با خود را به خدا (ص) رسانيده مركب آن جناب را گرفت و بدان زد، آنگاه گفت: پدر و مادرم به قربانت.آيا نشنيدى كه سعد گفته: 🍃 اليوم يوم الملحمه اليوم تسبى الحرمه🍃 ترجمه: 🍂 امروز حمام خون راه می اندازیم، و زنان را اسیر میکنیم🍂 حضرت به (عليه السلام) دستور داد: به خود را به برسان، و - كه همواره به دست سپرده مى شد - را از او بگير، و تو آن را داخل كن، اما با و مدارا، و على (ع) پرچم را از بن عباده گرفت، و انصار را همانطور كه فرموده بود با رفق و داخل شهر كرد.
🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁 ✳️ تفسیرالمیزان ⬅️ بعد از آنکه رسول خدا (ص) وارد مكه شد، (بزرگان) قريش داخل شدند، و به اصطلاح نشستند، چون گمان نمى كردند- با آن همه كه كرده بودند - جان بدر برند، در اين هنگام رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) وارد شد و تا درب كعبه پيش آمد، در آنجا سخن آغاز كرده فرمود: 🍃(لا اله الا الله وحده وحده انجز وعده و نصر عبده و هزم الاحزاب وحده )🍃ترجمه:🍂معبودى نيست به جز ، تنها او او كه وعده خود به نشاند و بنده خود را داد، و يك تنه همه را از ميدان بدر برد🍂 🍁🍁🍁🍁🍁 هان اى مردم هر و هر و ، و هر كه در محترم بود، زير اين دو من (من امروز همه آنها را اعلام مى كنم) مگر دارى و ، كه اين دو را به صاحبانش اگر داشته باشند بر میگردانم. 🍁🍁🍁🍁🍁 هان اى مردم، همچنان است، چون خداى تعالى آن را از حرمت داده، براى احدى از من و براى خود من در آن نبوده، براى من از روز داده شده، از آن گذشته تا روزى كه بپا شود اين بلد، خواهد بود، و روئيدنيهايش كه باشد كنده نمیشود، و درختانش نمیگردد، و شكارش مورد احدى قرار نمى گيرد (و با اشاره دست و يا سر و صدا نمى شود) و كسى نمى تواند شده اى را بردارد، مگر به اينكه صاحبش را كند، و گم شده اش را بدو بدهد. 🍁🍁🍁🍁🍁 آنگاه فرمود: هان اى مردم مكه! براى پيامبر خدا بوديد، و دعوتش را كرديد، و او را از خود ، و از مألوفش كرديد و داديد، و به اين نكرديد، حتى به محل لشكر كشيديد و با من به پرداختيد، با همه اين جنايات برويد كه شما شدگانيد.
🍁بحث روایتی سوره نصر در تفسیرالمیزان🍁 ✅نامیدن رسول اکرم(ص) مشرکان مکه را به 🍂طلقاء🍂 ⬅️وقتى اين صدا و اين خبر به گوش كفار مكه كه تا آن ساعت در خانه ها پنهان شده بودند رسيد، مثل اينكه سر از برداشته باشند همه به گرويدند، و چون مكه با لشكركشى شده بود، و قانونا مردمش و بردگان اسلام بودند، رسول خدا (ص) همه را كرد، از این جهت از آنان تعبیر کرد به (طلقاء)
🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁 ✳️ تفسیرالمیزان ⬅️ پس از آن شرفياب حضور رسول خدا (ص) شد، و آورد و اشعار زير را نمود: 🍃يارسول الاله ان لسانى راتق ما فتقت اذا انا بور اذا ابارى الشيطان فى سنن الغى و من مال ميله مثبور امن اللحم و العظام لربى ثم نفسى الشهيد انت نذير.🍃 ترجمه: 🍂ای فرستاده معبود یکتا، من امروز گذشته ام را جبران میکند، و آنچه در دوران هلاکت و مرتکب شده ام، امروز میکنم، آن روز در گمراهی بودم، و به پیروی از مباهات میکردم، ولی امروز فهمیدم. هر کس از راه مستقیم شود انحرافش به هلاکتش منجر میشود، امروز گوشت تنم و تک تک استخوانهایم به پروردگارم آورده و همچنین جانم گواهی میدهد به اینکه تو پیامبری هستی 🍁🍁🍁🍁🍁 البيان سپس اضافه مى كند از مسعود روايت شده كه گفت: رسول خدا (ص) در روز داخل شد، در حالى كه پيرامون خانه كعبه سيصد و بت كار گذاشته بودند، رسول خدا (ص) با كه در دست شريف داشت به آن بت ها مى زد و میخواند: (جاء الحق و ما يبدىء الباطل و ما يعيد - آمد ديگر را آغاز نمى كند و بر نمى گرداند) و نيز مى خواند: (جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا). 