eitaa logo
مادران شریف ایران زمین
7.5هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
114 ویدیو
25 فایل
اینجا پر از تجربه‌ست، تجربهٔ زندگی مامان‌های چند فرزندی پویا، «از همه جای ایران»، که در کنار بچه‌هاشون رشد می‌کنند. این کانال، سال ۱۳۹۸ به همت چند مامان دانش‌آموختهٔ دانشگاه شریف تاسیس شد. ارتباط با ما و ارسال تجربه: @madaran_sharif_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
(مامان ۱ سال و ۱۱ ماهه و ۴- ماهه) هیچ وقتی از زندگیم خرید برام اخ و پیف نبوده و همیشه باهاش کیف میکردم و با دیدن چیزای قشنگ دلم قنج میرفته که کاش اینو داشتم😁🙊 پس وقتی فهمیدم نی نی دوم تو راهه اولین کار عضویت تو چنتا صفحه پوشاک ایرانی و چک کردن چنتا سایت بود🤩 وقتی هم که فهمیدم نی نی جدید گل پسره لباسای پسرونه ای که حتما نیازه رو تو ذهنم لیست کردم اما قبل از غرق شدن تو این بازار بزرگ و بی انتها... یادم افتاد دو بار دیگه هم من تو این بزنگاه بودم و از سر گذروندم یه بار خرید جهیزیه یه بارم خرید سیسمونی زهرا اون موقع‌ها که ما جهیزیه میخریدیم تنوع جنس ایرانی کمتر از حالا بود (حالا انگار من ننه بزرگتونم🤪) و جنسای خارجی خووشگلل راهکارم این بود که هی سرچ نکنم و موقع خرید هم اصلا به ویترین ها چشم نیندازم!! صاف برم مغازه‌ای که میدونم اون محصول ایرانی مد نظر رو داره بخرم و بیام بیرون سر خرید سیسمونی هم که غلبه بر احساس نیازهای کاذب و تنوع طلبی به مراتب سخت تر بود و هرجا چیز میز دخترونه میدیدم اینطوری نگاه میکردم🦉🧐 و بعضا اینطوری میشدم🤤 بازم راهکارم عدم قرار دادن خودم در موقعیت خرید و بی اطلاع موندن از تخفیف ها بود🤣 (نوشابه هایی که همسر باز میکرد هم بی اثر نبود؛ مثلا میگفت خداروشکر شما ذهنت مشغول درس و کارهای مهمتره و وقت درگیر شدن با این چیزا رو نداری🙄) نتیجه این شد که سر سیسمونی زهرا در عرض سه روز یه کمد برای خودمون خریدیم😅 و چنتا لباس که گوشه کمد جدید براش بچینیم، به علاوه رخت خواب و وسایل حمل و نقل و بهداشتی و یه دونه عروسک ولی بازم مثل اکثر مامان اولی ها بی تجربگی هایی داشتم و کلی از لباساش نو موند تو کمد... درحالیکه با خرید کمتر و گزیده تر هم میشد هم نیاز زهرا و هم بچه‌های بعدی رو مرتفع کرد یه فکر عاقلانه‌م تو خرید برای زهرا این بود که رنگ و طرح لباسا خنثی باشه؛ و اینگونه اصلی ترین لباس های دخترم سبز و سرمه ای شدن😅 پس رفتم سراغ لباسای زهرا از توشون نوزادیا که تا ۴-۵ ماهگی اندازه میشد رو جدا کردم یه سری لباسم از اقوام رسیده بود با همینا کشویی که برای آقا حیدر در نظر گرفتیم پر شد! پس فکر خرید جدید ممنوع⛔ هر وقت این موجودی‌ها داشت به هر دلیلی از چرخه مصرف خارج میشد به فکر خرید جدید میفتیم... پ ن : چند هفته پیش ‌که برای خرید هدیه برای اقوام رفتم فروشگاه و با یه دست لباس برای زهرا خانوم و آقا حیدر خارج شدم🙈 و این شد تنها خرید قبل از تولد گل پسر❤ 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
