eitaa logo
تبیان مهدوی
2.9هزار دنبال‌کننده
27 عکس
15 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣 (قسمت_اول) 1⃣شگفتی آفرينش انواع پرندگان ♦️خداوند پديده های شگفتی از جانداران حرکت کننده و بی جان، برخی ساکن و آرام، بعضی حرکت کننده و بی قرار، آفريده است، و شواهد و نمونه هايی از لطافت صنعت گری و قدرت عظيم خويش بپاداشته، چندان که تمام انديشه ها را به اعتراف واداشته، و سر به فرمان او نهاده اند، و درگوش های ما بانگ براهين يکتايی او پيچيده است. آن گونه که پرندگانِ گوناگون را بيافريد، و آنان را در شکاف های زمين، و رخنه درّه ها و فراز کوه ها مسکن داد، با بال های متفاوت و شکل و هيأت های گوناگون، که زمام آنها به دست اوست، پرندگانی که با بال های خود در لابلای جوّ گسترده و فضای پهناور پرواز می کنند. آنها را از ديار نيستی در شکل و ظاهری شگفت آور بيافريد، و استخوان هاشان را از درون در مفصل های پوشيده از گوشت به هم پيوند داد. برخی از پرندگان را که جثّه سنگين داشتند از بالا رفتن و پروازهای بلند و دور بازداشت، آن گونه که آرام و سنگين در نزديکی زمين بال می زنند. پرندگان را با لطافت قدرتش و دقّت صنعتش، در رنگ های گوناگون، با زيبايیِ خاصّی رنگ آميزی کرد، گروهی از آنها را تنها با يک رنگ بياراست که رنگ ديگری در آن راه ندارد؛ دسته ای ديگر را در رنگ مخالف آن فروبرد، جز اطراف گردنشان که چونان طوقی آويخته، مخالف رنگ اندامشان است. 2⃣شگفتيهای آفرينش طاووس ♦️و از شگفت انگيزترين پرندگان در آفرينش، طاووس است، که آن را در استوارترين شکل موزون بيافريد، و رنگ های پر و بالش را به نيکوترين رنگ ها بياراست، با بال های زيبا که پرهای آن به روی يکديگر انباشته و دُم کشيده اش که چون به سوی مادّه پيش می رود، آن را چونان چتری گشوده و بر سر خود سايبان می سازد، گويا بادبان کشتی است که ناخدا آن را برافراشته است. طاووس به رنگ های زيبای خود می نازد، و خوشحال و خرامان دُم زيبايش را به اين سو و آن سو می چرخاند، و سوی مادّه می تازد، چون خروس می پرد، و چون حيوانِ نرِ مستِ شهوت، با جفت خويش می آميزد، اين حقيقت را از روی مشاهده می گويم، نه چون کسی که بر اساس نقل ضعيفی سخن بگويد: اگر کسی خيال کند؛ باردار شدن طاووس به وسيله قطرات اشکی است که در اطراف چشم نر حلقه زده و طاووس مادّه آن را می نوشد آنگاه بدون آميزش با همين اشک ها تخم گذاری می کند، افسانه بی اساس است، ولی شگفت تر از آن نيست که می گويند: زاغ نر، طعمه به منقار ماده می گذارد، که همين عامل باردار شدن زاغ است!. گويا نی های پر طاووس چونان شانه هايی است که از نقره ساخته، و گِردی های شگفت انگيز آفتاب گونه که به پرهای اوست از زر ناب و پاره های زَبَرجد بافته شده است. اگر رنگ های پرهای طاووس را به روييدنی های زمين تشبيه کنی، خواهی گفت دسته گُلی است که از شکوفه های رنگارنگ گل های بهاری فراهم آمده است، و اگر آن را با پارچه های پوشيدنی همانندسازی، پس چون پارچه های زيبای پرنقش و نگار يا پرده های رنگارنگ يَمَن است، و اگر آن را با زيورآلات مقايسه کنی، چون نگين های رنگارنگی است که در نواری از نقره با جواهرات زینت داده شده است. 3⃣ روانشناسی حيوانی طاووس ♦️طاووس، چون به خود بالنده مغرور راه می رود، دُم و بال های زيبايش را برانداز می کند، پس با توجّه به زيبايی جامه و رنگ های گوناگون پر و بالش قهقهه سر می دهد، امّا چون نگاهش به پاهای او می افتد، بانگی برآورد که گويا گريان است، فرياد می زند گويا که دادخواه است، و گواه صادق دردی است که در درون دارد، زيرا پاهای طاووس چونان ساق خروس دورگه (هندی و پارسی) باريک و زشت و در يک سویِ ساقِ پايش ناخنکی مخفی روييد است. 📜 ، 📣🌹🕊 📣🌿🌹 📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣 (قسمت_دوم ) 4⃣ شگفتی رنگ آمیزی پرهای طاووس ♦️بر فراز گردن طاووس به جای يال، کاکلی سبز رنگ و پر نقش و نگار روييده، و برآمدگی گردنش چونان آفتابه ای نفيس و نگارين است، و از گلوگاه تا روی شکمش به زيبايی وَسْمِه يمانی رنگ آميزی شده، يا چون پارچه حرير بَرّاق يا آيينه ای شفّاف که پرده بر روی آن افکندند. در اطراف گردنش گويا چادری سياه افکنده که چون رنگ آن شاداب و بسيار می باشد، می پنداری با رنگ سبز تندی در هم آميخته است، در کنار شکاف گوش طاووس، خطی است باريک، مانند سَرِ قلم به سفيدی گل بابونه که در کنار سياهی آن جلوه خاصّی دارد. کمتر رنگی می توان يافت که طاووس از آن در اندامش نداشته باشد، يا با شفّافيّت و صيقل فراوان و زرق و برق جامه اش آن را جلای برتری نداده باشد. طاووس چونان شکوفه های پراکنده ای است که باران بهار و گرمای آفتاب را در پرورش آن نقش چندانی نيست، و شگفت آور آن که هر چند گاهی از پوشش پرهای زيبا بيرون می آيد، و تن عريان می کند، پرهای او پياپی فرو می ريزند و از نو می رويند، پرهای طاووس چونان برگ خزان رسيده می ريزند و دوباره رشد می کنند و به هم می پيوندند، تا ديگر بار شکل و رنگ زيبای گذشته خود را باز می يابد، بی آنکه ميان پرهای نو و ريخته شده تفاوتی وجود داشته باشد يا رنگی جابجا برويد. اگر در تماشای يکی از پرهای طاووس دقّت کنی، لحظه ای به سرخی گل، و لحظه ای ديگر به سبزی زَبَرجَد، و گاه به زردی زر ناب جلوه می کند. 5⃣عجز انسان از درك حقائق موجود در پديده ها ♦️راستی، هوش های ژرف انديش و عقل های پُرتلاش، چگونه اين همه از حقايق موجود در پديده ها را می توانند درک کنند؟ و چگونه گفتار توصيف گران، به نظم کشيدن اين همه زيبايی را بيان توانند کرد؟ و در درک کمترين اندام طاووس، گمان ها از شناخت درمانده و زبان ها از ستودن آن در کام مانده اند. پس ستايش خداوندی را سزاست که عقل ها را از توصيف پديده ای که برابر ديدگان جلوه گرند ناتوان ساخت، پديده محدودی که او را با ترکيب پيکری پرنقش و نگار، با رنگ ها و مرزهای مشخّص می شناسد، باز هم از توصيف فشرده اش زبان ها عاجز و از وصف واقعی آن درمانده اند! (حال چگونه خدا را می توانند درک کنند؟.) 📜 ، 📣🌹🕊 📣🌿🌹 📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣 (قسمت_سوم ) 6⃣ شگفتي آفرينش جانداران كوچک ♦️پاک و برتر است خدايی که در اندام مورچه، و مگس ريز، پاها پديد آورد، و جانداران بزرگتر از آنها، از ماهيان دريا، و پيلان عظيم الجثّه را نيز آفريد، و بر خود لازم شمرد، که هيچ کالبد جانداری را وانگذارد و به درستی اداره اش نمايد، جز آن که ميعادگاهش را مرگ و پايان راهش را نيستی قرار داد. 7⃣وصف ويژگيهاي بهشت ♦️ "اگر با چشم دل به آنچه که از بهشت برای تو وصف کرده اند بنگری، از آنچه در دنياست دل می کنی، هر چند شگفتی آور و زيبا باشد، و از خواهش های نفسانی و خوشی های زندگانی و منظره های آراسته و زيبای آن کناره می گيری، و اگر فکرت را به درختان بهشتی مشغول داری که شاخه هايشان همواره به هم می خورند، و ريشه های آن در توده های مشک پنهان، و در ساحل جويباران بهشت قرار گرفته، آبياری می گردند، و خوشه هايی از لؤلؤ آبدار به شاخه های کوچک و بزرگ درختان آويخته، و ميوه های گوناگونی که از درون غلاف ها و پوشش ها سر بيرون کرده اند، سرگردان و حيرت زده می گردی. شاخه های پر ميوه بهشت که بدون زحمتی خم شده در دسترس قرار گيرند، تا چيننده آن هر گاه که خواهد برچينَد، مهمانداران بهشت، گِرد ساکنان آن و پيرامون کاخ هايشان در گَردشند و آنان را با عَسَل های پاکيزه و شراب های گوارا پذيرايی کنند. آنها کسانی هستند که همواره از کرامت الهی بهره مندند تا آنگاه که در سرای ثابت خويش فرود آيند و از نقل و انتقال سفرها آسوده گردند. ای شنونده! اگر دل خود را به منظره های زيبايی که در بهشت به آن می رسی مشغول داری، روح تو با اشتياق فراوان به آن سامان پرواز خواهد کرد، و از اين مجلس من، با شتاب به همسايگی اهل قبور خواهی شتافت. خداوند با لطف خود، من و شما را از کسانی قرار دهد که با دل و جان برای رسيدن به جايگاه نيکان تلاش می کنند. 📜 ، 📣🌹🕊 📣🌿🌹 📣📣📣📣
1⃣ :با توجه به این که محل زیست طاووس ، هندوستان است، حضرت چگونه طاووس را با این جزئیات توصیف میکنند؟ : ✅اولاً: اینکه امیرالمؤمنین در جزیرة العرب یا سایر بلادی که به آنها برای جنگ یا تبلیغ دین سفر کرده طاووس را ندیده باشد هیچ مدرک و دلیلی ندارد. ✅ثانیاً: مگر علم امیرالمؤمنین علیه السلام متوقف بر مشاهده با چشم سر است؟ 👈🏻اگر این‌گونه بود چگونه توانسته است بدن یک مورچه در آن زمان کالبد شکافی کنم و تمام سیستم هاضمه و غیره او تشریح کند؟ ⁉️چگوه توانسته است خلقت هفت آسمان و زمین را در اول با تمام جزئیات تبیین نماید؟ ↩️پس علم علی علیه السلام را نباید با علم خود و ابزار و روشهای خود قیاس نمود. 🔖بقول مثنوی: کار پاکان را قیاس از خود مگیر گرچه باشد در نوشتن شیر،شیر : «...طاووس چون به خود بالنده ی مغرور راه میرود، دم و بالهای زیبایش را برانداز میکند.پس باتوجه به زیبایی جامه و رنگهای گوناگون پرو بالش قهقهه سر می دهد...» 2⃣ :آیا اینها صرفا توصیفاتی از طاووس است یا او حقیقتاً در ذات خود غرور دارد و قهقهه ی سرمستانه سر می دهد؟... : ✍ اولاً: وقتی حضرت می فرماید: طاووس از سر غرور قهقهه مستانه سر می دهد ما می گوییم چشم! ✔️ثانیاً: بله مگر حیوانات خصلتهای ذاتی و غرائز ندارند همان طور که گرگ می درد و عقرب نیش می زند و خروس غیرتی می شود و کلاغ حیا می کند ... ⏪البته یقیناً بین این رفتارها و غرائز حیوانات با اخلاق و خصال انسانی تفاوت است و آن تفاوت عبارت است از این که: 🔴اولاً: در حیوانات فقط یک یا چند شبه خصلت خوب یا بد وجود دارد ولی انسان زمینه همه خوبیها و بدیها را دارد. 🔴ثانیاً: این شبه خصلت ها در سایر حیوانات بدون تلاش و غریزی است اما در انسان کمالات با ریاضت و خودسازی اختیاری شکوفا می شود. : «...اما چون نگاهش به پاهای او می افتد بانگی برآورد که گویا گریان است . فریاد میزند گویا که دادخواه است...!!...» 3⃣ :اینها توصیفات عادی ایی نیست که حضرت از طاووس کرده اند... ! غرور و قهقهه و گریه و... آیا حضرت با این اوصاف علاوه بر بیان زیبایی های خلقت این موجود ، قصد بیان این را دارند که خدا به هیچ کس همه چیز را یکجا نداده است ؟ 4⃣ :آیا در عالم، مسئله وجود نقص در هرموجودی(یعنی همه چیز یکجا به کسی داده نمی شود مثل پاهای زشت طاووس در مقابل زیبایی خیره کننده اش)، موجب مخدوش شدن چهره ی أحسن بودن نظام خلقت نمی شود؟ : ✍ می تواند چنین اثری هم داشته باشد و حتی آثار دیگری که قطعاً برای حضرت مهمتر از توصیف طاووس است مثل درس گرفتن از ترکیب خوبیها و بدیها، راه نجات و فرونشاندن آفت نفسانی غرور (از طریق توجه به عیوب خویش) و ... ⁉️تعریف شما از نظام احسن چیست؟ آیا منظور این است که همه موجودات اعم از مختار و غیرمختار از ابتدای خلقت بدون هیچ کمبود و نقصی باشند؟ طاووس پاهای زشت نداشته باشد؟ خفاش ضعف بینایی در روز نداشته باشد؟ و ... حتی انسان ناقص الخلقه یا معلول ذهنی نداشته باشیم؟ ⚠️نه! این دیگر نظام احسن نیست این یک نقاشی بی روح است که در آن اشتباه هیچ کس در عملش دیده اثر ندارد و کسی طعم شیرین اختیار و اراده نمی چشد و هیچ موجودی مانند طاووس وجود ندارد تا ظاهرش برای موجودی مانند انسان مایه درس و عبرت باشد! : «...پاک و منزه است خدایی که ... بر خود لازم شمرد که هیچ کالبد جانداری را وانگذارد و بدرستی اداره اش کند جز آنکه میعادگاهش را مرگ و پایان راهش را نیستی قرار داد...» 5⃣ :چرا موجودات در عالم ماده قرار گرفتند که حتماً نیاز به جسم داشته باشند؟ نمی شد بصورت مجرد مثل فرشته ها زندگی کنند؟ : 👌🏻در هستی موجودات مجرد کم نیستند که یک دسته ی آنها فرشتگانند اگر انسان ، حیوان و امثال این در عالم مادی خلق نمی شدند این ایراد به خدای متعال وارد بود که آیا علم به اینکه می توان موجوداتی داشت که در عالم مادی از نظر جسمانی باشند اما از نظر روحانی در عالم مجردات باشند و بعد با اختیار خودشان و عقل و اراده خودشان از این پست ترین مرتبه هستی که عالم مادی است خودشان را با هدایت انبیاء و اطاعت از دستورات عقل سلیم برسانند دوباره به عالم اعلی . ⁉️اولاً: این سوال پیش می آید که آیا خدا علمش را نداشته؟ ‼️سوال دوم اینکه: آیا اگر خدا علم به امکان خلقت این موجودات را که امروز به آنها می گویند انسان را داشته آیا عجز داشته از اینکه این علمش را پیاده کند و انسان را خلق کند ؟ ⏪و یا سؤال سوم ، اگر علم داشته و عجز هم نداشته ، قدرت داشته ، آیا بر سر لجاجت و لجبازی این کار را کرده که خلق نکرده انسان را ؟؟ ↔️که هر سه صفت جهل و عجز و این غرض ورزی هر کدام باعث می شود این اصلا خدا نباشد ، در حالیکه خدا هم بکل شیء علیم است هم علی کل شیء قدیر است و هم حکیم است . حجت الاسلام مهدوی
═─═ঊঈঊ🌿🌸🌿ঈঊঈ═─═ ═─═ঊঈঊ🌿🌸🌿ঈঊঈ═─═
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣 📣 (در سال ٣٤ هجری مردم در اطراف امام علیه السلام جمع شده و از عثمان شکایت کردند و از او خواستند که با عثمان صحبت کند تا از اشتباهات خود دست بردارد. ) 🔹هشدار دادن به عثمان ♦️همانا مردم پشت سر من هستند و مرا ميان تو و خودشان ميانجی قرار داده اند، به خدا نمی دانم با تو چه بگويم؟ چيزی را نمی دانم که تو ندانی، تو را به چيزی راهنمايی نمی کنم که نشناسی، تو می دانی آنچه ما می دانيم. ما به چيزی پيشی نگرفته ايم که تو را آگاه سازيم، و چيزی را در پنهانی نيافته ايم که آن را به تو ابلاغ کنيم. ديدی چنان که ما ديديم، شنيدی چنان که ما شنيديم، با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بودی چنان که ما بوديم، پسر ابوقُحافه «ابابکر» و پسر خطّاب، در عمل به حق، از تو بهتر نبودند. تو به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در خويشاوندی از آن دو نزديک تری، و داماد او شدی که آنان نشدند. پس خدا را، خدا را، پروا کن! سوگند به خدا! تو کور نيستی تا بينايت کنند، نادان نيستی تا تو را تعليم دهند، راه ها روشن است، و نشانه های دين برپاست. پس بدان که برترين بندگان خدا در پيشگاه او رهبر عادل است که خود هدايت شده و ديگران را هدايت می کند، سنّت شناخته شده را برپا دارد، و بدعت ناشناخته را بميراند. سنّت ها روشن و نشانه هايش آشکار است، بدعت ها آشکار و نشانه های آن برپاست، و بدترين مردم نزد خدا، رهبر ستمگری است که خود گمراه و مايه گمراهی ديگران است، که سنّت پذيرفته را بميراند، و بدعت ترک شده را زنده گرداند. من از پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله) شنيدم که گفت: «روز قيامت رهبر ستمگر را بياورند که نه ياوری دارد و نه کسی از او پوزش خواهی می کند، پس او را در آتش جهنّم افکنند، و در آن مانند سنگ آسياب می چرخد، تا اينکه به قعر دوزخ رسيده، به زنجير کشيده شود.» من تو را به خدا سوگند می دهم که امام کشته شده اين امّت مباشی، چرا که پيش از اين گفته می شد. در ميان اين امّت، امامی به قتل خواهد رسيد که دَرِ کشتار تا روز قيامت گشوده خواهد شد و کارهای امّت اسلامی با آن مشتبه شود، و فتنه و فساد در ميانشان گسترش يابد، تا آنجا که حق را از باطل نمی شناسند، و به سختی در آن فتنه ها غوطه ور می گردند. برای مروان چونان حيوان به غارت گرفته مباش که تو را هر جا خواست براند، آن هم پس از ساليانی که از عمر تو گذشته و تجربه ای که به دست آورده ای. (عثمان گفت: «با مردم صحبت کن که مرا مهلت دهند تا از عهده ستمی که به آنان رفته برآيم» ) امام(علیه السلام) فرمود: آنچه در مدينه است به مهلت نياز ندارد، و آنچه مربوط به بيرون مدينه باشد تا رسيدن فرمانت مهلت دارند. 📜 ، 📣🌹🕊 📣🌿🌹 📣📣📣📣
════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══ : ما به چیزی پیشی نگرفته ایم که تو را آگاه سازیم... ‌‌ 1⃣: منظور حضرت پیشی در چه امری بوده است؟ : ✍ مراد حضرت این است که ضمن حفظ احترام عثمان به عنوان خلیفه او را درباره اشتباهات بزرگی که در حقوق مردم مرتکب می شد نصیحت کنند. 📣می فرمایند همانطور که من در جوار پیامبر بودم تو هم بودی همانطور که احکام شریعت را از او شنیدم و سیره عملی اش را دیدم تو هم دیدی پس چیزی در زمینه حقوق مردم نیست که من بدانم و از پیامبر دیده باشم و تو ندیده باشی. ‼️احترام عثمان به عنوان خلیفه او را درباره اشتباهات بزرگی که در حقوق مردم مرتکب می شد نصیحت کنند. .... من تو را به خدا سوگند می دهم که امام کشته شده ی این امت مباشی. چرا که پیش از این گفته می شد:«در میان این امت، امامی به قتل خواهد رسید که در کشتار تا روز قیامت گشوده خواهد شد و کارهای امت اسلامی با آن مشتبه شود و فتنه و فساد در میانشان گسترش یابد تا آنجا که حق را از باطل نمی‌شناسند و بسختی در آن فتنه ها غوطه ور میگردند» 2⃣: آیا این سخن رسول خدا(صلوات الله علیه و آله وسلم» بوده است؟ 3⃣: آیا آن «امام» ، عثمان بوده؟؟ 4⃣: و آیا در اینجا امام به معنای رهبر است نه وصی بر حق رسول خدا؟ 5⃣:آیا واقعاً این اوصاف، بعد از عثمان بر سر مردم رفت و اساساً قتل عثمان موجب قتل حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و ائمه و یا خلفای جامعه اسلام و یا اصلاً هر نوع کشتار شد؟ : ✅بله هم آن فرمایش از پیامبر مکرم اسلام هست در مورد آینده . ✅هم مراد از امام در اینجا رهبر و کسی است که جلو افتاده و دیگران باید دنباله روی او بکنند ✅و سوم اینکه قتل عثمان قبح خلیفه کشی را در جامعه ریخت و یقیناً یکی از مهم ترین زمینه ساز های به شهادت رساندن امام علی علیه السلام و سایر ائمه علیهم السلام و حتی حاکمان دیگر همین خلیفه کشی بود که در زمان عثمان انجام شد. : ....امام فرمود آنچه در مدینه است به مهلت نیاز ندارد و آنچه مربوط به بیرون مدینه باشد تا رسیدن فرمانت مهلت دارند... 6⃣: منظور حضرت در اینجا چیست؟ : ✳️همانطور که می دانید این خطبه گفتگوی امیرالمؤمنین علیه السلام با عثمان است در زمان خلافت عثمان و در پایان کار که دیگر انبوه ظلم های خودش و حکومت مردم را به چند دسته شورشی تبدیل کرده بود و در آستانه سقوط بود. ⏪وقتی فرمایشات امیرالمؤمنین علیه السلام به اینجا رسید عثمان از امیرالمؤمنین علیه السلام خواهش کرد که اگر این گونه است از طرف من از مردم تقاضا کن که به من یک فرصتی بدهند تا من اشتباهات گذشته را جبران کنم و حقوق از دست رفته آنها را که به ظالمان دادم از آنها پس بگیرم و به مردم بدهم. ↩️امیرالمؤمنین علیه السلام در یک نگاه دقیق راهبردی فرمودند: آنچه که مربوط به ظلمی است که به مردم مدینه شده اینکه زمان نمی برد. 🔴اولاً اگر فاصله بیافتد بین این قصه دیگر انگیزه برای شورش و قیام و.. در مردم زیاد می شود 🔴ثانیاً: مدینه که پایتخت حکومت است و فاصله زیادی نداری ،کافی است بلافاصله دستور بدهی مأموران حکومت تمام اموالی که به اطرافیانت دادی و به هر کسی به نا حق دادی به سرعت بگیرند و به مردم بازگردانند . ↩️بنابراین در مورد مدینه نیازی به مهلت نداری همین الان می توانی شروع کنی به دستور دادن و اقدام کردن تا مردم ببینند که تو متنبه شدی . 👌🏻در مورد شهرهای دورتر هم کافی است الان دستورات صادر شود و با پیک اعزام بشه به مردم خبر بدهی این دستورات را نوشتی و برای هر شهری متناسب با ظلم هایی که در آن شهر شده است و پیک ها و مأموران تو دارند می روند امروز برسند و کارها را شروع بکنند ، این تدبیر بسیار بسیار دقیق امیرالمؤمنین که در واقع عملیات روانی را خنثی می کند. 🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع ════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣 1⃣خداشناسی ♦️سپاس خداوندی را سزاست که آفريننده بندگان، و گستراننده زمين، و جاری کننده آب در زمين های پَست، و روياننده گياه در کوه ها و تپّه های بلند می باشد، نه اوّل او را آغازی و نه اَزَلی بودن او را پايانی است، آغاز هر چيزی و جاويدان است، و پايدار و ماندگار بدون مدّت و زمان است. پيشانی بندگان در برابر عظمت او به خاک افتاده، و لب ها در اعتراف به يگانگی او در حرکتند. به هنگام آفرينش، برای هر پديده ای حدّ و مرزی قرار داد، تا برای وجود بی نهايت او همانندی نباشد. گمان ها خدا را با اندازه ها و حرکت ها و اندام ها و آلت ها نمی توانند اندازه گيری نمايند. نمی توان گفت: خدا از کی بود؟ و تا کی خواهد بود؟ وجود آشکاری است که نمی توان پرسيد: از چيست؟ و حقيقت پنهانی است که نمی توان پرسيد در کجاست؟ نه جسم است که او را نهايتی باشد، و نه پوشيده ای که چيزی او را در برگرفته باشد، به موجودات آن قدر نزديک نيست که به آنها چسبيده، و آن قدر دور نيست که جدا و بريده باشد. بر خداوند، خيره نگريستن بندگان، و بازگشتن لفظی به زبان آنان، نزديک شدن به تپّه ای، گام برداشتن در تاريکی شب، يا راه رفتن در مهتاب که نور می افشاند، و درخشش خورشيدی که پس از ماه طلوع می کند، و با طلوع و غروبش، و آمدن شب و روز، چرخ زمان می گردد و تاريخ ورق می خورد، هيچ کدام پنهان نيست. خدا پيش از هر نهايت و مدّت، و فراتر از هر گونه حساب و شمارش است، خدا والاتر از آنچه می باشد که عقل های عاجز تشبيه کنندگان تصوّر می کند. والاتر از صفات پديده ها و اندازه ها و قُطرهاست که برای موجودات مادّی پندارند، و جايگاه هايی که برای آن در نظر می گيرند؛ زيرا حدّ و مرز و اندازه، شايسته پديده هاست و به غير خدا تعلّق دارد. 2⃣ وصف آفرينش ♦️ پديده ها را از موادّی اَزَلی و اَبَدی نيافريد، بلکه آنها را از نيستی به هستی آورد، و برای هر پديده ای حَدّ و مرزی تعيين فرمود، و آنها را به نيکوترين صورت زيبا، صورت گری کرد. چيزی از فرمان او سرپيحی نمی کند، و خدا از اطاعت چيزی سود نمی برد، علم او به مردگانی که رفتند چونان آگاهی او به زندگانی است که هستند، و علم او به آسمان های بالا، چونان علم او به زمين های زيرين است. 3⃣ شگفتی آفرينش انسان ♦️ای انسان! ای آفريده راست قامت، ای پديده نگاهداری شده در تاريکی های رحم های مادران، و قرار داده شده در پرده های تو در تو! «آغاز آفرينش تو از گل و لای بود»، و سپس «در جايگاه آرامی نهاده شدی تا زمانی مشخّص و سرآمدی تعيين شده»، و آنگاه که در شکم مادرت حرکت می کردی، نه دعوتی را می توانستی پاسخ دهی، و نه صدايی را می شنيدی. سپس تو را از قرارگاهت بيرون کردند و به خانه ای آوردند که آن را نديده بودی و راه های سودش را نمی دانستی، پس چه کسی تو را در مکيدن شير، از پستان مادر هدايت کرد؟ و به هنگام نياز جايگاه های طلب کردن و خواستن را به تو شناساند؟. هرگز، آن کس که در توصيف پديده ای با شکل و اندازه و ابزار مشخّص درمانده باشد، بدون ترديد از وصفِ پروردگارش ناتوان تر، و از شناخت خدا با حَدّ و مرز پديده ها دورتر است. 📜 ، 📣🌹🕊 📣🌿🌹 📣📣📣📣
═─═ঊঈঊ🌿🌸🌿ঈঊঈ═─═ ═─═ঊঈঊ🌿🌸🌿ঈঊঈ═─═
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣 📣(در سال ٣٧ هجری در صفین، شخصی از طایفه بنی اسد پرسید: چگونه شما را از مقام امامت که سزاوار تر از همه بودید کنار زدند؟ ) 1⃣ علل و عوامل غصب امامت ♦️ای برادر بنی اسدی! تو مردی پريشان و مضطربی که نابجا پرسش می کنی، ليکن تو را حق خويشاوندی است، و حقّی که در پرسيدن داری و بی گمان طالب دانستنی. پس بدان که آن ظلم و خودکامگی که نسبت به خلافت بر ما تحميل شد، در حالی که ما را نَسَب برتر و پيوند خويشاوندی با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) استوارتر بود، جز خودخواهی و انحصارطلبی چيز ديگری نبود که گروهی بخيلانه به کرسی خلافت چسبيدند، و گروهی سخاوت مندانه از آن دست کشيدند، داور خداست، و بازگشت همه ما به روز قيامت است. (در اينجا شعر امرء القيس را خواند که:) «واگذار داستان تاراج آن غارت گران را، و به يادآور داستان شگفت دزديدن اسب سواری را.» 2⃣ شكوه از ستمهای معاويه ♦️بيا و داستان پسر ابوسفيان را به يادآور، که روزگار مرا به خنده آورد، بعد از آن که مرا گرياند. سوگند به خدا که جای شگفتی نيست، کار از بس عجيب است که شگفتی را می زدايد و کجی و انحراف می افزايد. مردم کوشيدند نور خدا را در داخل چراغ آن خاموش سازند، جوشش زلال حقيقت را از سرچشمه آن ببندند، چرا که ميان من و خود، آب را وَبا آلود کردند. اگر محنت آزمايش از ما و اين مردم برداشته شود، آنان را به راهی می برم که سراسر حق است، و اگر به گونه ديگری انجامد. (با حسرت خوردن بر آنها جان خويش را مگذار، که خداوند بر آنچه می کنند آگاه است.) 📜 ، 📣🌹🕊 📣🌿🌹 📣📣📣📣
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈• : در بند دوم منظور از آزمایش چیست ؟ : ✍ مرادشان فتنه معاویه و جنگ صفین و آثار و عواقب سخت و تلخ و شبهه ناک ان است. 🖊 حجت‌الاسلام مهدوی ارفع •┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پویش علیهماا‌لسلام 🔰 طرح هر محب علی یک کانال ✅ حتما شماهم مثل من وخیلی های دیگه آرزو داشتید روز عاشورا بودید و امام حسین را یاری می کردید! ✅ حتما شما هم مثل من و خیلی های دیگه آرزو دارید دوران ظهور امام زمان(علیه السلام) را درک کنید ویاری اش کنید. پس بسم الله ••••• ✅ سرباز امیرالمومنین علیه السلام شو تا یاور خوبی برای مهدی (عج )باشی!! 🔻کافی است برای شروع🔻 📩یک "یاعلی"به شماره 10003130313 پیامک کنید. ☎️ یا با شماره 0253174 تماس بگیرید . 🆔 @adminyar110
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣 1⃣وصف پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم و اهل بیت علیهم السلام ) ♦️خداوند پيامبرش را با نوری درخشان و برهانی آشکار، و راهی روشن، و کتابی هدايتگر برانگيخت. خانواده او نيکوترين خانواده، و درخت وجودش از بهترين درختان است که شاخه های آن راست و ميوه های آن سر به زير و در دسترس همگان است. زادگاه او مکّه و هجرت او به مدينه، پاک و پاکيزه است، که در آنجا نام او بلند شد و دعوتش به همه جا رسيد. خدا او را با برهانی کامل و کافی (قرآن) و پندهای شفابخش، و دعوتی جبران کننده فرستاد. با فرستادن پيامبر(صلی الله علیه و آله) شريعت های ناشناخته را شناساند، و ريشه بدعت های راه يافته در اديان آسمانی را قطع کرد، و احکام و مقرّرات الهی را بيان فرمود. پس هر کس جز اسلام دينی را انتخاب کند، به يقين شقاوت او ثابت، و پيوند او با خدا قطع، و سقوطش سهمگين خواهد بود، و سرانجامش رنج و اندوهی بی پايان و شکنجه ای پر درد می باشد. بر خدا توکّل می کنم، توکّلی که بازگشت به سوی او باشد، و از او راه می جويم، راهی که به بهشت رسد، و به آنجا که خواست اوست بينجامد. 2⃣ سفارش به تقوا و عبرت از گذشتگان ♦️بندگان خدا! شما را به ترسيدن از خدا و فرمانبرداری او سفارش می کنم که نجات فردا و مايه رهايی جاويدان است. خدا آن گونه که سزاوار بود شما را ترسانيد، و چنان که شايسته بود اميدوارتان کرد، و دنيا و بی اعتباری آن و نابودشدنی بودن و دگرگونی آن را برای شما توصيف کرد. پس از آنچه در دنيا شما را به شگفتی وامی دارد، روی گردانيد، زيرا که مدّت کوتاهی در آن اقامت داريد، دنيا به خشم خدا نزديک ترين و از خشنودی خدا دورترين جايگاه است. پس ای بندگان خدا! از غم و اندوه و سرگرمی های دنيا چشم برگيريد، زيرا شما به جدايی و دگرگونی های امور دنيايی يقين داريد، و چونان دوست مهربانی که نصيحت گر و کوشابرای نجات رفيقش تلاش کند، خويشتن را از دنيا دور نگه داريد. و از آنچه بر گذشتگان شما رفت عبرت گيريد، که چگونه، بند بند اعضای بدنشان از هم گُسست، چشم و گوششان نابود شد، شرف و شکوهشان از خاطره ها محو گرديد، و همه ناز و نعمت ها و رفاه ها و خوشی ها پايان گرفت، که نزديکی فرزندان، به دوری و از دست دادنشان و همدمی همسران، به جدايی تبديل شد. ديگر نه به هم می نازند، و نه فرزندانی می آورند، و نه يکديگر را ديدار می کنند، و نه در کنار هم زندگی می کنند! پس ای بندگان خدا! بپرهيزيد، چونان پرهيز کسی که به نفس خود چيره، و بر شهوات خود پيروز، و با عقل خود به درستی می نگرد، زيرا که جريان انسان آشکار، پرچم، برافراشته، جادّه هموار و راه، روشن و راست است. 📜 ، 📣🌹🕊 📣🌿🌹 📣📣📣📣
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄ ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣 📣(در شهر کوفه در سال ٣٧ هجری، هنگام حرکت دادن مردم به سوی صفین و جنگ با شامیان، ایراد فرمود. ) (قسمت_اول ) 1⃣خداشناسی ♦️فرمان خدا قضای حتمی و حکمت، و خشنودی او مايه امنيّت و رحمت است؛ از روی علم، حکم می کند و با حلم و بردباری می بخشايد. خدايا! سپاس تو راست بر آنچه می گيری، و عطا می فرمايی، و شفا می دهی يا مبتلا می سازی. سپاسی که تو را رضايت بخش ترين، محبوب ترين، و ممتازترين باشد، سپاسی که آفريدگانت را سرشار سازد، و تا آنجا که تو بخواهی تداوم يابد، سپاسی که از تو پوشيده نباشد، و از رسيدن به پيشگاهت باز نماند، سپاسی که شمارش آن پايان نپذيرد، و تداوم آن از بين نرود. خدايا! حقيقتِ بزرگی تو را نمی دانيم، جز آن که می دانيم تو زنده ای و احتياج به غير نداری، خواب سنگين يا سبک تو را نمی ربايد، هيچ انديشه ای به تو نرسد و هيچ ديده ای تو را ننگرد، اما ديده ها را تو می نگری، و اعمال انسان ها را شماره فرمايی، و قدم ها و موی پيشانی ها زمام امور همه به دست تو است، خدايا آنچه را که از آفرينش تو می نگريم، واز قدرت تو به شگفت می آييم و بدان بزرگی قدرت تو را می ستاييم، بسی ناچيزتر است در برابر آنچه که از ما پنهان، و چشم های ما از ديدن آنها ناتوان، و عقل های ما از درک آنها عاجز است، و پرده های غيب ميان ما و آنها گسترده می باشد. 2⃣ راههای خداشناسی ♦️ پس آن کس که دل را از همه چيز تهی سازد، و فکرش را به کار گيرد تا بداند که چگونه عَرش قدرت خود را برقرار ساخته ای و پديده را چگونه آفريده ای؟. و چگونه آسمان ها و کرات فضايی را در هوا آويخته ای؟ و زمين را چگونه بر روی امواج آب گسترده ای؟ نگاهش حسرت زده، و عقلش مات و سرگردان، و شنواييش آشفته، و انديشه اش حيران می ماند. 📜 ، 📣🌹🕊 📣🌿🌹 📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣 (قسمت_دوم ) 3⃣وصف اميدواری به خدا ♦️به گمان خود ادّعا دارد که به خدا اميدوار است! به خدای بزرگ سوگند! که دروغ می گويد، چه می شود او را که اميدواری در کردارش پيدا نيست؟ پس هر کس به خدا اميدوار باشد بايد، اميد او در کردارش آشکار شود. هر اميدواريی جز اميد به خدای تعالی ناخالص است و هر ترسی جز ترس از خدا نادرست است. گروهی در کارهای بزرگ به خدا اميد بسته و در کارهای کوچک به بندگانِ خدا روی می آورند؛ پس حقِّ بنده را ادا می کنند و حقِّ خدا را بر زمين می گذارند، چرا در حقِّ خدای متعال کوتاهی می شود و کمتر از حقِّ بندگان رعايت می گردد؟، آيا می ترسی در اميدی که به خدا داری دروغگو باشی؟ يا او را در خور اميد بستن نمی پنداری؟ اميدوار دروغين اگر از بنده خدا ترسناک باشد، حقِّ او را چنان رعايت کند که حقَّ پروردگار خود را آن گونه رعايت نمی کند، پس ترس خود را از بندگان آماده، و ترس از خداوند را وعده ای انجام نشدنی می شمارد، و اينگونه است کسی که دنيا در ديده اش بزرگ جلوه کند، و ارزش و اعتبار دنيا در دلش فراوان گردد، که دنيا را بر خدا مقدّم شمارد، و جز دنيا به چيز ديگری نپردازد و بنده دنيا گردد. 4⃣ سیری در زندگی پیامبران «برای انتخاب الگوهای ساده زیستی» ♦️برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) را اطاعت نمايی، تا راهنمای خوبی برای تو در شناخت بدی ها و عيب های دنيا و رسوايی ها و زشتی های آن باشد، چه اينکه دنيا از هر سو بر پيامبر(صلی الله علیه و آله) بازداشته و برای غير او گسترانده شد، از پستان دنيا شير نخورد، و از زيورهای آن فاصله گرفت. اگر می خواهی دومی را، موسی(علیه السلام) (کسی که با خدا سخن گفت) و زندگی او را توصيف کنم، آنجا که می گويد: «پروردگارا! هر چه به من از نيکی عطا کنی نيازمندم». به خدا سوگند! موسی(علیه السلام) جز قرص نانی که گرسنگی را برطرف سازد چيز ديگری نخواست، زيرا موسی(علیه السلام) از سبزيجات زمين می خورد، تا آنجا که بر اثر لاغری و آب شدن گوشت بدن، سبزی گياه از پشت پرده ی شکم او آشکار بود. و اگر می خواهی سومی را، حضرت داوود(علیه السلام) صاحب نی های نوازنده و خواننده بهشتيان را الگوی خويش سازی، که با هنر دستان خود از ليف خرما زنبيل می بافت و از همنشينان خود می پرسيد: چه کسی از شما اين زنبيل را می فروشد؟ و با بهای آن به خوردن نان جوی قناعت می کرد. و اگر خواهی از عيسی بن مريم(علیه السلام) بگويم، که سنگ را بالش خود قرار می داد، لباس پشمی خشن به تن می کرد و نان خشک می خورد، نان خورشت او گرسنگی و چراغش در شب ماه و پناهگاه زمستان او شرق و غرب زمين بود. ميوه و گُلِ او سبزيجاتی بود که زمين برای چهارپايان می روياند. زنی نداشت که او را فريفته خود سازد، فرزندی نداشت تا او را غمگين سازد، مالی نداشت تا او را سرگرم کند، و آز و طمعی نداشت تا او را خوار و ذليل نمايد، مرکب سواری او دو پايش و خدمتگزار وی، دست هايش بود. 📜 ، 📣🌹🕊 📣🌿🌹 📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣 (قسمت_سوم ) 5⃣ راه و رسم زندگي پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) ♦️ پس به پيامبر پاکيزه و پاکت اقتدا کن، که راه و رسم او الگويی است برای الگو طلبان، و مايه فخر و بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد، و محبوب ترين بنده نزد خدا کسی است که از پيامبرش پيروی کند، و گام بر جايگاه قدم او نهد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) از دنيا چندان نخورد که دهان را پر کند، و به دنيا با گوشه چشم نگريست، دو پهلويش از تمام مردم فرو رفته تر، و شکمش از همه خالی تر بود. دنيا را به او نشان دادند، امّا نپذيرفت، و چون دانست خدا چيزی را دشمن می دارد آن را دشمن داشت، و چيزی را که خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت، و چيزی را که خدا کوچک شمرده کوچک و ناچيز می دانست. اگر در ما نباشد جز آن که آنچه را خدا و پيامبرش دشمن می دارند، دوست بداريم، يا آنچه را خدا و پيامبرش کوچک شمارند، بزرگ بداريم، برای نشان دادن دشمنی ما با خدا، و سرپيچی از فرمان های او کافی بود!. و همانا پيامبر «که درود خدا بر او باد» بر روی زمين می نشست و غذا می خورد، و چون برده، ساده می نشست، و با دست خود کفش خود را وصله می زد، و جامه خود را با دست خود می دوخت، و بر الاغ برهنه می نشست، و ديگری را پشت سر خويش سوار می کرد. پرده ای بر در خانه او آويخته بود که نقش و تصويرها در آن بود، به يکی از همسرانش فرمود، «اين پرده را از برابر چشمان من دور کن که هر گاه نگاهم به آن می افتد، به ياد دنيا و زينت های آن می افتم.» پيامبر(صلی الله علیه و آله) با دل از دنيا روی گرداند، و يادش را از جان خود ريشه کن کرد، و همواره دوست داشت تا جاذبه های دنيا از ديدگانش پنهان ماند، و از آن لباس زيبايی تهيّه نکند و آن را قرارگاه دائمی خود نداند، و اميد ماندن در دنيا نداشته باشد، پس ياد دنيا را از جان خويش بيرون کرد، و دل از دنيا برکند، و چشم از دنيا پوشاند، و چنين است کسی که چيزی را دشمن دارد، خوش ندارد به آن بنگرد، يا نام آن نزد او بر زبان آورده شود. در زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برای تو نشانه هايی است که تو را به زشتی ها و عيب های دنيا راهنمايی کند، زيرا پيامبر(صلی الله علیه و آله) با نزديکان خود گرسنه به سر می برد، و با آن که مقام و منزلت بزرگی داشت، زينت های دنيا از ديده او دور ماند. پس تفکّرکننده ای بايد با عقل خويش به درستی انديشه کند که آيا خدا محمد(صلی الله علیه و آله) را به داشتن اين صفت ها اکرام فرمود يا او را خوار کرد؟ اگر بگويد خوار کرد، دروغ گفته و بُهتانی بزرگ زده است، و اگر بگويد: او را اکرام کرد، پس بداند، خدا کسی را خوار شمرد که دنيا را برای او گستراند و از نزديک ترين مردم به خودش دور نگهداشت. پس پيروی کننده بايد از پيامبر(صلی الله علیه و آله) پيروی کند، و به دنبال او راه رود، و قدم بر جای قدم او بگذارد، وگرنه از هلاکت ايمن نمی باشد، که همانا خداوند، محمّد(صلی الله علیه و آله) را نشانه قيامت و مژده دهنده بهشت و ترساننده از کيفر جهنّم قرار داد. او با شکمی گرسنه از دنيا رفت و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد، و کاخ های مجلّل نساخت سنگی بر سنگی نگذاشت تا جهان را ترک گفت، و دعوت پروردگارش را پذيرفت. وه! چه بزرگ است منّتی که خدا با بعثت پيامبر(صلی الله علیه و آله) بر ما نهاده، و چنين نعمت بزرگی به ما عطا فرموده. رهبر پيشتازی که بايد او را پيروی کنيم و پيشوايی که بايد راه او را تداوم بخشيم. به خدا سوگند! آن قدر اين پيراهن پشمين را وصله زدم، که از پينه کننده آن، شرمسارم. يکی به من گفت: «آيا آن را دور نمی افکنی؟». گفتم: از من دور شو، صبحگاهان رهروان شب ستايش می شوند. 📜 ، 📣🌹🕊 📣🌿🌹 📣📣📣📣
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄ «...سپاسی که تورا رضایت بخش ترین، محبوب ترین و ممتازترین باشد...» ⃣ : انسان با کدام عمل می‌تواند از خداوند ، این‌چنین سپاسگزاری کند؟ : ✍ در این بخش از حضرت در کمال فصاحت و بلاغت، کاملترین و جامع ترین نوع حمد را نثار پروردگار می کنند. ⬅️این حمد و سپاس، جامع ترین حمدها است؛ نه زمان محدودى دارد، نه تعداد معین، نه مکان خاصى دارد و نه قصور و حجابى. 👌سراسر زمان و مکان را پر مى کند و به پیشگاه حق مى رسد و برترین حمدهاست. ↩️ اضافه بر این حمدى است بر عافیت و بلا و گرفتن و اعطاء که از این نظر هم جامعیت دارد. ✅بنابراین حمدی است بر همه چیز، در هر زمان و هر مکان، در هر حال و در هر شکل و در هر صورت. 👈 به نظر بنده با توجه به اهمیت این حمدها و نیز اختصاص چندین سؤال خواهران به همین بخش از خطبه بهتر است کمی بیشتر در این خصوص گفتگو کنیم . 💯چرا که خداوند وجودى نامحدود و بى پایان است از هر نظر و موجود محدودى چون بشر، هر کس که باشد، از درک آن نامحدود عاجز و ناتوان است. 🚫اما براى این که تصور نشود این سخن به معناى عدم امکان شناخت خدا و تعطیل صفات است بلافاصله به ذکر معرفت اجمالى از طریق بیان هشت وصف از اوصاف ثبوتیه و سلبیه او مى پردازد و مى گوید: (گرچه ما به درک کنه ذات تو قادر نیستیم) «جز این که مى دانیم تو زنده و قائم به ذات خود و دیگران قائم به تواند. هیچ گاه خواب سبک و سنگین، تو را فرا نمى گیرد (تا از بندگانت غافل شوى)» ⁉️«افکار (بلندپرواز) هرگز به تو نمى رسد و چشم ها (ى تیزبین) تو را نمى بیند؛ ولى تو چشم ها (و حرکات آن ها) را مى بینى و اعمال و کردار (بندگان) را احصا مى کنى و زمام همگان به دست توست» و سایر صفات که خودتان قطعاً در متن خوانده اید اما چند نکته مهم: 1⃣: حمد الهی بالاترین دستور، عالی ترین عبادت و مؤثرترین روش برای جلب رحمت سرشار پروردگار است. ⏪لذا در قرآن حمد: اولاً: فقط اختصاص به خداوند دارد الحمدلله رب العالمین و ثانیاً: اختصاص به دنیا ندارد بلکه مؤمنین هم در دنیا دائما حمد می کنند و هم در آخرت و آخر دعویهم ان الحمدلله رب العالمین. 2⃣: برخلاف تصور عوام، حمد یک ذکر لفظی نیست بلکه مثل تمام اذکار دینی آخرین مرحله اش در زبان است و از انجا آغاز تاثیر گذاری آن اسم یا صفت در عالم است. 🔰توضیح اینکه هر اسم یا صفت الهی که به عنوان ذکر بر زبان انسان مؤمن جاری می شود چند مرحله را طی می کند: 🔴نخست: بنده با قلب و فکر خویش به آثار قدرت یا رحمت یا علم ... خدا توجه می کند در اثر این توجه در دل او حالت باور پدید می آید یا تقویت و زنده می شود مثلاً باور به اینکه کسی جز خدا نمی تواند یاور او باشد آن گاه در قلب و نفس او حال خشوع و کُرنش در مقابل آن جلوه از جلوات رحمت الهی شکل می گیرد و این حال او را به ابراز این ایمان و باور و حال وامی دارد که نتیجه اش یا می شود ذکر زبانی یا یک عمل عبادی مانند نماز و سجده شکر و .... ‼️اکنون جای تأمل بسیار دارد که موجود محدود و ضعیفی مثل انسان اولاً مگر می تواند رحمت و علم و قدرت و... نامحدود خدا را کامل درک کند؟ نه ثانیا مگر می تواند حق ان رحمت و... را به تمامه ادا کند؟ نه ↩️لذا پیامبر هم فرمود: ماعرفناک حق معرفتک و لا فبدناک حق عبادتک پس چه باید کرد؟ ✅تنها راه و بهترین راه این است که: 🔴اولاً ما معرفت و حمد و شکر خدا را به خودش واگذار و با تعلیم خودش انجام دهیم . 🔴ثانیاً: در کنار هر شکر و حمد و عبادتی بگونه ای اعتراف کنیم که این شکر و حمد ناقص نهایت توان ما بود نه نهایتِ شایستگی تو : «...پس آنکس که دل از همه چیز تهی سازد و فکرش را به کار گیرد که ..... زمین را چگونه بر روی امواج آب گسترده ای؟ نگاهش حسرت زده و عقلش مات و سرگردان و شنواییش آشفته و اندیشه اش حیران می ماند» 2⃣ :چرا نگاه از شگفتی خلقت خدا، «حسرت زده» میشود؟ : ✍ زیرا همانطور که عرض شد مؤمن وقتی با قلبی پاک شده از پیش فرضهای بشری و غرور دانش خود به آثار علم و قدرت الهی می نگرد عمیقاً به فراتر بودن این حقیقت از توان و دامنه فهم و درک خود پی می برد و حال عجز و خضوع و خشوع پیدا می کند و ناامید و حسرت زده از کشف کنه قدرت نامحدود حق به خود باز می گردد. ‼️اینها که می گویم همه از نهج البلاغه است کافی است بخش خلقت آسمانها و زمین را با همین دید بخوانید تا ببینید چگونه زانوان روحتان می لرزد و ناخودآگاه زبان اعترافتان به عجز در برابر پروردگار مترنم می شود. ↩️ادامه دارد.... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄ : «به گمان خود ادعا دارد که به خدا امیدوار است!به خدای بزرگ سوگند که دروغ میگوید. چه می‌شود او را که امیدواری در کردارش پیدا نیست؟ پس هرکس به خدا امیدوار باشد باید امید او در کردارش آشکار شود....هر امیدواری جز به خدای تعالی ناقص است ...گروهی در کارهای بزرگ به خدا امید بسته و درکارهای کوچک به بندگان خدا رو می آورند. پس حق بنده ادا می‌شود و حق خدا را برزمین می‌گذارند. چرا در حق خدای متعال کوتاهی می‌شود و کمتر از حق بنده رعایت میشود؟» ⃣ : آیا پیدا بودن امیدواری به خدا در‌کردار، فقط همین یک مصداق را دارد که در همه امور تنها به او امیدوار بوده و تنها به او روی آوریم؟ ⃣:یعنی همین احساس مثبتی که نسبت به روبراه شدن کارمان توسط بندگان خدا داریم هم مصداق امید ناخالص است؟ ⃣:پس اگر در کارها‌ از کمک دیگران استفاده نکنیم چه کنیم؟ درحالی‌که هم موظف به تلاشیم و هم از روی نیت مثبت بسراغ دیگران می‌رویم تا بکمک آنها گره کارمان بازشود. ⃣: مگر روی آوردن به بنده، حق او محسوب میشود که اینجا با رعایت حق بنده و فروگزاری حق خدا مقایسه شد؟ ⃣: منظور چه نوع ترسی هست که جز از خدا نارواست؟ خیلی ترس ها غیرارادی و در ذات ماست. : ✍ اولاً مسأله امید یک امر قلبی و اعتقادی است اما کمک گرفتن از دیگران در امور یک امر عملی و رفتاری است. ‼️هر گاه قلب یقین کرد که فقط خدا در عالم و در همه امور و مشکلات مؤثر است و نه غیر او... می شود ایاک نعبد و هرگاه بر این اساس باور کرد که یاری اصلی را فقط باید از خدا خواست می شود و ایاک نستعین و هرگاه دیگران را فقط به عنوان اسباب و وسائط فیض و امداد الهی دید منافاتی پیدا نمی شود. 💯اما اگر در رجوع به اسباب به آنها اعتماد صددرصد و استقلالی داشت و امید داشت که انها کارش را راه بیاندازند حق خدا را که توحید در استعانت است به اسباب داده در حالی که حق اسباب صرفاً استفاده به عنوان واسطه فیض خداست و بس! ✅ترسی نارواست که از اسباب باشد . : ⃣ : در اینجا حضرت فرموده اند: اگر خدا را اطاعت می کنید،راه و رسم زندگی پیامبر (ص) را برگزینید. در جامعه کنونی،چه اندازه باید ساده زیست باشیم؟کاربردش در زمان حاضر چگونه است؟ ⃣: آیا استفاده از وسایل لوکس و راحت کننده ی زندگی ، تجمل و مخالفت با شیوه ی پیغمبر است؟ : ✅اولاً: ساده زیستی در هر شرایطی فضیلت و مایه آرامش دنیا و آخرت است.« طوبی للزاهدین فی الدنیا الراغبین الی الآخره» ✅ثانیاً: کیفیت ساده زیستی بسته به جایگاه شخص و اوضاع عمومی جامعه از نظر فقر و غنا متفاوت است. ✅ثالثا: معیار این است که مسئولین علما و کسانی که در نظر مردم انتسابشان به دین و حکومت دینی بیشتر و نزدیکتر است باید در سطح متوسط به پایین جامعه زندگی کنند. : «اگر خواهی از عیسی بن مریم(علیه السلام) بگویم....زنی نداشت که او را فریفته ی خود کند و فرزندی نداشت تا او را غمگین سازد...» ⃣1⃣ : آیا خدا احساس تعلق به همسر را نامطلوب و موجب خفیف شدن بنده قرار داده بود که حضرت عیسی(علیه السلام) برای خود همسری برنگزید و مولا نیز میفرمایند از این جهت آسوده بودند که همسری نداشته تا او را فریفته خود کند؟ : ✍ با تشکر از سؤال خوبتون قبلاً هم به عرض رسید که بیانات حضرت را باید با توجه به موقعیت کلام و بقول اهل علم با توجه به لحن الخطاب خواند و فهمید یعنی وقتی حضرت در مقام تحریض وتشویق مؤمنین به جهاد هستند سخن از بی باکی و عدم هراس و ... می زنند اما وقتی در مقام موعظه اخلاقی هستند توصیه به احتیاط در عمل می کنند و... ⁉️در مورد سؤال شما حضرت در مقام تبیین اوج زهد و ریاضت حضرت عیسی هستند و در این مقام از هرچه احتمال دل مشغولی دارد سخن به میان می آید که اوج آن زن و فرزند و مال است . 📣«بقول قرآن کریم لاتُلهِکُم اموالُکم و اولادُکم عن ذکر الله» نه اینکه مطلقا زن و زندگی مایه غفلت باشد وگرنه وقتی پیامبر پس از عروسی مولا با حضرت صدیقه مظلومه از ایشان پرسیدند : زهرا چگونه همسری است؟ نمی فرمودند نعم العون علی طاعت الله. ↩️ادامه دارد.... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄ : «...به خدا سوگند موسی(علیه السلام)جز قرص نانی که گرسنگی را بر طرف سازد چیز دیگری نخواست زیرا موسی(علیه السلام)از سبزیجات زمین میخورد تا آنجا که از لاغری و آب شدن گوشت بدن، سبزی گیاه از پشت پرده ی شکم او آشکار بود...» ⃣1⃣: آیا چنین سیره ای باتوجه به نیازهای طبیعی بدن ، صحیح هست؟ ⃣1⃣:همچنین باتوجه به اینکه داریم«قَوِّ علی خدمتک جوارحی» ، آیا جسم با خوردن سبزیجات و یا ریاضت های سخت، برای خدمت به خدا قوی میشود؟ : 📣جواب شما را امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در نهج البلاغه فرموده اند وقتی به عثمان ابن حنیف که بر سر سفره سرمایه داران نشسته بود نامه می نویسند و ایشان را توبیخ می‌کنند که تو چه طور شیعه و پیروی هستی که امامت به دو قرص نان اکتفا کرده و بعد شروع می‌کنند ویژگی های انسانهای اینگونه را می گویند . 🔴نکته اول: بلافاصله می‌فرمایند: البته شما نمی توانید مثل علی زندگی کنید اما لااقل می توانید من را با تلاش خودتان و ورع و دوری از محرمات کمک کنید یعنی لااقل جهت گیری تان بسمت من باشد نه به سمت پرخوری و حرام خواری و دنیا طلبی . 🔴نکته دوم این است که: این جمله « قو علی خدمتک جوارحی » بمعنای خوب خوردن و خوب مثلاً ورزش کردن نیست. ‼️خود حضرت در جای دیگری توضیح میدهند که خیال کرده اید بعضی ها می نشینند پشت سر من می گویند که این علی با این کم غذایی و ریاضت هایش چطور جان دارد که اینقدر می جنگد و قوت دارد ؟ ⁉️بعد هم مثال میزنند که درختی که در وسط بیابان رشد کرده باشد یعنی در دل سختی ها و مشکلات و ریاضتها ، این در مقابل باد و طوفان خیلی مستحکم تر است تا درختی که در گلخانه رشدش داده باشند. 🔴نهایتا آنچه که مؤمن را قوی میکند حتی از نظر جسمانی ، در واقع و اصل آن ایمان عظیم ، آن خدا ترسی بزرگ و تقوایی است که در مؤمن هر لحظه باید تقویت بشود. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣 📣(امام علیه السلام در شهر کوفه به کوفیان فرمود. ) 🔹وصف كشورداری خويش ♦️با شما به نيکويی زندگی کردم، و به قدر توان از هر سو نگهبانی شما دادم، و از بندهای بردگی و ذلّت شما را نجات داده، و از حلقه های ستم رهايی بخشيدم، تا سپاسگزاری فراوان من برابر نيکی اندک شما باشد، و چشم پوشی از زشتی های بسيار شما که به چشم ديدم و با بدن لمس کردم. 📜 ، 📣🌹🕊 📣🌿🌹 📣📣📣📣
═─═ঊঈঊ🌿🌸🌿ঈঊঈ═─═ ═─═ঊঈঊ🌿🌸🌿ঈঊঈ═─═
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣 1⃣ارزش پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و قرآن ♦️خداوند پيامبر(صلی الله علیه و آله) را هنگامی فرستاد که پيامبران حضور نداشتند، و امّت ها در خواب غفلت بودند و رشته های دوستی و انسانيّت از هم گُسسته بود. پس پيامبر(صلی الله علیه و آله) به ميان خلق آمد، در حالی که کتاب های پيامبران پيشين را تصديق کرد و با «نوری» هدايت گرِ انسان ها شد، که همه بايد از آن اطاعت نمايند و آن نور، قرآن کريم است. از قرآن بخواهيد تا سخن گويد، که هرگز سخن نمی گويد، امّا من شما را از معارف آن خبر می دهم، بدانيد که در قرآن علم آينده، و حديث روزگاران گذشته است، شفادهنده دردهای شما، و سامان دهنده امور فردی و اجتماعی شما است. 2⃣خبر از آينده دردناك بنی اميه ♦️پس از تسلّط فرزندان اميّه، خانه ای در شهر يا خيمه ای در بيابان باقی نمی ماند جز آن که ستمگران بنی اميّه، اندوه و غم را بدانجا می کشانند، و بلا و کينه توزی را در همه جا مطرح می کنند. پس در آن روز برای مردم نه عذرخواهی در آسمان و نه ياوری در زمين باقی خواهد ماند، زيرا نااهلان را به زمامداری برگزيده ايد، و زمامداری را به جايگاه دروغينی قرار داده ايد. امّا به زودی خداوند از ستمگران بنی اميّه انتقام می گيرد، خوردنی را به خوردنی، و نوشيدنی را به نوشيدنی، خوردنی تلخ تر از گياهِ عَلْقَمْ، و نوشيدنی تلخ و جان گدازتر از شيره درخت صبر. خداوند، از درون ترس و وحشت، و از بيرون، شمشير را بر آنها مسلّط خواهد کرد که آنان مرکب های عصيان و نافرمانی و شتران بارکش گناهانند. من پياپی سوگند می خورم که پس از من، بنی اميّه خلافت را چونان خلط سينه بيرون می اندازند، و پس از آن ديگر، تا شب و روز از پی هم در گردش است مزه حکومت را برای بار ديگر نخواهند چشيد. 📜 ، 📣🌹🕊 📣🌿🌹 📣📣📣📣
═─═ঊঈঊ☸ঈঊঈ═─═ : «...اما بزودی خدا از نااهلان بنی امیه انتقام میگیرد. خوردنی را به خوردنی و نوشیدنی را به نوشیدنی. خوردنی تلخ تر از گیاه علقم و نوشیدنی تلخ تر و جانگدازتر از شیره درخت صبر» : اگر ممکن است درمورد این انتقام بیشتر توضیح دهید. : ✍ اشاره به این که بنی امیه هر بلایى بر سر مردم آوردند خداوند بر سر آن ها خواهند آورد و در برابر هر لذتى که از مقام بردند خداوند تلخى ذلت را در کام آن ها فرو خواهد ریخت. ⛔️در حکومت خود، مردم را در ترس و وحشت و در زیر برق شمشیرها قرار دادند، خداوند گروهى بر آن ها مسلّط مى کند که همین کار را با آن ها خواهند کرد. ‼️تاریخ مى گوید تمام این پیش بینى ها به واقعیت پیوست و خداوند چنان خاندان بنى امیّه و وابستگان به آن ها را متلاشى و نابود کرد که بازماندگان آن ها از ترس و وحشت به مناطق دوردست فرار کردند و از دیده مردم پنهان شدند و چیزى جز نام ننگین و تاریخ سیاه از آنان باقى نماند. ⚠️به عنوان نمونه نخستین خلیفه عباسى هنگامى که به حکومت رسید، دستور قتل عام بنى امیّه را صادر کرد و چنان کشتارى از آنان شد که عدد کشتگانش به شمار نمى آمد؛حتى قبرهاى آن ها را شکافتند و جنازه هاى آن ها را بیرون آوردند و سوزاندند. ⏪هنگامى که مروان، آخرین خلیفه بنى امیّه کشته شد «عامر بن اسماعیل» به خانه اى که در آن مروان و زنانش بودند حمله کرد. آن ها درها را بستند و فریاد و شیون بلند کردند. ↩️ عامر مردى را که از آن ها مراقبت مى کرد گرفت و درباره خانواده مروان سؤال کرد، او گفت: مروان به من دستور داده که اگر کشته شدم گردن تمام دختران و کنیزانم را بزن (تا به دست دیگران نیفتند) ولى من چنین کارى را نکردم. ⏪در این حال دو دختر مروان را نزد عامر آوردند. او سفارش کرد، سر مروان را در دامان دختر بزرگ ترش بگذارند و به او گفت: بسیار پوزش مى طلبم؛ این کار در برابر کارى است که شما با سر «یحیى بن زید» کردید که سر او را در دامان مادرش گذاردید و شما که ابتدا به این کار کردید، ستم کارترید (و بعد همه آن ها را به قتل رساند) 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ═─═ঊঈঊ☸ঈঊঈ═─═
🏴🌿🏴🌿🏴🌿🏴🌿🏴🌿🏴🌿 💫بسم الله الرحمن الرحیم💫 🏴 با عرض سلام و ادب و احترام و تسلیت بمناسبت سالروز شهادت امام صادق علیه الصلاة و السلام خدمت همه شما بزرگواران 🏴 بحث تبیین نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی را امروز به همین مناسبت و از دریچه نگاه امام صادق علیه السلام تقدیم می کنیم . 📚در روایت مشهور و راهبردی از حضرت نقل شده است : " کونوا لنا زینا و لا کونوا علینا شَیْنا " ⬅️یعنی شیعیان ما طوری زندگی کنید که اسباب افتخار و زینت و سربلندی ما باشید نه باعث سرافکندگی و خجالت ما . ⁉️برای اینکه ما واقعاً مایه زینت و سربلندی و افتخار امام صادق علیه السلام باشیم چه باید بکنیم ؟ ‼️همانطور که می دانید ظاهر و اولین چیزی که از هر مکتبی دیگران را مورد جذب و جلب قرار می دهد سبک زندگی پیروان آن مکتب است . ⏪یک یهودی ، بودایی یا لایئک اولین چیزی که از من و شمای مدعی پیروی از بهترین مکتب جهان مورد توجهش قرار می گیرد سبک زندگی ماست . ↩️اولین چیزی که از ما می بیند رفتارهای ماست ، چطوری با همسایگان و طبیعت برخورد می کنیم ، نظم اجتماعی مان چگونه است ، اوضاع کسب و کار و ارتباطاتمان چطور است و .... ↩️پس سبک زندگی مثل عطری است که اول انسان وقتی به کسی نزدیک می شود بوی عطرش را استشمام می کند و بعد آن موقع است که از او می پرسد این عطر چیست و از کجا خریده ای چه ترکیبی دارد و مکتب را پی جویی می کند . ✅ ما اگر بخواهیم مکتب خودمان را تبلیغ بکنیم بهترین راه این است که به سبک زندگی مورد پسند امام صادق علیه السلام متصف و عامل بشویم . 📜در تاریخ هست که امیرالمؤمنین علیه السلام در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله داشتند می آمدند بسمت شهر ( مکه یا مدینه) در مسیر با فردی که راهش مثل امیرالمؤمنین بود و هم مسیر بود، همراه شده و با او گفتگو کردند از احوال هم و از کار و ... وقتی به دو راهی شهر رسیدند که امیرالمؤمنین علیه السلام باید جدا می شدند و می رفتند به سمت مدینه مثلاً و او هم به سمت شهر خودش ، آن آقای یهودی با کمال تعجب دید که این مرد دنبال او دارد می آید ، عرض کرد که آقا مگر شما نمی خواستید به مدینه بروید ؟ 📝دو راهی مدینه را که رد کردیم ! امیرالمؤمنین فرمودند چرا می دانم دو راهی را رد کردیم اما ، ما پیغمبری داریم که به ما فرموده اگر با کسی حتی چند قدم همسفر شدید او به شما حق دارد و حداقل حقش بر شما این است که چند قدمی او را مشایعت و همراهی کنید . 🖇او از چنین اخلاق زیبایی خیلی شیفته شد و عرض کرد : می شود من پیغمبر شما را ببینم ؟علی علیه السلام فرمود چرا نمی شود بیا با هم برویم . ⬅️ آن مرد یهودی فقط بخاطر زیبایی رفتاری امیر المؤمنین وارد شهر شد ، پیامبر را دید و مسلمان شد . 👌بنابراین ما باید در این مسیر سبک زندگی خودمان را درست کنیم. این کار چگونه صورت می گیرد ؟ 💯قاعدتاً باید اول بدانیم که بهترین و زیباترین و منطقی ترین سبک زندگی چیست ؟ ⁉️ برای فهمیدن و پی بردن به پاسخ این سؤال چه کتابی بهتر از نهج البلاغه و چه شخصیتی بالاتر از امیرالمؤمنین علیه السلام را می شناسید . ✅امیرالمؤمنین علیه الصلاة و السلام خروجی تربیت مستقیم پیامبر خداست . 🗳بنابراین آنچه که او رفتار می کند بهترین و کاملترین رفتار در چارچوب مکتب اسلام است . 📌رهبر معظم انقلاب می فرمایند : " امروز بشر از ما می پرسد این اسلامی که از آن دم می زنید در صدد ساختن چگونه انسانی است ؟ 📖بعد می فرمایند که :« شخصیت امیرالمؤمنین در هیچ کجا به اندازه نهج البلاغه ظهور پیدا نکرده است .» 🔁بنابراین اگر ما نهج البلاغه را بخوانیم و به آنچه می خوانیم عمل کنیم و با عملمان نهج البلاغه را ترویج بکنیم در حقیقت سبک زندگی شیعه خالص را داریم به چشم و منظر مردم جهان می رسانیم . ⏪اینقدر این سبک زندگی جذاب و شیرین و منطقی و معقول و به روز هست که یقیناً همه بدنبال ریشه های اعتقادی چنین مکتبی که ما را تربیت کرده خواهند گشت و از این رهگذر به تشیع مشرف خواهند شد . 📖 در پایان از امام صادق علیه السلام این روایت راهبردی را بشنوید که فرمود : " کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم " طوری باشید که مردم را از راهی غیر از راه زبان به سمت ما دعوت کنید یعنی از راه عمل و رفتارتان . 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🏴🌿🏴🌿🏴🌿🏴🌿🏴🌿🏴🌿