🍁🍁🍁🍁🍁 و نيز از روايت شده كه گفت : وقتى رسول خدا (ص) وارد شد، حاضر داخل خانه شود، در حالى كه مشركين در آنجا باشد و داد قبل از ورود آن جناب ها را بيرون سازند، و نيز اى از ابراهيم و اسماعيل (عليهماالسلم) بود كه در دستشان از لام - كه وسيله اى براى نوعى بود - وجود داشت، رسول خدا (ص) فرمود: بكشد را، به خدا سوگند كه خودشان هم مى دانستند كه ابراهيم و اسماعیل (علیهماالسلام) هرگز مرتکب قمار از لام نشدند. 🍁🍁🍁🍁🍁 : روایات پیرامون داستان فتح مکه زیاد است، هر کس بخواهد به همه آنها شود باید به کتب و جوامع اخبار مراجعه کند، آنچه ما آوردیم به منزله ای بود.
🍁ترجمه آیات سوره 🍁 ✳️تفسیر المیزان 🔹به نام اللّه بخشنده به عموم، و مهربان به خواص بگو هان گروه كفر پيشه! 1⃣ من نمى پرستم آنچه را كه شما مى پرستيد2⃣ و شما هم نخواهيد پرستيد آنچه را كه من مى پرستم3⃣ من نيز براى هميشه نخواهم پرستيد آنچه را شما مى پرستيد4⃣ و شما هم نخواهيد پرستيد آنچه را من مى پرستم5⃣ دين شما براى خودتان و دين من هم براى خودم 6⃣
🍁بيان آيات سوره کافرون در تفسیر المیزان🍁 ✅در اين سوره رسول خدا (ص) را دستور میدهد به اينكه برائت خود از كيش آنان را علنا اظهار داشته، خبر دهد كه آنها نيز پذيراى دين وى نيستند، پس نه دين او مورد استفاده ايشان قرار میگيرد، نه دين آنان آن جناب را مجذوب خود میكند. ✅مفسرين در اينكه سوره مورد بحث مكى است و يا مدنى كرده اند، و از ظاهر سياقش بر مى آيد كه در نازل شده است.
🔴انواع قلب❤️ ⭕️بيست نوع قلبي که در قرآن ذکر شده است: ⭕️القلب السليم: و آن قلبي است مخلص براي خدا و خالي از کفر و نفاق و هرگونه پستي . { إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ } ⭕️ القلب المنيب: و آن قلبي است که هميشه در حال برگشت و توبه به سوي خدا و از آن سو ثابت و پابرجاست بر طاعت خدا .{ مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ } ⭕️ القلب المخبت: و آن قلبي است فروتن و آرام به ذکر خدا .{ فتُخْبِتَ لَهُ قلُوبُهُمْ } ⭕️القلب الوجل: و آن قلبي است که از ياد خدا مي لرزد که مبادا عمل وي به درگاه خدا قبول نشود و از عذاب خدا نجات نيابد .{ وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ } ⭕️القلب التقي: و آن قلبي است که به احکام خدا احترام مي گذارد .{ ذَلِکَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ } ⭕️القلب المهدي: و آن قلبي است که تسليم امر خدا و راضي به قضا و قدر پروردگار است .{ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ } ⭕️القلب المطمئن: و آن قلبي است که با ياد خدا و توحيدش آرام مي گيرد .{ وتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّه } ⭕️القلب الحي: و آن قلب زنده اي است که از شنيدن داستان هاي امت هاي گذشته که با گناه و طغيان هلاک شدند پند و اندرز مي گيرد .{ إِنَّ فِي ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ } ⭕️القلب المريض: و آن قلبي است که دچار بيماري شک و نفاق شده و مبتلا شده به فسق و فجور و شهوت هاي حرام . { فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ } ⭕️القلب الأعمى: و آن دل کوري است که حق را نمي بيند و در نتيجه پند و اندرز نمي گيرد . { وَلَکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ } ⭕️القلب اللاهي: و آن دلي است که از قرآن غافل و مشغول لهو و لعب و شهوت هاي دنياست . { لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ } ⭕️ القلب الآثم: و آن دلي است که گواهي حق را کتمان مي کند و مي پوشاند . { وَلاَ تَکْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن يَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ } ⭕️القلب المتکبر: و آن دل مغرور و متکبري است که از توحيد