eitaa logo
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
722 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
197 ویدیو
47 فایل
🌱 امام خمینی(ره): «.... اگر در طول انقلاب وفاداری و عواطف و حضور زنان در میدان های مختلف، در راه پیمایی‌ها و انتخابات‌ها نمی بود، یقینا این حرکت عظیم مردمی، نمی توانست این گونه شکل پیدا کند.» مدار مادران انقلابی(مادرانه) ارتباط با ما: @M_borzoyi
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
بالاخره بعد از کلی جلز ولز کردن و بال بال زدن 😩😩،یکی از دوستان چراغ اول رو روشن کرد و تو خونش تدارک برگزاری دید.😍 تردید ش برای این بود که فکر می کرد روضه گرفتن مخصوص ایام شهادت، محرم و صفر و یا فاطمیه ست.میگفت من الان یهو برم همسایه ها رو دعوت کنم روضه، نمیگن آخه این موقع سال چه وقت روضه گرفتنه؟ اونم بدون هیچ مناسبتی!🙄 اما وقتی بهش گفتم چیه و تفاوتشو با بعضی روضه های مرسوم توضیح دادم خیلی استقبال کرد.😃 گفت پس همه دعوتن به زیارت عاشورای دسته جمعی و صرف چای قندپهلو☕️😋 ساعت ۶ عصر بود مهمونا یکی یکی اومدن ،زیارت عاشورارو خوندیم و درباره عبارت «... التی جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله» گفت و گو کردیم☺️ میخواستیم از متن زیارت عاشورا مون رو پیدا کنیم.خیلی حرفا بین مون رد و بدل شد. دشمن‌شناسی مفهوم حب و بغض خطر نسبت به سرنوشت جامعه اسلامی و... حرف ها براشون خیلی تازگی داشت.زیارت عاشورا داشت به ما راه نشان میداد و درد ما رو درمان میکرد.و کاربردی شده بود برامون...😍 درباره «امام ظاهر ناطق بالحق» گفت و گو کردیم و اینکه چطور باید امام عصر (عج) رو یاری کرد؟ مخصوصاً در . حرفامون حسابی گل انداخته بود🌸 پله به پله رسیدیم به اینکه ما هنوز در تشکیل دولت اسلامی ضعف داشتیم و نتونستیم این قدم رو درست برداریم.و اینکه تشکیل دولت اسلامی مقدمه ایجاد تمدن اسلامیه... همه دل داده ی نظام اسلامی و انقلابشون بودند ولی بسیار گله داشتند.😔 از اوضاع اقتصادی، از فشارهای مالی از گرانی و... نقدهایشان بجا بود... اما گفتیم که چاره در قهر و بی تفاوتی نیست.باید آستین بالا بزنیم تا خودمان به فضل خدا درستش کنیم تا دولت اسلامی روی کار بیاید. 💪 اینکار سختی هم دارد اما سختی هایی که از تشکیل ندادن دولت اسلامی به ما خواهد رسید خیلی خیلی بیشتر است.😱 دشمنی ها و کینه ها و فتنه ها تمامی ندارد 😈اما برگ برنده دست ماست😍😌 به شرط استقامت. الذین جاهدوا فینا ثم استقاموا لنهدینهم سبلنا... حالا وقتش بود باید نهال امید را در دلشان می کاشتم.🌱 نقطه های را نشانشان دادم. از دستاوردهای انقلاب گفتم، از اقتدار نظامی مان، از امنیت مان، از تأثیرمان بر جهان🌏 و منطقه، از صنعت موشکی و ساخت پهپاد و نانو و هسته ای و ... تا پیشرفت های چشمگیر علمی در دنیا 👏👏 باید می دانستند چه بودیم قبل انقلاب و چه شدیم به برکت انقلاب. @madaranemeidan
۱۴۰۰ 🏴🏴🏴🏴 مجالس روضه اهل بیت (ع) بستری برای تربیت و رشد و تجربه بچه‌هاست. از صبح درگیر تدارک کارهای روضه شدند. پرچم‌ها و کتیبه‌ها را اتو زدند. گردگیری کردند. میز کتاب را چیدند. موقع روضه هم در پذیرایی و بردن دستمال کاغذی و توزیع کتاب دعا مشارکت کردند. روضه با تبیین یکی از اعضای «واحد تبیین و روشنگری مادرانه سبزوار» آغاز شد. ایشان به وقایع منتهی به شهادت حضرت زهرا (س) و جریان غصب فدک و خلافت اشاره کردند و سپس یک نمایه کلی از «خطبه فدک» را ترسیم کردند. پس از آن گفتگوی کوتاهی بین مادران پیرامون موقعیت استراتژیک فدک و اهمیت آن و مقایسه‌ای بین شرایط حال و آن موقع شکل گرفت. سپس یکی از مادران، به معرفی کتاب «پس از بیست سال» پرداخت. زمان مداحی فرا رسیده بود. دقایقی پای مداحی و روضه حضرت زهرا (س) نشستیم. همزمان با آغاز روضه در اتاق دیگری برنامه های مخصوص کودکان در جریان بود. با بلند شدن صدای اذان، مداحی پایان یافت. همه به نماز ایستادند و نماز جماعت با مکبری نصفه و‌نیمه‌ی بچه‌ها برپا شد. بساط نماز که جمع شد، مراسم سینه‌زنی مادر و کودک انجام گرفت. سفره‌ای هم پهن شد و بچه‌ها میهمان سوپ نذری یکی از مادران شدند. میز کتاب و دفترهای طرح حاج قاسم هم معرفی شد. @madaranemeidan
۱۴۰۰ تا جمع شدن مهمان ها مداحی در حال پخش بود. ابتدای مراسم با یک کلیپ زیبا از حاج قاسم آغاز شد. بعد از قرائت حدیث کسا و دعای توسل، یکی از اعضای واحد تبیین درباره ی خطبه ی فدکیه صحبت کردند و گفتگویی بین حضار شکل گرفت. با آمدن مداح دلها راهی مدینه شد... بعد از مراسم نماز جماعت برگزار شد. واحد کودک مادرانه هم در مراسم حضور داشت و خاطره ی خوشی برای بچه ها ساخت. @madaranemeidan
۱۴۰۰ در ابتدای مراسم مداح محترم حضار به ذکر مصیبت پرداختند. سپس یکی از اعضای واحد تبیین مادرانه درباره ی اتفاقات پیش و پس از شهادت حضرت زهرا صحبت کردند. برنامه ی بعدی معرفی کتاب، توسط یکی از اعضای واحد مطالعات بود. بعد از اقامه نماز گروه سرود واحد کودک سرود زیبایی را در وصف سردار دلها خواندند. یکی از پسران حاضر در جلسه انگیزه گرفت و یک شعر درباره ی سردار تک خوانی کرد. سپس ما را مهمان دعای فرج کرد. دفاتر طرح حاج قاسم هم در مراسم معرفی و به فروش رسید. @madaranemeidan