(مامان 2.9 و 1.3 ساله ) آخه چرا این بچه‌ها اینقدر نادون و زبون نفهم هستن؟؟!!😑 اصلا شاید مهم‌ترین چالش مامانا که باعث میشه خیلی سختی بکشن و حرص بخورن از دست بچه‌ها همین باشه! خدایا چی می‌شد این بچه‌ها عاقل بودن و اینقدر کارهای غیرعاقلانه انجام نمی‌دادن که هم خودشونو به خطر بندازن و هم ماها رو اذیت کنن؟!😣 چی می‌شد می‌فهمیدن که نباید غذاشون رو بمالن به سر و کله و لباساشون و پخش کنن تو کل خونه؟😮 حالا جوابشو بشنویم از استادی که از حکمت کارای خدا خبر دارند و می‌تونن برای ما دریچه‌ای باز کنن به سمت علم بینهایت خدا و حکمتهاش در آفرینش... ۱. اگه نوزاد با فهم و شعور کامل به دنیا می‌اومد ، از اینکه یهویی با یه دنیای جدید و کاملا پیچیده مواجه شده، به وحشت می‌افتاد و گیج می‌شد. فرض کنید ما رو یهو ببرن توی یه دنیای جدید خیالی که همه چیش برامون جدیده. چه حسی بهمون دست میده؟ مثل کسی که اسیر میشه و میره به یه سرزمین جدید و چیزی از زبون و آداب مردم اونجا نمی‌دونه.😮😦 ۲. از طرفی نوزاد چون جسمش هنوز خیلی ضعیفه، خودش نمی‌تونه از پس هیچ کاری بر بیاد. لازمه بقیه بغلش کنن، عوضش کنن، بهش غذا بدن و توی گهواره بخوابوننش. اگر عاقل بود حتما خیلی احساس خفت و خواری می‌کرد.😢 ۳. اگه بچه‌ها کاملا عاقل بودن، شیرینی و جذابیت خاصی هم نداشتن احتمالا! خیلی از شیرین‌کاری‌های بچه‌ها، حاصل همین نادونیه!😍 و اگه بچه‌ها شیرین و جذاب نبودن، چقدر زندگی باهاشون سخت می‌شد! ۴. اگه بچه‌ها عقلشون کامل بود، دیگه خودشونو مستقل و بی‌نیاز از پدر و مادر می‌دیدن. شیرینی‌های فرزندپروری از بین می‌رفت و مصلحتی که توی سرگرمی والدین با بچه‌ها هست، محقق نمی‌شد. بچه‌ها با مامان و باباشون انس نمی‌گرفتن ومی‌رفتن دنبال کار و زندگی خودشون و حتی ممکن بود بعد از چند سال دیگه والدین و خواهر و برادراشون رو نشناسن! و اگه بچه‌ها بی‌نیاز بودن از کمک‌های والدین، به تبع قدر زحماتشون رو نمی‌دونستن و توی دوران پیری و نیازمندی، تنهاشون می‌ذاشتن.😢 پ.ن: خیلی حس خوبی داشتم بعد از خوندن این مطالب جالب توی کتاب توحید مفضل. امام صادق علیه السلام برای شاگردشون( مفضل بن عمر) توی ۴ جلسه حکمت خلقت انسان، حیوانات، طبیعت و علت بلاها و آفت‌ها رو توضیح دادند و مفضل کلمه به کلمه نوشته و برای ما به یادگار گذاشته. فایل کتاب توحید مفضل با ترجمه علامه مجلسی رو در ادامه میتونید دانلود کنید. بخونید و لذتش رو ببرید.👌🏻 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