و طاعت خداوند رويگردان است ، زورگو و جبار است به خاطر ظلم و طغيان . { قلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ } ⭕️القلب الغليظ: و آن دلي است که عطوفت و رحمت و رأفت از آن برداشته شده . { وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ } ⭕️القلب المختوم: و آن قلبي است که هدايت را نمي شنود و تعقل نمي کند . { وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ } ⭕️القلب القاسي: و آن دلي است که به عقيده و ايمان نرم نمي شود و وعظ و ارشاد در آن تأثيري ندارد و از ياد خداوند رويگردان است . { وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً } ⭕️القلب الغافل: و آن قلبي است که مانع ذکر و ياد پروردگار است و هوا و هوسش را بر طاعت حق تعالي ترجيح مي دهد . { وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا } ⭕️الَقلب الأغلف: و آن دلي است که پوشيده شده است به طوري که اقوال و فرمايشات رسول اکرم صلى الله عليه و آله در آن نفوذ و رسوخ نمي کند . { وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ } ⭕️القلب الزائغ: و آن قلبي است که از حق و حقيقت اعراض مي کند . { فأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ } ⭕️القلب المريب: و آن قلبي است که در شک و شکوک متحير و سرگردان است . { وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ } 🔴اللهم إجعل قلوبنا من القلوب السليمة المطمئنة البيضاء.. وثبتنا على الهدى والايمان
🍁 بیان آیات 1⃣ و2⃣ سوره کافرون🍁 قل يا ايها الكافرون1⃣ ✳️ تفسیر المیزان 🔹 خطاب به طبقه و معين از است نه تمامى كفار، به دليل اينكه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را كرده از دين آنان جويد و خطابشان كند كه شما هم از پذيرفتن دين من مى ورزيد. 🍁🍁🍁🍁🍁 لا اعبد ما تعبدون2⃣ 🔹از اين آيه تا سوره آن مطلبى است كه در جمله (قل يا ايها الكافرون) مامور به آن است، و مراد از (ما تعبدون) هايى است كه مى پرستيدند، و (تعبدون) ضميرى است كه به موصول بر مى گردد، و با اينكه مى توانست بفرمايد: (ما تعبدونه) اگر ضمير را كرده براى اين بود كه كلام دلالت بر آن مى كرده، حذف كرد تا آخر آيات هم درست در آيد و جمله (لا اعبد) استقبالى است، براى اينكه حرف (لا) مخصوص است، همچنان كه حرف (ما) براى نفى حال است، و آيه اين است كه من نمى پرستم آنچه را كه شما بت پرستان امروز مى پرستيد
🍁بیان آیه3⃣ سوره کافرون🍁 و لا انتم عابدون ما اعبد3⃣ ✳️ تفسیر المیزان 🔹اين جمله نيز نسبت به پرستش بر معبود رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است، و اين خبرى از اين معنا است كه كفار معهود، در نيز به دين در نمى آيند. 🍁🍁🍁🍁🍁 اين آيه(۲,۳) با انضمام امر ( ) كه در سوره است، اين معنا را به دست مى دهد كه گويا رسول خدا (ص) به كفار فرموده: پروردگار من مرا داده به اينكه به طور او را بپرستم، و اينكه به شما خبر دهم كه شما و تا ابد او را نمى پرستيد، پس تا ابد بين من و شما در واقع نخواهد شد. بنابراين آيه شريفه در آيه (لقد حق القول على اكثرهم فهم لا یومنون) «سوره یس، آیه۷» و آيه شريفه زير است كه مى فرمايد: (إنَ الذينَ كفروا سواء عليهم ءانذرتهم أم لم تنذرهم لا يومنون). «سوره بقره، آیه ۶» 🍁🍁🍁🍁🍁 در آيه مورد بحث داشت بفرمايد: (و لا انتم عابدون اعبد - و شما پرستيد كسى را كه من مى پرستم)، چون بين معبود رسول خدا (ص) و معبود بت پرستان بسيار است: ✅ اين است كه معبود بت پرستان و شعور است، و كه از آن مى كند موصول بى شعوران يعنى كلمه ( ) است، وموصول مخصوص صاحبان كلمه ( - كسى كه) است. پس چرا در آيه مورد بحث اين كلمه، كلمه ( ) را بكار برده؟ اين است كه منظور مطابقت اين آيه با آيه (لا اعبد ما تعبدون) است.