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ🏴 بوی محرم از هر کوی و برزنی به مشام می‌رسد هر درب خانه ای را که نگاه میکنی نشانی از علمدار حسین است🏴🏴🏴 امسال هم رزق مادرانه ای ها،روضه مقاومت است اولین روز روضه را جوانه های روئیده بر پیکر مادرانه (مادرانه حضرت سمیه 'س' و مادرانه نورا )پرچمدار شدند. طبق ساعت مقرر مادران از راه میرسند و در خانه عطر اسپند و مداحی به دل و جان می نشیند.🖤🖤 مراسم با سخنرانی خانم عباسی با موضوع مادران و ظرفیت های تربیتی محرم شروع می‌شود و همه به قول خاله مرضیه🧕 دوگوش میشن و بادقت به صحبت های خانم عباسی گوش میدن و به سوال هاشون هم جواب. بعد از سخنرانی مداح عزیز با نوای گرمشون محفل رو حسینی کردن.🏴 حالا رسیدیم به پذیرایی😋 بعدشم می‌رسیم به قسمت جذاب معرفی کتاب📚📖 که یکی از مادران بزرگوار کتاب لمعات الحسین علامه طهرانی و زیارت عاشورا اتحاد روحانی با امام حسین استاد اصغر طاهر زاده رو معرفی کردن . حسن ختام روضه اباعبدالله هم سینه زنی بچه ها بود که مربی های کودک کوچه درست کردن و بچه ها سینه زدن.✋ و در پایان هم مادران در کنار بچه هاشون دودمه ها رو یکصدا خوندن... 🏴🚩 دودمه‌‌های‌ مادرانه‌ای‌ برای‌ روضه‌های‌ مقاومت✊ مادران انقلاب و رهروان زینبیم ما حسینی‌مکتبیم، ما خمینی‌مکتبیم بیرق زهرا به دوش و ذکر زهرا بر لبیم ما حسینی‌مکتبیم، ما خمینی‌مکتبیم پ.ن یه تشکر جانانه از مامانای گل واحد کودک برای نظم جلسه و تشکر از میزبان روضه اباعبدالله 🙏 روزیتون کربلا @madaranemeidan
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
بسم الله الرحمن الرحیم در باز است و صدای سروصدای بچه‌ها از توی حیاط به گوش می‌رسد و پرچم سیاهی که جلوی در اهتزار است و با زبان بی‌زبانی می‌گوید: "این خانه عزادار حسین است." میهمانان تک و توک آمده‌اند و هنوز خانه شلوغ نشده. مادرانی که آمده‌اند به اتفاق بچه‌هایشان بلند می‌شوند و صفی تشکیل می‌دهند تا دودمه‌های مادرانه‌ را تمرین کنند. اشعار ساده و عمیق است اما روح انقلاب و حرکت و امتداد کربلا در آن موج می‌زند. کم‌کم جمعیت زیاد می‌شود و عقربه‌های ساعت به پیش می‌روند و زمان شروع رسمی روضه‌ی مقاومت فرا می‌رسد. روضه باشد و نوای قرآن نباشد؟! هیهات... یکی از دختربچه‌های مجلس، آیاتی از قرآن کریم را قرائت می‌کند. سرکار خانم فاطمه عباسی، مسئول واحد تبیین مادرانه سبزوار، صحبتهای خود را با موضوع "جدال دو اسلام از نهضت حسینی تا نهضت خمینی" شروع می‌کند. و می‌گوید امام حسین (ع) با پرچم اسلام ناب محمدی، علیه اسلام مناسکی و شعائری، اسلام معاویه و ابوسفیان، اسلام زر و زور و تزویر، اسلام راکد و بی‌تفاوت و... قیام کرد. سخنران به مظاهر این دو اسلام اشاره می‌کند و اینکه این خط اسلام اصیل در تمام دورانها باید دنبال شود همانطور که امام خمینی (ره) هم علیه طاغوت و اسلام آمریکایی بپا خواست. سخنران مطالب خود را با خواندن چند سطر از کتاب فتح خون شهید آوینی به پایان برد که بسیار زیبا و دلکش بود. مداح آمده بود و میکروفن آماده بود تا بعد از ابلاغ بُعد معرفتی روضه، حالا واسطه رساندن بعد احساسی و عاطفی روضه شود هر چند که بین این ابعاد انفکاک مطلق نمی‌توان برقرار کرد. روح حماسه و معرفت و احساس و جهاد و.... همه در کنار هم و باهم معنا پیدا می‌کنند. بعد از پایان روضه‌ی حضرت علی‌اصغر (ع)، گروه "مادرانه سبزوار" خدمت میهمانان و عزاداران حاضر در مجلس، معرفی شد و هدف از روضه‌های مقاومت گفته شد. حالا نوبت معرفی کتاب بود. این بار "فصل شیدایی لیلاها" توفیق یافت و پایش به مجلس آقا جانمان باز شد. مادران و بچه‌هایی که دودمه‌ها را تمرین کرده بودن به خط شدند. گروهی دم می‌گرفتند و می‌خواندند؛👇 مادران انقلاب و رهروان زینبیم و گروه دیگر پشت‌بندش همزمان با هم جواب می‌دادند؛👇 ما حسینی‌مکتبیم، ما خمینی‌مکتبیم و به همین ترتیب سه دودمه‌ی انقلابی مادرانه‌ای را هم‌خوانی کردند. در واحد کودک هم برنامه‌ها به خوبی پیش می‌رفت. چند نفر از مادران عزیز بچه‌ها را با قصه و بازی و کاردستی سرگرم کرده بودند. مدادرنگی‌ها و کاربرگهای نقاشی را یادمان رفته بود بیاوریم و گمان می‌کردیم که در کار واحد کودک اخلال پیش می‌آید و بدون مدادرنگی و کاربرگ، آرام نگه داشتن بچه‌ها سخت می‌شود ولی الحمدلله برنامه واحد کودک به بهترین نحو اجرا شد. شعر بسم الله خواندند و بازی انجام کارهای مختلف را انجام دادند و قصه "چرا؟چرا؟چرا؟" از کلرژوبرت که مفهوم آن مبارزه با ظلم است‌ را گوش کردند و کاردستی کشتی نجات را انجام دادند که نمادی بود از کشتی نجات بودن امام حسین (ع) با وسایل نقلیه مختلف به کربلا سفر کردند و.... پشت سر هم خوراکی‌های خوشمزه برایشان می‌بردند.😋 اعضای مجازی مادرانه که همدیگر را ندیده بودند جمع شدند و باب آشنایی باز شد. و به ابن ترتیب دومین روضه‌ی مقاومت محرم ۱۴۰۱ به پایان رسید ولی ان‌شاءالله که اثرات و برکاتش هیچ وقت به پایان نرسد. @madaranemeidan
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
