eitaa logo
مادران شریف ایران زمین
7.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
121 ویدیو
25 فایل
اینجا پر از تجربه‌ست، تجربهٔ زندگی مامان‌های چند فرزندی پویا، «از همه جای ایران»، که در کنار بچه‌هاشون رشد می‌کنند. این کانال، سال ۱۳۹۸ به همت چند مامان دانش‌آموختهٔ دانشگاه شریف تاسیس شد. ارتباط با ما و ارسال تجربه: @madaran_sharif_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام دوستان عزیز 🌷 این روزها داریم کتاب «عاشقانه‌ای برای ۱۶ ساله‌ها» رو دورهمی می‌خونیم. ماجرای زندگی شهیده راضیه کشاورز دختر دهه هفتادی که توی همین دوره زمونه زندگی کرد و خیلی تلاش کرد برای خودسازی و برای رضایت امام زمانش و بعد هم خداوند خیلی خوب جانش رو خرید و بهش توفیق شهادت داد. بخشی از کتاب رو توی دو تا پیام بالا بخونید.👆🏻 اگر شماهم دوست دارید با این شهیده عزیز آشنا بشید، تشریف بیارید اینجا: 🌺کانال پویش کتاب مادران شریف: eitaa.com/madaran_sharif_pooyesh_ketab ✅ نسخه‌ی صوتی و الکترونیکی کتاب رو می‌تونید با تخفیف ۵۰ درصد تهیه کنید. 🏆 پایان مهرماه هم قرعه‌کشی برای ۷ جایزه‌ی ۱۰۰ هزار تومانی داریم.
«مامان، چرا گریه می‌کنی؟» (مامان چهار فرزند) تب دخترم که پایین آمد، خوابم برد. یک خواب عمیق و آرام... بدون صدای انفجار، بدون اضطراب ویرانی... پسر نوجوانم را که برای مدرسه بدرقه کردم، مطالعهٔ کتاب مورد علاقه‌ام را شروع کردم، بدون دلشورهٔ دستگیر شدن پسرم، بدون حسرت و افسوس اینکه آیا به خانه برمی‌گردد یا در ایست و بازرسی‌ها گرفتار می‌شود...😓 دست دخترم را که زخم شده بود، با آرامش ضدعفونی کردم و با باند استریل پانسمان کردم، بعد هم برایش شربت عسل درست کردم و با هم بازی کردیم، بدون وحشت از نبود دارو و عفونت و مرگ و... به روی پسر کوچکم که بالاخره راضی شد لباس محبوبش را که کثیف شده بود، با لباس تازه و زیبایی عوض کند، خندیدم. بدون غصه و درد دیدن پوست‌های تاول زده از بمب‌های فسفری... دختر بیمارم که بالاخره حاضر شد با وعدهٔ درست کردن غذای مورد علاقه‌اش سوپ و دارویش را بخورد، نفسی از سر آسودگی کشیدم، بدون غصهٔ مردن کودک بیمار و گرسنه‌ام در بمباران‌ها...😢 همسرم که از سفر برگشت، بچه‌ها دوره‌اش کردند و سوغاتی‌هایشان را تحویل گرفتند، بدون درد سنگین یتیمی برای نازدانه‌هایی که بابایشان هیچ‌وقت از سفر بر نمی‌گردد... بدون بهت و حیرت سنگین مردی که با ویرانه‌های خانه و اجساد همسر و فرزندانش مواجه می‌شود... این روزها، در کنار مادری ام برای فرزندانم، من مادری برای بچه‌های فلسطین هم هستم. دخترم گاهی مرا غافلگیر می‌کند؛ «مامان چرا گریه می‌کنی؟» چگونه حالم را توضیح بدهم تا دختر شش ساله‌ام متوجه بشود که لحظه لحظهٔ زندگی آرام و شیرین ما با همهٔ کاستی‌ها و مشکلات این روزها، برای دختران شش سالهٔ فلسطینی یک رویا و حسرت دست‌نیافتنی است...😞 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
14020726 بیمارستان المعمدانی.mp3
8.34M
📣📣📣فوری فوری 🔴در پی فاجعۀ بیمارستان سخنرانی مهم دیگری از حجت الاسلام منتشر شد. 🔴شنیدن این سخنرانی برای هر کسی که قلبش از فاجعۀ بیمارستان غزه به درد اومده لازمه. 📣همین حالا گوش کنید، تا آخر هم گوش کنید و همین حالا منتشر کنید. کسایی که سخنرانی قبلی رو گوش ندادن، حتما گوش بدن.👇 https://eitaa.com/abbasivaladi/13066 ‼️تنگۀ احد عملیات فضای رسانه است. با انتشار مطالبی از این دست، نگهبان این تنگه باشید. @abbasivaladi
این صوت رو حتما گوش بدید درباره وقایع این روزهای و فاجعه بیمارستان 😭🖤👆🏻 دعای جوشن صغیر و صلوات و آیه‌ی امن یجیب رو زیاد بخونیم این روزها به نیت نجات و پیروزی کامل مردم فلسطین و نابودی هرچه زودتر اسرائیل...