🍁بیان آیات 4⃣ و 5⃣ سوره کافرون🍁 ✅بعضى از مفسرين🔹در توجيه اينكه چرا بين دو موصول فرق نگذاشت، گفته اند: اصلا كلمه (ما) در دو جمله (ما عبدتم ) و (ما اعبد) موصوله نيست، بلكه مصدريه است، و معناى آيه اين است كه: 🍃 من نحوه پرستش شما را نخواهم پرستيد، و شما نحوه پرستش مرا نخواهيد پرستيد.🍃 🔹مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۵۲
🍁بیان آیات 4⃣و 5⃣و 6⃣ سوره کافرون🍁 و لا انا عابد ما عَبدتُم 4⃣ و لا انتم عابدون ما اعبد5⃣ لَکم دینُکم وَلی دین6⃣ ✳️ تفسیر المیزان ⬅️اين آيه مضمون دو آيه است كه به منظور آن تكرار شده، نظير تكرارى كه در آيه (كلا سوف تعلمون ثم كلا سوف تعلمون) «تکاثر، آیات ۳،۴» آمده، و نيز تكرارى كه در آيه (فقتل كيف قدر ثم قتل كيف قدر ) «مدثر، آیات ۱۹, ۲۰» آمده است. 🍁🍁🍁🍁🍁 ⬅️بعضى از مفسرين در اينكه چرا دو موصول نگذاشت، گفته اند: است، و معناى آيه اين است كه نه من شما در پرستش هستم و نه شما شريك منيد، نه در مشتركيم و نه در ، چون معبود من خداى تعالى است، و معبود شما است، عبادت من عبادتى است كه خدا كرده، و عبادت شما چيزى است كه خودتان از در و افتراء نهاده ايد. 🍁🍁🍁🍁🍁 بنابراين توجيه، آيه مورد بحث و دو آيه قبل ، ولى كه در اين توجيه است اين است كه از نظر عبارت آيه به ذهن مى رسد. 🍁🍁🍁🍁🍁 لَكُم دينُكُم وَلىَ ديٖن6⃣ 🔹اين آيه به معنا مطلب گذشته، يعنى نبودن و است، و در (لكم ) و در (لى) لام است، میفرمايد: دين شما كه همان است خود شما است، و به من نمى كند، و من نيز مخصوص خودم است، شما را فرا نمی گيرد. 🍁🍁🍁🍁🍁 در اينجا است به كسى برسد كه اين آيه مردم را در دين كرده، مى فرمايد هر كس خواست دين را انتخاب كند، و هر كس خواست دين را برگزيند. و يا به برسد كه آيه شريفه مى خواهد به خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) دهد كه دين مشركين نشود. وليكن كه ما براى آيه كرديم اين را مى كند، چون گفتيم آيه شريفه در اين است كه بفرمايد شما به دين من گرويد و من نيز به دين شما نخواهم گرويد، و اصولا دعوت اى كه قرآن آن است، اين توهم را مى کند.