(مامان ۱.۵ ساله) یه ساعتی شب داشت شیر می‌خورد و بیخیال نمی‌شد😏 تا خوابش می‌برد و از کنارش کمی جم می‌خوردم باز نق زدنش شروع می‌شد و دوباره منو می‌کشید سمت خودش😫 این سناریو بیشتر از پنج بار تو یه شب تکرار شد. دیوونه شده بودم دیگه😟 آخرش همسرم گفت ولش کن دیگه شیرش نده تا خودش بخوابه. چند لحظه‌ای ازش دور شدم و پسری هم داشت نق می‌زد و تو تاریکی دنبال من می‌گشت👀 از حالت خوابیده کامل بلند شد بالاسرم ایستاد. و نگاه ملتمسانه‌ش برای شییر... یه دقیقه هم نمی‌تونستم این ناله و عجزش رو تحمل کنم🙄 بنده خدا جز این راه هیچ آرامش و مامن دیگه‌ای نداره... فکر کردم آیا درسته بذارم انقد ناله کنه تا خوابش ببره یا نه؟ اون قسمت از مناجات کتاب ادبیاتمون یادم اومد از بوستان سعدی که می‌گفت: بنده بازش بخواند باز اعراض کند و دیگر بار به تضرع و زاری بخواند و این بار حق سبحانه و تعالی گوید حاجتش روا سازید که از او شرم دارم فلیس له غیری... برای پسرکم جز من کسی نیست... و برای منم جز تو هیچ کس... پس جوابم بده و هدایتم باش...⁦ پ.ن: آیا این روش همه جا درسته؟ قطعا نه. اونجا که قاطعیت لازمه برای رشد فرد و برای دوری از خطر و کارهای زشت نباید با گریه و زاری بچه‌ها دلمون نرم بشه، و درواقع همین قاطعیته که دلسوزی محضه⁦👌🏻⁩ کما اینکه هرجا لازم بوده خدا هم قاطع و صریح با ما برخورد کرده و درجای مناسبشم آغوش امنش رو باز گرده برامون...🌹 واقعا مادری و مربی بودن یعنی شبیه خدا شدن. به نظرم مادری و تربیت حقیقتیه که اگه درست بفهمیمش می‌تونیم ربوبیت خدا رو هم درک کنیم...⁦♥️ 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
(مامان ۲ سال و ۵ ماهه) ماجرای محمد و قصه‌هاش📚 من از اون مامان‌هایی نبودم که از قبل به دنیا اومدن بچه‌شون، براش کتاب میخوندن! حتی تا بعد از یکسالگی محمدم، فک میکردم کتاب براش بی فایده است و هنوز نمیفهمه!🙄 وقتی دوستام تو گروه، از کتاب قصه‌های مناسب سن بچه‌هاشون میپرسیدن، اونم بچه های هم سن و سال محمد، تنها واکنش من این بود که، وا🤔 مگه بچه هاتون از الان قصه میفهمن؟!😲 تنها کتاب های پسرم، یک کتاب رنگ آمیزی میوه ها (با چند بیت شعر در هر صفحه که هیچ‌وقت نخوندمشون)، و دو کتاب چوبی کوچیک اسم حیوانات بود... بعدتر یه کتاب قصه‌ی حیوانات هم براش خریدیم، و یه کتاب که دوستم بهمون هدیه داده بود؛ ولی من مقاومت میکردم برا پسرم بخونم.😐 گذشت و گذشت... محمد دو سالش شده بود و هنوز به جز کلماتی چند، حرف نمیزد.😕 اطرافیان میگفتن چون با پسرت حرف نمیزنی، بلد نشده... آخه مگه باید چی میگفتم؟!🤷‍♀️ به جز حرفای روزانه بخور و بیا و بپوش، که حرفی نداشتم... تا اینکه یه روز، تصمیم گرفتم یکی از دو سه کتابی که داشتم، براش بخونم. شعرای کتاب، نه منو جذب میکرد، نه اونو! چون واقعا نمیفهمیدش! ما داشتیم زبان خودمون، یعنی ترکی یادش میدادیم، و شعرا، همه فارسی بودن...🙁 دست به کار شدم و با افسوسی از اینکه چرا کتاب برای بچه‌های ترک زبان نداریم😒، محتواشونو برا پسرم ترجمه کردم...🙂 براش خیلی جذاب بود🤩 اما جذابتر از اون، توضیح عکسای کتاب بود!😍 این آینه س این کمده مامانش میخواد به‌به بیاره بخورن... نتیجه‌ش شگفت انگیز بود!🤩 شب که همسرم اومد، داشت همونا رو برای باباش بازگو میکرد خوشحالیم غیرقابل وصف بود😇 اصن اشک تو چشام حلقه زد تصمیم گرفتم به صورت جدی براش کتاب بخونم. راستش یکم سخت بود... خودمو مجبور‌ میکردم به کاری که هیچ وقت عادت نداشتم. ولی نتیجه‌ش بهم انگیزه میداد...😊 محمد خیلی علاقه داشت... حتی وقتی من میرفتم سراغ آشپزخونه، همچنان به صفحاتش نگاه میکرد و معدود کلماتی که ازش یادگرفته بود، برام توضیح میداد...😃 تا چند روز با همین دو سه تا کتابی که داشتیم، سرگرم شدیم... بعدش در یک حرکت، رفتم لوازم تحریر فروشی سر خیابون، و از معدود کتابایی که داشتن، همه خوباشو خریدم، و شد هف هشتا کتاب جدید🤩 یکی یکی، چند روز یه بار ازشون رونمایی میکردم... خداروشکر حرف زدنش خیلی بهتر شد. الانم یکی از علایقش، کنار بازی با لگوها و ماشینهاش، دیدن عکسای کتاباشه...☺️ 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
(مامان ۶ساله، ۴/۵ساله، ۲ساله) عزاداران کوچک من! آمد و نرفتیم، 😞 ندیدیم، 😔 حتی صدای و گریه نشنیدیم. 😭 لقمه‌ای معرفت با چاشنی ادب، تواضع و محبت همه آن چیزی بود که تقدیمتان کردم. 🖤 اما امسال تشنه و گرسنه‌تر از سال‌های پیش، دیگر قصه، سرود و سیاهی زدن راضیتان نکرد... ‌ با آرزوی اینکه خانه‌مان  «رَوضهٌ مِن رِیاضِ الجَنَّة» باشد، بساط روضه پهن کردیم، سیاهی زدیم🏴 در حالی‌که می‌خواندیم: « ما حلقه به گوشیم در جوش و خروشیم با اذن تو هر سال پیراهن مشکی می‌پوشیم دل را به تو دادیم مشتاق جهادیم جز مهر تو را در دل خود راه ندادیم حسین جانم حسین حسین جانم حسین» حلوا پختیم چای ریختیم به رسم ، نعلین از پا درآوردیم پیراهن مشکی بر تن کردیم، شانه بر موهایمان زدیم، پیشانی‌بند یا حسین(ع) بستیم، طبل و زنجیر و پرچم یک دسته عزای کوچک... دو زانو خدمت بانی مجلس خانم فاطمه زهرا(س) نشستیم و برای حسینش سینه زدیم... باشد که فردا روزی خدمت مهدی‌اش سربازی کنید. 🖤 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
⭕️«پرچمدار کوچک من» منتشر شد| تجربه‌های خلاقانه برای تربیت حسینی کودکان و برپایی هئیت‌های خانگی🏴 🔷 چاپ چهارم کتاب ، منتشر شد. 🔺 که می‌توان آن را جزو اولین کتاب‌ها در حوزه تجربه‌نگاری سبک زندگی ایرانی-اسلامی عنوان کرد، تلاش‌هایی مادرانه را روایت می‌کند که در موقعیت‌های متفاوت، به دنبال یک هدف مشترک بوده‌اند: تعامل با کودک و پیوند دادن فرزندانشان به سیدالشهدا(ع)... . پیوند تجربه‌های مادرانه با یادداشت‌های کارشناسان در موضوع تربیت حسینی و ارائه ایده‌های کاردستی، مداحی و متن‌های گفت‌وگوی کوتاه پدر و مادر با فرزند با هدف انتقال هدف عاشورا، مزیت کتاب در ویرایش دوم آن است. 👌در این روزهای کرونایی که لزوم برپایی عزاداری در خانه دوچندان شده، مطالعه کتاب را از دست ندهید. 💠بیشتر بخوانید: fna.ir/eyynwu 🔴 و : 📞 051-37298431 📱 09356608604 🏡 ؛ 🔸 instagram.com/hambazi.tv 🔸 sapp.ir/hambazi_tv 🔹 @hambazi_tv