🇵🇸 خیزش امت اسلامی و انسان های آزاده در حمایت از مظلومیت اهالی غزه ✊ 🇵🇸 تجمع مادران و بانوان ایرانی همراه با فرزندان🤱 روبروی دفتر سازمان ملل متحد در ایران 🇮🇷 ⭕️ به منظور اعتراض به سیاست‌های مماشات گونه سازمان ملل در برابر جنایت های رژیم اشغالگر اسراییل✊ 🔸تحرکوا بسم الله الی الامام و لینصرن الله من ینصره بر همه ی مسلمان ها واجب است از فلسطین دفاع کنند (مقام معظم رهبری) ⏰ زمان:پنج شنبه ۲۷ مهر ساعت ۱۳ 🗓 مکان: خیابان دروس، بلوار شهرزاد، روبروی دفتر سازمان ملل متحد ble.ir/ommahatalqods
فردا ظهر قرار ما، روبه‌روی دفتر سازمان ملل👆🏻 برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین صدای اعتراض‌مون رو به کل دنیا می‌رسونیم و ساکت نمی‌مونیم.🖤
«تربیت اتفاقی نیست!» (مامان ۱۶، ۱۰، ۸، ۸، ۱.۵ ساله) شما بچه کوچیک داری واجب نیست! با ۵ تا بچه؟ آخه چه کاریه؟ از تو بیکارتر نیست؟ بچه‌ها چشم می‌خورنا!! آخه آدم با نوزاد می‌ره اینجور جاها؟ مگه سال‌های بعد رو ازت گرفتن؟ اقلا بچه‌ها رو نبر!!!😏 نمی‌دونم تا الان با چندتا از این جملات روبه‌رو شدی؟ سال‌های قبل خیلی فکرم درگیر جواب این سوال‌ها می‌شد، اینکه واقعاً کار درست چیه؟ تا کی می‌تونم حضور اجتماعی خودم رو بی‌رنگ کنم به امید روزی که بچه‌ها بزرگ بشن و من بتونم تکلیف اجتماعی‌م رو ادا کنم؟ اطرافیانی که از سر دلسوزی، کنجکاوی، نگرانی و هزار تا دلیل مختلف، آدم رو در انتخاب درست دچار تردید می‌کنند! اما الان قاطع‌تر تصمیم می‌گیرم، چون می‌دونم زندگی کوتاهه، چه بسا فرصت « به امید روزی...» از راه نرسه! می‌دونم اگر بخوام بچه‌هام در آینده باری از حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بردارن، باید از کوچیکی ذره ذره با شونه‌های کوچیکشون بار مسئولیت اجتماعی‌شون رو به قدر خودشون حمل کنند. می‌دونم کودک من به اندازهٔ خودم، حضورش در عرصه‌های اجتماعی مهم و تأثیرگذاره و اونو برای مسئولیت‌های بزرگ الهی که پیش رو داره آماده می‌کنه. کودکم همون سرباز در گهوارهٔ خمینی است، به همون اندازه موثر در تغییر تاریخ بشر. تربیت اتفاقی نیست! تربیت حاصل ذره ذره تلاش و مجاهدت در مسیر ساختن انسان انقلابیه! ما سختی‌های این راه رو با هم هموار می‌کنیم. ما در جواب همهٔ اون سوال‌ها، می‌گیم: «تک تک تلاش‌هایمان را نذر ظهور حضرت حجت می‌کنیم.»🤲🏻 پ.ن: تو همهٔ این راهپیمایی‌ها و مشارکت‌های اجتماعی سعی می‌کنیم حال و شرایط بچه‌ها رو در نظر بگیریم. اگر بشه با دوستانشون همراه می‌شیم که بهشون بیشتر خوش بگذره. معمولاً سعی می‌کنیم براشون در مسیر خوراکی مورد علاقه‌شون رو بخریم. اگر امکان بازی هم فراهم باشه و اطراف پارکی باشه در مسیر برگشت دقایقی رو بازی می‌کنند. مسیرها و زمان حضور رو کوتاه می‌کنیم خسته نشن. براشون فلسفهٔ کارمون رو می‌گیم و ازشون به خاطر همراهی‌شون تشکر می‌کنیم. خلاصه که حواسمون هست برنامه متناسب با سن بچه‌ها و رعایت حالشون باشه تا خاطرهٔ خوبی براشون بمونه.☺️ پ.ن.۲: عکس مربوط به راهپیمایی روز چهارشنبه در حمایت از مردم غزه میدان انقلاب هست. دخترها اون روز بعد مدرسه کلاس قرآن داشتن، شب قبل که خبر حمله به بیمارستان منتشر شد آرام و قرار نداشتیم، صبح زود با استادشون هماهنگ کردم که کلاس رو کنسل کنند و بریم راهپیمایی. براشون لقمه آماده کردم مقنعه مشکی برداشتم و همراه محمدحسن راهی مدرسه شدیم بچه‌ها ساعت دو تعطیل می‌شدن. با مادر یکی از دوستان کلاس قرانشون هم قرار گذاشتیم با هم بریم. بعد از ناهار، سوار اتوبوس‌های مخصوص راهپیمایی شدیم و بچه‌ها طبق معمول عقب اتوبوس رو اشغال کردن و کلی تو راه شلوغ کردن و شعر خوندن.