🍁بیان آیه 6⃣ سوره کافرون در تفسیر المیزان🍁 ⬅️ بعضى از #مفسرين🔹براى دفع اين توهم گفته اند: كلمه دين در آيه شريفه به معناى مذهب و آئين نيست، به معناى #جزا است. میفرمايد: جزاى شما مال شما، و جزاى من از آن من است. بعضى ديگر گفته اند: در اين آيه #مضافى حذف شده، و تقديرش این است (جزاى دين شما مال شما و جزاى دين من مال من). ولى اين دو وجه دور از فهم است. 🔹مجمع البیان، ج ۳۰، ص۵۵۲
🍁 بحث روايتى سوره کافرون🍁 ✳️ تفسیر المیزان 🔹در آمده كه جرير، ابن ابى حاتم، و ابن انبارى در كتاب ()، از سعيد بن ميناء مولاى ابى البخترى روايت كرده اند كه گفت: بن مغيره و بن وائل و بن مطلب و بن خلف رسول خدا (ص) را ديدند و گفتند: اى محمد بيا را روى هم بريزيم، ما خداى تو را بپرستيم و تو خدايان ما را در نتيجه و كدورت بين ما بر طرف شود، همه در پرستش معبودها باشيم، و بالاخره يا معبود ما حق است و يا معبود تو، اگر معبود ما حق و تر بود سر تو بى كلاه نمانده، و از عبادت آنها برده اى، و اگر معبود تو حق و صحيح تر از معبود ما باشد سر ما نمانده، از پرستش او بهره مند شده ايم. در پاسخ اين پيشنهاد خداى تعالى اين کافرون را نازل كرد كه بگو: هان اى كفار! من نمى پرستم آنچه را كه شما مى پرستيد، تا آخر سوره. 🍁🍁🍁🍁🍁 : مرحوم شيخ در به سند خود از از عده اى از اصحاب قريب به اين معنا را روايت كرده. 🍁🍁🍁🍁🍁 و در تفسير از پدرش از ابى عمير روايت كرده كه گفت: از ابى جعفر احول از سوره مورد بحث سؤال كرد، كه مگر يك سخنگوى اينطور حرف مى زند كه در يك سطر مطلبى را بگويد و تكرار كند؟ ابى جعفر احول جوابى از اين اشكال نداشت. به طرف روان شد، و در مدينه از امام (عليه السلام) پرسيد حضرت فرمود: نزول اين سوره و مطلبش اين بود كه قريش به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) كرده بود، بيا تا بر سر پرستش خدايان اى كنيم، تو خدايان ما را عبادت كن و يك سال ما خداى تو را، يك سال تو خدايان ما را عبادت كن و يك سال ما خداى تو را، خداى تعالى در پاسخشان سخن آنان را يعنى را بكار برد، آنها گفته بودند يك سال تو خدايان ما را عبادت كن در پاسخ فرمود: (لا اعبد ما تعبدون) آنها گفته بودند و يك سال ما خدای تو را. در پاسخشان فرمود: (و لا انتم عابدون ما اعبد لكم دينكم و لى دين ). 🍁🍁🍁🍁🍁 احول وقتى اين پاسخ را شنيد نزد شاكر رفت، و جواب را بدو گفت. ابوشاكر گفت: اين جواب مال تو نيست اين را از بدينجا حمل كرده، (يعنى تو نزد بن محمد رفته اى و را از او گرفته اى). 🍁🍁🍁🍁🍁 : تكرار در كلام قريش اين است كه بيا تا به يك سال تو خدايان ما را و يك سال ما خداى تو را بپرستيم.
🍁ترجمه آيات سوره در تفسیرالمیزان🍁 🔹به نام اللّه كه به نيك و بد بخشنده، و به نيكان مهربان است. محققا ما به تو خير كثير (فاطمه عليها السلام) داديم1⃣ پس به شكرانه اش براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن2⃣ و بدان که محققا شماتت گوی و دشمن تو ابتر و بلا عقب است.3⃣
🍁بيان آيات سوره کوثر در تفسیر المیزان🍁 ✅در اين سوره بر رسول خدا (ص) نهاده به اينكه به آن جناب داده كه آن جناب را دلخوش سازد و بفهماند كه آن كس كه به وى مى زند كه اولاد ندارد و اجاق كور است، خودش اجاق كور است ✅ اين سوره سوره قرآن است. ✅ روايات در اينكه آيا اين سوره در مكه نازل شده و يا در مدينه است وظاهرش اين است كه در نازل شده است.
🍁بیان آیه 1⃣ سوره کوثر🍁 إنا أعطيناكَ الكوثر1⃣ ✳️ تفسیر المیزان 🔹در البيان مى گويد: كلمه () بر وزن (فوعل) به معناى چيزى است كه شأنش آن است كه كثير باشد، و كوثر به معناى است. ولى در تفسير كوثر و اينكه كوثر چيست عجيب كرده اند. 🍁🍁🍁🍁🍁 ⬅️ گفته اند: خير كثير است. و بعضى ديگرى كرده اند كه فهرست وار از نظر خواننده مى گذرد: 1⃣ نهرى است در بهشت. 2⃣حوض خاص رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) در بهشت و يا در محشر است. 3⃣اولاد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است. 4⃣ اصحاب و پيروان آن جناب تا روز قيامت است. 5⃣علماى امت او است. 6⃣قرآن و فضائل بسيار آن. 7⃣مقام نبوت است. 8⃣تيسير قرآن و تخفيف شرايع و احكام است. 9⃣ اسلام است. 0⃣1⃣ توحيد است. 1⃣1⃣ علم و حكمت است. 2⃣1⃣ فضائل رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم)است. 3⃣1⃣ مقام محمود است. 4⃣1⃣ نور قلب شريف رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و از اين قبيل ديگر كه به طورى كه از از مفسرين نقل شده بالغ بر قول است.
🍁بیان آیه 1⃣ سوره کوثر🍁 ✳️ تفسیر المیزان ⬅️صاحبان قول اول استدلال كرده اند به روايات، و اما اقوال دليلى ندارند به جز و بى دليل حرف زدن، و به هر حال اينكه در فرمود: (ان شانئك هو الابتر). با در نظر گرفتن اينكه كلمه () در ظاهر به معناى است، و نيز با در نظر گرفتن اينكه جمله مذكور از باب است، چنين به دست مى آيد كه منظور از كوثر، و تنها اى است كه خداى تعالى به آن جناب داشته، (و بركتى است كه در نسل آن جناب قرار داده )، و يا مراد خير كثير است و هم كثرت ذريه، چيزى كه هست كثرت ذريه يكى از خير كثير است، و اگر مراد مساله ذريه به و يابه طور نبود، آوردن كلمه (إن) در جمله (ان شانئك هو الابتر) اى نداشت، زيرا كلمه (إن) علاوه بر ، را هم مى رساند و معنا بفرمايد ما به تو داديم، چون كه تو اجاق كور است و يا بى خبر است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و روايات هم زياد رسيده كه سوره مورد بحث در پاسخ كسى نازل شده كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را به اجاق كورى زد و اين زخم زبان هنگامى بود كه و دو فرزندان رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) از رفتند، پس با اين بيان روشن شد كه سخن آن كه گفته: (منظور اين زخم زبان از كلمه () بريدگى از يا انقطاع از بوده و خداى تعالى در گفتارش فرموده او خودش از هر چيز است) سخن است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و چون جمله (انا اعطيناك الکوثر) در مقام منت نهادن بود، با متكلم مع الغير () آمد كه بر دلالت مى كند، و چون منظور از آن ساختن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) بود مطلب را با واژه كه ظاهر در است بيان داشت و فرمود: ما به تو عطا كرديم.
🍁 بیان آیه 1⃣ سوره کوثر🍁 ⬅️ اين جمله از اين دلالت خالى نيست كه فرزندان فاطمه (عليهاالسلام) ذريه رسول خدا (ص) هستند، و اين خود يكى از خبرهاى قرآن كريم است، همانطور كه مى بينيم خداى تعالى از درگذشت آن حضرت در نسل آن جناب قرار داد، به طورى كه در همه عالم نسلى معادل آن ديده نمى شود، آن هم با آن همه كه بر سر ذريه آن جناب آوردند و گروه گروه ایشان را کشتند.
🍁 بیان آیه 2⃣ و 3⃣سوره کوثر🍁 فصل لربك و انحر2⃣ ✳️ تفسیرالمیزان 🔹از ظاهر و ظاهر اينكه حرف (فاء) بر سر اين جمله در آمده، استفاده مى شود كه امر به و نحر شتر، كه متفرع بر جمله (انا اعطيناك الكوثر) شده، از باب شكر است، و چنين معنا مى دهد، حال كه ما بر تو منت نهاديم و خير كثيرت داديم اين نعمت بزرگ را با و نحر شكرگزارى كن. 🍁🍁🍁🍁🍁 و مراد از () بنا بر رواياتى كه از طرق و از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و از على (عليه السلام) رسيده، و نيز رواياتى كه شيعه از امام و ساير ائمه اهل بيت (عليهم السلم) روايت كرده، بلند كردن به طرف در هنگام گفتن براى نماز است. 🍁🍁🍁🍁🍁 ولى گفته اند: معنايش اين است كه نماز بخوان، و شتر هم كن، (چون كلمه به معناى سر بريدن شتر به آن نحو است، همچنان كه كلمه به معناى سر بريدن ساير حيوانات است). 🍁🍁🍁🍁🍁 بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه براى پروردگارت بخوان، و وقتى سر از بر مى دارى به طور كامل بايست. بعضى ديگر معانى ديگرى هم ذكر كرده اند. 🍁🍁🍁🍁🍁 ان شانئك هو الابتر3⃣ ⬅️كلمه (شانى ء) به معناى ، و كلمه (ابتر) به معناى اجاق كور است، و اين كسى كه چنين زخم زبانى به آن جناب زده بود بوده. بعضى گفته اند: مراد از منقطع از ، و يا منقطع از است، كه خواننده توجه فرمود اين قول با روايات نمى سازد.
☘☘ مفهوم «برکت» ☘☘ از پیامبر(ص) پرسیدند : برکت درمال یعنی چه؟ درپاسخ، پیامبر (ص) مثالی زدند و فرمودند : گوسفند درسال یکبار زایمان می کند وهر بار هم یک بره به دنیا می آورد . سگ در سال دو بار زایمان میکند و هربار هم حداقل ۷-۶ بچه. به طور طبیعی شما باید گله های سگ را ببینید که یک یا دو گوسفند در کنار آن است. ولی در واقع برعکس است. گله های گوسفند را می بینید و یک یا دو سگ درکنار آنها چون خداوند برکت را در ذات گوسفند قرار داد و از ذات سگ برکت را گرفت . مال حرام اینگونه است. فزونی دارد ولی برکت ندارد.
الله شناسی 1 أَ فِی اللهِ شَکٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَالأَرضِ. ابراهیم 10. اثبات وجود خداوند برهان امکان و وجوب تمام موجودات ، روزی نبودند و سپس بود شده اند . معلول وجود دیگری هستند . هر معلولی به علت خویش نیازمند (فقیر) است . اگر آن علت نیز معلولِ علت دیگری باشد و این امر تا بی نهایت تسلسل پیدا کند ، مجموعه ای از نیازمندان (فقرا) خواهیم داشت . چنین مجموعه ای هرگز وجود نخواهد یافت چرا که بی نهایت نیاز ، نیاز(فقر) است . (از بی نهایت صفر عددی بوجود نمی آید .) نتیجه می گیریم که سرانجام باید به وجودی برسیم که قائم به ذات باشد . علتی که معلول نیست و او واجب الوجود (غنی) است. - تسلسل ، پیوسته شدن - دور ، ( بازگشت شی ء به جای اول خویش ) یعنی معلولی با واسطه و یا بی واسطه ، علّت برای علّت خود باشد. دور باطل است. وَاللهُ الغَنِیُّ وَ أَنتُمُ الفُقَراءُ محمد ص 38. أَنَّهُ الحَقُّ أَ وَ لَم یَکفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلی کُلِّ شَی ءٍ شَهیدٌ. فصلت 53.
الله شناسی 2 شهادت فطرت به وجود خداوند تصدیقِ وجود خداوند ، امری فطری است لذا مردم در حوادث سهمناک به حسب سرشت خود به خدا توکل می کنند. خداوند متعال می فرماید: اگر از ایشان بپرسی که جه کسی آسمان ها و زمین را آفریده ، همانا خواهند گفت:الله. ( لقمان 25 ) و یا در امثال آیات انعام (40 و 41) در هنگام شداید و بلایا ، خدا را می خوانند. از امام صادق سلام الله علیه درباره خدا پرسیدند ایشان فرمود آیا کشتی سوار شده ای؟ گفت آری ، فرمود آیا هیچگاه کشتی تو شکسته که کشتی دیگری هم نباشد که ترا نجات دهد و شنا گری هم نباشد؟ گفت آری فرمود آیا در این هنگام دل تو به جایی متوجه شده ، چیزی از موجودات ترا از این گرفتاری خلاص کند؟ گفت آری ، فرمود پس آن چیز ، همان خدای قادر بر نجات است .در آن هنگام که نجات دهنده ای نیست . (ارشاد القلوب ج1 ص 168 – توحید صدوق ص 231 – معانی الاخبار ص 4 . ) - در کریمه ( الَستُ بِرَبِّکُم ) اشارتی لطیف است که خداوند ، اقرار به ربوبیت را سؤال نموده و نه وجود خود را - در کتاب توحید از زراره نقل شده که امام باقر سلام الله علیه فرمود ، خداوند از صلب آدم علیه السلام ، ذریه اش را خارج کرد آنگاه خدا خود را معرفی کرد و اگر جز این بود ، هیچ کس خدایش را نمی شناخت . در ادامه فرمود پیامبرصلی الله علیه و آله فرموده که هر مولودی بر اساس فطرتِ معرفت (معرفت به اینکه خداوند خالق اوست) متولد می شود. این آیه همین مطلب را می فرماید : و لئن سأَلتَهُم من خَلَقَهُم لیَقُولُنَّ الله ، اگر بپرسی جه کسی ایشان را آفریده می گویند : خدا ( توحید صدوق ص 330 . ) - بنا بر این اصل معرفت ، امری فطری است. -شناسی
راز سوره حمد قیصر روم برای یکی از خلفای بنی عباس ، در ضمن نامه ای نوشت :«ما در کتاب انجیل دیده ایم که هرکس از روی حقیقت سوره ای بخواند که خالی از هفت حرف باشد ، خداوند جسدش را بر آتش دوزخ حرام میکند ، و آن هفت حرف عبارتند از :«ث ، ج ، خ ،ز ، ش ، ظ ،ف» ما هر چه بررسی کردیم ، چنین سوره ای را در کتاب های تورات و زبور وانجیل نیافتیم ، آیا شما در کتاب آسمانی خود ، چنین سوره ای را دیده اید خلیفه عباسی دانشمندان را جمع کرد ، واین مساله را با آنها در میان گذاشت، آنها از جواب آن درماندند، سر انجام این سوال را از امام هادی علیه السلام پرسیدند آن حضرت در پاسخ فرمودند: آن سوره ، سوره «حــمد» است ، که این حروف هفتگانه در آن نیست . پرسیدند : فلسفه ی نبودن این هفت حرف ، در این سوره چیست؟ فرمودند : حرف «ث» اشاره به «ثبور» هلاکت و حرف «ج» اشاره به «جحیم» نام یکی از درکات دوزخ و حرف «خ» اشاره به «خبیث» ناپاک و حرف «ز» اشاره به «زقوم» غذای بسیار تلخ دوزخ و حرف «ش» اشاره به «شقاوت» بدبختی و حرف «ظ» اشاره به «ظلمت» تاریکی و حرف «ف» اشاره به «آفت» است. خلیفه ، این پاسخ را برای قیصر روم نوشت ، قیصر پس از دریافت نامه ، بسیار خوشحال شد، و به اسلام گروید، و در حالی که مسلمان بود از دنیا رفت
غایت و نهایت سیر سلوکی-عرفانی انسان نهایت سیر هر موجودی، فنای در موجود برتر و بالاتر از خود است. یعنی فنای هر ظهوری در مُظهِر خود، و هر معلولی در علّت خود. و نهایت سیر انسان کامل که همهٔ قوا و استعدادهای خود را به فعلیّت رسانیده است، فنای در ذات أحدیّت است، و فنای در ذات الله است، و فنای در هُوَ است، و فنای در ما لا اسْمَ لَهُ و لا رَسْمَ لَهُ میباشد. غایت سیر هر موجودی، و غایت سیر متصوَّر در انسان کامل، و غایت سیر أنبیاء و مرسلین و أئمّهٔ طیّبین صلواتُ الله و سلامُه علیهم أجمعین، و منظور و مراد صحیح از معرفت و نتیجهٔ سلوک و سیر به سوی مقام مقدّس او جلَّ شأنُه، و سیر عملی عرفانی، و بحثهای علمی عرفاءِ بالله همه این است. به نقل از: طریق الی الله-2
هر کس در عصر پنج شنبه برود بر سر قبر مادرش و پدرش و طلب مغفرت کند ، خداوند عزوجل طبقه هایی از نور به قلب آنان افاضه می کند و آنها را خوشنود می گرداند و حاجات این کس را بر می آورد. أرحام انسان در عصر پنجشنبه منتظر هدیه ای هستند و لذا من در بین هفته منتظرم که عصر پنج شنبه برسد و بیایم بر سر قبر پدر و مادرم و فاتحه بخوانم. منبع : معاد شناسی علامه طهرانی ، ج ۱ ، ص ۱۹۰