بسم الله الرحمن الرحیم امروز شنبه ششم محرم ۱۴۰۱ ، آخرین روز از روضه های مقاومت مادرانه سبزوار جوانه های کوثر و حورا مسئول برگزاری امروز هستند که انصافا دلی مایه گذاشتند. سر و صدای بچه ها از تو هال و تراس بزرگ خونه، سلام علیک و خوش و بش مادرها صدای بشقاب و استکان از آشپزخونه سیاهه و کتیبه های روی دیوار و صدای مداحی از باند کوچیک، همه فضای قبل شروع روضه رو تشکیل میدن. و جمعیت که لحظه به لحظه زیادتر میشن. بچه های با اخلاص و خلاق واحد کودک که کارشون رو با بچه ها شروع میکنن، فضا آماده ست برای آغاز برنامه. چند آیه کلام الله مجید و خانم جلمبادانی که حسابی دست پر و با تجهیزات کلاسی از ماژیک و تخته و پازل و ...، اومده تا برامون نه سخنرانی، که یه کلاس درس بذاره موضوع درس امروز نقش زنان در پرچمداری نهضت حسینی و نهضت خمینی هست. اسامی زنان الگو در طول تاریخ از قبل اسلام تا همین امروز، توسط میهمانان گفته میشه و توسط مدرس روی تخته نوشته میشه؛ زنانی که هر کدوم مسیر متفاوتی رو طی کردن برای قیام لله. تو کلاس می فهمیم که اونچه که این مسیر رو مشخص میکنه موقعیت، امکانات و شرایط هر فرد هست؛ در نتیجه ممکنه هیچ ۲ مسیری شبیه هم نباشه، اونچه که مهمه حرکت برای رسیدن به قله ست در مسیر قیام لله. کلاس درس که تموم میشه ، میریم که با نوای خانم مداح، دلمون رو باصفا کنیم و صورت هامون رو با اشک بر اباعبدالله متبرک کنیم و در غم سالار شهیدان بر سر و سینه بزنیم. دست بر قضا روضه، روضه ی حضرت زینب هست؛ الگویی در اوج قله. اما، قسمت حماسی روضه هنوز مونده؛ دودمه های انقلابی مادرانه بچه ها کنار مادرا نوای ایستادگی پای نهضت تا آخرین لحظه رو سر میدن. پای نهضت حسینی زیر بیرق خمینی به‌ پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست. @madaranemeidan
📢 شیپور جنگ که نواخته شد، خیرالنساءها لباس رزم پوشیدند. تنور خانه‌شان را روشن کردند تا مگر تنور دلشان آرام بگیرد. نان و کلوچه و مربایشان، قوت قلب و قدرت بازوی رزمندگانی شد که تا رفع فتنه در جهان، عزمِ جنگیدن داشتند. میدان جهاد امروز اما، نان خیرالنساءها را نمی‌خواهد، ولی غیرت‌شان را می‌خواهد. جبهه امروز مادرانی می‌خواهد که به بیایند و تنور را داغ کنند. ، و بپزند و ببافند. 🔴 ایده‌هایی را نوشته و میدانهایی را تعریف کرده‌ایم برای آنان که می‌خواهند باشند. "خودمانی نوشته‌ایم، خودمانی بخوانید." 👇 ✅ اول از همه برای قوی شدن نگرشی و روشی خودمون قدمی👣 برداریم. 💪 چه قدمی؟🤔 برای دنیا دیده شدن لازم نیست حتما دور دنیا بچرخیم. کافیه دورِ کتاب بچرخیم. دل بدیم به تلویزیون و چهارتا مستند تبیینی ببینیم. مثلا مستندهای عمار و ثریا. بساط گفتگو با رفقامون پهن کنیم. بگیم و بشنویم. و.... ✅ بگیریم به یاد شهدای شاهچراغ و شهدای امنیت. توی این روضه‌ها چکار کنیم؟🤔 🎤سخنرانی متخصص و متعهد دعوت کنیم. 🏴 ذکر مصیبت اهل بیت(ع) و دعای دسته‌جمعی و ذکر و توسل به اهل بیت (ع) داشته باشیم. 👩‍👧‍👦 مداحی و سینه‌زنی مادر و کودک داشته باشیم. 🚩 فضاسازی روضه رو با عکس شهدای شاهچراغ و پوسترهای تبیینی رو انجام بدیم. 🗣 یه گفتگوی مادرانه شکل بدیم. 🍛 نذری بدیم به نیت شهدای شاهچراغ. 📚 کتاب معرفی کنیم. 🎾با بچه‌ها بازی کنیم. ✅ بگیریم. توی این میهمانی‌ها چکار کنیم؟ 🤝 اقوام‌ و دوستان و همسایه‌هامون رو دعوت کنیم و ضمن خوش‌و‌بش دوستانه، براشون مستند پخش کنیم. 🗣گفتگو کنیم. 📚کتاب معرفی کنیم. 🎾با بچه‌هاشون بازی کنیم. 🍱 یه صبحانه یا عصرانه مَشتی بخوریم و قرار میهمونی تبیینی بعدی رو با همدیگه بزاریم. دسته جمعی با بچه‌هامون بریم . توی پارک چکار کنیم؟🤔 🇮🇷 ایستگاه صلواتی بزنیم به یاد شهدای شاهچراغ یا مناسبتهای دینی و ملی. 👦🧒ایستگاه کودک بزنیم. (نقاشی، کاردستی، قصه، بازی و...) 🎤 میز گفتگو داشته باشیم. 📚 میز معرفی و فروش کتاب داشته باشیم. 👩‍👧‍👦حلقه بازی مادر و کودک داشته باشیم. (البته توی پارک بانوان) 🖼 نمایشگاه عکس و پوستر و جمله‌نوشته داشته باشیم. ✅ دسته‌جمعی با بچه‌هامون بریم . اونجا چکار کنیم؟🤔 🍛 نذری بدیم (با یه یادداشت زیبا کنارش) به یاد شهدای شاهچراغ و شهدای امنیت. 🎤 میز گفتگو بزاریم. 🇮🇷 ایستگاه صلواتی بزنیم. 👦🧒ایستگاه کودک بزنیم.(نقاشی، کاردستی، قصه، بازی و...) 🎁 اشعار و جملات زیبای وحدت‌آفرین و پوسترهای تامل‌برانگیز رو چاپ کنیم و در یک بسته‌بندی شکیل توی امامزاده توزیع کنیم. 📋 یه لیست معرفی کتاب و مستندهای خوب چاپ و توزیع کنیم. ✅ بریم بچه‌هامون. اونجا چکار کنیم؟🤔 اول چندتا از مادرهای دغدغه‌مند دیگه رو با خودمون همراه کنیم. بعد مطالباتی داشته باشیم از کادر مدرسه برای برنامه‌های فرهنگی تربیتی جذاب و هدفمند و مبنایی برای بچه‌ها. می‌تونیم خودمون هم چندتا پیشنهاد بدیم. مسابقه، بازی، تئاتر، گفتگو، کتابخوانی و... میتونیم پیشنهاداتی بدیم برای جلسات انجمن اولیاء در مدارس مثل چی؟ مثلا برای والدین دانش‌آموزا مستند پخش بشه، کتاب معرفی بشه، گفتگو انجام بشه و.... ✅ اگه آشنایی داریم که مغازه یا تاکسی داره پوسترهای هدفمند مناسب این روزها رو چاپ کنیم بدیم بزنن روی شیشه‌هاشون. یا شیشه تاکسی‌ها. 🌱 هر کدوم از این ایده‌ها رو که خواستین انجام بدین، به آیدی‌های مربوطه پیام‌ بدین تا مادران میدان در حد توان، راهنمایی‌تون بکنه. 📸🖌 عکس و گزارش و روایت هر کدوم از این برنامه‌ها رو به آیدی زیر در پیام رسان اینا و بله بفرستین: @M_borzoyi @madaranemeidan
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
*کشتی نجات* سفره صبحانه را پهن کردم جلوی تلویزیون. چشم دوخته بودم به زیرنویس های شبکه خبر آمار شهدا مدام جلوی چشمم رژه می رفت. لقمه را به زور قورت دادم و سفره را جمع کردم. دست و دلم به هیچ کاری نمی رفت. هوای روضه داشتم اما تنهایی به دلم نمی چسبید. باید این غم قسمت شود تا جوانه بزند. ذهنم رفت سراغ روضه های مقاومت مان. همان روضه هایی که با شهادت حاج قاسم متولد شد. همان روضه هایی که تویش قول و قرارمان انتقام سخت بود، با رمز عملیات های مادرانه در میدان! دست به کار شدم. چای را دم گذاشتم. یک تکه پارچه سیاه به در خانه زدم. رخت عزا به تن کردم و رفتم سراغ همسایه ها. یکی یکی در زدم و دعوت شان کردم به روضه مقاومت. روی در هم نوشتم به مجلس عزای چشم و چراغ های حرم شاهچراغ خوش آمدید. صدای مداحی با عطر چای دارچین توی خانه پیچیده بود. نیم ساعت بعد زنگ در به صدا در آمد. همسایه ها یکی یکی وارد خانه شدند. نشستیم دور هم. بی آن که روضه و مداحی باشد، اشک هایمان جاری شد. انگار چشم هایمان داشت روضه می خواند برای همدیگر. وقتش بود که دست به کار شویم. کتاب را از قفسه بیرون آوردم و ماجرا را برای مادرها توضیح دادم. بچه ها را برداشتیم و به سمت حسینیه مجتمع رفتیم. چند تا از همسایه های دیگر هم بهمان اضافه شدند. بچه ها را کنار هم نشاندیم. را برداشتم و قصه ی محاصره فوعه و کفریا را برای بچه ها خواندم. قصه تمام شد. حالا نوبت بازی بود. بچه ها گروه های مقاومتی شده بودند که قرار بود خودشان را به کفریا برسانند و محاصره را بشکنند. مادرها هم قاطی بازی بچه ها شدند. به کفریا رسیدیم. محاصره شکست. فریادِ توی فضای حسینیه پیچید. @madaranemeidan
📢 شیپور جنگ که نواخته شد، خیرالنساءها لباس رزم پوشیدند. تنور خانه‌شان را روشن کردند تا مگر تنور دلشان آرام بگیرد. نان و کلوچه و مربایشان، قوت قلب و قدرت بازوی رزمندگانی شد که تا رفع فتنه در جهان، عزمِ جنگیدن داشتند. میدان جهاد امروز اما، نان خیرالنساءها را نمی‌خواهد، ولی غیرت‌شان را می‌خواهد. *جبهه امروز مادرانی می‌خواهد که به بیایند و تنور را داغ کنند. ، و بپزند و ببافند.* 🔴 ایده‌هایی را نوشته و میدانهایی را تعریف کرده‌ایم برای آنان که می‌خواهند باشند. "خودمانی نوشته‌ایم، خودمانی بخوانید." 👇 ✅ اول از همه برای قوی شدن نگرشی و روشی خودمون قدمی👣 برداریم. 💪 چه قدمی؟🤔 برای دنیا دیده شدن لازم نیست حتما دور دنیا بچرخیم. کافیه دورِ کتاب بچرخیم. دل بدیم به تلویزیون و چهارتا مستند تبیینی ببینیم. مثلا مستندهای عمار و ثریا. بساط گفتگو با رفقامون پهن کنیم. بگیم و بشنویم. و.... ✅ بگیریم به یاد شهدای شاهچراغ و شهدای امنیت. توی این روضه‌ها چکار کنیم؟🤔 🎤سخنرانی متخصص و متعهد دعوت کنیم. 🏴 ذکر مصیبت اهل بیت(ع) و دعای دسته‌جمعی و ذکر و توسل به اهل بیت (ع) داشته باشیم. 👩‍👧‍👦 مداحی و سینه‌زنی مادر و کودک داشته باشیم. 🚩 فضاسازی روضه رو با عکس شهدای شاهچراغ و پوسترهای تبیینی رو انجام بدیم. 🗣 یه گفتگوی مادرانه شکل بدیم. 🍛 نذری بدیم به نیت شهدای شاهچراغ. 📚 کتاب معرفی کنیم. 🎾با بچه‌ها بازی کنیم. ✅ بگیریم. توی این میهمانی‌ها چکار کنیم؟ 🤝 اقوام‌ و دوستان و همسایه‌هامون رو دعوت کنیم و ضمن خوش‌و‌بش دوستانه، براشون مستند پخش کنیم. 🗣گفتگو کنیم. 📚کتاب معرفی کنیم. 🎾با بچه‌هاشون بازی کنیم. 🍱 یه صبحانه یا عصرانه مَشتی بخوریم و قرار میهمونی تبیینی بعدی رو با همدیگه بزاریم. دسته جمعی با بچه‌هامون بریم . توی پارک چکار کنیم؟🤔 🇮🇷 ایستگاه صلواتی بزنیم به یاد شهدای شاهچراغ یا مناسبتهای دینی و ملی. 👦🧒ایستگاه کودک بزنیم. (نقاشی، کاردستی، قصه، بازی و...) 🎤 میز گفتگو داشته باشیم. 📚 میز معرفی و فروش کتاب داشته باشیم. 👩‍👧‍👦حلقه بازی مادر و کودک داشته باشیم. (البته توی پارک بانوان) 🖼 نمایشگاه عکس و پوستر و جمله‌نوشته داشته باشیم. ✅ دسته‌جمعی با بچه‌هامون بریم . اونجا چکار کنیم؟🤔 🍛 نذری بدیم (با یه یادداشت زیبا کنارش) به یاد شهدای شاهچراغ و شهدای امنیت. 🎤 میز گفتگو بزاریم. 🇮🇷 ایستگاه صلواتی بزنیم. 👦🧒ایستگاه کودک بزنیم.(نقاشی، کاردستی، قصه، بازی و...) 🎁 اشعار و جملات زیبای وحدت‌آفرین و پوسترهای تامل‌برانگیز رو چاپ کنیم و در یک بسته‌بندی شکیل توی امامزاده توزیع کنیم. 📋 یه لیست معرفی کتاب و مستندهای خوب چاپ و توزیع کنیم. ✅ بریم بچه‌هامون. اونجا چکار کنیم؟🤔 اول چندتا از مادرهای دغدغه‌مند دیگه رو با خودمون همراه کنیم. بعد مطالباتی داشته باشیم از کادر مدرسه برای برنامه‌های فرهنگی تربیتی جذاب و هدفمند و مبنایی برای بچه‌ها. می‌تونیم خودمون هم چندتا پیشنهاد بدیم. مسابقه، بازی، تئاتر، گفتگو، کتابخوانی و... میتونیم پیشنهاداتی بدیم برای جلسات انجمن اولیاء در مدارس مثل چی؟ مثلا برای والدین دانش‌آموزا مستند پخش بشه، کتاب معرفی بشه، گفتگو انجام بشه و.... ✅ اگه آشنایی داریم که مغازه یا تاکسی داره پوسترهای هدفمند مناسب این روزها رو چاپ کنیم بدیم بزنن روی شیشه‌هاشون. یا شیشه تاکسی‌ها. 🔥 اگه تنور دلتون روشن شده برای وارد شدن به میدان جهاد تبیین، وارد این گروه بشین:👇 🌱 هر کدوم از این ایده‌ها رو که خواستین انجام بدین، به آیدی‌های مربوطه پیام‌ بدین تا مادران میدان در حد توان، راهنمایی‌تون بکنه. 📸🖌 *عکس و گزارش و روایت هر کدوم از این برنامه‌ها رو به آیدی زیر در پیام رسان ایتا و بله بفرستین:* @M_borzoyi @madaranemeidan
📢 شیپور جنگ که نواخته شد، خیرالنساءها لباس رزم پوشیدند. تنور خانه‌شان را روشن کردند تا مگر تنور دلشان آرام بگیرد. نان و کلوچه و مربایشان، قوت قلب و قدرت بازوی رزمندگانی شد که تا رفع فتنه در جهان، عزمِ جنگیدن داشتند. میدان جهاد امروز اما، نان خیرالنساءها را نمی‌خواهد، ولی غیرت‌شان را می‌خواهد. جبهه امروز مادرانی می‌خواهد که به بیایند و تنور را داغ کنند. ، و بپزند و ببافند. 🔴 ایده‌هایی را نوشته و میدانهایی را تعریف کرده‌ایم برای آنان که می‌خواهند باشند. "خودمانی نوشته‌ایم، خودمانی بخوانید." 👇 ✅ اول از همه برای قوی شدن نگرشی و روشی خودمون قدمی👣 برداریم. 💪 چه قدمی؟🤔 برای دنیا دیده شدن لازم نیست حتما دور دنیا بچرخیم. کافیه دورِ کتاب بچرخیم. دل بدیم به تلویزیون و چهارتا مستند تبیینی ببینیم. مثلا مستندهای عمار و ثریا. بساط گفتگو با رفقامون پهن کنیم. بگیم و بشنویم. و.... ✅ بگیریم به یاد شهدای شاهچراغ و شهدای امنیت. توی این روضه‌ها چکار کنیم؟🤔 🎤سخنرانی متخصص و متعهد دعوت کنیم. 🏴 ذکر مصیبت اهل بیت(ع) و دعای دسته‌جمعی و ذکر و توسل به اهل بیت (ع) داشته باشیم. 👩‍👧‍👦 مداحی و سینه‌زنی مادر و کودک داشته باشیم. 🚩 فضاسازی روضه رو با عکس شهدای شاهچراغ و پوسترهای تبیینی رو انجام بدیم. 🗣 یه گفتگوی مادرانه شکل بدیم. 🍛 نذری بدیم به نیت شهدای شاهچراغ. 📚 کتاب معرفی کنیم. 🎾با بچه‌ها بازی کنیم. ✅ بگیریم. توی این میهمانی‌ها چکار کنیم؟ 🤝 اقوام‌ و دوستان و همسایه‌هامون رو دعوت کنیم و ضمن خوش‌و‌بش دوستانه، براشون مستند پخش کنیم. 🗣گفتگو کنیم. 📚کتاب معرفی کنیم. 🎾با بچه‌هاشون بازی کنیم. 🍱 یه صبحانه یا عصرانه مَشتی بخوریم و قرار میهمونی تبیینی بعدی رو با همدیگه بزاریم. دسته جمعی با بچه‌هامون بریم . توی پارک چکار کنیم؟🤔 🇮🇷 ایستگاه صلواتی بزنیم به یاد شهدای شاهچراغ یا مناسبتهای دینی و ملی. 👦🧒ایستگاه کودک بزنیم. (نقاشی، کاردستی، قصه، بازی و...) 🎤 میز گفتگو داشته باشیم. 📚 میز معرفی و فروش کتاب داشته باشیم. 👩‍👧‍👦حلقه بازی مادر و کودک داشته باشیم. (البته توی پارک بانوان) 🖼 نمایشگاه عکس و پوستر و جمله‌نوشته داشته باشیم. ✅ دسته‌جمعی با بچه‌هامون بریم . اونجا چکار کنیم؟🤔 🍛 نذری بدیم (با یه یادداشت زیبا کنارش) به یاد شهدای شاهچراغ و شهدای امنیت. 🎤 میز گفتگو بزاریم. 🇮🇷 ایستگاه صلواتی بزنیم. 👦🧒ایستگاه کودک بزنیم.(نقاشی، کاردستی، قصه، بازی و...) 🎁 اشعار و جملات زیبای وحدت‌آفرین و پوسترهای تامل‌برانگیز رو چاپ کنیم و در یک بسته‌بندی شکیل توی امامزاده توزیع کنیم. 📋 یه لیست معرفی کتاب و مستندهای خوب چاپ و توزیع کنیم. ✅ بریم بچه‌هامون. اونجا چکار کنیم؟🤔 اول چندتا از مادرهای دغدغه‌مند دیگه رو با خودمون همراه کنیم. بعد مطالباتی داشته باشیم از کادر مدرسه برای برنامه‌های فرهنگی تربیتی جذاب و هدفمند و مبنایی برای بچه‌ها. می‌تونیم خودمون هم چندتا پیشنهاد بدیم. مسابقه، بازی، تئاتر، گفتگو، کتابخوانی و... میتونیم پیشنهاداتی بدیم برای جلسات انجمن اولیاء در مدارس مثل چی؟ مثلا برای والدین دانش‌آموزا مستند پخش بشه، کتاب معرفی بشه، گفتگو انجام بشه و.... ✅ اگه آشنایی داریم که مغازه یا تاکسی داره پوسترهای هدفمند مناسب این روزها رو چاپ کنیم بدیم بزنن روی شیشه‌هاشون. یا شیشه تاکسی‌ها. 🌱 هر کدوم از این ایده‌ها رو که خواستین انجام بدین، به آیدی‌های مربوطه پیام‌ بدین تا مادران میدان در حد توان، راهنمایی‌تون بکنه. 📸🖌 عکس و گزارش و روایت هر کدوم از این برنامه‌ها رو به آیدی زیر در پیام رسان اینا و بله بفرستین: @M_borzoyi @madaranemeidan
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
*گِره‌های باز نشدنی* ساعت حوالی سه بعدازظهر یک روز پاییزی است. به روضه آمده‌ایم. اما روضه‌ی مقاومت، روضه‌ای با یاد شهدای شاهچراغ. آمده‌ایم تا بگوییم ما هم مادر آرتین هستیم. تا بگوییم آرتین تنها نیست. آمده‌ایم تا نگاه کبوترهای پر شکسته‌ی حرم شاهچراغ، چراغ راه زندگی‌مان شود. کودکان مسئولیت کفش‌داری را برعهده گرفته‌اند‌. به یاد آخرین باری که کفش‌های پرواز در شاهچراغ جفت شد. آن‌هایی که به روضه دعوت شده‌اند از نظر ظاهری شاید شبیه ما نباشند اما مادر هستند و همین اشتراک برای‌ ما کافی ست. دور هم حلقه زده‌ایم. یکی یکی مادران خود را معرفی می‌کنند. اسم، شغل، تعداد فرزندان. کم‌کم یخ‌ها باز می‌شود. مادر جوانی می‌گوید که مادر چهار شهید است. نگاه‌ها با بُهت به سمتش می‌چرخد. کسی می‌گوید: "ولی بهتون نمیاد مادر چهار شهید باشین؟!" مادر جوان توضیح می‌دهد که فرزندانش قبل از آمدن به این دنیا به خیل شهیدان پیوسته اند. مداح می آید. اما برخلاف اکثر روضه‌ها مداحی نمی‌کند. حرف هایی می‌زند از جنس روشنگری. می‌گوید: «بحث، بحث اسلام نیست، بحث ایران است. دشمنی‌ها از آنجا شروع ‌شد که اسلام اثرگذار شد. دشمن اگر ما فقط حجاب داشته باشیم و نماز بخوانیم کاری به کار ما ندارد. با دینِ بی‌خطر ما کاری ندارد. اگر قوی نشویم اگر تأثیرگذار نباشیم، اگر جلوی استکبار ایستادگی نکنیم، اگر مستقل نشویم، کاری با ما ندارد. اما اگر هرکدام از این‌ها را داشته باشیم یعنی خطرناک هستیم. آن زمان دیگر مهم نیست من بی‌حجابم و تو با حجاب.» می‌گوید: «همه ی شما مادر هستید، همه‌ی شما می‌خواهید بچه‌ای تربیت کنید که افتخار شما باشد اگر نهایت تلاش تان را هم بکنید دست تنها نمی‌شود. بیایید با هم به ارباب بی‌سرمان سلام دهیم تا خودش مربی بچه‌های‌مان شود تا در این هزار توی فتنه‌ها راه را گم نکنند.» آن طرف تر، از اتاق کوچکی صداهایی متفاوت به گوش می‌رسد. صدای زندگی، صدای نشاط. بچه‌ها کنار هم نشسته‌اند و نی‌های پلاستیکی در دست‌شان گُل کرده. آن هم چه گلی، گل لاله! مربی واحد کودک، همزمان با بچه‌ها صحبت می‌کند. این کاردستی، گل چیه؟! گل لاله. نماد چی هست؟ صداها بلند می‌شود تا اینکه به جواب می‌رسند. نماد شهدا، شهدای شاهچراغ، شهدای امنیت. مربی می‌گوید: «حالا می‌خواهیم با این گل های زیبا، یک بازی قشنگ انجام بدهیم. اما اول باهم یک انیمیشن ببینیم.» مداح رفته است. بچه‌ها جلوی تلویزیون، در حلقه‌ای از مادران ردیف می‌نشینند. انیمیشن پخش می‌شود. انیمیشنی با موضوع وحدت! تمام که می‌شود سوال‌ها شروع می‌شود. بچه‌ها کدوم قسمت قشنگ‌تر بود؟! این انیمیشنی که دیدید یعنی چی؟! تقریبا تمام بچه‌ها درست پاسخ می‌دهند. آفرین یعنی باهم باشیم. یکی می‌گوید: «یعنی هر وقت خواستیم بریم جایی تنها نریم. وقتی تنها نباشیم کسی نمی‌تونه به ما آسیب بزنه.» حالا نوبت قصه رسیده است. مربی می‌گوید: «بچه‌های مدرسه، کاردستی درست کرده بودند. وقتی رسیدند خونه به مامان هاشون گفتند میشه بریم پارک با کاردستی هامون بازی کنیم؟ و همه باهم راهی شدند. توی پارک بچه‌ها دست همدیگر رو گرفتند. کاردستی‌ها رو گذاشتند وسط و اطراف شون حلقه زدند. عمو زنجیر باف، بله، زنجیر منو بافتی، بله، یکی از بچه ها قهر می‌کنه و می‌ره. حلقه بهم می‌خورد. حالا فرصتی پیش اومده تا دو تا از بچه‌های شیطون بلا بیان و از این حلقه‌ی شکسته شده سواستفاده کنند و کاردستی‌ها رو بردارند و خراب کنند. قصه با بازی آمیخته می‌شود. مربی ادامه می‌دهد. بچه‌ها چرا این‌جوری شد؟! چی‌کار کنیم؟! حلقه‌ی اتحاد دوباره شکل می‌گیرد؟! بچه‌ها خودشان خراب کارها را بیرون می‌کنند و محکم و با عشق دست همدیگر را می‌گیرند. با جمع شدن بساط بازی، سفره‌ها پهن می‌شوند. آش همدلی، آش وحدت خورده می‌شود. جای همه‌ی آن‌هایی که نبودند سبز. مراسم تمام می‌شود اما دل مادران بهم گره خورده است. از همان گره‌هایی که دیگر به این راحتی‌ها باز نمی‌شود. می‌گویند می‌خواهیم در برنامه‌های دیگر شما هم حضور داشته باشیم. می‌گویند خیلی خوش گذشت. خیلی متفاوت بود. حالا به سر خط رسیده‌ایم. باید دوباره بساط دیگری پهن کنیم برای یک‌دل شدن. برای روشن کردن. برای روشن شدن. من و تو اگر ما نشویم... @madaranemeidan
29.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀🥀🥀 پسرم بهم گفت:«مامان! کاش من به جای اون آرتین بودم...» همین جمله برایم کافی بود که به فکر کاری بیفتم. تصمیم گرفتم روضه بگیرم. اما نه یک روضه‌ی معمولی! یک روضه‌ی متفاوت... @madaranemeidan
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
🥀🥀🥀 پسرم بهم گفت:«مامان! کاش من به جای اون آرتین بودم...» همین جمله برایم کافی بود که به فکر کاری ب
ما هم یکی از میهمانان این روضه متفاوت بودیم. امروز که با دخترام این کلیپ رو می‌دیدیم تا به اون قسمت بازیش رسیدیم دختر چهارساله‌ام گفت: "اگه دست همو نگیریم، آدم بدا میان لاله‌ها رو خراب میکنن." 😭😭😭😭😭 جمله‌ای که گفت تلنگر عجیبی داشت برام. اصلا فکر نمیکردم اون روز، توی اون گیرودار متوجه مفهوم بازی شده باشه. @madaranemeidan
📢 شیپور جنگ که نواخته شد، خیرالنساءها لباس رزم پوشیدند. تنور خانه‌شان را روشن کردند تا مگر تنور دلشان آرام بگیرد. نان و کلوچه و مربایشان، قوت قلب و قدرت بازوی رزمندگانی شد که تا رفع فتنه در جهان، عزمِ جنگیدن داشتند. میدان جهاد امروز اما، نان خیرالنساءها را نمی‌خواهد، ولی غیرت‌شان را می‌خواهد. جبهه امروز مادرانی می‌خواهد که به بیایند و تنور را داغ کنند. ، و بپزند و ببافند. 🔴 ایده‌هایی را نوشته و میدانهایی را تعریف کرده‌ایم برای آنان که می‌خواهند باشند. "خودمانی نوشته‌ایم، خودمانی بخوانید." 👇 ✅ اول از همه برای قوی شدن نگرشی و روشی خودمون قدمی👣 برداریم. 💪 چه قدمی؟🤔 برای دنیا دیده شدن لازم نیست حتما دور دنیا بچرخیم. کافیه دورِ کتاب بچرخیم. دل بدیم به تلویزیون و چهارتا مستند تبیینی ببینیم. مثلا مستندهای عمار و ثریا. بساط گفتگو با رفقامون پهن کنیم. بگیم و بشنویم. و.... ✅ بگیریم به یاد شهدای شاهچراغ و شهدای امنیت. توی این روضه‌ها چکار کنیم؟🤔 🎤سخنرانی متخصص و متعهد دعوت کنیم. 🏴 ذکر مصیبت اهل بیت(ع) و دعای دسته‌جمعی و ذکر و توسل به اهل بیت (ع) داشته باشیم. 👩‍👧‍👦 مداحی و سینه‌زنی مادر و کودک داشته باشیم. 🚩 فضاسازی روضه رو با عکس شهدای شاهچراغ و پوسترهای تبیینی رو انجام بدیم. 🗣 یه گفتگوی مادرانه شکل بدیم. 🍛 نذری بدیم به نیت شهدای شاهچراغ. 📚 کتاب معرفی کنیم. 🎾با بچه‌ها بازی کنیم. ✅ بگیریم. توی این میهمانی‌ها چکار کنیم؟ 🤝 اقوام‌ و دوستان و همسایه‌هامون رو دعوت کنیم و ضمن خوش‌و‌بش دوستانه، براشون مستند پخش کنیم. 🗣گفتگو کنیم. 📚کتاب معرفی کنیم. 🎾با بچه‌هاشون بازی کنیم. 🍱 یه صبحانه یا عصرانه مَشتی بخوریم و قرار میهمونی تبیینی بعدی رو با همدیگه بزاریم. دسته جمعی با بچه‌هامون بریم . توی پارک چکار کنیم؟🤔 🇮🇷 ایستگاه صلواتی بزنیم به یاد شهدای شاهچراغ یا مناسبتهای دینی و ملی. 👦🧒ایستگاه کودک بزنیم. (نقاشی، کاردستی، قصه، بازی و...) 🎤 میز گفتگو داشته باشیم. 📚 میز معرفی و فروش کتاب داشته باشیم. 👩‍👧‍👦حلقه بازی مادر و کودک داشته باشیم. (البته توی پارک بانوان) 🖼 نمایشگاه عکس و پوستر و جمله‌نوشته داشته باشیم. ✅ دسته‌جمعی با بچه‌هامون بریم . اونجا چکار کنیم؟🤔 🍛 نذری بدیم (با یه یادداشت زیبا کنارش) به یاد شهدای شاهچراغ و شهدای امنیت. 🎤 میز گفتگو بزاریم. 🇮🇷 ایستگاه صلواتی بزنیم. 👦🧒ایستگاه کودک بزنیم.(نقاشی، کاردستی، قصه، بازی و...) 🎁 اشعار و جملات زیبای وحدت‌آفرین و پوسترهای تامل‌برانگیز رو چاپ کنیم و در یک بسته‌بندی شکیل توی امامزاده توزیع کنیم. 📋 یه لیست معرفی کتاب و مستندهای خوب چاپ و توزیع کنیم. ✅ بریم بچه‌هامون. اونجا چکار کنیم؟🤔 اول چندتا از مادرهای دغدغه‌مند دیگه رو با خودمون همراه کنیم. بعد مطالباتی داشته باشیم از کادر مدرسه برای برنامه‌های فرهنگی تربیتی جذاب و هدفمند و مبنایی برای بچه‌ها. می‌تونیم خودمون هم چندتا پیشنهاد بدیم. مسابقه، بازی، تئاتر، گفتگو، کتابخوانی و... میتونیم پیشنهاداتی بدیم برای جلسات انجمن اولیاء در مدارس مثل چی؟ مثلا برای والدین دانش‌آموزا مستند پخش بشه، کتاب معرفی بشه، گفتگو انجام بشه و.... ✅ اگه آشنایی داریم که مغازه یا تاکسی داره پوسترهای هدفمند مناسب این روزها رو چاپ کنیم بدیم بزنن روی شیشه‌هاشون. یا شیشه تاکسی‌ها. 🌱 هر کدوم از این ایده‌ها رو که خواستین انجام بدین، به آیدی‌های مربوطه پیام‌ بدین تا مادران میدان در حد توان، راهنمایی‌تون بکنه. 📸🖌 عکس و گزارش و روایت هر کدوم از این برنامه‌ها رو به آیدی زیر در پیام رسان اینا و بله بفرستین: @M_borzoyi @madaranemeidan
مادر بزرگ مادرانه که به خاطر نوه‌هایش عضو مادرانه شده بود، بانی مجلس بود. پوسترهای تبیینی و پوسترهای شهدای امنیت و شهدای شاهچراغ را توی راهرو چسباندیم. صدای مداحی را بلند کردیم. بنر روضه های مقاومت مادرانه سبزوار را جلوی در نصب کردیم. دستگاه صوتی که با کمک مادرها جهت فعالیتهای مادرانه خریداری شده بود افتتاح کردیم. پوستر دودمه‌ها را هم نصب کردیم که همه ببینند و بخوانند. میهمان ها کم کم از راه رسیدند. بعضی ها از اعضای مادرانه بودند و عده‌ای فامیل و همسایه بانی. بعضی هایشان‌ چپ چپ نگاهمان می‌کردند، ولی ما مدام تحویلشان میگرفتیم و بهشان لبخند می زدیم. حدیث کسا را در کنار هم و نوبتی خواندیم. سخنران که همسر یکی از جوانترین اعضای مادرانه و طلبه بود روی صندلی نشست و از مقام مادر برایمان گفت. بعد از روضه هم زودتر از همه رفتند. بچه‌ها که تا این زمان در اتاق مشغول نقاشی بودند را به سالن آوردم و سریع کوچه درست کردیم. مادر و کودکی دودمه‌ها را خواندیم و سینه زدیم. میهمانان غیرمادرانه‌ای خیلی از این همخوانی خوششان امده بود و با ما همراهی می کردند. بعد به همه بچه‌ها هدیه دادیم. بانی هم برای بچه‌ها خوراکی ویژه تدارک دیده بود. بعد هم بند و بساطمان را جمع کردیم و آمدیم بیرون. @madaranemeidan
روضه در منزل شهیدان محمدرضا و علیرضا داورزنی برگزار شد. جلوی در بنر روضه های مقاومت نصب شد. همانطور که پله‌ها را بالا می‌آیی و پوسترهای تبیینی را نگاه میکنی، صدای مداحی دلنشینی در راه پله ها پیچیده است که حس و حال خاصی به آدم می دهد. بالای پله ها پرچم ایران و پرچم فلسطین نصب شده است. وارد خانه که می شوی دودمه‌ها را می بینی که روی دیوار نشسته اند و منتظر شروع مراسم اند. یکی از مادرها همراه با آهنگی سوزناک شعری در باره حضرت مادر می خواند. بعد هم شروع به سخنرانی می کند. سخنران از زندگی حضرت زهرا (س) صحبت می‌کند. از حمایت های حضرت زهرا س با وجود سختی هایی که ‌کشید از امام می‌گوید از تکلیف شناسی و موقع شناسی حضرت. از حضور همه جانبه او در همه عرصه های خانوادگی و اجتماعی. از حسن التبعل او نه به آن مفهومی که در ذهن ماست، بلکه به مفهومی که باید باشد و رهبرمان می گوید. همچنین معرفی کتاب آرام جان خاطراتی از زندگی شهید محمدحسین حدادیان نیز در ادامه برنامه صورت می گیرد. محمدحسین حدادیان که برای مقابله با داعش در جبهه سوریه هم جنگیده بود در همین تهران به شهادت رسید. این شهید گرانقدر متولد سال ۱۳۷۴ بود که در واقعه خیابان پاسداران تهران، به دست دراویش شورشی گنابادی به شهادت رسید. مداح ذکر روضه ای می خواند و چند خط مهمان ها را به سینه زنی دعوت می کند و محفل حضرت زهرا (س) با گپ وگفت مادران و پذیرایی تمام می شود. خانواده شهید جلوی در به همه میهمان‌ها کتاب زندگی شهید محمدرضا داورزنی را هدیه می دهند. @madaranemeidan
فضای این روضه خیلی متفاوت بود. در خانه موزه شهید فرومندی با طرحی شبیه سنگر خانه ای که شهید در آن زندگی کرده است. پوسترهای تبیینی را روی شیشه یکی از اتاقها چسباندیم. همین طور متن دودمه‌ها. خانم ها حدیث کسا خواندند. تا سخنران چند آیه با مضمون خانواده را شرح بدهد و روضه بخواند. بچه‌ها توی اتاق نقاشی می کشند. با پایان گرفتن روضه با صف وارد سالن می‌شوند و دودمه خوانی مادر و کودک شروع می‌شود. بعد بچه‌ها همانجا سرجایشان می‌نشینند و مادرها دورشان حلقه می‌زنند و همه سراپا گوش می‌شوند. یکی از مادرهای واحد کودک مادرانه برایشان یک قصه می گوید از زبان یک پروانه. پروانه ای که شاهد رنج و ناراحتی چند خانواده در مدینه است و در نهایت در پی نور به خانه حضرت زهرا می آید و می‌بیند مردی که کیسه غذا به دوش دارد از خانه خارج می‌شود زنی بر سر سجاده نشسته و دعا می‌کند. برای همه آن همسایه هایی که پروانه دیده دعا می‌کند. تا این که پسرش حسن می‌گوید مامان فاطمه چرا برای همه دعا کردی برای خودت نه؟! مامان می‌گوید الجار ثم الدار اول همسایه بعد خانه! بعد همانطور که پروانه این را تکرار می کرد بچه ها هم تکرار می کردند الحار ثم الدار... بعد خاله قصه گو به همه بچه ها هدیه پروانه داد. @madaranemeidan
** ** پوسترهای تبیینی در گلخانه نصب شده بود. و چند جمله از اقا درباره رسالت زن و حضرت زهرا (س). بچه‌ها در اتاقی مشعول نقاشی و گوش دادن به قصه بودن. یکی از اعضای واحد تبیین سخنرانی کرد درباره رسالت حضرت زهرا (س)؛ و حجاب به معنای واقعی؛ اینکه در زمان جاهلیت هم زن کالا بود. منتها کالایی که غارت میشد و برای همین یا باید او را میکشتند یا می پوشاندند و قایمش میکردند. الان هم در غرب زن کالاست منتها کالای مصرفی که باید زینتش دهند که مصرف را ترویج کند که بقای اقتصاد غرب بسته به آن است. بعد هم کتاب صحیفه فاطمیه معرفی شد. بعد هم مسابقه...... تبلیغ شد. مداح آمد و روضه خواند؛ و بعد هم دودمه خوانی مادر و کودک. و نکته پایانی که مسئول مادرانه گفت؛ خیمه روضه های مقاومت فاطمیه امسال جمع شد ولی رسالت ما تمام نشد. @madaranemeidan
هدایت شده از مادَرانه سَبزِوار
فاطمیه در پیش بود و طبق قرار هر ساله مان،برای اینکه نشان دهیم مثل زهرا پای حق می ایستیم در تکاپوی برگزاری روضه مقاومت بمناسبت شهادت ایشان بودیم. سه هفته قبل از مراسم جلسه ای برگزار شد و بین جوانه ها،تقسیم مسئولیت شد. از هر جوانه ۲،۳ نفری حضور داشتند... یکی یکی مسئولیت ها برداشته شد. کم کم به روز روضه نزدیک میشدیم...اعضای جوانه ها در گروه روضه های مقاومت هماهنگی ها را انجام میدادند. تیم پشتیبانی،تیم فضاسازی، تیم انتظامات، تیم پذیرایی، تیم نظافت، تیم واحد کودک و... تقسیم مسئولیت هارا انجام داده بودند. حتی کسانیکه نمیتوانستند روز پنجشنبه برای روضه خود را برسانند، قبل روضه از برکات مهیا سازی آن بهره برده بودند. شب قبل از مراسم، فضاسازی با دقت و حساسیت بسیار زیاد انجام شد و مکان آماده ی عزاداریِ زهرای مرضیه بود. صبح روز پنجشنبه فرا رسید، مادران و کودکان خود را به مراسم عزاداری حضرت مادر می‌رساندند. وارد پارکینگ که می‌شدی کفش ها جفت شده و مرتب چیده شده بود. سمت راست پارکینگ، دو میز گذاشته شده بود، گویا روی آن محصولاتی چیده شده بود، که جوانه ها تمام سود حاصل از آن را به جبهه مقاومت هدیه میکردند. بچه ها با راهنمایی انتظامات وارد اتاق واحد کودک میشدند و مادران راهی طبقه بالا برای بهره بردن از روضه. هوا بشدت سرد بود و داغی چای روضه حضرت زهرا (س)، خون را توی بدن به جریان می انداخت! برنامه رسما شروع شد... مجری برنامه پس از خوشامدگویی از دخترخانمی بنام زینب دعوت کردند تا مجلس را مزین به قرائت قرآن کنند، سوره کوثر خوانده شد و پس از دعوت مجری، جناب آقای دکتر آریا نژاد سخنرانی خود را شروع کردند. از مقاومت گفتن... توصیه به خواندن تاریخ معاصر کردن... ماجرای تحریم تنباکو در ۵۵روز را بازگو کردند. توصیه به خواندن کتاب خاطرات آنتونی پارسونز آخرین سفیر انگلیس در ایران کردند؛ از مقاومت و تاثیرات مقاومت گفتند... از مقاومت شهیدانی که جای هیچ گلوله و زخمی روی تنشان نبود و از تشنگی شهید شده بودند، از مقاومت شهیدانی مثل شهید علی عرب،شهید خرازی،شهید آرمان علی وردی، شهید سیدحسن نصرالله،شهید یحیی سنوار برایمان گفتند... و کلی نکات ناب تربیتی برای تربیت نسل جدید برایمان توضیح دادند... سخنرانی که به پایان رسید، مجری شروع به خواندن شعری کرد که خودش یک روضه کامل بود... همه بغض کرده بودیم و اشکها روان شد... مداح که چند دقیقه زودتر رسیده بودند برای بچه ها مداحی کردند و حالا تشریف آوردند و مداحی رو با خواندن دعای سلامتی امام زمان عج برای خانومها شروع کردند... مداح از مقاومت حضرت فاطمه سلام الله میگفتن...و در نهایت رسید به قصه ی خداحافظی حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله: ...اگر عجل وفاتی رو نمیخوندی...شاید چند روز دیگه میموندی...قرار بعدی ما کربلا...دم غروب...کنار راس بریده...اللهم إنا لا نعلم منه إلا خیراً😭💔 در پایان مداحی امن یجیب خواندیم و برای ظهور،برای جبهه مقاومت،برای نابودی اسرائیل دعا کردیم... خدایا؟! مگه میشه پسر به عزای مادر نیاد...کاش امام زمانمان قدم به مراسم ما بگذارند... توی همون حال و هوای روضه وبا صورت خیس از اشک،پرچم حرم حضرت رقیه سلام الله دست به دست میچرخید و زیارت میشد. با رفتن مداح مجری اعلام کردند که نوبت خواندن دودمه ها و دم پایانی رسیده... تعدادی از بچه ها از واحد کودک آمدند و با مادرها شروع به خواندن دودمه ها کردند... دم پایانی نیز خوانده شدو مادران با فشردن دستان یکدیگر، التماس دعا برای هم داشتند. باشد که این روضه قبول شود ان شاالله. الّله ُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
هدایت شده از مادَرانه سَبزِوار
ایام فاطمیه بود و برگزاری مراسم عزای مادر در قسمت واحد کودک بچه ها یکی پس از دیگری می آمدند اول کار تا زمانی که همه ی مهمانان کوچکمان از راه برسند، شروع کردیم به بازی های جذاب توپی😍 بعد از توپ بازی، نویت پذیرایی اول رسید از بچه ها با شیرینی میکادو پذیرایی شد😋 بچه ها بعد از پذیرایی کنار هم تشستند و منتظر خاله قصه گو شدند، خاله قصه گویی که قرار بود قصه حضرت زهرا و خطبه ی فدکیه رو از زبان پروانه کوچولوی رنگارنگ و نخل بشنون حین قصه بچه های کوچکتر به همراه یکی از مربی ها مشغول بازی بودند. بچه ها با دقت تمام به قصه گوش دادند و سوالاتشون رو پرسیدن! بعد از پایان قصه بچه ها یه عهد باهم بستند، عهد بستند مثل حضرت زهرا باشن، مقابل ظلم و ظالم بایستن و سکوت نکنن! خودشون رو قوی و قوی تر کنن و به بچه های مظلوم فلسطین و لبنان کمک کنن تا دشمن رو برای همیشه از کشورشون بیرون کنن. بعد از بستن عهد،بچه ها با خرماهای خوشمزه پذیرایی شدند و قرار بود هسته خرماها رو نگه دارند و داخل یه گلدون که روش نوشته شده بود ما جوانه های باغ فدکیم بکارند! بچه ها با بسم الله یکی یکی هسته ها رو کاشتن و لذت بردن. بعد از کاشت هسته خرما، نوبت کاردستی رسید. کاردستیه همون پروانه که قصه در موردش گفته شد😍😍 پروانه ی قصه های حضرت زهرا سلام الله😍 و رسیدیم به قسمت خوشمزه ماجرا و بچه ها مرتب نشسته بودن تا پفک های سالم و خوشمزه رو بگیرند و نوش جان کنند😋😋 و در آخر کار ،کاربرگ رنگ آمیزی فاطمیه و مداد رنگی‌ در اختیار بچه ها قرار داده شد و بچه های کوچکتر با توپ بازی سرگرم شدند ... پایان مراسم رسید و مادرها با آغوش باز رسیدن و دسته گل های نازشون 👦🧒رو از واحد کودک تحویل گرفتن... الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