😁 از اونجایی آقای پدر جلسه داشتن و از حضورشون اون روز بی‌بهره بودیم، نزدیک میدان انقلاب که پیاده شدیم چون جمعیت خیلی زیاد بود با ریحانه خانوم تقسیم کار کردیم، محمدحسن با من، دخترها با ریحانه جان. آقامحمدعلی هم از مدرسه که تعطیل شد به ما پیوست و دیگه کالسکه رو به ایشون سپردم. تو بخشی از مسیر پرچم اسرائیل رو آتش زدن که خیلی برای بچه‌ها جالب بود. همون‌جا مدتی ایستادیم و سینه‌زنی کردن و شعار دادن. خب الحمدلله اطراف میدون انقلاب هم پر بود از مغازه‌های هوس‌برانگیز که مجبور شدیم چندباری بچه‌ها رو مهمون کنیم.😁 تو مسیر برگشت همه خیلی خسته بودیم چون از صبح زود همگی بیرون منزل بودیم اما دلامون آرام و قلبمون راضی بود که تونستیم یک قدم کوچک برداریم. 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
«صدای مظلومیت بچه‌های غزه» (مامان ۱۱، ۹، ۷، ۳ساله) مدتی پیش همان روزهایی که از سر و صدا و شلوغی فرزندانم در منزل خوشحال بودم و از سکوت خانه پی به خرابکاری بچه‌ها می‌بردم، برای کانال مادران شریف، متنی نوشتم از سکوتِ صدادارِ خانه. و این روزها فهمیدم همه چیز صدا دارد مظلومیت مردمان فلسطین که صدایش در وسعت جهانی به گوش همه رسیده جنگ و ناامنی هم صدا دارد، صدایی به بلندی انفجار بمب، صدایی به عظمت و بزرگی آوار شدن ساختمان‌ها روی سر صاحبان مظلومش، همان‌ها که روزی با عشق و امید، ذره ذره پولشان را پس‌انداز کردند تا خانه‌ای بسازند که بشود پناهگاه و مأمنشان و امروز آوارِ همان پناهگاه، بی‌پناه و بی‌کسشان کرد. صدایی به سوزناکی و دلخراشیِ ضجهٔ مادری در غم از دست دادن نوزادش که همین هفتهٔ پیش، مادر با تَحَمُل دردی شیرین، فرزند را به دنیا آورد و در دامن مادرانه‌اش، در آغوش کشید و امروز با تَحْمیلِ دردی جانکاه و تلخ، فرزندِ از دنیا رفته را به دامان سرد خاک سپرد.😞 ناامنی صدا دارد، لرز دارد، مثل صدای گریهٔ کودکان و خردسالانی که آخرین تصویر به یاد مانده از مادرشان، چهرهٔ غرق در خون و متلاشی شدهٔ مادر زیر آوار است. مثل لرزی که انفجار بمب بر دل زمین به جای می‌گذارد و لرزی که همان انفجار و دیدن چشمان نیمه باز پدر، بر دل و جسم و جان پسرک خردسالش می‌اندازد، لرز از ترس تنها ماندن، لرز از وحشت بی‌پناهی و بی‌کسی و بویی که از این همه صدا به مشام می‌رسد، بوی عطر تن مادر، آمیخته با خونِ رگ‌هایش، بوی زیر گلوی خواهر شیر خوار، همراهِ بوی گرد و خاکِ نشسته از آوار، بر روی تنِ کوچک و بی‌جانش، بوی آغوش گرم پدر، آمیخته با بوی دود و آتش. و این روزها و شب‌ها من بیشتر از همیشه صدای شادی و نشاط فرزندانم را با گوش جان می‌شنوم و خریدار تمام شلوغی‌های روزمرهٔ فرزندانم هستم. ای کاش تمام صداها، صدای خنده بود و بازیگوشی خردسالان، ای کاش تمام گریه‌ها، گریهٔ حسرت بود برای خرید اسباب‌بازی کوچک یا پفک و تنقلات، نه گریهٔ یتیمان در حسرت سایهٔ پدر و مادر.😞 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
امام حسن عسكرى (عليه‌السلام) فرمودند: «هيچ گرفتارى و بلايى نيست مگر آن كه نعمتى از خداوند آن را در ميان گرفته است.» «ما مِن بَلِيّةٍ إلاّ وللّه ِ فيها نِعمَةٌ تُحيطُ بِها» (بحارالانوار جلد ۷۵، صفحه ۳۷۴) شیعیان مژده که از پرده برون یار آمد عسکرى پورنقى مظهر دادار آمد گشت از کان کرم گوهر پاکى ظاهر ز صدف آن دُر تابنده به بازار آمد🌱 🌸ولادت امام حسن عسکری مبارک باد🌸 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
سلام 🌷❤️ خداقوت🌸 این ماه می‌خوایم با خاطرات یک مادر شهید همراه بشیم و باهاشون زندگی کنیم. 📚 کتاب تب ناتمام روایت زندگی شهلا منزوی «مادر جانباز شهید حسین دخانچی» ایشون ۱۷ سال از فرزندشون که در جبهه، جانباز قطع نخاعی شدن، پرستاری کردن و توی این کتاب از خاطرات تلخ و شیرین‌شون از کودکی تا شهادت فرزندشون گفتن. قلم کتاب هم خیلی شیرین و روانه👌🏻 📚 مهلت مطالعه‌: تا پایان آبان ماه 🎁 هدیه: قرعه کشی برای ۱۰‌ جایزه ۱۰۰ هزار تومانی 🛍️ نسخهٔ الکترونیکی کتاب رو می‌تونید با تخفیف ۵۰ درصد و نسخه چاپی‌ش رو با تخفیف ۲۰ درصد تهیه کنید. برای عضویت توی گروه همخوانی و تهیه کتاب و شرکت در پویش، وارد این کانال بشید: 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: 🔗 eitaa.com/madaran_sharif_pooyesh_ketab
گفتگو درباره پیش‌دبستانی و مدرسه.mp3
29.72M
‌ 🔸 گفتگوی دورهمی مامانا با موضوع پیش‌دبستانی و مدرسه‌ی بچه‌ها ❓از چه سنی فرزندتون رو فرستادید پیش دبستانی یا کلاس اول؟ ❓چه مدل مدرسه‌ای انتخاب کردید؟ ❓توی این مدتی که از مهر گذشته،‌ چه چالش‌هایی داشتید؟ 💭 مامانایی که توی این گفتگو شرکت کردن: مامان ۵ فرزند مامان ۳ فرزند مامان ۲‌ فرزند مامان ۳ فرزند مامان ۳ فرزند مامان ۳ فرزند 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
‌ یادتونه تو مدرسه معلم چند نفرو صدا می‌زد و به خط می‌کرد جلو کلاس و درس می‌پرسید؟! 🤓 امروز چندتا از مامانای مادران شریف رو به خط کردیم و ازشون درس! یعنی چیز! سؤال پرسیدیم. 😀 تا ببینیم درس «من و فرزند پیش دبستانی یا کلاس اولیم» رو توی مهرماه خوب خوندن یا نه😂 اینم نتیجه اش 👆🏻 نظرتون رو درباره‌ی این گفتگو بهمون بگید. شما این یک ماه رو چطور گذروندید با بچه‌ی پیش دبستانی یا کلاس اولی‌تون؟ 😊 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «برای بهشت هشت در است که سه تای آن‌ها رو به قم است، درآنجا زنی از فرزندان من رحلت می‌کند که نام او فاطمه دختر موسی بن جعفر (علیهما‌السلام) است و تمام شیعیان من (که شایستهٔ شفاعت باشند) با شفاعت این خانم وارد بهشت می‌شوند.» «لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ ثَلاَثَةٌ مِنْهَا إِلَى قُمَّ تُقْبَضُ فِيهَا اِمْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي اِسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَى وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي اَلْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ.» (بحارالانوار، جلد ۵۷، صفحهٔ ۲۲۸) تا که دل را آه سینه راهی قم می‌کند با نگاهی بر ضریحت دست و پا گم می‌کند آه چون از دل برآید کار آتش می‌کند بی‌محابا رخنه‌ای در جان هیزم می‌کند آن ضریحی که بود گرم طوافش جبرئیل حضرت حق قبلهٔ حاجات مردم می‌کند. 🏴سالروز وفات حضرت معصومه (علیهاالسلام) تسلیت باد.🏴 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif