eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.5هزار دنبال‌کننده
3 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
چشمه‌چشمه می‌جوشد خون اطهرت این‌جا کور می‌کند شب را، برق خنجرت این‌جا چشمه‌چشمه می‌جوشد، از دل زمین هر شب خون اصغرت آن‌جا، خون اکبرت این‌جا می‏‌رسد به گوشم گرم، بانگ خطبه‏‌ای پُرشور خطبه‌ای که بعد از تو، خواند خواهرت این‌جا از فرات می‏‌جوشد موج و می‌زند بوسه بر کرانۀ خشکِ حلق و حنجرت این‌جا این فرشتۀ وحی است، وحیِ تازه آیا چیست؟! روی نیزه می‌خواند، آیه‌ای سرت این‌جا کیست این‌که ناآرام، در خرابه می‌گرید؟ موج می‌زند در خون، چشم دخترت این‌جا کربلا چه پیوندی با فدک مگر دارد؟ غصب می‏‌شود از نو، سهم مادرت این‌جا حجِّ ناتمام تو، راز دیگری دارد در غدیر خم جاری‌ست، حجّ آخرت این‌جا این ضریح شش‌گوشه، حجّ پاک‌بازان است آب می‏‌شوم از شرم، در برابرت این‌جا
ای از خدايت بهترين تمثال ! برگرد چشمم شده از اشك ، مالامال برگرد ای كعبه ی زينب ! به دورت در طوافم بشنو ز من ، ای كعبه ی آمال ! برگرد بعد از تو ماندن ، مرگِ تدريجی است ، امّا با تو گذشته روز و ماه و سال برگرد ای ميهمان كربلا ! من با تو گويم : يك تن نمی آيد به استقبال برگرد برگرد تا سيلی نخورده دخترِ تو جانِ همان طفلِ پريشان حال برگرد خَم می شود از داغِ اكبر ، پيکرِ تو تا اين الف را كس نکرده دال برگرد ای كاش برگرديم ما ، سوی مدينه تا كس نکرده پيکرت پامال برگرد برگرد تا من سُمّ مركب را نبينم تا برنگشتی در تَه گودال برگرد
کاروان ستارگان سحر کاروانی ز روز روشن تر به زلالی آب و آیینه به لطیفی برگ نیلوفر صاحبان جلالت توحید وارثان لطافت کوثر اهل تسلیم و اهل اعطینا تا فصل لربک وانحر یک به یک این تبار معروفند به نبردی همیشه با منکر حیدرانی که میرسند از راه در پی فتح صد جهان خیبر پسران قبیله‌ی‌ کوهند دختران عشیره‌ی گوهر مردهاشان مقلدان علی بانوان پای منبر مادر در عبورند با طمأنینه چون نسیم از کویر پهناور آری آزادگان سبک‌بالند نیست باری به دوششان جز سر عاشقانند و می‌شوند مدام همگی‌شان فدای یکدیگر گوییا می‌روند سوی منا گوییا آمدند از مشعر روشنایی راه از ازلند تا رسیدن به عرصه‌ی محشر حوریان حوالی زهرا شیرهایی ز تیره‌ی حیدر همه‌ی پیرهایشان عاشق همه‌ی کودکان جگرآور مرگ بازیچه‌‌است در نظر کودکانی چنان علی اصغر مرحبا از اذان بلند شود گر موذن شود علی اکبر آخر کاروانشان ساقی اول کاروانشان ساغر مثل پروانه‌اند گرد حسین همه جمعند حول این محور دختر مرتضی‌ست بر ناقه در حجابی ز نور چون معجر در زمان نزول اجلالش پای عباس پله‌ی آخر حق نگهدار این همه دلدار حق نگهدار این همه دلبر
این جاکجاست ای گل زهرا به مابگو گـرکـربـلاست، بامن غم مبتلابگو سـرتاسـروجـودمرا غم گرفته است ازاین زمیـن محنت ودردو بـلابگو داری دعـا بـه زیـرلب وآه می کشی زیـن آه سینـه سـوز برایم بیابگو درگوش ذوالجناح چه گفتی که شدملول من که غریبـه نیستم ای آشنا بگو این جا اگرکه وعـده گه توست باخدا بامـن زوصل دوست برای خدابگو با آن که گفته اند برایم زماجرا من صبرمی کنم توازاین ماجرابگو صف بستـه انـد دربرمـا نیـزه دارها یحیـای اهل بیت ازاین نیـزه هابگو یک باغ لاله این همه گلچین دگـرچـرا ای باغبـان برای من ازلالـه هابگو کردی اشاره ای به من ازقتلگاه خویش دیگرنگفتـه بودمت ازایـن منابگو تنهاامیـدو دلخوشیم درجهـان تویی بی توچگـونـه زنـده بمانم بیابگو بااشک وآه ونـاله «وفایی» تمام عمر از زینب وحسیـن وغـم کـربـلابگو
چه بلایی قراره سرم بیاد؟ نمیخوام اشک برادرم بیاد! چرا باید وسط خیمه زدن صدای ناله مادرم بیاد؟ نگا کن بچه ها ترسیدن حسین همشون تو شک و تردیدن حسین اینا از برگ گلم لطیف ترن تا حالا رو خاک نخوابیدن حسین هنوزم دیر نشده بیا بریم هر جایی به غیر کربلا بریم با تو از اینجا بریم درست تره؟ یا با نامحرما از اینجا بریم خودتم میدونی پا به پات میام مثه سایه دنبال عبات میام مگه زینب میتونه رهات کنه؟ قتلگاهم که بری باهات میام حاضرم سرم بره سر تو نه پیکرم کبود شه پیکر تو نه مگه ترسی دارم از تازیونه بزنن ولی برابر تو نه خاک اینجا بوی خون میده حسین آخر کارو نشون میده حسین نمیخوام تو باشی اون کشته ای که زیر سم اسبا جون میده حسین
بعد بسم‌اللهِ ما هست تعالی زینب آیت‌اللهِ علی  آیتِ عُظمی زینب هاجر و آسیه نه  مریم و حوا هرگز بنویسید فقط حضرت زهرا زینب خرج یک صفحه از اوصافِ بلندش شده است که فقط نقش کند جوهرِ دریا زینب زینتی داشت اگر ، نام علی نامش بود خوب گفتند که ای اُم‌ِابیها زینب هرچه گفتیم از او در خورِ شأنش ، هیهات هرچه خواندیم خدا گفت که حاشا زینب کربلا کرب و بلا نیست فقط بی زینب کربلا کرب و بلا هست فقط با زینب ذوالفقار علوی پیش دَمَش کم آورد آنکه زد ریشه‌ی هر کاخ ستم را زینب مرتضی گفت: تویی فاطمه  یا اینکه منی نفست گرم به هر خطبه‌ی غرا زینب کس ندیده‌است تو را  خاصیتِ نورِ شماست هست هر جلوه‌ی حق دیدنی  الّا زینب نور که سایه ندارد که به آن دیده شود چشم محجوب کجا  نورِ معلا زینب ظلمتی هم اگر آمد که شما جلوه کنید که ببینند چه کرده است به دنیا زینب قدم اول خود را سرِ دنیا زدی و... ...قدم بعد روی زانوی سقا زینب نسل در نسل همه  نسل حسینیم اگر هفت پُشتم همه گفتند فقط یا زینب سینه‌ی ماست حسینیه‌ی غمهای دلش نفسِ ما جگرِ ما تپشِ ما زینب
آخرش چشم تر تو خواهرت را میکشد غربت نا باور تو خواهرت را میکشد آن سیاهی مقابل ازدحام دشمن است خلوت دور و بر تو خواهرت را میکشد هم جوان،هم نوجوان،هم کودک‌ و هم پیرمرد سن و سال لشکر تو خواهرت را میکشد من خودم غمگینم و لبریزم از دلشوره‌ها اضطراب دختر تو خواهرت را میکشد چشم‌های اشکبارم خیره مانده بر رباب تشنگی ِ اصغر تو خواهرت را میکشد شد رکابم پای او هنگام پایین آمدن غیرت آب آور تو خواهرت را میکشد کرد اسفندی برایم دود و دستم را گرفت "عمه جانِ" اکبر تو خواهرت را میکشد باورش سخت‌است پایان قرار ما دوتاست روزهای آخر تو خواهرت را میکشد بیگمان این خاک تعبیر همان خواب منست بر فراز نی سر تو خواهرت را میکشد با سلاح تیزشان سهمی به جسمت میرسد پاره های پیکر تو خواهرت را میکشد روزگاری بوسه‌اش میزد پیمبر - وای من سرنوشت حنجر تو خواهرت را میکشد واقعا سختست فکرش را نمیخواهم کنم ناله های مادر تو خواهرت را میکشد
زینب رسید کرببلا اقتدار داشت ... او نیز  با خدای حسینش قرار داست آیینه بود و دور خود آیینه دار داشت زانوی اکبراست گواهم ، وقار داشت آمد حسین فاطمه را ماندگار کرد آن شب خدا به خلقت او افتخار کرد راه وصال را به خداوند ساده کرد از جلوه های فاطمی اش استفاده کرد بر یاری امام غریبش اراده کرد ... از ناقه ها سه ساله ی خود را پیاده کرد نام خیام محترمش را حرم گذاشت بر چشم خاک زینب کبری قدم گذاشت بر روی عرش سایه ی او‌مستدام بود او را قمر ترین دو عالم غلام بود پرده نشین خیمه به دور از عوام بود حتی ملک ندیده که زینب کدام بود مانند مادرش که ز کوران حجاب داشت در پرده بود محمل او هم نقاب داشت در خیمه نه ، که در دل ارباب جا گرفت از خاک پای دوست شدن شد بها گرفت جای همه ز میکده جام بلا گرفت تنها نبود ، دور و برش را خدا گرفت از بس اصیل بود چو ایل و تبار خویش چون او کسی نرفت به قربان یار خویش از بین روضه های مجسم عبور کرد تا خاطرات غربت خود را مرور کرد دلشوره را گرفت و ازآن خیمه دور کرد گویا دوباره حضرت زهرا ظهور کرد مادر که هست قافله ای هست پایدار تاریخ ، زن ندیده به خود با چنین وقار آه از دمی که سوخت پناه پیمبران آن خیمه ای که سوخت دل مادری در آن فرمود:  گوشواره درآرند گوهران پای برهنه ، خار مغیلان و دختران آتش به جان ما زد علیکن بالفرار آه از دمی که پرده نشین شد شترسوار بند دل امام زمانش گسسته بود او دست بسته نیست ولی دست بسته بود حتما دلیل داشت نمازش نشسته بود با شمر همسفرشدن او‌را شکسته بود با یک لباس کهنه که شد پاره پاره رفت با گوشواره آمد و بی گوشواره رفت می رفت سوی شام به همراهی سران گرما زده ،شکسته شکسته نفس زنان دورش کسی نبود به جز خولی وسنان از صبح تا غروب معطل شد عمه جان قلبش شکست از غم زخم زبان شهر ... زینب کجا و مجلس نامحرمان شهر
دراین جا کرده ای منزل برادر نشاندی برزمین محمل برادر دلم دراین بیابان غرق غم شد چه آهی می کشی از دل برادر درون سینه ام توفان به پا شد دل غم دیده ام ماتم‌ سرا شد شنیدم منزل آخر رسیدم میان کربلا دل پربلاشد
کوفیان! راه نبندید عذابش نکنید پسر فاطمه را تند خطابش نکنید مثل او هیچ کسی سر به بیابان نگذاشت طرد کردید بیایید عتابش نکنید وسط کرب و بلا خیمه زد از ناچاری به زور نیزه و شمشیر مجابش نکنید تیشه بر ریشه ی این شهر زند نفرینش کوفه را این همه خوش رنگ و لعابش نکنید   طلب آب اگر کرد برایش ببرید و خجالت زده از روی ربابش نکنید به علی اصغر او هم که شده رحم کنید عاطفه داشته باشید جوابش نکنید او عزیز است نباید تنش عریان گردد دیگر از زمره ی کفار حسابش نکنید سرِ بر روی نی اش هم به حیا ماخوذ است وارد مجلس ننگین شرابش نکنید نکند زینب کبری به اسیری برود کوفه تا شام گرفتار طنابش نکنید
رسید قافله در کربلا و ثارالله به ماه طایفه‌اش رو نمود: بسم الله بزن به خاک علَم را که کربلا اینجاست بگو به خواهرمان که قرار ما اینجاست نگاه کن به حرم...با تو عالمی دارند تو پیششان که بمانی، مگر غمی دارند؟ رقیه پیش تو دلخوش‌ترینِ دوران است به روی دوش تو بر مَسند سلیمان است علَم به دست تو تا هست، ساقی لشکر سکینه را چه خیالی زِ غارت معجر؟ رُباب خیره به دریا و حال شیدایی تمام دشت شده مات صوت لالایی بِنَفسی‌اَنت عزیزم..تو تکیه‌گاه منی به روزِ بی کسی‌ام  ملجاء و پناه منی ته مسیر همینجا و این بیابان است و ظهر روز دهم روز عید قربان است علیِ اکبر من روی خاک می‌اُفتد به برگ‌های تنش جای چاک می‌اُفتد امانت حسنم می‌شود چو گُل پرپر دوباره زنده شود روضه‌ی در و مادر گلوی طفل مرا، تیر می‌شود همدم چگونه بعدِ علی تا به خیمه برگردم؟ کنار علقمه خون می‌شود به پا عباس و دست‌های تو از تَن شود جدا عباس تو بر زمین که فتادی، حرم به هم ریزد کنار پیکر تو مادرم به هم ریزد به حال و روز من و تو بلند می‌خندند به روی تک تک اعضات شرط می‌بندند تو نیستی که ببینی چقدر بدحالم تو نیستی که ببینی اسیر گودالم برای ذبح سرم استخاره می‌گیرند و جان محتضرم، چند باره می‌گیرند
چشمه‌چشمه می‌جوشد خون اطهرت این‌جا کور می‌کند شب را، برق خنجرت این‌جا چشمه‌چشمه می‌جوشد، از دل زمین هر شب خون اصغرت آن‌جا، خون اکبرت این‌جا می‏‌رسد به گوشم گرم، بانگ خطبه‏‌ای پُرشور خطبه‌ای که بعد از تو، خواند خواهرت این‌جا از فرات می‏‌جوشد موج و می‌زند بوسه بر کرانۀ خشکِ حلق و حنجرت این‌جا این فرشتۀ وحی است، وحیِ تازه آیا چیست؟! روی نیزه می‌خواند، آیه‌ای سرت این‌جا کیست این‌که ناآرام، در خرابه می‌گرید؟ موج می‌زند در خون، چشم دخترت این‌جا کربلا چه پیوندی با فدک مگر دارد؟ غصب می‏‌شود از نو، سهم مادرت این‌جا حجِّ ناتمام تو، راز دیگری دارد در غدیر خم جاری‌ست، حجّ آخرت این‌جا این ضریح شش‌گوشه، حجّ پاک‌بازان است آب می‏‌شوم از شرم، در برابرت این‌جا
. 🏴 علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ صدای زنگ - قافله بین صحرا خبر میاره - میان گلای زهرا عجب شکوهی - عجب ابهتی داره قافله سالار - حسین اباعبدالله ۲ ماشاالله به این قافله / چقدر دلاور داره ماشاالله جوونا رو ببین / قاسم و اکبر داره ماشاالله علمدار حسین / هیبت حیدر داره قد و قامت سقا رو نگاه میکنه حال اربابو رو به راه میکنه کار به جای سخت برسه سقا لشگری و خلع سلاح میکنه ۲ یا حسین یا حسین ... 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بیا علمدار - خیمه رو آماده کن از روی محمل - خواهر پیاده کن توو هر نگاهش - یه موجی از آرامشه بیا و زینب - کار منو ساده کن ۲ ماشاالله به این خانوم / عجب وقاری داره ماشاالله مرام حیدرو / یادگاری داره ماشاالله حسین ابن علی / عجیب یاری داره خواهر شیش تا یل میون لشگره عمه جان اصغر و علیِ اکبره هیبت و مردونگیو جانم دختر والامقام شاه خیبره ۲ یا حسین یا حسین ... . 👇
. 🏴 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ میترسم از شلوغیا - از این همه برو بیا اعوذ باللهِ من الکرببلا هوای اینجا پر غمه - میاد صدای همهمه غریب نبینمت عزیز فاطمه بیا برگردیم / خیلی دل آشوبم وقتی که تو باشی / ببین منم خوبم بیا برگردیم / به سمت مدینه میترسم برای / رباب و سکینه چرا میخونی هاهنا و مَحَطُّ رِحالِنا وَ مَناخُ رِکابِنا وَ مَسْفَکُ دِمائِنا هاهنا کرببلا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ حالا که اومدیم بگو - سپاه و لشکر تو کو؟ زینبه که داره به تو میزنه رو هرچی میخواد بشه بشه - سایت الهی کم نشه نذار که هیچ وقت بینمون جدایی‌شه بیا برگردیم / میترسم از جنجال خواب میدیدم دورت / شلوغه توو گودال بیا برگردیم / تا علی اکبر هست رو سر ناموست / چادر و معجر هست چرا میخونی هاهنا و هَتْکُ حَریمِنا و قَتْلُ رِجالِنا تُزارُ قُبُورُنا هاهنا کرببلا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اصلا نمیشه باورم - خاک غمت، برادرم! توو این زمین نشسته آخر رو سرم چرا پریشونه موهات - فدای خشکی لبات جای لگد مونده چرا رو گونه هات می بینم دورت / شلوغ و جنجاله سنان با یه نیزه / توو راه گوداله می بینم دورت / حرومیا هستن راه نفس هاتو / با نیزشون بستن آخرش شد هاهنا ذُبح‌ اطفالنا و سَبیِ حَریمِنا و قُتل‌ رجالنا هاهنا کرببلا ۴ . 👇
. 🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بی تو روز من تاریکه دوری انگاری نزدیکه یا از این زمین، خواهر و ببر، یا پیشم بمون، حسین جان یا که دور کن انگشرت رو از، چشم ساربون، حسین جان آتیشم نزن - بیا برگردیم ای غریب من - بیا برگردیم میشی بی‌کفن - بیا برگردیم - ای داداش تا که چاره هست - بیا برگردیم تا شیرخواره هست - بیا برگردیم تا گوشواره هست - بیا برگردیم - ای داداش می‌کشی مرا حسین جانم (۳) ای آقا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اینجا شادیات غم میشه زینبم قدت خم میشه اینجا قسمت، من شهادته، قسمت تو هم، اسیری اینجا باید از، دست نیزه‌ها، اصغرم رو پس، بگیری بعد من دلت - کبابه زینب علتش اشک - ربابه زینب سهم دستاتم - طنابه زینب - ای خواهر قسمتت شام - خرابه زینب واسه تو بازار - عذابه زینب حرف مجلس - شرابه زینب - ای خواهر آه و واویلا زینب زینب (۳) واویلا ‌👇
برمون گردون مدینه حسین(2).mp3
11.76M
1️⃣ بند اول چه غربتی داره تو نگات ای عزیز خواهر وای از جدایی نگو بهم مهربون برادر چرا آخه تا که اسم کربلا رو شنیدی یه نفس محزون کشیدی از دنیا بریدی اینجا کربلاس / یا که زمین جدائیاس اینجا کربلاس / پس چرا پر از نامحرماس اینجا کربلاس / استقبال گرمشون کجاس ؟ به استقبالت اومدن با نیزه و شمشیر برا حاجی گل میارن نه طناب و زنجیر بر مون گردون مدینه حسین خواهش زینب همینه حسین 2️⃣ بند دوم منی که تو زندگیم یه روز از تو دور نبودم عجینه با تو ازون قدیما همه وجودم تا غم بگیره دلت رو من نگفته میفهمم خواهر باید رو زخم برادر بزاره مرهم نبینم غمت / نگو کربلا میشه مدفنت نبینم غمت / نگو از غارت پیرهنت نبینم غمت / می‌ره زیر سم مرکب تنت وعده ی من و تو روز دهم گودی گودال وقتی پیکرت زیر دست و پا ها میشه پامال زینب و یک دنیا بلا حسین پناه میبرم به خدا حسین امیرمهدی زارعی .
. 🏴 ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دلم دلم دلم چرا یه جور دیگه در اضطرابه چرا چرا آب فرات به چشم من عین سرابه؟ این جوونا / با اباالفضل خیمه که میزنن پیش من باش دوست ندارم / که بشینه (گرد و خاکی به روی تو داداش۲) (من و زاری۲) چرا خیره به گودال پُر از خاری بگو که زینب و تنها نمیذاری (نمیذاری ۲) 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ داداش داداش از آسمون انگار داره آتیش میباره داداش داداش از وقتی اومدیم رباب آروم نداره خاک اینجا / مثل آتیش میسوزونه همه تار و پودم اون بلندی / تلّ خاکی (دلهره میندازه توو وجودم۲) (توو این پیکار۲) اگه با نیزه جسم تو بشه نی‌زار منه پرده نشین میرم سر بازار (سربازار ۲) . 👇
. 🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سربند قسم می خورم - به خون خدا ادامه می دهم - مسیر کربلا دنیا را می گیرد این شور عاشورا می ماند این پرچم پابرجا با مهدی زهرا (این الطالبُ / بدم الغریب بدم الشهید / بدم الحسین) ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ علم می زند - به وادی بلا تا قبله گه شود - زمین کربلا ای جانم زائرش زائر الله است شئون ابا عبدالله است دشمنش گمراه است (این الطالبُ / بدم الغریب بدم الشهید / بدم الحسین) ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سلام می دهم - به نام حسین ادامه می دهم - قیام حسین اربابم آقای یکتا و بی همتاست تا محشر، تا که دنیا دنیاست پرچم او بالاست (این الطالبُ / بدم الغریب بدم الشهید / بدم الحسین) ۲ .👇
. 🏴 علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بوی هجران میده این وادی که پُر درد و عذابه از همون لحظه که اینجا اومدیم حالم خرابه از زمانی که رسیدیم کربلا دل بی قراره رحم کن به خواهری که جز تو هیچ کسو نداره می‌ترسم که دلم بشه لبریزِ غم اینجا بگیرنِت تو رو ازم اینجا من بی تو می میرم عزیزم می‌ترسم که صحرا بشه از خون تو گلگون اگه بیاد روز جدایی مون چه خاکی بر سرم بریزم غم تو می‌کنه پیرم / حسین جان بی تو می‌میرم حسین من حسین من ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ کاش که برگردیم مدینه اینجا نیست جای رقیه وای اگر خاری بره اینجا توو پاهای رقیه خوب می‌دونم مقتل طفل ربابه این کویره من یقین دارم که بی تو دخترت حتما می‌میره می‌ترسم که بگیرن از چشای تو خوابو حتی به روت بِبَندن این آبو وای از دلی که میشه مضطر می‌ترسم که بسوزه از غم این دل بی‌تاب برا گرفتنِ یه جرعه آب ... به التماس بیفتی آخر نباشی از همه سیرم / حسین جان بی تو می‌میرم حسین من حسین من ۲ 👇
. ۱۰۴۳ ماه دل آرا  عزیز زهرا تورو خدا داداش بیا بریم از اینجا دارو ندارم  چه بی قرارم من که به غیر از تو کس و کاری ندارم ای وای این دشت حرمله و سنان و خولی داره رقیه روی خارا پا میذاره خدا کنه که نشه گوشش پاره **** ببین ربابو که بی قراره برا علی اصغرش دلشوره داره ای دلبر من  دلم شکسته خیمه زدی غبار روی موهات نشسته قرآن من اگه بیفتی زیر پای شمر چی بشی پر از برو بیای شمر چی بالا بره برام صدای شمر چی **** مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇
. 🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بی پناه و خسته جان ، می‌رسه یه کاروان خواهری می‌رسه با ، غصه های بی کران خواهری دلواپسه - میگه کاش به کربلا پای زینب نرسه خواهری دلواپسه - همه ی دنیا براش مثل یک قفسه خواهری دلواپسه - آخه بی برادرش توو دنیا بی کسه میگه از این دنیا سیرم می‌دونی بی تو میمیرم ۲ یا کربلا یا کربلا ... 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بی‌قراره خواهرش ، که می‌سوزه جگرش علی اصغر خوابیده ، توو آغوش مادرش خیسه چشم آسمون - زن و بچه ها همه خسته و دلنگرون خیسه چشم آسمون - داره از راه می‌رسه انگاری فصل خزون خیسه چشم آسمون - اومده دیدنشون مادری قامت کمون اینجا زینب مضطر میشه اینجا ارباب بی سر میشه ۲ یا کربلا یا کربلا ... 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ زینب و خستگی هاش ، زینب و درد و بلاش دست و پاش می‌لرزه تا ، به زمین می‌رسه پاش این زمینِ کربلاست - سرزمینی که پُر از غصه و درد و بلاست این زمینِ کربلاست - این زمینِ پُربلا سرزمین نیزه هاست این زمینِ کربلاست - اینجا اونجاییه که مقتل خون خداست اینجا روزی غوغا میشه سر از قفا جدا میشه ۲ ای وای - آقام / ای وای آقام ۳ .👇
. ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ خاک اینجا - غربت داره داغ اینجا - بی تکراره اینجا اصغر - پرپر میشه اینجا ارباب - بی سر میشه اینجا دل آواره میشه / مشک عباس پاره میشه توو خاکِ اینجا صحبتِ / غارتِ گوشواره میشه آه ای آقای بی کفن ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اینجا اشکا - میشه جاری روی نیزه - میره قاری اینجا زینب - میره از حال اینجا ارباب - میره گودال اینجا زینب میشه اسیر / آقام توو گودال میشه پیر آخ که اینجا تنِ حسین / جا میشه بینِ یه حصیر آه ای آقای بی کفن ۴ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
. ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ دار و ندار زینب باغ و بهار زینب همه ی زندگیِ من ، داری میری از برِ من زینبت برات بمیره ، آخرین برادر من بیاد اون وصیتِ مادر تو ثارالله گریه کنون بوسه زدم حنجرتو ثارالله میدان مرو ای شاه که در واهمه هستم بمیرد خواهر تو با شمر بگو من پسر فاطمه هستم بمیرد خواهر تو ◾️◾️◾️◾️◾️ گوشه ی گودال ای وای تو رفتی از حال ای وای روی تل زینبیه ، دل زینب بیقراره شمر با خنجر کندش ، پا تو قتلگاه میزاره تنش میون گودال سرش بروی نیزه رفته برا تشییعش مرکب و نعل تازه از خنجر این شمر جفا کار ، حسینم چه خون شد دل زینب بر نیزه سرت گشته پدیدار ، حسینم چه خون شد دل زینب ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ✍ ........................... ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ کرببلا غوغا شد چه محشری بر پا شد کاروان لاله هایِ ، فاطمی از سفر آمد کربلا شده سیه پوش ، زینب خون جگر آمد ارض و سما محزونِ سلاله ی زهرایند جن و ملک گریانِ شهید عاشورایند سینه مالامال داغ و دل به غم شد مبتلا الامان از کربلا می دهد بوی جدایی خاک این دشت بلا الامان از کربلا ◾️◾️◾️◾️◾️ لشکریان زینب به دور خیمه هر شب دارد آرامش بسیار ، خیمه ی زینب کبری یک طرف علی اکبر ، یک طرف حضرت سقا عمه ی سادات اما در دل خود گریان است به فکر عاشورا و برادر عطشان است خواهرت زینب کجا و خاک صحرا یا حسین کربلا منزل مکن جان من بر لب رسیده جان زهرا یا حسین کربلا منزل مکن ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ✍امیر قربانی فر ........... ◾️◾️ ای همه دنیای من ماه دلارای من من و این دیده ی گریان ، تو و این دیده ی بسته من و ابروی شکسته ، تو و ابروی شکسته رسیده ای و امشب مثل شب یلدا شد کجایی عمه زینب گمشده ام پیدا شد عمه بیا گمشده پیدا شده کنج خرابه شب یلدا شده ◾️◾️◾️◾️◾️ ای تو دوای دردم دور سرت میگردم بسکه تازیانه خوردم ، دگر از نفس فتادم ای تمام بود و هستم ، پدرم برس به دادم میان خوابم دیدم که از سفر می آیی به دیدن رقیه ات شکسته پر می آیی عمه بنگر غصه ی این شام سرآمد پدر از سفر آمد از نیزه به دیدار من خونجگر آمد پدر از سفر آمد ✍امیر قربانی فر .👇
.   تار می‌بینم ، از الان خودم و زار می‌بینم جسمت رو توو نیزه زار می‌بینم ، تار می‌بینم  یاد اون روز دلشوره دارم از الان یاد اون روز گرفت ازم صبر و توان یاد اون روز که میشی مال دیگران! آخه زینب کجا اینهمه هَمُّ و غم آخه زینب کجا و دردای عالم اگه خاری بره اینجا توی پاهات به جون تو قسم بدون منم مُردم تار می‌بینم ، چشمای مادر و زار می‌بینم  رو گلوت جای مسمار می‌بینم ، تار می‌بینم!  نیاد اون روز که باشی زیر دست و پا  نیاد اون روز بشی ذبیحً بالقفا نیاد اون روز الهی ای خون خدا ندارم طاقتِ دیدنِ اون لحظه  که سر ماه من بره روی نیزه می‌دونی دیدنِ غصه توی چشمات برای خواهرت شکنجه ی محضه تار می‌بینم ، خودم رو بین انظار می‌بینم  انگاری کوچه بازار می‌بینم ، تار می‌بینم  همین الان دلم شده غرق عذاب تو می‌تونی؟ ببینی که من یا رباب دستِ بسته باهم بریم بزم شراب بخدا که دلم از غصه می‌گیره  آخه زینب کجا و چشمای خیره! تو خودت می‌دونی که خواهرت زینب اگه بی تو باشه یه لحظه می‌میره  ✍ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
. ▪️بنداول▪️ آروم نمی گیره دلم از وقتی گفتی کربلا ترسم از اینه که تو رو از من بگیرن نیزه ها دورت بگرده خواهرت خیمه نکن بر پا حسین طاقت ندارم که برم بی تو از این دشت بلا طاقت ندارم که ببینم بی قراری ای حسین جسم علیِ اکبر و خیمه میاری ای حسین طاقت ندارم که ببینم بین گودال بلا تو زیر پای شامیا یِ نیزه داری ای حسین می بینم تنت بی حاله سر غارتت جنجاله می بینم شبیه مادر سر و صورتت پاماله داداش غریبم حسین ▪️بنددوم▪️ حالم خرابه جز خودت هیچ کس نمی دونه حسین با اینکه تو پیش منی بازم دلم خونه حسین انگار همه دنیا داره روی سرم میشه خراب می دونم از این قافله چیزی نمی مونه چند روزیه تا چشمم و رو هم که می زارم حسین می بینم اینو بی تو کوچه کوچه آوارم حسین می بینم از رو نیزه افتاده سر تو زیر پا اما نمی تونم تو رو دست بسته بردارم حسین تو رو مادر قد کمون تو این دشت و صحرا نمون می ترسم ببینم حسین رو لبهای تو خیزرون داداش غریبم حسین .👇