(مامان ۳ سال و ۸ ماهه و ۱ سال و ۷ ماهه) چیزی که ازش می‌ترسیدم این بود که محرم امسال بی‌بهره‌تر از همیشه باشم!😞 آخه مگه می‌شه هیئت خوب(؟!)نريم ولی بتونیم خوب عزاداری کنیم؟ هر سال هیئت خوب رفتن هم خودش مسئله‌ای بود! فکر می‌کردم باید حتما یه جا برم که سخنرانش خیلی جذاب حرف بزنه🤔، و بتونه حسابی توجه منو به خودش جلب کنه، تا مقدمه تحول و رشدم بشه! مداح هیئت هم باید یه جوری روضه بخونه که بای بسم‌الله رو نگفته دلم بره تا خود کربلا و مثل ابر بهار بباره! اما تجربه‌ی همین چند روزه خیلی تصوراتم رو عوض کرد!😊 ⁦👈🏻⁩ می‌شه خونه رو هیئت کنیم و هر شب نذری بپزیم و بنشینیم پای سفره اباعبدالله...⁦👌🏻⁩ ⁦👈🏻⁩ میشه تو خونه سیاه بپوشیم و با روضه‌های بعضا خنده‌دار یه پسر بچه‌ی ۳ ساله گریه کنیم! ⁦👈🏻⁩ می‌شه به جای سخنران جذاب،خودمون زحمت بکشیم و توجه خودمون رو به اونچه لازمه‌ی تحولمونه، جلب کنیم! حتی تو یه جلسه روضه دوستانه و خلوت. ⁦👈🏻⁩ می‌شه به جای اینکه ده شب یا حداکثر دو ماه بریم هیئت، خونه‌هامون رو برای همیشه هیئتی کنیم.⁦ اصلا انگار جای امام حسین تو خونه‌مون خالی بود...😞 تو هيئت دلامون حسینی می‌شدن، ولي تو خونه چی؟! چقدر سبک زندگی هامون و انتخاب‌هامون رنگ و بوی امام حسین داشتن؟! از رفتار من با بچه‌هام معلوم بود که من بچه هیئتی ام؟!🤔 هیئت‌های خونگی محرم امسال باید مقدمه‌ای باشن برای خونه‌های هیئتی همیشگی! برای زندگی‌های امام حسینی...😍 ‌ پ.ن: قطعا حضور تو فضای مساجد و هیئت‌ها و نشستن پای صحبت اساتید برای رشدمون لازمه... اما نباید جای خلوت تفکر و تحول درونی رو بگیره. 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
(مامان ۱۰ ماهه) او که در شش ماهگی باب الحوائج می‌شود، گر رسد سن عمو حتما قیامت می‌کند... می‌خوام بهش شیر بدم، شیر نمی‌خواد، پس میزنه. 😔 با عجله یه تیکه نون می‌دم دستش به امید اینکه شاید آروم بگیره، تیکه نون رو هم پس می‌زنه... گریه‌اش شدت می‌گیره. 😞 کلافه می‌شم هیچ کاری از دستم برنمیاد. 🤯 به هق‌هق می‌افته، هر کاری می‌کنم آروم نمی‌شه. لیوان آب رو نزدیک لباش می‌برم، مثل کویری که به آب رسیده آب می‌خوره. یادم می‌آد از صب بهش آب ندادم. 🥺🥺 به یاد صحرای کربلا اشکام جاری می‌شن. 😭 بمیرم برای دلت رباب بمیرم برای تشنگیت علی اصغر. 😭😭 آدم گاهی تا مادر نشه درد گریه بچه رو نمی‌فهمه. آدم گاهی تا مادر نشه نمی‌دونه اینکه پدر با بچه بره و بی‌بچه برگرده یعنی چی... 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif